ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1128 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فیروزه محسنی گفته:
    مدت عضویت: 1171 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام براستادعزیز و مریم جان شایسته نازنین وهمه خانواده صمیمی والهی عباسمنش

    خداراهزاران بار سپاسگزارم که درزمان مناسب این صحبت‌های گهربار وهدایت پروردگار رحمان را اززبان استادعزیز شنیدم

    چه باوری ازخداوند دارم؟

    خداوند قادرمطلق است وشنوا وبینا است

    خالق هستی است وقدرت خلق به ما داده

    خداوند عالم است وهادی است

    هوالاول والاخر والظاهر والباطن

    حکومت مطلق جهان هستی دست خداست ومن تحت حکومت الهی ودرملک خدا قرار دارم

    خداوند دعای بندگانی که به درگاه او پناه می‌برند رااجابت می‌کند

    خداوند ما رادوست دارد وبهترین دوست ورفیق ماست

    خداوند به بنده ای که اورا دوست دارد نزدیک می‌شود فانی قریب

    خداوند مراقب ماست وبهترین محافظت کننده است

    خداوند نسبت به بنده ای که به او امید دارد بخشنده است

    خداوند دراوج عظمت وبزرگی مهربان است

    حکمت های خدا عظیم است

    لطف واحسان خدا فرای بعد زمان است

    خداوند به نیت بندگانی که نسبت به او ارادت دارند آگاه‌ است

    خداوند بهترین حسابگر وپشتیبان بندگان است

    خداوند بهترین طبیب است وبهترین حامی ومراقب است

    خداوند بهترین هم نشین ونزدیکترین دوست بندگان است

    خداوند بهترین پاسخ دهنده وراه گشای ماست

    خداوند بهترین دوست ومعشوق بندگان است

    خداوند بهترین ضامن ونگهدار بندگان است

    خداوند بهترین وکیل ونگهبان بندگان است

    خداوند بهترین سرپرست وولی ماست

    خداوند بهترین یاری رسان بندگان است

    خداوند مارا آفریده وهدایت می‌کند

    خداوند منبع رزق وروزی است ومن به منبع ثروت نامحدود الهی متصل هستم

    خداوند بندگان راعزیز ومحترم می‌کند وزندگی ما رابرپایه بی نیازی بنا می‌کند

    خداوند توفیق هدایت رابه بندگان عطا می‌کند

    باور به این خدا وبااین صفات واطمینان به آگاهی ودانایی پروردگار باعث می‌شه درمسیر زندگی به اوتکیه کنیم

    خداوند راه رشد وبزرگ شدن رابرای بندگان هموار می‌کند

    خداوند همواره ما رامیبیند وصدای مارا می‌شنود وسمیع وبصیر است

    زمان بندی خدا دقیق است وهمه کاردرزمان مناسب انجام میشه نباید عجله کنیم

    خدابهترین برنامه ریز است وهرکاری را به خداوند بسپاریم وازسرراه خداکناربرویم آن کار به بهترین شکل ممکن وراحت ترین حالت انجام می‌شه

    هروقت اسنپ می‌گیرم قبلش به خدامیگم الان ماشین خدا بابهترین راننده میاد دنبالم وهمیشه ماشین خوب وراننده عالی وموزیک خوب درماشین ودرحس خوب بااسنپ می‌روم سرکار

    خداراشکر چندسالی هست که باحضور درسایت ویادگرفتن اینکه روی شانه های خدابنشینم همه کارها روان شده

    وهرجا کاری راحت پیش نمیره باخودم تکرار میکنم فیروزه الان کجایی؟ مگر روی شانه خدانیستی پس آرام باش وبسپار به خدا وتوکل کن وتسلیم باش

    دیروز درمنزل ما فشار آب کم بود ومرتب آب قطع ووصل می‌شد وهمسرم پیام داد درگروه ساختمان وبه مدیر مجموعه گفتیم وخلاصه وخلاصه تا شب قضیه ادامه داشت ورفتم ظرف ها رابشورم آب کم کم می‌آمد یک دفعه گفتم خدایا تو همه کار ازت میاد وآب رابرامون وصل کن خداشاهده یک دقیقه بعد آب وصل شد وفشارش عالی شد ودیگه قطع نشد وگفتم اگر ازاول صبح درخواستم رابه خدا گفته بودم این همه قطع آب نداشتیم

    استاد شما درست می‌فرمائید به اندازه باور ما به خدا وگنجایش ظرف وجودی مان ازنعمات خدا بهره مند می‌شویم

    هروقت درارامش باشیم هدایتها والهامات رادریافت می‌کنیم

    یکسال قبل دخترم میخواست مهاجرت کنه ودرتمام مراحل آماده سازی مدارک ووقت سفارت گرفتن وازمون زبان هرجا که بااسترس ونگرانی پیش رفتیم کارها گره خورد وبعد که آرام شدیم وتسلیم شدیم وبه خدا سپردیم کار راحت انجام شد

    دریک مرحله که رفتیم سفارت وهمه چیز آماده شده بود گیر دادند مدرکی کم است وبرای تهیه آن زمان ازدست رفت وآن موقع کار انجام نشد ومن رفتم نشستم ونوشتم خدایا درخواست من مهاجرت دخترم است ودراین شهر وکالج واین زمان ولی نشد خدایا من دیگه تسلیم هستم ونگرانی وعجله راکنار می‌گذارم خودت همه کارها راانجام بده ومن مثل مادر موسی فرزندم رابه خودت سپردم وکاری به هیچی ندارم دخترم راروی شانه هایت بنشان وببر وخداوند کارها رابه دست گرفت و4 ماه بعد درشرایط عالی ودریک کالج بهتر وشهر بهتر پذیرش شد وخداوند برایش خانه گرفت وهمه کارهایش راانجام داد براحتی واسانی ومعلوم شد درزمان مناسب‌تر رفت وقوانین تغییر کرد ودروضعیت عالی رفت خداراشکر

    وبعدا که 6 ماه گذشت ونوشته خودم رادوباره خواندم اشکم سرازیر شد که خدا رحم کرد اون خواسته ما برای آن شهر وکالج اجابت نشد وبه جای بهتری هدایت شد

    هرروز میگم خدایا مثل مادر موسی دخترم رابه خودت سپردم وروی شانه های خداست خدایا خودت براحتی واسانی کارهایش را ردیف کن خدایا سپاسگزارم

    برای انتقالی خودم ازشهرستان به تهران هرجا تلاش کردم وعجله کردم ونگران شدم کار خراب شد ومانع درست شد ووقتی آرام ورها شدم وازسرراه خداکنار رفتم خداراشکر براحتی انتقالی ام درست شد

    استاد عزیز آرامش وتوکل واعتماد به خدا رمز دریافت نعمت‌ها است وشما خوب وعالی توضیح دادید

    خداراشکر صحبت‌های توحیدی وگهربار شما راشنیدم

    درپناه خدا سلامت وشاد وسرفراز وموفق وپاینده باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
  2. -
    محمد گلستانی گفته:
    مدت عضویت: 591 روز

    من وقتی فهمیدم خدا میتونه انقدر اسون مثل مهرهی زنگ زده ای که هزار تا زور میزنی ولی با ریختن یک قطره روغن میتونی بادست بازش کنی میتونه عمل کنه فهمیدم هر جایی که زور الکی دارم میزنم یعنی خدا اونجا نیست اون یا زنگ زده یا انقدر سفت بسته شده که نمیشه با هیچ اچاری بازش کرد و در واقع فهمیدم خدا همه جا مثل روغن عمل میکنه کارها رو بدون سایش و بدون صدا اسون و روان میکنه از وقتی به این تفکر رسیدم خدا خونه و ماشین برام فراهم کرد بطوری که بگم بزور انگار برام رقم خورد یعنی من اصلا شاید تو مخیلم نمیگنجید ولی اتفاق افتاد روز عروسیم وقتی فوبیا ی دیر رسیدنو سخت بودن و پر استرس بودن مراسم تو ذهنم بود انقدر به من خوض گذشت که باورم نمیشد انقدر میشه یک مراسم اسون باشه .من خدارو روغن میبینم روان میکنه جایی که ما به سختی داریم زور الکی میزنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
  3. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 908 روز

    به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست

    عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست

    به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح

    تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم ازوست

    سلام به استادِ جان و مریم نازنینم

    و دوستانِ عالیم در این معبدگاه توحیدی

    چه زیبا می فرماید که : باید توکل کرد بر آن خداوندِ توانای شکست ناپذیر ومهربان

    خداروشاکروسپاسگزارم بابت روز جدید و بی نظیر دیگر که فرصت لحظه لحظه های بودن مان را باید غنیمت شمرد و آرام بود و صبور و با امیدو ایمان فقط به چشم انداز بهشتی که روبروی مان است با چشم دل نگاه کردو اندیشید ،مقاوت ها را کم کرد و به منبع اصلی یعنی خداوند متصل بود و این زیباست و تو را به عرش می رساند ، همان با خدا بودن های واقعی فارغ از هر اتفاقی ،تضادی،مسئله‌ای و هرچه که ما را به مقاوت با آنها وا می دارد ، چون به اندازه کافی تجربه داریم هر جا که در موردی مقاوت داشتیم برعکس جواب داد و خشم و عصبانیت و….فرکانس هایی که ما را از خود حقیقی مان و در واقع خداوند جدا می کرد ودر پی آن چقدر ویرانمان می کرد و از طعم خوش زندگی کردن محروم…..

    اما امروز چه زیبا آگاه شده ایم از قدرت تک تک سلول های بدن مان از انرژی درون مان که خود کائناتی برای خودش است و داروخانه عظیم از قدرت خداوند که با آرامش واحساس عالی چقدر می توانیم قدردان این بدن معجزه وار خود باشیم و سرسجده فرود آوریم از این همه زیبایی در خلقتِ تک تک اعضاء و جوارح مان ،آناتومیِ بی نظیر که الحق جواهر است ،خدایابی نهایت شاکروسپاسگزاریم.

    چقدر عالی که امروز می توانیم با شکرگزاری هرروز و هر لحظه به یاد بیاوریم که خداوند چقدر عاشق مان است و ما را به این‌مکان مقدس هدایت نمود و باید درک کرد و به خود متذکّر شوم که هیچ زمان انسان هایی که تو را

    به خدا نزدیک می‌کنند، رها نکن !

    بودن ِآنها یعنی خدا هنوز حواسش بهت هست’!

    و چقدر با ذهن بازوپاک گوش جان سپردن و بعد آگاهانه عمل کردن زندگی کردن و رفتارکردن ، نتایجش معجزه وار است ، تمام فضای ذهنت آرام آرام در انحصار خودت قرار می گیرد و تا فکری می خواهد به سطح ذهنت نزدیک شود آن را با باورهای مثبت و نتایج عالی که در مسیر به دست آورده ای خنثی می کنی و اجازه بالا آمدن نمی دهی . تکرار وتمرین باعث شد که امروز چقدر آرام و بی دغدغه زندگی کنم ودر واقع در لحظه باشم و ذهن آگاهی خیلی به روندروبه رشدم کمک شایانی کرده و به قول عزیزدلم مصطفی نباید فکری به فکرمان اضافه شود که آرامش مان را به هم بریزد بلکه با توجه به شرایط پیش رفته و سهم خود را در نهایت آرامش واحساس عالی و با توکل و ایمان و ایده های الهامی و هدایت های عالیه خداوند انجام و بعد اجازه دهیم خداوند مسیر را باز وبازتر کند و این یعنی صبر و صبر اوج ایمان واقعی و احترام به خداوند است و این در نوع خودش بی نهایت شگفت انگیز است در واقع آنقدر انرژی مثبت از درونت تراوش می کند که در نهایت می بینی که خداوند پلنی عالی تر برایت چیده و تو فقط حیرت می کنی و شاکرش می شوی و پی می بری که همه چیز انرژی است و نیّت پاکی که در پشت آن است و همان رسیدن به جمله طلایی که از استاد آموختم (ما به خدا اعتماد داریم)

    بخدا همین جمله که روی درب حیاط از داخل مصطفی جان با رنگ طلایی نوشته و من هرروز چشمم به آن می اُفتد اشک شوقم جاری می شود و روند روبه رشد وجود وزندگیم در تاروپودم تجلی پیدا می کند و چقدر عادت به مانترا گفتن همین جمله معجزه کرده مثل الان که احساس می کنم تمام وجودم از گفتنش به وجد آمده و می خندد..

    عادت کنیم به جملات کلیدی وتاثیرگذار که استادمان برایمان کم نگذاشته اند….

    واقعا تک تک ما ارزشمندیم ،لایقیم ،لایق در یافت نعمت ها آنچه که می خواهیم فقط کافیست در مسیر صراط المستقیم باشیم بدون نق زدن و گلایه کردن بعد می بینیم که فقط داریم از زندگی لذّت می بریم ،شاد هستیم ،سرزنده ،شکرگزار،حال دلمان بی نظیر است و دیگر فقط دوست داریم طعم خوش زندگی را بچشیم با هر چه که اکنون داریم ،

    از تمام چیزهای دوروبرمان انرژی می گیریم

    همه چیز در نظرمان زیبا و اعجاب انگیز می شود ، دیگر فرقی نمی کند خواسته چه زمان به وقوع می پیوندد و یک وقتی می بینی که چقدر از سلول به سلول داشته های مادی و معنویت داشتی لذّت می بردی و شکرگزار و بعد معجزات اتفاق می اُفتد آن هم صعودی و خلاف باورهای محدودمان و می شود و طبیعی ست که به قول استاد عزیزم بشود ،

    مگر ما با یک شخصی طرف هستیم‌ ؟؟؟!!!!

    ما با خدای قدرتمند،توانا قادرو متعال و……روبرو هستیم فقط دلبری خدا اینجا که میگه:

    «فَإِنِّی قَریب » یعنی “من پشتتم!”

    همین یه جمله برای تموم آرزو ها و خواسته های من کافیه ….

    فَإِذَا‌قَضَىٰ‌‌أَمرًا‌،فَإِنَّمَا‌یَقُول‌لَهُ‌‌کُن‌‌فَیَکُونُ

    خدا‌بخواهد‌غیرممکن،ممکن‌می‌شود..

    چه‌قشنگ‌به‌ما‌میگه:

    إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلّهِ

    سررشته‌ی‌همه‌ی‌کارها‌به‌دست‌خداست

    پس‌باخیال‌راحت‌‌بسپار‌به‌خودش

    خدایی

    نگران‌چی‌آخه…؟!

    دیگه‌‌غم‌ چیومیخوری ؟

    خداهیچ موقع زیرقولش نمیزنه

    هواتوداره!بسپردست‌خودش.

    خدای_من

    *الْحَمْدُ لِلَّهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ”

    دیروز که رفتیم خرید به لطف خداوند وهابم و شکر بابت قدرت خرید کردن مان واقعا،

    وقتی داشتم خریدها رو سروسامان می دادم یک لحظه به این فکر کردم که چقدر همه چیز موجوده و می توانم راحت برم خرید رو انجام بدهم و مثلا خرید پیاز،گوجه،سبزی،میوه و.‌‌..راحت در دسترسم هست و نمی خواد من کاری انجام دهم ، همین قدر ساده ،راحت و آماده و مهیا تا خرید پوشاک و لوازم خانگی و خلاصه هر چی که فکرش رو بکنیم و چقدر خداروشکر کردم و ذوق کردما ذووووق نگم براتون واقعا بی نظیرنیست ،معجزه نیست آیا !!!!!

    در عصرو زمانه ای زندگی می کنم همه چیز راحت در اختیارم و وقتی تاریخچه زندگی کردن در زمان قدیم یادم می اُفتد مگر حرفی باقی می ماند نه والا …..فقط شکر وشکر وشککککککککککر…..

    خلاصه خود انتخاب کرده ایم به این جهان زیبا قدم برداریم و ناشناخته هارا ببینیم و سهمی در رشدوپیشرفت خود ،زندگی و دنیای مان داشته باشیم بنابراین مثل همان کودکی مان دنبال ناشناخته ها باشیم و ذوق کنیم و از لحظه به لحظه وجودِ ارزشمندمان لذّت ببریم و با خداوند حسابی عاشقی کنیم جووووونم ….

    نیاز که تو باشی

    تمامِ من میشود نیازمندی ها …

    ای خدای مهربانم، عاشقتم.

    استاد جانم به قول آقای فرهنگیانِ عزیز انگار واقعا درآسمان تشریف داشتید و سخن های لعل و گوهربارتان را می شنیدیم ،خدایا شکرت بابت وجود ارزشمند استادمان بخدا باید به خود ببالیم و سجده شکر به درگاه خداوند که ظرف وجودیمان از طلا بوده که چنین استادی را کنارمان قرار داده تا این طور من با اون بک گراند پراز تجارب مختلف،

    امروز در سعادت و خوشبختی زندگی کنم با همین داشتن آرامش واحساس عالی و خدایی که وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ

    هر جای عالم که باشم

    خدا همین الان کنارمه و کنار هممون عزیزای دلم

    امیدوارم که هر نفس وصل به خودش باشیم تا اتمسفر وجود وزندگیمان تنها نفس کشیدنِ بوی عطر خوشِ حضورش باشد و بس

    و تمااااام .

    در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، دوستتون دارم با عشششق

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    ‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍

    ‌‌‎‎‌‎‌‌‎‎‌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
  4. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1809 روز

    وَمَا هَٰذِهِ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ ۚ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامی

    میخوام یه مطلبی رو اینجا بیان کنم که واس من خیلی تو ارتباط با خداوند اثر گذار بوده و ازش نتیجه گرفتم.

    دوستانی که فیلم نمایش ترومن رو ندیدن حتما ببینن. خیلی در موردش توضیح نمیدم که لذت فیلم از بین نره.

    اما میخوام موضوعی که در این فیلم بهش اشاره شده و ارتباطش با خداوند رو اینجا بیان کنم. همه ما فارغ از رنگ و نژاد و مذهب و … در طول تاریخ برای اهدافی دویدیم و تلاش کردیم.

    اما تا حالا فکر کردیم که چرا باید به این هدفها برسیم؟ آیا با رسیدن به اون هدفها اغنا میشیم و به آرامش میرسیم؟ اصلا نگرش و جهانبینی ما چیه و در این میان نقش خداوند به چه صورته؟

    بنده مدتهاست دارم روی مکانیزم مغز در حد بضاعت خودم مطالعه میکنم و ارتباطش با قلب. متوجه شدم که اکثر خواسته های انسان ها ناشی از شرطی سازی های ذهنی و مغزیه که در اثر کینه ها، حسادت ها، رقابت و … شکل گرفتن و همونطور که قبلا هم گفتم مغز ما با رسیدن به اون اهداف دوپامین ترشح میکنه و حس نشاط ناشی از رسیدن به موفقیت های اینچنینی هیچ اصالتی نداره!! یعنی درک این حقیقت که صحنه گردان اصلی زندگی ما ذهنمونه و حتی لذت رسیدن به اهداف رو برامون طراحی میکنه احساس پوچی و خلا عجیبی در پس خودش داره.

    مثل این میمونه که به یه نفر بگیم بالای فلان کوه یه گنجه و نقشه گنج رو هم بهش بدیم و طرف خودشو بکشه و ما مدام بهش انگیزه بدیم و توی مسیر همراهیش کنیم و وقتی رسید به محل مورد نظر، ما از جیبمون یه الماس هزار قیراطی در بیاریم و بهش بدیم که تازه در حالت واقعی اون الماسه هم نیست و فقط یه ذوق و شوق مصنوعیه!!

    خوب پس این همه تلاش برای چیه؟ منظورم این نیست که دنبال هدف نباشیم، نه… بلکه اول باید خوب ذهنمون رو بشناسیم و بفهمیم کدوم خواسته ها ذهنیه و ازشون دست بکشیم و خواسته های واقعی خودمون رو پیدا کنیم.

    حالا ممکنه سوال پیش بیاد که مگه خواسته ای هم هست که ذهنی و شرطی شده نباشه؟ و من با اطمینان میگم بله!!

    به میزانی که خود حقیقی مونو میشناسیم و میفهمیم کدوم خواسته ها ناشی از شرطی شدنها بوده و خواسته حقیقی ما نبوده آرام آرام صدای قلبمونو میشنویم که برامون آشناست و در کودکی خیلی بلند صداشو میشنیدیم که ما رو با اشتیاق برای انجام کارهایی ترغیب میکرد… و این اشتیاق از نگاه به زندگی بقیه الگو برداری نشده بود و از درونمون میجوشید ولی آراام آرام توسط بمباران ذهن و شکل گیری ذهن منطقیمون در زیر خاکستر باورها و شرطی شدنهای ذهنی پنهان شد. و نتیجه این شد که اکثر انسان ها حتی اونهایی که به اهدافشون میرسن انگیزه شون رو از دست میدن.

    حالا تفاوت خواسته های فطری و قلبی ما که “ربنا الذی اعطی کل شی خلقه ثم هدی” با خواسته های ذهنی ما چیه؟

    خواسته های قلبی ما اولا همیشه گی هستن و از کودکی با ما بودن.

    دوما در گرو رسیدن به چیزی نیستن مثلا طرف از نقاشی لذت میبره و فارغ از این که در چه سطحی قرار داره همیشه از زمان خارج میشه و در لحظه حاله و عشق بازی میکنه با مهارتهاش.

    سوما محصول شرطی سازی های ذهنی نیستن و از سوی خداوند بصورت شعف و لذت پایدار احساس میشن.

    چهارما که این بند خیلی مهمه اینه که این اشتیاق ما رو به کاری هول میده که به بهترین نحو منجر به افزایش درک و ایمان من نسبت به خداوند میشه. اصلا اون اشتیاق همون هدایت خداونده به کاری که بهترین ظرفیت رو داره برای اینکه انسان رو به خدا نزدیک کنه و درکش رو از خداوند، از رحمانیتش، از وهاب بودنش و … گسترش میده.

    پنجما به اندازه ای که با پیروی از خواسته های قلبی این ادراکات توحیدی افزایش پیدا میکنه لذت بیشتر و بیشتر میشه چون خدا رو عمیقتر و نزدیکتر احساس میکنیم در حالی که در خواسته های شرطی انسان در مسیر هم مایوسه و حتی با رسیدن اغنا نمیشه.

    در قلب نورون های عصبی وجود داره یعنی قلب هم واس خودش مغز مجزا داره. و نکته جالب اینجاست که میتونه به مغز دستور بده!! حالا سوال اینجاست که خوب مغز کلی گیرنده حسی داره که با آنالیز اونها میتونه به اعضای بدن دستور بده. مثلا وقتی جسمی به سمت صورت پرتاب میشه از کاانال چشم متوجه موضوع میشه و سریعا به پلکها دستور بسته شدن میده اما قلب ما به هیچ ورودی وصل نیست پس چرا میتونه به مغز دستور بده؟

    پاسخ میدان مغناطیسی قلبه که چندهزار برابر مغز قدرت داره. خوب این میدان چه پیامهایی رو دریافت میکنه یا انتقال میده؟ پیامهای متافیزیکی رو. جالبه که وقتی هورمون دوپامین ترشح میشه قسمت محاسبه و منطق مغز تعطیل میشه و اون موقع قلبه که حکمرانی میکنه.. و وقتی منطق خاموش میشه انسان یه لذت عجیبی رو احساس میکنه که در کودکی در درونش احساس میکرده اما به مرور ذهن شرطی شده روی این لذت رو پوشونده. همونی که افرادی که تجربه مرگ داشتن در موردش صحبت کردن.

    به اندازه ای که ما باورهای توحیدی میسازیم درواقع داریم باورهای شرک آلودی که ذهن بوسیله اونها ما رو تحت سیطره خودش گرفته ریشه کن میکنیم.. یعنی در واقع با ساختن باورهای توحیدی ما داریم باورسوزی میکنیم!! یعنی داریم خاکروبه های باورهای محدودکننده رو از روی قلبمون بر میداریم و اینجوری قلبمون داره ارتباطش رو با خالق بدست میاره اونم به صورت مستقیم!! و اینطوریه که لذت این باورسازی ها هر روز در قلبمون بیشتر و بیشتر میشه و اتفاقات زیبا هم بیشتر میشه.

    بزارید مثال بزنم. وقتی ما به یه گل نگاه میکنیم صرفا داریم به دیتاهایی که ذهنمون از اون گل برامون ترسیم کرده توجه میکنیم. این نگاه ذهنیه. اما به مرور که روی باورها کار میکنیم و از نگاه ذهنی به سمت نگاه قلبی و شهودی حرکت میکنیم حقیقت اون گل رو هم با قلبمون درک میکنیم. بخاطر همین از دیدنش هر روز لذت بیشتری میبریم. با اینکه تصویر همون تصویره.

    مراقبه، مدیتیشن، توجه به نعمتها و .. همه و همه نگاه انسان رو از نگاه ذهنی صرف به نگاهی تلفیقی از ذهن و قلب سوق میده که انسان به میزانی که آگاه تر میشه و حضور پیدا میکنه و باورهای توحیدی میسازه، درکش از عالم از یک درک ذهنی به سمت درک حقیقی سوق پیدا میکنه و لذت بیشتری میبره…

    و در واقع انسان خدا رو که همه عالم ظل و سایه اونه هر روز بهتر میبینه و لذت بیشتری میبره و بیشتر عشق میکنه.. و در این مسیر موفقیت ها فقط نقش تابلوهای راهنما رو دارن که مسیر درسته.. یعنی کسی که با باورهای توحیدی یه کسب و کار موفق میسازه، خودش میشه موفقیت، خودش میشه لذت، فارغ از این که اون کسب و کار چقدر براش منفعت داشته.. ما خود لذت میشیم.. فارغ از دستاوردها.. ما خود خدا میشیم در روابط، کسب و کار، ما خدا رو زندگی میکنیم.

    و آخرت جایی نیست.. آخرت همینجاست. وقتی قلب ببینه و ذهن خاموش بشه و به نقش ابزاریه خودش برگرده.. و این آخرته که زندس و این دنیای ذهنی همون دنیای ترومنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
    • -
      سارا صمدی پور گفته:
      مدت عضویت: 1542 روز

      سلام دوست عزیزم

      چه نکته جالبی ، از اونجایی که بنده هم به واسطه شغلم علاقه عجیبی به شناختن ارتباط موارد متافیزیکی به ساختار بدن ما دارم و به شدت کشته مرده ی هورمون ها هستم :)

      خواستم بخشی از نتایج تحقیقاتم رو با شما عزیز به اشتراک بذارم

      از اونجایی که شناخت نسبی روی دوپامین دارید ، بذارید یه نکته ی mind blowing یا همون مخ بترکون بهتون بگم

      ما برای نزدیک شدن به خداوند ، تا میتونیم از حجم دوپامین ناسالم باید کم بکنیم و به سرتونین و دوپامین سالم بیافزاییم، یعنی چی؟

      یه محقق بسیار برجسته در زمینه هورمون ها و غدد چند وقت پیش مصاحبه خصوصی داشتن و نکته ای گفتن که زندگی همه ی مارو میتونه تغییر بده

      تو بخشی از مصاحبه شون گفتن :

      لذت pleasure

      و شادی happiness متفاوت هستند

      لذت مربوط هست به دوپامین و شادی مربوط هست به سرتونین

      لذت زود گذره و شادی پایدار

      لذت جسمی هست و شادی روحی و معنوی

      لذت با مواد و الکل به دست میاد ولی شادی هرگز با این دو به دست نمیاد

      و مهم تر از همه، لذت اعتیاد اور هست ولی چیزی به اسم اعتیاد به شادی یا شادی مخرب نداریم

      حالا جالبیش چیه؟

      طی پنجاه سال اخیر ، رسانه ها و دولت ها خیلی خیلی سعی کردند مغز مارو طوری برنامه ریزی کنن که این دوتا رو با هم اشتباه بگیریم مخصوصا شبکه های اجتماعی

      چرا؟

      برای اینکه ما

      « فکر کنیم میتونیم شادی رو بخریم، در صورتی که فقط لذت خریدنی ست… »

      شما فقط غذا و ماشین و فیلم و سکس و الکل و مواد رو میتونی بخری

      ولی عزت نفس ، عشق ، مثبت اندیشی ، سپاسگزاری و مهم تر از همه ارتباط با خدای درون خریدنی نیست هرگز و اینا هست که شادی پایدار در زندگی ما ایجاد میکنه

      بعد از دیدن این ویدئو من مدیتیشن کردم و به خلسه عجیبی رفتم خیلی رفتم به عمق درون خودم و بعدش چنان حجم شادی رو تجربه کردم که تو تمام طول زندگیم تجربه نکرده بودم و بعد در طی یک تحقیق ساده متوجه شدم اجرای مراسمات مذهبی برای افرادی که عمیقا به اون مذهب باور دارن بالا ترین سطح سروتونین و دوپامین مثبت رو ترشح میکنه…

      بله، شادی خریدنی نیست

      درونیه

      تمام عمر ما شادی رو تو وجودمون داشتیم ولی توی حساب بانکی و ماشین و… دنبالش میگشتیم

      منظور من منفل بودن و حرکت نکردن نیست، منظورم اینه وقتی برای رزق و روزی حلال تلاش میکنیم یادمون باشه هدف ما از اومدن به این دنیا فقط تجربه شادی بوده و بس

      به دنبال خدا باشیم پول و سلامتی و عشق دنیوی دنبال ما میدوئه خودش…

      تو پرانتز بگم خیلی افراد انقدر متاسفانه در قلب شون مرض هست و مهر به چشم و گوششون خورده که وقتی این موضوع رو میفهمن هم به دنبال رابطه جنسی و عشق دنیوی میرن چون توی اون حالت هم ما ترشح سروتونین داریم ولی این کجا و آن کجا

      سال ها دل طلب جام جم از ما میکرد

      وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد

      گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است

      طلب از گمشدگان لب دریا میکرد…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        حسین و نرگس گفته:
        مدت عضویت: 1809 روز

        سلام خدمت خواهر عزیزم..ممنونم بابت نقطه آبی که چراغ هدایتم شد برای این کامنت زیبا..یه نکته مهم میخوام خدمتتون عرض کنم..و این نکته الهام خداونده به قلبم و ان شاالله بعدا بصورت مبسوط توضیح خواهم داد. نکته مهم اینه که نه دوپامین و نه سرتونین لذت دایمی رو ایجاد نمیکنن.. دلیلش خیلی توضیحات میخواد..یه تیکشو بخوام بگم بر میگرده به چیستی لذت و ارتباطش با وجود و بحث اصالت وجود.. بخوام مختصر بگم لذت کد نویسی نمیشه همونطور که وجود قابل کد نویسی نیست! یعنی میشه مثلا رباتی طراحی کرد که یادبگیره (هوش مصنوعی یا ذهن متطقی بشر) و واکنش های احساسی رو نشون بده، اما نمیشه خود احساس رو که کدنویسی کرد! یعنی ذهن منطقی از کودکی که آرام آرام رشد میکنه لذت رو و آرامش مطلق وجود انسان رو گروگان میگیره و موقع پاداش که میشه با آزاد کردن این هورمونها با ساکت کردن خودش و آگاه شدن انسان به اون لذت که بای دیفالت انسانه بهش پاداش میده! مغز نمیتونه لذت بسازه ولی میتونه گروگانش بگیره!! و خدا شاهده اینها الهامات قلبمه و جایی نخوندم.. بحث وحدت وجود خیلی جای صحبت داره و درکش خیلی سنگینه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Sanaz گفته:
      مدت عضویت: 1350 روز

      سلام به یاران بهشتی

      بسیار سپاسگزارم از ربم و از شما دوستان گرامی بابت کامنت های الهی تون

      اتفاقا دیروز که من داشتم ظرف می شستم و خدارو هم شکر می کردم بابت همه چی

      یه صدای زیبایی گفت با قلبت زندگی کن نه با سر

      سر همون ذهنه منطقیه و این حس و داشتم که انگار من دو تا تیکه شدم قلبم و ذهنم یا مغزم

      یه حس عجیبی داشتم و این روزها یه حس شعف دارم حالم عالیه

      الهی بی نهایت شکرت که در این سایت الهی هستم و در این مسیر زیبا قدم گذاشتم که سراسر برام شادی ناب با تو بودن رو دارم تحربه می کنم

      سپاسگزار تک تک افراد سایت هستم و عاشقتونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    خانم موفق گفته:
    مدت عضویت: 1440 روز

    سلام و درود به استاد عزیز و خانم شایسته و دوستان توحیدی ام

    ریشه سختی کشیدن در ذهنم برای رسیدن به خواسته :

    ……سختی بیشتر کشیدن برابر است با ایمان بیشتر . چونکه انبیاء ما سختی کشیدند .

    رد باور :

    انبیاء طبق آیات قران مثل ما انسان بودند و فقط رسالتشان ترویج یکتاپرستی بوده .

    …..سختی بیشتر کشیدن باعث میشه سپاسگزارتر باشیم .

    رد باور :

    الان استاد کاراش به راحتی پیش میره سپاسگزار تره یا ما .

    یا یکی از اقواممون عاشق دختری شد وباهزار گرفتاری باهم ازدواج کردند بعد مدت کوتاهی جدا شدند و تو رنج وعذاب بودند از مهربه ونفقه و…

    یا خودم در شرکتی کار میکردم که به سختی حقوق میدادو کار چند نفر رومیکردم نه تنها سپاسگزار نبودم بلکه همش گله میکردم و حس حسادت داشتم به همکارانم تو اون رسته شغلی که کاراشون راحت پیش میرفت .

    …..سختی بیشتر کشیدن باعث میشه قدر داشته هانونو بیشتر بدونیم و خود را لایق اون چیز بدونیم

    ردباور

    خودم بعد اینهمه سال سابقه کار در حسابداری استعفا دادم چون به هرحال سختی کار آدم رو از پا درمیاره و رنج کار کردن در ذهن بیشتر میشه .

    ….سختی بیشتر کشیدن باعث میشه که بادآورده نداشته باشیم که باد ببرد .

    رد باور

    اینطوری باعث میشه به اون هدف بیشتر وابسته بشیم تا رها . و باعث میشه به طرز مسخره اونها رو از دست بدیم . چون حس کنترل به وجود میاد .

    مثل رابطه عاطفی دونفر که به سختی بهم رسیدند . و بعد مدتی جدامیشن .

    …..سختی بیشتر کشیدن باعث میشه حس قدرتمندی واعتماد به نفس بهمون بده و….

    رد باور

    اتفاقا حس حسادت میاره واعتماد به نفس کمتر میشه چونکه اطرافیان رو میبینه به راحتی کاراشون پیش میده واونها باید جانشون به حلقومشان برسه .

    حالا این ها نمونه هایی از نشخوارهای ذهنیم بود که باعث میشد من به سمت سختی ها هدایت بشم .

    از اونجاییکه خود استاد بهمون یاد دادند هر حرفی رو همینطوری نپذیریم منم رجوع کردم به آیات قران که کجای قران گفته اصلا مسیر هدف باید آسان باشه و سختی نکشیم :

    سوره آل عمران آیه 47

    قَالَتْ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ ۖ قَالَ کَذَٰلِکِ اللَّهُ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ ۚ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ

    مریم) گفت: پروردگارا! چگونه براى من فرزندى باشد، در حالى که هیچ انسانى با من تماس نداشته است؟ خداوند فرمود: چنین است (کار) پروردگار، او هر چه را مشیتش باشد مى‌آفریند. هرگاه اراده کارى کند، فقط به آن مى‌گوید: باش! پس (همان لحظه) موجود مى‌شود.

    یا آیه 82 سوره یاسین

    إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ

    فرمان نافذ او چون اراده خلقت چیزی کند به محض اینکه گوید: «موجود باش» بلا فاصله موجود خواهد شد.

    یا در ایه 185 سوره بقره در مورد روزه گفته شده که

    یریدالله بکم الیسر ولایرید بکم العسر

    واراده خداوند برای شما آسانی است وخداوند برای شما سختی نمیخواهد .

    یا در آیه انا علینا للهدی برماست هدابت کردن

    بعنی هدایت ما به سمت خواسته از طرف خداست .

    وخداوند هم اراده اش بر آسانی است . پس لاجرم فرد مومن و توحیدی باید کاراش به آسانی انجام بشه اگه نمیشه ایمانش اشکال داره .

    استاد عزیز متشکرم بابت تهیه اینهمه فایلهای توحیدی . خدا روشاکرم بابت هدایتم به این سایت توحیدی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
    • -
      رضا فخریان گفته:
      مدت عضویت: 760 روز

      سلام خواهر خوبم ، حالا که نگاه میکنم میبینم ما با چه باورهایی احاطه شده بودیم باورهایی که از خیلی وقت قبل تو گوش ما خونده شده و به ما قبولونده شده ، تک تک باورهای محدود کننده که برای سختی کشیدن و با سختی به چیزی رسیدن یادآوری کردی در ذهنم و درونم میبینم و چه باورهای محدود کننده دیگه ای دارم که خدا میداند ، واقعا جالب و بجا منطق آوردین برای رد کردنشون تو ذهن ، منم باید بنشینم و یکی یکی اینهارو بکشم بیرون و بنویسم و در رد و غلط بودنش ، منطق و فکت بیارم که به لطف و هدایت خدا بتونم بر ذهن نجواگرم پیروز بشم

      ان شاالله همیشه موفق و خوشبخت و سعادتمند باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    فاطمه رفیعی گفته:
    مدت عضویت: 1363 روز

    استاد عزیزم و مریم نازنینم سلام

    و سلام به همه دوستان گلم

    استاد جانم امروز صبح اول وقت سایتو باز کردم و تا بنر فایل جدید و چهره پر انرژی شما رو دیدم نیشم تا بناگوشم باز شد و با کلی ذوق فایل تصویری رو پلی کردم تا هم بشنوم و هم روی ماه شما رو ببینم که می‌دونم این روزها چقدر در ارتعاش بالایی قرار دارین و خدا رو شکر که من هرچند از نظر مکانی با شما خیلی فاصله دارم، اما از نظر فرکانسی با شما در ارتباطم. شکر خدا. اینم بگم که پسرم 5 سالشه و به شدت دلش میخواد بیاد آمریکا شما رو ببینه و توی آب دریاچه پرادایس شیرجه بزنه و همش میگه پس کی میریم خونه شون من می‌خوام تا وقتی که اونها کهن سال نشدن و جوونن و منم بچه هستم بریم :)))))

    و اما درباره این فایل شگفت انگیز که همین الان من می‌دونم آگاهی های این فایل جواب سه نفره که واسشون بفرستم چون دقیقا دیروز درباره همین روان نبودن چرخ زندگی و پیش نرفتن کارها داشتن حرف میزدن و سوال میپرسیدن و خدا می‌دونه که این فایل پاسخ خداوند به چند هزار آدم دیگه در همین لحظه ست، در آینده که بماند.

    من از زمانی که با شما آشنا شدم ( چهار سال پیش ) تا الان کارهایی انجام دادم که یکسری باورها نسبت به خودم رو در من تغییر داد. من هنوز نتیجه مالی نگرفتم ، انقدر مقاومت هام نسبت به خودم، احساس لیاقتم، توانمندی هام زیاد بود، انقدر دچار خشم، احساس قربانی بودن، احساس گناه، احساس بی مصرف بودن و … بودم که تا الان طول کشیده یکم باور کنم که منم جزئی از این کائناتی هستم که خداوند عاشقانه هدایتش میکنه، منم جزئی از این « لکم » هستم که میگه هر آنچه خلق کردم مسخر شما کردم. برای من پذیرفتن همین لکم سالها طول کشید. سالها طول کشید تا من بتونم کمی چشمم رو از نتیجه بردارم و انقدر احساس ارزشمندیم رو به نتیجه گره نزنم. طول کشید تا من اتفاقات ناخوشایند زندگیم رو به این که خدا منو دوست نداره ربط ندم. و بگم که این موضوع پاشنه آشیل منه و تا یکم ولش کنم سریع دوباره فضای ذهنم رو پر می‌کنه. اون اوایل اولین چیزی که پذیرفتم اینه که من مسئول زندگی خودم هستم و زمانی که پسرم یکسالش بود شروع کردم یه کارهایی انجام بدم. پیج زدم در اینستاگرام و تصمیم گرفتم چیزایی که درباره تربیت فرزند یاد میگیرم پست کنم به شکل متنی. بعد یکی دو ماه به یه جا رسیدم که مجبور شدم فایل صوتی بذارم و اون کار استاد اندازه تمرین آگهی بازرگانی سخت بود برام ولی یه حسی می‌گفت باید انجام بدی وگرنه نمیتونی بری جلو. انجام دادم و پیش رفتم، کارگاه های صوتی آفلاین برگزار کردم که رضایت بالایی داشت. بعد از چند ماه رسیدم به تولید پادکست! اینم بگم که همچنان شنیدن صدای خودم برام خوشایند نبود . این حس دوست داشتنی نبودن و انزجار از خود از اواخر دبستان کم کم در من شکل گرفت و خیلی قوی شد.

    به هر حال انجام دادم و کم کم به پذیرش صدای خودم هم رسیدم البته الان به کمی بالاتر از صفر رسیدم.

    اون کار رو دیگه ادامه ندادم اما دستاوردش این بود که من کارهایی در این مسیر انجام دادم که کمی اعتماد به نفسم رو بالا برد.

    کارهای دیگه هم انجام دادم، کارهایی که فکر میکردم از پسش بر نمیام. وقتی از خدا میخواستم که من رو هدایت کنه به سمت یه مسیر درآمدی خوب، تریکو بافی رو نشونم داد. دو سال قبلش میخواستم همین تریکو بافی رو انجام بدم، دوره خریدم تمرین کردم اما نتونستم و تا دو سال این متریال کار توی کمد خاک میخورد و عین آیینه دق به عنوان نمادی از ناتوانی جلوی چشمم بود . وقتی مجدد هدایت شدم گفتم باید انجامش بدم.اینم بگم که من همیشه برای یاد گیری بافتنی مقاومت داشتم و فکر میکردم در این مورد ناتوان ذهنی ام :)))))) یک ماه تمرکزی نشستم با ویدیوهای رایگان یوتیوب یادش گرفتم. با همون ها دو تا کار سفارش گرفتم و هزینه یه دوره آموزشی رو ساختم. دوره رو خریدم انجام دادم

    ولی همون مدتی که این کار رو میکردم واقعا به این فکر میکردم که ارزش نداره این همه زمان و دست و گردن بذاری یه سبد ببافی بعدم سود آنچنانی نداره. همش میگفتم پول درآوردن انقدر نباید سخت باشه من اصلا نمی‌خوام انقدر تایم بذارم برای یه ذره پول. و حسم به این کار عوض شد.

    اونم کنار گذاشتم اما دستاوردی که داشت برام این بود که باور من میتوانم رو واسم پررنگ کرد. می‌خوام بگم درسته من هنوز یک کسب و کاری که درآمد رو به رشد داشته باشه ندارم اما در تمام این 4 سال

    کارهایی که طبق هدایت خدا انجام دادم باورهای من رو نسبت به خودم تغییر داد. تا اینکه رسیدیم به پروژه خانه تکانی. هنوز هم تمومش نکردم. توی همون چند فایل اول من هدایت شدم یا بهتره بگم هل داده شدم به سمت یه کسب و کاری که دقیقا مطابق با ویژگی هاییه که می‌خوام. قبل از شروع پروژه من همش درخواست اینو داشتم و نوشته بودم چه کاری می‌خوام. خب هزینه آموزش رو پرداخت کردم با فروختن یه النگو. نمی‌خواستم قرض بگیرم یا هرچی . میخواستم با آنچه که دارم شروع کنم. برای این کار من باید یه نرم افزار رو یاد می‌گرفتم که کار طراحی پلاک انجام بدم. برای من که هیچ وقت با هیچ نرم افزار طراحی کار نکرده بودم خیییییلی سخت بود اما همش اون تریکوبافی که تونستم یاد بگیرم رو به خودم میگفتم و اینطوری خودم رو کشوندم :) و همش میگفتم خدایا ممنونم که کمک می‌کنی من به راحتی این نرم افزار رو یاد بگیرم. و 10 روزه خوب یادش گرفتم. صبح زود با اینکه خوابم میومد می‌نشستم سر تمرین کردن و این جمله شما توی گوشم بود که : « وقتی تعهدتو نشون بدی جهان کمکت می‌کنه » .جمله تون توی فایلی که اول امسال گذاشتین هم همش تو گوشم بود : « آیا باور داری میتوانی هرچی که لازم باشه رو یاد بگیری » و این جمله تون توی دوره عزت نفس : « با توکل به خدا کار رو شروع میکنیم و هر چالشی هم که باشه حلش میکنیم » . من این روحیه رو اصلا نداشتم استاد. روحیه ادامه دادن، حل مسئله، باور به اینکه من میتونم و از پسش برمیام. اما در این سالها مسیری که طی کردم و بخش کوچکیش رو نوشتم این روحیه رو در من به وجود آورد. هنوز خیییییییلی کار دارم. هنوز احساس لیاقتم خیلی مشکل داره . اتفاقا قبل این فایل جدید داشتم فایل مفهوم عملی ایمان به غیب رو گوش میدادم و چقدر لذت بردم از توضیحاتی که مریم جان از دوره قانون آفرینش دادن. و می‌خوام با کسب و کاری که تصمیم دارم شروع کنم اولین بخش دوره قانون آفرینش رو بخرم. با این باور می‌خوام کارم رو شروع کنم که من مسئول زندگیم هستم و خداوند من رو تحسین می‌کنه بخاطر این باورم. و هدایتم می‌کنه تا بتونم پیش برم و هرجا هر باگی بود هدایت می‌کنه که حلش کنم.

    توی این چهار سال هرجا به حرفش گوش دادم راحت بوده همه چی و هرجا سرتق بازی درآوردم توگوشی خوردم :)))))) این تجربه رو همه دارن. ممنونم که کامنتم رو خوندین. برای شما و مریم جان و همه دوستانم یه دنیا عشق و زیبایی آرزو دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
  7. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1721 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بنام خداوند نور و روشنی که مرا از عمق جهل و تاریکی بیرون کشید و به علم و آگاهی و نور هدایتم کرد همان خدای وهابم که فضلش همیشه بر من عظیم بوده و همواره بیشتر و بیشتر می‌شود خدایا شکرت خدایی که همیشه و هر لحظه با من بود در بدترین روزهای زندگیم که عزیزم را از دست دادم نور آرامش را بر قلب و جانم تاباند و من در آن لحظه بود که آرامش عمیق و واقعی را تجربه کردم انگار آتیشی سوزان بودم که شعله می‌کشید و اون لحظه آبی سرد بر قلبم شد و نوری سفید و عظیم از آرامش که در آن گرمایی ظهر من سرد بودم و آرام و به آسمان که نگاه کردم احساسی به من می‌گفت جای عزیزت عالی است و او در بهترین و امن ترین جا هست در آغوش من و کاملا در اون لحظه بود که مهربانی و آرامش و احساس بسیار خوب الهی را من جرعه جرعه نوشیدم و سالهاست از اون روز میگذره ولی هر وقت یادم میفته شاد میشم خوشحال میشم آرام میشم قلبم باز میشه و به خودم یاد آور میشم که دیدی چطور خدا غم را از دوشت برداشت دیدی هم آرامت کرد وهم آسانت کرد برای صبر دیدی چطور از صابرانت کرد استاد من با مغز استخوانم در فرکانس خدا بودن و آرامش عمیق و سپردن به خدا را در آن لحظه فهمیدم و آن لحظه بود که انگار ندایی به من می‌گفت و من تکرار میکردم که سپردمش به خدا و واقعا در اون لحظه با تکرار این جمله من هر بار آرام تر و آرام‌تر میشدم و دیدم زمانهای زیادی را که تقلا میکردم و عجله برای رسیدن میکردم چقدر کارهام درست پیش نمی‌رفت ولی چه خوب با تجربه ها دیدم که من هرگز توانایی انجام کار را بدون خدا و نداشتن آرامش را ندارم و آرام بودن و دل سپردگی به خدا چقدر کارها را برای من روان و زیبا و لذت بخش پیش می‌برد چقدر این لحظات شناخت خدای رحمان را باید جشن گرفت هدایت ها را دید و با قلبی باز پرواز کرد دوستت دارم استاد عزیزم که خدا را به من شناساندن و مرا با کلام خدا یکی کردی و به عمق جانم با اطمینان نشاندی و من میبینم خدای رحمان و رحیم را که همواره با من است و همواره هدایتم میکنه و هیچ گاه مرا به حال خودم وا نگذاشته و لحظات سخت و تاریک را مثل آتش ابراهیم برایم گلستان و آرام کرده خدایاسپاسگزارم که هدایتم کردی و راه راست و رستگاری را نشانم دادی .

    خدایا مرا در راه توحید و رستگاری ثابت قدم نگه دار آمین یارب العالمین

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
  8. -
    مریم شریعت گفته:
    مدت عضویت: 873 روز

    به نام قادر مطلق آفریننده جهان هستی

    سلام به استاد عزیزتر از جانم

    استاد جان چقدر حرفهاتون زلال و دلنشین شده چقدر زیاد به خداوند وصل هستید و چقدر زیاد به قلبهای ما نزدیک هستین

    داشتم گوش میکردم گفتم ببارید اشکها ببارید برای این همه خلوص این همه عشق این همه زیبایی در وجود یک فرد خدایی

    استاد جان وقتی میگفتید میلیارد بار این فایل رو گوش بدید میگفتم چرا این همه ولی الان با تمام قدرت و عشق میگم باید ابن فایل رو میلیاردها بار گوش کنم

    خدای من در حیرتم از این همزمانی استاد جان مگه میدونی در وجودم چی میگذره بخدا اشک امانم نمیده چقدر دقیق عمل میکنید و چقدر عالی به الهامات گوش میکنید

    چند روز پیش داشتم سناریو مینوشتم حال عجیبی داشتم نوشتم و نوشتم ونوشتم خدای من چند صفحه شد اشکها میبارید و می نوشتم تمام که شد کلی با خدای عشقم صحبت کردم خدای من اینهمه اشک اول صبح از کجا میاد

    بعد گفتم خدا جونم نمیدونم چیکار کنم آخه من کلی خواسته دارم ولی گفتم خدایا سه تاشو میخام زود بهم بدی مسیر رو برام کوتاه کنی همینجوری که صحبت میکردم و هدایت میخاستم حسی گفت برم سراغ نشونه از تو سایت نیت کردم و زدم روی دگمه نشانه خدا جونم چهره قشنگ و شاد استاد با بلوز قرمز رنگ دوست داشتنی بعد گفتم خدا جونم شوخیت گرفته من کجا بیارم دوره ثروت 3 !!! من که پول ندارم و چقدر خدا قشنگ و لطیف با من حرف زد گفت دختر قشنگم هنوز به من اعتماد نداری هنوز شک داری از خجالت آب شدم گفتم خدا جونی غلط کردم من تسلیمم گفت من خودم هدایتت میکنم خودم مسیر رو هموار میکنم خودم برات پول مبشم داستم دیوانه میشدم خدایا این اشکه یا باران رحمت

    ی کم که آروم شدم بلند شدم از پنجره بیرون رو نگاه کردم دختر نوجوانی آماده و منتظر بود با پدرش بره مدرسه کنار موتور پدرش وایستاده بود پدرش از در خونه بیرون اومد نزدیک دخترش که شد ی دسته پول داد دست دخترش میخاستم فریاد بزنم خدای من نشانه از این واضحتر مگه داریم از ذوق و حیرت قلبم به تپش افتاده بود چقدر سریع خداوند من رو به نشانه هدایت کرد گفت عزیزم نگران نباش به من اعتماد کنم خودم همه چیز رو جور میکنم دو سه روزیه حالم خیلی خوبه فرکانسها خیلی خوبه دیشب کلی با دخترم در مورد باورها و آموزشهای شما صحبت میکردم آخه این دخترم خیلی صحبتهای شمارو دوست داره و خیلی علاقه منده اصلا قلبم باز شده بود تا نزدیک صبح صحبت کردیم من گاهی اشک میریختم وقتی در مورد قانون و آموزشهای شما صحبت میکنم دگرگون میشم خدایا شکرت

    با حال خوشی خابیدم بیدار که شدم دیدم فایل جدید روی سایت اومده

    کلی ذوق کردم مخصوصا وقتی اسم فایل رو دیدم به دخترم گفتم ببین چه فایلی اومده اشک تو چشمام پر شد ی قسمتی گوش کردم دیدم نه نمیشه باید تو سکوت گوش کنم دخترم که رفت الان که داشتم گوش میکردم خدای من این حرفها ی استاد رو مگه من میتونم اصلا هضم کنم گوش کردم گوش کردم اشک ریختم استاد جان تمام باورهای من زیرورو شد اصلا وجودم زیرورو شد گفتم من از خدا چی میخام دو تا سه تا باور توحیدی و بعد بقیه …. چه فایده مگه من قرار نبود روی توحید کار کنم مگه آرزوی چندین سال من نیست پس فقط روی توحید کار میکنم و همه چیز را به خودش میسپارم و همه چیز در زمان مناسب داده خواهد شد این فایل به شدت به شدت نیاز این روزها و امروز من بود استاد الهی قربونت بشم یعنی من نمیتوانم حتی سپاسگزار وجود شما در زندگیم باشم

    بخدا کلی حرف داشتم بگم ولی انگار ذهنم قفل کرده

    استاد جونم دوست دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
  9. -
    منیر گفته:
    مدت عضویت: 1907 روز

    به نام خدا

    نکته جالب دیگه استاد نشونه حضور خدا آسون پیش رفتن کارها هست

    دقیقا استاد هر جا که تو دل شب کاری انجام دادم با صدای قلبم پیش رفتم نتیجه بسیار شگفت انگیزی داشته برام

    من باید احساس سپاسگزاریم رو یکسره حفظ کنم

    نباید اصلا دچار مقایسه بشم من باید یکسره در لحظه حال و در شکرگزاری باشم

    مقاومت و جنگجویی رو از عادت های درونم باید کنار بذارم

    بجاش آرامش و سکوت ذهن و سپاسگزاریم رو حفظ کنم

    باید باورهام رو هر لحظه روی فرکانس خالق نگه دارم و شکرگزار باشم

    باید یه باور جدید بسازم خلاف باور نابرده رنج حرکت کنم

    من باید خوشحال باشم که خداوند منو هدایت کرده و کارها رو برام آسون کرده

    من باید فقط و فقط تمرکزم رو روی خودم بذارم

    من باید یکسره توکل کنم به خدا

    ایاک نعبد و ایاک نستعین بشه تکرار نجوای ذهنم

    ایاک نعبد و ایاک نستعین خدایا تنها تو رو میفرستم و تنها از تو کمک میخوام

    خدای من خدای سلامتی خدای من خدای وهاب و بخشنده فراوانی ها به منه خدای من خدای رزاق و روزدهنده به وسعت کائنات هست و منو غزق در فراوانی کرده خدای من خدای هدایت کننده هست و بهترین ایده ها و هدایت ها رو به من میرسونه هر لحظه

    خدای من خدای آسون کننده هست و هر لحظه بهترین ها رو به سمت من میفرسته

    خدای من خدایی که بهترین انسانها رو تو مسیر زندگی من قرار میده

    خدای من خدایی که حتی منو برای غذا خوردن هم هدایت میکنه

    خدای من خدایی که منو برای مسیر کارم هم هدایت میکنه

    خدای من خدایی که هر لحظه از زندگی منو سرشار از آرامش کرده

    خدای من بهترین خالق و بهترین هدایت کنند هست

    اگر من این باورها رو یکسره تکرار کنم خداوند رو صحیح بشناسم

    خداوند تمام راه حل ها رو داره نیاز نیس که ضجر بکشیم تا لایق بشیم

    من میتونم خیلی راحت خواسته ها و هدایت ها رو دریافت کنم و باید خودم رو لایق بهترین ها بدونم من باید یکسره از درون بدون وابستگی به عوامل بیرونی احساس لیاقت داشته باشم

    خدای من اگاه به تمام خواسته ها و چالش های من و من فقط روی آرامش و سپاسگزاریم کار کنم

    من باید فقط آرامش باید داشته باشم

    من خدای وهاب رو دارم خدایی که به سلیمان بی انتها بخشید

    من لایق همه چیزهای خوب دنیا هستم

    من لایق والاترین های خداوند هستم

    من باید هر روز ظرفم رو بزرگ و بزرگتر کنم

    من دوست دارم خداوند وهابم رو من خدای بی نیازم رو عاشقانه میپرسم من شکرگزاری میکنم در هر لحظه تا آرامش داشته باشم خدایا کنارم هستی و عاشقانه این بودنت رو احساس میکنم

    خدایا این تو هستی که بهترین ها رو به سمت من میفرستی و من چشمم رو باید از غیر تو بردارم

    من هر روز باید بگم خدایا تو رو میفرستم و آنها از تو هدایت و کمک میکنم

    خدایا فقط هدایت های تو به راه راست رو میخوام

    خدایا هر روز دوست دارم عاشقانه بسم الله الرحمن الرحیم بگم خدایا مرسی

    خدایا کمکم کن هر روز ایمانم رو بیشتر کنم کمکم کن هر روز روی خودم کار کنم

    خدایا مرسی که دارم کم کم و به تدریج شخصیتم رو جوری میسازم که یکسره در حال توکل داشتن به تو باشم

    من باید اینقدر ارتباطم رو با خدا وسعت بدم که هیچ نیازی به توجه غیر خدا نداشته باشم

    خدایا مرسی بابت این فایل پر انرژی و زیبا خدایا مرسی که عاشقانه منو خلق کردی برای زندگی آسان

    خدایا مرسی که همه زیبایی ها رو برای من هر روزه بیشتر و بیشتر میکنی

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
  10. -
    زهرا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1381 روز

    هدایتهایی که خداوند توی زندگی من انجام داده واقعا دلچسب و زیبا هستن

    یادمه پارسال همین موقع ها بود پسرم رو از روستا میبردم شهر که بره مهدکودک که مقداری وابستگی جفتمون کم بشه

    وقتی پسرمو میزاشتم مهد خودم توی خیابون توی ماشینم مینشستم وویس استادوگوش میدادم کامنت میخوندم و انیمیشن های آگاهی دهنده میدیدم چشمم میخورد به ساعت رند میرفتم توی گوگل سرچ میکردم که مفهوم این ساعت رند چیه

    پیامهای مثبتو امید دهنده به من میدادن حتی شبهام خیلی خوابهای خوبی میدیدم خواب آب رودخونه و همگی تعبیر زیبایی و مثبت و شادی لذت داشتند

    تا اینکه خدا بهم الهام کرد بروگواهینامه ت رو تمدید کن و گذرنامه خودتو همسرتو تمدید کن برا پسرت هم بگیر

    شروع کردم به پیگیری رفتن به پلیس بعلاوه ده و عکس و

    کارهای دیگه همین حین گواهینامه م روهم تمدید کردم که کلی باعث راحتی تمدید گذرنامه م شد .خلاصه به یک ماه نکشید که اقدام کردیم برای گذزنامه که دوست همسرم که ترکیه زندگی میکرد بصورت موقت و شرایط نامعلوم که در گیرودار اقامت ترکیه یا کانادا یا برگشت به ایران بود

    که پیشنهاد داد گفت بیاید ترکیه تا من اینجام

    یه نمایشگاه کشاورزی هم توی آنتالیاست اونجاهم بریم

    ما قبول کردیم و بلیط گرفتیم و رفتیم همه چیز به طرز معجزه آسایی پیش میرفت از آب و هوای عالی از غذاهای عالی از هتلهای عالی از اینکه این دوست همسرم تسلط کامل به زبان ترکیه ای داشت و ما چقدر راحت بودیم برای درخواستهامون .دقیقا یه مترجم و یه راهنمای خصوصی که تمام لحظات با ما بود حتی تمام وعده ها با ما میومد بهترین رستوران ها ،چقدر مردم خوبی سرراهمون قرار میگرفت

    وقتی رفتم آنتالیا کنار ساحل بحدی فرکانس شکرگزاریم بالا بود بحدی فرکانسم به خداوند نزدیک بود که یه آقا با دخترشون اومدن و شروع کردن فارسی حرف زدن با من و دیدم ایرانی مقیم آنتالیان اسم پسرمو پرسید گفتم آقا اهورا ،صحبت های ما در حد 20 دقیقه پیرامون اینکه از خودم بپرسم من کی هستم گذشت و میگفت همه چیز برمیگرده به اهورا یا همون افکار نیک، گفتارنیک ،کردار نیک

    وای خدای من وقتی خداحافظی کردن من مست از این سوپرایز از این آگاهی ها توی کشور غریب یه انسان بیاد دقیقا حرفهایی که من عاشقشونم و سرلوحه زندگیم هست رو برام تکرار کنه وااااای خدای من ،خود این سفر سوپرایز بود ویدن و حرف زدن راجب آگاهی با این شخص ،دیگه قشنگ توی بغل خدابودن رو دیدم لمس کردم . وقتیم خواستیم برگردیم مارو نشوندن قسمت وی آی پی هواپیما و نهایت لذت رو از انواع غذا و نوشیدنی بردیم.

    وقتی به زندگی خودم در مقایسه با تمام اطرافیانم نگاه میکنم باز فقط رد پای خدارو میبینم از آرامش از آسایش از عشق بین منو همسرم که مثلش تاحالا ندیدم از ثروتی که توی زندگیمون هست از حذف شدن آدمهای منفی اطرافم از زندگیم ، از اینکه رئیس صنایع دستی به من اجازه میده توی اداره شروع بکار کنم

    اما

    اما

    امان از شیطان امان از عجله امان از مقایسه امان از اثبات خودم به دیگران

    یه مدت بود با اینکه توی مسیر بودم اما کور بودم گیج بودم همش دنبال عجله برای رسیدن به درآمد به ثروت بدون طی کردن تکامل بودم

    اگه الهام خداوندنبود الان باخاک یکسان شده بودم منی که کل حقوق دریافتیم در ماه 450 هزار بوده به این فکر میکنم درآمدم بشه ماهی 10 میلیون تومن آخه زهرا جان اگه لطف خدا نبود که بهت بگه دیدی برای رانندگی تکاملت رو نخواستی طی کنی و فقط میخواستی خودنمایی کنی به اطرافیانت که ببینید من چه شجاعم چه نترسم چه قویم چجور رفتی توی باقالیا میخوای برای کسب ثروتم تخت زمین بشی یا تکاملت رو طی کنی؟ واقعا خداوند به من رحم کرد که برای رانندگی خودمو بچه م زنده موندیم

    حالا اون درس عبرتم نشد و میخوام برا کسب درآمد و ثروتم باز پس گردنی بخورم که آدم بشم

    نه من میخوام با لذت با عشق با حال خوب خدا هدایتم کنه به کسب ثروت وقتی خداوند علیمه بصیر داناست میبینه که من دارم روی تخصصم روی باورهام کار میکنم پس حتما و قطعا هدایتم میکنه به راهی برای کسب درآمد

    من فقط باید هر روز شکرگزاریمو بنویسم هر لحظه حالم خوب باشه هرلحظه داشته هامو ببینم تا خداوند منو هدایت کنه .من هر لحظه در حال هدایت شدنم فقط اگر خداروباور کنم، میشنوم هدایت هارو .

    من که میدونم شروع میشه منکه میدونم دیروزود داره ولی سوخت و سوز نداره پس دیگه باید باحال خوب زندگی کنم و خدا بقیه ش رو درست میکنه

    همونجور که یروزی آرزوم بود که رانندگی کنم و خداوند منو سوپرایز کرد و همسرم یه ماشین جدید خرید و ماشین قبلیش رو داد به من یا همینطور که آرزوم بود یه خونه ی بزرگ تو دل طبیعت بدور از هیاهوی شهر و اطرافیان داشته باشم و بازهم خدامنو آورد تو بهشت همینطور که توی هنرم آرزوم بود حرفه ای و بروز باشه کارهام و الان هست همینطور که آرزوم بود ازدواج پرازعشق و احترام داشته باشم و شد و حتما این درامد داشتن هم شروع میشه درسته الان یه هزاری هم درآمد ندارم اما من در مسیر ساختن باور فراوانی در مسیر ساختن باور منم میتونم پول بسازم در مسیر ساختن باور خداوند به بهترین شکل هدایتم میکنه هستم

    پس عجله ای در کار نیست

    ثابت کردن خودم به دیگران مهم نیست

    خدایا من از تو دو عدد چشم بینا و بصیر و اگاه میخوام که نعمتها و داشتهامو ببینم

    دوتا گوش شنوا میخوام که فقط صدای تورو بشنم

    یه قلب باز میخوام که پراز صبرو امید و عشق باشه آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای: