این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-22.gif8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2015-09-12 13:15:272020-08-22 01:48:58زیبایی ها را ببینیم
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خداروشکر میکنم که اینقدر حال خوب به ما عطا میکنه وقتی قدم در راه توحید میذاریم…
خداروشکر امروز از اول صبح همه چیز عالی بود و خداروشکر تونستم سفارشات خوبی از مشتریان بگیرم
خداروشکر امروز با یک حرکت از طرف خدا تونستم به راحتی(تاکید میکنم به راحتی) 600 هزار تومان درآمد داشته باشم
خداروشکر امروز کارمزد بیمه از طرف شرکت اولم برام مجدد واریز شد و این خیلی خوب بود
خداروشکر یکی از بیمه شده ها که بالای 2 سال بود قسط نریخته بود امروز پیام داد گفت دارم کم کم میریزمشون….
خداروشکر امروز رفتیم چشم پزشک ولنز چشم های همسرم رو شستشو داد و همسرم عالی داره میبینه
خداروشکر امروز که 1/941/000 تومان پول دادیم برای این شستشوی چشم، فاکتور بیمه تکمیلی گرفتیم که این مبلغ رو از بیمه دریافت کنیم و این خودش یعنی پول، یعنی درآمد…. واقعا خداروشکر بابت وجود بیمه.
همین پارسال روزهایی بر من میگذشت که با ذوق میومدم خونه و به همسرم میگفتم خداروشکر امروز مثلا 300 تومان درآمد داشتم، و به عصر نکشیده بچه مریض میشد و تازه یه چیزی هم قرض میکردیم که داروهاش رو بخریم… خیلی خیلی نعمت بزرگیه برای من. برای منی که هنوز یکسال هم بیمه تامین اجتماعی ندارم و خیلی خوشحال خودمو با هیچکس مقایسه نمیکنم که حالم بد بشه، چون میدونم افراد زیادی هستن که از من خیلی سنشون کمتره و سابقه بیمه شون خیلی بالاست. دیر مسیر رو پیدا کردم، ولی خداروشکر پیدا کردم و الان خیلی شکرگذار خداوندم که دارم هر لحظه بیشتر از این شغلی که دارم لذت میبرم
خداروشکر امروز وسایل آش بردیم منزل باجناق و دور هم آش خوشمزه زدیم بر بدن. جا تون خالی واقعا
خداروشکر امروز همه چیز عالی بود و احترام و عزت زیادی از اطرافیان دریافت کردم.
خداروشکر امروز یه آب معدنی 6 هزار تومانی هدیه دریافت کردم و این خودش یعنی پول و درآمد
خداروشکر امروز انبه خوردیم و لذت بردیم
خداروشکر بابت اینکه سرویس بهداشتی و حمام رو شستم و عالی شد
خداروشکر امروز ساندویچ پرسنلی دادن
خداروشکر امروز همسرم خاکشیر درست کرد و خوردم و عطشم از گرما خوابید
خداروشکر امروز کفی های کفش با پشم گوسفند عالی من از طریق پست به دستم رسید و امروز داخل کفشیم که بوی بدی داشت گذاشتم و
بوش برطرف شد. این قبلا برای ی
کفش دیگه ام خردیه بودم و دیگه پاهام بو نمیدن
خداروشکر که اینقدر هر روز حالم خوبتره و لذت میبرم از این زندگی
به نامِ خداوندی که استادِ چیدمان های جذابه برای آدم، به شرطِ صبر و توکل و کنترل ذهن.
سلام.
ادامه ی قشنگی های امروزم، 13 خرداد یکشنبه جانِ 1403.
1- مامانم رفته روستا، عکس فرستاده برام.
قربونش برم، حالش خوبه، بهش خوش میگذره.
تنش سلامت و دلش خوش.
2- با حافظ فایل زیبایی ها را ببینیم رو گوش دادیم.
3- هوای مطبوع و باد طورِ امروز.
4- حافظ با اهنگ لالایی خانم غزل شاکری عزیز خوابش گرفت.
روحِ مامانش شاد، خودش سلامت و دلشاد.
5- رفتم پیاده روی عصر.
کوچه های دنج، پر از درخت، گل صورتی دیدم، یه گنجشک کوچولو دیدم، پیشی دیدم، ماشینِ نشانه مو دیدم.
6- عصر کوتاه خوابیدم.
این خواب های بینِ روز برای من حکمِ الماس رو دارن، خستگیمو کاهش میدن، کم خوابی مو کاهش میدن.
اصلا مهم نیست چقدره، اینکه هست واسه من نعمته.
دیروز عصر دو ساعت با حافظ خوابیدیم.
عمه و مامان بزرگ مهربونش حواسشون به حافظ بود.
عالی بود، با کیفیت و عمیق.
7- قطره AD حافظ که تازه خریده بودیم از دستم افتاد ریخت روی سنگ، تمیزش کردم، کمی مونده، خودمو سرزنش نکردم، بچه بغلم بود، بدنه قطره هم لیز بود، اشکالی نداره، پیش میاد.
به عمه حافظ پیام دادم یکی دیگه بگیره.
8- همسرم امروز ان شاالله کولرمون رو سرویس میکنه.
9- یه نکته مهم که دایم گوشزد میکنم به خودم:
ظاهر زندگی دیگران رو با باطن زندگی خودت مقایسه نکن.
آفرین که قدردانِ محبتِ عزیزانت نسبت به خودت و حافظ و همسر جانت هستی.
آفرین که قاطیِ کارهای روزانه، از عکس و فیلم گرفتن از حافظ جان غافل نمیشی.
آفرین که هر روز از خدا هدایت میخوای و خودت و زندگی و عزیزانت رو میسپری به دست های بزرگِ خداوند.
آفرین که میخندی و شادی میکنی.
آفرین که خوش اخلاقی و سلام میدی.
آفرین که حضور خدا رو حس میکنی و ازش کمک میخوای.
سمانه جانم، میدونم الان میتونی بخوابی و لالا هم داری و بهترین زمان هست که بخوابی چون حافظ هم خوابه، اما تو انتخاب کردی بنویسی…
تو دفتر نوشتن قبلا برات خیلی مهم بود و وقتی کمتر شد به خاطر مشغله های جدیدِ مادرانه ات، کمی مکدر شدی، اما کم کم یاد گرفتی سازگار شی با شرایط و هر وقت تونستی بنویسی و شاد بمونی، تو سایت بنویسی چه کم چه زیاد و شادی تو شرطی نکنی با کمال گرایی.
خیلی خوشحالم که دارم متعهدانه عمل میکنم به کامنت نوشتن راجع به زیبایی ها و دارم ستاره قطبی شبم رو انجام میدم. البته برای صبح کاهلی میکنم و باید رویه ام تغییر کنه…
1. خداروشکر امروز سفارشات عالی گرفتم و خداروشکر خیلی لذت بخش بود برام.
2. خداروشکر امروز رفتم شعبه و با همکارای که اصلا ندیده بودم و تازه برای اولین بار باهاشون برخورد داشتم عالی برخورد کردم و خیلی احترام دریافت کردم.
3. خداروشکر امروز یک پک از 4 تا از سس های کاله دریافت کردم که خداروشکر یک هدیه از طرف الله بود و من عشق کردم.
4. خداروشکر امروز خبرهای خوبی راجع به پیشرفت کارمون و گرفتن جایزه های شعبه دریافت کردم و خوشحال شدم که سرپرست هامون دارن یه برنامه ریزی میکنن که ان شاء الله بتونیم عالی پیش بریم و علاوه بر پورسانت بتونیم جوایز رو هم ببریم و درآمدم ن براحتی بالا بره و این برام یه نشونه عالی بود
5. خداروشکر چندتا هدیه از طرف سرپرستمون دریافت کردم و خیلی خوشحال شدم.
6. خداروشکر امروز توی یاسوج که رفته بودیم جلسه خیلی به من و همسر و فرزندم خوش گذشت و روز خوبی بود.
7. خداروشکر امروز در یاسوج هوا عالی بود و خنکی بسیار خوبی رو تجربه کردیم. آخه گچساران هوا گرمه و لذت بردیم واقعا
8. خداروشکر امروز آش خوشمزه ای خوردیم
9. خداروشکر امروز انبه گرفتیم و خوردیم
10. خداروشکر امروز خیلی خوب گذشت
11. خداروشکر امشب شام که برگشتیم از ساندویچ مرغ هالوپینو شرکت کاله که به عنوان ساندویچ پرسنلی بود خوردیم و کلی لذت بردیم…
پیشنهاد میدم ساندویچ های سرد کاله رو بگیرید و تست کنید. خیلی خوشمزه هستن.
به نام خدایی که داره صبر و کنترل ذهن و دریافت پاداش هاشو یادم میده.
سلام.
مینویسم تا یادم بمونه چه عشقی دریافت کردم و میکنم این ایام از خانواده ی خودم و همسرم …
بعدا که خوندم یادم بیاد گاهی تو اوجِ سختی دریچه های آسانی باز میشه، اگه بتونم روحیه ی خودمو حفظ کنم، آرامشمو حفظ کنم و به هم نریزم.
هر چی بهتر کنترل ذهن کنم، برای من شرایط عوض میشه، میرم به سمتِ آسانی.
1- مامانم برای تجدید قوا بعد از 40 روزگیِ حافظ رفت مسافرت به لطف خدا، منم اومدم خونه مادرشوهرم بمونم این مدت.
خدا رو شکر برای کمک هاشون.
خدا رو شکر برای حضور ارزشمندشون.
خدا رو شکر برای توجه و مهربونی هاشون.
2 -2 روز پیش خونه مادرشوهرم بستنی دایتی خوردم، خوشمزه بود، گفتم که لطفا بگیرن، بنده های خدا با پدرشوهرم رفتن پیداش نکردن.
تلاششون برای خریدن بستنی برای من بسیار ارزشمند بود.
شاید ظاهرش یه بستنی باشه، ولی برای من اندازه ی یه دنیا ارزشمنده توجهشون.
3- با خواهرشوهرم کلی خندیدیم دیشب.
حافظ دیشب کمی بی قراری داشت، من و مادر شوهر و خواهرشوهرم هر چی فکر میکردیم انجام دادیم برای حافظ، الحمدالله آروم شد و خوابید.
برام ارزشمنده تو دل همه ی این تلاش ها و چالش ها ما شادی و خنده داریم و خوش میگذره.
4- خواهرشوهرم بسیار مهربانه و با توجه.
کلی نکات بچه داری میگه که همه شون جالبن.
به نوزاد خیلی علاقه منده و با ارامش کار میکنه با نوزاد.
من ازش الگو گرفتم و خیلی با ارامش کارهای حافظ رو انجام میدم.
5- هوا گرم شده، تا بیان و کولر رو درست کنن پدرشوهرم دیشب رفت یه پنکه گرفت از همکارش تا حافظ گرمش نشه.
چشم و ذهن من داره دونه به دونه این لحظات ناب رو ضبط میکنه و لذت میبره.
6- یه وسیله ی کاربردی میخواستیم دو روز پیش، خواهرم به سرعت و با عشق برامون تهیه کرد.
7- یکی از خواهرام دو روز هست واسم قلب پیامک میکنه.
یکی دیگه هم پیام داد دیشب بهم.
خدارو شکر برای خانواده ی مهربون و با توجهم.
8- یه سری گفتگوهای ذهنیِ مقایسه ای میاد که به لطف خدا و دوره احساس لیاقت اگاه شدم بتونم کمی بهتر از قبل مهارشون کنم.
9- آناناس و انبه ی خوشمزه نوش جان کردم.
10- ذهنم اگه بخواد شیطنت کنه و زیبایی ها رو زیر سوال ببره، کنترل و مدیریتش میکنم.
آفرین سمانه جون برای سپاس گزاری هات.
11- کامنت خوندم و نوشتم دیروز.
12- الان دارم کامنت مینویسم.
13- بستنی سنتی خوشمزه ای که الان دارم نوشِ جان میکنم.
14- اینکه هر روز میتونم دوش بگیرم و تازه شم، سپاس گزارم برای اب سرد و گرم، برق، حمام، تمیزی، طراوت و نشاط.
15- مربای انجیر و کره خوشمزه ی صبحانه دیروز، عسل و کره حیوانیِ خوشمزه ی صبحانه ی امروز، با نان خشک محلی بسیار خوشمزه روستای پدرشوهرم.
16- اینکه با خانواده ای وصلت کردم که شوخ طبع و طناز هستن.
هم همسرم هم خانواده اش، در چالش ها هم همیشه چیزی به طنز میگن و ادم خنده اش میگیره.
بارها شده حال روحی یا جسمی ام بد بوده، همسرم چیزی گفته که تو همون حال خنده ام گرفته.
پدر شوهر و خواهرشوهرمم همینطور.
بارها شده حتی با یه مریضی هم شوخی کردن و ما غش کردیم از خنده.
این روزها که پیششون هستم خنده ام بیشتره، غش غش میخندم از دستشون.
این نعمتیه که خدا بهم داده، الهی شکر.
17- مادرشوهرم بعد از بازسازیِ خونه شون، کنار پنجره اشپزخونه صندلی نیمکت طور ساختن، الان نشستم روی نیمکت رو به خیابون با نمای کوه ها و صدای ماشین ها، زندگی جریان داره، صدای اواز پرنده ها هم میاد، پایین هم درختها رو میبینم.
به به، بسیار عالی.
زندگی فقط همین لحظه است، نه قبل، نه بعدش.
هر چی همین نکته رو بهتر درک کنم زندگیم شیرین تر و آسون تر میشه.
اصلا و اصلا نمیدونم چجوری اومدم تو این فایل و کامنتت را اولی دیدم, انگار تو یه شهر دیگه (این فایل) یه دوست قدیمی همشهری(دوره لیاقت) رو دیدیش و خوشحال شدی براش که نینی قشنگش به دنیا اومده و چه اسم قشنگیم داره. برای همین دوست داشتم برات بنویسم,
انقدر ریز بینانه و خوشگل اتفاقات مثبتت رو مینویسی
قدم نو رسیدنت مبارک دوست مهربونم, امیدوارم کنار خونوادت بهترین حال رو داشته باشی عزیزم
سلام به تک تک عزیزان من و دوستان خانواده صمیمی عباسمنش….
من توی زندگیم زیاد دوست صمیمی نداشتم و بعد از یه مدت از مدار اون افراد خارج شدم و الان هیچ دوست صمیمی جز همسرم و فرزندم ندارم…
البته منظورم دوست حضوری هست.
ولی به لطف الله همین الان متوجه شدم که من از وقتی وارد این سایت الهی شدم، خیلی دوست صمیمی غیرحضوری دارم و هر شب و هر روز میشینم پای صحبت های متنی شون و لذت میبرم. و خیلی حالم خوبه…
دقیقا همین الان شیرجه زدم در این آگاهی و خیلی شاکر خدا هستم بابت داشتن چنین دوستانی…..
آقا رضا عطار روشن، سعیده خانم، نفیس خانم، ابراهیم، احسان مقدم، سید علی خوشدل، رسول خانمی، آقای ظاهری، آقای زرگوشی، محمد حسین تجلی، افلاطون نوروزی، حمید امیری، سمانه خانم صوفی و پسرشون حافظ خان، الهه خانم سواد کوهی، مارکو، عادله، روزا خانم، مرضیه خانم از افغانستان، خانم بارکزی،هادی ترابی، محمد عموری، سرور خانم که ردپاش توی همه جای سایت هست و کامنتاش رو همیشه میخونم ووو خیلی از دوستان دیگه که ذهنم یاری نمیده،بنویسم اسماشون رو ولی خدا میدونه حواسم به همشون هست…
واقعأ همیشه ته دلم میگفتم خدایا یعنی میشه منم یه روز دوستای صمیمی پیدا کنم که باهاشون جاهای مختلف برم و لذت ببرم.
الان با آقا رضا میرم دزفول، با حمید جان عسلویه، با ابراهیم شرکت فولاد، با سعید خانم کیش و شمال، با الهه خانم اصفهان، با علی خوشدل چندین کشور، با محمد عموری امارات و………… و من با خوندن کامنتهاتون اشک میریزم، میخندم، خودمو تصور میکنم، آفرین میگم، تحسین میکنم، باور میکنم که میتونم ندارم بالاتر ببرم…. و کلی چیزای دیگه…
بعد از خوندن داستان ابراهیم، دوست دارم مثل ایشون شرایطش رو تجربه کنم، با دیدن فیلم آقا رضا دوست دارم کسب و کار شخصی داشته باشم، با خوندن کامنت های سید علی خوشدل دوست دارم مثل ایشون برنامه نویس بشم و…..
ولی توی این یکسال که با جدیت دارم رو خودم کار میکنم، فقط تکاملی دارم میرم جلو و میخوام به رسالت پی ببرم که خدا چرا منو به این دنیا آورده و چه رسالتی دارم، شغل مورد علاقه چیه… اینا همش داره به من پالس میده که نگران نباش، اگه برای دوستانت شده، برای تو هم میشه…
روزها فکر من این است همه شب
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
خلاصه خیلی لذت بردم از این آگاهی که به قلبم الهام شد و آرامش گرفتم….
امروز توی گرمای گچساران، از ساعت حدود 10 صبح تا حدود 5 عصر برق نداشتیم ( به علت یک حادثه) و عصر رفتیم خونه یکی از آشنایان و شب اومدیم، خدا میدونه چقدر بابت نعمت برق شکرگذاری کردیم منو همسرم….
آدم باید همیشه به مواردی که خیلی عادی شده توی زندگیش با نگاه شکرگذارانه نگاه کنه تا حق نعمت رو کمی اداکنه…
نمیدونم اینا چی بود بالا نوشتم، فقط خدا به انگشتانم دستور داد تایپ کنن.
من امشب فقط میخواستم تمرین ستاره قطبی شبم رو انجام بدم….
خداروشکر امروز صبح پسرم پیتزای دیشب که اضاف اومده بود رو از یخچال بیرون آورد و من و همسرم با صدای فسقلمون پا شدیم و صبحونه رو با خوردن پیتزا آغاز کردیم
بعدش هم با پسرم بازی کردیم…
بعدش هم که برقا رفت و خدا یک نعمت فوق العاده مهم رو به ما یادآور شد که خیلی وقت یادمون رفته و اصلا شکری به جا نیاورده بودیم…
خداروشکر ظهر رفتیم با پسرم بستنی سنتی گرفتیم و اومدیم خونه توی گرما نشستیم سه نفری زدیم بر بدن و تشگی هم به گرما اضافه شد و هم تشنمون بود و هم گرممون ( این مزاح بود، با خنده بخونید)…
بستنی خوشمزه ای بود، جاتون سبز…
خداروشکر امروز رفتیم خونه یکی از 5 تا باجناقم و به لطف الله به خرج خودمون یه شام خوشمزه درست کردیم و رفتیم پارک و بچه ها کلی بازی کردن. ( قبلا( تا همین هفت ماه پیش) از این جمع ها فراری بودم، چون پولی نداشتم که بخوام کسی رو دعوت کنم و خدا میدونه چندین بار عزیزانی میخواستن بیان خونه ی ما مهمانی که به خانمم میگفتم زنگ بزن به خانمش بگو شرایط نداریم نیان. چون اگه میومدن باید قرض میکردیم و پولی هم نبود که بخوام تسویه کنم،،،، واقعا خداروشکر میکنم بابت این نعمت قانون بدون تغییر خداوند و عدالتش که هر کسی توی قانون مندیش قرار بگیره به تمام خواسته هاش میرسه
خدایا به اندازه ی تمام وفور و فراوانی های نعمت های بیکرانت شکرگذارم
وووواااای سمانه جونم ممنونم عکس این جیگرطلای قند عسل رو گذاشتی برامون
مرسی مرسی که بعد از دیدن لحظه ی ملکوتی طلوع خورشید صبحگاهی روی بالکنم .. فوری پریدم توی سایت و اسم زیبای سمانه جونم رو دیدم و اولین کامنت صبحگاهی ام بودی و اولین چیزی که توی سایت دیدم . عکس زیبای این نوزاد فرشته کوچولوی خوردنی حافظ شیرین عسلم رو دیدم مرسی مرسی که این خواسته ام هم تیک خورد
خدایاااا شکرت خدا حفظش کنه ..
خدا رو شکر رفتی مهمون بازی
خدا رو شکر که سرشار از عشق و مهر و محبت شدین
خدا رو شکر
خدا رو شکر که خانواده ی همسرت عاشقانه مثل پروانه دورت می گردند و عاشقانه بهت عشق می ورزند و تو هم قدردان این موهبت های الهی هستی چون تو هم عاشقانه دوستشون داری و این نشان بازتاب قلب مهربان دو طرف برای این هم فرکانس بودنهاست که چنین محفل های نورانی رو بوجود میاره .. خدا رو شکر
سمانه جونم ممنون و خدا قوت که هر روز میایی و با عشق برامون می نویسی
مرسی مرسی میایی و لحظات زیباییت رو با ما به اشتراک میذاری و منم احساس میکنم عضوی از اون جمع دلپذیر و عشق و مهر و محبت و شادمانی هستم .. احساس می کنم تمام اون هدایا و نعمانی که به برکت وجود گوهربار این فرشته ی نازنین روی زمین دریافت کردید از برکات الطاف الهی است … و درس های زیادی داره.. واقعا خداوند از اول همه چی رو برامون گذاشته بود و ما رو دست خالی به این جهان نفرستاده بود … پس چی شد که تغییر کردیم و یادمون رفت ما نزد خداوند ارزشمند بودیم .. چی شد !
تنها جواب من اینه که انسان فراموش کاره برای همینه که این آگاهی ها رو فراموش می کنه …
سمانه جونم خواهش می کنم خیلی خیلی نگاهش کن چون اون روحش خیلی خیلی بزرگه و به همه چی آگاهه و اومده بهمون درس بده .. اومده که دنیاتو شیرین تر کنه .. اومده که عشق بده و عشق بورزه .. و مهر و عشق الهی قدم به سر زمین ناشناخته ی این جهان مادی گذاشته .. وووااای خدای من دلم می خواست اون انگشت های زیباشو بخورم .. اون حرکات زیباشو نگاه کنم .. اون شیر خوردنشو نگاه کنم .. بوی نوزاد خیلی خیلی شیرینه .. وووااای خدای من اون موقعی که چشماشو باز می کنه و از ذوق میدرخشه رو ببینم .. مطمعنم سمانه جونم آنقدر خودت و خودش جذابانه و عاشقانه بهم نگاه می کنید که نوبت ما نمیشه !!!!!!
مرسی سمانه جونم شنیدی میگن ؟؟!
برات بهترینع بهترین و شیرین ترین لحظات رو آروز می کنم؟؟!!! خب. بفرماااااا ببین همین الان داری درون این لحظات ملکوتی زندگی می کنی و لذت می بری خدایاااا شکرت که در چنین لحظات و زمان آگاهی و بیداری ذهنی داری از وجود این موهبت ها و نعمت های الهی لذت میبری تحسینت می کنم . مبارک و گوارای وجودت باشه . چون تو خودت یک فرشته ی مهربونی هستی که لایق مادر شدن بودی تبریک تبریک و مبارکت باشه عزیزم.. ای فرشته ی نگهبان نوزاد قند عسل مون .. البته بابای عزیز این جیگر طلامون رو هم فراموش نکنیم که اون هم یک بال دیگر ی از این فرشته ی نگهبان قند عسل مون هست
محبت مامان بزرگ، بابابزرگ، عمه، عمو، زن عمو، دخترعمو، پسر عموی حافظ رو دریافت کردیم.
عمه جونِ مهربون و لطیفش از سر کار که اومد براش یه باکس خوشگل بادکنک آبی آورد.
زن عمو جونش هم براش لباس قشنگ هدیه آورد.
2- به سلامتی و دل خوش حمامِ چهل روزگیِ حافظ جانم امروز انجام شد.
جوجوی نازم تنش سلامت، دلش خوش، روزی اش پر برکت.
3- گوشت خرید کردیم برای خونه مون به لطف خدا.
روزیِ پر برکتی داریم از فضلِ خدا، الهی شکر.
4- نهار لوبیا پلوی خوشمزه خوردیم دورهم خانوادگی.
5- پسر قشنگم دیشب خوب خوابید، الحمدالله.
6- دومین تجربه گرفتن بینیِ نی نی مو با فین گیر تجربه کردم.
خدایا شکرت یادم میدی و بهم اعتماد به نفس می دی. بچه داری و چالش هام باعثِ رشدم میشن.
فکرشو نمیکردم خودم انجام بدم اینکارو چون نی نی ها خیلی حساس و ظریفن، ولی خدا رو شکر که خداوند همه چیز رو در زمان مناسبش یادم میده.
7- پسرعمو و دخترعموی حافظ رو دیدم، خوشحال شدم.
من باهاشون وقت زیاد صرف میکردم از وقتی وارد خانواده همسرم شدم.
خیلی دوستشون دارم، الانم دلم تنگ شده بود براشون.
8- زن عموی مهربون حافظ، لباسشو تنش کرد، بغلش کرد، بهش محبت کرد.
خدایا شکرت برای همه ی آدم های مهربونی که اطراف پسر قند عسلم هستن.
9- خوابِ خوب و عمیقِ خودم امروز قبل از ظهر.
10- هوای عالی و مطبوعِ دیشب و امروز، الهی شکر.
11- بستنیِ خوشمزه ای که خوردم.
12- دیروز عکس پروفایلمو گذاشتم قند عسلم.
13- این پیام از روی دیوار افتاد:
علائم آدمِ مشتاق:
امیدواری، لذت بردن از مسیر، رها بودن، توکل داشتن، خوشحالی، لذت بردت از هر لحظه، باور به فراوانی، ادامه دادن زندگی، رو به جلو رفتن، آدمِ مشتاق میدونه در بهترین زمان خواسته هاش اجابت میشن.
بخاطر اینکه امروز صبح زود با آرامش روز افزون بیشتری از خواب شیرین و با کیفیتم بیدارم کردی …پس معلومه که خوابیدن و بیدار شدنم هم الهی است خدایاا شکرت
خدایااا شکرت که به من قدرت توانایی کنترل ذهنم را دادی
خدایااا شکرت که احساسم خوب و عالیع پس امروز هم منتظر اتفاقات و نتایج خوب و عالی هستم
خدایااا شکرت که توفیق شکرگذار بودن رو به من عنایت کردی
خدایاا شکرت برای دیدن لحظه ی طلوع آفتاب صبحگاهی
خدایاااا شکرت برای مدیتیشن دو قلب که برای کل کره ی زمین و ساکنانش انجام دادم ..
خدایااا شکرت برای شنیدن صدای سنفونی چهههه چههههه آواز این پرندگان صبحگاهی ام
خدایااا شکرت بخاطر بالکن عزیزم
خدایاا شکرت بخاطر تمام گلدون های خوشکلی که از دیدن شون مدام ذوق می کنم
خدایاا شکرت بخاطر چشمان زیبابین ام
خدایااا شکرت بخاطر وقت و فرصت های خوب وعالی ام که می توانم تمام کارهایم رو با موفقیت به اتمام برسانم
خدایااا شکرت برای این هوای فوق العاده عالی صبحگاهی ام که تنفس می کنم
خدایاا شکرت که یواش یواش داریم به فصل تابستان نزدیک میشیم
خدایاا شکرت شنیدن صدای بغ بغوی کبوتر که الان دارم می شنوم
خدایاا شکرت بخاطر اتاق خوابم که پنجره ی قدی رو به بالکن دارم و هر وقت صبح چشمامو باز می کنم اول آسمان زیبایت رو میبینم
خدایاا شکرت که نیمه شب یهویی از خواب بیدار شدم و دیدم ماه عزیزم از پنجره به من ذول زده و داره منو تماشا می کنه خدایاا شکرت برای انرژی بینظیرش که منو با نگاه کردن بیدارم کرد
خدایا شکرت که صبح بعد از احوالپرسی با زیبایی های اطرافم رفتم بسمت سالن پذیرایی و دو دستمو گذاشتم روی قلبم و اون نوشته ی بالای کابینت ام رو خواندم IN GOD WE TRUST خدایاا ما به تو اعتماد داریم..
خدایاا شکرت شبها هم موقع خاموش کردن چراغهای سالن هم باز با خواندن این جمله ی طلایی IN GOD WE TRUST
خداحافظی می کنم و خودمو میسپرم بخودش و میرم می خوابم خدایاا شکرت
خدایا شکرت که در مدار دیدن و شنیدن سری فایل های دانلودی هستم در قسمت توانایی کنترل ذهن در قسمت گفتگو با دوستان با آقای عرشیانفر تشخیص الهام از نجوا
خدایا شکرت که الان میخوام آگاهی این قسمت رو با دقت بیشتری دریافت کنم ..
خدایا شکرت که قبل از سال نو یک بازار روز خوب و قشنگ و عالی نزدیک خانه مون افتتاح شده ..
خدایاااا شکرت بخاطر اینکه در این منطقه ی نوساز زندگی می کنم و همیشه در حال ساخت هست و رشد و پیشرفت هست تحسین شون می کنم چون وفور و فراوانی و ثروت رو در ذهنم تداعی می کنه
خدایا شکرت که روز گذشته رفتم بازار روز تازه تاسیس شده ب نزدیک خانه مون ..
خدایااا شکرت که چرخ دستی های بزرگ و خوب و عالی و شیک و نو با دسته های مشکی محکمی جلوی درب ورودیش گذاشته شده و مدام تحسین شون می کنم
از اینکه ساخت و ساز شیک و تر و تمیزی داره تحسین شون کردم ..
خدایااا شکرت تمام کارمندان این بازار روز و مدیریتش فوق العاده مودب هستند و بخاطر دیدن این نعمت و مهر و محبت و مهربانی ایشان تحسین شون کردم ..
خدایاا شکرت برای وفور و فراوانی مواد غذایی و سبزیجات و تمام امکاناتی که در این بازار روز موجود است خدا رو شکر کردم و این وفور و فراوانی ها رو تحسین کردم
یک نانوایی لواشی هم مربوط به همین ساختمان بزرگ بازار روز تاسیس شده ولی هنوز افتتاح نشده و کلی خدا رو شکر کردم و تحسین شون کردم ..
خدایاا شکرت بخاطر نظم و هماهنگی که در این بازار روز میبینم
خدایاا شکرت که با هر کسی روبرو میشم فقط و فقط مهر و محبت و سخاوتمندی و عشق رو دریافت می کنم
خدایااا شکرت که توانستم نیازهامو خریداری کنم.. مرغ و سیب زمینی و خیار سبز سالادی و گوجه فرنگی ..خدایا صد هزار مرتبه شکرت
خدایااا شکرت دیشب یک سالاد شیرازی مفصل بهمراه ماست و خیار و کدوی با دو حبه سیر تازه عالی درست کردم …
خدایاا شکرت بخاطر اینکه مرغ و پلوی خوشمزه ای درست کردم ..
خدایااا شکرت برای وفور و فراوانی نعمت هایت که همواره در زندگیم جاریست ..
با اینکه عادت دارم همیشه سپاسگذاری هامو داخل دفترم بنویسم ولی امروز آمدم اینجا نوشتم و بخاطر این هدایت های الهی ام ممنون و سپاسگذارم …
بسیار لذت بردم از دلنوشته ی زیبات، وقتی گفتی ماه بهت زل زده بود خودم را با ماه تصور کردم خیلی حس خوبی تو من ایجاد شد یک جوری که انگار من و ماه تنهاییم و داره به من لبخند می زند . راستش یک حالت دلشوره غریبی تو وجودم بود به خدا گفتم میام سر کامنت ها خودت آرومم کن نمی دونم علت این حالت عجیب چیه ولی تو حاکم همه چیز هستی و تسلط روی سلول سلول من و نفس نفس من به دست تو است. و با جمله In God we trust که نوشته بودی قلبم محکم شد . سپاسگزارم از
که این بار اینجا نوشتی و سپاسگزارم از سمانه جان که با پاسخ به شما توجه من را به کامنت ارزشمند شما جلب کرد و سپاسگزارم از خدا که همیشه همراه و بهترین رفیق و مونسمون است خدایا شکرت
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال. 666
خدایاااا شکرت امروز هم چراغ آبی رنگ پیام خوش خبری و تحسین برانگیز دوست نازنینم رو دریافت کردم
نفیس جان واقعا نفیس و گرانقیمت هستی و این پیام های تحسین برانگیزت بی گمان همچون بومرنگ به سمت وجودت باز می گردد
خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که دلمو شاد کردی و الان آنقدر احساسم خوب و عالیع که نیشم به بناگوشم چسبید و دارم همینطوری ذوق می کنم و میخندم .. چقدر این لحظات رو دوست دارم و قبل از اینکه آن دایره آبی رنگ رو لمس کنم از خداوند با ذوق و شوق تشکر می کنم ..
ببین هر کسی بغییر از بچه های سایت منو ببینه پیش خودش میگه چقدر ذوق زده شده !!! ولی استاد عزیزمون بهمون یاد داده که چطوری شکرگذاری کنیم برای دریافت این نعمت شکرگذار بودن ممنون و سپاسگذارم
نفیس جانم . اونجا که گفتی دلشوره داری مطمعن باش الخیر و فی ما وقع است ..چون تو هم یکی از ساکنین این فضای الهی و بهشتی هستی و ما همون از هدایت شدگانیم وگرنه اینجا نبودیمممم اصلا..
بهترین روش برای اینکه نجوای ذهن رو آروم کنیم فقط و فقط سپاسگذار بودن از داشته هامون هست .. من هم اون اوایل آشنایی ام با استاد بلد نبودم شکرگذاری کنم یعنی فکر می کردم خیلی خیلی چیزای خوب باید برام پیش بیاد تا بچشممم بیاد.. و همش می گفتم این که چیزی نیست براش بخوام سپاسگذاری کنم ..خلاصه برام شکرگذار بودن زمانی بود که ی چیز خارق العاده ای پیش بیاد و یا ی چیز عالی رو میدیدم و از این چیزاااا….
ولی الان برای یک لیوان آب گوارا صد بار شکرگذاری می کنم و میگم خدایاااا شکرت چه آب گوارایی… خدایااا شکرت که آب لوله کشی داریم … خدایااا شکرت برای نعمت آب .. خدایاااا شکرت خلاصه آنقدر شکرگذاری می کنم و لذت میبرم که خداوند هم بهم همچنان لطفشو بیشتر و بیشتر کردهه ..
نفیس جان من خیلی خیلی مدیتیشن انجام میدم .. و همش به آسمان و دیگر زیورآلات آسمان نگاه می کنم یعنی عاشق خورشید و ماه و ستارگان و طلوع و غروب خورشیدم .. از اول ماه که مهتاب هستش تا ماه نو که هلال میشه همینطوری رَسَد می کنم صبحها بعد از دیدن طلوع خورشید از روی بالکنم بعدش میرم سمت پنجره ی سالن از اونور ماه رو در آسمان روش میبینم و لذت میبرم گاهی آنقدر هوا روشنه که مثل یک تیکه ابر دیده میشه ولی من میشناسمش .. خدایاااا شکرت برای این جهان هستی
نفیس جانم ممنون ممنونم از برای دعای آخر کامنتت
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال و آن عدد ردیف جفت 666 و این دفعات برام نشونه ی تغییر تحول خوب رو بهمراه داشت مرسی مرسی عزیزم که نشونه ی خداوند بودی برام
برات بهترینه بهترین ها در تمام جنبه های زندگیت رو آرزومندم ..
الان تازه از خوندن داستان آشنایی تون با سایت اومدم فقط می تونم بگم Wow شما واقعاً برای من یکی یک الگوی خوب هستید همون جا که گفتید اگر ما موفق باشیم میتونیم الگو برای نزدیکان و فرزند و دیگر کسان نزدیکمون باشیم.
اول اینکه باور غلط سن را در من شکستید که در هر سنی باشم می تونم شروع کنم و برای موفقیتم تلاش کنم اخر من تو محیطی بزرگ سدم که از سن 40 به بعد دیگر باید تارک دنیا بشوی و بری سر سجاده و توبه تا ببینی حضرت ازراییل کی سراغت می اید، هر کاری بخواهم شروع کنم اولش این جمله که دیگه از ما گذشته این کارها مال جوون هاست، ته مه های ذهنم می رقصد.
باور بعدی که تو من تغییر دادید سلامتی تون بود بدون هیچ وابستگی به دوا درمونی فقط با مدیتیشن ، کنترل ذهن سپاسگزاری و فایل های استاد مِن جمله آرامش در پرتو آگاهی به این مهم دست یافتید.
مورد بعدی که توجهم را جلب کرد دلسوزی مادرانه تون بود برای پسرتون که نتیجه بر عکسی داشت من هم برای مادرم مدت ها این مشکل را داشتم و با عذاب وجدان و احساس گناه که مادرم را تنها گذاشتم و مهاجرت کردم خودم را اذیت می کردم با اینکه مطمئنم اگر بودم هم تغییری تو روحیه و تفکر و نگاهش به دنیا نمی تونستم بدهم ، مثل همون جایی که شما گفتید از یک جایی به بعد تصمیم گرفتید چراغ خاموش حرکت کنید ، من هم تصمیم گرفتم به واقعیت های زندگی مادرم و جنبه های خوش زندگی اش نگاه کنم و این باور را با مثال شما تو خودم تقویت کنم که ما کوچکترین تاثیری روی زندگی نزدیکانمون نمی توانیم بگذاریم.
و مقایسه زندگی تون از نگاه اطرافیان ، خیلی جالبه حتی اگر خود ما جلوی مقایسه را بگیریم آدم های هستن که دوست دارن ما را مقایسه کنن ، این اگاهی در من بوجود اومد که از بچگی مقایسه شدم با اینکه خودم ذاتأ خیلی رها و غیر وابسته بودم اصلا نمیدیدم بقیه را فقط از بودن باهاشون لذت می بردم ولی اینجور رفتار ها باعث شد یواش یواش من هم مقایسه گر خودم با بقیه باشم و البته که با کمک خدا و هدایت به سمت استاد و دوستانی چون شما خیلی بهتر شدم.و به شما تبریک می گویم که اینقدر رشد کردی که حتی مقایسه اون ها را هم اصلاح می کنید و تبدیل به یک نقطه قوت برای خودتون.
اگر بخواهم درس هایی که از داستان هدایت شما گرفتم را بنویسم باید مثنوی هفتاد من پر کنم اما اینم بگم چقدر خوب شد عکس گذاشتید چون اون چهره شاداب با رنگ قرمز فیوریت من بهمراه کلاه، منو و هر بیننده ی دیگری را که توجهش به زیبایی ها باشد را سر ذوق می آورد .
امروز قصد داشتم براتون یک کامنت مختصر بگذارم و بگم اون دلشوره غریبی که در کامنت قبلی ام نوشته بودم بر اثر خوردن 3کاپ قهوه بوجود اومده بود و بیشتر جنبه جسمی داشت ولی من خبر نداشتم و از خدا پرسیدم و مثل همیشه وقتی آرامشم را حفظش کردم جواب داده شد.
رویا جانم همینجور شاد قوی مصمم سالم و ثروتمند جلو برو .
تو آسمان سایت توحیدی درخشان هستی و باشی .
یا محول الحول ولاحوال حول حالنا الی احسن الحال 669
درود و سلام و وقت بخیر به تو دوست عزیزم نفیس نازنینم .. سلام بله روی ماهت
این باور سن در ایران خیلی بولده آن هم بخاطر باورهای مخرب مذهبی .. آره نفیس جان منم قبلنا این باور رو از جامعه و فرهنگ و خانواده و غیره بهم خورونده بودند ولی شکر خدا بعد از آشنایی ام با استاد عزیز فهمیدم که این باور هم از احساس کمبود میاد … همه میگفتند عجله کن وقت نیست . چه زود دیر می شود .. چقدر عمر ها کوتاهه.. آدم زود پیر میشه .. زن که به بیست رسید دیگه باید بحالش گریست( وااای چقدر از این ضربالمثل حس ام بد میشد فکر می کردم دیگه آخرین فرصت زندگیم تا همین سن بیست سالگی ست) فکرشو بکن که هنوز شکوفا نشدی احساس تمام شدن میکردی.. بخاطر اینکه زود شوهرت بدن زود از خانه پدر مادریت بندازنت بیرون .. بخاطر اینکه زود فرزندآوری کنی در صورتی که آدم توی سن کم هنوز ذهنش کودکه… فکر می کردند سنت بالاتر بره زیادی حالیت میشه و از همه چی سر در میاری و آنوقت از هر چی و از هر کسی خوشت نمیاد و توقع آت بالا میره و دیگه نمی توانند ترو قالب کنند و باید طبق خواسته ی آنها ازدواج کنی و یا حرف شنوی داشته باشی خلاصه ی کلام یک برده ی کاملا مطیع باشی .. یعنی در بهترین دوران شکوفایی سنت . آن باورهای محدود کننده رو آنچنان بخورد ذهنت میدن که خودت هم باورت میشه که همش باید عجله کنی درسته برای بچه دار شدن بدن خانمها تا یک سنی قابلیت بچه دار شدن رو داره ولی الان علم پیشرفت کرده و خیلی چیزها عوض شده خیلی مسایل و روش ها رو بلد شدند … خلاصه نفیس جونم از تمام این حرفها که بگذریم الان دیگه کاملا تغییر کردم .. اصلا آنقدر فایل های استاد رو نگاه کردم بخصوص سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت . که دیگه هیچ مقاومتی در مورد سن و سال و یا خیلی چیزهای دیگه ندارم …
چرا ما ضربالمثل های خوب و مثبت رو برای خودمون تکرار نکنیم اینکه بقول شاعر:
زگهواره تا گور دانش بجوی
معنای همین یک جمله خیلی خیلی وسیع هستش.
یعنی از زمانی که بدنیا میایی تا لحظه ای که از این دنیا میری فرصت داری که به خواسته هات و اهداف و آرزوهات برسی
هیچ محدودیتی در مورد هیچ چیزی نباید داشته باشیم
در مورد یادگیری
در مورد ذوق و شوق
در مورد سفر رفتن
در مورد ورزش کردن
در مورد دوست یابی
در مورد ازدواج
و یا پارتنر
در مورد رنگ لباس و یا حتی آرایش
در مورد عشق و مهر و محبت و در مورد یادگیری زبان و درس و یا هر مهارت دیگری .. من که فقط و فقط دارم تحسین می کنم کسانی رو که دارند آرزوی منو زندگی می کنند..
یعنی این تابو شکنی ها رو الگو قرار میدم و بخودم میگم اگر این تونسته منم می تونم .. اگر برای اون شده پس برای من هم میشه … اگر اون به قلب ش افتاده که این خواسته رو داشته باشه و بهش برسه پس منم هر خواسته ی درست و مناسبی داشته باشم حتما بهش میرسم … هر چند هنوز در مسیر یادگیری و آگاهی هستم ولی واقعا اعتراف می کنم که لذت بخش ترین دوران زندگیم همین لحظات سپاسگذاری و آشنایی ام با استاد عزیزم بود که منو هدفمند کرد و بهم انگیزه داد … برای همینه که هر وقت شبها با آرامش سرمو روی بالشت نازنینم میزارم بوسش می کنم و از خداوند تشکر می کنم برای رختخواب گرم و نرممم و آرامشی که دارم خدایا شکرت … و وقتی صبح زود بلطف خداوند از خواب شیرین و با کیفیتم بیدار میشم خیلی ذوق زده ام و همش از خداوند تشکر و قدردانی می کنم برای یک شروع دیگه .. برای یک فرصت دیگه … برای دیدن یک طلوع صبحگاهی لذت بخش دیگه … برای دیدن لحظه ی درخشش طلوع خورشید از دوردستها .. بقول استاد عزیزم که همیشه آویزه ی گوشم هستش اینکه خداوند یک روز کاملا آکبند رو بهمون هدیه داده باید ببینیم چطوری ازش استفاده می کنیم و ازش لذت میبریم
پس سعی می کنم فقط و فقط از امروزم لذت ببرم و من اصلا فکر نمی کنم سنم چقدر هست بلکه فکر می کنم من یک انسانی هستم که فقط همین یک روز آکبند رو هدیه گرفتم و دارمش .. و باید از این هدیه ی خداوند نهایت استفاده رو بکنم و ازش لذت ببرم و سپاسگذارش باشم خدایااآاا شکرت
خدایا به اندازه ی تمام وفور و فراوانی های این جهان هستی ممنون و سپاسگذارم که منو لایق قدرشناس بودن همین لحظاتم دانستی ..
نفیس جانم هر وقت عکس پروفایلتو میبینم فکر میکنم توی پرادایس هستی و این باور رو در من تجلی می کنه که رفتی پیش استاد و خانم شایسته !!!
نفیس عزیزم خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که وقت ارزشمندت رو گذاشتی و رفتی داستان طولانی هدایت منو خوندی و بعدش هم آمدی دوباره برام نوشتی مرسی مرسی عزیزم ..
اینکه با خواندن داستان هدایت من به نکته های جالبی اشاره کردی ممنونم عزیزم. .. در مورد مقایسه گفتی ..
آره عزیزم آنها همان 99٪ جامعه هستند که هنوز به شیوه ی قبلی ما دارند زندگی می کنند پس جای نگرانی نیست چون با دیدن اعمال و رفتار اطرافیانمون میفهمیم کجا بودیم و الان کجا هستیم و اینجاست که باید خودمون رو یک نیشتگون بگیریم و بگیم ببین تو هم از همین حرفها میزدی هاااا و بعدش خودمو تحسین می کنم و میگم آفرین رویا خانم ببین چقدر تغییر کردی که انگار همچون یک فیلم داری گذشته خودتو میبینی و اینجاست که نوار ظریف قرمز رنگ مدارها رو واضع و قشنگ میبینم و اینجاست که مبحث مدارها رو درک می کنم و مرز جدایی ها رو درک می کنم و میفهمم در مدار چه نوع از آگاهی هدایت شدم و سکوت می کنم و چراغ خاموش حرکت می کنم
نفیس جانم منم اگر بخوام بنویسم دیگه خیلی طولانی میشه.. مرسی مرسی عزیزم برات بهترینهع بهترین مسیرها رو برای رسیدن به خواسته های زیباییت رو آرزومندم
مرسی مرسی عزیزم که چراغ خوش خبری پیام رسان آبی رنگ رو برام روشن و نورانی کردی الهی همیشه چراغ دلت روشن باشه
الهی قلبت از نور و روشنایی و عشق الهی بدرخشی و درخشان و درخشنده باشه آمین
خدایاا شکرت سپاس سپاس سپاس
IN GOD WE TRUST
خدایااا شکرت که به من قدرت توانایی کنترل ذهنم را دادی
خدایااا شکرت که احساسم خوب و عالیع پس امروز هم منتظر اتفاقات و نتایج خوب و عالی هستم
خدایااا شکرت که توفیق شکرگذار بودن رو به من عنایت کردی
سلام رویا جان عزیزم. خیلی لذت میبرم وقتی ایمیلی که حاوی کامنت شماست رو دریافت میکنم. کامنتهات یه پاکی و آرامش خاصی داره که هر وقت میخونمشون این احساس آرامش به من هم منتقل میشه. واقعا ازت ممنون که وقت میذاری و مینویسی
چقدر لذت بردم وقتی خونه قشنگت رو توصیف کردی. من عاشق بالکن و دیدن طلوع خورشید هستم.
ایمان دارم با لذتی که از شرایط فعلیت میبری به داشتن خونههای خیلی عالی با بهترین لوکیشن و بهترین شرایط هدایت میشی. به امید خدا
ممنونم که چراغ آبی رنگ خوش خبری پیام رسان رو برام روشن کردی الهی هر آنچه که در دل داری بچشمت ببینی و بشنوی و لذت ببری و به همه ی آرزوهای الهی آت برسی
پری جونم ممنونم که بهترین ها رو برام نوشتی گفتی
ایمان دارم با لذتی که از شرایط فعلیت میبری به داشتن خونههای خیلی عالی با بهترین لوکیشن و بهترین شرایط هدایت میشی. به امید خدا بخدا اشک شوقم رو در آوردی الهی آمین
مگه میشه آدم آنقدر قلبش پاک و الهی باشه باشه و این بهترین ها رو برام طلب کنه البته که میشه!!! چون ما همه از هدایت شدگانیم..
هر چند این آرزوهای قشنگت همون بومرنگ زیباییست به وجود نازنین خودت بر می گرده ..مرسی مرسی عزیزم
ممنونم که وقت ارزشمندتو برای خواندن کامنتم و همچنین برای این دست نوشته ی گوهربارت گذاشتی
ممنونم که چراغ دلمو روشن کردی و بهم انگیزه ای مضاعف رو دادی
ممنونم که دوستان زیبا صورت و زیبا سیرتی همچون تو دوست عزیزم در اینجا دارم
خدایاا شکرت که اینجا تنها جایی هست که برای موفقیت هامون ایستاده دست میزنند
خدایا شکرت برای داشتن چنین دوستان الهی ام
پری جونم آن بهترین نشونه ها هدایت ها و معجزات الهی رو برات آرزومندم
روز و شبت بخیریت و به شادی و کامیابی و ایام بکامت شیرین و گواراه همراه با عشق و سلامتی و پول و ثروت
سلام و صد سلام…
خداروشکر میکنم که اینقدر حال خوب به ما عطا میکنه وقتی قدم در راه توحید میذاریم…
خداروشکر امروز از اول صبح همه چیز عالی بود و خداروشکر تونستم سفارشات خوبی از مشتریان بگیرم
خداروشکر امروز با یک حرکت از طرف خدا تونستم به راحتی(تاکید میکنم به راحتی) 600 هزار تومان درآمد داشته باشم
خداروشکر امروز کارمزد بیمه از طرف شرکت اولم برام مجدد واریز شد و این خیلی خوب بود
خداروشکر یکی از بیمه شده ها که بالای 2 سال بود قسط نریخته بود امروز پیام داد گفت دارم کم کم میریزمشون….
خداروشکر امروز رفتیم چشم پزشک ولنز چشم های همسرم رو شستشو داد و همسرم عالی داره میبینه
خداروشکر امروز که 1/941/000 تومان پول دادیم برای این شستشوی چشم، فاکتور بیمه تکمیلی گرفتیم که این مبلغ رو از بیمه دریافت کنیم و این خودش یعنی پول، یعنی درآمد…. واقعا خداروشکر بابت وجود بیمه.
همین پارسال روزهایی بر من میگذشت که با ذوق میومدم خونه و به همسرم میگفتم خداروشکر امروز مثلا 300 تومان درآمد داشتم، و به عصر نکشیده بچه مریض میشد و تازه یه چیزی هم قرض میکردیم که داروهاش رو بخریم… خیلی خیلی نعمت بزرگیه برای من. برای منی که هنوز یکسال هم بیمه تامین اجتماعی ندارم و خیلی خوشحال خودمو با هیچکس مقایسه نمیکنم که حالم بد بشه، چون میدونم افراد زیادی هستن که از من خیلی سنشون کمتره و سابقه بیمه شون خیلی بالاست. دیر مسیر رو پیدا کردم، ولی خداروشکر پیدا کردم و الان خیلی شکرگذار خداوندم که دارم هر لحظه بیشتر از این شغلی که دارم لذت میبرم
خداروشکر امروز وسایل آش بردیم منزل باجناق و دور هم آش خوشمزه زدیم بر بدن. جا تون خالی واقعا
خداروشکر امروز همه چیز عالی بود و احترام و عزت زیادی از اطرافیان دریافت کردم.
خداروشکر امروز یه آب معدنی 6 هزار تومانی هدیه دریافت کردم و این خودش یعنی پول و درآمد
خداروشکر امروز انبه خوردیم و لذت بردیم
خداروشکر بابت اینکه سرویس بهداشتی و حمام رو شستم و عالی شد
خداروشکر امروز ساندویچ پرسنلی دادن
خداروشکر امروز همسرم خاکشیر درست کرد و خوردم و عطشم از گرما خوابید
خداروشکر امروز کفی های کفش با پشم گوسفند عالی من از طریق پست به دستم رسید و امروز داخل کفشیم که بوی بدی داشت گذاشتم و
بوش برطرف شد. این قبلا برای ی
کفش دیگه ام خردیه بودم و دیگه پاهام بو نمیدن
خداروشکر که اینقدر هر روز حالم خوبتره و لذت میبرم از این زندگی
به نامِ خداوندی که استادِ چیدمان های جذابه برای آدم، به شرطِ صبر و توکل و کنترل ذهن.
سلام.
ادامه ی قشنگی های امروزم، 13 خرداد یکشنبه جانِ 1403.
1- مامانم رفته روستا، عکس فرستاده برام.
قربونش برم، حالش خوبه، بهش خوش میگذره.
تنش سلامت و دلش خوش.
2- با حافظ فایل زیبایی ها را ببینیم رو گوش دادیم.
3- هوای مطبوع و باد طورِ امروز.
4- حافظ با اهنگ لالایی خانم غزل شاکری عزیز خوابش گرفت.
روحِ مامانش شاد، خودش سلامت و دلشاد.
5- رفتم پیاده روی عصر.
کوچه های دنج، پر از درخت، گل صورتی دیدم، یه گنجشک کوچولو دیدم، پیشی دیدم، ماشینِ نشانه مو دیدم.
6- عصر کوتاه خوابیدم.
این خواب های بینِ روز برای من حکمِ الماس رو دارن، خستگیمو کاهش میدن، کم خوابی مو کاهش میدن.
اصلا مهم نیست چقدره، اینکه هست واسه من نعمته.
دیروز عصر دو ساعت با حافظ خوابیدیم.
عمه و مامان بزرگ مهربونش حواسشون به حافظ بود.
عالی بود، با کیفیت و عمیق.
7- قطره AD حافظ که تازه خریده بودیم از دستم افتاد ریخت روی سنگ، تمیزش کردم، کمی مونده، خودمو سرزنش نکردم، بچه بغلم بود، بدنه قطره هم لیز بود، اشکالی نداره، پیش میاد.
به عمه حافظ پیام دادم یکی دیگه بگیره.
8- همسرم امروز ان شاالله کولرمون رو سرویس میکنه.
9- یه نکته مهم که دایم گوشزد میکنم به خودم:
ظاهر زندگی دیگران رو با باطن زندگی خودت مقایسه نکن.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
به نام اللهِ مهربان
سلام.
احساس خوب= اتفاقات خوب
1- وقتی لُپم رو میچسبونم به لُپِ قند عسلم.
2- پیام های نفیسه جان و رویا جان که خوندم.
3- نامه ای که صمیمانه به خودم نوشتم امروز اینجا، دقیقا به گونه ای که یه دوست برای دوست صمیمیش مینویسه با خودم صحبت کردم.
4- بستنی خوشمزه ای که میخواستم رو مادرشوهر مهربانم پیدا کرد، خرید، نوشِ جان کردم امروز.
5- حمام کردن حافظ توسطِ مادر شوهرم.
6- نهار، خورشتِ کرفسِ نازنین.
7- اینکه دوستان دیگه هم دارن روزانه نویسی میکنن اینجا از زیبایی ها و حس های خوبشون.
8- باباییِ نی نی واسش پوشکِ جدید خریده.
9- امروز خیلی عالی حافظ جان قطره های سریِ اولش رو نوش جان کرد.
10- با مادرشوهرم نهار خوردیم، من غذا خوردن دورهمی رو خیلی دوست دارم.
11- کبوتری که همین الان دیدم، پشت پنجره ی طبقه ی پنجم.
برای من نشونه است.
12- حافظ روی پام لالا کرده.
13- نعمتِ آب.
نوشیدنِ آب، حمام، دستشویی، لباس شستن، ظرف شستن و …
الهی شکر.
14- عمه جونِ حافظ فردا تعطیله و پیشمونه.
15- آرامشی که خونه مادرشوهرم دارم از وقتی اومدم اینجا این چند روز. خدا رو بی نهایت سپاس گزارم.
16- دیشب شام از بیرون خرید پدرشوهر عزیزم، کباب کوبیده ی خوشمزه که من عاشقشم.
17- آفرین سمانه جون که غذاهای حبوبات دار و نفاخ رو نمیخوری، فست فود نمیخوری.
18- مرسی سمانه جون که به قند عسل با عشق شیر میدی.
19- خدایا مرسی که شیر در اختیار حافظ جانم قرار میدی و سیرش میکنی، ممنونم که روزی رسان فقط خودتی.
20- آناناس نوشِ جان کردم.
21- خوابِ ظهر با قندِ عسلم.
22- شادیِ مردم از قهرمانیِ پرسپولیس دیشب.
23- با مادرم تلفنی صحبت کردم، روستای زمان کودکیشه، بسیار باصفاست، مهمانِ منزلِ اقوامشه و از طبیعت و آب و هوا بسیار لذت میبره، الهی شکرت، خوشحالم براش.
روستا همیشه برای من نشاط بخشه به خاطر اب و هواش، سادگیش، آسمون تمیزش، خوراکی های سالم و ساده اش.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
خدایا مرسی که کمکم میکنی توجهم بره روی زیبایی ها مدت زمانِ بیشتری.
به نام اللهِ یگانه
سلام.
سلام به سمانه جانِ صوفیِ عزیزم.
خدا قوت بهت میگم بانو.
خسته نباشی با بچه داری.
تحسینت میکنم برای تلاش هات در راهِ تازه ی مادری.
عزیز دلم، ممنونم ازت برای اینکه هر چی بلدی یا بلد نیستی در راه مراقبت و همراهی با حافظ جانِ جانان انجام میدی.
سمانه جانم، میدونم گاهی نمیدونی و میترسی.
گاهی بلد نیستی و نگران میشی.
گاهی اشتباه میکنی و ناراحت میشی.
اینا همش طبیعیه، بهت اطمینان میدم روز به روز بهتر و آگاه تر میشی سمانه جانم.
فقط به دلت ترس و نگرانی راه نده چون حافظ جانت، حافظِ شگفت انگیزی داره که نه میخوابه نه یادش میره، حافظی داره که همیشه حواسش به حافظِ تو هست.
آفرین که قرص های مکملت رو هر روز میخوری.
آفرین که به حافظ شیر میدی.
آفرین که حافظ رو بغل میکنی و بهش عشق میدی.
آفرین که پوشکشو عوض میکنی و می شوریش.
آفرین که می خوابونیش.
آفرین که واسه خودت وقت میذاری میری دستشویی مسواک و نخ دندون میکشی.
آفرین که واسه خودت وقت میذاری میری حمام و پرطراوت میشی.
آفرین که واسه خودت وقت میذاری میری پیاده روی.
آفرین که سپاس گزاری میکنی از خدا و دست های خدا.
آفرین که به نکات مثبت و زیبایی ها توجه میکنی و تحسینشون میکنی.
آفرین که به حافظ قطره هاشو میدی با نظم.
آفرین که لیست کارهای مهم خودت و حافظ رو تو دفترچه روزانه مینویسی و تیک میزنی.
آفرین که میای سایت، کامنت میخونی و مینویسی، مشغله هات باعث نمیشن بگی ولش کن کامنت نمینویسم دیگه.
آفرین که فرصت پیدا میکنی می خوابی و به جسمت استراحت میدی تا پر طراوت تر بشه.
آفرین بهت سمانه جانم، مامان اولیِ قشنگم، مامان اولیِ مهربون و دلسوز.
آفرین که قدردانِ محبتِ عزیزانت نسبت به خودت و حافظ و همسر جانت هستی.
آفرین که قاطیِ کارهای روزانه، از عکس و فیلم گرفتن از حافظ جان غافل نمیشی.
آفرین که هر روز از خدا هدایت میخوای و خودت و زندگی و عزیزانت رو میسپری به دست های بزرگِ خداوند.
آفرین که میخندی و شادی میکنی.
آفرین که خوش اخلاقی و سلام میدی.
آفرین که حضور خدا رو حس میکنی و ازش کمک میخوای.
سمانه جانم، میدونم الان میتونی بخوابی و لالا هم داری و بهترین زمان هست که بخوابی چون حافظ هم خوابه، اما تو انتخاب کردی بنویسی…
تو دفتر نوشتن قبلا برات خیلی مهم بود و وقتی کمتر شد به خاطر مشغله های جدیدِ مادرانه ات، کمی مکدر شدی، اما کم کم یاد گرفتی سازگار شی با شرایط و هر وقت تونستی بنویسی و شاد بمونی، تو سایت بنویسی چه کم چه زیاد و شادی تو شرطی نکنی با کمال گرایی.
آفرین که بهبودگرایی رو داری زندگی میکنی.
از همه ی تلاشهات ممنونم.
برای رشد و پیشرفت هات خیلی بهت افتخار میکنم.
تو یه جنگجویی.
تو یه مبارزی.
تو داری تلاش میکنی با چالش هات بزرگتر شی.
افتخار میکنم بهت که خودت داری واسه خودت نامه ی تحسین مینویسی.
هدیه جانِ جانانم، خواهر شوهر نازنینم، بهم میگه مامان اولیِ خوشگل، کلی بهم توجه میکنه، یادم میندازه خودم رو به خودم…
همون باعث شده الان بنویسم برای خودم…
مرسی که چشم هات توشون خواب رفته ولی داری سمانه رو تحسین میکنی همچنان.
آفرین که وقتی اشکت در میاد و خسته شدی، گریه میکنی.
افرین که بروزِ احساسات داری.
آفرین که وقتی کسی به سختی های مسیر اشاره نمیکنه و تو نمیدونی چیا طبیعی هستن در مسیر، خودت حواست هست تو چه شرایط جدیدی هستی.
مرسی که تو همه ی مشغله های خودت، حواست به همسر نازنین پسر داییت هست که ماه آخر بارداریشه به سلامتی ان شاالله.
خودش و تو دلیِ قشنگش در پناه خدا باشن.
مرسی ازت وقتی حافظ گریه میکنه تلاشتو میکنی برای آرامشش با هر روشی که بلدی یا کمک میگیری.
ممنونم ازت که کم کم در لحظه زندگی کردن رو داری یاد میگیری.
خدا قوت دختر، خدا قوت سمانه جانِ نازنینم.
در پناه خدا باشی همیشه عزیز جانم.
الهی شکر
سلام و صد سلام…
خیلی خوشحالم که دارم متعهدانه عمل میکنم به کامنت نوشتن راجع به زیبایی ها و دارم ستاره قطبی شبم رو انجام میدم. البته برای صبح کاهلی میکنم و باید رویه ام تغییر کنه…
1. خداروشکر امروز سفارشات عالی گرفتم و خداروشکر خیلی لذت بخش بود برام.
2. خداروشکر امروز رفتم شعبه و با همکارای که اصلا ندیده بودم و تازه برای اولین بار باهاشون برخورد داشتم عالی برخورد کردم و خیلی احترام دریافت کردم.
3. خداروشکر امروز یک پک از 4 تا از سس های کاله دریافت کردم که خداروشکر یک هدیه از طرف الله بود و من عشق کردم.
4. خداروشکر امروز خبرهای خوبی راجع به پیشرفت کارمون و گرفتن جایزه های شعبه دریافت کردم و خوشحال شدم که سرپرست هامون دارن یه برنامه ریزی میکنن که ان شاء الله بتونیم عالی پیش بریم و علاوه بر پورسانت بتونیم جوایز رو هم ببریم و درآمدم ن براحتی بالا بره و این برام یه نشونه عالی بود
5. خداروشکر چندتا هدیه از طرف سرپرستمون دریافت کردم و خیلی خوشحال شدم.
6. خداروشکر امروز توی یاسوج که رفته بودیم جلسه خیلی به من و همسر و فرزندم خوش گذشت و روز خوبی بود.
7. خداروشکر امروز در یاسوج هوا عالی بود و خنکی بسیار خوبی رو تجربه کردیم. آخه گچساران هوا گرمه و لذت بردیم واقعا
8. خداروشکر امروز آش خوشمزه ای خوردیم
9. خداروشکر امروز انبه گرفتیم و خوردیم
10. خداروشکر امروز خیلی خوب گذشت
11. خداروشکر امشب شام که برگشتیم از ساندویچ مرغ هالوپینو شرکت کاله که به عنوان ساندویچ پرسنلی بود خوردیم و کلی لذت بردیم…
پیشنهاد میدم ساندویچ های سرد کاله رو بگیرید و تست کنید. خیلی خوشمزه هستن.
خداروشکر بابت این روز عالی
الحمدلله رب العالمین
به نام خدایی که داره صبر و کنترل ذهن و دریافت پاداش هاشو یادم میده.
سلام.
مینویسم تا یادم بمونه چه عشقی دریافت کردم و میکنم این ایام از خانواده ی خودم و همسرم …
بعدا که خوندم یادم بیاد گاهی تو اوجِ سختی دریچه های آسانی باز میشه، اگه بتونم روحیه ی خودمو حفظ کنم، آرامشمو حفظ کنم و به هم نریزم.
هر چی بهتر کنترل ذهن کنم، برای من شرایط عوض میشه، میرم به سمتِ آسانی.
1- مامانم برای تجدید قوا بعد از 40 روزگیِ حافظ رفت مسافرت به لطف خدا، منم اومدم خونه مادرشوهرم بمونم این مدت.
خدا رو شکر برای کمک هاشون.
خدا رو شکر برای حضور ارزشمندشون.
خدا رو شکر برای توجه و مهربونی هاشون.
2 -2 روز پیش خونه مادرشوهرم بستنی دایتی خوردم، خوشمزه بود، گفتم که لطفا بگیرن، بنده های خدا با پدرشوهرم رفتن پیداش نکردن.
تلاششون برای خریدن بستنی برای من بسیار ارزشمند بود.
شاید ظاهرش یه بستنی باشه، ولی برای من اندازه ی یه دنیا ارزشمنده توجهشون.
3- با خواهرشوهرم کلی خندیدیم دیشب.
حافظ دیشب کمی بی قراری داشت، من و مادر شوهر و خواهرشوهرم هر چی فکر میکردیم انجام دادیم برای حافظ، الحمدالله آروم شد و خوابید.
برام ارزشمنده تو دل همه ی این تلاش ها و چالش ها ما شادی و خنده داریم و خوش میگذره.
4- خواهرشوهرم بسیار مهربانه و با توجه.
کلی نکات بچه داری میگه که همه شون جالبن.
به نوزاد خیلی علاقه منده و با ارامش کار میکنه با نوزاد.
من ازش الگو گرفتم و خیلی با ارامش کارهای حافظ رو انجام میدم.
5- هوا گرم شده، تا بیان و کولر رو درست کنن پدرشوهرم دیشب رفت یه پنکه گرفت از همکارش تا حافظ گرمش نشه.
چشم و ذهن من داره دونه به دونه این لحظات ناب رو ضبط میکنه و لذت میبره.
6- یه وسیله ی کاربردی میخواستیم دو روز پیش، خواهرم به سرعت و با عشق برامون تهیه کرد.
7- یکی از خواهرام دو روز هست واسم قلب پیامک میکنه.
یکی دیگه هم پیام داد دیشب بهم.
خدارو شکر برای خانواده ی مهربون و با توجهم.
8- یه سری گفتگوهای ذهنیِ مقایسه ای میاد که به لطف خدا و دوره احساس لیاقت اگاه شدم بتونم کمی بهتر از قبل مهارشون کنم.
9- آناناس و انبه ی خوشمزه نوش جان کردم.
10- ذهنم اگه بخواد شیطنت کنه و زیبایی ها رو زیر سوال ببره، کنترل و مدیریتش میکنم.
آفرین سمانه جون برای سپاس گزاری هات.
11- کامنت خوندم و نوشتم دیروز.
12- الان دارم کامنت مینویسم.
13- بستنی سنتی خوشمزه ای که الان دارم نوشِ جان میکنم.
14- اینکه هر روز میتونم دوش بگیرم و تازه شم، سپاس گزارم برای اب سرد و گرم، برق، حمام، تمیزی، طراوت و نشاط.
15- مربای انجیر و کره خوشمزه ی صبحانه دیروز، عسل و کره حیوانیِ خوشمزه ی صبحانه ی امروز، با نان خشک محلی بسیار خوشمزه روستای پدرشوهرم.
16- اینکه با خانواده ای وصلت کردم که شوخ طبع و طناز هستن.
هم همسرم هم خانواده اش، در چالش ها هم همیشه چیزی به طنز میگن و ادم خنده اش میگیره.
بارها شده حال روحی یا جسمی ام بد بوده، همسرم چیزی گفته که تو همون حال خنده ام گرفته.
پدر شوهر و خواهرشوهرمم همینطور.
بارها شده حتی با یه مریضی هم شوخی کردن و ما غش کردیم از خنده.
این روزها که پیششون هستم خنده ام بیشتره، غش غش میخندم از دستشون.
این نعمتیه که خدا بهم داده، الهی شکر.
17- مادرشوهرم بعد از بازسازیِ خونه شون، کنار پنجره اشپزخونه صندلی نیمکت طور ساختن، الان نشستم روی نیمکت رو به خیابون با نمای کوه ها و صدای ماشین ها، زندگی جریان داره، صدای اواز پرنده ها هم میاد، پایین هم درختها رو میبینم.
به به، بسیار عالی.
زندگی فقط همین لحظه است، نه قبل، نه بعدش.
هر چی همین نکته رو بهتر درک کنم زندگیم شیرین تر و آسون تر میشه.
18- الان در وضعیت پایدار هستم، الهی شکرت.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
خدایا ازت سپاس گزارم برای همه ی توجه هات.
سلام به سمانه ی عزیزم
اصلا و اصلا نمیدونم چجوری اومدم تو این فایل و کامنتت را اولی دیدم, انگار تو یه شهر دیگه (این فایل) یه دوست قدیمی همشهری(دوره لیاقت) رو دیدیش و خوشحال شدی براش که نینی قشنگش به دنیا اومده و چه اسم قشنگیم داره. برای همین دوست داشتم برات بنویسم,
انقدر ریز بینانه و خوشگل اتفاقات مثبتت رو مینویسی
قدم نو رسیدنت مبارک دوست مهربونم, امیدوارم کنار خونوادت بهترین حال رو داشته باشی عزیزم
سلام فاطمه جان.
روز و روزگار بر تو خوش و پر طراوت باشه.
ممنونم از محبت و توجهت به خودم و قند عسل عزیزم.
هر تحسینی که میشنوم یا میخونم نسبت به خودم، جدیدا باعث یاداوری میشه برام که خودت هم باید به خودت عشق بدی، تحسین کنی خودتو، مهربون باشی با خودت و …
همون اگاهی های دوره ی شریفِ احساس لیاقت.
ممنونم که برام کامنت گذاشتی، خوشحال شدم.
در پناه خدا باشی همیشه، همه مون باشیم.
خدایا شکرت برای هر روزی که پس از روز گذشته میاد و زندگی جریان داره رو به جلو.
سلام به پدرام جدید
سلام به تک تک عزیزان من و دوستان خانواده صمیمی عباسمنش….
من توی زندگیم زیاد دوست صمیمی نداشتم و بعد از یه مدت از مدار اون افراد خارج شدم و الان هیچ دوست صمیمی جز همسرم و فرزندم ندارم…
البته منظورم دوست حضوری هست.
ولی به لطف الله همین الان متوجه شدم که من از وقتی وارد این سایت الهی شدم، خیلی دوست صمیمی غیرحضوری دارم و هر شب و هر روز میشینم پای صحبت های متنی شون و لذت میبرم. و خیلی حالم خوبه…
دقیقا همین الان شیرجه زدم در این آگاهی و خیلی شاکر خدا هستم بابت داشتن چنین دوستانی…..
آقا رضا عطار روشن، سعیده خانم، نفیس خانم، ابراهیم، احسان مقدم، سید علی خوشدل، رسول خانمی، آقای ظاهری، آقای زرگوشی، محمد حسین تجلی، افلاطون نوروزی، حمید امیری، سمانه خانم صوفی و پسرشون حافظ خان، الهه خانم سواد کوهی، مارکو، عادله، روزا خانم، مرضیه خانم از افغانستان، خانم بارکزی،هادی ترابی، محمد عموری، سرور خانم که ردپاش توی همه جای سایت هست و کامنتاش رو همیشه میخونم ووو خیلی از دوستان دیگه که ذهنم یاری نمیده،بنویسم اسماشون رو ولی خدا میدونه حواسم به همشون هست…
واقعأ همیشه ته دلم میگفتم خدایا یعنی میشه منم یه روز دوستای صمیمی پیدا کنم که باهاشون جاهای مختلف برم و لذت ببرم.
الان با آقا رضا میرم دزفول، با حمید جان عسلویه، با ابراهیم شرکت فولاد، با سعید خانم کیش و شمال، با الهه خانم اصفهان، با علی خوشدل چندین کشور، با محمد عموری امارات و………… و من با خوندن کامنتهاتون اشک میریزم، میخندم، خودمو تصور میکنم، آفرین میگم، تحسین میکنم، باور میکنم که میتونم ندارم بالاتر ببرم…. و کلی چیزای دیگه…
بعد از خوندن داستان ابراهیم، دوست دارم مثل ایشون شرایطش رو تجربه کنم، با دیدن فیلم آقا رضا دوست دارم کسب و کار شخصی داشته باشم، با خوندن کامنت های سید علی خوشدل دوست دارم مثل ایشون برنامه نویس بشم و…..
ولی توی این یکسال که با جدیت دارم رو خودم کار میکنم، فقط تکاملی دارم میرم جلو و میخوام به رسالت پی ببرم که خدا چرا منو به این دنیا آورده و چه رسالتی دارم، شغل مورد علاقه چیه… اینا همش داره به من پالس میده که نگران نباش، اگه برای دوستانت شده، برای تو هم میشه…
روزها فکر من این است همه شب
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
خلاصه خیلی لذت بردم از این آگاهی که به قلبم الهام شد و آرامش گرفتم….
امروز توی گرمای گچساران، از ساعت حدود 10 صبح تا حدود 5 عصر برق نداشتیم ( به علت یک حادثه) و عصر رفتیم خونه یکی از آشنایان و شب اومدیم، خدا میدونه چقدر بابت نعمت برق شکرگذاری کردیم منو همسرم….
آدم باید همیشه به مواردی که خیلی عادی شده توی زندگیش با نگاه شکرگذارانه نگاه کنه تا حق نعمت رو کمی اداکنه…
نمیدونم اینا چی بود بالا نوشتم، فقط خدا به انگشتانم دستور داد تایپ کنن.
من امشب فقط میخواستم تمرین ستاره قطبی شبم رو انجام بدم….
خداروشکر امروز صبح پسرم پیتزای دیشب که اضاف اومده بود رو از یخچال بیرون آورد و من و همسرم با صدای فسقلمون پا شدیم و صبحونه رو با خوردن پیتزا آغاز کردیم
بعدش هم با پسرم بازی کردیم…
بعدش هم که برقا رفت و خدا یک نعمت فوق العاده مهم رو به ما یادآور شد که خیلی وقت یادمون رفته و اصلا شکری به جا نیاورده بودیم…
خداروشکر ظهر رفتیم با پسرم بستنی سنتی گرفتیم و اومدیم خونه توی گرما نشستیم سه نفری زدیم بر بدن و تشگی هم به گرما اضافه شد و هم تشنمون بود و هم گرممون ( این مزاح بود، با خنده بخونید)…
بستنی خوشمزه ای بود، جاتون سبز…
خداروشکر امروز رفتیم خونه یکی از 5 تا باجناقم و به لطف الله به خرج خودمون یه شام خوشمزه درست کردیم و رفتیم پارک و بچه ها کلی بازی کردن. ( قبلا( تا همین هفت ماه پیش) از این جمع ها فراری بودم، چون پولی نداشتم که بخوام کسی رو دعوت کنم و خدا میدونه چندین بار عزیزانی میخواستن بیان خونه ی ما مهمانی که به خانمم میگفتم زنگ بزن به خانمش بگو شرایط نداریم نیان. چون اگه میومدن باید قرض میکردیم و پولی هم نبود که بخوام تسویه کنم،،،، واقعا خداروشکر میکنم بابت این نعمت قانون بدون تغییر خداوند و عدالتش که هر کسی توی قانون مندیش قرار بگیره به تمام خواسته هاش میرسه
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام.
قشنگی ها و داشته های امروزم- جمعه- 11 خرداد جانِ 1403.
1- نظمِ بهترِ خوابِ من و حافظ جون.
الهی بی نهایت شکر
کمکِ بقیه بهم که بتونم بخوابم.
2- کمک هایی که دریافت میکنم برای نگهداری از حافظ جون.
3- عشقی که حافظ جان دریافت میکنه از عزیزان و خانواده اش.
4- هدیه ی عمو جانِ حافظ بهش، پلاک ان یکاد.
5- همه ی هدیه های ارزشمندی که حافظ جانم با لیاقتِ بالایی که داره، دریافت میکنه از عزیزانش.
6- آسان شدن بر آسانی ها برای من.
خرید وسایلِ کاربردی در بچه داری.
7- عمه و زن عموی حافظ جان دیشب براش لباس خوشگل و لطیف هدیه گرفتن.
من لذت میبرم از احساس لیاقت بسیار بالای بچه ها که بدون اینکه کاری بکنن (همونطور که استاد گفتن) نعمت ها به سمتشون سرازیر میشه.
8- خودمم با احساس لیاقت محبت ها، هدیه ها، لطف هایی که به سمتم سرازیر میشه رو با عشق دریافت میکنم و سپاس گزاری میکنم.
اگه سمانه ی قبل بود معذب میشد شاید خجالت هم میکشید.
9- محبتِ جذابِ خواهرشوهرم به خودم و حافظ جان.
دیشب کمرم رو ماساژ داد، دمش گرم.
همه ی عزیزانم خیر ببینن در دنیا و اخرت.
10- الهی شکرت برای حافظِ قشنگم، روز به روز علاقه ام بهش بیشتر میشه، در پناه خدا باشه همیشه، همه مون باشیم.
11- پیاده رویِ 25 دقیقه ایِ دیروز عصر در محله ی مادرشوهرم.
کوچه های دنج با درخت های قشنگ.
12- کیکِ خوشمزه ای که دیشب عموی نی نی آورد و خوردیم دور هم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
خدایا مرسی.
درودددددددددد و سلامممممم
به روی ماهت سمانه جونم خدا قوت .
دروددددددد و سلاممممم به مادر جدیدمون که چهل روز رو بسلامتی و تندرستی پشت سر گذاشت
درووووددد و سلام به مامی نی نی نوزاد خوشکلمون که چهل روز قدم مبارکشو به این جهان مادی گذاشت …
خدایاااااا شکرت برای چله ی این فرشته ی زمینی مون. مبارکت باشه سمانه جونم … مبارکمون باشه خدایااااااا ی مهربونم خدایااا شکرت
خدایا به اندازه ی تمام وفور و فراوانی های نعمت های بیکرانت شکرگذارم
وووواااای سمانه جونم ممنونم عکس این جیگرطلای قند عسل رو گذاشتی برامون
مرسی مرسی که بعد از دیدن لحظه ی ملکوتی طلوع خورشید صبحگاهی روی بالکنم .. فوری پریدم توی سایت و اسم زیبای سمانه جونم رو دیدم و اولین کامنت صبحگاهی ام بودی و اولین چیزی که توی سایت دیدم . عکس زیبای این نوزاد فرشته کوچولوی خوردنی حافظ شیرین عسلم رو دیدم مرسی مرسی که این خواسته ام هم تیک خورد
خدایاااا شکرت خدا حفظش کنه ..
خدا رو شکر رفتی مهمون بازی
خدا رو شکر که سرشار از عشق و مهر و محبت شدین
خدا رو شکر
خدا رو شکر که خانواده ی همسرت عاشقانه مثل پروانه دورت می گردند و عاشقانه بهت عشق می ورزند و تو هم قدردان این موهبت های الهی هستی چون تو هم عاشقانه دوستشون داری و این نشان بازتاب قلب مهربان دو طرف برای این هم فرکانس بودنهاست که چنین محفل های نورانی رو بوجود میاره .. خدا رو شکر
سمانه جونم ممنون و خدا قوت که هر روز میایی و با عشق برامون می نویسی
مرسی مرسی میایی و لحظات زیباییت رو با ما به اشتراک میذاری و منم احساس میکنم عضوی از اون جمع دلپذیر و عشق و مهر و محبت و شادمانی هستم .. احساس می کنم تمام اون هدایا و نعمانی که به برکت وجود گوهربار این فرشته ی نازنین روی زمین دریافت کردید از برکات الطاف الهی است … و درس های زیادی داره.. واقعا خداوند از اول همه چی رو برامون گذاشته بود و ما رو دست خالی به این جهان نفرستاده بود … پس چی شد که تغییر کردیم و یادمون رفت ما نزد خداوند ارزشمند بودیم .. چی شد !
تنها جواب من اینه که انسان فراموش کاره برای همینه که این آگاهی ها رو فراموش می کنه …
سمانه جونم خواهش می کنم خیلی خیلی نگاهش کن چون اون روحش خیلی خیلی بزرگه و به همه چی آگاهه و اومده بهمون درس بده .. اومده که دنیاتو شیرین تر کنه .. اومده که عشق بده و عشق بورزه .. و مهر و عشق الهی قدم به سر زمین ناشناخته ی این جهان مادی گذاشته .. وووااای خدای من دلم می خواست اون انگشت های زیباشو بخورم .. اون حرکات زیباشو نگاه کنم .. اون شیر خوردنشو نگاه کنم .. بوی نوزاد خیلی خیلی شیرینه .. وووااای خدای من اون موقعی که چشماشو باز می کنه و از ذوق میدرخشه رو ببینم .. مطمعنم سمانه جونم آنقدر خودت و خودش جذابانه و عاشقانه بهم نگاه می کنید که نوبت ما نمیشه !!!!!!
مرسی سمانه جونم شنیدی میگن ؟؟!
برات بهترینع بهترین و شیرین ترین لحظات رو آروز می کنم؟؟!!! خب. بفرماااااا ببین همین الان داری درون این لحظات ملکوتی زندگی می کنی و لذت می بری خدایاااا شکرت که در چنین لحظات و زمان آگاهی و بیداری ذهنی داری از وجود این موهبت ها و نعمت های الهی لذت میبری تحسینت می کنم . مبارک و گوارای وجودت باشه . چون تو خودت یک فرشته ی مهربونی هستی که لایق مادر شدن بودی تبریک تبریک و مبارکت باشه عزیزم.. ای فرشته ی نگهبان نوزاد قند عسل مون .. البته بابای عزیز این جیگر طلامون رو هم فراموش نکنیم که اون هم یک بال دیگر ی از این فرشته ی نگهبان قند عسل مون هست
خدا یار و نگهدار تون باشه و بقول خودت..
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
خدایا مرسی
روز و شبت طلایی
الهی بدرخشی و درخشان بمانی و در کنار عزیزانت بهترین لذت های دنیا رو بچشی …. الهی آمین
به نام خداوند، سلام.
قشنگی های امروز- 10 خرداد- پنجشنبه- 1403
1- خانوادگی اومدیم خونه ی مامان بزرگ نی نی.
محبت مامان بزرگ، بابابزرگ، عمه، عمو، زن عمو، دخترعمو، پسر عموی حافظ رو دریافت کردیم.
عمه جونِ مهربون و لطیفش از سر کار که اومد براش یه باکس خوشگل بادکنک آبی آورد.
زن عمو جونش هم براش لباس قشنگ هدیه آورد.
2- به سلامتی و دل خوش حمامِ چهل روزگیِ حافظ جانم امروز انجام شد.
جوجوی نازم تنش سلامت، دلش خوش، روزی اش پر برکت.
3- گوشت خرید کردیم برای خونه مون به لطف خدا.
روزیِ پر برکتی داریم از فضلِ خدا، الهی شکر.
4- نهار لوبیا پلوی خوشمزه خوردیم دورهم خانوادگی.
5- پسر قشنگم دیشب خوب خوابید، الحمدالله.
6- دومین تجربه گرفتن بینیِ نی نی مو با فین گیر تجربه کردم.
خدایا شکرت یادم میدی و بهم اعتماد به نفس می دی. بچه داری و چالش هام باعثِ رشدم میشن.
فکرشو نمیکردم خودم انجام بدم اینکارو چون نی نی ها خیلی حساس و ظریفن، ولی خدا رو شکر که خداوند همه چیز رو در زمان مناسبش یادم میده.
7- پسرعمو و دخترعموی حافظ رو دیدم، خوشحال شدم.
من باهاشون وقت زیاد صرف میکردم از وقتی وارد خانواده همسرم شدم.
خیلی دوستشون دارم، الانم دلم تنگ شده بود براشون.
8- زن عموی مهربون حافظ، لباسشو تنش کرد، بغلش کرد، بهش محبت کرد.
خدایا شکرت برای همه ی آدم های مهربونی که اطراف پسر قند عسلم هستن.
9- خوابِ خوب و عمیقِ خودم امروز قبل از ظهر.
10- هوای عالی و مطبوعِ دیشب و امروز، الهی شکر.
11- بستنیِ خوشمزه ای که خوردم.
12- دیروز عکس پروفایلمو گذاشتم قند عسلم.
13- این پیام از روی دیوار افتاد:
علائم آدمِ مشتاق:
امیدواری، لذت بردن از مسیر، رها بودن، توکل داشتن، خوشحالی، لذت بردت از هر لحظه، باور به فراوانی، ادامه دادن زندگی، رو به جلو رفتن، آدمِ مشتاق میدونه در بهترین زمان خواسته هاش اجابت میشن.
الهی شکرت.
خدایاااا شکرت برای امروزم و هر روزم
خدایااآاا شکرت
بخاطر اینکه امروز صبح زود با آرامش روز افزون بیشتری از خواب شیرین و با کیفیتم بیدارم کردی …پس معلومه که خوابیدن و بیدار شدنم هم الهی است خدایاا شکرت
خدایااا شکرت که به من قدرت توانایی کنترل ذهنم را دادی
خدایااا شکرت که احساسم خوب و عالیع پس امروز هم منتظر اتفاقات و نتایج خوب و عالی هستم
خدایااا شکرت که توفیق شکرگذار بودن رو به من عنایت کردی
خدایاا شکرت برای دیدن لحظه ی طلوع آفتاب صبحگاهی
خدایاااا شکرت برای مدیتیشن دو قلب که برای کل کره ی زمین و ساکنانش انجام دادم ..
خدایااا شکرت برای شنیدن صدای سنفونی چهههه چههههه آواز این پرندگان صبحگاهی ام
خدایااا شکرت بخاطر بالکن عزیزم
خدایاا شکرت بخاطر تمام گلدون های خوشکلی که از دیدن شون مدام ذوق می کنم
خدایاا شکرت بخاطر چشمان زیبابین ام
خدایااا شکرت بخاطر وقت و فرصت های خوب وعالی ام که می توانم تمام کارهایم رو با موفقیت به اتمام برسانم
خدایااا شکرت برای این هوای فوق العاده عالی صبحگاهی ام که تنفس می کنم
خدایاا شکرت که یواش یواش داریم به فصل تابستان نزدیک میشیم
خدایاا شکرت شنیدن صدای بغ بغوی کبوتر که الان دارم می شنوم
خدایاا شکرت بخاطر اتاق خوابم که پنجره ی قدی رو به بالکن دارم و هر وقت صبح چشمامو باز می کنم اول آسمان زیبایت رو میبینم
خدایاا شکرت که نیمه شب یهویی از خواب بیدار شدم و دیدم ماه عزیزم از پنجره به من ذول زده و داره منو تماشا می کنه خدایاا شکرت برای انرژی بینظیرش که منو با نگاه کردن بیدارم کرد
خدایا شکرت که صبح بعد از احوالپرسی با زیبایی های اطرافم رفتم بسمت سالن پذیرایی و دو دستمو گذاشتم روی قلبم و اون نوشته ی بالای کابینت ام رو خواندم IN GOD WE TRUST خدایاا ما به تو اعتماد داریم..
خدایاا شکرت شبها هم موقع خاموش کردن چراغهای سالن هم باز با خواندن این جمله ی طلایی IN GOD WE TRUST
خداحافظی می کنم و خودمو میسپرم بخودش و میرم می خوابم خدایاا شکرت
خدایا شکرت که در مدار دیدن و شنیدن سری فایل های دانلودی هستم در قسمت توانایی کنترل ذهن در قسمت گفتگو با دوستان با آقای عرشیانفر تشخیص الهام از نجوا
خدایا شکرت که الان میخوام آگاهی این قسمت رو با دقت بیشتری دریافت کنم ..
خدایا شکرت که قبل از سال نو یک بازار روز خوب و قشنگ و عالی نزدیک خانه مون افتتاح شده ..
خدایاااا شکرت بخاطر اینکه در این منطقه ی نوساز زندگی می کنم و همیشه در حال ساخت هست و رشد و پیشرفت هست تحسین شون می کنم چون وفور و فراوانی و ثروت رو در ذهنم تداعی می کنه
خدایا شکرت که روز گذشته رفتم بازار روز تازه تاسیس شده ب نزدیک خانه مون ..
خدایااا شکرت که چرخ دستی های بزرگ و خوب و عالی و شیک و نو با دسته های مشکی محکمی جلوی درب ورودیش گذاشته شده و مدام تحسین شون می کنم
از اینکه ساخت و ساز شیک و تر و تمیزی داره تحسین شون کردم ..
خدایااا شکرت تمام کارمندان این بازار روز و مدیریتش فوق العاده مودب هستند و بخاطر دیدن این نعمت و مهر و محبت و مهربانی ایشان تحسین شون کردم ..
خدایاا شکرت برای وفور و فراوانی مواد غذایی و سبزیجات و تمام امکاناتی که در این بازار روز موجود است خدا رو شکر کردم و این وفور و فراوانی ها رو تحسین کردم
یک نانوایی لواشی هم مربوط به همین ساختمان بزرگ بازار روز تاسیس شده ولی هنوز افتتاح نشده و کلی خدا رو شکر کردم و تحسین شون کردم ..
خدایاا شکرت بخاطر نظم و هماهنگی که در این بازار روز میبینم
خدایاا شکرت که با هر کسی روبرو میشم فقط و فقط مهر و محبت و سخاوتمندی و عشق رو دریافت می کنم
خدایااا شکرت که توانستم نیازهامو خریداری کنم.. مرغ و سیب زمینی و خیار سبز سالادی و گوجه فرنگی ..خدایا صد هزار مرتبه شکرت
خدایااا شکرت دیشب یک سالاد شیرازی مفصل بهمراه ماست و خیار و کدوی با دو حبه سیر تازه عالی درست کردم …
خدایاا شکرت بخاطر اینکه مرغ و پلوی خوشمزه ای درست کردم ..
خدایااا شکرت برای وفور و فراوانی نعمت هایت که همواره در زندگیم جاریست ..
با اینکه عادت دارم همیشه سپاسگذاری هامو داخل دفترم بنویسم ولی امروز آمدم اینجا نوشتم و بخاطر این هدایت های الهی ام ممنون و سپاسگذارم …
خدایاا شکرت سپاس سپاس سپاس
IN GOD WE TRUST
IN GOD WE TRUST
سلام به رویا جان.
کیف کردم سپاس گزاری هاتو خوندم، لذت بردم.
مرسی که نوشتیشون، منم دارم با جزییات مینویسم و با خوندن پیامت بیشتر تشویق شدم با همون جزییات بنویسم همچنان.
یه سری چیزها کوچیک هستن در ظاهر، ولی همونا به زندگی نشاط میدن.
ما هم پارسال یه میدون تره بار نزدیک خونه مون در حال ساخت بود که وقتی دیدم کلی خوشحال شدم. امیدوارم تا الان کامل شده باشه.
وقتی از بالکن مینویسی من همینجا تصورش میکنم و لذت میبرم.
وقتی از خرید مایحتاج خونه، غذایی که پختی و نوش جان کردی مینویسی، من لذت میبرم چون برای منم اینا نعمت و زیبایی هستن.
لذت میبرم کامنت سپاس گزاری و توجه به زیبایی ها و داشته ها رو که دوستان تو این صفحه مینویسن رو میخونم.
همچنان بنویس که بسیار زیبا و الهام بخش مینویسی.
در پناه خدا باشی رویا جان، همه مون باشیم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت، الهی شکرت، الهی شکرت.
سلام رویا جان بانوی سپاسگزار.
بسیار لذت بردم از دلنوشته ی زیبات، وقتی گفتی ماه بهت زل زده بود خودم را با ماه تصور کردم خیلی حس خوبی تو من ایجاد شد یک جوری که انگار من و ماه تنهاییم و داره به من لبخند می زند . راستش یک حالت دلشوره غریبی تو وجودم بود به خدا گفتم میام سر کامنت ها خودت آرومم کن نمی دونم علت این حالت عجیب چیه ولی تو حاکم همه چیز هستی و تسلط روی سلول سلول من و نفس نفس من به دست تو است. و با جمله In God we trust که نوشته بودی قلبم محکم شد . سپاسگزارم از
که این بار اینجا نوشتی و سپاسگزارم از سمانه جان که با پاسخ به شما توجه من را به کامنت ارزشمند شما جلب کرد و سپاسگزارم از خدا که همیشه همراه و بهترین رفیق و مونسمون است خدایا شکرت
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال. 666
درررودددددد و سلام به روی ماهت نفیس جانم
درود و سلام به قلب پاک و ماهت
خدایاااا شکرت امروز هم چراغ آبی رنگ پیام خوش خبری و تحسین برانگیز دوست نازنینم رو دریافت کردم
نفیس جان واقعا نفیس و گرانقیمت هستی و این پیام های تحسین برانگیزت بی گمان همچون بومرنگ به سمت وجودت باز می گردد
خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که دلمو شاد کردی و الان آنقدر احساسم خوب و عالیع که نیشم به بناگوشم چسبید و دارم همینطوری ذوق می کنم و میخندم .. چقدر این لحظات رو دوست دارم و قبل از اینکه آن دایره آبی رنگ رو لمس کنم از خداوند با ذوق و شوق تشکر می کنم ..
ببین هر کسی بغییر از بچه های سایت منو ببینه پیش خودش میگه چقدر ذوق زده شده !!! ولی استاد عزیزمون بهمون یاد داده که چطوری شکرگذاری کنیم برای دریافت این نعمت شکرگذار بودن ممنون و سپاسگذارم
نفیس جانم . اونجا که گفتی دلشوره داری مطمعن باش الخیر و فی ما وقع است ..چون تو هم یکی از ساکنین این فضای الهی و بهشتی هستی و ما همون از هدایت شدگانیم وگرنه اینجا نبودیمممم اصلا..
بهترین روش برای اینکه نجوای ذهن رو آروم کنیم فقط و فقط سپاسگذار بودن از داشته هامون هست .. من هم اون اوایل آشنایی ام با استاد بلد نبودم شکرگذاری کنم یعنی فکر می کردم خیلی خیلی چیزای خوب باید برام پیش بیاد تا بچشممم بیاد.. و همش می گفتم این که چیزی نیست براش بخوام سپاسگذاری کنم ..خلاصه برام شکرگذار بودن زمانی بود که ی چیز خارق العاده ای پیش بیاد و یا ی چیز عالی رو میدیدم و از این چیزاااا….
ولی الان برای یک لیوان آب گوارا صد بار شکرگذاری می کنم و میگم خدایاااا شکرت چه آب گوارایی… خدایااا شکرت که آب لوله کشی داریم … خدایااا شکرت برای نعمت آب .. خدایاااا شکرت خلاصه آنقدر شکرگذاری می کنم و لذت میبرم که خداوند هم بهم همچنان لطفشو بیشتر و بیشتر کردهه ..
نفیس جان من خیلی خیلی مدیتیشن انجام میدم .. و همش به آسمان و دیگر زیورآلات آسمان نگاه می کنم یعنی عاشق خورشید و ماه و ستارگان و طلوع و غروب خورشیدم .. از اول ماه که مهتاب هستش تا ماه نو که هلال میشه همینطوری رَسَد می کنم صبحها بعد از دیدن طلوع خورشید از روی بالکنم بعدش میرم سمت پنجره ی سالن از اونور ماه رو در آسمان روش میبینم و لذت میبرم گاهی آنقدر هوا روشنه که مثل یک تیکه ابر دیده میشه ولی من میشناسمش .. خدایاااا شکرت برای این جهان هستی
نفیس جانم ممنون ممنونم از برای دعای آخر کامنتت
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال و آن عدد ردیف جفت 666 و این دفعات برام نشونه ی تغییر تحول خوب رو بهمراه داشت مرسی مرسی عزیزم که نشونه ی خداوند بودی برام
برات بهترینه بهترین ها در تمام جنبه های زندگیت رو آرزومندم ..
براستی ما بخداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
سلام رویا جانم
الان تازه از خوندن داستان آشنایی تون با سایت اومدم فقط می تونم بگم Wow شما واقعاً برای من یکی یک الگوی خوب هستید همون جا که گفتید اگر ما موفق باشیم میتونیم الگو برای نزدیکان و فرزند و دیگر کسان نزدیکمون باشیم.
اول اینکه باور غلط سن را در من شکستید که در هر سنی باشم می تونم شروع کنم و برای موفقیتم تلاش کنم اخر من تو محیطی بزرگ سدم که از سن 40 به بعد دیگر باید تارک دنیا بشوی و بری سر سجاده و توبه تا ببینی حضرت ازراییل کی سراغت می اید، هر کاری بخواهم شروع کنم اولش این جمله که دیگه از ما گذشته این کارها مال جوون هاست، ته مه های ذهنم می رقصد.
باور بعدی که تو من تغییر دادید سلامتی تون بود بدون هیچ وابستگی به دوا درمونی فقط با مدیتیشن ، کنترل ذهن سپاسگزاری و فایل های استاد مِن جمله آرامش در پرتو آگاهی به این مهم دست یافتید.
مورد بعدی که توجهم را جلب کرد دلسوزی مادرانه تون بود برای پسرتون که نتیجه بر عکسی داشت من هم برای مادرم مدت ها این مشکل را داشتم و با عذاب وجدان و احساس گناه که مادرم را تنها گذاشتم و مهاجرت کردم خودم را اذیت می کردم با اینکه مطمئنم اگر بودم هم تغییری تو روحیه و تفکر و نگاهش به دنیا نمی تونستم بدهم ، مثل همون جایی که شما گفتید از یک جایی به بعد تصمیم گرفتید چراغ خاموش حرکت کنید ، من هم تصمیم گرفتم به واقعیت های زندگی مادرم و جنبه های خوش زندگی اش نگاه کنم و این باور را با مثال شما تو خودم تقویت کنم که ما کوچکترین تاثیری روی زندگی نزدیکانمون نمی توانیم بگذاریم.
و مقایسه زندگی تون از نگاه اطرافیان ، خیلی جالبه حتی اگر خود ما جلوی مقایسه را بگیریم آدم های هستن که دوست دارن ما را مقایسه کنن ، این اگاهی در من بوجود اومد که از بچگی مقایسه شدم با اینکه خودم ذاتأ خیلی رها و غیر وابسته بودم اصلا نمیدیدم بقیه را فقط از بودن باهاشون لذت می بردم ولی اینجور رفتار ها باعث شد یواش یواش من هم مقایسه گر خودم با بقیه باشم و البته که با کمک خدا و هدایت به سمت استاد و دوستانی چون شما خیلی بهتر شدم.و به شما تبریک می گویم که اینقدر رشد کردی که حتی مقایسه اون ها را هم اصلاح می کنید و تبدیل به یک نقطه قوت برای خودتون.
اگر بخواهم درس هایی که از داستان هدایت شما گرفتم را بنویسم باید مثنوی هفتاد من پر کنم اما اینم بگم چقدر خوب شد عکس گذاشتید چون اون چهره شاداب با رنگ قرمز فیوریت من بهمراه کلاه، منو و هر بیننده ی دیگری را که توجهش به زیبایی ها باشد را سر ذوق می آورد .
امروز قصد داشتم براتون یک کامنت مختصر بگذارم و بگم اون دلشوره غریبی که در کامنت قبلی ام نوشته بودم بر اثر خوردن 3کاپ قهوه بوجود اومده بود و بیشتر جنبه جسمی داشت ولی من خبر نداشتم و از خدا پرسیدم و مثل همیشه وقتی آرامشم را حفظش کردم جواب داده شد.
رویا جانم همینجور شاد قوی مصمم سالم و ثروتمند جلو برو .
تو آسمان سایت توحیدی درخشان هستی و باشی .
یا محول الحول ولاحوال حول حالنا الی احسن الحال 669
In God we trust نور قلبت باشد عزیزم
درود و سلام و وقت بخیر به تو دوست عزیزم نفیس نازنینم .. سلام بله روی ماهت
این باور سن در ایران خیلی بولده آن هم بخاطر باورهای مخرب مذهبی .. آره نفیس جان منم قبلنا این باور رو از جامعه و فرهنگ و خانواده و غیره بهم خورونده بودند ولی شکر خدا بعد از آشنایی ام با استاد عزیز فهمیدم که این باور هم از احساس کمبود میاد … همه میگفتند عجله کن وقت نیست . چه زود دیر می شود .. چقدر عمر ها کوتاهه.. آدم زود پیر میشه .. زن که به بیست رسید دیگه باید بحالش گریست( وااای چقدر از این ضربالمثل حس ام بد میشد فکر می کردم دیگه آخرین فرصت زندگیم تا همین سن بیست سالگی ست) فکرشو بکن که هنوز شکوفا نشدی احساس تمام شدن میکردی.. بخاطر اینکه زود شوهرت بدن زود از خانه پدر مادریت بندازنت بیرون .. بخاطر اینکه زود فرزندآوری کنی در صورتی که آدم توی سن کم هنوز ذهنش کودکه… فکر می کردند سنت بالاتر بره زیادی حالیت میشه و از همه چی سر در میاری و آنوقت از هر چی و از هر کسی خوشت نمیاد و توقع آت بالا میره و دیگه نمی توانند ترو قالب کنند و باید طبق خواسته ی آنها ازدواج کنی و یا حرف شنوی داشته باشی خلاصه ی کلام یک برده ی کاملا مطیع باشی .. یعنی در بهترین دوران شکوفایی سنت . آن باورهای محدود کننده رو آنچنان بخورد ذهنت میدن که خودت هم باورت میشه که همش باید عجله کنی درسته برای بچه دار شدن بدن خانمها تا یک سنی قابلیت بچه دار شدن رو داره ولی الان علم پیشرفت کرده و خیلی چیزها عوض شده خیلی مسایل و روش ها رو بلد شدند … خلاصه نفیس جونم از تمام این حرفها که بگذریم الان دیگه کاملا تغییر کردم .. اصلا آنقدر فایل های استاد رو نگاه کردم بخصوص سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت . که دیگه هیچ مقاومتی در مورد سن و سال و یا خیلی چیزهای دیگه ندارم …
چرا ما ضربالمثل های خوب و مثبت رو برای خودمون تکرار نکنیم اینکه بقول شاعر:
زگهواره تا گور دانش بجوی
معنای همین یک جمله خیلی خیلی وسیع هستش.
یعنی از زمانی که بدنیا میایی تا لحظه ای که از این دنیا میری فرصت داری که به خواسته هات و اهداف و آرزوهات برسی
هیچ محدودیتی در مورد هیچ چیزی نباید داشته باشیم
در مورد یادگیری
در مورد ذوق و شوق
در مورد سفر رفتن
در مورد ورزش کردن
در مورد دوست یابی
در مورد ازدواج
و یا پارتنر
در مورد رنگ لباس و یا حتی آرایش
در مورد عشق و مهر و محبت و در مورد یادگیری زبان و درس و یا هر مهارت دیگری .. من که فقط و فقط دارم تحسین می کنم کسانی رو که دارند آرزوی منو زندگی می کنند..
یعنی این تابو شکنی ها رو الگو قرار میدم و بخودم میگم اگر این تونسته منم می تونم .. اگر برای اون شده پس برای من هم میشه … اگر اون به قلب ش افتاده که این خواسته رو داشته باشه و بهش برسه پس منم هر خواسته ی درست و مناسبی داشته باشم حتما بهش میرسم … هر چند هنوز در مسیر یادگیری و آگاهی هستم ولی واقعا اعتراف می کنم که لذت بخش ترین دوران زندگیم همین لحظات سپاسگذاری و آشنایی ام با استاد عزیزم بود که منو هدفمند کرد و بهم انگیزه داد … برای همینه که هر وقت شبها با آرامش سرمو روی بالشت نازنینم میزارم بوسش می کنم و از خداوند تشکر می کنم برای رختخواب گرم و نرممم و آرامشی که دارم خدایا شکرت … و وقتی صبح زود بلطف خداوند از خواب شیرین و با کیفیتم بیدار میشم خیلی ذوق زده ام و همش از خداوند تشکر و قدردانی می کنم برای یک شروع دیگه .. برای یک فرصت دیگه … برای دیدن یک طلوع صبحگاهی لذت بخش دیگه … برای دیدن لحظه ی درخشش طلوع خورشید از دوردستها .. بقول استاد عزیزم که همیشه آویزه ی گوشم هستش اینکه خداوند یک روز کاملا آکبند رو بهمون هدیه داده باید ببینیم چطوری ازش استفاده می کنیم و ازش لذت میبریم
پس سعی می کنم فقط و فقط از امروزم لذت ببرم و من اصلا فکر نمی کنم سنم چقدر هست بلکه فکر می کنم من یک انسانی هستم که فقط همین یک روز آکبند رو هدیه گرفتم و دارمش .. و باید از این هدیه ی خداوند نهایت استفاده رو بکنم و ازش لذت ببرم و سپاسگذارش باشم خدایااآاا شکرت
خدایا به اندازه ی تمام وفور و فراوانی های این جهان هستی ممنون و سپاسگذارم که منو لایق قدرشناس بودن همین لحظاتم دانستی ..
نفیس جانم هر وقت عکس پروفایلتو میبینم فکر میکنم توی پرادایس هستی و این باور رو در من تجلی می کنه که رفتی پیش استاد و خانم شایسته !!!
نفیس عزیزم خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که وقت ارزشمندت رو گذاشتی و رفتی داستان طولانی هدایت منو خوندی و بعدش هم آمدی دوباره برام نوشتی مرسی مرسی عزیزم ..
اینکه با خواندن داستان هدایت من به نکته های جالبی اشاره کردی ممنونم عزیزم. .. در مورد مقایسه گفتی ..
آره عزیزم آنها همان 99٪ جامعه هستند که هنوز به شیوه ی قبلی ما دارند زندگی می کنند پس جای نگرانی نیست چون با دیدن اعمال و رفتار اطرافیانمون میفهمیم کجا بودیم و الان کجا هستیم و اینجاست که باید خودمون رو یک نیشتگون بگیریم و بگیم ببین تو هم از همین حرفها میزدی هاااا و بعدش خودمو تحسین می کنم و میگم آفرین رویا خانم ببین چقدر تغییر کردی که انگار همچون یک فیلم داری گذشته خودتو میبینی و اینجاست که نوار ظریف قرمز رنگ مدارها رو واضع و قشنگ میبینم و اینجاست که مبحث مدارها رو درک می کنم و مرز جدایی ها رو درک می کنم و میفهمم در مدار چه نوع از آگاهی هدایت شدم و سکوت می کنم و چراغ خاموش حرکت می کنم
نفیس جانم منم اگر بخوام بنویسم دیگه خیلی طولانی میشه.. مرسی مرسی عزیزم برات بهترینهع بهترین مسیرها رو برای رسیدن به خواسته های زیباییت رو آرزومندم
مرسی مرسی عزیزم که چراغ خوش خبری پیام رسان آبی رنگ رو برام روشن و نورانی کردی الهی همیشه چراغ دلت روشن باشه
الهی قلبت از نور و روشنایی و عشق الهی بدرخشی و درخشان و درخشنده باشه آمین
خدایاا شکرت سپاس سپاس سپاس
IN GOD WE TRUST
خدایااا شکرت که به من قدرت توانایی کنترل ذهنم را دادی
خدایااا شکرت که احساسم خوب و عالیع پس امروز هم منتظر اتفاقات و نتایج خوب و عالی هستم
خدایااا شکرت که توفیق شکرگذار بودن رو به من عنایت کردی
سلام رویا جان عزیزم. خیلی لذت میبرم وقتی ایمیلی که حاوی کامنت شماست رو دریافت میکنم. کامنتهات یه پاکی و آرامش خاصی داره که هر وقت میخونمشون این احساس آرامش به من هم منتقل میشه. واقعا ازت ممنون که وقت میذاری و مینویسی
چقدر لذت بردم وقتی خونه قشنگت رو توصیف کردی. من عاشق بالکن و دیدن طلوع خورشید هستم.
ایمان دارم با لذتی که از شرایط فعلیت میبری به داشتن خونههای خیلی عالی با بهترین لوکیشن و بهترین شرایط هدایت میشی. به امید خدا
ما به خداوند اعتماد داریم
شاد و سلامت و سعادتمند باشی
درود و سلام خدمت دوست قدیمی ام پری سیفی عزیزم
خدا رو شکر سلام و درود به روی ماهت
واقعا ممنون و سپاسگذارم برای اون دعای قشنگت
ممنونم که اینقدر دل مهربونی داری
ممنونم که به کامنت من هدایت شدی
ممنونم که چراغ آبی رنگ خوش خبری پیام رسان رو برام روشن کردی الهی هر آنچه که در دل داری بچشمت ببینی و بشنوی و لذت ببری و به همه ی آرزوهای الهی آت برسی
پری جونم ممنونم که بهترین ها رو برام نوشتی گفتی
ایمان دارم با لذتی که از شرایط فعلیت میبری به داشتن خونههای خیلی عالی با بهترین لوکیشن و بهترین شرایط هدایت میشی. به امید خدا بخدا اشک شوقم رو در آوردی الهی آمین
مگه میشه آدم آنقدر قلبش پاک و الهی باشه باشه و این بهترین ها رو برام طلب کنه البته که میشه!!! چون ما همه از هدایت شدگانیم..
هر چند این آرزوهای قشنگت همون بومرنگ زیباییست به وجود نازنین خودت بر می گرده ..مرسی مرسی عزیزم
ممنونم که وقت ارزشمندتو برای خواندن کامنتم و همچنین برای این دست نوشته ی گوهربارت گذاشتی
ممنونم که چراغ دلمو روشن کردی و بهم انگیزه ای مضاعف رو دادی
ممنونم که دوستان زیبا صورت و زیبا سیرتی همچون تو دوست عزیزم در اینجا دارم
خدایاا شکرت که اینجا تنها جایی هست که برای موفقیت هامون ایستاده دست میزنند
خدایا شکرت برای داشتن چنین دوستان الهی ام
پری جونم آن بهترین نشونه ها هدایت ها و معجزات الهی رو برات آرزومندم
روز و شبت بخیریت و به شادی و کامیابی و ایام بکامت شیرین و گواراه همراه با عشق و سلامتی و پول و ثروت
خدایاا شکرت سپاس سپاس سپاس
IN GOD WE TRUST
IN GOD WE TRUST