اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد جان چقد حرفاتون دلنشینه من با صدا و حرفای شما آرام میشم چون جنس حرفاتون خدایی هست چون حس و حال من رو عالی میکنید
استاد جان از وقتی دارم روباورهام کار میکنم زندگیم از خیلی جنبه ها عالی شده یادمه اوایل نامزدیم خیلی با نامزدم دعوا داشتم سر چیزهای الکی ولی یکبار از شما شنیدم هر اتفاقی تو روابط تون میفته مسئولش فقط خودتون هستین گفتم درسته من باید تغییر کنم تا درست بشه بخدا ذره ذره دارم این روند رو حس میکنم و هر روز عالی تر میشم استاد زندگیم عالی شده از هر لحاظ
اول مدیون خدای عزیزم هستم بعدم شما که دستی از دستان خداوند بودین و تو زندگیم وارد شدین
واقعا با تمام وجودم ازتون سپاسگزارم و بهترین ها رو واستون از خدای مهربونم میخوام
در پنجاهمین روز این سفر زیبا این فایل رو برای چندمین بار گوش دادم
مرور دوباره ی
کنترل ورودی های ذهن و توجه آگاهانه به نکات مثبت در همه چیز مساوی است با فرستادن فرکانس همسو با خواسته ها و لاجرم هدایت شدن به راهی که انتهای آن خواسته های ماست
البته قطب نمای ما در این راه احساس خوب ماست
چقدر لذت بخشه تکرار این جملات و درکش با تمامی وجود و عمل به آنها
به نام خدایی که از رگ گردن به من نزدیک تره و در تک تک سلول های بدنم هست وخود خود منه
سلام برهمه پاره های وجودم
پله 50 ام سفر تحول زندگیم.
خدایا شکرت شکرت بابت این فایل ومتن فوق العاده وکامنت دوستان عزیز
خدایاشکرت بابت فرصت نوشتن کامنت ودرک این آگاهیی ها
ما در هر لحظه از طریق گفتگوهای که تو ذهنمون انجام میدیم داریم تمام شرایط واتفاقات زندگیمون رو خلق میکینم
این چند ماه خونه بودم و لی این هفته شرایط سفری برام مهیا کرد خدا که بهتر این قانون رو درک کنم . به چیزهایی فکرکردم و تو سفرم از همون جنس دریافت کردم . تو حرف و رفتارشون باورهای خودم رو دیدم اولش ناراحت شدم ولی سریع تمرکزم رو بردم روی زیبایی های اون محیطوروباور فراوانی کار کردم که آروم شدم دقیقا انگار یه فیلمی بود که درون خودم رو بهم نشون میداد که ته باورهای من چیه واین باورها به ه چیزهایی تو زندگیم گره خورده وچقدر ریشه دارن . وفهمیدم که خیلی بیشتر باید روی خودم تمرکز بزارم و به دیگران هم حق میدم که هر نظری راجب من داشته باشند و از امروز تعهد به خودم دادم هر روز بیشتر تمرکزم روی خودم وخواسته هام و گفتگوهای ذهنیم در جهت خواسته هام باشم . این سفر پر از آگاهی بود در مورد کنترل آگاهانه فرکانسام وبه ایمان ویقین برسم ودرکش کنم به عینه که خودم هستم که با فرکانسام دارم خلق میکنم همه چیز رو .
وباور داشته باشم بدون پارتی هم میشه به اون موفقیت هایی که دلم میخواد برسم
باور داشته باشتم تنها منبع رزق در جهان خداونده و فقط خداونده که منو به خواسته هام میرسونه واز بی نهایت طریق وبه راحتی منو میرسونه .
و دیروز با یکی از افراد موفقی که به خواسته شبیه خواسته من رسیده تماس گرفتم و راجب موفقیتش سوال پرسیدم .و کلی اعتماد به نفسم هم افزایش یافت .
وخیلی بیشتر با خودم به صلح رسیدم چون همه چیز رو تو این هفته پذیرفتم فرکانس منه واگر میخوام جای بهتری باشم باید فرکانس من بهتر بشه وبه ثبات برسه .
استاد تو این هفته یاد بازی های کودکیم افتادم اون موقع وقتی کسی بهم بد میگفت دستم رو جلوی خودم میزاشتم و میگقتم آینه آینه. یعنی دست من آینه است وهرچی گفتی به خودت برمیگرده .
والان درک کردم تمام این دنیای من آینه گفتگوهای ذهنی و باورهای است که سالیان سال تکرار شده و دنیا آینه اش رو جلوی من گذاشته و میگه گفتگوها وباورهای ذهنی و هر چی تو ذهنت میگی چه خوب چه بد به خودت برمیگردونم.
حالا که اینارو درک کردم وظیفه ام اینه:
متعهدانه تر آگاهانه فرکانسام رو در جهت خواسته هام سوق بدم .
هر گفتگوی ذهنی که احساس مرو بد میکنه مثل نگرانی از آینده . نگرانی از شرایط و اتفاقات عزیزای زندگیم-نگران از نظر وعدم تایید دیگران از من- نگران از کمبود موقعیت مناسب-پشیمون بودن از اشتباهات گذشته وعذاب وجدان واحساس گناه داشتن.
بی توجهی کنم و گفتگوهای ذهنیم ور ببرم سمت صحبت های ذهنی که احساس خوب بهم بده :
با کار کردن روزانه روی باورهای قوی ککنده روی درک توکل وایمان وقدرت خدا – پیداکردن الگوها – افزایش اعتماد به نفسم – پذیرفتن ماهیت انسانی خودم که ممکنه اشتباه کنم و ناسپاس بشم ولی مهمه که در این احساس نمونم ودرسش رو بگیرم وبه عنوان پله برای رشدم استفاده کنم . پذیرفتن ماهیت انسانی دیگران که حق دارن عقیده ونظر خودشون رو داشته باشن -ودرک بیشتر قوانین وتوحیدی عمل کردن. وبه خودم آسون بگیرم وبا خودم مهربون باشم . ووردی های خوب بدم و تمرکزم رو بزارم روی خودم خواسته هام و رابطه ام با خدا و از یه ذره پیشرفتم هم شاد باشم .
خدایاشکرت شکرت شکرت
این درس خیلی فوق العاده بود برام که همه چی همه چی بخاط فرکانس خودمه و وظیفه من تنظیم فرکانسام در جهت خواسته هام . این هم من رو بیشتر به صلح با خودم و با دیگران رسونده توهمین هفته . خدایاشکرت شکرت شکرت
بنام الله یکتا..روز 27سفر..سلام استاد ومریم عزیزم خواهرم بینهایت از شما ممنون بابت این ایده سفر نامه دقیقا هر روز همون چی رو که نیاز دارم تو این سفربه سمتش هدایت میشم..امروز یکی از دوستانم یه حرفی به من زد که خیلی ناراحت شدم وبدجور ذهنم روبه هم ریخت کلی نجوای شیطانی که این کارو بکن یا اون کارو..ولی من باخدا حرف زدم وازش هدایت خوایتم اومدم سمت سایت وهدایت شدم به سفر نامه دقیقا درمورد نجوای ذهن که همیشه منو درگیر میکنه شدم..استاد چقدر شما بی نظیرین..خدارو شکر میکنم بابت استادی چون شما..من تونستم از حرفای دوستم که طبق باورهای خودم باهاش روبرو شده بودم به یه دید مثبت برسم ونخوام اونو مقصر بدونم فقط باید درمورد رفتارش با من به نکات مثبت توجه کنم تا ناخواسته ها پیش نیان..خدایا بهترینم..شکرت که میتونم شرک رو خوب وجزئی بشناسم و قدم به سمت خودت بردارم..زیبای من من تعهد میدم که همیشه مراقب نجوای ذهنم باشم تا شیطان نتونه از چپ وراست طوافم کنه..چه حس لذت بخشی داره وقتی که ادم میتونه نجواهارو خاموش کنه احساس پیروزی..سعادت احساس شوروشوق..خداجونم سپاسسسسسس..
اولین گام”کنترل ورودی های ذهن”است…یعنی چیزهایی راببینی،چیزهایی را بشنوی،به چیزهایی فکر کنی که احساس خوب مثل امید،شادی،آرامش،خوشحالی،لیاقت،فراوانی بده نه احساس غم،ناامیدی،خشم،انتقام،نگرانی و…اینگونه گفتگوهای ذهنی ات شکل میگیرد
چون گفتگوهای ذهنی ات مربوط به آخرین ورودی های ذهنت است…بایدسعی کنیم گفتگوهای ذهنیمون را جهت دهیم…سعی کنیم ورودی های مناسب را جایگزین ورودی های نامناسب کنیم…از لحظه های زندگیمون لذت ببریم…وبه قول استادطوری زندگی کنیم که لحظه ی مرگ وقتی عزرائیل گفت بریم با خیال راحت وآسودگی بگیم بریم…چون از لحظات زندگیمون نهایت استفاده رو کردیم…
اتفاقات زندگی ما را فرکانس های ما بوجود می آورند یعنی اینکه ما با توجه به ورودی هایی که به ذهنمون می خورانیم افکاری در ذهن ما شکل می گیرد که احساساتی در ما بوجود می آورد در واقع خروجی را ایجاد می کند که می شود همان فرکانس های ما و جهان شرایطی را برای ما بوجود می آورد که هماهنگ با فرکانس های ما باشد پس من متعهد می شوم که با تمام وجود در جهت کنترل ورودی های ذهنم تلاش کنم و خدایا شکرت که من را دوست داری و در این مسیر به من کمک می کنی و من خالق زندگی خودم هستم نه تسلیم شرایط و دولت و… متشکرم از استاد به خاطر آگاهی های بی نظیرشون .
این فایل بسیار عالی جواب سوال من رو داد همیشه فکر می کردم چطور فرکانسم رو خوب نگه دارم مطلب خیلی شنیده بودم ولی بطور عملی نمی دونستم باید چکارکنم الان همش رو خودم کار می کنم و سعی می کنم نجواها و گفتگوهای ذهنم رو کنترل کنم و حال دلم خیلی بهتر شده
یک مثال از این جریان دارم تقریبا مال ۲۳ سال پیشه که رفتم امتحان رانندگی بدم با خودم هی می گفتم الان پام از روی گاز شل می شه و ماشین خاموش می شه و دقیقا همینطور شد و اون روز آزمون رو رد شدم بلافاصله اومدم دانشگاه (دانشجو بودم )کتاب بسوی کامیابی آنتونی رابینز رو گرفتم و خوندم یک جای کتاب می گفت هر چی فکر کنید همون می شه سعی کردم روی ذهنم متمرکز بشم و به قبولی در امتحان فکر کنم بعد از مدتی دوباره رفتم برای آزمون وایندفعه خیلی با اعتماد بنفس و تمرکز ذهنی بالا و خیلی راحت قبول شدم و خودم شگفت زده شده بودم که آزمون توشهری رانندگی رو دفعه دوم قبول شدم .اون زمان نمی دونم چه جوری به اون کتاب هدایت شدم البته کلا اهل مطالعه بودم و اگر از همون زمان بیشتر روی این نکته متمرکز می شدم مسلما نتایج بهتری می گرفتم .
یک تجربه جدید هم دارم مال یک رو ز پیش مامانم کرونا گرفته ومن خیلی ذهنم درگیر بود و ناراحت بودم و مدام با خواهرام در حال تماس تلفنی و حرفهای منفی که هیچ نتیجه ای هم نداشت بودیم مامانم هم اصلا حوصله نداشت و عصبی بودبرای اینکه از این حال و هوادربیام رفتم سراغ لبتابم و خیلی اتفاقی
این فایل رو دیدم و بعد ا ز تموم شدنش متمرکز شدم روی گفتگوهای ذهنم و با خودم می گفتم خداروشکر مامان خوب شده و دنیای بدون کرونا رو تجسم می کردم همه با حال خوش و بدون دغدغه باهم رفت و آمد می کنیم ، مسافرت می ریم و….. که دیدم مامان که چند روز ی بود حوصله تلفن رو نداشت خودش زنگ زد و خیلی با روحیه و خوب بود و خداروشکر حال و احوالش بهتر بود سپاسگزار خدای مهربونم و استاد عزیز و عزیز دلشون هستم.بخاطر هدایتم به این سایت و آموزشهایی که تا حالا نداشتم
سلام دوست عزیزم همه ی ما در اول راه همین مشکل رو داریم چون سالهاست که انبار مغز ما پر شده از حرفها و مسائل منفی و گذشت زمان باعث شده اونها تبدیل به باورهای منفی بشن و الان که شما میخواهید تغییر کنید ذهن احساس خطر میکنه و مقاومت داره در مقابل این تغیر
به نظرم شما باید جملاتی مثل من میتوانم ،
خدا عاشقانه منو دوست داره و به آسانی خواسته هام برآورده میکنه ،
خدا بنده های خوب زیاد داره و ..
را هرروز چندین مرتبه مثلاً صد مرتبه با حس خوب و توجه و دقت تکرار کنید کم کم مقاومت ذهنتون کم میشه و این باورها در دهنتون شکل میگیره . این تجربه ی من هست و جواب میده
هیچ چیز زیباتر و لذت بخش تر از کار کردن مدام روی باور ها نیست خودت رو وقف اینکار کن به زیبایی ها توجه کن ورودی ها رو کنترلکن روی باور هات مدام کار کن و خودت رو در احساس خوب نگهدار
اولا که هر لحظه داری فرکانس رو ارسال میکنی یادت باشه( هر لحظه) و اگر بتوانی در احساسی که واقعا خواستت رو داری بمانی حتما دریافتش خواهی کرد هیچ چیز مهمتر از احساس خوب نیست و بدان و آگاه باش از همان لحظه که روی باورت کار میکنی و حست عوض میشه نتایج میان که باید شدیدا به اونها که ذرات جرقه هستن تایید و توجه کنی تا به منبع نور برسی اگر در افکار و احساس خوب بمانی براحتی براحتی نتایج بوجود می آید.
خدارو شکر بدون وقفه خودم رو به برگ بیست و هفت سفرم رسوندم
الان که مینویسم شنبه شبه تو منزل جاتون خالی دارم نارگیل میخورم خدایا شکرت
استاد شما خیلی به زبان قابل فهم و ساده لطف میکنید میآید قوانین رو میگید و خداوکیلی قوانین خدا پیچیدگی ندارن و خیلی ساده هستن
اما نمیدونم من تنها اینجوریم یا همه اینجورین که خیلی خیلی راحت تو عمل فراموشش میکنم خیلی راحت تو روز مرگی فرو میرم خیلی راحت دستم رو از دست این راهنمای ارزشمند رها میکنم خیلی راحت تحت تأثیر دیگران قرار میگیرم
یه دفعه به خودم میام میبینم رفتم تو خاکی (البته خدارو شکر بعد از استفاده دوره نفیس ۱۲قدم(الان قدم هفتم) و سفرنامه بسیار ارزشمند خیلی بهتر شدم ولی گاهی از دستم درمیره البته خیلی کم شده نسبت به گذشته)
استاد عزیزم ایمانت و ارادت و کلا شخصیتت رو خیلی دوست دارم و خیلی برام تحسین برانگیز هستی
وقتی تو ذهن من دائم داره میچرخه
📌 شهر ما از این بیشتر کشش نداره برای پیشرفت 📌یا جنس گرونه مردم وسعشون نمیرسه بخرند
📌یا اگه مغازم بزرگتر بود بیشتر مشتری نیومد
📌یا بر مغازه خیلی تاثیر داره روی جلب مشتری
📌یا شغل من مثل خوراکی ، مصرفی نیست که همیشه نیاز مردم باشه
📌یا اگه بیشتر بفروشم دارایی سر سال ازم میگیره
📌یا اینکه بسمه مگه من کیم ؟
📌یا اگه من همه مشتریهارو بگیرم همکارام که زن و بچه دارن چکار کنند؟ گناه دارن
و ….
نتیجه این فرکانسها و نشخوارهای ذهنی من میشه همین چیزی که الان هست
♦️دلیل این نشخوارهای ذهنی اینه که مدام دیدم و شنیدم از زبون خانواده دوستان معلمها تلویزیون تاکسی و…
که نباید زیاد تو دید باشی وگرنه چشمت میزنن /یا دارایی میاد سراغت/ یا فلانی خیلی کار میکنه بغلی همیشه بیچاره بیکاره/اون که بیشتر کار میکنه قدیمی کاره و مردم میشناسمش/یا مردم مغازه لاکچری میپسندم/ مردم پول ندارن و خیلی بدبختن/فلانی دیدی تصادف کرد مردم چشمش زدن/فلانی که سرش شلوغه رفته پیش دعا نویس/اگه این مشتری رو نگه نداری میره پیش کس دیگه/ چه فایده یه مدت دیگه همش میمونه واسه ورثه /به کجا میخوای ببری این همه مال جمع کردی؟/ و ….
🧶تازه دارم میفهمم چرا میگید مراقب ورودی باشید چون وقتی یه چیزی میشنوم تا مدتها اون چیزها میاد تو ذهنم یا وقتی چیزی میبینم تا مدتی به صورت قطاری میاد تو ذهنم
وقتی با کسی حرف نمیزنم به طرز قابل توجهی ذهنم ارومه
📍نجواها به طرز قابل توجه راجع به چیزهایی است که دیدیم و شنیدیم و دربارش صحبت کردم
یا مسایلی که به تازگی برام رخ داده
افکار = فرکانس=نجوا = گفتگوهای ذهنی
✍️گفتگوها و فرکانسهایی که در ذهن آماده ارسال میشن یک احساس را در ما شکل میده در هر لحظه
🖊️اگر این گفتگو به من حس امید حس توکل حس اطمینان حس آرامش حس رهایی بدهد درحال ارسال فرکانس خوب هستم
🖍️اگر این نجوا حس ترس حس اظطراب حس دلسوزی حس تا امیدی حس انتقام حس نگرانی بده دارم فرکانس منفی ارسال میکنم به منبع هستی
خداوکیلی دیگه استاد چطوری بهم توضیح بده که بفهمم؟ خدا پدر و مادرتو بیامرزه سید دوست داشتنی
✍️چطور فرکانس و گفتگوهای ذهنی رو جهت بدم؟
🧶مطالبی بخونم که بهم آرامش امید بده
🧶در مورد چیزهایی حرف بزنم چیزایی رو به یاد بیارم که منو خوشحال تر متوکل تر میکنه
🧶باورهای درست را به خودم تکرار کنم
🧶موفقیتهای گذشته را به یاد بیارم
🧶سکوت کنم آگاهانه وقتی میخام گله و شکایت و انتقاد کنم
🧶آگاهانه وقتی مثلا میخام دلسوزی کنم به خودم یادآوری کنم که با دلسوزی هیچ کمکی به طرف نمیکنم و هر کسی هر جا هست جای درستشه
در کل همیشه به هر وسیله ای که میتونم حالم رو بهتر کنم
تازه دارم معنی ذهنی بودن نعمات رو میفهمم
کنترل ورودی ذهنی به شکلی که به من احساس بهتری بدهد
سلام عشق جان که نمونه نداری اصلا
استاد جان چقد حرفاتون دلنشینه من با صدا و حرفای شما آرام میشم چون جنس حرفاتون خدایی هست چون حس و حال من رو عالی میکنید
استاد جان از وقتی دارم روباورهام کار میکنم زندگیم از خیلی جنبه ها عالی شده یادمه اوایل نامزدیم خیلی با نامزدم دعوا داشتم سر چیزهای الکی ولی یکبار از شما شنیدم هر اتفاقی تو روابط تون میفته مسئولش فقط خودتون هستین گفتم درسته من باید تغییر کنم تا درست بشه بخدا ذره ذره دارم این روند رو حس میکنم و هر روز عالی تر میشم استاد زندگیم عالی شده از هر لحاظ
اول مدیون خدای عزیزم هستم بعدم شما که دستی از دستان خداوند بودین و تو زندگیم وارد شدین
واقعا با تمام وجودم ازتون سپاسگزارم و بهترین ها رو واستون از خدای مهربونم میخوام
عاشقتمممم استاد❣️❣️❣️❣️
سلام
در پنجاهمین روز این سفر زیبا این فایل رو برای چندمین بار گوش دادم
مرور دوباره ی
کنترل ورودی های ذهن و توجه آگاهانه به نکات مثبت در همه چیز مساوی است با فرستادن فرکانس همسو با خواسته ها و لاجرم هدایت شدن به راهی که انتهای آن خواسته های ماست
البته قطب نمای ما در این راه احساس خوب ماست
چقدر لذت بخشه تکرار این جملات و درکش با تمامی وجود و عمل به آنها
خدایا شکر
به نام خدایی که از رگ گردن به من نزدیک تره و در تک تک سلول های بدنم هست وخود خود منه
سلام برهمه پاره های وجودم
پله 50 ام سفر تحول زندگیم.
خدایا شکرت شکرت بابت این فایل ومتن فوق العاده وکامنت دوستان عزیز
خدایاشکرت بابت فرصت نوشتن کامنت ودرک این آگاهیی ها
ما در هر لحظه از طریق گفتگوهای که تو ذهنمون انجام میدیم داریم تمام شرایط واتفاقات زندگیمون رو خلق میکینم
این چند ماه خونه بودم و لی این هفته شرایط سفری برام مهیا کرد خدا که بهتر این قانون رو درک کنم . به چیزهایی فکرکردم و تو سفرم از همون جنس دریافت کردم . تو حرف و رفتارشون باورهای خودم رو دیدم اولش ناراحت شدم ولی سریع تمرکزم رو بردم روی زیبایی های اون محیطوروباور فراوانی کار کردم که آروم شدم دقیقا انگار یه فیلمی بود که درون خودم رو بهم نشون میداد که ته باورهای من چیه واین باورها به ه چیزهایی تو زندگیم گره خورده وچقدر ریشه دارن . وفهمیدم که خیلی بیشتر باید روی خودم تمرکز بزارم و به دیگران هم حق میدم که هر نظری راجب من داشته باشند و از امروز تعهد به خودم دادم هر روز بیشتر تمرکزم روی خودم وخواسته هام و گفتگوهای ذهنیم در جهت خواسته هام باشم . این سفر پر از آگاهی بود در مورد کنترل آگاهانه فرکانسام وبه ایمان ویقین برسم ودرکش کنم به عینه که خودم هستم که با فرکانسام دارم خلق میکنم همه چیز رو .
وباور داشته باشم بدون پارتی هم میشه به اون موفقیت هایی که دلم میخواد برسم
باور داشته باشتم تنها منبع رزق در جهان خداونده و فقط خداونده که منو به خواسته هام میرسونه واز بی نهایت طریق وبه راحتی منو میرسونه .
و دیروز با یکی از افراد موفقی که به خواسته شبیه خواسته من رسیده تماس گرفتم و راجب موفقیتش سوال پرسیدم .و کلی اعتماد به نفسم هم افزایش یافت .
وخیلی بیشتر با خودم به صلح رسیدم چون همه چیز رو تو این هفته پذیرفتم فرکانس منه واگر میخوام جای بهتری باشم باید فرکانس من بهتر بشه وبه ثبات برسه .
استاد تو این هفته یاد بازی های کودکیم افتادم اون موقع وقتی کسی بهم بد میگفت دستم رو جلوی خودم میزاشتم و میگقتم آینه آینه. یعنی دست من آینه است وهرچی گفتی به خودت برمیگرده .
والان درک کردم تمام این دنیای من آینه گفتگوهای ذهنی و باورهای است که سالیان سال تکرار شده و دنیا آینه اش رو جلوی من گذاشته و میگه گفتگوها وباورهای ذهنی و هر چی تو ذهنت میگی چه خوب چه بد به خودت برمیگردونم.
حالا که اینارو درک کردم وظیفه ام اینه:
متعهدانه تر آگاهانه فرکانسام رو در جهت خواسته هام سوق بدم .
هر گفتگوی ذهنی که احساس مرو بد میکنه مثل نگرانی از آینده . نگرانی از شرایط و اتفاقات عزیزای زندگیم-نگران از نظر وعدم تایید دیگران از من- نگران از کمبود موقعیت مناسب-پشیمون بودن از اشتباهات گذشته وعذاب وجدان واحساس گناه داشتن.
بی توجهی کنم و گفتگوهای ذهنیم ور ببرم سمت صحبت های ذهنی که احساس خوب بهم بده :
با کار کردن روزانه روی باورهای قوی ککنده روی درک توکل وایمان وقدرت خدا – پیداکردن الگوها – افزایش اعتماد به نفسم – پذیرفتن ماهیت انسانی خودم که ممکنه اشتباه کنم و ناسپاس بشم ولی مهمه که در این احساس نمونم ودرسش رو بگیرم وبه عنوان پله برای رشدم استفاده کنم . پذیرفتن ماهیت انسانی دیگران که حق دارن عقیده ونظر خودشون رو داشته باشن -ودرک بیشتر قوانین وتوحیدی عمل کردن. وبه خودم آسون بگیرم وبا خودم مهربون باشم . ووردی های خوب بدم و تمرکزم رو بزارم روی خودم خواسته هام و رابطه ام با خدا و از یه ذره پیشرفتم هم شاد باشم .
خدایاشکرت شکرت شکرت
این درس خیلی فوق العاده بود برام که همه چی همه چی بخاط فرکانس خودمه و وظیفه من تنظیم فرکانسام در جهت خواسته هام . این هم من رو بیشتر به صلح با خودم و با دیگران رسونده توهمین هفته . خدایاشکرت شکرت شکرت
خدایا کمکم کنه که یک موحد عملگرا باشم
خدایا همواره یار وپشتیبان وهدایتگر همه ما باش
بنام الله یکتا..روز 27سفر..سلام استاد ومریم عزیزم خواهرم بینهایت از شما ممنون بابت این ایده سفر نامه دقیقا هر روز همون چی رو که نیاز دارم تو این سفربه سمتش هدایت میشم..امروز یکی از دوستانم یه حرفی به من زد که خیلی ناراحت شدم وبدجور ذهنم روبه هم ریخت کلی نجوای شیطانی که این کارو بکن یا اون کارو..ولی من باخدا حرف زدم وازش هدایت خوایتم اومدم سمت سایت وهدایت شدم به سفر نامه دقیقا درمورد نجوای ذهن که همیشه منو درگیر میکنه شدم..استاد چقدر شما بی نظیرین..خدارو شکر میکنم بابت استادی چون شما..من تونستم از حرفای دوستم که طبق باورهای خودم باهاش روبرو شده بودم به یه دید مثبت برسم ونخوام اونو مقصر بدونم فقط باید درمورد رفتارش با من به نکات مثبت توجه کنم تا ناخواسته ها پیش نیان..خدایا بهترینم..شکرت که میتونم شرک رو خوب وجزئی بشناسم و قدم به سمت خودت بردارم..زیبای من من تعهد میدم که همیشه مراقب نجوای ذهنم باشم تا شیطان نتونه از چپ وراست طوافم کنه..چه حس لذت بخشی داره وقتی که ادم میتونه نجواهارو خاموش کنه احساس پیروزی..سعادت احساس شوروشوق..خداجونم سپاسسسسسس..
به نام خدای مهربان
روز بیست وهفتم سفرنامه من
سلام به خانواده صمیمی عباس منش
اولین گام”کنترل ورودی های ذهن”است…یعنی چیزهایی راببینی،چیزهایی را بشنوی،به چیزهایی فکر کنی که احساس خوب مثل امید،شادی،آرامش،خوشحالی،لیاقت،فراوانی بده نه احساس غم،ناامیدی،خشم،انتقام،نگرانی و…اینگونه گفتگوهای ذهنی ات شکل میگیرد
چون گفتگوهای ذهنی ات مربوط به آخرین ورودی های ذهنت است…بایدسعی کنیم گفتگوهای ذهنیمون را جهت دهیم…سعی کنیم ورودی های مناسب را جایگزین ورودی های نامناسب کنیم…از لحظه های زندگیمون لذت ببریم…وبه قول استادطوری زندگی کنیم که لحظه ی مرگ وقتی عزرائیل گفت بریم با خیال راحت وآسودگی بگیم بریم…چون از لحظات زندگیمون نهایت استفاده رو کردیم…
درپناه حق
خدانگهدار….
سلام خدمت خانواده عزیزم
اتفاقات زندگی ما را فرکانس های ما بوجود می آورند یعنی اینکه ما با توجه به ورودی هایی که به ذهنمون می خورانیم افکاری در ذهن ما شکل می گیرد که احساساتی در ما بوجود می آورد در واقع خروجی را ایجاد می کند که می شود همان فرکانس های ما و جهان شرایطی را برای ما بوجود می آورد که هماهنگ با فرکانس های ما باشد پس من متعهد می شوم که با تمام وجود در جهت کنترل ورودی های ذهنم تلاش کنم و خدایا شکرت که من را دوست داری و در این مسیر به من کمک می کنی و من خالق زندگی خودم هستم نه تسلیم شرایط و دولت و… متشکرم از استاد به خاطر آگاهی های بی نظیرشون .
سلام
این فایل بسیار عالی جواب سوال من رو داد همیشه فکر می کردم چطور فرکانسم رو خوب نگه دارم مطلب خیلی شنیده بودم ولی بطور عملی نمی دونستم باید چکارکنم الان همش رو خودم کار می کنم و سعی می کنم نجواها و گفتگوهای ذهنم رو کنترل کنم و حال دلم خیلی بهتر شده
یک مثال از این جریان دارم تقریبا مال ۲۳ سال پیشه که رفتم امتحان رانندگی بدم با خودم هی می گفتم الان پام از روی گاز شل می شه و ماشین خاموش می شه و دقیقا همینطور شد و اون روز آزمون رو رد شدم بلافاصله اومدم دانشگاه (دانشجو بودم )کتاب بسوی کامیابی آنتونی رابینز رو گرفتم و خوندم یک جای کتاب می گفت هر چی فکر کنید همون می شه سعی کردم روی ذهنم متمرکز بشم و به قبولی در امتحان فکر کنم بعد از مدتی دوباره رفتم برای آزمون وایندفعه خیلی با اعتماد بنفس و تمرکز ذهنی بالا و خیلی راحت قبول شدم و خودم شگفت زده شده بودم که آزمون توشهری رانندگی رو دفعه دوم قبول شدم .اون زمان نمی دونم چه جوری به اون کتاب هدایت شدم البته کلا اهل مطالعه بودم و اگر از همون زمان بیشتر روی این نکته متمرکز می شدم مسلما نتایج بهتری می گرفتم .
یک تجربه جدید هم دارم مال یک رو ز پیش مامانم کرونا گرفته ومن خیلی ذهنم درگیر بود و ناراحت بودم و مدام با خواهرام در حال تماس تلفنی و حرفهای منفی که هیچ نتیجه ای هم نداشت بودیم مامانم هم اصلا حوصله نداشت و عصبی بودبرای اینکه از این حال و هوادربیام رفتم سراغ لبتابم و خیلی اتفاقی
این فایل رو دیدم و بعد ا ز تموم شدنش متمرکز شدم روی گفتگوهای ذهنم و با خودم می گفتم خداروشکر مامان خوب شده و دنیای بدون کرونا رو تجسم می کردم همه با حال خوش و بدون دغدغه باهم رفت و آمد می کنیم ، مسافرت می ریم و….. که دیدم مامان که چند روز ی بود حوصله تلفن رو نداشت خودش زنگ زد و خیلی با روحیه و خوب بود و خداروشکر حال و احوالش بهتر بود سپاسگزار خدای مهربونم و استاد عزیز و عزیز دلشون هستم.بخاطر هدایتم به این سایت و آموزشهایی که تا حالا نداشتم
باسلام
خداقوت
یه سوال داشتم
من تمرکز میکنم برای اینکه نجواهای ذهنم کنترل کنم
اما وقتی میگم من با آدم های خوب برخوردمیکنم
انگار صدایی درون ذهنم برعکسش میگه و برای حرفش هم دلیل و مدرک و منطق و تجربه و شواهد داره
در نتیجه برآیند این میشه که ذهن من قبول نمی کنه اون جمله مثبتی گفتم
چطوری میتونم اون نجوا درونم رو راضی کنم تا قبول کنه
طبق توضیح استاد همه چیر از درون ماست
اما درون من نمی تونه این جمله مثبت در جهت خواسته من هست
بپذیزه
سلام دوست عزیزم همه ی ما در اول راه همین مشکل رو داریم چون سالهاست که انبار مغز ما پر شده از حرفها و مسائل منفی و گذشت زمان باعث شده اونها تبدیل به باورهای منفی بشن و الان که شما میخواهید تغییر کنید ذهن احساس خطر میکنه و مقاومت داره در مقابل این تغیر
به نظرم شما باید جملاتی مثل من میتوانم ،
خدا عاشقانه منو دوست داره و به آسانی خواسته هام برآورده میکنه ،
خدا بنده های خوب زیاد داره و ..
را هرروز چندین مرتبه مثلاً صد مرتبه با حس خوب و توجه و دقت تکرار کنید کم کم مقاومت ذهنتون کم میشه و این باورها در دهنتون شکل میگیره . این تجربه ی من هست و جواب میده
موفق باشید
بنام الله مهربان
ردپای روز بیست و هفتم
هیچ چیز زیباتر و لذت بخش تر از کار کردن مدام روی باور ها نیست خودت رو وقف اینکار کن به زیبایی ها توجه کن ورودی ها رو کنترلکن روی باور هات مدام کار کن و خودت رو در احساس خوب نگهدار
اولا که هر لحظه داری فرکانس رو ارسال میکنی یادت باشه( هر لحظه) و اگر بتوانی در احساسی که واقعا خواستت رو داری بمانی حتما دریافتش خواهی کرد هیچ چیز مهمتر از احساس خوب نیست و بدان و آگاه باش از همان لحظه که روی باورت کار میکنی و حست عوض میشه نتایج میان که باید شدیدا به اونها که ذرات جرقه هستن تایید و توجه کنی تا به منبع نور برسی اگر در افکار و احساس خوب بمانی براحتی براحتی نتایج بوجود می آید.
سلام به همه خوبان و عزیزان
خدارو شکر بدون وقفه خودم رو به برگ بیست و هفت سفرم رسوندم
الان که مینویسم شنبه شبه تو منزل جاتون خالی دارم نارگیل میخورم خدایا شکرت
استاد شما خیلی به زبان قابل فهم و ساده لطف میکنید میآید قوانین رو میگید و خداوکیلی قوانین خدا پیچیدگی ندارن و خیلی ساده هستن
اما نمیدونم من تنها اینجوریم یا همه اینجورین که خیلی خیلی راحت تو عمل فراموشش میکنم خیلی راحت تو روز مرگی فرو میرم خیلی راحت دستم رو از دست این راهنمای ارزشمند رها میکنم خیلی راحت تحت تأثیر دیگران قرار میگیرم
یه دفعه به خودم میام میبینم رفتم تو خاکی (البته خدارو شکر بعد از استفاده دوره نفیس ۱۲قدم(الان قدم هفتم) و سفرنامه بسیار ارزشمند خیلی بهتر شدم ولی گاهی از دستم درمیره البته خیلی کم شده نسبت به گذشته)
استاد عزیزم ایمانت و ارادت و کلا شخصیتت رو خیلی دوست دارم و خیلی برام تحسین برانگیز هستی
وقتی تو ذهن من دائم داره میچرخه
📌 شهر ما از این بیشتر کشش نداره برای پیشرفت 📌یا جنس گرونه مردم وسعشون نمیرسه بخرند
📌یا اگه مغازم بزرگتر بود بیشتر مشتری نیومد
📌یا بر مغازه خیلی تاثیر داره روی جلب مشتری
📌یا شغل من مثل خوراکی ، مصرفی نیست که همیشه نیاز مردم باشه
📌یا اگه بیشتر بفروشم دارایی سر سال ازم میگیره
📌یا اینکه بسمه مگه من کیم ؟
📌یا اگه من همه مشتریهارو بگیرم همکارام که زن و بچه دارن چکار کنند؟ گناه دارن
و ….
نتیجه این فرکانسها و نشخوارهای ذهنی من میشه همین چیزی که الان هست
♦️دلیل این نشخوارهای ذهنی اینه که مدام دیدم و شنیدم از زبون خانواده دوستان معلمها تلویزیون تاکسی و…
که نباید زیاد تو دید باشی وگرنه چشمت میزنن /یا دارایی میاد سراغت/ یا فلانی خیلی کار میکنه بغلی همیشه بیچاره بیکاره/اون که بیشتر کار میکنه قدیمی کاره و مردم میشناسمش/یا مردم مغازه لاکچری میپسندم/ مردم پول ندارن و خیلی بدبختن/فلانی دیدی تصادف کرد مردم چشمش زدن/فلانی که سرش شلوغه رفته پیش دعا نویس/اگه این مشتری رو نگه نداری میره پیش کس دیگه/ چه فایده یه مدت دیگه همش میمونه واسه ورثه /به کجا میخوای ببری این همه مال جمع کردی؟/ و ….
🧶تازه دارم میفهمم چرا میگید مراقب ورودی باشید چون وقتی یه چیزی میشنوم تا مدتها اون چیزها میاد تو ذهنم یا وقتی چیزی میبینم تا مدتی به صورت قطاری میاد تو ذهنم
وقتی با کسی حرف نمیزنم به طرز قابل توجهی ذهنم ارومه
📍نجواها به طرز قابل توجه راجع به چیزهایی است که دیدیم و شنیدیم و دربارش صحبت کردم
یا مسایلی که به تازگی برام رخ داده
افکار = فرکانس=نجوا = گفتگوهای ذهنی
✍️گفتگوها و فرکانسهایی که در ذهن آماده ارسال میشن یک احساس را در ما شکل میده در هر لحظه
🖊️اگر این گفتگو به من حس امید حس توکل حس اطمینان حس آرامش حس رهایی بدهد درحال ارسال فرکانس خوب هستم
🖍️اگر این نجوا حس ترس حس اظطراب حس دلسوزی حس تا امیدی حس انتقام حس نگرانی بده دارم فرکانس منفی ارسال میکنم به منبع هستی
خداوکیلی دیگه استاد چطوری بهم توضیح بده که بفهمم؟ خدا پدر و مادرتو بیامرزه سید دوست داشتنی
✍️چطور فرکانس و گفتگوهای ذهنی رو جهت بدم؟
🧶مطالبی بخونم که بهم آرامش امید بده
🧶در مورد چیزهایی حرف بزنم چیزایی رو به یاد بیارم که منو خوشحال تر متوکل تر میکنه
🧶باورهای درست را به خودم تکرار کنم
🧶موفقیتهای گذشته را به یاد بیارم
🧶سکوت کنم آگاهانه وقتی میخام گله و شکایت و انتقاد کنم
🧶آگاهانه وقتی مثلا میخام دلسوزی کنم به خودم یادآوری کنم که با دلسوزی هیچ کمکی به طرف نمیکنم و هر کسی هر جا هست جای درستشه
در کل همیشه به هر وسیله ای که میتونم حالم رو بهتر کنم
تازه دارم معنی ذهنی بودن نعمات رو میفهمم
کنترل ورودی ذهنی به شکلی که به من احساس بهتری بدهد
این معنی واقعی کار کردن روی باورهاست
با این فایل ارزشمند( که بارها قبلا شنیدمش)
انگار امشب پرده ای از جلو چشمم کنار رفت
👈خدایا معجزاتت رو میخوام نشونم بدی👉