اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
درس امروز وهرروزم توی این سه سالی که شاگرد مکتب استاد شدم همین بوده که بدونم تمام اتفاقات وشرایط زندگیمو خودم دارم بافرکانس هام خلق میکنم وجامعه ودولت ورئیسم خونوادم و همسرم ونه هیچکس وهیچ چیز دیگه ای توی خلق این شرایط نقشی نداره. حالافرکانسهای ما ازکجامیان از ورودی های ما یعنی چیزاییکه میگیم ومیشنویم ومیبینیم اگه مراقب عینا باشیم یعنی داریم ورودی های مناسب به ذهنمون میدیم ودر نتیجه گفتگوهای درونی ما هم مثبت تر میشن ودرما احساس بهتری بوجود میارن واحساس خوب یعنی فرکانس خوب ودر نتیجه شرایط واتفاقات خوب.
ما وظیفمون اینه که مراقبگفتگوهای درونیمون باشیم چراکه گفتگوهای غالب ما داره محیط پیرامون مارو میسازه پس باید آگاهانه واردش بشیم وبهش جهت بدیم به سمتی که به ماحس نشاط، امیدسلامتی، ایمان، پیشرفت بده وبه مااحساس خوب بده که اگه این کار رو بکنیم هی وارد مداربالاتر میشیم مداریکه با خواسته های ببشتری ازخودمون مواجه میشیم وحس خوب بیشتری رو پیدامیکنیمو این چرخه ادامه پیدامیکنه. استاد بی نظیرم ازتون ممنونم بخاطر به اشتراک گذاشتن این آگاهی های ناب
فرکانس همون گفتگوهای ذهنی هستن که تمام طول روز توی ذهنت مرور میشه .
این افکار میتونه خیلی چیزا باشه
میتونه مرور حرف قشنگی باشه که با بچه هات زدی
میتونه دیدن یک صحنه زیبا باشه .
میتونه مرور خریدای قشنگ روزت باشه
یا میتونه مرور مشاجره با همسرت باشه
مرور سوختن دستت با خوردن به کنار قابلمه باشه
میتونه احساس قربانی شدنی باشه که از صبح برات بوجود اومده بواسطه فلان اتفاق .
و هزاران مورد دیگه که همین مرورها باعث اتفاقات خوب یا بد بعدی میشه .
البته که اتفاقات بد خیلی زورشون بیشتره و تو وقتی به خودت میای میبینی حتی از همون اتفاق قشنگه هم رسیدی به یک موضوعی که داره آزارت میده
اتفاقات بد و ناخوشایند چون از جانب شیطان هستن خیلی بیشتر میتونن مغز تورو درگیر کنن .
و هرچقدر بیشتر بهشون بها بدی بیشتر حالتو خراب میکنن و بیشتر تو غرق میشی و رسیدن به حال خوب یکم سخت‌تر میشه .
ولی اگر بدونی که تو فرمانده ای قدرت دست تویه و تو میتونی اونا رو کنترل کنی و همون اول کار که هنوز خیلی قدرت نگرفتن دستشونو بخونی و اجازه رشد بهشون ندی خیلی راحتتر میتونی اون افکار رو کنار بزنی و به چیزای مثبت توجه کنی .
این موضوع انقد ساده است که واقعا دوست نداریم باور کنیم به همین سادگی میشه زندگیتو جوری که دوست داری رقم بزنی ولی ذهن دوست داره همش تو رو ببره تو راههای سخت که تکنیک هایی بهت یاد بده که جز نگرانی و تشویش چیز دیگه ای نداره.
میدونی استاد کلا باور به اینکه ما خودمون خالق شرایط خودمون هستیم خیلی سخته خیلی .
البته که در مورد اتفاقات خوب خیلی راحت میگی آره دیگه من خودم خلق کردم من خودم درستش کردم ولی در مورد اتفاقات بد همش دنبال یه چیزی میگردی تا بندازی گردن اون که تقصیر من نبوده .
دقیقا مصداق آیه قرآن که خدا میگه تا نعمتی از جانب ما به آنها می‌رسد خوشحال میشوند ولی هنگامی که بواسطه آنچه خود از پیش فرستاده اند دچار مصیبتی میشوند ناامید میگردند .
و من به شخصه تجربه کردم این نوع رفتار رو توی خودم .
اگر با قلب باز و حال خوب شکرگزاری کنیم بالاترین فرکانسها رو ارسال کردیم به جهان و خداوند به همه امور ما اگاهه .
استاد من مدتهاست که تو سایت شما هستم ولی هنوز تو همین مورد مشکل دارم البته که خییییلی بهتر شدم وقتی به گذشته زندگیم نگاه میکنم که دائم اتفاقای بد مرور میشد تو ذهنم میفهمم که خیلی بهتر شدم ولی خیلی هم جای کار دارم .
ولی میدونم که میتونم خیلی بهتر از این هم عمل کنم و حتما به اون مرحله هم میرسم .که سعی کنم بیشتر روزم رو باحرفای خوب .رویاهام و هدفام و نعمت‌هایی که دارم پر کنم و باز هم اتفاقای بهتری رو به سمت خودم بکشونم .
این فایل ازون فایل هاست که باید صبح زود که از خواب بیدار میشی بشینی گوش کنی تا اهمیت موضوع کنترل ذهن یادآوری بشه و با همون فرمون بری جلو روزتو بسازی 😄
این فایل حتی میتونه تو دسته بندی فایل های توحیدی قرار بگیره به نظرم 🤔
بگذریم ،
یه چیزی که به تجربه بهش رسیدم اینه که آگاهانه کنترل کردن کردن ورودی ها خیلی موثر تره ، یعنی وقتی اهمیت اینکه فرکانس های ما هستند که اتفاقات و شرایط زندگی مارو بوجود میارن رو میدونیم هم انگیزه و تعهد بیشتری برای انجام این کار داریم ، هم به طور خاصی کلی از ترمز ها برداشته میشه .
برای من که اینجوری بوده.
حالا برای من این ترمز ها اغلب شرک ها هستن دیگه ، مثلا خودم نمیدونم کجا دارم قدرت رو به غیر خدا میدم (شرک خفی) بعد دارم رو یه سری باور هام کار میکنم ولی نتیجه ایجاد نمیشه ، در اغلب مواقع اینجوریه که یه فایل توحیدی طور ، مثل همین فایل که قدرت رو از دیگران بگیرم و بدم به خودم رو در کنار اون باور هام گوش میکنم یا در اکثر مواقع همه رو مینویسم ، بعدش به طور عجیبی اون اتفاقی که میخوام میوفته.
موضوع اینه که اگه کسی باور نداشته باشه که ورودی هاش باعث رخ دادن اتفاقات زندگیش میشن ، حتی اگه بهترین و خالص ترین ورودی ها هم بهش داده شه ، اونا نتیجه ی مطلوب رو نمیگیرن ، چون قدرت رو دادن به یه عامل بیرونی .
یه موضوعی که هم که الان به ذهنم رسید اینه که آموزه های استاد جزو خالص ترین آگاهی هایی هست که من تا به امروز شنیدم ؛ اینم طبق تجربه ی شخصیم دارم میگم و کلا هم آدمی که بخوام الکی از کسی تعریف کنم نیستم و البته که استاد هم محتاج تعریف و تمجید من و بقیه دوستان نیست اما در هر حال من واقعا از ایشون سپاسگذارم که تمام آنچه که از جهان و قوانین درک کردن رو با ما به اشتراک میزارن.
استاد جان ممنونم ازت ❤️
من اخیرا یه خورده کمتر فایل گوش میکنم و در عوض کامنت های دوستان رو میخونم .
قبلا در ۹۰ درصد مواقع واقعا من تمام تایم های آزاد روزمو فایل گوش میدادم و حتی بعضی کار هامو که بیهوده بودن رو کنسل میکردم و فقط فایل گوش میدادم و نتایجش هم که واقعا عالی بود و همین باعث شده بود که انگیزه ام برای این کار بیشتر بشه.
حالا از وقتی که دارم به جای فایل گوش دادن کامنت هارو میخونم قشنگ احساس میکنم که یه خورده ای نتایج کمرنگ تر شده.
البته نمیخوام بگم کامنت ها بی ارزشه یا ورودی های نامناسبیه ؛ من خودم کلی از کامنت ها یاد میگیرم و کلی برام مفید بوده ولی خیلی فرق هست بین آنچه که استاد میگه و کامنت ها ، چون خیلی از کامنت ها آزمون خطا های دوستانه و یه جورایی مسیرو طولانی تر میکنه.
حالا از امروز به بعد تمرکزم رو بیشتر میزارم رو آگاهی های خالص به امید خدا.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
از خدا میخوام کمکمون کنه تا بهتر ورودی های ذهنمونو کنترل کنیم.
از خدا میخوام کمکون کنه تا به این باور برسیم که فقط خودمون خالق زندگیمون هستیم.
از خدا میخوام هممونو به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده هدایت کنه.
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ردپای این قسمت در مورد فرکانس های است این قانون جهان هستی است که ما درهر لحظه در حال ارسال فرکانس به جهان هستی هستیم پس ما هستیم که داریم با ارسال افکار وتوجه خود به هر موضوعی از جنس واصل آن موضوع وارد زندگیمون می‌شود
ما باید همیشه بتوانیم کانون توجه خودمان را به جهت خواسته هایمان جهت دهی کنیم
ما با این کار خالق زندگی خودمان هستیم اگر در هر از زندگی لذت ببریم وسپاسگزا باشیم و شاد باشیم امیدوار به آینده همیشه لذت ببریم
خداوند هم ما را هدایت و حمایت میکند درهر لحظه مواظب ومراقب ماست
سلـــــــــــــــــــــــــــام استاد عزیزم ،مریم جان مهربانم و دوستای عزیزم💙🌸
💫روز ۲۷ سفرنامه ی من 💫
مریم جون عزیزم واقعا بی نهایت ازتون سپاسگـــــــــــــــــــذارم برای تمام فایل ها و در کل بخش سفر نامه💜💜🌺🌺 عالیه عالیه اصلا بهشته ✨،۲۷ روزه که هر روز صبح که بیدار میشم اولین کاری که به محض بیدار شدن انجام میدم بعد از تمرین سناریو نویسی فوق العاده و سپاسگذاری اینه که میام و به سفر ادامه میدم ،این روحانی ترین و بهترین سفر زندگیمه 😍،سفری که هر روز روح من رو رشد میده ،هر روز آگاه ترم میکنه ،در طی این چند روز احساس میکنم روحم بزرگ تر شده حس میکنم وارد یه اقیانوسی از رشد و تعالی شدم که ذره ذره دارم کشفش میکنم ذره ذره دارم متوجه اشتباهاتم میشم و خلا های درونیم رو با نور آگاهی پُر میکنم …
فایل امروز چنان در من تاثیر گذاشت که نتونستم ننویسم ، اونقدر درک بیشتر این آگاهی ها لذت بخش بود که از شوق خواستم بنویسم و صمیمانه و یه عالمــــــــــــــــــــــه از شما مریم جونم و استاد عزیزم به خاطر آموزش و اشتراک این گنج ها سپاسگذاری کنم عاشقتونم 💛😍🌼….
قبل از ورودم به این مسیر بهشتی که چند ماهی میشه ،به مدت سه سال با قانون الهی آشنا بودم ،کتاب میخوندم و آموزش میدیدم و تمرین میکردم نمیشه گفت تغییری نکردم اما به جرئت میگم اون سه سال یه طرف و این چند ماه هم که در این مسیر الهی و با شما بودم به یه طرفِ خاص و ارزشمند دیگه ….
بار هاو بار ها سالها و روزها برای خودم تکرار میکردم که همه چیز فرکانسه ، زندگیمون حاصل فرکانس هامونه ولی هر بار میفهمم هیچی نمیدونم😄 و همه چی انگار برام تازه است ،استاد نمیدونید وقتی این فایل رو میدیم هر کلمه اش یه آگاهی جدید بود برای من انگار این آگاهی ها مثل یه اقیانوسی می مونه که هر چه قدر ظرف وجودیمون بزرگ میشه آگاهی بیشتری رو کسب میکنیم و هیچ پایانی هم نداره و من تـــــــــازه دارم بحث مدار هارو درک میکنم …
کلا وقتی این فایلو میدیدم همش میگفتم عع، آره ،راست میگید ، اشتباهم اینجاست ،و خیلی اشتباهاتم رو پیدا کردم ،و خیــــــــــــــــــــــــــلی آگاهی های زیادی کسب کردم الان میگم بحث فرکانسو فهمیدم اما قول میدم توی بحث دیگه یا توی دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها بازم میگم استـــــــــــــاد شما فوق العاده اید و باز هم چیز های جدیدی یاد میگیرم از همین بحث فرکانس ها ….
این فایل اونقدر برای من ارزشمندو فوق العاده است که صوتی اش رو هم دانلود کردم تا توی گوشی بار ها و بارها برام تکرار بشه ،یه قسمتی از وجودم انگار نیاز داره که بار ها و بارها این جملات رو بشنوه تا یادم بیاد که کی هستم و این جهان چه طور کارمیکنه …
همیشه دغدغه ام و بزرگترین خواسته ی همیشگیم از خدای مهربون این بود که«✨✨خدای من ،ازت میخوام یه انسان مفید باشم انسانی که زندگی واقعی رو تجربه کرد ،میخوام دنیا رو بفهمم میخوام آگاه باشم ،میخوام تو دنیا کاری کنم که جاودان بمونم و آگاه و راضی دنیا رو ترک کنم یه انسان آگاه و مفید✨✨ ….»این خواسته ی من همیشه پابرجاست و وقتی شما همیشه میگید وعلی الخصوص آخرای این فایل گفتید طوری زندگی کنید که در آخر حسرت گذشته رو نخورید ،هم خوب زندگی کنید هم دنیارو جای بهتری برای زندگی کنید فهمیدم چرا سمت شما جذب شدم 😊🌼صد ها دلیل دارم که شما و این مسیر الهی جواب در خواست های من هستید و سپاسگذار خدای سمیع و بصیرم 💜
سپاسگذارم به خاطر اینجا بودنم …
سپاسگذارم ازتون فرشته های من که دست رحمتی هستید برای به تعالی رسوندن ما ….
بهترین ها و یه عالـــــــــــــمه عشق و سلامتی و شادی رو براتون آرزومندم ☘☘☘
استاد من با کلی گوش کردن فایل، خوب کردن احساس و تغییر مدار، خب تونستم مجدد کار کنم و کار نیمه وقتی که دوست داشتم
اما خب اینقدر تضاد بر خوردم که هی از اون کار میومد بیرون دوباره با اصرار کارفرما بر میگشتم
آخرین بار اگه یادتون باشه گفتم دیگه اومدم بیرون و بعد با کنترل احساسم تونستم یه کار نیمه وقت بهتر پیدا کنم
اما مسئله اینه که مدام از آدمهای مختلف چه در همون محل کار یا محل کار قبل یا دوره آموزشی که میرفتم میشنیدم که مدام به من میگن چقدر واردی چقد بلدی یا استاد سر کلاس به من گفت تو حتی میتونی در حد رئیس قسمت باشی چرا خودت رو با کار نیمه وقت مشغول کردی
خب در صورتی که من میدونم نیاز دارم یکسری مهارتها رو تکاملی یاد بگیرم بعد برم پله بعد، شغل بالاتر…
اما این حرفا باعث میشد حس ناامیدی نسبت به کارم بکنم و حس کنم این کار من رو ارضا نمیکنه من کارهای پیچیده تر سطح بالاتر نیاز دارم، البته بدون گفتن دیگران من این احساسات رو درونم داشتم که نیاز به کارهای پیچیده تر سطح بالاتر دارم اما باز خودم رو قانع میکردم که صبر کن مهارتت تو قسمتهای مورد نظرت بالا بره
و نکته دیگه من توی فایلهای قبلی تعهد دادم که باهمین تایم کار درامدم رو دو برابر کنم و داشت خوب پیش میرفت اما خب یه جریاناتی پیش اومد که انگار به نفعم نشد یه جور انگار که اونها دارن به من لطف میکنن یا من دارم سؤاستفاده میکنم
اما در نهایت جریاناتی اتفاق افتاد که اخراجم کردن
نارحت شدم واقعا به کارم هم از نظر درامدی هم روحی فرکانسی و حس لیاقت و… احتیاج دارم ولی از دستش دادم همه چیز قاطی شد
دقت کردم ازم تعریف میکنن در درونم اون نیرویی که سرکوبش کردم (و همش میگه سطحت بالاتره و این کار در سطح تو نیست و هیچی نداره و تو با این مهارت باید درآمد بیشتری داشته باشی) یهو فعال میشه و کل فرکانسم رو بهم میزنه
من آگاه هستم که این کارها برای من ساده و پیش پا افتاده است اما باید از یه جایی شروع کرد یواش یواش رفت بالاتر
من احساسم رو به لطف خدا و راهنمایی استاد توی اون شرایط به ظاهر بد خوب نگه داشتم و حداق این شد که بیمه منرو که این شرکت گفت رد نمیکنه شرکت قبلی رد کرد و خیالم راحت تر شد و حتی شرکت قبل گفت برای همکاری مجدد بعدا باهام صحبت خواهد کرد
که فعلا صحبتی نکرده…
ولی منظورم این بود که این تعریفها کردنهای افراد از من برعکس برنامه ام رو بهم میریزه و توجه به دوبرابر کردن درآمد… شاید مدارم عوض شده
شاید توی این هم خیری باشه
اینقد ازم تعریف میکنن اما من قبول ندارم چون حس میکنم باید توی یک سری مهارت ها بهتر بشم بعد این تعریف ها رو نسبت به خودم میپذیرم شاید خدا یه چیزی میخواد به من بگه از لابه لای این تعریف و تمجید ها
من این با این تضاد مواجه شدم و تمرکزم به نقطه مقابل اون هست امروز هم باید برم چک تسویه رو بگیرم😄 عجب اوضاعی شده
اینقد این چند ماهه بالا پایین داشتم که دلم یه ثبات میخواد یه جایی که کار مناسب و دلخواهم باشه و درآمد و مهارت بیشتر بهم بده که بتونم یه مقدار از اون درامد رو خرج کسب مهارتهایی که میخوام بکنم و با آرامش جلو برم موقعیت ها و افراد مناسب سرراهم بیان
اما جالبه استاد با آموزشهای شما نسبت به قبل خیلی خیلی کم به هم ریختم شاید ۹۹ درصد تونستم در این شرایط بد خودمو کنترل کنم چون خدا هست و شما هم به لطف خدا هستید
در هر صورت استاد با شما دارم خودم رو حفظ میکنم که سقوط نکنم احتیاج به یه ثبات فرکانسی دارم
استاد من با کلی گوش کردن فایل خوب کردن احساس و تغییر مدار خب تونستم مجدد کار کنم و کار نیمه وقتی که دوست داشتم
اما خب اینقدر تضاد بر خوردم که هی از اون کار میومد بیرون دوباره با اصرار کارفرما بر میگشتم
آخرین بار اگه یادتون باشه گفتم دیگه اومدم بیرون و بعد با کنترل احساسم تونستم یه کار نیمه وقت بهتر پیدا کنم
اما مسئله اینه که مدام از آدمهای مختلف چه در همون محل کار یا محل کار قبل یا دوره آموزشی که میرفتم میشنیدم که مدام به من میگن چقدر واردی چقد بلدی یا استاد سر کلاس به من گفت تو حتی میتونی در حد رئیس قسمت باشی چرا خودت رو با کار نیمه وقت مشغول کردی وقتت رد تلف میکنی..
خب در صورتی که من میدونم نیاز دارم یکسری مهارتها رو تکاملی یاد بگیرم بعد برم پله بعد، شغل بالاتر…
اما این حرفا باعث میشد حس ناامیدی نسبت به کار فعلی بکنم و حس کنم این کار من رو ارضا نمیکنه من کارهای پیچیده تر سطح بالاتر نیاز دارم، البته بدون گفتن دیگران من این احساسات رو داشتم که نیاز به کارهای پیچیده تر سطح بالاتر دارم اما باز خودم رو قانع میکردم که صبر کن مهارتت تو قسمتهای مورد نظرت بالا بره بعد برو جای بالاتر
اما این حرفها و تعریف ها باعث شد رفتارهام سر کار دومم طوری بشه که عذرم رو بخوان..
ناراحت شدم واقعا به کارم هم از نظر درامدی، هم روحی فرکانسی و حس لیاقت و… احتیاج دارم
ولی از دستش دادم همه چیز قاطی شد
دقت کردم ازم تعریف میکنن در درونم اون نیرویی که سرکوبش کردم (و همش میگه سطحت بالاتره و این کار در سطح تو نیست هیچی نداره) یهو فعال میشه و کل فرکانسم رو بهم میزنه
من آگاه هستم که این کارها برای من ساده و پیش پا افتاده است اما باید از یه جایی شروع کرد یواش یواش رفت بالاتر
من احساسم رو به لطف خدا و راهنمایی استاد توی اون شرایط به ظاهر بد خوب نگه داشتم و حداق این شد که با یه پیام کوچیک به شرکتی که قبلا کار میکردم بیمه من رو که این شرکت گفت رد نمیکنه شرکت قبلی رد کرد و خیالم راحت تر شد و حتی شرکت قبل گفت برای همکاری مجدد بعدا باهام صحبت خواهد کرد
که فعلا صحبتی نکرده…
ولی منظورم این بود که این تعریف کردنهای افراد از من برعکس برنامه ام رو بهم میریزه
شاید توی این هم خیری باشه
اینقد ازم تعریف میکنن اما من قبول ندارم، چون حس میکنم باید توی یک سری مهارت ها بهتر بشم بعد این تعریف ها رو نسبت به خودم میپذیرم
شاید خدا یه چیزی میخواد به من بگه از لابه لای این تعریف و تمجید ها
در هر صورت استاد با شما دارم خودم رو حفظ میکنم که سقوط نکنم احتیاج به یه ثبات فرکانسی دارم واقعا خسته شدم اما باز جمله احساس خوب اتفاقهای خوب رو تکرار میکنم
فایلهای شما رو گوش میدم تا ورودی های بهتری داشته باشم فرکانسم بهتر بشه 🌺
اینقدر الان خوشحالم . دوست دارم داد بزنم بگم به خدا حرف های استاد را باور کنید. شاید اطرافیان بگن دیوونه شدید . رویایی شدید و هزاران جمله دیگه. که من مرتب این حرف ها را توی این چند ماه میشنوم. چون مواظب ورودی هایم هستم.
چون کاملا مطمئنم که همه چیز فرکانس های ما هستند. با توجه به افکارمون اتفاقات زندگیمون رقم میخوره.
این روزها کلی مواظبم که چی میشنوم . چی گوش میکنم چی میخونم . و خدا را شکر مثل غذای بد جملات منفی ادم های منفی حالم را بد میکند.
جایی که صحبت از غم و جنایت و گرانی و فقر و کمبود و … حالم را بد میکنه. دیگه کاملا درک میکنم انگار اون فضا خفه ام میکنه.
خوشحالم برای خودم و توی همین چند ماه به لطف خدا و به لطف سخنان گهربار استاد عزیز پنجاه میلیون قرض داشتیم که به آسانی و راحتی جور شد و دادیم درحالیکه یک سال و نیم بود نمیشد پرداخت کنیم . ولی به لطف الله و درس هایی که یاد گرفتم پرداخت شد.
من هیچی به همسرم نمیگم اون میگه من تلاش کردم و درست میگه اما چرا قبلا جور نمیشد . اما من باورهایم را باور دارم و دیگه به بقیه کار ندارم.
و به لطف خدا مامانم پنجاه میلیون به من هدیه داد . باورتون میشه ۵۰ میلیون تومان هدیه داد. از این پول های ماهیانه داشتند مامانم برنده شد و گفت این برای تو باشه . خدایا شکرت . به همین قشنگی 🌈
حرف های استاد را باور کنیم . من الان نزدیک چهار ماه است که وارد سایت شدم و روی ورودی هایم کار کردم.
باور کردم فرکانس های ما تعیین کننده اتفاقات زندگی ما هستند و جهان دقت میکنه ما از چی خوشمون میاد از جنس همون به ما میدهد.
خدایا شکرت تمام خواسته هایم را نوشته ام و مطمئنم زمانی که در مدار و فرکانس مناسب ۱۲ قدم باشم به طور قطع اون را هم میخرم و قدم به قدم جلو میرم .
و تمام خواسته هایی که دارم . بخصوص شغلم که به امید الله درآمد خودم را هم خواهم داشت.
وقتی که دارم تمرین میکنم تلویزیون نمیبینم مطالب غیر مربوط نمیخونم بیشتر زمانم را یا دارم نقاشی میکشم و یا در سایت هستم و یا مطالب مینویسم ذهنم عادت میکنه و گفتگوهای غالب ذهنم نکات مثبت میشه و حالم با این گفتگوها خوبه. باورهایم قوی میشه و این همون رمز احساس خوب برابر است با اتفاق خوب است.
سلام خدمت استاد عزیزم وخونواده ی عباسمنشیم.اگه بخوام از آگاهی هایی که تا حالا در طی این ۳سال که با استاد آشنا شدم بگم یه اصل اساسی رو یادگرفتم واونم احساسه خوب مساوی اتفاق خوب.این اصل رو که میتونم درهمه ی شرایط واتفاقات ازش استفاده کنم هرجا که احساسم بده میدونم که دارم به سمت ناخواسته ها میرم در طی روز همه جا موقع گفتگوهای ذهنیم موقعی که توی جمعی هستم موقع ارتباطم بابقیه موقع کار کردنم موقع ورزش کردنم هرجا که احساسم خوبه میدونم که مسیر رو دارم درست میرم وهرجا بده میدونم که نادرسته.این اگاهی رو یادگرفتم که همین احساس های من در طی روز فرکانس های منو میسازه وبعدش به شکل تجارب جسمانی ومادی وارد زندگیم میشه الان دیگه کوچکترین اعتقادی به شانس وبخت واقبال ندارم ومیدونم که خودم خالق شرایط زندگی خودمم.
سلام خدمت استاد عزیزم ودوستان هم مسیرم.
درس امروز وهرروزم توی این سه سالی که شاگرد مکتب استاد شدم همین بوده که بدونم تمام اتفاقات وشرایط زندگیمو خودم دارم بافرکانس هام خلق میکنم وجامعه ودولت ورئیسم خونوادم و همسرم ونه هیچکس وهیچ چیز دیگه ای توی خلق این شرایط نقشی نداره. حالافرکانسهای ما ازکجامیان از ورودی های ما یعنی چیزاییکه میگیم ومیشنویم ومیبینیم اگه مراقب عینا باشیم یعنی داریم ورودی های مناسب به ذهنمون میدیم ودر نتیجه گفتگوهای درونی ما هم مثبت تر میشن ودرما احساس بهتری بوجود میارن واحساس خوب یعنی فرکانس خوب ودر نتیجه شرایط واتفاقات خوب.
ما وظیفمون اینه که مراقبگفتگوهای درونیمون باشیم چراکه گفتگوهای غالب ما داره محیط پیرامون مارو میسازه پس باید آگاهانه واردش بشیم وبهش جهت بدیم به سمتی که به ماحس نشاط، امیدسلامتی، ایمان، پیشرفت بده وبه مااحساس خوب بده که اگه این کار رو بکنیم هی وارد مداربالاتر میشیم مداریکه با خواسته های ببشتری ازخودمون مواجه میشیم وحس خوب بیشتری رو پیدامیکنیمو این چرخه ادامه پیدامیکنه. استاد بی نظیرم ازتون ممنونم بخاطر به اشتراک گذاشتن این آگاهی های ناب
بنام خدا
سلام به استاد عزیزم
فرکانس چیست .
فرکانس همون گفتگوهای ذهنی هستن که تمام طول روز توی ذهنت مرور میشه .
این افکار میتونه خیلی چیزا باشه
میتونه مرور حرف قشنگی باشه که با بچه هات زدی
میتونه دیدن یک صحنه زیبا باشه .
میتونه مرور خریدای قشنگ روزت باشه
یا میتونه مرور مشاجره با همسرت باشه
مرور سوختن دستت با خوردن به کنار قابلمه باشه
میتونه احساس قربانی شدنی باشه که از صبح برات بوجود اومده بواسطه فلان اتفاق .
و هزاران مورد دیگه که همین مرورها باعث اتفاقات خوب یا بد بعدی میشه .
البته که اتفاقات بد خیلی زورشون بیشتره و تو وقتی به خودت میای میبینی حتی از همون اتفاق قشنگه هم رسیدی به یک موضوعی که داره آزارت میده
اتفاقات بد و ناخوشایند چون از جانب شیطان هستن خیلی بیشتر میتونن مغز تورو درگیر کنن .
و هرچقدر بیشتر بهشون بها بدی بیشتر حالتو خراب میکنن و بیشتر تو غرق میشی و رسیدن به حال خوب یکم سخت‌تر میشه .
ولی اگر بدونی که تو فرمانده ای قدرت دست تویه و تو میتونی اونا رو کنترل کنی و همون اول کار که هنوز خیلی قدرت نگرفتن دستشونو بخونی و اجازه رشد بهشون ندی خیلی راحتتر میتونی اون افکار رو کنار بزنی و به چیزای مثبت توجه کنی .
این موضوع انقد ساده است که واقعا دوست نداریم باور کنیم به همین سادگی میشه زندگیتو جوری که دوست داری رقم بزنی ولی ذهن دوست داره همش تو رو ببره تو راههای سخت که تکنیک هایی بهت یاد بده که جز نگرانی و تشویش چیز دیگه ای نداره.
میدونی استاد کلا باور به اینکه ما خودمون خالق شرایط خودمون هستیم خیلی سخته خیلی .
البته که در مورد اتفاقات خوب خیلی راحت میگی آره دیگه من خودم خلق کردم من خودم درستش کردم ولی در مورد اتفاقات بد همش دنبال یه چیزی میگردی تا بندازی گردن اون که تقصیر من نبوده .
دقیقا مصداق آیه قرآن که خدا میگه تا نعمتی از جانب ما به آنها می‌رسد خوشحال میشوند ولی هنگامی که بواسطه آنچه خود از پیش فرستاده اند دچار مصیبتی میشوند ناامید میگردند .
و من به شخصه تجربه کردم این نوع رفتار رو توی خودم .
اگر با قلب باز و حال خوب شکرگزاری کنیم بالاترین فرکانسها رو ارسال کردیم به جهان و خداوند به همه امور ما اگاهه .
استاد من مدتهاست که تو سایت شما هستم ولی هنوز تو همین مورد مشکل دارم البته که خییییلی بهتر شدم وقتی به گذشته زندگیم نگاه میکنم که دائم اتفاقای بد مرور میشد تو ذهنم میفهمم که خیلی بهتر شدم ولی خیلی هم جای کار دارم .
ولی میدونم که میتونم خیلی بهتر از این هم عمل کنم و حتما به اون مرحله هم میرسم .که سعی کنم بیشتر روزم رو باحرفای خوب .رویاهام و هدفام و نعمت‌هایی که دارم پر کنم و باز هم اتفاقای بهتری رو به سمت خودم بکشونم .
ممنونم ازت استاد عزیزم .😍😘
🌷به نام خداوند سریع الحساب🌷
این فایل ازون فایل هاست که باید صبح زود که از خواب بیدار میشی بشینی گوش کنی تا اهمیت موضوع کنترل ذهن یادآوری بشه و با همون فرمون بری جلو روزتو بسازی 😄
این فایل حتی میتونه تو دسته بندی فایل های توحیدی قرار بگیره به نظرم 🤔
بگذریم ،
یه چیزی که به تجربه بهش رسیدم اینه که آگاهانه کنترل کردن کردن ورودی ها خیلی موثر تره ، یعنی وقتی اهمیت اینکه فرکانس های ما هستند که اتفاقات و شرایط زندگی مارو بوجود میارن رو میدونیم هم انگیزه و تعهد بیشتری برای انجام این کار داریم ، هم به طور خاصی کلی از ترمز ها برداشته میشه .
برای من که اینجوری بوده.
حالا برای من این ترمز ها اغلب شرک ها هستن دیگه ، مثلا خودم نمیدونم کجا دارم قدرت رو به غیر خدا میدم (شرک خفی) بعد دارم رو یه سری باور هام کار میکنم ولی نتیجه ایجاد نمیشه ، در اغلب مواقع اینجوریه که یه فایل توحیدی طور ، مثل همین فایل که قدرت رو از دیگران بگیرم و بدم به خودم رو در کنار اون باور هام گوش میکنم یا در اکثر مواقع همه رو مینویسم ، بعدش به طور عجیبی اون اتفاقی که میخوام میوفته.
موضوع اینه که اگه کسی باور نداشته باشه که ورودی هاش باعث رخ دادن اتفاقات زندگیش میشن ، حتی اگه بهترین و خالص ترین ورودی ها هم بهش داده شه ، اونا نتیجه ی مطلوب رو نمیگیرن ، چون قدرت رو دادن به یه عامل بیرونی .
یه موضوعی که هم که الان به ذهنم رسید اینه که آموزه های استاد جزو خالص ترین آگاهی هایی هست که من تا به امروز شنیدم ؛ اینم طبق تجربه ی شخصیم دارم میگم و کلا هم آدمی که بخوام الکی از کسی تعریف کنم نیستم و البته که استاد هم محتاج تعریف و تمجید من و بقیه دوستان نیست اما در هر حال من واقعا از ایشون سپاسگذارم که تمام آنچه که از جهان و قوانین درک کردن رو با ما به اشتراک میزارن.
استاد جان ممنونم ازت ❤️
من اخیرا یه خورده کمتر فایل گوش میکنم و در عوض کامنت های دوستان رو میخونم .
قبلا در ۹۰ درصد مواقع واقعا من تمام تایم های آزاد روزمو فایل گوش میدادم و حتی بعضی کار هامو که بیهوده بودن رو کنسل میکردم و فقط فایل گوش میدادم و نتایجش هم که واقعا عالی بود و همین باعث شده بود که انگیزه ام برای این کار بیشتر بشه.
حالا از وقتی که دارم به جای فایل گوش دادن کامنت هارو میخونم قشنگ احساس میکنم که یه خورده ای نتایج کمرنگ تر شده.
البته نمیخوام بگم کامنت ها بی ارزشه یا ورودی های نامناسبیه ؛ من خودم کلی از کامنت ها یاد میگیرم و کلی برام مفید بوده ولی خیلی فرق هست بین آنچه که استاد میگه و کامنت ها ، چون خیلی از کامنت ها آزمون خطا های دوستانه و یه جورایی مسیرو طولانی تر میکنه.
حالا از امروز به بعد تمرکزم رو بیشتر میزارم رو آگاهی های خالص به امید خدا.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
از خدا میخوام کمکمون کنه تا بهتر ورودی های ذهنمونو کنترل کنیم.
از خدا میخوام کمکون کنه تا به این باور برسیم که فقط خودمون خالق زندگیمون هستیم.
از خدا میخوام هممونو به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده هدایت کنه.
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ردپای این قسمت در مورد فرکانس های است این قانون جهان هستی است که ما درهر لحظه در حال ارسال فرکانس به جهان هستی هستیم پس ما هستیم که داریم با ارسال افکار وتوجه خود به هر موضوعی از جنس واصل آن موضوع وارد زندگیمون می‌شود
ما باید همیشه بتوانیم کانون توجه خودمان را به جهت خواسته هایمان جهت دهی کنیم
ما با این کار خالق زندگی خودمان هستیم اگر در هر از زندگی لذت ببریم وسپاسگزا باشیم و شاد باشیم امیدوار به آینده همیشه لذت ببریم
خداوند هم ما را هدایت و حمایت میکند درهر لحظه مواظب ومراقب ماست
به نام الله مهربان
سلـــــــــــــــــــــــــــام استاد عزیزم ،مریم جان مهربانم و دوستای عزیزم💙🌸
💫روز ۲۷ سفرنامه ی من 💫
مریم جون عزیزم واقعا بی نهایت ازتون سپاسگـــــــــــــــــــذارم برای تمام فایل ها و در کل بخش سفر نامه💜💜🌺🌺 عالیه عالیه اصلا بهشته ✨،۲۷ روزه که هر روز صبح که بیدار میشم اولین کاری که به محض بیدار شدن انجام میدم بعد از تمرین سناریو نویسی فوق العاده و سپاسگذاری اینه که میام و به سفر ادامه میدم ،این روحانی ترین و بهترین سفر زندگیمه 😍،سفری که هر روز روح من رو رشد میده ،هر روز آگاه ترم میکنه ،در طی این چند روز احساس میکنم روحم بزرگ تر شده حس میکنم وارد یه اقیانوسی از رشد و تعالی شدم که ذره ذره دارم کشفش میکنم ذره ذره دارم متوجه اشتباهاتم میشم و خلا های درونیم رو با نور آگاهی پُر میکنم …
فایل امروز چنان در من تاثیر گذاشت که نتونستم ننویسم ، اونقدر درک بیشتر این آگاهی ها لذت بخش بود که از شوق خواستم بنویسم و صمیمانه و یه عالمــــــــــــــــــــــه از شما مریم جونم و استاد عزیزم به خاطر آموزش و اشتراک این گنج ها سپاسگذاری کنم عاشقتونم 💛😍🌼….
قبل از ورودم به این مسیر بهشتی که چند ماهی میشه ،به مدت سه سال با قانون الهی آشنا بودم ،کتاب میخوندم و آموزش میدیدم و تمرین میکردم نمیشه گفت تغییری نکردم اما به جرئت میگم اون سه سال یه طرف و این چند ماه هم که در این مسیر الهی و با شما بودم به یه طرفِ خاص و ارزشمند دیگه ….
بار هاو بار ها سالها و روزها برای خودم تکرار میکردم که همه چیز فرکانسه ، زندگیمون حاصل فرکانس هامونه ولی هر بار میفهمم هیچی نمیدونم😄 و همه چی انگار برام تازه است ،استاد نمیدونید وقتی این فایل رو میدیم هر کلمه اش یه آگاهی جدید بود برای من انگار این آگاهی ها مثل یه اقیانوسی می مونه که هر چه قدر ظرف وجودیمون بزرگ میشه آگاهی بیشتری رو کسب میکنیم و هیچ پایانی هم نداره و من تـــــــــازه دارم بحث مدار هارو درک میکنم …
کلا وقتی این فایلو میدیدم همش میگفتم عع، آره ،راست میگید ، اشتباهم اینجاست ،و خیلی اشتباهاتم رو پیدا کردم ،و خیــــــــــــــــــــــــــلی آگاهی های زیادی کسب کردم الان میگم بحث فرکانسو فهمیدم اما قول میدم توی بحث دیگه یا توی دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها بازم میگم استـــــــــــــاد شما فوق العاده اید و باز هم چیز های جدیدی یاد میگیرم از همین بحث فرکانس ها ….
این فایل اونقدر برای من ارزشمندو فوق العاده است که صوتی اش رو هم دانلود کردم تا توی گوشی بار ها و بارها برام تکرار بشه ،یه قسمتی از وجودم انگار نیاز داره که بار ها و بارها این جملات رو بشنوه تا یادم بیاد که کی هستم و این جهان چه طور کارمیکنه …
همیشه دغدغه ام و بزرگترین خواسته ی همیشگیم از خدای مهربون این بود که«✨✨خدای من ،ازت میخوام یه انسان مفید باشم انسانی که زندگی واقعی رو تجربه کرد ،میخوام دنیا رو بفهمم میخوام آگاه باشم ،میخوام تو دنیا کاری کنم که جاودان بمونم و آگاه و راضی دنیا رو ترک کنم یه انسان آگاه و مفید✨✨ ….»این خواسته ی من همیشه پابرجاست و وقتی شما همیشه میگید وعلی الخصوص آخرای این فایل گفتید طوری زندگی کنید که در آخر حسرت گذشته رو نخورید ،هم خوب زندگی کنید هم دنیارو جای بهتری برای زندگی کنید فهمیدم چرا سمت شما جذب شدم 😊🌼صد ها دلیل دارم که شما و این مسیر الهی جواب در خواست های من هستید و سپاسگذار خدای سمیع و بصیرم 💜
سپاسگذارم به خاطر اینجا بودنم …
سپاسگذارم ازتون فرشته های من که دست رحمتی هستید برای به تعالی رسوندن ما ….
بهترین ها و یه عالـــــــــــــمه عشق و سلامتی و شادی رو براتون آرزومندم ☘☘☘
به نام الله یکتا
برگ۲۷ سفرنامه ام
چقدر خوبه که توی این مدت عضویت تو سایت چقدر چیز های جدید یاد میگیریم
چقدر وقتی خودم رو با آگاهی های سایت مقایسه میکنم میبینم پا توی دنیای جدید میزارم.
خیلی افکارم بهتر شده.
خیلی تغییر کرده
خیلی دارم دلیل نرسیدن به خواسته هام رو توی زندگیم پیدا میکنم
الان از این فایل فهمیدم خیلی باید روی خودم کار کنم
خیلی حواسم به ورودی های ذهنم باش
خیلی کار کردن روی ذهن شاید سخت بنظر بیاد ولی به مراتب راحت از بیل زدن و انجام کار های فیزیکی سنگینه
خیلی نتایج بزرگتری نسب به همه تلاش های که میکردم داره
من فهمیدم که دایم توی ذهن من یک سری نجوا ها و یا صحبت های هست که هر لحظه داره انجام میشه
و اکثرا هم صحبت های منفی نا امید کننده هست که به خاطر وردی ها وباور های غلط قبلی ام‌هست
و وظیفه من هست ورود آگاهانه کنم به این صحبت های ذهنم و اونا رو آگاهانه به سمتی ببرم و یا مدیریت کنم تا در من احساس بهتر ایجاد کنه
احساس بهتر مساوی اتفاق های بهتر
خدایا توی این مسیر به همه ما قدرت این رو بده بهتر بشیم
استاد ممنونم ازتون
و دوست دارم هر لحظه این آگاهی ها رو درک کنم و عمل کنم🙏🙏🙏
سلام استاد و همگی دوستان مهربان
استاد من با کلی گوش کردن فایل، خوب کردن احساس و تغییر مدار، خب تونستم مجدد کار کنم و کار نیمه وقتی که دوست داشتم
اما خب اینقدر تضاد بر خوردم که هی از اون کار میومد بیرون دوباره با اصرار کارفرما بر میگشتم
آخرین بار اگه یادتون باشه گفتم دیگه اومدم بیرون و بعد با کنترل احساسم تونستم یه کار نیمه وقت بهتر پیدا کنم
اما مسئله اینه که مدام از آدمهای مختلف چه در همون محل کار یا محل کار قبل یا دوره آموزشی که میرفتم میشنیدم که مدام به من میگن چقدر واردی چقد بلدی یا استاد سر کلاس به من گفت تو حتی میتونی در حد رئیس قسمت باشی چرا خودت رو با کار نیمه وقت مشغول کردی
خب در صورتی که من میدونم نیاز دارم یکسری مهارتها رو تکاملی یاد بگیرم بعد برم پله بعد، شغل بالاتر…
اما این حرفا باعث میشد حس ناامیدی نسبت به کارم بکنم و حس کنم این کار من رو ارضا نمیکنه من کارهای پیچیده تر سطح بالاتر نیاز دارم، البته بدون گفتن دیگران من این احساسات رو درونم داشتم که نیاز به کارهای پیچیده تر سطح بالاتر دارم اما باز خودم رو قانع میکردم که صبر کن مهارتت تو قسمتهای مورد نظرت بالا بره
و نکته دیگه من توی فایلهای قبلی تعهد دادم که باهمین تایم کار درامدم رو دو برابر کنم و داشت خوب پیش میرفت اما خب یه جریاناتی پیش اومد که انگار به نفعم نشد یه جور انگار که اونها دارن به من لطف میکنن یا من دارم سؤاستفاده میکنم
اما در نهایت جریاناتی اتفاق افتاد که اخراجم کردن
نارحت شدم واقعا به کارم هم از نظر درامدی هم روحی فرکانسی و حس لیاقت و… احتیاج دارم ولی از دستش دادم همه چیز قاطی شد
دقت کردم ازم تعریف میکنن در درونم اون نیرویی که سرکوبش کردم (و همش میگه سطحت بالاتره و این کار در سطح تو نیست و هیچی نداره و تو با این مهارت باید درآمد بیشتری داشته باشی) یهو فعال میشه و کل فرکانسم رو بهم میزنه
من آگاه هستم که این کارها برای من ساده و پیش پا افتاده است اما باید از یه جایی شروع کرد یواش یواش رفت بالاتر
من احساسم رو به لطف خدا و راهنمایی استاد توی اون شرایط به ظاهر بد خوب نگه داشتم و حداق این شد که بیمه منرو که این شرکت گفت رد نمیکنه شرکت قبلی رد کرد و خیالم راحت تر شد و حتی شرکت قبل گفت برای همکاری مجدد بعدا باهام صحبت خواهد کرد
که فعلا صحبتی نکرده…
ولی منظورم این بود که این تعریفها کردنهای افراد از من برعکس برنامه ام رو بهم میریزه و توجه به دوبرابر کردن درآمد… شاید مدارم عوض شده
شاید توی این هم خیری باشه
اینقد ازم تعریف میکنن اما من قبول ندارم چون حس میکنم باید توی یک سری مهارت ها بهتر بشم بعد این تعریف ها رو نسبت به خودم میپذیرم شاید خدا یه چیزی میخواد به من بگه از لابه لای این تعریف و تمجید ها
من این با این تضاد مواجه شدم و تمرکزم به نقطه مقابل اون هست امروز هم باید برم چک تسویه رو بگیرم😄 عجب اوضاعی شده
اینقد این چند ماهه بالا پایین داشتم که دلم یه ثبات میخواد یه جایی که کار مناسب و دلخواهم باشه و درآمد و مهارت بیشتر بهم بده که بتونم یه مقدار از اون درامد رو خرج کسب مهارتهایی که میخوام بکنم و با آرامش جلو برم موقعیت ها و افراد مناسب سرراهم بیان
اما جالبه استاد با آموزشهای شما نسبت به قبل خیلی خیلی کم به هم ریختم شاید ۹۹ درصد تونستم در این شرایط بد خودمو کنترل کنم چون خدا هست و شما هم به لطف خدا هستید
در هر صورت استاد با شما دارم خودم رو حفظ میکنم که سقوط نکنم احتیاج به یه ثبات فرکانسی دارم
سلام استاد و همگی دوستان مهربان🌷
استاد من با کلی گوش کردن فایل خوب کردن احساس و تغییر مدار خب تونستم مجدد کار کنم و کار نیمه وقتی که دوست داشتم
اما خب اینقدر تضاد بر خوردم که هی از اون کار میومد بیرون دوباره با اصرار کارفرما بر میگشتم
آخرین بار اگه یادتون باشه گفتم دیگه اومدم بیرون و بعد با کنترل احساسم تونستم یه کار نیمه وقت بهتر پیدا کنم
اما مسئله اینه که مدام از آدمهای مختلف چه در همون محل کار یا محل کار قبل یا دوره آموزشی که میرفتم میشنیدم که مدام به من میگن چقدر واردی چقد بلدی یا استاد سر کلاس به من گفت تو حتی میتونی در حد رئیس قسمت باشی چرا خودت رو با کار نیمه وقت مشغول کردی وقتت رد تلف میکنی..
خب در صورتی که من میدونم نیاز دارم یکسری مهارتها رو تکاملی یاد بگیرم بعد برم پله بعد، شغل بالاتر…
اما این حرفا باعث میشد حس ناامیدی نسبت به کار فعلی بکنم و حس کنم این کار من رو ارضا نمیکنه من کارهای پیچیده تر سطح بالاتر نیاز دارم، البته بدون گفتن دیگران من این احساسات رو داشتم که نیاز به کارهای پیچیده تر سطح بالاتر دارم اما باز خودم رو قانع میکردم که صبر کن مهارتت تو قسمتهای مورد نظرت بالا بره بعد برو جای بالاتر
اما این حرفها و تعریف ها باعث شد رفتارهام سر کار دومم طوری بشه که عذرم رو بخوان..
ناراحت شدم واقعا به کارم هم از نظر درامدی، هم روحی فرکانسی و حس لیاقت و… احتیاج دارم
ولی از دستش دادم همه چیز قاطی شد
دقت کردم ازم تعریف میکنن در درونم اون نیرویی که سرکوبش کردم (و همش میگه سطحت بالاتره و این کار در سطح تو نیست هیچی نداره) یهو فعال میشه و کل فرکانسم رو بهم میزنه
من آگاه هستم که این کارها برای من ساده و پیش پا افتاده است اما باید از یه جایی شروع کرد یواش یواش رفت بالاتر
من احساسم رو به لطف خدا و راهنمایی استاد توی اون شرایط به ظاهر بد خوب نگه داشتم و حداق این شد که با یه پیام کوچیک به شرکتی که قبلا کار میکردم بیمه من رو که این شرکت گفت رد نمیکنه شرکت قبلی رد کرد و خیالم راحت تر شد و حتی شرکت قبل گفت برای همکاری مجدد بعدا باهام صحبت خواهد کرد
که فعلا صحبتی نکرده…
ولی منظورم این بود که این تعریف کردنهای افراد از من برعکس برنامه ام رو بهم میریزه
شاید توی این هم خیری باشه
اینقد ازم تعریف میکنن اما من قبول ندارم، چون حس میکنم باید توی یک سری مهارت ها بهتر بشم بعد این تعریف ها رو نسبت به خودم میپذیرم
شاید خدا یه چیزی میخواد به من بگه از لابه لای این تعریف و تمجید ها
در هر صورت استاد با شما دارم خودم رو حفظ میکنم که سقوط نکنم احتیاج به یه ثبات فرکانسی دارم واقعا خسته شدم اما باز جمله احساس خوب اتفاقهای خوب رو تکرار میکنم
فایلهای شما رو گوش میدم تا ورودی های بهتری داشته باشم فرکانسم بهتر بشه 🌺
به نام الله
به نام یگانه آفریدگار من
سلام بر استاد عزیزم
روز پنجاهم سفرنامه من
اینقدر الان خوشحالم . دوست دارم داد بزنم بگم به خدا حرف های استاد را باور کنید. شاید اطرافیان بگن دیوونه شدید . رویایی شدید و هزاران جمله دیگه. که من مرتب این حرف ها را توی این چند ماه میشنوم. چون مواظب ورودی هایم هستم.
چون کاملا مطمئنم که همه چیز فرکانس های ما هستند. با توجه به افکارمون اتفاقات زندگیمون رقم میخوره.
این روزها کلی مواظبم که چی میشنوم . چی گوش میکنم چی میخونم . و خدا را شکر مثل غذای بد جملات منفی ادم های منفی حالم را بد میکند.
جایی که صحبت از غم و جنایت و گرانی و فقر و کمبود و … حالم را بد میکنه. دیگه کاملا درک میکنم انگار اون فضا خفه ام میکنه.
خوشحالم برای خودم و توی همین چند ماه به لطف خدا و به لطف سخنان گهربار استاد عزیز پنجاه میلیون قرض داشتیم که به آسانی و راحتی جور شد و دادیم درحالیکه یک سال و نیم بود نمیشد پرداخت کنیم . ولی به لطف الله و درس هایی که یاد گرفتم پرداخت شد.
من هیچی به همسرم نمیگم اون میگه من تلاش کردم و درست میگه اما چرا قبلا جور نمیشد . اما من باورهایم را باور دارم و دیگه به بقیه کار ندارم.
و به لطف خدا مامانم پنجاه میلیون به من هدیه داد . باورتون میشه ۵۰ میلیون تومان هدیه داد. از این پول های ماهیانه داشتند مامانم برنده شد و گفت این برای تو باشه . خدایا شکرت . به همین قشنگی 🌈
حرف های استاد را باور کنیم . من الان نزدیک چهار ماه است که وارد سایت شدم و روی ورودی هایم کار کردم.
باور کردم فرکانس های ما تعیین کننده اتفاقات زندگی ما هستند و جهان دقت میکنه ما از چی خوشمون میاد از جنس همون به ما میدهد.
خدایا شکرت تمام خواسته هایم را نوشته ام و مطمئنم زمانی که در مدار و فرکانس مناسب ۱۲ قدم باشم به طور قطع اون را هم میخرم و قدم به قدم جلو میرم .
و تمام خواسته هایی که دارم . بخصوص شغلم که به امید الله درآمد خودم را هم خواهم داشت.
وقتی که دارم تمرین میکنم تلویزیون نمیبینم مطالب غیر مربوط نمیخونم بیشتر زمانم را یا دارم نقاشی میکشم و یا در سایت هستم و یا مطالب مینویسم ذهنم عادت میکنه و گفتگوهای غالب ذهنم نکات مثبت میشه و حالم با این گفتگوها خوبه. باورهایم قوی میشه و این همون رمز احساس خوب برابر است با اتفاق خوب است.
ممنونم از این مسیر سبز الهی .
خیلی خیلی دوستتون دارم❤
سپاسگزارم 🙏
سلام خدمت استاد عزیزم وخونواده ی عباسمنشیم.اگه بخوام از آگاهی هایی که تا حالا در طی این ۳سال که با استاد آشنا شدم بگم یه اصل اساسی رو یادگرفتم واونم احساسه خوب مساوی اتفاق خوب.این اصل رو که میتونم درهمه ی شرایط واتفاقات ازش استفاده کنم هرجا که احساسم بده میدونم که دارم به سمت ناخواسته ها میرم در طی روز همه جا موقع گفتگوهای ذهنیم موقعی که توی جمعی هستم موقع ارتباطم بابقیه موقع کار کردنم موقع ورزش کردنم هرجا که احساسم خوبه میدونم که مسیر رو دارم درست میرم وهرجا بده میدونم که نادرسته.این اگاهی رو یادگرفتم که همین احساس های من در طی روز فرکانس های منو میسازه وبعدش به شکل تجارب جسمانی ومادی وارد زندگیم میشه الان دیگه کوچکترین اعتقادی به شانس وبخت واقبال ندارم ومیدونم که خودم خالق شرایط زندگی خودمم.