اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
واقعا ورودی های ذهن ما همه زندگی مارو میسازند ، من این چند سال که به لطف خدا با قوانین وشما استاد عزیزم آشنا شدم فهمیدم که ما تویه دنیای ذهنی زندگی میکنیم وهرچی به ذهنمون بدیم همون اتفاقات وتوزندگی مون میبینیم ، من تو گذشته که با قوانین آشنا نبودم یادمه همیشه به فقر توجه میکردم کنترلی روی ذهنم نداشتم و همیشه درگیر مشکلات بودم والان به لطف خدا با کنترل ورودی های ذهنم تونستم به آرامش برسم و ایمان دارم که با تهیه دوره های استاد به همه خواسته هام میرسم وپولدار و ثروتمند میشم ، خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه آنهایی که به آنها نعمت داده ای نه راه گمراهان و نه راه آنهایی که به آنها غضب کرده ای
در پناه الله یکتا خوشبخت و سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید
سلام استاد عزیز همه فایل های شما انرژی دهنده است بخصوص این فایل که اینقدر به من باور منو تقویت کرد واقعا نمیدونم چه جوری با شما آشنا شدم که اینقدر منو متحول کرد خدارو هزاران بار شکر و سپاااااس
امیدوارم همیشه برقرار و سلامت باشید فایل خیلی لذت بخش بود
مادر هر لحظه داریم فرکانس هایی به جهان هستی ارسال میکنیم و به این شکل اتفاقات زندگی مون به وجود میاد یعنی هیچ کدوم از شرایط زندگی ما اتفاقات زندگی ما برخوردهای ما با دیگران مساعل مالی ما سلامتی یا بیماری ما شکست روابط عاطفی یا عشق در زندگی ما تماما اتفاقات زندگی ما ثروت یا فقر تما ما فرکانسهایی که ما به جهان هستی ارسال میکنیم به وجود میاد
قدرت در دست ماست نباید قدرت رو به عوامل بیرونی بدیم
به زمینی و آسمان و دریایی که مسخر ماست و جاری نموده خداوند در ما
سپاسگزارم که این فایل رو شنیدم
فرکانس ها ورودی ها از زمانی که در این مسیر قرار گرفتم کاملا متوجه تغییر فرکانسی و نتایج آن شدم مثلا اگر بد بوده فرکانس واقعا نتیجه شو دیدم و اکر خوب بوده ورودی و اون فرکانس باز هم نتیجه اون رو هم دیدم دقیقا همینه هرچی بکاری همون رو درو می کنی و باز هم طلای قدرت که وقتی میدی به دیگران بلوکه داری می کنی خودت رو از انرژی های الهی و مثبت و سلامتی و ثروت و…
خداوندا کاش میشد بزودی قدرت را فقط به تو بدهم و تمام وجودم توحیدی بشه کسی را در امورم دخیل ندونم جز افکار و فرکانس خودم و فقط خالق زندگی خودم هستم
همانطور که استاد از کارگری در بندرعباس با تغییر باورهایش زندگیشون به این شکل شد پس منم با تغییر باور میتونی از نقطه صفر به اعلا برسم
اگر باور نکنند خدا نخواسته یا که قدرت دست یه عده خاصی و یا خانواده فقیر دارند و یا درگیر اعصاب خوردی روزانه هستند در پیچ اول زندگی و کشمش در ذهنشون باقی میمانند به علت یه عالمه باورهای نادرست که در ذهنشون نهادینه شده
در همین حال و هوا یه عده ی کمی هستند که این باورها را ندارند و دارند روی ذهنشون کار میکنند که این افراد زندگیشون فرق میکند و ورودیهاشون را کنترل میکنند بنابراین خروجیهاشون هم تغییر میکند
اگر دوساعت به ذهنت توجه کنی متوجه میشی هزاران حرف در ذهنت زده میشه از فیلمی که دیدی و بحثی که داشتید و صحبتی که با همکارن داشتی و رابطه ای که خراب شده و ….نتیجه این افکار و گفتگو ذهنی و فرکانس یه احساسی را به وجود میاره که میتونه خوشایند باشه یا بد باشه ،این احساسها به شما میگویند که به سمت رسیدن به خواسته هات میری یا ناخواسته هایت
اگر آگاهانه این افکار و نجوا را کنترل کنید که بهتون حس خوب بده احساس توکل و یقین و سلامتی و خوبی به شما بده البته اولش ذهنت مقاومت میکند
اگر ادامه بدهی و با افراد مثبت باشی و آگاهانه مدیریت کنی ذهن و افکارت و احساساتت بنابراین جهان شرایط را جوری پیش میبره تا به خواسته هات برسی
فقط باور کن تمام اتفاقات زندگیت نتیجه فرکانسهای خودت هست
البته هر چه کار کنی روی خودت جا داره بازهم بسیار روی خودت کار کنی و این مسیر ادامه داره
جوری زندگی کنید که لحظه مرگ حسرت نخورید و به عزراییل بگید من آماده ام برای شروع زندگی بهتر در اون دنیا بدون حسرت و التماس زندگی دوباره
وقتی قدرت را از خودت میگیری و به عوامل بیرونی میدی زندگیت را به سمت جهنم پیش میبری
خداوندا من نمیدانم تو میدانی من آگاه نیستم تو میدانی و از خودت میخوام مسیر درست را هدایتم کنی
ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم الصراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم والضالین
خداوندا هر خیری بر ما نازل کنی به آن محتاجیم
خداوندا سپاس بابت تمامی نعماتی که در زندگیم جاری کردی و منو به آزادی زمانی و مکانی میرسانی و هدایتم میکنی سپاسگذارم
مدام دارم خودم رو به خاطر اشتباهاتم در گذشته سرزنش میکنم..
مدام دارم پرخاشکری میکنم..
مدام دارم با خودم داد و بیدا میکنم..
احساس خشم و کینه و انتقام دارم..
مدام تو سر خودم میزنم..
همش دارم به جای احساس خوب دادن به خودم.. خودم رو سرزنش میکنم..
با خودم در صلح نیستم..
اعتماد به نفسم رو از بین بردم..
باید به خودم قوت قلب بدم.. امید بدم .. انکیزه بدم.. باور بدم .. حرکت بدم.. یقین بدم..
همش تو اضطراب و نکرانیم…
تمرکزم مدام روی اشتباهات خودم و دیکرانه !!!
مدام دازم با خودم راجب اشتباهات دیگران و خودم صحبت میکنم..
مواظب کلامم و گفتارم نیستم..
عصبانی میشم..خشم.. استرس..
تو مسیر اشتباهم..
باید از حالت اضطرار بیام بیرون !!!
باید دست بردارم از توجه به اشتباهاتم !!!
این همه موفقیت کسب کردم چرا فقط تمرکزم زو بی پولیمه !!!
چرا اونا زو با خودم مرور نمیکنم !!!
تمام طول روز همش دارم به نکات منفی خودم و دیگزان توجه میکنم!!
و موفقیت های خودم رو از یاد بردم !!!
همش خودم رو سرزنش میکنم که چرا به فلان خواسته نمیرسم !!! پس کی .. پس کی .. چرا نمیشه… پس پول کو؟؟ پس خونه کو؟؟ پس فلان کو؟؟ همش تو اضطرارم.. همش تو خشمم.. همش تو کینه ام..
ولی هیچوقت به این توجه نکردم که یه ویوی کوهستانی فوق العاده سرسبز از پنجره نمایانه !!! صبح که از خواب بلند میشی سرسبزی کوهستان ادم زو محسور میکنه !!! کبوترهای سفید کوهی دیوانه کنندن اینقدر که زیبان… گندم ها سبز شدن خیلی خوشگلن !!! کلاغ های دو رنگ خیلی زیبا.. صدای گنجشک ها … !!! این همه زیبایی !!! چرا توجهم به اینا نیست ؟؟؟ نسیم خنک فوق العاده دارای بوی بهار رو میاره !!! غذاهای خوشمزه مادزم..
همش توجهم روی نکات منفی مادرمه… همش نسبت مادرم کینه دازم… تو دل خودم همش نسبت یه مادرم خشم و کینه دازم !!! ولی هیچ وقت سعی نکزدم به دست پخت فوق العادش توجه کنم.. به دوغ های خوشمزه دست ساز خودش توجه کنم.. ماست درست میکنه.. پنیر درست میکنه… قرمع سبزی عالی بلده.. تافتون عالی بلده وووووو و تمام مدت دازم یه نکات منفی ادم ها توجه میکنم…
یه نکات منفی زندگیم توجه میکنم..
مدان از صبح تا شب دارم با خودم دعوا و غر و ناله میکنم که چرا درامد ندارم و این عدم دزامد رو به اینده انتقال میدم دایما !!!
ولس هیچوقت سعی نکردم به این کوهستان بسیار زییا توجه کنم !!!
خیلی زود گوشیی حدود ۶ میلیون تومانی که تازه خریدم زو فراموش کردم !!!
خیلی زود سلامتیم رو از یاد بزدم… از یاذ بردم که از درد به خودم میپیچیدم …
خیلی زود نسیم بهاری رو از یاد بردم..
هیچوقت تو زندگیم سعی نکردم خاطره نویسی کنم در طول روژ.. خاطرات مثبت زو بنویسم…
همش فکز میکنم یه دیگرانی هستن که نمیذارن من به خواسته هام برسم… همش تو اضطراب نداشته هامم …
همش تو اضطراب پولم …
همش نگران مخالفت های بقیم..
تو ذهنم مدام مخالفت های دیکزان رو مرور میکنم..
میدونی خود درگیری پیذا کردم !!!
داد میزنم قلبم درد میگیره.. میگه داد نزن اوسکول اروم باش..
به جای قوت قلب دادن به خودم … به جای اینکه گفت و گوهای ذهنیم در جهت مثبت .. در جهت تحسین خودم جهت دهی کنم مدام دارم خودم رو تخریب میکتم !!
همه اتفاقات زندگیم را افکارم رقم میزند تمام کسانیکه تاکنون باهاشون روبرو شدم همه و همه…با اینکه تا حد زیادی ورودیهای ذهنمو کنترل کردم هنوز ذهن استدلالیم قویه.خدایا کمکم کن روزبروز بهتر بشم آرامتر. الهی آمین
استاد من با کلی گوش کردن فایل خوب کردن احساس و تغییر مدار خب تونستم مجدد کار کنم و کار نیمه وقتی که دوست داشتم
اما خب اینقدر تضاد بر خوردم که هی از اون کار میومد بیرون دوباره با اصرار کارفرما بر میگشتم
آخرین بار اگه یادتون باشه گفتم دیگه اومدم بیرون و بعد با کنترل احساسم تونستم یه کار نیمه وقت بهتر پیدا کنم
اما مسئله اینه که مدام از آدمهای مختلف چه در همون محل کار یا محل کار قبل یا دوره آموزشی که میرفتم میشنیدم که مدام به من میگن چقدر واردی چقد بلدی یا استاد سر کلاس به من گفت تو حتی میتونی در حد رئیس قسمت باشی چرا خودت رو با کار نیمه وقت مشغول کردی وقتت رد تلف میکنی..
خب در صورتی که من میدونم نیاز دارم یکسری مهارتها رو تکاملی یاد بگیرم بعد برم پله بعد، شغل بالاتر…
اما این حرفا باعث میشد حس ناامیدی نسبت به کار فعلی بکنم و حس کنم این کار من رو ارضا نمیکنه من کارهای پیچیده تر سطح بالاتر نیاز دارم، البته بدون گفتن دیگران من این احساسات رو داشتم که نیاز به کارهای پیچیده تر سطح بالاتر دارم اما باز خودم رو قانع میکردم که صبر کن مهارتت تو قسمتهای مورد نظرت بالا بره بعد برو جای بالاتر
اما این حرفها و تعریف ها باعث شد رفتارهام سر کار دومم طوری بشه که عذرم رو بخوان..
ناراحت شدم واقعا به کارم هم از نظر درامدی، هم روحی فرکانسی و حس لیاقت و… احتیاج دارم
ولی از دستش دادم همه چیز قاطی شد
دقت کردم ازم تعریف میکنن در درونم اون نیرویی که سرکوبش کردم (و همش میگه سطحت بالاتره و این کار در سطح تو نیست هیچی نداره) یهو فعال میشه و کل فرکانسم رو بهم میزنه
من آگاه هستم که این کارها برای من ساده و پیش پا افتاده است اما باید از یه جایی شروع کرد یواش یواش رفت بالاتر
من احساسم رو به لطف خدا و راهنمایی استاد توی اون شرایط به ظاهر بد خوب نگه داشتم و حداق این شد که با یه پیام کوچیک به شرکتی که قبلا کار میکردم بیمه من رو که این شرکت گفت رد نمیکنه شرکت قبلی رد کرد و خیالم راحت تر شد و حتی شرکت قبل گفت برای همکاری مجدد بعدا باهام صحبت خواهد کرد
که فعلا صحبتی نکرده…
ولی منظورم این بود که این تعریف کردنهای افراد از من برعکس برنامه ام رو بهم میریزه
شاید توی این هم خیری باشه
اینقد ازم تعریف میکنن اما من قبول ندارم، چون حس میکنم باید توی یک سری مهارت ها بهتر بشم بعد این تعریف ها رو نسبت به خودم میپذیرم
شاید خدا یه چیزی میخواد به من بگه از لابه لای این تعریف و تمجید ها
در هر صورت استاد با شما دارم خودم رو حفظ میکنم که سقوط نکنم احتیاج به یه ثبات فرکانسی دارم واقعا خسته شدم اما باز جمله احساس خوب اتفاقهای خوب رو تکرار میکنم
فایلهای شما رو گوش میدم تا ورودی های بهتری داشته باشم فرکانسم بهتر بشه 🌺
واقعا وقتی این سفر نامه رو دنبال میکنی و هر روز ردپا میگذاری از خودت
از احساست میگی از حال خوبت میگی از کنترل ذهنت میای مینویسی از هدایت هات مینویسی چقدر هم حال خودت و خوب میشه و چقدر حسه خوبی به دوستانت میدهی و بهتر اینکه از این جنس احساس خوب و از حال خوب و کنترل ذهن هر روز و هر روز در زندگیت بهتر و بهتر میشه و افزایش پیدا میکنه
و هر روز در این مسیر زیبا آگاهی های جدید بدست میاری و هی نشانه رو دریافت میکنی
به نام خدای مهربان
سلام وخدا قوت به شما استاد عزیزم و خانوم شایسته
سلام به همه دوستان سایت
روزشمار تحول زندگی من روز بیست و ششم
واقعا ورودی های ذهن ما همه زندگی مارو میسازند ، من این چند سال که به لطف خدا با قوانین وشما استاد عزیزم آشنا شدم فهمیدم که ما تویه دنیای ذهنی زندگی میکنیم وهرچی به ذهنمون بدیم همون اتفاقات وتوزندگی مون میبینیم ، من تو گذشته که با قوانین آشنا نبودم یادمه همیشه به فقر توجه میکردم کنترلی روی ذهنم نداشتم و همیشه درگیر مشکلات بودم والان به لطف خدا با کنترل ورودی های ذهنم تونستم به آرامش برسم و ایمان دارم که با تهیه دوره های استاد به همه خواسته هام میرسم وپولدار و ثروتمند میشم ، خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه آنهایی که به آنها نعمت داده ای نه راه گمراهان و نه راه آنهایی که به آنها غضب کرده ای
در پناه الله یکتا خوشبخت و سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید
سلام استاد عزیز همه فایل های شما انرژی دهنده است بخصوص این فایل که اینقدر به من باور منو تقویت کرد واقعا نمیدونم چه جوری با شما آشنا شدم که اینقدر منو متحول کرد خدارو هزاران بار شکر و سپاااااس
امیدوارم همیشه برقرار و سلامت باشید فایل خیلی لذت بخش بود
به نام خدای مهربان
صدوبیستوچهارمین تعهد
مادر هر لحظه داریم فرکانس هایی به جهان هستی ارسال میکنیم و به این شکل اتفاقات زندگی مون به وجود میاد یعنی هیچ کدوم از شرایط زندگی ما اتفاقات زندگی ما برخوردهای ما با دیگران مساعل مالی ما سلامتی یا بیماری ما شکست روابط عاطفی یا عشق در زندگی ما تماما اتفاقات زندگی ما ثروت یا فقر تما ما فرکانسهایی که ما به جهان هستی ارسال میکنیم به وجود میاد
قدرت در دست ماست نباید قدرت رو به عوامل بیرونی بدیم
درود و سلام
به روشنایی آفتاب
به صدای پرندگان
به زمینی و آسمان و دریایی که مسخر ماست و جاری نموده خداوند در ما
سپاسگزارم که این فایل رو شنیدم
فرکانس ها ورودی ها از زمانی که در این مسیر قرار گرفتم کاملا متوجه تغییر فرکانسی و نتایج آن شدم مثلا اگر بد بوده فرکانس واقعا نتیجه شو دیدم و اکر خوب بوده ورودی و اون فرکانس باز هم نتیجه اون رو هم دیدم دقیقا همینه هرچی بکاری همون رو درو می کنی و باز هم طلای قدرت که وقتی میدی به دیگران بلوکه داری می کنی خودت رو از انرژی های الهی و مثبت و سلامتی و ثروت و…
سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
روز 28
فرکنس ها اصل مطلب کل این قوانین ـ که همه ما درگیر این هستیم که فرکانس درست بفرستیم ـ
فرکانس های ما هست که زندگیمون میسازه و این هممون میدونیم اما دونستن انقدر مهم نیست انجام دادن به این دانسته ها مهمه
هنوز هم گاهی فیلم و کلیپ ها را میبینم که منفی هستن یا اخبار میشنوم
تلاش میکنم که بهتر بشوم
به نام خدای هدایتگرم
خداوندا کاش میشد بزودی قدرت را فقط به تو بدهم و تمام وجودم توحیدی بشه کسی را در امورم دخیل ندونم جز افکار و فرکانس خودم و فقط خالق زندگی خودم هستم
همانطور که استاد از کارگری در بندرعباس با تغییر باورهایش زندگیشون به این شکل شد پس منم با تغییر باور میتونی از نقطه صفر به اعلا برسم
اگر باور نکنند خدا نخواسته یا که قدرت دست یه عده خاصی و یا خانواده فقیر دارند و یا درگیر اعصاب خوردی روزانه هستند در پیچ اول زندگی و کشمش در ذهنشون باقی میمانند به علت یه عالمه باورهای نادرست که در ذهنشون نهادینه شده
در همین حال و هوا یه عده ی کمی هستند که این باورها را ندارند و دارند روی ذهنشون کار میکنند که این افراد زندگیشون فرق میکند و ورودیهاشون را کنترل میکنند بنابراین خروجیهاشون هم تغییر میکند
اگر دوساعت به ذهنت توجه کنی متوجه میشی هزاران حرف در ذهنت زده میشه از فیلمی که دیدی و بحثی که داشتید و صحبتی که با همکارن داشتی و رابطه ای که خراب شده و ….نتیجه این افکار و گفتگو ذهنی و فرکانس یه احساسی را به وجود میاره که میتونه خوشایند باشه یا بد باشه ،این احساسها به شما میگویند که به سمت رسیدن به خواسته هات میری یا ناخواسته هایت
اگر آگاهانه این افکار و نجوا را کنترل کنید که بهتون حس خوب بده احساس توکل و یقین و سلامتی و خوبی به شما بده البته اولش ذهنت مقاومت میکند
اگر ادامه بدهی و با افراد مثبت باشی و آگاهانه مدیریت کنی ذهن و افکارت و احساساتت بنابراین جهان شرایط را جوری پیش میبره تا به خواسته هات برسی
فقط باور کن تمام اتفاقات زندگیت نتیجه فرکانسهای خودت هست
البته هر چه کار کنی روی خودت جا داره بازهم بسیار روی خودت کار کنی و این مسیر ادامه داره
جوری زندگی کنید که لحظه مرگ حسرت نخورید و به عزراییل بگید من آماده ام برای شروع زندگی بهتر در اون دنیا بدون حسرت و التماس زندگی دوباره
وقتی قدرت را از خودت میگیری و به عوامل بیرونی میدی زندگیت را به سمت جهنم پیش میبری
خداوندا من نمیدانم تو میدانی من آگاه نیستم تو میدانی و از خودت میخوام مسیر درست را هدایتم کنی
ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم الصراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم والضالین
خداوندا هر خیری بر ما نازل کنی به آن محتاجیم
خداوندا سپاس بابت تمامی نعماتی که در زندگیم جاری کردی و منو به آزادی زمانی و مکانی میرسانی و هدایتم میکنی سپاسگذارم
سلام
گفتگوهای غالب ذهنیم در جهت تخریب خودمه..
مدام دارم خودم زو تخریب میکنم..
مدام دارم خودم رو به خاطر اشتباهاتم در گذشته سرزنش میکنم..
مدام دارم پرخاشکری میکنم..
مدام دارم با خودم داد و بیدا میکنم..
احساس خشم و کینه و انتقام دارم..
مدام تو سر خودم میزنم..
همش دارم به جای احساس خوب دادن به خودم.. خودم رو سرزنش میکنم..
با خودم در صلح نیستم..
اعتماد به نفسم رو از بین بردم..
باید به خودم قوت قلب بدم.. امید بدم .. انکیزه بدم.. باور بدم .. حرکت بدم.. یقین بدم..
همش تو اضطراب و نکرانیم…
تمرکزم مدام روی اشتباهات خودم و دیکرانه !!!
مدام دازم با خودم راجب اشتباهات دیگران و خودم صحبت میکنم..
مواظب کلامم و گفتارم نیستم..
عصبانی میشم..خشم.. استرس..
تو مسیر اشتباهم..
باید از حالت اضطرار بیام بیرون !!!
باید دست بردارم از توجه به اشتباهاتم !!!
این همه موفقیت کسب کردم چرا فقط تمرکزم زو بی پولیمه !!!
چرا اونا زو با خودم مرور نمیکنم !!!
تمام طول روز همش دارم به نکات منفی خودم و دیگزان توجه میکنم!!
و موفقیت های خودم رو از یاد بردم !!!
همش خودم رو سرزنش میکنم که چرا به فلان خواسته نمیرسم !!! پس کی .. پس کی .. چرا نمیشه… پس پول کو؟؟ پس خونه کو؟؟ پس فلان کو؟؟ همش تو اضطرارم.. همش تو خشمم.. همش تو کینه ام..
ولی هیچوقت به این توجه نکردم که یه ویوی کوهستانی فوق العاده سرسبز از پنجره نمایانه !!! صبح که از خواب بلند میشی سرسبزی کوهستان ادم زو محسور میکنه !!! کبوترهای سفید کوهی دیوانه کنندن اینقدر که زیبان… گندم ها سبز شدن خیلی خوشگلن !!! کلاغ های دو رنگ خیلی زیبا.. صدای گنجشک ها … !!! این همه زیبایی !!! چرا توجهم به اینا نیست ؟؟؟ نسیم خنک فوق العاده دارای بوی بهار رو میاره !!! غذاهای خوشمزه مادزم..
همش توجهم روی نکات منفی مادرمه… همش نسبت مادرم کینه دازم… تو دل خودم همش نسبت یه مادرم خشم و کینه دازم !!! ولی هیچ وقت سعی نکزدم به دست پخت فوق العادش توجه کنم.. به دوغ های خوشمزه دست ساز خودش توجه کنم.. ماست درست میکنه.. پنیر درست میکنه… قرمع سبزی عالی بلده.. تافتون عالی بلده وووووو و تمام مدت دازم یه نکات منفی ادم ها توجه میکنم…
یه نکات منفی زندگیم توجه میکنم..
مدان از صبح تا شب دارم با خودم دعوا و غر و ناله میکنم که چرا درامد ندارم و این عدم دزامد رو به اینده انتقال میدم دایما !!!
ولس هیچوقت سعی نکردم به این کوهستان بسیار زییا توجه کنم !!!
خیلی زود گوشیی حدود ۶ میلیون تومانی که تازه خریدم زو فراموش کردم !!!
خیلی زود سلامتیم رو از یاد بزدم… از یاذ بردم که از درد به خودم میپیچیدم …
خیلی زود نسیم بهاری رو از یاد بردم..
هیچوقت تو زندگیم سعی نکردم خاطره نویسی کنم در طول روژ.. خاطرات مثبت زو بنویسم…
همش فکز میکنم یه دیگرانی هستن که نمیذارن من به خواسته هام برسم… همش تو اضطراب نداشته هامم …
همش تو اضطراب پولم …
همش نگران مخالفت های بقیم..
تو ذهنم مدام مخالفت های دیکزان رو مرور میکنم..
میدونی خود درگیری پیذا کردم !!!
داد میزنم قلبم درد میگیره.. میگه داد نزن اوسکول اروم باش..
به جای قوت قلب دادن به خودم … به جای اینکه گفت و گوهای ذهنیم در جهت مثبت .. در جهت تحسین خودم جهت دهی کنم مدام دارم خودم رو تخریب میکتم !!
بنام خداوند جان و خرد
روز 50ام روزشمارم
همه اتفاقات زندگیم را افکارم رقم میزند تمام کسانیکه تاکنون باهاشون روبرو شدم همه و همه…با اینکه تا حد زیادی ورودیهای ذهنمو کنترل کردم هنوز ذهن استدلالیم قویه.خدایا کمکم کن روزبروز بهتر بشم آرامتر. الهی آمین
سپاس🍀🍀🍀🌷🌷🌷💖💖💖💖💖💖💖
سلام استاد و همگی دوستان مهربان🌷
استاد من با کلی گوش کردن فایل خوب کردن احساس و تغییر مدار خب تونستم مجدد کار کنم و کار نیمه وقتی که دوست داشتم
اما خب اینقدر تضاد بر خوردم که هی از اون کار میومد بیرون دوباره با اصرار کارفرما بر میگشتم
آخرین بار اگه یادتون باشه گفتم دیگه اومدم بیرون و بعد با کنترل احساسم تونستم یه کار نیمه وقت بهتر پیدا کنم
اما مسئله اینه که مدام از آدمهای مختلف چه در همون محل کار یا محل کار قبل یا دوره آموزشی که میرفتم میشنیدم که مدام به من میگن چقدر واردی چقد بلدی یا استاد سر کلاس به من گفت تو حتی میتونی در حد رئیس قسمت باشی چرا خودت رو با کار نیمه وقت مشغول کردی وقتت رد تلف میکنی..
خب در صورتی که من میدونم نیاز دارم یکسری مهارتها رو تکاملی یاد بگیرم بعد برم پله بعد، شغل بالاتر…
اما این حرفا باعث میشد حس ناامیدی نسبت به کار فعلی بکنم و حس کنم این کار من رو ارضا نمیکنه من کارهای پیچیده تر سطح بالاتر نیاز دارم، البته بدون گفتن دیگران من این احساسات رو داشتم که نیاز به کارهای پیچیده تر سطح بالاتر دارم اما باز خودم رو قانع میکردم که صبر کن مهارتت تو قسمتهای مورد نظرت بالا بره بعد برو جای بالاتر
اما این حرفها و تعریف ها باعث شد رفتارهام سر کار دومم طوری بشه که عذرم رو بخوان..
ناراحت شدم واقعا به کارم هم از نظر درامدی، هم روحی فرکانسی و حس لیاقت و… احتیاج دارم
ولی از دستش دادم همه چیز قاطی شد
دقت کردم ازم تعریف میکنن در درونم اون نیرویی که سرکوبش کردم (و همش میگه سطحت بالاتره و این کار در سطح تو نیست هیچی نداره) یهو فعال میشه و کل فرکانسم رو بهم میزنه
من آگاه هستم که این کارها برای من ساده و پیش پا افتاده است اما باید از یه جایی شروع کرد یواش یواش رفت بالاتر
من احساسم رو به لطف خدا و راهنمایی استاد توی اون شرایط به ظاهر بد خوب نگه داشتم و حداق این شد که با یه پیام کوچیک به شرکتی که قبلا کار میکردم بیمه من رو که این شرکت گفت رد نمیکنه شرکت قبلی رد کرد و خیالم راحت تر شد و حتی شرکت قبل گفت برای همکاری مجدد بعدا باهام صحبت خواهد کرد
که فعلا صحبتی نکرده…
ولی منظورم این بود که این تعریف کردنهای افراد از من برعکس برنامه ام رو بهم میریزه
شاید توی این هم خیری باشه
اینقد ازم تعریف میکنن اما من قبول ندارم، چون حس میکنم باید توی یک سری مهارت ها بهتر بشم بعد این تعریف ها رو نسبت به خودم میپذیرم
شاید خدا یه چیزی میخواد به من بگه از لابه لای این تعریف و تمجید ها
در هر صورت استاد با شما دارم خودم رو حفظ میکنم که سقوط نکنم احتیاج به یه ثبات فرکانسی دارم واقعا خسته شدم اما باز جمله احساس خوب اتفاقهای خوب رو تکرار میکنم
فایلهای شما رو گوش میدم تا ورودی های بهتری داشته باشم فرکانسم بهتر بشه 🌺
به نام خداوند بخشنده و مهربان
خداوند روزی ده و رهنما
سلام به استاد عزیزم سلام به مریم زیبانگر
واقعا وقتی این سفر نامه رو دنبال میکنی و هر روز ردپا میگذاری از خودت
از احساست میگی از حال خوبت میگی از کنترل ذهنت میای مینویسی از هدایت هات مینویسی چقدر هم حال خودت و خوب میشه و چقدر حسه خوبی به دوستانت میدهی و بهتر اینکه از این جنس احساس خوب و از حال خوب و کنترل ذهن هر روز و هر روز در زندگیت بهتر و بهتر میشه و افزایش پیدا میکنه
و هر روز در این مسیر زیبا آگاهی های جدید بدست میاری و هی نشانه رو دریافت میکنی
خدایاشکرت بابت این استاد عزیز
هر جا هستین ثروتمند و پایدار باشین