مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن
پس از درک این قانون که:
تمام اتفاقات زندگی ما-بدون استثناء- حاصل فرکانس های خودمان است، مهمترین مسئله یا شاید چالش ما این است که:
چطور می توانم فرکانس هایم را کنترل کنم؟
چطور مطمئن شوم که فرکانس خواسته هایم را ارسال می کنم؟
چطور با خواسته ام هم-فرکانس شوم؟
و شاید شما که در حال خواندن این متن هستی، مهمترین درگیریِ ذهنی ات این باشد که:
“اصلا فرکانس چیست و چگونه می تواند بر زندگی ام تأثیر بگذارد؟”
این فایل آماده شد تا پاسخ واضحی باشد برای جواب به این سوالات. برای اینکه درک ملموس تری از فرکانس داشته باشی، به این سوالات فکر کن:
“آیا تا کنون به گفتگوهایی که در هر لحظه در ذهنت می چرخانی، توجه کرده ای؟!”
و مهم تر ازآن، نقش این گفتگوهای ذهنی به ظاهر بی اهمیت را در خلق شرایط زندگی ات در جنبه های مختلف می دانی؟!
دقت کرده ای که جنس اتفاقات روزمره زندگی ات، چقدر شبیه به جنس گفتگوهایی است که غالباً در ذهنت می چرخانی؟ و مهم تر از همه، آیا می دانی می توانی با مدیریت این گفتگوها و جهت دادن به آنها، تجربه ی زندگی ات را از اساس تغییر دهی و مهم تر از همه آیا می دانی که این موضوع تنها کار زندگی تو به عنوان خالق شرایط خودت است؟!
منظورم همان نجواها یا گفتگوی های ذهنت با تو، پیرامون اتفاقات متنوعی مثل: شنیدن خبر یک حادثه خاص، مشاجره ای که با همسرت یا دیگران داشته ای، یا هر موضوع دیگری که برایت اهمیت دارد.
وقتی درباره تغییر باورها یا رسیدن به خواسته ها صحبت می شود، اکثر افراد به فکر انجام کار های عجیب و غریبی مثل هیپنوتیزم، هاله درمانی و … می افتند
برخی ها هم نیز دچار وسواس شده و مدام سوالشان این است که:
آیا باید مدام خواسته ام را تجسم کنم؟ آیا باید با دیگران درباره اش صحبت کنم؟ چند بار در روز این تجسم را انجام دهم؟ و…
در حالیکه ماجرا ساده تر از این حرفهاست. موضوع این است که:
همه تجارب زندگی ات، ساخته شده به دست فرکانس هایی است که در اثر تکرار همیشگی همین گفتگوهای ذهنی به ظاهر بی اهمیت، به جهان ارسال شده!
برای درک کامل این ماجرا، خودت را مثل یک دستگاه تولید فرکانس ببین و جهان نیز مانند دستگاه مترجمی فرض کن که فرکانس های تو را دریافت و به شکل “تجارب زندگی ات”، ترجمه می کند.
تمام اتفاقات زندگی ات، چیزی جز ترجمه ای از فرکانس هایت نیست! منشأ این گفتگوهای ذهنی یا بهتر است بگویم فرکانس ها، باورهایی است که در طی سالیان در ناخودآگاه ات شکل گرفته. یعنی باورهایت، به نحوه نگاه تو به اتفاقات، جهت می دهد. باورها نه تنها گفتگوهای ذهنی ات، بلکه رفتار و عکس العمل ات را نیز در آن جهت پیش می برد.
دلیل تأکیدم بر این موضوع، این است که:
گفتگوهای ذهنیات درباره هر موضوعی مثل ثروت و موفقیت مالی، روابط، سلامتی و … فرکانس های تو را در آن زمینه می سازد و جهان آن فرکانس ها را به شکل تجارب زندگی ات می سازد . یعنی اگر این گفتگوها مثبت نباشد، درباره هر خواستهای، خواه روابط باشد، خواه موفقیت مالی و …، تو را به سمت ایده ها، شرایط و راهکارهایی پیش می برد که در نهایت نتیجه اش تجربه ناخواستهی بیشتر و احساس غم، نگرانی، ناراحتی و در یک کلام، احساس بدِ بیشتر است.
پس اگر از آنچه که تجربه می کنی، راضی نیستی، اولین گام برای تغییر، کنترل گفتگوهای ذهنی ات در جهتی است که تو را به احساس آرامش برساند و اولین گام برای این کار، کنترل ورودی های ذهن است.
اگر قصد تغییر این گفتگوها را داری، اولین قدم را با توجه به نکات مثبت هر چیزی در پیرامونت بردار، ،فقط به داشتن احساس خوب، بیش از هر چیز دیگری اهمیت بده، آگاهانه فقط چیزهایی را ببین، بشنو و در ذهنت نگه دار که به تو احساس امید، آرامش و ایمان بیشتری می بخشد.
وقتی به اندازه کافی این روند را ادامه دهی، آنوقت گفتگوهای مثبت، گفتگوهای غالب ذهنت می شود.
یادت باشد به همان اندازه ای به سمت افراد، شرایط، موقعیت ها، فرصت ها و ایده های خوب هدایت می شوی که می توانی نجواهای ذهنت را کنترل نمایی
برای این کار، از دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها کمک بگیر. زیرا این دوره، بهترین جایی است که بصورت یکپارچه و کامل، همه چیز را پیرامون این موضوع مهم شرح و آموزش داده ام.
راهکارهای این دوره درباره قوانین کیهانی، نحوه شناخت خودت و خواسته هایت و نحوه ایجاد هماهنگی میان باورها و خواسته هایت، مانند یک گوهر ناب است که ذهنت را با ورودی هایی تغذیه می کند. آنوقت به سمت شرایط، فرصت ها، ایده ها و راهکارهایی هدایت می شوی که نتیجه اش، ورود خواسته ها، به صورت خود به خود و از راههای کاملا طبیعی و بدیهی است. این قانون بدون تغییر عالم هستی است.
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD263MB20 دقیقه
- فایل صوتی مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن18MB20 دقیقه
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 14 و 15 آذر رو با عشق مینویسم
امروز 14 آذر صبح وقتی اومدم سایت ،دیدم که یه دایره آبی هست و یکی از دوستان آگاهم برام پیامی گذاشته بود
با پیامشون این خواسته درمن شکل گرفت که از خدا بخوام اگر بشه یک کتاب بنویسم
میدونم که اگر خدا خواسته ای رو در دل هر کسی گذاشت توانایی رخ دادنش رو در اون میبینه و یه آیه ای یادم اومد
که خدا به اندازه توان هر کس بهش تکلیف پیده
آیه 286 سوره بقره
لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ لَهَا مَا کَسَبَتۡ وَعَلَیۡهَا مَا ٱکۡتَسَبَتۡۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِینَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تَحۡمِلۡ عَلَیۡنَآ إِصۡرࣰا کَمَا حَمَلۡتَهُۥ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلۡنَا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِهِۦۖ وَٱعۡفُ عَنَّا وَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَآۚ أَنتَ مَوۡلَىٰنَا فَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ
خدا هیچ کس را تکلیف نکند مگر به قدر توانایى او، نیکیهاى هر کس به سود او و بدیهایش نیز به زیان خود اوست پروردگارا، ما را بر آنچه به فراموشى یا به خطا کرده ایم مؤاخذه مکن بار پروردگارا، تکلیف گران و طاقت فرسا که بر پیشینیان ما نهاده اى بر ما مگذار پروردگارا، بار تکلیفى فوق طاقت ما بر دوش ما منه، و بیامرز و ببخش گناه ما را، و بر ما رحمت فرما، تنها آقاى ما و یاور ما تویى، پس ما را بر گروه کافران یارى فرما
از خیلی وقت پیش میگفتم یعنی میشه منم یه کتاب بنویسم ؟! اما میگفتم بلد نیستم و چجوری آخه
ولی اینبار با پیام دوست آگاه سایت ، حس کردم چه اشکالی داره منم میتونم خدا کمکم میکنه بنویسم
یه حسی بهم میگه که میشه ،منم میتونم کتاب بنویسم
اما باید رها باشم و از خدا کمک بخوام که خودش بگه
امروز من تمرین رنگ روغنم رو انجام دادم و به طرز شگفت انگیزی موقع کار تمرکز داشتم و به فایل های استاد گوش میدادم
و روز بسیار بسیار عالی داشتم
امروز من بازم گیر دادم که دوره قانون سلامتی رو بخریم و به مادرم و داداشم گفتم ،اما برادرم راضی نبود و گفت تو بگیر اگر نتیجه تو خوب بود ماهم استفاده میکنیم
میدونم که نباید میگفتم اما گفتم و سعی میکنم دیگه نگم
از روز 15 آذر بنویسم که پر از عشقه
امروز صبح که بیدار شدم تمرین ستاره قطبیم رو نوشتم و دیدم سارای عزیز جواب پیامم رو داده و من ازش درمورد قانون سلامتی پرسیده بودم که آیا هزینه زیادی باید برای خرید مواد غذایی بکنیم
که به من گفت عجله نکن و وقتی پول دوره رو نداری سعی نکن که از خانواده ات بگیری و باهم شریکی گوش بدین
وقتی اینارو گفت
یاد حرف استاد افتادم که اول گفته هاش تو دوره 12 قدم میگفت که اگر راضی بودن میتونین فایلارو در اختیار خانواده تون بذارین
اما اگر رضایت نداشتن به هیچ عنوان نباید بهشون بگین که دوره رو بخرن یا با شما شریکی گوش بدن
و من چشم میگم و متمرکز میشم روی دوره 12 قدم و میدونم که باید خودمو کنترل کنم
چون اگر خدا صلاح میدونست اولین دوره رو دوره قانون سلامتی رو بهم میگفت بخرم که کاملا ساده و راحت گفت دوره 12 قدم رو بخر و من به راحتی خریدم
خدایا شکرت
بی نهایت ازت سپاسگزارم
امروز هم خیلی تمرکزی روی تمرین رنگ روغنم کار کردم و نتیجه عالی بود
حس میکنم از وقتی دیگه گل سر درست نمیکنم و انرژیمو نمیذارم برای گل سر ، به طرز عجیبی تمرکزم روی نقاشی رفته و حس خوبی دارم
درسته که توی دو سه روز قبل مدام به این فکر بودم که برای مادرم انار ببافم و برای شب یلدا بفروشه
اما کنترل کردم ذهنم رو همه کامواهارو بردم دادم به مادرم که تو اتاقم مونده بود و اومدم به خودم گفتم و صحبت کردم با خودم که ببین اگر وقتی که میخوای بذاری روی 50 تا انار
و 500 هزار تمن بگیری از مادرت
همون وقت و انرژی رو بذار پای اینکه یه طراحی انجام بدی و یا یه نقاشی کار کنی و بفروشی
پس دیگه باید تمرکز کنی روی نقاشی
خدا مثل روز 13 آذر که تو دل تاریکی برات مشتری شد و آینه دستیت رو 280 خرید ازت
مطمئن باش اگر تمرکز بذاری روی نقاشی
صد در صد اتفاقات عالی برای تو رخ میده
پس متمرکز شو
خدایا شکرت که این همه کمکم میکنی بی نهایت ازت سپاسگزارم
امروز داشتم فایلای تیکه ای از اینستاگرام رو میدیدم که استاد صحبت میکرد ،دیدم یه دختر رفته رستوران علی دایی تو کامرانیه که اسمشو گفت 10 ten for ever و غذا گرفته و کل مبلغش 10 میلیون شده
دقیقا غذاهایی که نشون داد رو پایین شهر تهران خیلی ارزونتر میشد گرفت
با خودم گفتم ببین این یعنی باور به اینکه ارزشمند دونسته خودش رو و البته که کیفیت داره غذاهای رستورانش
و قیمتی که خواسته و ارزش کارش بوده گذاشته و مشتری میره براش
مشتری هایی که به راحتی 10 میلیون میدن
پس برای نقاشی های تو هم با ارزش واقعیش صد در صد مبلغی که میذاری به راحتی خرید میکنن .
پس آروم باش و الگو هارو ببین و به راحت ادامه بده طیبه
صد در صد برای تو هم میشه
کافیه که درمدار ثروت قرار بگیری
با ساخت و تکرار باورهای قوی برای مشتری و فراوانی و ثروت و اصل که خداست
بعد یه فایل از صحبت های مالک آمازون دیدم
میگفت که 6 امین ماه تاسیس آمازون ، اولین سفارششون رو گرفتن که پولش رو با پست براشون ارسال کردن توی فلاپی دیسک
و میگفت که سفارش رو بعدش ارسال کرده
وقتی دیدم گفتم ببین چقدر مشتری ها مشتاقن حتی اول پول رو با پست ارسال کنن تا سفارششون ارسال بشه
پس برای تو هم میشه که مشتری های ثروتمندی که عاشق نقاشی و کارهای تو هستن از قبل پول کار نقاشیت رو میفرستن و منتظر میشن تا نقاشیت ارسال بشه
پس برای تو هم میشه طیبه
فردا جمعه هست و من و مادرم میریم برای فروش
من نقاشیام و گردنبند و گوشواره انارمو میبرم و مادرم گل سراشو
مادرم گفت طیبه یه جا پیدا کردم هیچ نگهبانی کاری نداره بیا با من اونجا ، مگه نمیگی خدا همه جا برات مشتری میشه ، پس بیا اونجا و باهم بفروشیم
منم اگر خدا بخواد فردا میرم اونجا و تا ظهر بفروشیم و بعدش مهمون دعوتیم بریم ناهار خونه فامیلمون
خدایا شکرت
امروز طراحی هم انجام دادم که خیلی خوب بود
برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت از خدا میخوام
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
50. پنجاهمین روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا
من دیروز کلی نقاشی کشیدم و تا ساعت 12 داشتم طراحی طلا و جواهرات مسابقه هند که فردا که الان امروز شده تموم میشد رو مراحل آخرشو انجام میدادم گفتم ارسال کنم بعد بیام روز شمار تحول زندگیم رو ببینم
من روز 10 بهمن ماه بیدار که شدم شروع کردم به نقاشی تمرین رنگ روغنم و دیدم هرچقدر داره پیش میره مدل نشستنم پشت بوم داره صحیح تر میشه
با اینکه از سال 96 اکریلیک کار کردم همیشه رو زمین یا رو میز کارم رنگ میکرم رو سه پایه کار نمیکردم برام سخت بود نشستن و با سه پایه کار کردن
چرا اینو گفتم ؟چون که یه درسی ازش گرفتم
من اولین باری که شروع کردم به تمرینی که استاد رنگ روغن بهم داد تا تو خونه کار کنم ،وقتی شروع کردم انقدر خم میشدم سمت بوم و تو محو کردنش دقیق میشدم و چشممو نزدیک بوم میبردم حتی بوم رو روی سه پایه نمیتونستم بذارم و کار کنم کمر درد و شونه و گردن درد میگرفتم چرا ؟ چون اولین بار بود وبرام سخت بود
و من با این حال برای خودم آسونترش کردم و گفتم باشه بذارم زمین رو بوم سه پایه کوچیک زمینی کار کنم ولی بازم راحت نبودم
وقتی هربار رفتم سرکلاس و اونجا هنرجوی استادم که خودش استاد شده و کنار استادم به شاگرداش تدریس میکنه گفت که خودتونو اذیت نکنید شروع کنید از همین الان جلو سه پایه بشینید رو صندل و سعی کنید کمرتونو صاف نگه دارین
من تصمیم گرفتم اصول درستشو انجام بدم
گفت اگه از اول این کارو نکنید بعدا براتون سخت میشه درست نشستن
الان که دارم مینویسم یاد حرف استاد عباسمنش افتادم که میگفتن قانون هارو فهمیدین ،و راهش یکیه شما فقط سعی کنین که طبق اون اصول پیش برین نه اینکه طبق خواسته خودتون بخواین پیش برین که به نتیجه نمیرسین
یاد این حرف هم افتادم که تا وقتی عمل نکنی به دونسته هات نتیجه رو نمیبینی هدایت های بعدی رو نمیبینی
و چقدر جالب که امروز دقیقا من درمورد این درسی که گرفتم استاد هم درمورد قوانین تو این قسمت صحبت میکنن و من بارها این فایلو قبلا گوش داده بودم ولی امروز چیزای جدیدی شنیدم بعد چند وقت که گوش کردم
امروز من که رو صندلی جلوی سه پایه رو صندل نشسته بودم دیدم که چقدر راحت تر شده نقاشی کشیدن برام و اصلا بدنم درد نگرفت و من دارم در مسیر لذت میبرم و خیلی راحت تر شده
یاد اوایل آشنا شدنم با قوانین خدا افتادم که کنترل ذهنم و کنترل گفتگو های ذهنیم چقدر برام سخت بود و یه وقتایی انقدر تلاش میکردم که به خودم میگفتم چقدر سخته و کی میشه آسونتر بشه که بتونم کنترل ذهنمو داشته باشم
الان که دارم مینویسم میبینم که من چقدر تغییر کردم تو این مدت از 7 مهر 1402 تا الان که شد 4 ماه
و من چقدر واقعا تغییر کردم و بهترین خودم شدم نسبت به روز گذشته ام موفق ترینم
و راحت تر شده کنترل ورودی های ذهنم از وقتی که تصمیم گرفتم به اصول دقت و توجه کنم ،به زیبایی های خدا توجه کنم به سپاسگزاری بابت تمام نعمت هام که میگم به خدا و لذت میبرم
من امروز تا حدودی نجواهای ذهنم داشت منو از مسیر میاورد بیرون و از خدا خواستم کمکم کنه و رفتم با پاسخ به دیدگاه یه دوست عزیز که از فایل قدرت اراده و نحوه عملکرد مغز انسان و بعد خدا یهویی برام تو اول صفحه سایت یهو صفحه عمومی یه خانم رو که اسمشون نازنین بودو باز کرد و بهم جواب رو داد تو نظرشون درمورد توحید عملی قسمت دو
و بعد من اومدم اینجا تا روز شمار تحول زندگیم رو بنویسم که دیدم بله دقیقا موضوعات و هدایت های خدا و جوابی که بهم گفت دقیقا بهم هر لحظه داره کمک میکنه و خدا باز هم قدرتشو بهم نشون داد
من طراحیای طلا رو که تو سه گروه بود امروز ارسال کردم فایل تصویرشو تو سایت هند و به خدا گفتم باقی با تو تو خودت داری تلاشم و عشقم رو میبینی
خودت هدایتم کردی منم با عشق تلاش میکنم
من امروز یعنی 10 بهمن که میخواستم فایلامو بفرستم درمورد توضیحات گردنبندایی که کشیرم و جا عطری که طراحی کردم باید به زبان انگلیسی مینوشتم
خدا با بینهایت دستانش بهم کمک کرد و دختر عمه ام که زبان انگلیسی بلده و میخواد بره یه روز یه کشور دیگه بهش دادم و برام تک تکشون رو ترجمه کرد
و من ارسال کردم واقعا خدا بهم خیلی کمک کرد
و بعد درمورد سایز عکسم که نوشته بودن باید آ4 باشه من فتوشاپ بلد نبودم نمیدونستم چیکار کنم یهویی یادم اومد که دوستم فتوشاپ بلده آخر شب بهش پیام دادم و گفت بفرست و در عرض 10 دقیقه برام کاراشو انجام داد و باز هم دستی بود از دستای خدا و بینهایت از خدا و از دوستم تشکر کردم واقعا کارامو خدا خیلی خیلی خوب و عالی انجام میده و همه برای من کمک میکنن و انسان های خوب و محترم و عالی اطرافم هستن در جهان هستی هستن که برای رسیدن به اهدافم کمکم میکنن و من بی نهایت سپاسگزارم
من چقدر خوشحالم که برای اهدافم قدم برداشتم و شبا دیگه دیر میخوابم و با عشق کار میکنم نقاشی میکشم
حتی خدا خواب رو از چشمام گرفته حتی من انرژیم بینهایت زیاد تر از قبل شده
من حتی ذوق و شوقم برای رسیدن به اهدافم بیشتر شده و بیشتر به خودم میگم که طیبه وقتی بقیه تونستن پس منم میتونم
وقتی انسان های موفق برای بار اول تو مسابقات طراحی طلا شرکت کردن و مقام آوردن منم میتونم
و میشه چون خدا تمام صفر تا صد نقاشی و طرحشو بهم داده و من به قدرتش باور دارم که انقدر زیاد بهم قدرتشو نشون داده که سعی میکنم به خودم بیشتر یادآور بشم
مچ بهت خدای قشنگ و عشق باحال من عشق دلم ماچ بهت دوستت دارم
وای عشق میکنم وقتی حسش میکنم
برای استاد باحال و عزیزم استاد عباسمنش و خانم شایسته مریم جان عزیز و خوشگل خودم بینهایت ثروت و عشق و شادی و سلامتی و آرامش و بهترین هارو از خدا میخوام براتون و همچنین برای تک تک اعضای این سایت پر از عشق و آگاهی
زندگیاتون دنیا و آخرتتون بهترین باشه از همه چی بینهایت باشه براتون و بی نیاز باشید
خدای بی نهایت سپاسگزارتم ماچ مجدد بهت
و الان هم بیدار میمونم و دو تا گردنبند کشیدم رنگ کنم تا صبح که فردا هم اونارو بفرستم به مسابقه طلا و جواهرات لهستان که 27 امیم دوره اش هست که خداروشکر میکنم که هدایتم کرد به سمت مسابقات و تلاش میکنم
به نام ربّ
سلام با بینهایت عشق
27.بیست و هفتمین روز از روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا
خدای من ،چند دقیقه پیش از صاحب اختیارم خدا در مورد تصویر سازی نقاشیم یه ایده ناب گرفتم
وای فوق العادست
چند ساعت پیش دیشب که تو روز 26 تحول زندگیم نوشتم که سرکلاس استاد نقاشیم گفت که هر کس تصویر سازی ذهنیش خوب باشه بهش آموزش میدیم و میگیم چجوری کار کنه رنگ روغن تا به اون تصویر مد نظرش به شکل عالی برسه
و بعد در ادامه حرفش گفت که من تو روز شمار روز 26 ننوشتمش
انگار خدا خواسته که الان که بهم الهام کرده بیام و بنویسم
استادم سرکلاس گفت که یه خانم هنرمند بود که درس نقاشی رو تو کشور انگلیس خونده بود و امده بود ایران تا استادمو ببینه و بهش گفته بود که ایده خاصی برای نقاشی به ذهنم نیومده ولی میخوام زندگی خودم رو به تصویر بکشم
استادم گفت که بعد زندگیشو تعریف کرد و شروع کردیم به کمک کردن برای طرح کلی که شد 10 تا تابلو که به صورت موضوعی پیش میرفت
در ادامه گفت که برده بود نقاشیاشو انگلیس کاراشو و اونجا یه مجموعه دار کل تابلو هاشو یک جا ازش خریده بود و به استادم گفته بود که تا حالا اینجوری نفروخته بودم کارای هنریمو
و استادم در جواب گفته بود که چون کارت موضوع داشته و ایده از خودت بوده و از جایی برنداشتی
وقتی فکر میکنم به تمام هنرمندا میگم خدا تو برای همه شون الهام کردی با توجه به باورهایی که داشتن
من این حرفشو خیلی دقت نکردم که مثلا منم زندگیمو به تصویر بکشم
اون لحظه فقط به خدا میگفتم که خدا میدونم همه این حرفارو تویی از زبون استادم بهم میگی
و بعد به استادم گفتم نقاشیای منم میشه که با دستم خط و خطوط کشیدم و هرچی دیدم جاش گذاشتم و تابلو شد گفت اونم میشه ولی تصویر سازی ذهنی با موضوع تابلوی تو فرق داره
و بعد گفتم توقعمو زیاد کردی خدا من ازت تصویر سازی و موضوعی برای نقاشی با رنگ روغن میخوام که استادم گفت وقتی که یاد گرفتین که چیزای بیشتری با رنگ روغن کار کنین اونموقع تصویر سازی رو شروع میکنیم و هر کس ببینم ایده خلاقی داره بهش کمک میکنم تا ایده شو به تصویر بکشه
بعد من الان باز میخواستم بخوابم یه لحظه دراز کشیدم گفتم خدا مثلا چه موضوعی باشه که تصویر سازی ذهنی رو به تصویر بکشم تو رنگ روغن و اینکه باز خودت توقعمو بالاتر بردی و حریصانه ازت میخوام که تابلوهامو به موزه ها ،به مجموعه دارا،به بهترین حراجی ها و بالاترین و تیلیاردها دلار بینهایت به فروش برسونی البته خودت میگیری ازم میدونم
بعد یهو مثل یه فیلم رد شد از جلو چشمم مثل یه جرقه
که موضوعش باور باشه باور به خدا یهویی یه صدایی باز شنیدم گفت نه موضوع توحیدی عمل کردن و خدارو قدرت دونستن ، خدای واقعی و تغییر زندگیت باشه که بهت هر لحظه الهام میکنه و زندگیت رو با باور هات به قدرتش متحول کرده
وای این بینظیر ترین نقاشی تو کل جهان هستی میشه من میدونم خیلی خاص و ناب میشه
وقتی من این الهام و ایده رو از خدا گرفتم ساعت 00:04 روز 17 دی 1402 و یهویی هدایت شدم تو روز 27 ام روز شمار تحول زندگیم اینجا رد پامو بذارم
و من این ایده رو اجرا میکنم وقتی که موقعش برسه که رنگ روغن رو قشنگ یاد گرفتم ،چون الان تو مرحله اولیه هستم باید تکاملمو طی کنم
استاد نقاشیم گفت الان هرچی ایده اومد براتون زود یادداشتش کنید و یادتون باشه به وقتش که رنگ روغنتون خوب پیش رفت به اون جایی که من گفتم که دیدم بلد شدین و با کیفیت میتونین کار کنین ،اونموقع شروع میکنید به عمل کردن به ایده هاتون
الان تمرکزتون تو یادگیری باشه و تلاش برای هدفتون
که در ادامه گفت سه سال طول میکشه تا همه چیز یاد بگیرین و استاد بشین البته با تمرین و تلاش
وای که چقدر من خوشحالم از این همه عشق و محبت خدا و توجهش به من خیلی احساس بسیار بینهایت ارزشمندی میکنم که خدا نذاشت که یه روز از روش بگذره چند ساعت بعد قشنگ یه ایده ناب و فوق العاده داد بهم
من تو نوشته هام با خدا همیشه میگفتم خدا به من طرح هایی الهام کن که هر کس نقاشیامو دید یاد تو بیفته و اسم تو رو به زبون بیاره
الان با این ایده ای که بهم داد بیشتر به قدرتش پی میبرم که با به تصویر کشیدنم میدونم که ناب ترین میشه چون خدا صفر تا صدشو باز انجام میده خدایا شکرت
خیلی خوشحالم خیلی دوست داشتم بیام اینجا بنویسم که چقدر حس خوب دارم
اینجا که نوشته بودین :
اما کشف قوانین زندگی از تو خالق بهتری میسازد
چقدر حس خوب داشت برام تک تک نوشته هاتون تو توضیحات قسمت روز 27 ام
برای همه دوستان آگاه و استاد و مریم خانم شایسته بینهایت عشق و شادی و ثروت و سلامتی و آرامش از خدا میخوام