شهود و الهام الهی - صفحه 44


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    602MB
    40 دقیقه
  • فایل صوتی شهود و الهام الهی
    19MB
    40 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

823 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا شجاعی گفته:
    مدت عضویت: 1140 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    استاد چقدر عالی و خوب و ساده در مورد قوانین صحبت می کنید یعنی به صورتی توضیح می‌دهد که جای هیچ سوالی نمیزارید. ممنونم از شما

    همیشه تو ذهنم قبل از اینکه با شما و قوانین آشنا بشم ، و میدیدم موقعیت مردم رو و مشکلاتشون رو

    میگفتم نمیشه که،باید یک چیزی یک قانونی یک راهی برای بهتر زندگی کردن تو این دنیای زیبا و بزرگ وجود داشته باشه ولی هیچ وقت به جواب نمیرسیدم

    تا اینکه به فایلهای شما هدایت شدم ولی فقط گوش میدادم و در لحظه آروم میشدم

    تکرار و تکرار تکرار

    ولی الان و در این لحظه میخوام بگم قلبم پر

    از عشق با خدای مهربونم شده و دارم تکاملی آماده میشم هر روز و هرروز که خالقم رو بیشتر بشناسم

    نمیدونم چی بگم فقط نمیتونم بگم استادم ممنونم که دستی از دستان پروردگار مهربانم در زندگیم شدید ممنونم

    در پناه خالق زیبایی ها باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1113 روز

    سلام و روز ب خیر خدمت استاد و تو دوست عزیز ک کامنت رو پیخونی

    تو رندگی خیلی ضربه های سختی خوردم وقتی که به غیر خداوند گوش دادم وقتی که به کسانی گوش دادم ک خودشون خدا رو گم کرده بودند و این از زندگیشون نمایان بود

    وقتی بود ک خداوند از هر جهت مرا بانعمت هایش خوشحال تر می‌کرد روزگاری که از هر جهت نعمت برام میپومد پول رابطه عاطفی عالی شغل عالی آدم های فوق العاده

    مشت خوردم از همه چهت با مخ اومدم زمین

    درد کشیدم درد

    گفتم خودکشی کنم

    اما دستمو ب لطف خودش ب سپتش بلند کردم و خودش نجاتم داد دوباره

    گفتم اشکال نداره دوباره شروع میکنم

    و امروز دوباره به نقطه ای رسیدم ک نعمت ها ب لطف خداوند از هر جهتی داره وارد پیشه

    پناه میبرم ب خودش از اشتباه های آیندم

    میدونم منو میبخشه چون خودم میدونم که ممکنه اشتباه کنم و من کامل نیستم پس خودمو قبلش میبخشم تا احساس بهتری داشته باشم و با علم به این که خداوند همیشه با منه خودمو میبخشم ب خاطر اشتباهات آیندم

    چون اون هم منو بخشیده ب خاطر اشتباهاتم چون اون بهتر از هرکسی میدونه ک من کامل نیستم

    خدایا سپاسگزارم بابت هدایت هات و این مسیر لذت بخش

    ازت میخام هر لحظه خودت منو هدایت کنی به راه مستقیم

    واقعیت اینه کا به شدت به هر خیری که از تو به من برسه فقیر و نیازمندم و بدون اون در گمراهی

    ولی فقط با اون در حال خوبم

    فقط ر شرایطی که خودش باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    تنها خدا برایم کافیست گفته:
    مدت عضویت: 1115 روز

    فتبارک الله احسن الخالقین

    سلام‌ به استاد عزیزم و مریم جان و تمامی همراهان عزیز

    چقدر خوبه که بازم از کلام استاد عزیز صحبت خداوند با بندگان در مسیر رو میشنوم اینقدر محکم میکه شهود منطقی نیست دنبال منطق در جریان شهود‌نباش

    این دلم منو آروم تر میکنه

    اخه من به آگاهی های ک بهم میشه گوش نمیدم‌چرا؟چون منطقی نیستن

    حالا جالب اینجاست شیطان از همین نقطه ضعف ما ورود میکنه یعنی همین منطق و‌وسوسه در ذهن

    ولی خداوند از جایگاه قلب

    خدایا شکرت برای بنده های هرچند ناخالصت مث من بازم لطف و رحمتت جاری هست و خیلی بیشتر از ما بهمون هدایت حتی ب اجبار میرسونی

    یعنی ی وقتایی از خداوند خواسته ای. داریم بعد ب هدایت خدا گوش نمیدیم‌ولی خداوند با ترفند های خودش مارو مجبور میکنه از مسیر هدایتش پیروی کنیم چون

    می‌خواد ما به خواسته هامون به راحتی برسیم اخه عاشق رسوندن ما به خواسته هامونه

    خدایا ازت تمنا دارم همه مون رو در تسلیم هدایت بودن یاری کنی یاری حتی به زور

    خدایا ازت سپاسگزارم داری بهم هدایت میرسونی

    خدایا شکر برای وجود همسر عزیزم

    خدایا شکرت برای وجود دختر عزیزم

    خدای من شکرت وکیل و همه کاره من هستی و همواره خیر و‌نعمت به من میرسونی تحت هر شرایطی

    خدایا شکرت

    در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    Zahra گفته:
    مدت عضویت: 1756 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام

    اگرمی خوای روی شهودت حساب کنی باید تجربیات گذشتت و پاک کنی وروی تجربیاتت گذشتت حساب نکنی

    چندوقته دلم می خواست یه داستانی را بنویسم

    توی سایت اما نمیدونستم زیرکدوم فایل یا کجا

    بنویسم تا اینکه امروز توی شانه های من هدایت

    شدم به این فایل ودیدم بی ربط به این فایل نیست.

    قبل از آشنایی با استاد ترس های زیادی داشتم که

    یکی از اون ترسهام رانندگی کردن ورفتن توی جمع

    مردانه وهم صحبت شدن با مردها بود، بــــخاطر باورهایی که از بچگی بهمـــون داده بودن خلاصه

    که از دوسال بود بااستاد آشنا شده بودم که تصمیم

    گرفتم پا روی ترسم بزارم وبرم گواهینامه بگیرم.

    فروردین سال 1401تصمیم گرفتم برم ثبت نام کنم

    اینم بگم وقتی میری توی دل ترسهات اولش خیلی سخته به حدی که برای من مثل مرگ بود یعنی دوست داشتم بشینم وگریه کنم وبگم بیخیال

    همه آرزوهام

    ولی گفتم هرچی هم بشه من باید برم توی دل ترسهام، وتوکل به خدا کردم ورفتم ثبت نام کردم

    بعدش دیدم چقدر کارها راحت پیش رفت وبیشتر

    شرکت کننده ها توی کلاس خانم بودند ومربی هم

    که مرد بود چقدر خوش برخورد ومهربون بود.

    دیگه کم کم ترسم ازروبرو شدن بامردها کم شده بود، کلاس های آموزشی که تموم شد بایدمربی برای آموزش رانندگی انتخاب میکردیم ازاونجایی که من با مربی مرد راحت نبودم تصمیم گرفتم مربی زن انتخاب کنم که نوبتم واسه 20روز بعدش

    افتاد، 2روز بعد من رفتم وکلاسهای آموزش رانندگی

    که 12جلسه بود و یاد گرفتم و از همون مربی پرسیدم که آیا برای امتحان گرفتن افسر زن هم میاد گفت خیلی کم شاید سالی یکبار بیاد اونم تازه اومده بوده به این زودی ها دیگه نمیاد شاید سال

    دیگه بیاد ومن این حرفش وقبول نکردم وتوی دلم

    گفتم خدا کاری میکنه که به این زودی ها بیاد. خلاصه امتحان کتبی وهمون بار اول قبول شدم نوبت به امتحان رانندگی که رسید افسره مرد بود

    واسترس گرفته بودم بقیه را هم نگاه میکردم استرسم بیشتر میشد همه اون آدمهایی که خونسرد بودن قبول میشدن همون بار اول، بار اول

    قبول نشدم قرار شد یه جلسه جبرانی آموزش رانندگی داشته باشن اونایی که قبول نشده بودن منم بازم از ترسم مربی زن برداشتم یه روز قبل امتحان که رفتم آموزش ببینم یعنی بدترین حالت

    ممکن وآموزش داد جوری که هیچ آموزشی نداد

    وطبق معمول دوباره فرداش امتحان رد شدم بازم

    افسرمرد زود. بازم باید مربی انتخاب میکردم واسه

    آموزش رانندگی این دفعه گفتم هرجوری که شده

    باید مربی مرد انتخاب کنم تا ترسم بریزه ویه مربی

    مرد که اونقدر خوب آموزش میداد که اکثریت اون وانتخاب میکردن منم اون مربی وانتخاب کردم ولی

    برای آموزش که رفتم کلی استرس داشتم اما واسه

    آموزش که رفتم جوری آموزش میداد که کلا استرسم رفع شد خداوند خیرش بده و پولی که میگیره حلالش وازهمینجا براش آرزوی خیرو سلامتی میکنم اونقدر خوب آموزش داد ونکات ریز

    وخوب یاد داد که فرداش قبول شدم.

    اماروز امتحان به همسرم گفتم من مطمئن هستم امروز قبول میشم باید سرکار نری وپیش من

    بیای تا وقتی قبول شدم کارهای اداریش وباهم بریم انجام بدیم و پیشم اومد با خودم هم تکرار

    میکردم خدایی که آتیش وگلستان کرد واسه ابراهیم و دریا را باز کرد برای موسی قلبهاراهم به سمت من نرم میکنه، رفتم برای امتحان آموزشگاه

    که رسیدم دیدم دوتا افسربرای امتحان هست که

    یکیش افسر خانم هست اشگ توی چشمام جمع شدگفتم خدایا توکی هستی که اینقدر خوب به خواسته ها پاسخ میدی، خلاصه که با همون افسر

    خانم اونروز توی امتحان قبول شدم

    می خواستم این کامنت وبنویسم تا هم برای خودم

    یاد آوری بشه که به اندازه ای که خدا را باور داریم

    به خواسته هامون پاسخ میده

    می خواستم با خودم وهر کی که این کامنت و

    می خونه بگم بیایید بجای دست وپا زدن وبیش از

    حد تلاش فیزیکی کردن روی باورهامون وایمانمون

    به خدا کار کنیم وباور داشته باشیم خدا پاسخ می دهد به شرط داشتن ایمان قلبی نه زبانی

    خداوندا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادی ونه گمراهان وکمک کن در این راه ثابت قدم بمونیم

    خداوندا ما را به راهی که استاد عباسمنش را هدایت کردی هدایت کن که این راه راه یکتاپرستی وپراز نعمت وثروت وخوشبختی وعاقبت بخیری است.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    فرزانه گفته:
    مدت عضویت: 1297 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد عزیزم ، خانم شایسته مهربان

    و همه دوستان عزیز

    استاد من پریروز انتخابی داشتم بین دو تا چیز نمیدونستم کدوم رو بردارم درنهایت

    اونیکه ب نظرم منطقی بود (یعنی انتخاب تکراری همیشه م) رو انتخاب کردم

    دیروز دیدم اون موردی ک برنداشتم ولی سر راه من قرار گرفته بود و ب نظرم خوب بود ولی منطقم نزاشت قبول کنم

    افزایش قیمت داشته و ب قیمت واقعی رسید

    در عرض 1 روز

    درصورتیکه روزی ک من باهاش مواجه شدم قیمتش خییییلی پایین بود

    ولی من ذهنم هزار جور منطق آورد ک ن برش نداریاااا و …

    اولش حسم بد شد ک چرا اینکار رو کردم

    و بعد زدم رو نشونه امروزم با این سوال

    خدایا من چرا الهامایی رو ک بهم میشه رو نمیفهمم؟!

    و فایل شهود و الهام الهی اومد

    الله اکبر

    آخه انقدر دقیق ؛ من هدایت شدم ب جوابم

    خیلی دوستتون دارم استاد

    انشاءالله هرجا هستید سلامت و شاد و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    فرزانه گفته:
    مدت عضویت: 1297 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام ب استاد عزیزم ، خانم شایسته مهربان

    و همه دوستان عزیز

    استاد من پریروز انتخابی داشتم بین دو تا چیز نمیدونستم کدوم رو بردارم درنهایت

    اونیکه ب نظرم منطقی بود (یعنی انتخاب تکراری همیشه م) رو انتخاب کردم

    دیروز دیدم اون موردی ک برنداشتم ولی سر راه من قرار گرفته بود و ب نظرم خوب بود ولی منطقم نزاشت قبول کنم

    افزایش قیمت داشته و ب قیمت واقعی رسید

    در عرض 1 روز

    درصورتیکه روزی ک من باهاش مواجه شدم قیمتش خییییلی پایین بود

    ولی من ذهنم هزار جور منطق آورد ک ن برش نداریاااا و …

    اولش حسم بد شد ک چرا اینکار رو کردم

    و بعد زدم رو نشونه امروزم با این سوال

    خدایا من چرا الهامایی رو ک بهم میشه رو نمیفهمم؟!

    و فایل شهود و الهام الهی اومد

    الله اکبر

    آخه انقدر دقیق ؛ من هدایت شدم ب جوابم

    خیلی دوستتون دارم استاد

    انشاءالله هرجا هستید سلامت و شاد و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1174 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خودم

    این فایل نکته ها و درس های عالی فراوانی را در خودش برای من داشت

    یک نکته عالی که یاد گرفتم این بود که چیزی بنام شانس وجود ندارد

    اگر شانس وجود داشت جریان این جهان هم جای حرف و بحث داشت

    همه اینها جز گفته های عام مردم نیست بلکه آن چیزی که مهم است و قابل تعمل است این است که تمام اتفاقات زندگی من حاصل افکار و باورهای خودم است

    این من هستم که با افکار و باورهای خودم شرایطی را برای خودم به وجود می آورم که چه برخورد و چه رفتاری با من بشود

    زمانی که من صبح از خواب بیدار می شوم و در دفتر سپاسگذاری خودم خواسته های خودم را می نویسم و از خدای خودم می خواهم که من را هدایت کند تا به خواسته های خودم برسم

    آنوقت با حال خوب براحتی به خواسته های خودم خواهم رسید

    این را باید بدانم که هر چه است در درون افکار من است

    وقتی که با ایمان و با حس خوب این را باور دارم که به آنچه که می خواهم دست پیدا خواهم کرد بی شک موفق خواهم شد و به هر چیزی که می خواهم دست پیدا خواهم کرد

    نکته دیگر که باید همیشه آنرا به یاد داشته باشم و همیشه به آن توجه کنم و به آن عمل کنم

    الهاماتی است که از طرف خدای من به قلب من وارد می شود

    یادم باشد که باید همیشه به این الهامات اطمینان داشته باشم و هر چه بر دل من وارد می شود آنها را انجام بدهم

    خداوند را شاکرم که همیشه مراقب من است و همیشه من را هدایت می کند تا براحتی و آسانی بتوانم به خواسته های خودم برسم

    به راحتی و آسانی زندگی من را روان می سازد

    او قدرت برتر این جهان هستی است پس چه لزوم دارد که من بترسم و دل به گفته های او ندهم

    یاد بیگرم که همیشه به قلب خودم اعتماد کنم و آنچه که او به من می گوید را عمل کنم

    این درس را در زندگی خودم اجرا کنم بی شک من موفق ترو پیروزتر خواهم بود

    چه باورهای زیبایی استاد در این فایل گفتند

    خداوند بهتر از من می داد

    خداوند بهترین کمک دهنده است

    خداوند بهترین یاری دهنده است

    الهامات خداوند همیشه بهترین خواهد بود

    دل به خدای خودم دادن همیشه باعث آرامش من خواهد بود

    با خدای خودم شاد و پیروز هستم

    اینها را باید همیشه و همیشه در زندگی خودم داشته باشم

    سپاس از استاد عزیز

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    محمد درخشان گفته:
    مدت عضویت: 1923 روز

    به نام خدا

    سلام

    چرا وقتی ماه کامل میشه لاک پشت ها میان بیرون از آب؟

    جوابم من این بود که چون هوا روشن میشه میان تا غذا پیدا کنن

    الان دارم به یکی از ایرادات بزرگ خودم پی میبرم و اون چیه،اون پذیرفتن خیلی چیزها بدون تحقیق هست،تو چرا پذیرفتی سوال چرا ماه کامل میشه چرا باید بپذیری اول رجوع کن به مغزت یا یه سرچی بزن تو گوگل ببین با منطق جور در میاد یا فقط چون استاد پرسیده میخوای قبول کنی که درسته،یا در مورد گوشت سگ منم تا همین 2 سال پیش فکر میکردم گوشت سگ نجسه چون از دیگران شنیده بودم و نپرسیده بودم چرا نجسه تا اینکه خودم رفتم قرآن دیدم نه خیر گوشت مردار،گوشت خوک ،گوشتی که به غیر خدا کشته شده حرام ،اونم همش دلیل داره

    گوشت مردار چون خون در گوشتش وجود داره و ممکنه خونش الوده باشه و به همین دلیل اون حیوان مرده باشه،حیوان سالم که خود به خود نمیگیره

    گوشت خوک چون گوشت خوک پر از کرم هست و مریضی هست

    گوشتی که به غیر از خدا کشته شده باشد چون در راه شرک و بت پرستی در مقابل بت ها برای اجابت دعا کشته شده و اگه مردم به این امر عادت کنن بت پرست میشن و فکر میکنن کارها را اون بت انجام میده براشون

    همین باور که خداوند هدایت میکنه،همین باور که خدا بهتر از تو میدونه،همین باور نشان دهنده ایمان تو به خداست

    چون خدا بارها تاکید کرده در قرآن که بر ماست هدایت شما،مقرر شده،مقرر شده یعنی قانون اینه و لاغیر

    شهود با منطق جور در نمیاد،شهود اصلا منطقی نیست،اگه می خواهیم روی شهودمون حساب کنیم باید هر آنچه از گذشته بوده را پاک کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1245 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    پرسیدن سوالات نامناسب از خود باعث می شود که به جواب های نادرست هدایت شده و از مسیر درست منحرف شویم . ذهن ما همواره در حال پرسش و پاسخ است و اگر بتوانیم سوالات مناسب طراحی کرده و در هر لحظه از خود بپرسیم کنترل ذهن ما بیشتر شده و راحت تر می توانیم بر روی خواسته های خود متمرکز شویم.

    همواره از خود درباره ی درستی و نادرستی حرف هابی که می شنویم سوال کنیم. هیچ گاه بدون تفکر چیزی را نپذیریم. برداشت ما از موضوعات، متفاوت است باید آن را با قوانین تطبیق دهیم .بسیاری از کتاب ها، فیلم ها و…. حاوی باورهای نامناسب بوده و حتما باید به تحقیق، بررسی و تفکر در باره ی آن بپردازیم حتی در مورد قرآن نیز به درک و فهم آیات آن پرداخته تا منظور آیات را به درستی درک کنیم. آیات قرآن کاملا فرکانسی و دارای منطق درستی است.

    بیشتر افراد بدون تفکر و بررسی هر چیزی را می پذیرند. شهود و الهام الهی همیشه منطقی نیست اما اگر به آن عمل کنیم نتیجه آن را خواهیم دید. شهود تنها با قلب ما قابل درک است. خداوند نیروی قدرتمندی است که مسیر را از بالا دیده و ما را به بهترین راه درست هدایت خواهد کرد.

    ما با ذهن منطقی خود که حاصل ورودی های نامناسب و تجارب ناجالب ماست هیچ گاه نمی توانیم مسیر درست را تشخیص دهیم باید تسلیم خداوند باشیم و اجازه دهیم که او ما را هدایت کند. تمام پیامبران اینگونه عمل کرده و به نیرویی که آن را نمی دیدند اعتماد و ایمان کامل داشتند.

    قلب ما جایگاه شهود و احساسات ما است، اما ذهن ما همواره مقاومت دارد. خداوند در هر لحظه تمام موجودات را هدایت خواهد کرد، پس به نیروی او ایمان و باور و اعتماد داشته باشیم تا قدم به قدم و به تدریج ما را هدایت کند.خداوند فرموده اگر از هدایت من پیروی کنید هرگز ترس و غمی نخواهید داشت. خداوند بر خود هدایت ما را واجب کرده است و ما با اعتماد به خداوند به تمام خواسته های خود خواهیم رسید. تسلیم بودن یعنی پاک کردن تجربیات گذشته، پذیرفتن اتفاقات به ظاهر غیر منطقی و ناجالب، داشتن احساس خوب، عمل کردن به الهامات و تایید کردن آن چه قلب می گوید است. اطمینان به این که حتما نتیجه ی خوبی در پی خواهد داشت و حساب نکردن بر تجربیات نادرست گذشته .

    خداوند همواره در حال اجابت درخواست های ما است به شرطی که به او اعتماد کنیم. اگر تسلیم باشیم هدایت خواهیم شد اما اجباری در پذیرفتن هدایت نیست ولی اگر بترسیم و تسلیم نباشیم هرگز هدایت نخواهیم شد. خداوند هیچ گاه مسیری را برای ما انتخاب نخواهد کرد بلکه باز کننده ی راهی است که ما انتخاب کرده ایم .

    خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    مینا رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 767 روز

    سلام به استاد گلمون و دوستان و خانم شایسته

    اسناد میخوام درمورد سوالی که اول برنامه پرسیدید بگم خب وقتی داشتم فایل رو گوش میدادم همون اول شما پرسیدید که چرا وقتی ماه کامل میشه لاک پشت های میان بیرون خب جواب من این بود که چون که حیوانات توی تاریکی شاید توی مستنید ها دیده باشید توی تاریکی چشم هاشون یه شکل دیگه میشه و میتونن غذا رو خوب پیدا کنن منم گفتم آره دیگه اینا تو تاریکی بهتر میتونن غذا پیدا کنن برا همین وقتی ماه کامل میشه لاک پشت ها از آب (میاد بیرون)

    ولی وقتی گوش دادم به ادامه ی فایل اون شما توضیح دادید و … اینا آخرش گفتید که وقتی ماه کامل میشه لاک پشت ها از آب (بیرون نمیاد) خیلی تعجب کردم بعد رفتم تو گوگل سرچ کردم و واقعا سوال اشتباه بود

    خیلی خیلی مغزم درگیر این سوال شده بود از مامانم و خواهرم و… خانوادم پرسیدم اونا هم یه جواب دیگه میدادن یعنی اصلا فک نمیکنن که سوال شاید اشتباه باشه وقتی داشتم می‌پرسیدم یه چیزی به ذهنم رسید گفتم آره من میتونم با این سوال بفهمم کی زرنگه کی خنگه و

    چند روز بعد که دباره همین فایل رو گوش میدادم یاد مدرسمون افتادم گفتم اگه من با این سوال میتونم بفهمم کی زرنگه کی خنگه خب پس بیام از همکلاسی ها هم بپرسم

    وقتی که از چند تا همکلاسیم که بهم نزدیک بودن پرسیدن گفتن:

    چونکه میخوان تخم گذاری کنن . چونکه میخوان جفت گیری کنن . چونکه میخوان با خدا صحبت کنن .چونکه میخوان ماه رو ببین و بعضی ها هم جواب ندادن…

    وقتی من داشتم از اینا می‌پرسیدم فک میکردم همه مثل خودمن هیچ وقت سوال نمیکنن هیچ وقت سوالی تو وچود شون نیست که بخوان بپرسن و… و فهمیدم بحث خنگی و زرنگی نست چونکه همه منطقی هستن

    و چونکه خودمم کلاس ششم یعنی 13 ساله ولی چونکه یه سال افتادم، هستم فک میکردم دیگه همی مدرسمون باید بدونن که جواب چیه

    ولی خب انتظار بی جا داشتم

    استاد ازتون یه دنیا سپاس گذار و همین طور از خانم شایسته که میخواست یه کار دیگه داشت ولی واسه‌ی این فایل وقت گذاشت مرسی

    شکر گذار خداوند خالق هستم

    ممنون از همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: