این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-26 03:55:022022-12-12 06:54:43تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
720نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد عزیزم با همه ی احترام وعشقی که نسبت به شما دارم نمیتوانم این موضوع را به مورد پیش آمده در ایران ربط دهم ای کاش میشد باهاتون حرف بزنم خیلی نیاز دارم که موضوع رو برام روشن کنید.اصطلاحا کم آوردم و انتظار داشتم شما فایلی را برای ما تهیه کنید و روی سایت بذارین ولی …
درمورد سوالی ک در فایل پرسیدین باید بگم من اینو تجربه کردم. وقتی ک با همسرم به یه تضاد خیلی بزرگی در رابطمون برخوردیم و من مدااام از او ایراد میگرفتم. اصلا ی ذره فکر نمیکردم ک من چ کار کردم؟ چ رفتاری داشتم؟ چقدر مقصر بودم و فقط تمرکزم روی کارهای ایشون بود. بنابراین از خودم انعطافی برای تغییر نشون نمیدادم و مدام اوضاع بدتر و بدتر شد. در روابط با دوست صمیمیم هم تجربه کردم ک فقط دنبال این بودم ک هی ازش ایراد بگیرم تا بگم چقدر داره بد رفتار میکنه و او از من دورتر و دورتر میشد. رفتارش بدتر و بدتر و من هرروز حال بد رو داشتم..در رابطه با برادرم هم همینطور. این سیکل معیوب مدام برای من اینو واضح میکنه ک ببین تو هرچقدر تمرکزت رو دیگرانی باشه ک هیچ قدرتی برای تغییرشون نداری و هیچ تمرکزی روی خودت نذاری و تغییر نکنی هی با ناخواسته های بیش تر مواجه میشی و شرایط بدتر و بدتر میشه ب صورت تکاملی ولی الان ک سعی میکنم بیش تر از گذشته تمرکزم رو روی خودم بذارم و عیب های خودم رو پیدا کنم، یا از اتفاقات ب ظاهر بد درس بگیرم و یا ب هر طریقی کنترل ذهن برای رسیدن ب احساس خوب ب خرج بدم میبینم چقدر شرایط بهتر شده. محبت ها بیش تر نثارم میشه. زندگیم اروم تر شده. سالم ترم. شاداب ترم. رهاترم.چقدر اطرافیان از من ب عنوان ی الگوی موفق و خوب یاد میکنن و تعریفو تمجید رو نثار من میکنن ک دلیل این پاداش های جهان تلاش برای تمرکز روی خودم و عیب جویی نکردن از دیگرانه. تلاش برای ماندن در احساس خوب و هماهنگ شدن با پروردگارمه ک برای من این همه اتفاقات خوب رو رقم میزنه…
مورد بعدی مربوط به ۴، ۵ سال پیش هست ک یادمه مدرسه میرفتیم و چون ما تو خود شهر زندگی نمیکردیم معلم های خیلی خوب و تاپ شهر رو برامون نمیاوردن. بعضیاشون عملکرد ضعیفی داشتن و خب این یکم کارو برای ما سخت میکرد. اگه من اون موقع مدام غر میزدم و عملا تمرکزم رو از بهبود خودم برمیداشتم هیچ اتفاق مثبتی نمیوفتاد ک هیچ تازه کنکورمم خراب میکردم. ولی من یادمه خیلییی لیزری برا کنکور پیش میرفتم و درس میخوندیم با دوستام. کلاس میرفتیم و تلاش میکردیم و من نتیجه تلاش هامو گرفتم خداروشکر
مورد چهارم درمورد پارسال هست ک من برای کارورزی ب مدرسه میرفتم. نگم براتون ک چقدر تمام معلم ها از بچه های کلاس یازدهم مدرسه ناراضی بودن و تو دفتر پشت سرشون حرف میزدن. جالبیش اینجاست ک اوضاع بهتر نمیشد ک هیچ بدتر هم میشد تا جایی ک یکی از بچه ها با یکی از معلم ها بحثش شد و کار ب کجاها ک نکشید🤐. دلیلش همین بود ک شما میگین، تمرکز روی چیزی ک نمیشه تغییرش داد و عدم تمرکز روی خود برای تغییر و بهبود..در نتیجه جهان تو رو با ناخواسته های بیش تری احاطه میکنه تا جایی ک بفهمی باید تغییر کنی و ان شالله بتونیم قبل از اینکه چک و لگدها محکم بشه تغییر کنیم. خلاصه منم پارسال تو همون مدرسه و باهمون بچه ها بودم ولی اونا اونقدر منو دوست داشتن ک روز معلم منو سوپرایز کردن و بهم گفتن خانوم چون شما سال اولتون هست ما خواستیم براتون جشن بگیریم ک تو ذهنتون بمونه🥺🥺🥺🥺😭 و من هنوز بعد چندماه با یاداوری این خاطره احساساتی میشم..
دیروز رفته بودم یه مدرسه دیگه و مدیر خیلی از بچه های یازدهمش عاصی بود. من سعی کردم بدون قضاوت و پیش داوری برم سرکلاس و الان با این فایل حواسم بیش تر جمع شد ک برخلاف همه غر نزنم از شرایط از دانش آموزان و بدونم اگه من تغییر کنم در جهت درست، دانش آموزان منم بهترین میشن همونجوری ک پارسال تجربه کردم و اگه مابقی معلم ها فیدبک بدی از بچه ها دیدن ب خاطر توجه ب ناخواسته ها و عدم تغییر خودشون در جهت درسته ک باعث ب وجود اومدن ی سری چیزا شده. و من میتونم بهترین تجربه هارو فارغ از تجربیات بقیه بسازم..
ممنونم از شما بابت ضبط این فایل ک نیازه همیشه بهش گوش بدیم تا در مسیر درست باشیم..
امروزه خودم را در کوهی از چالشها و تضادها میبینم ، تجربه من دائما به گونه ای است که لازم میدانم توجه و تمرکز روی توانایی هایش باشد و نه روی موانع و نقصان .
سالهاست که فهمیده ام فقط خوش بینی و مثبت اندیشی به من کمک مینماید ، نه تحصیلات بالا ، نه پول و ثروت و نه چیز دیگر ، تنها خودم هستم که تأثیرگذاری و زندگیم را آنگونه که میخواهم خلق میکنم .
استاد عباسمنش راه خودش را مشخص نمود و از کار کارمندی و وابستگی به همه چیز خلاص نمود و به خلق زندگی رویایی اش پرداخت و نتایج به مراتب عالی دریافت نمودن ، من نیز راه خودم را در همین شرایط و مکانی که هستم دارم بهبود میدهم و نتایج خوبی از نظر فعالیت شخصی خودم دارم ، هم اکنون 36 سال دارم و باز هم میبینم بدو بدو میکنم ، سخت تلاش میکنم و نتایجم هر روز باید بهتر شوند ، بدلیل اینکه اعتقاد من این است که خودم باید بسازم و نه انتظار از دیگران داشته باشم ، با همسر و فرزندانم دائما سعی میکنم ارتباطات خوب برقرار کنم و احساس راحتی بیشتری با آنها دارم ، نمیگویم که مسائلی نداریم و همه چیز 100 درصد عالیه ولی میتوانم تضمین کنم که بهترین چیزها را در کنار یکدیگر تجربه میکنیم ، از باورسازی میگویم ، که انسان است و باورهایش ، باورهای خراب من همیشه هوشمندانه عمل میکنند ولی باز هم تلاش میکنم باورهای خوب بسازم و باورهای غلط و ناصحیح را مغلوب کنم .
استاد بارها در آموزشهایشان به ما یاد میدهد تا باورهای خودمان را شناسایی کنیم ولی این عمل خیلی سخت است و تمرینات مداوم میطلبد ، همانند استاد که هدف گذاری نمودند و جسم سالم و توانمند و خوش استایلی ساختند ، من نیز با پرهیز از خیلی غذاها بدن خوش استایل را ساختم ، اما دوباره باید کنترل کنم و سبک زندگیم را به گونه ای بسازم که فست فود ها را مطلقا مصرف نکنم و غذاهای کم کربوهیدرات مصرف نمایم . در هر کجا و هر جایگاهی که هستید ، موفق و پیروز باشید
من هم مدتهاست فهمیدم به عوامل بیرون از خودم کاری نداشته باشم و باید من خودم و تنها خودم تغییر کنم
اونوقته که جهان من تغییر خواهد کرد
استاد عزیزم الگوی من در این دنیا شما هستید من این چند سالی که با شما آشنا شده ام هر چند با مسائل خصوصی شما هم ما برخورد نداریم ولی همین چیزهایی که ما در سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا از شما دیدم متوجه شدم که شما چقدر قوانین را مو به مو اجرا میکنید و اصلا به عوامل بیرون از خودتون کاری ندارید و همیشه در حال بهبود دائم خودتون هستید
واقعا توی همین دو سه سال اخیر چقدر شما تغییر کرده اید
به نظر من شما هر لحظه در حال تغییر و بهبود خودتون هستید
من شما و مریم جان را واقعا تحسین میکنم و هر دو شما بهترین الگو برای من هستید
استاد من با تمام وجودم فهمیده ام که این من هستم که باید تغییر کنم من اصلا به هیچ کسی یا هیچ موضوعی کار ندارم این من هستم که باید روی خودم کار کنم.
اونم همیشه
من همیشه باید دنبال بهبود خودم باشم
و این نگرش چقدر عالیه و چه آرامشی به ما میدهد اگر واقعی انجامش دهیم
*
این من هستم که باید در نگرشم در تصمیماتم در رفتارهایم تغییر دهم
من از خیلی از مسائل بیرون از خودم و زندگی ام شکایت دارم در درونم هست اینا رو با تمام وجودم فهمیده ام و درک کردم که فقط و فقط این منم که باید تغییر کنم هیچ عامل بیرون از من مقصر نیست من با افکارم با باورهایم با ترمزهایم تمام این زندگی پیرامونم را ساختم
خوب حالا با هر چی مشکل دارم یا نمیخواهمش خوب باید بیام روی خودم کار کنم
باید روی باورهایم کار کنم باید ترمزهایم را پیدا کنم و رفع شون کنم
من زیپ دهنم را مدتهاست که بسته ام
و فقط دارم روی خودم کار میکنم
خدایا بینهایت شکر
خدایا من هم میخواهم متفاوت نتیجه بگیرم
خدایا بینهایت شکر که ما را در این مسیر الهی قرار دادی
در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید و به تمام خواسته هاتون برسید
من همیشه موقع رانندگی خیلی خیلی عصبی بودم و هنوزم هستم اما به مراتب بهتر از قبل و آرام تر شدم
اما همون لحظه ای که سوال اول رو دیدم این صحنه اومد توی ذهنم که ببین محمد هروقت یکی جلوت خیلی بد رانندگی کرد یا از پشت هی نور بالا داد و تو نتونستی ذهنت رو کنترل کنی و شاکی شدی و خواستی مثلا حال یارو رو بگیری از همون لحظه به بعد ماشین های بیشتری این کارو باهات کردن با شدت بیشتر مثلا اگه یه نفر جلوم خیلی آروم میرفت و این عصبیم میکرد و من خودتو کنترل نمیکردم نفر بعد یک دفه میزد روی ترمز و کلا شرایط خطرناک تر و بد تری رو برام ایجاد میکرد
حالا من چون قسمت اول رو مثال رانندگی زدم قسمت دوم هم یک مثال رانندگی اومد توی ذهنم
یه شب من داشتم رانندگی میکردم با همسرم و دوستم بودم ماشین جلویی زد روی ترمز و تصادف کردیم
خلاصه جلو ماشین ما کلا رفت و اون بنده خدا هم ماشینش آسیب دید
من اول شاکی شدم و گفتم چه وضعشه چرا یهو اینجوری کردی . کلا این شاکی بودن من چند ثانیه طول کشید و گفتم با خودم که من باید ذهنمو کنترل کردم همه چی به نفع منه
من شروع کردم به آروم کردن اون بنده خدا و شروع کردیم با همسرم و دوستم به شوخی کردن و توجه نکردن به اون موضوع و اتفاقی که افتاد از فرداش به صورت جادویی هزینه های تعمیر ماشین ما خیلی کم شد
کاپوتی که باید تعویض میشد بابام یکیو پیدا کرد با یک سوم هزینه صافش کرد
90درصد چیز هایی که باید عوض میشو خود بابام عوض کرد و من هزینه دست مزد ندادم بعد رفتیم برای بیمه که خسارت اون بنده خدا رو بدیم ولی چون ما ماشین رو زود تر درست کردیم بیمه قبول نکرد و ما باید از جیب خرج ماشین اون بنده خدا رو میدادیم و بعد اون بنده خدا گفت آقاجان نمیخواد شما پول بدید من بیمه بدنه دارم از بیمه خودم استفاده میکنم شما به ماشین خودتون برسید
هزینه ماشین تقریبا 15 20 میلیون میشد و هزینه ماشین اون بنده خدا حدود 10 15 تومن
یعنی من توی حالت معمول باید 30 میلیون هزینه میکردم ولی وقتی تمرکز نکردم روش احساسم رو خوب کردم کل این ماجرا برای من 7 میلیون آب خورد و تازه ماشین ما یک سری ایراد ها داشت که در هر صورت من باید اونارو درست میکردم یعنی چه تصادف میشد چه نمیشد من باید اون 7 میلیون رو هزینه ماشین میکردم ولی ابن موضوع خیلی برام درس داشت و چقدر ایمانم رو قوی کرد و چقدر سپاس گذار تر شدم
اگه مثال کامل هزینه رو زدم خواستم کامل درک کنید که جهان چقدر به نفع من کار کرد . اتفاقی که افتاد من با کنترل ذهنم تونستم هزینم رو برسونم به یک سوم و تازه اون یک سوم هم باید از قبل پرداخت میکردم
امیدوارم که این ماجرا براتون جالب باشه و درس داشته باید برای خودم که خیلی درس داشت خیلی چیز یاد گرفتم ازش و از خداوند سپاس گذارم که هروقت من به دنبال بهبودم خداوند من رو هدایت میکنه به سمت یه موضوعی که به من کمک میکنه که بهبود بدم شخصیتم رو
استاد عزیزم ازت سپاس گذارم که اینقدر خوب و عالی آگاهی های ناب محمدی رو بهمون میگی و از خداوند سپاس گذارم که همواره در حال هدایت کردن ما به سمت آگاهی های ناب محمدی هست
خدارو شکر ک من هم هدایت شدم ب مسیر درست مسیر استاد عباسمنش و بچه های خوبش
تا قبل از آشنایی با استاد همیشه هر اتفاقی واسم میفتاد اون رو نسبت میدادم ب بیرون
قبلنا من هر جایی هر حرفی میزدم . و تمام حرفها قطعا تیرهای آماده بر علیه خودم بود
و وقتی اتفاقی می افتاد دعوا و بحثی پیش می اومد اونو نسبت میدادم ب اینکه اگر پدر یا بزرگترین داشتم این اتفاقات نمی افتاد
از روزی ک شاه کلید دستم اومد یا حرف نزن یا خوب ببین و بگو اوضاع آروم .و من اون آرامشی رو ک میخام بهش رسیدم
از حاشیه فاصله و آگاهانه هر جا میبینم احتمالن قرار بره ب سمت دیگه سریع با ی توجه آگاهانه ب چیز مثبت ذهنم و زبانم با هم ساکت میشن
و اینکه در سابق خیلی .واسه رسیدن ب شغلی تلاش میکردم و حسابی مایه میگذاشتم . ن تنها استخدام نشدم فرداد بسته نشد . هر روز حاشیه بود با شرکت تو کلاسهای استاد شجاع شدم ک برم دنبال هر کاری دوست دارم
الن اون رضایت رو دارم . مشتری هنرم هست . وقت خالی ندارم . هر روز هم دارم قدمهای تکاملی رو طی میکنم از روزی ک مسولیت کارام رو دستم گرفتم
دنبال بهبود م
و شرایط استخدام خارج از اختیارات من بود
پس من راهمو عوض کردم و آلن راضیم
بووووووووس ب صورت ماهت استاد گرانمایه و باارزش
ب امید دیدار ..
ب امید روزی ک من بغلتون کنم و بگم استاد اون بودم این شدم ..با دست پر بیام ب دیدنتون
عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم
روز شمار زندگی من روز 122
من قبل از اینکه با سایت آشنا بشم خیلی از انرژی خودم و بر روی ناخواسته ها هدر میدادم توجه زیادی روی نا داشته هام داشتم طوری که اصلا به داشته هام که تا دیروز نداشتمشون و به وجود آورده بودم توجهی نمیکردم و ناشکری میکردم و فکر میکردم که تمام اینا همینجوری الا بختکی وارد زندگیم شده شکر گزار بودم ولی ناشکری براش میچربید همش تو تقلا بودم و فکر میکردم که عقب موندم و باید سریع برسم خودمو با دیگران قیاس میکردم و همش تو حسرت خوردن و بدو بیرا گفتن بودم وقتی که میدیدم از من جلوتره بهش حسادت میکردم و قضاوتش میکردم با چه کینه و نفرتی پشت سرش پرخاش میکردم و زندگی قبلم گواه گفته هامه هر چی میدویدم آخرش به هیچی میرسیدم و جالب این بود که تلاشم از همه بیشتر بود و پول بیشتری در میاوردم ولی چون افکارم درست نبود همیشه لنگ چکام بودم و برای خودمم یه سوال بی جوابی بود که همیشه از خودم میپرسیدم و غافل از اینکه این خودم هستم که زندگیمو میسازم
یک روز که واقعا خسته شده بودم به فکر فرو رفتم که چرا من باید یه روی خوش نبینم اگه یه روز حالم خوب بود منتظر ابن بودم که اتفاق بدی قراره بیفته این باورای غلط من از گذشته برام مونده بود و فکر میکردم که زیاد شاد باشم خدا قهرش میگیره چی بگم از این افکار معیوب که بخورد ما داده بودن چقدر من خودمو اذیت کردم بابت این طرز تفکرم تا اینکه وقتی تسلیم شدم و دستام و بردم بالا و گفتم من تسلیمم من نمیدونم چکار کنم خدای من تو بگو و کمکم کن راهنماییم کن وقتی که تصمیم گرفتم روی خودم کار کنم اتفاقات خوب یکی پس از دیگری از راه رسید دیگه آرام شده بودم خودمو با سایتهای انگیزشی سرگرم میکردم کامنتای انگیزشی میخوندم فیلمای انگیزشی نگاه میکردم کتاب میخوندم این پروسه پنج ماه طول کشید تا اینکه با سایت استاد عباس منش اونم به صورت کاملا تصادفی که هدایت خداوند بود آشنا شدم و بگم پنجره ای جدید به روی زندگی ام باز شد دروغ نگفتم آگاهی های به گوشم میخورد که سالها با من غریبه بود و به هیچ عنوان نشنیده بودم نه از کسی نه از جایی مثل این بود که من تو دنیایی دیگه قرار گرفتم هر سخنی از استاد میشنیدم چشمام گرد میشد و میگفتم مگه میشه یعنی چیزی که استاد میگه درسته از قرآن از خدا از اینکه من زندگیمو با افکارم میسازم ابنا همش برام تازگی داشت هیچ از قانون جهان نمیدونستم و همش میگفتم این تقدیر منه حتما جایی اشتباه کردم و دارم تاوانشو میدم حتما خدا ازم قهرش گرفته حتما همینه که هست ولی تو ذهنم چراهایی داشتم که بی جواب مونده بود و کسی رو پیدا نکرده بودم که جوابمو سوالم و بدونه تا اینکه با استاد آسنا شدم چیزی که خیلی سالها پیش از خدای خودم خواسته بودم که منو هدایت کنه تا بهتر خدای خودمو بشناسم و با درگیریهایی که تو زندگی داشتم این خواسته برام کم رنگ شده بود ولی ته دلم بود اگه نبود مطمئنم که الان کامنت نمینوشتم و الان هم نمیدونستم کجای داستان زندگیم بودم خداوند در زمان مناسب هدایتم کرد به سمت شناخت بیشتر از خودش
الان که این کامنت و برای دوستان عزیزم و استاد گرانقدرم مینویسم بگم هیچ ربطی به گذشتم ندارم گزاف نگفتم آرامشی که الان دارم هیچ وقت تجربش نکرده بودم احساس خوبی که دارم قبلاً نداشتم و اتفاقات خوبی که الان برام رخ میده یعنی در زمان مناسب در مکان مناسب قرار میگیرم و فقط خوبی میبینم و از ناهنجاریها واقعا به دورم شاید یه اتفاق بدی رخ بده ولی در اون زمان با من از اون مکان رفتم با وقتی تموم میشه من به اون مکان میرسم برای اینکه من آگاهانه روی خودم دارم کار میکنم و وقتی متوجه میشم میدونم که این کار جهان و چقدر به باورام قدرت میده که این منم که زندگیمو با افکارم میسازم این برمیگرده به این که من توجه ام به زیباییهاست و وقتی حالم خوبه همیشه اتفاقات خوب برام رخ میده و من به این باور رسیدم که خداوند همه چیزش طبق قانونه و باید من تکاملمو طی کنم باید من شخصیتم و تغییر بدم و وقتی این کارو انجام دادم جهان خودش بلده چکار کنه و نمیشه سر جهان کلاه گذاشت و اینو میدونم که تا وقتی من کاملا تغییر نکردم به چیزی که دوست دارم نمیتونم نزدیک بشم باید این تغییر و تو رفتارم تو عمل به دانسته ها و حرکت کردن ایجاد کنم و خوشبختی خودش به سمت من خواهد آمد چون قانون جهان اینه و من با نشانه های که میبینم خداوند و هزاران میلیارد بار شکر میکنم که در مسیر درست هستم و اتفاقات خوب هر چند کوچیک وقتی برام رخ میده چقدر شکر گزاری میکنم و هیچ اتفاق خوبی رو که برام رخ میده از نظرم دور نمیکنم و نمیگم که شانسی بوده باور دارم که این منم که دارم زندگیمو رقم میزنم و نه هیچ کس دیگه ای و مصمم تر قدمامو بر میدارم چقدر تو اعتماد به نفسم تاثیر مثبت گذاشته چقدر ایمانم قویتر شده چقدر به خداوند نزدیکتر شدم و چقدر خداوندم و از مسیر درست شناختمش اینا موهبتهایی بود که من تو این سایت و در کنار استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسم بدست آوردم جایی که هیچ جای این دنیا تو نمیتونی این چنین انسانهای خدا شناسی و یکتا پرست رو دور هم جمع ببینی که فقط خوبی میبینی و خوبی میشنوی و خوب فکر میکنی .
رد پایی از روز 122 ام گذاشتم و با اطمینان کامل و امید به خداوندم میگم که من دارم هر روز نسبت به روز قبلم بهتر میشم مگه میشه کسی گفته های استاد و تو زندگی انجام بده و نتیجه نگیره و دارم آموزش میبینم تا آرام آرام به حدی برسم که دریافت کنم
هر کجا که هستید در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
چقدر جالب و عالی. اینکه انسان به صورت کاملا هدایتی بیاد و در مورد موضوعاتی صحبت کنه که 20 روز بعد دقیقا در راستای اتفاقات و شرایط کشور ایران باشه.
موضوع مهم این هست که ما توانایی کنترل 100 در 100 زندگی خودمان را داریم. این واقعا موضوع مهمی هست و این اصل و اساس توحید و یکتا پرستی است.
به این معنا که ما باور داریم تمام اتفاقات با فرکانس و باروهای خودمان رقم میخوره و من به عنوان موجودی که توانایی generat یا سازنده، تولید کننده ی فرکانس ها، در هر لحظه درحال تولید فرکانسهایی هستم که شرایط و اتفاقات زندگی من را تشکیل میدهد.
حالا اون مسیری درست است که به من احساس خوبی میدهد. اون احساس درست، و سازنده زندگی من هست.
خب حالا وقتی ما بیاییم و تمرکز کنیم روی شرایطی که نادلخواه ماست و اعتراض کنیم از نا خواسته ها، در نهایت از جنس همون شرایط را دریافت میکنیم. یعنی شرایطی که نادلخواه است.
حالا من اگر باهوش باشم، بجای تمرکز و توجه به ناخواسته ها، میام تمرکز و توجهم را میگذارم روی خواسته هایم. خواسته هایی که باعث رشد شخصیت من می شود. خواسته هایی که باعث رشد جهان میشود.
پس در نهایت به این نتیجه عالی میرسیم. که با توجه و تمرکز به هر آنچه بخواهیم میرسیم. مثال میلیون ها مثالی که هر وقت حالمون خوب بوده، همون روز تماما شرایط خوب را دریافت کردیم. و هر وقت حالمون نازیبا بوده، شرایط نازیبا دریافت کردیم و یه جورایی کل جهان شده یک کبریت که باعث انفجار هر لحظه ما می شود.
برای اینکه بتونیم احساس خوبی داشته باشیم و بتوانیم تمرکزمون را بگذاریم روی خواسته هایمان، با کنترل ورودی ها و در نتیجه کنترل ذهن به این نتیجه عالی میرسیم.
پس با کنترل ورودی ها کنترل ذهن امکان پذیر هست.
به قول آمریکایی ها trust me اینکه توی مسیر نازیبا باشی و بخوای ذهنتو کنترل کنی تقریبا غیر ممکن هست.
من خیلی سریع ذهنم را کنترل میکنم. این هدایت رب العالمین هست. این که بتوانم ذهنم کار کنترل کنم.
من دقیقا استاد عزیزم شرایط نازیبایی سال گذشته را بیاد می آورم، به شکر رب العالمین آلات شرایطی دارم بسیار زیبا. تقریبا نمیگویم اصلا ولی تقریبا چیزی نیست که بخوام بخاطرش عصبی ک نگران شوم.
من استاد هر وقت به شرای نازیبایی بر میخورم چند تا آیه میاد تو ذهنم:
نشون میده آخرت ادامه این جهان است. از اونجایی که میگوییم این چیزی است که از قبل به ما روزی داده بود خدای یکتا.
پس خداوند یکتا نتیجه این کنترل ذهن این دنیا را اینجوری میده.
و آیه انا لله و انا الیه راجعون
این ها از قبیل آیاتی است که من وقتی دیگه خیلی کنترل ذهن برام سخت میشه به خودم یادآور میشم.
بر اساس آیات بالا من میدونم اگر این دنیا احساس خوبی نداشته باشم، اون دنیا جهنم خوبی دارم. و اگر این دنیا احساس خوبی داشته باشم، قطعا اون دنیا هم احساس خوب و بهشت خوبی دارم. پس مگر دیوانه ام هم از این دنیا و هم از اون دنیا لذت نبرم؟
خدا هدایت میکنه. این قانون بدون تغییر خداوند است. منظورم اینه پس با این باورها من ذهنمو کنترل میکنم، و نتیجه عالی میشه. خدا وقتی احساس خوبی داشته باشی هدایتت میکنه به شرایط زیبا و عالی.
عاشتقونم استاد عزیزم. خیلی این درس هایی که شما به ما میدهید عالیه.
بهترین و بزرگترین نتیجه اش احساس خوبی هست که داریم. آرامشی که در وجودمان نهادینه می شود. وقتی توحید و یکتا پرستی را درک میکنیم، انگار خداوند توی قلبمون تجلی میکند، اینقدر احساسات زیباست. اینقدر حال دلمون خوب میشه.
برای من که اینطور شده و واقعا دارم لذت میبرم.
خداروشکر بینهایت خداروشکر. این زندگی واقعا زیباست.
عاشقتونم استادان عزیزم.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
از خداوند عزیزم خیلی ممنونم ک این فایلو زمانی منو در مسیرش قرار داد ک داشتم این قانون رو فراموش میکردم.
من این قانون رو از خود استاد خیلی اتفاقی پارسال یاد گرفتم و روش کار کردم برای همینم منی ک همش از شرایط بد چه دولت چه اطرافیان به خصوص غر زدنای مادرم و رفتارش ک همیشه ازارم میداد تونستم با تمرکز کردن روی خودم و تغیر خودم شرایط رو درست کنم و بقیه و شرایط رو مقصر ندونم ولی خب به قول استاد عباسمنش ک میگه باوری ک درست کردی هر مدتی یبار باید دوباره روش کار کنی وگرنه برمیگرده به شرایط قبلی ولی متاسفانه این کارو نکردم و چند روزی بود ک باز داشت شرایط قبل برام رخ میداد و امشب خیلی خیلی اذیتم کرد به لطف خداوند در اوج ناراحتی هدایت شدم به سایت استاد و قرار بود فایل روز شمار 133 رو ببینم یه ندایی بهم گفت 122 رو ببین و منم همینکارو کردم و با این فایل رو برو شدم ک متوجه شدم خداوند منو به این سمت هدایت کرده ک این مسئله رو کار کنم متوجهم کنه ک مشکل کارم این قضیه هستش .
از خدای بزرگ متعال بسیار بسیار متشکرم از وقتی ک خیلی خیلی عمیق تر شده رابطه من و خدا واینکه از خودش فقط درخواست کمک میکنم و حرف میزنم سریع جوابمو میده سریع هدایتم میکنه و به درست ترین راه هدایتم میکنه واقعا دوستان عزیز رفاقت با خدا مثل برنده شدن توی لاتاری شاید درست نباشه این مثال بزنم ولی باید بگم ک رفاقت با خدا مثل داشتن غول چرا جادوعه ک هرچی بخوای هرکجا بدون اینکه کسیو واسطه قرار بدی برات فراهم میکنه ولی متاسفانه از بچگی توی ذهن ما قدرت رو به غیر خدا دادن و این الگو شکل گرفته ک ما لیاقت نداریم از خدا طلب کنیم لیاقت نداریم مثل پیامبران هرچی بخوایم به خدا بگیم حتما باید یه امام و واسطه قرار بدیم یا یه نذر کنیم ک شاید به خواستمون برسیم ک ولی در صورتی ک مثل یه پدر میتونیم بهش تکیه کنیم و هر لحظه هر جا و بدون هیچ محدودیتی ازش درخواست کنیم و برامون فراهم کنه .
امیدوارم که هممون هر روز هر روز و هر ثانیه به خدا نزدیک تر بشیم و رفیق تر بشیم و این ذهنیت به وجود بیاد ک با خدا میشه به همه چیز رسید .
ممنونم از خدا بعدش از دست خدا استاد عباسمنش عزیزم ک این اگاهی های ارزشمندو در اختیامون گذاشتن.
چقدر وقتی اتفاق نادلخواهی رخ میدهد در موردش حرف میزدم شکایت میکردم و همه رو مقصر میدونستم و باز شرایط بد اتفاق بد میفتاد و میگفتم وقتی که خواست بد بیاد پشت سر هم میاد ولی قافل از اینکه خودم ناآگاهانه داشتم ارتعاش میفرستادم و جهان هم واسم همون جنس رو میورد
نمیگم صد خوب شدم ولی خیلی خیلی فرق کردم و دارم تمرین میکنم که بپذیرم تمام اتفاقات رو منم که باعث رخ دادنش میشم چه خوب و چه بد
وقتی حرف پاداش میاد ذهنم میگه ببین تو فلان جا اومدی ذهنمو کنترل کردی کمتر ناراحت شدی
کمتر با کسی حرف زدی پس کو پاداش و میخا منو گول بزنه ولی آرامشی که کسب کردم و مبلغ کمی که گیرم اومد اینارو نمیبینه ولی باید من ببینم آرامشم رو حال خوبم رو
واقعا نمیدونم چی بگم ولی خدایا شکرت که منو با این قانون آشنا کردی
استاد عزیزم با همه ی احترام وعشقی که نسبت به شما دارم نمیتوانم این موضوع را به مورد پیش آمده در ایران ربط دهم ای کاش میشد باهاتون حرف بزنم خیلی نیاز دارم که موضوع رو برام روشن کنید.اصطلاحا کم آوردم و انتظار داشتم شما فایلی را برای ما تهیه کنید و روی سایت بذارین ولی …
سلام و وقت بخیر استاد، خانم شایسته و اعضای گرامی
درمورد سوالی ک در فایل پرسیدین باید بگم من اینو تجربه کردم. وقتی ک با همسرم به یه تضاد خیلی بزرگی در رابطمون برخوردیم و من مدااام از او ایراد میگرفتم. اصلا ی ذره فکر نمیکردم ک من چ کار کردم؟ چ رفتاری داشتم؟ چقدر مقصر بودم و فقط تمرکزم روی کارهای ایشون بود. بنابراین از خودم انعطافی برای تغییر نشون نمیدادم و مدام اوضاع بدتر و بدتر شد. در روابط با دوست صمیمیم هم تجربه کردم ک فقط دنبال این بودم ک هی ازش ایراد بگیرم تا بگم چقدر داره بد رفتار میکنه و او از من دورتر و دورتر میشد. رفتارش بدتر و بدتر و من هرروز حال بد رو داشتم..در رابطه با برادرم هم همینطور. این سیکل معیوب مدام برای من اینو واضح میکنه ک ببین تو هرچقدر تمرکزت رو دیگرانی باشه ک هیچ قدرتی برای تغییرشون نداری و هیچ تمرکزی روی خودت نذاری و تغییر نکنی هی با ناخواسته های بیش تر مواجه میشی و شرایط بدتر و بدتر میشه ب صورت تکاملی ولی الان ک سعی میکنم بیش تر از گذشته تمرکزم رو روی خودم بذارم و عیب های خودم رو پیدا کنم، یا از اتفاقات ب ظاهر بد درس بگیرم و یا ب هر طریقی کنترل ذهن برای رسیدن ب احساس خوب ب خرج بدم میبینم چقدر شرایط بهتر شده. محبت ها بیش تر نثارم میشه. زندگیم اروم تر شده. سالم ترم. شاداب ترم. رهاترم.چقدر اطرافیان از من ب عنوان ی الگوی موفق و خوب یاد میکنن و تعریفو تمجید رو نثار من میکنن ک دلیل این پاداش های جهان تلاش برای تمرکز روی خودم و عیب جویی نکردن از دیگرانه. تلاش برای ماندن در احساس خوب و هماهنگ شدن با پروردگارمه ک برای من این همه اتفاقات خوب رو رقم میزنه…
مورد بعدی مربوط به ۴، ۵ سال پیش هست ک یادمه مدرسه میرفتیم و چون ما تو خود شهر زندگی نمیکردیم معلم های خیلی خوب و تاپ شهر رو برامون نمیاوردن. بعضیاشون عملکرد ضعیفی داشتن و خب این یکم کارو برای ما سخت میکرد. اگه من اون موقع مدام غر میزدم و عملا تمرکزم رو از بهبود خودم برمیداشتم هیچ اتفاق مثبتی نمیوفتاد ک هیچ تازه کنکورمم خراب میکردم. ولی من یادمه خیلییی لیزری برا کنکور پیش میرفتم و درس میخوندیم با دوستام. کلاس میرفتیم و تلاش میکردیم و من نتیجه تلاش هامو گرفتم خداروشکر
مورد چهارم درمورد پارسال هست ک من برای کارورزی ب مدرسه میرفتم. نگم براتون ک چقدر تمام معلم ها از بچه های کلاس یازدهم مدرسه ناراضی بودن و تو دفتر پشت سرشون حرف میزدن. جالبیش اینجاست ک اوضاع بهتر نمیشد ک هیچ بدتر هم میشد تا جایی ک یکی از بچه ها با یکی از معلم ها بحثش شد و کار ب کجاها ک نکشید🤐. دلیلش همین بود ک شما میگین، تمرکز روی چیزی ک نمیشه تغییرش داد و عدم تمرکز روی خود برای تغییر و بهبود..در نتیجه جهان تو رو با ناخواسته های بیش تری احاطه میکنه تا جایی ک بفهمی باید تغییر کنی و ان شالله بتونیم قبل از اینکه چک و لگدها محکم بشه تغییر کنیم. خلاصه منم پارسال تو همون مدرسه و باهمون بچه ها بودم ولی اونا اونقدر منو دوست داشتن ک روز معلم منو سوپرایز کردن و بهم گفتن خانوم چون شما سال اولتون هست ما خواستیم براتون جشن بگیریم ک تو ذهنتون بمونه🥺🥺🥺🥺😭 و من هنوز بعد چندماه با یاداوری این خاطره احساساتی میشم..
دیروز رفته بودم یه مدرسه دیگه و مدیر خیلی از بچه های یازدهمش عاصی بود. من سعی کردم بدون قضاوت و پیش داوری برم سرکلاس و الان با این فایل حواسم بیش تر جمع شد ک برخلاف همه غر نزنم از شرایط از دانش آموزان و بدونم اگه من تغییر کنم در جهت درست، دانش آموزان منم بهترین میشن همونجوری ک پارسال تجربه کردم و اگه مابقی معلم ها فیدبک بدی از بچه ها دیدن ب خاطر توجه ب ناخواسته ها و عدم تغییر خودشون در جهت درسته ک باعث ب وجود اومدن ی سری چیزا شده. و من میتونم بهترین تجربه هارو فارغ از تجربیات بقیه بسازم..
ممنونم از شما بابت ضبط این فایل ک نیازه همیشه بهش گوش بدیم تا در مسیر درست باشیم..
ب امید ایمان و عمل بیشتر❤❤❤❤
با سلام
امروزه خودم را در کوهی از چالشها و تضادها میبینم ، تجربه من دائما به گونه ای است که لازم میدانم توجه و تمرکز روی توانایی هایش باشد و نه روی موانع و نقصان .
سالهاست که فهمیده ام فقط خوش بینی و مثبت اندیشی به من کمک مینماید ، نه تحصیلات بالا ، نه پول و ثروت و نه چیز دیگر ، تنها خودم هستم که تأثیرگذاری و زندگیم را آنگونه که میخواهم خلق میکنم .
استاد عباسمنش راه خودش را مشخص نمود و از کار کارمندی و وابستگی به همه چیز خلاص نمود و به خلق زندگی رویایی اش پرداخت و نتایج به مراتب عالی دریافت نمودن ، من نیز راه خودم را در همین شرایط و مکانی که هستم دارم بهبود میدهم و نتایج خوبی از نظر فعالیت شخصی خودم دارم ، هم اکنون 36 سال دارم و باز هم میبینم بدو بدو میکنم ، سخت تلاش میکنم و نتایجم هر روز باید بهتر شوند ، بدلیل اینکه اعتقاد من این است که خودم باید بسازم و نه انتظار از دیگران داشته باشم ، با همسر و فرزندانم دائما سعی میکنم ارتباطات خوب برقرار کنم و احساس راحتی بیشتری با آنها دارم ، نمیگویم که مسائلی نداریم و همه چیز 100 درصد عالیه ولی میتوانم تضمین کنم که بهترین چیزها را در کنار یکدیگر تجربه میکنیم ، از باورسازی میگویم ، که انسان است و باورهایش ، باورهای خراب من همیشه هوشمندانه عمل میکنند ولی باز هم تلاش میکنم باورهای خوب بسازم و باورهای غلط و ناصحیح را مغلوب کنم .
استاد بارها در آموزشهایشان به ما یاد میدهد تا باورهای خودمان را شناسایی کنیم ولی این عمل خیلی سخت است و تمرینات مداوم میطلبد ، همانند استاد که هدف گذاری نمودند و جسم سالم و توانمند و خوش استایلی ساختند ، من نیز با پرهیز از خیلی غذاها بدن خوش استایل را ساختم ، اما دوباره باید کنترل کنم و سبک زندگیم را به گونه ای بسازم که فست فود ها را مطلقا مصرف نکنم و غذاهای کم کربوهیدرات مصرف نمایم . در هر کجا و هر جایگاهی که هستید ، موفق و پیروز باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام استاد عزیزم
من هم مدتهاست فهمیدم به عوامل بیرون از خودم کاری نداشته باشم و باید من خودم و تنها خودم تغییر کنم
اونوقته که جهان من تغییر خواهد کرد
استاد عزیزم الگوی من در این دنیا شما هستید من این چند سالی که با شما آشنا شده ام هر چند با مسائل خصوصی شما هم ما برخورد نداریم ولی همین چیزهایی که ما در سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا از شما دیدم متوجه شدم که شما چقدر قوانین را مو به مو اجرا میکنید و اصلا به عوامل بیرون از خودتون کاری ندارید و همیشه در حال بهبود دائم خودتون هستید
واقعا توی همین دو سه سال اخیر چقدر شما تغییر کرده اید
به نظر من شما هر لحظه در حال تغییر و بهبود خودتون هستید
من شما و مریم جان را واقعا تحسین میکنم و هر دو شما بهترین الگو برای من هستید
استاد من با تمام وجودم فهمیده ام که این من هستم که باید تغییر کنم من اصلا به هیچ کسی یا هیچ موضوعی کار ندارم این من هستم که باید روی خودم کار کنم.
اونم همیشه
من همیشه باید دنبال بهبود خودم باشم
و این نگرش چقدر عالیه و چه آرامشی به ما میدهد اگر واقعی انجامش دهیم
*
این من هستم که باید در نگرشم در تصمیماتم در رفتارهایم تغییر دهم
من از خیلی از مسائل بیرون از خودم و زندگی ام شکایت دارم در درونم هست اینا رو با تمام وجودم فهمیده ام و درک کردم که فقط و فقط این منم که باید تغییر کنم هیچ عامل بیرون از من مقصر نیست من با افکارم با باورهایم با ترمزهایم تمام این زندگی پیرامونم را ساختم
خوب حالا با هر چی مشکل دارم یا نمیخواهمش خوب باید بیام روی خودم کار کنم
باید روی باورهایم کار کنم باید ترمزهایم را پیدا کنم و رفع شون کنم
من زیپ دهنم را مدتهاست که بسته ام
و فقط دارم روی خودم کار میکنم
خدایا بینهایت شکر
خدایا من هم میخواهم متفاوت نتیجه بگیرم
خدایا بینهایت شکر که ما را در این مسیر الهی قرار دادی
در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید و به تمام خواسته هاتون برسید
به نام الله یکتا
سلام استاد عزیز
من همیشه موقع رانندگی خیلی خیلی عصبی بودم و هنوزم هستم اما به مراتب بهتر از قبل و آرام تر شدم
اما همون لحظه ای که سوال اول رو دیدم این صحنه اومد توی ذهنم که ببین محمد هروقت یکی جلوت خیلی بد رانندگی کرد یا از پشت هی نور بالا داد و تو نتونستی ذهنت رو کنترل کنی و شاکی شدی و خواستی مثلا حال یارو رو بگیری از همون لحظه به بعد ماشین های بیشتری این کارو باهات کردن با شدت بیشتر مثلا اگه یه نفر جلوم خیلی آروم میرفت و این عصبیم میکرد و من خودتو کنترل نمیکردم نفر بعد یک دفه میزد روی ترمز و کلا شرایط خطرناک تر و بد تری رو برام ایجاد میکرد
حالا من چون قسمت اول رو مثال رانندگی زدم قسمت دوم هم یک مثال رانندگی اومد توی ذهنم
یه شب من داشتم رانندگی میکردم با همسرم و دوستم بودم ماشین جلویی زد روی ترمز و تصادف کردیم
خلاصه جلو ماشین ما کلا رفت و اون بنده خدا هم ماشینش آسیب دید
من اول شاکی شدم و گفتم چه وضعشه چرا یهو اینجوری کردی . کلا این شاکی بودن من چند ثانیه طول کشید و گفتم با خودم که من باید ذهنمو کنترل کردم همه چی به نفع منه
من شروع کردم به آروم کردن اون بنده خدا و شروع کردیم با همسرم و دوستم به شوخی کردن و توجه نکردن به اون موضوع و اتفاقی که افتاد از فرداش به صورت جادویی هزینه های تعمیر ماشین ما خیلی کم شد
کاپوتی که باید تعویض میشد بابام یکیو پیدا کرد با یک سوم هزینه صافش کرد
90درصد چیز هایی که باید عوض میشو خود بابام عوض کرد و من هزینه دست مزد ندادم بعد رفتیم برای بیمه که خسارت اون بنده خدا رو بدیم ولی چون ما ماشین رو زود تر درست کردیم بیمه قبول نکرد و ما باید از جیب خرج ماشین اون بنده خدا رو میدادیم و بعد اون بنده خدا گفت آقاجان نمیخواد شما پول بدید من بیمه بدنه دارم از بیمه خودم استفاده میکنم شما به ماشین خودتون برسید
هزینه ماشین تقریبا 15 20 میلیون میشد و هزینه ماشین اون بنده خدا حدود 10 15 تومن
یعنی من توی حالت معمول باید 30 میلیون هزینه میکردم ولی وقتی تمرکز نکردم روش احساسم رو خوب کردم کل این ماجرا برای من 7 میلیون آب خورد و تازه ماشین ما یک سری ایراد ها داشت که در هر صورت من باید اونارو درست میکردم یعنی چه تصادف میشد چه نمیشد من باید اون 7 میلیون رو هزینه ماشین میکردم ولی ابن موضوع خیلی برام درس داشت و چقدر ایمانم رو قوی کرد و چقدر سپاس گذار تر شدم
اگه مثال کامل هزینه رو زدم خواستم کامل درک کنید که جهان چقدر به نفع من کار کرد . اتفاقی که افتاد من با کنترل ذهنم تونستم هزینم رو برسونم به یک سوم و تازه اون یک سوم هم باید از قبل پرداخت میکردم
امیدوارم که این ماجرا براتون جالب باشه و درس داشته باید برای خودم که خیلی درس داشت خیلی چیز یاد گرفتم ازش و از خداوند سپاس گذارم که هروقت من به دنبال بهبودم خداوند من رو هدایت میکنه به سمت یه موضوعی که به من کمک میکنه که بهبود بدم شخصیتم رو
استاد عزیزم ازت سپاس گذارم که اینقدر خوب و عالی آگاهی های ناب محمدی رو بهمون میگی و از خداوند سپاس گذارم که همواره در حال هدایت کردن ما به سمت آگاهی های ناب محمدی هست
سلام ب استاد عزیز
خدارو شکر ک من هم هدایت شدم ب مسیر درست مسیر استاد عباسمنش و بچه های خوبش
تا قبل از آشنایی با استاد همیشه هر اتفاقی واسم میفتاد اون رو نسبت میدادم ب بیرون
قبلنا من هر جایی هر حرفی میزدم . و تمام حرفها قطعا تیرهای آماده بر علیه خودم بود
و وقتی اتفاقی می افتاد دعوا و بحثی پیش می اومد اونو نسبت میدادم ب اینکه اگر پدر یا بزرگترین داشتم این اتفاقات نمی افتاد
از روزی ک شاه کلید دستم اومد یا حرف نزن یا خوب ببین و بگو اوضاع آروم .و من اون آرامشی رو ک میخام بهش رسیدم
از حاشیه فاصله و آگاهانه هر جا میبینم احتمالن قرار بره ب سمت دیگه سریع با ی توجه آگاهانه ب چیز مثبت ذهنم و زبانم با هم ساکت میشن
و اینکه در سابق خیلی .واسه رسیدن ب شغلی تلاش میکردم و حسابی مایه میگذاشتم . ن تنها استخدام نشدم فرداد بسته نشد . هر روز حاشیه بود با شرکت تو کلاسهای استاد شجاع شدم ک برم دنبال هر کاری دوست دارم
الن اون رضایت رو دارم . مشتری هنرم هست . وقت خالی ندارم . هر روز هم دارم قدمهای تکاملی رو طی میکنم از روزی ک مسولیت کارام رو دستم گرفتم
دنبال بهبود م
و شرایط استخدام خارج از اختیارات من بود
پس من راهمو عوض کردم و آلن راضیم
بووووووووس ب صورت ماهت استاد گرانمایه و باارزش
ب امید دیدار ..
ب امید روزی ک من بغلتون کنم و بگم استاد اون بودم این شدم ..با دست پر بیام ب دیدنتون
بوووووووووووووس ب صوررررت قشنگت
باغبه نام خداوند بخشنده هدایتگرم
عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم
روز شمار زندگی من روز 122
من قبل از اینکه با سایت آشنا بشم خیلی از انرژی خودم و بر روی ناخواسته ها هدر میدادم توجه زیادی روی نا داشته هام داشتم طوری که اصلا به داشته هام که تا دیروز نداشتمشون و به وجود آورده بودم توجهی نمیکردم و ناشکری میکردم و فکر میکردم که تمام اینا همینجوری الا بختکی وارد زندگیم شده شکر گزار بودم ولی ناشکری براش میچربید همش تو تقلا بودم و فکر میکردم که عقب موندم و باید سریع برسم خودمو با دیگران قیاس میکردم و همش تو حسرت خوردن و بدو بیرا گفتن بودم وقتی که میدیدم از من جلوتره بهش حسادت میکردم و قضاوتش میکردم با چه کینه و نفرتی پشت سرش پرخاش میکردم و زندگی قبلم گواه گفته هامه هر چی میدویدم آخرش به هیچی میرسیدم و جالب این بود که تلاشم از همه بیشتر بود و پول بیشتری در میاوردم ولی چون افکارم درست نبود همیشه لنگ چکام بودم و برای خودمم یه سوال بی جوابی بود که همیشه از خودم میپرسیدم و غافل از اینکه این خودم هستم که زندگیمو میسازم
یک روز که واقعا خسته شده بودم به فکر فرو رفتم که چرا من باید یه روی خوش نبینم اگه یه روز حالم خوب بود منتظر ابن بودم که اتفاق بدی قراره بیفته این باورای غلط من از گذشته برام مونده بود و فکر میکردم که زیاد شاد باشم خدا قهرش میگیره چی بگم از این افکار معیوب که بخورد ما داده بودن چقدر من خودمو اذیت کردم بابت این طرز تفکرم تا اینکه وقتی تسلیم شدم و دستام و بردم بالا و گفتم من تسلیمم من نمیدونم چکار کنم خدای من تو بگو و کمکم کن راهنماییم کن وقتی که تصمیم گرفتم روی خودم کار کنم اتفاقات خوب یکی پس از دیگری از راه رسید دیگه آرام شده بودم خودمو با سایتهای انگیزشی سرگرم میکردم کامنتای انگیزشی میخوندم فیلمای انگیزشی نگاه میکردم کتاب میخوندم این پروسه پنج ماه طول کشید تا اینکه با سایت استاد عباس منش اونم به صورت کاملا تصادفی که هدایت خداوند بود آشنا شدم و بگم پنجره ای جدید به روی زندگی ام باز شد دروغ نگفتم آگاهی های به گوشم میخورد که سالها با من غریبه بود و به هیچ عنوان نشنیده بودم نه از کسی نه از جایی مثل این بود که من تو دنیایی دیگه قرار گرفتم هر سخنی از استاد میشنیدم چشمام گرد میشد و میگفتم مگه میشه یعنی چیزی که استاد میگه درسته از قرآن از خدا از اینکه من زندگیمو با افکارم میسازم ابنا همش برام تازگی داشت هیچ از قانون جهان نمیدونستم و همش میگفتم این تقدیر منه حتما جایی اشتباه کردم و دارم تاوانشو میدم حتما خدا ازم قهرش گرفته حتما همینه که هست ولی تو ذهنم چراهایی داشتم که بی جواب مونده بود و کسی رو پیدا نکرده بودم که جوابمو سوالم و بدونه تا اینکه با استاد آسنا شدم چیزی که خیلی سالها پیش از خدای خودم خواسته بودم که منو هدایت کنه تا بهتر خدای خودمو بشناسم و با درگیریهایی که تو زندگی داشتم این خواسته برام کم رنگ شده بود ولی ته دلم بود اگه نبود مطمئنم که الان کامنت نمینوشتم و الان هم نمیدونستم کجای داستان زندگیم بودم خداوند در زمان مناسب هدایتم کرد به سمت شناخت بیشتر از خودش
الان که این کامنت و برای دوستان عزیزم و استاد گرانقدرم مینویسم بگم هیچ ربطی به گذشتم ندارم گزاف نگفتم آرامشی که الان دارم هیچ وقت تجربش نکرده بودم احساس خوبی که دارم قبلاً نداشتم و اتفاقات خوبی که الان برام رخ میده یعنی در زمان مناسب در مکان مناسب قرار میگیرم و فقط خوبی میبینم و از ناهنجاریها واقعا به دورم شاید یه اتفاق بدی رخ بده ولی در اون زمان با من از اون مکان رفتم با وقتی تموم میشه من به اون مکان میرسم برای اینکه من آگاهانه روی خودم دارم کار میکنم و وقتی متوجه میشم میدونم که این کار جهان و چقدر به باورام قدرت میده که این منم که زندگیمو با افکارم میسازم این برمیگرده به این که من توجه ام به زیباییهاست و وقتی حالم خوبه همیشه اتفاقات خوب برام رخ میده و من به این باور رسیدم که خداوند همه چیزش طبق قانونه و باید من تکاملمو طی کنم باید من شخصیتم و تغییر بدم و وقتی این کارو انجام دادم جهان خودش بلده چکار کنه و نمیشه سر جهان کلاه گذاشت و اینو میدونم که تا وقتی من کاملا تغییر نکردم به چیزی که دوست دارم نمیتونم نزدیک بشم باید این تغییر و تو رفتارم تو عمل به دانسته ها و حرکت کردن ایجاد کنم و خوشبختی خودش به سمت من خواهد آمد چون قانون جهان اینه و من با نشانه های که میبینم خداوند و هزاران میلیارد بار شکر میکنم که در مسیر درست هستم و اتفاقات خوب هر چند کوچیک وقتی برام رخ میده چقدر شکر گزاری میکنم و هیچ اتفاق خوبی رو که برام رخ میده از نظرم دور نمیکنم و نمیگم که شانسی بوده باور دارم که این منم که دارم زندگیمو رقم میزنم و نه هیچ کس دیگه ای و مصمم تر قدمامو بر میدارم چقدر تو اعتماد به نفسم تاثیر مثبت گذاشته چقدر ایمانم قویتر شده چقدر به خداوند نزدیکتر شدم و چقدر خداوندم و از مسیر درست شناختمش اینا موهبتهایی بود که من تو این سایت و در کنار استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسم بدست آوردم جایی که هیچ جای این دنیا تو نمیتونی این چنین انسانهای خدا شناسی و یکتا پرست رو دور هم جمع ببینی که فقط خوبی میبینی و خوبی میشنوی و خوب فکر میکنی .
رد پایی از روز 122 ام گذاشتم و با اطمینان کامل و امید به خداوندم میگم که من دارم هر روز نسبت به روز قبلم بهتر میشم مگه میشه کسی گفته های استاد و تو زندگی انجام بده و نتیجه نگیره و دارم آموزش میبینم تا آرام آرام به حدی برسم که دریافت کنم
هر کجا که هستید در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
یا حق
سلام استادان عزیزم.
بینهایت ازتون ممنون و سپاسگزارم.
چقدر جالب و عالی. اینکه انسان به صورت کاملا هدایتی بیاد و در مورد موضوعاتی صحبت کنه که 20 روز بعد دقیقا در راستای اتفاقات و شرایط کشور ایران باشه.
موضوع مهم این هست که ما توانایی کنترل 100 در 100 زندگی خودمان را داریم. این واقعا موضوع مهمی هست و این اصل و اساس توحید و یکتا پرستی است.
به این معنا که ما باور داریم تمام اتفاقات با فرکانس و باروهای خودمان رقم میخوره و من به عنوان موجودی که توانایی generat یا سازنده، تولید کننده ی فرکانس ها، در هر لحظه درحال تولید فرکانسهایی هستم که شرایط و اتفاقات زندگی من را تشکیل میدهد.
حالا اون مسیری درست است که به من احساس خوبی میدهد. اون احساس درست، و سازنده زندگی من هست.
خب حالا وقتی ما بیاییم و تمرکز کنیم روی شرایطی که نادلخواه ماست و اعتراض کنیم از نا خواسته ها، در نهایت از جنس همون شرایط را دریافت میکنیم. یعنی شرایطی که نادلخواه است.
حالا من اگر باهوش باشم، بجای تمرکز و توجه به ناخواسته ها، میام تمرکز و توجهم را میگذارم روی خواسته هایم. خواسته هایی که باعث رشد شخصیت من می شود. خواسته هایی که باعث رشد جهان میشود.
پس در نهایت به این نتیجه عالی میرسیم. که با توجه و تمرکز به هر آنچه بخواهیم میرسیم. مثال میلیون ها مثالی که هر وقت حالمون خوب بوده، همون روز تماما شرایط خوب را دریافت کردیم. و هر وقت حالمون نازیبا بوده، شرایط نازیبا دریافت کردیم و یه جورایی کل جهان شده یک کبریت که باعث انفجار هر لحظه ما می شود.
خب حالا چجوری سعی کنیم اکثر اوقات حالمون را خوب نگه داریم؟
برای اینکه بتونیم احساس خوبی داشته باشیم و بتوانیم تمرکزمون را بگذاریم روی خواسته هایمان، با کنترل ورودی ها و در نتیجه کنترل ذهن به این نتیجه عالی میرسیم.
پس با کنترل ورودی ها کنترل ذهن امکان پذیر هست.
به قول آمریکایی ها trust me اینکه توی مسیر نازیبا باشی و بخوای ذهنتو کنترل کنی تقریبا غیر ممکن هست.
من خیلی سریع ذهنم را کنترل میکنم. این هدایت رب العالمین هست. این که بتوانم ذهنم کار کنترل کنم.
من دقیقا استاد عزیزم شرایط نازیبایی سال گذشته را بیاد می آورم، به شکر رب العالمین آلات شرایطی دارم بسیار زیبا. تقریبا نمیگویم اصلا ولی تقریبا چیزی نیست که بخوام بخاطرش عصبی ک نگران شوم.
من استاد هر وقت به شرای نازیبایی بر میخورم چند تا آیه میاد تو ذهنم:
البقره
وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِن ثَمَرَهٍ رِّزْقًا قَالُوا هَٰذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَهٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻣﮋﺩﻩ ﺩﻩ ﻛﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﻭﻳﮋﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺯﻳﺮِ ﺁﻥ ﻧﻬﺮﻫﺎ ﺟﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ؛ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎ ﻣﻴﻮﻩ ای ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪ، ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﺍﻳﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭﺯﻱِ ﻣﺎ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﻣﻴﻮﻩ ﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﻛﻪ ﺷﺒﻴﻪِ ﻫﻢ ﺍﺳﺖ، ﻧﺰﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻭﺭﻧﺪ؛ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻫﻤﺴﺮﺍﻧﻲ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ است ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﺪ .(٢۵)
نشون میده آخرت ادامه این جهان است. از اونجایی که میگوییم این چیزی است که از قبل به ما روزی داده بود خدای یکتا.
پس خداوند یکتا نتیجه این کنترل ذهن این دنیا را اینجوری میده.
و آیه انا لله و انا الیه راجعون
این ها از قبیل آیاتی است که من وقتی دیگه خیلی کنترل ذهن برام سخت میشه به خودم یادآور میشم.
بر اساس آیات بالا من میدونم اگر این دنیا احساس خوبی نداشته باشم، اون دنیا جهنم خوبی دارم. و اگر این دنیا احساس خوبی داشته باشم، قطعا اون دنیا هم احساس خوب و بهشت خوبی دارم. پس مگر دیوانه ام هم از این دنیا و هم از اون دنیا لذت نبرم؟
خدا هدایت میکنه. این قانون بدون تغییر خداوند است. منظورم اینه پس با این باورها من ذهنمو کنترل میکنم، و نتیجه عالی میشه. خدا وقتی احساس خوبی داشته باشی هدایتت میکنه به شرایط زیبا و عالی.
عاشتقونم استاد عزیزم. خیلی این درس هایی که شما به ما میدهید عالیه.
بهترین و بزرگترین نتیجه اش احساس خوبی هست که داریم. آرامشی که در وجودمان نهادینه می شود. وقتی توحید و یکتا پرستی را درک میکنیم، انگار خداوند توی قلبمون تجلی میکند، اینقدر احساسات زیباست. اینقدر حال دلمون خوب میشه.
برای من که اینطور شده و واقعا دارم لذت میبرم.
خداروشکر بینهایت خداروشکر. این زندگی واقعا زیباست.
عاشقتونم استادان عزیزم.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام به استاد عزیزم و همه ی دوستان
از خداوند عزیزم خیلی ممنونم ک این فایلو زمانی منو در مسیرش قرار داد ک داشتم این قانون رو فراموش میکردم.
من این قانون رو از خود استاد خیلی اتفاقی پارسال یاد گرفتم و روش کار کردم برای همینم منی ک همش از شرایط بد چه دولت چه اطرافیان به خصوص غر زدنای مادرم و رفتارش ک همیشه ازارم میداد تونستم با تمرکز کردن روی خودم و تغیر خودم شرایط رو درست کنم و بقیه و شرایط رو مقصر ندونم ولی خب به قول استاد عباسمنش ک میگه باوری ک درست کردی هر مدتی یبار باید دوباره روش کار کنی وگرنه برمیگرده به شرایط قبلی ولی متاسفانه این کارو نکردم و چند روزی بود ک باز داشت شرایط قبل برام رخ میداد و امشب خیلی خیلی اذیتم کرد به لطف خداوند در اوج ناراحتی هدایت شدم به سایت استاد و قرار بود فایل روز شمار 133 رو ببینم یه ندایی بهم گفت 122 رو ببین و منم همینکارو کردم و با این فایل رو برو شدم ک متوجه شدم خداوند منو به این سمت هدایت کرده ک این مسئله رو کار کنم متوجهم کنه ک مشکل کارم این قضیه هستش .
از خدای بزرگ متعال بسیار بسیار متشکرم از وقتی ک خیلی خیلی عمیق تر شده رابطه من و خدا واینکه از خودش فقط درخواست کمک میکنم و حرف میزنم سریع جوابمو میده سریع هدایتم میکنه و به درست ترین راه هدایتم میکنه واقعا دوستان عزیز رفاقت با خدا مثل برنده شدن توی لاتاری شاید درست نباشه این مثال بزنم ولی باید بگم ک رفاقت با خدا مثل داشتن غول چرا جادوعه ک هرچی بخوای هرکجا بدون اینکه کسیو واسطه قرار بدی برات فراهم میکنه ولی متاسفانه از بچگی توی ذهن ما قدرت رو به غیر خدا دادن و این الگو شکل گرفته ک ما لیاقت نداریم از خدا طلب کنیم لیاقت نداریم مثل پیامبران هرچی بخوایم به خدا بگیم حتما باید یه امام و واسطه قرار بدیم یا یه نذر کنیم ک شاید به خواستمون برسیم ک ولی در صورتی ک مثل یه پدر میتونیم بهش تکیه کنیم و هر لحظه هر جا و بدون هیچ محدودیتی ازش درخواست کنیم و برامون فراهم کنه .
امیدوارم که هممون هر روز هر روز و هر ثانیه به خدا نزدیک تر بشیم و رفیق تر بشیم و این ذهنیت به وجود بیاد ک با خدا میشه به همه چیز رسید .
ممنونم از خدا بعدش از دست خدا استاد عباسمنش عزیزم ک این اگاهی های ارزشمندو در اختیامون گذاشتن.
در پناه خدای مهربان باشید
بنام خداوند بخشنده
سلام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته
چقدر وقتی اتفاق نادلخواهی رخ میدهد در موردش حرف میزدم شکایت میکردم و همه رو مقصر میدونستم و باز شرایط بد اتفاق بد میفتاد و میگفتم وقتی که خواست بد بیاد پشت سر هم میاد ولی قافل از اینکه خودم ناآگاهانه داشتم ارتعاش میفرستادم و جهان هم واسم همون جنس رو میورد
نمیگم صد خوب شدم ولی خیلی خیلی فرق کردم و دارم تمرین میکنم که بپذیرم تمام اتفاقات رو منم که باعث رخ دادنش میشم چه خوب و چه بد
وقتی حرف پاداش میاد ذهنم میگه ببین تو فلان جا اومدی ذهنمو کنترل کردی کمتر ناراحت شدی
کمتر با کسی حرف زدی پس کو پاداش و میخا منو گول بزنه ولی آرامشی که کسب کردم و مبلغ کمی که گیرم اومد اینارو نمیبینه ولی باید من ببینم آرامشم رو حال خوبم رو
واقعا نمیدونم چی بگم ولی خدایا شکرت که منو با این قانون آشنا کردی
ممنون استاد عزیز