تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم - صفحه 25

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    212MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
    31MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

720 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    راحله محمودی هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1669 روز

    سلام اسناد عزیزم عاشقانه دوستتون درام و از شنیدن حرفهاتون ذوق می کنم می خواستم چند تا از جاهائی که گله کردم و شرایط بدتر شد رو بگم حدود ۸ سالی تو یه آپارتمان ۶۵ متری زندگی می کردیم خیلی دوستش داشتم ولی با اضافه شدن بچه ها و بزرگتر شدن خانواده یه کم شرایط سخت شده بود شروع کردم به ناسازگاری و گله و مرتب درخواست از شوهرم که بیا خونه رو عوض کنیم خواهرشوهر خونه جدید بزرگ گرفته بود برادرشوهر هم خونه خریده بود و من ضجه می زدم که تو رو خدا بیا خونه امون رو عوض کنیم خلاصه با ناراحتی هایی که ایجاد کردم و چون پول کافی نداشتیم اول آپارتمان رو فروختیم و بعد دربه در دنبال خونه که شرایط اصلا خوب نبود خیلی حالمون خوب نبود خونه مناسب پیدا نمی شد و ما و هر روز به موعد تحویل خونه نزدیکتر می شدیم و مادرم مرتب می گفت نکنه بی جا و مکان بشید ، خلاصه با دستپاچگی هرچه تمام و بدون دقت کلاه سرمون رفت و یه خونه کلنگی رو با قیمت گزاف خریدیم و چون حالمون بد بود و ناراضی بودیم شرایط مرتب بدتر می شد و خونه ای که خریده رو تحویلمون نمی داد خلاصه تازه وقتی خونه رو تحویل گرفتیم اوضاع بدتر شد و فهمیدیم چقدر خونه خرابه و باید تعمیر بشه و ما که همه پولمون دو داده بودیم و من هم باردار بودم به مدت چند ماه اسباب و اثاثیه رو پهن نکردبم به فکر فروش خونه بودیم و من نیمه شب ها بیدار می شدم و ساعت ها در نماز شب گریه می کردم که آخه چرا باید اینطوری می شد این حال بد و شکایت باعث اتفاقات بد دیگه در روز میشد چندین بار تصادف کردم ، تا اینکه بالاخره با همسرم تصمیم گرفتیم مسئولیت اشتباه رو بپذیریم و سعی کنیم شرایط رو بهبود ببخشیم با اندک پولی که داشتیم یه بنا آوردیم و یه کم تعمیر کردیم تا قابل تحمل تر باشه( راستی بگم تو اون حال بد هیچ بنایی هم پیدا نمی شد بیاد تعمیر کنه ) خلاصه تمیزش کردیم و اسباب اثاث رو چیدیم و دخترم که خیلی منتظرش بودم به لطف خدا دنیا آمد خدایا شکرت که دخترم. سالم هست بعدا که با شما آشنا شدم فهمیدم دلیل ابن همه مشکلات شکایت و نارضایتی هست باید یاد بگیرم به نکات مثبت توجه کنم و شکر گذار باشم خدایا شکرت که من رو با استاد عباسمنش آشنا کردی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    راحله محمودی هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1669 روز

    سلام اسناد عزیزم عاشقانه دوستتون دارم و از شنیدن حرفهاتون ذوق می کنم می خواستم چند تا از جاهائی که گله کردم و شرایط بدتر شد رو بگم حدود ۸ سالی تو یه آپارتمان ۶۵ متری زندگی می کردیم خیلی دوستش داشتم ولی با اضافه شدن بچه ها و بزرگتر شدن خانواده یه کم شرایط سخت شده بود شروع کردم به ناسازگاری و گله و مرتب درخواست از شوهرم که بیا خونه رو عوض کنیم خواهرشوهر خونه جدید بزرگ گرفته بود برادرشوهر هم خونه خریده بود و من ضجه می زدم که تو رو خدا بیا خونه امون رو عوض کنیم خلاصه با ناراحتی هایی که ایجاد کردم و چون پول کافی نداشتیم اول آپارتمان رو فروختیم و بعد دربه در دنبال خونه که شرایط اصلا خوب نبود خیلی حالمون خوب نبود خونه مناسب پیدا نمی شد و ما و هر روز به موعد تحویل خونه نزدیکتر می شدیم و مادرم مرتب می گفت نکنه بی جا و مکان بشید ، خلاصه با دستپاچگی هرچه تمام و بدون دقت کلاه سرمون رفت و یه خونه کلنگی رو با قیمت گزاف خریدیم و چون حالمون بد بود و ناراضی بودیم شرایط مرتب بدتر می شد و خونه ای که خریده رو تحویلمون نمی داد خلاصه تازه وقتی خونه رو تحویل گرفتیم اوضاع بدتر شد و فهمیدیم چقدر خونه خرابه و باید تعمیر بشه و ما که همه پولمون دو داده بودیم و من هم باردار بودم به مدت چند ماه اسباب و اثاثیه رو پهن نکردبم به فکر فروش خونه بودیم و من نیمه شب ها بیدار می شدم و ساعت ها در نماز شب گریه می کردم که آخه چرا باید اینطوری می شد این حال بد و شکایت باعث اتفاقات بد دیگه در روز میشد چندین بار تصادف کردم ، تا اینکه بالاخره با همسرم تصمیم گرفتیم مسئولیت اشتباه رو بپذیریم و سعی کنیم شرایط رو بهبود ببخشیم با اندک پولی که داشتیم یه بنا آوردیم و یه کم تعمیر کردیم تا قابل تحمل تر باشه( راستی بگم تو اون حال بد هیچ بنایی هم پیدا نمی شد بیاد تعمیر کنه ) خلاصه تمیزش کردیم و اسباب اثاث رو چیدیم و دخترم که خیلی منتظرش بودم به لطف خدا دنیا آمد خدایا شکرت که دخترم. سالم هست بعدا که با شما آشنا شدم فهمیدم دلیل ابن همه مشکلات شکایت و نارضایتی هست باید یاد بگیرم به نکات مثبت توجه کنم و شکر گذار باشم خدایا شکرت که من رو با استاد عباسمنش آشنا کردی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    نوشین نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 2052 روز

    به نام خدای یاری رسانم

    مژده رسید که همه چیز به خیر شده و شادی های غیرمنتظره قلبم را شاد کردن 💚

    من.امروز چقدر خوشبخت و خوشحالم از اینکه زندگی همیشه به نفع من سوت میزنه و پیش میره

    خوشحالم که قلبم شاد شد امروز این فایل هدیه دوم امروزم بود که خیلی خوشحالم کرد

    سپاس.فراوان 🌹🌹🌹🌹❤❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    samaneh elahi گفته:
    مدت عضویت: 1008 روز

    سلااااام وقتتون بخیر

    من برای اول بار هست فایلهای شما رو گوش میدم همیشه گارد شدیدی نصبت به صحبت های شما داشتم و نمیدونستم چرا؟

    ولی یکبار نشستم باخودم صحبت کردم که اگر میخواهی شرایطت و تغییر بدی نیاز به کمک داری و شاید صحبت‌ها را بدون گارد گوش بدی بتونی از نکات مثبش استفاده کنی…

    جالب اینجاست بعد از گوش داد این کلیپ متوجه شدم ناخودآگاه من از اینکه بفهمه همه چیز تقصیر خودشه و باید خودش و تغییر بده ترسیده برای همین همیشه من و فالو میکرد که نه عباسمنش نه….

    ممنونم بابت اینکه ما را در تجربیات خود شریک کردید

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    محسن مله گفته:
    مدت عضویت: 1124 روز

    سلام به استاد و همه ی اعضا واقعا درسته من فردی مذهبی و اعتقادی هستم و این مشکل رو داشتم و خداروشکر به گوش دادن به فایل های استاد بخودم اومدم من ده سال پیش کارگاه نجاری زدم و دو تا اعتقاد داشتم یکیش خوب بود و یکیش واقعا بد من اعتقاد داشتم خدا روزی رسونه و کار برام میفرسته و اطرافیان و مردم کاره ای نیستن و همینجورم میشد واقعا من روز تعطیلی نداشتم از بس شلوغ بودم ولی چیزی که من رو واقعا برشکست کرد بعد ده سال باور اینکه دولت ها تو مسیر موفقیت یا شکست من تاثییر دارن و این ده سال از نظر من دولت دائم مثلا یکارای اشتباه میکرد و من غر میزدم و بحث میکردم و اینا و که واقعا نتیجه ای جز شکست نداشت حتی بعد ده سال که دولتی که مدنظرم بود روی کار اومد بازم دیدم به این دولتم من میخوام همون دیدگاه رو داشته باشم که خدا واقعا من با استاد آشنا کرد و بعد دیدم واقعا عیب از خود منه و هر اتفاقی بیرونی که بیفته اونقدر نکات مثبت داره که با تغییر دیدگاه من میتونم بهش برسم که نگو و روی خودم کار کردم و الان که حتی بعد برشکستگی الان بنایی میکنم ولی اینقدر حالم خوبه چون میدونم مسیرم و خودم رو پیدا کردم و باید هر روز بیشتر از قبل روی خودم کار کنم و باور کنم که این جهان و اتفاقاتش همه برای من خوبه تا به اهدافم برسم و خدارو همیشه تو همه کارهام داشته باشم و شکرگذار باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    علی یحیی پور گفته:
    مدت عضویت: 1035 روز

    سلام استاد عزیزم . جملهء بی نظیر جبران خلیل جبران همواره پیش چشممه که خدایا قدرتی بر من ده تا تغییر دهم آنچه میتوانم تغییر دهم ، شهامتی به من ده تا بپذیرم آنچه نمیتوانم تغییر دهم و شعوری که تفاوت این دو را دریابم.ما از کمیاب بودن این شعور در اکثریت اعراض میکنیم و به قول قرآن که بارها فرموده اکثرهم لایشعرون ، یعنی دقیقا شعور تمایز در اکثریت وجود ندارد و این قول قرآنه.‌و تمرکز میکنیم بر روی خواسته هامون و حرکت به سمتشون با آموزه های استاد عباسمنش عزیزمون. ممنون از استاد عزیزمون که تفاوتش با بقیه در همین شگفتی هاست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    نیلا فرد گفته:
    مدت عضویت: 1001 روز

    سلام استاد .وقت شما بخیر.امیدوارم در بهترین حال به سر ببرید.

    استاد من یک سوال داشتم شاید خیلی ربط به این ویدیو نداشته باشه.

    شما در ی پادکست۵۰دقیقه یی درباره شرایط الان ایران فرمودید ک با هرچی بجنگی که خوشت نمیاد ازش و هی بخوای درستش کنی با برخورد کردن و… بیشتر و پررنگ تر میشه تو زندگیت و بحث نکن سرش اصلا.

    سوالم اینه که پس من با اون موقعیت یا فرد چطوری باید روبه رویی کنم که موارد مشابه ش که خوشم‌نمیاد یا واقعا بهم حال خوب نمیده بیشتر نشه؟

    اگر محتوی یی مرتبط با سوالم وجود داره ممنون میشم که ارجاع بدید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Raha گفته:
      مدت عضویت: 1942 روز

      سلام دوست عزیز امیدوارم عالی باشی بخوام به صورت خلاصه بگم براتون

      وقتی با ناخواسته ایی برخورد میکنی که نمیخوای

      قدم اول اینه که به اون فرد یا اتفاق بی تفاوت باشی

      قدم دوم دادن آگاهی درست و منطق در آن مورد به ذهنتون هست مثلا اینکه عوامل بیرونی هیچ تاثیری روی زندگی من نداره و همه چیز در درون منه پس من باید روی باورهام کار کنم و خودمو رشد بدم و تمرکزمو بزارم روی اون چیزی که میخوام

      و در آخر سپردن همه چیز به دستان قدرتمند الله یکتا

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    زهرا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1005 روز

    سلام استاد دوست داشتنی🌹

    من تازه وارد سایتتون شدم، دقیقا در زمانی ک داشتم غر میزدم ک چرا اوضاع ایران اینطوری شده و حق با اینه و … آخرین پستتون رو گوش کردم خیلی اتفاقی ب حسب دنبال کردن یه دوست ک پیج شما رو فالو داشت، و الان خوشحالم ک دوست نازنین و عاقلی مثل ایشون دارم ک منو راهنمایی کرد سمت شما و اینو ی نشونه ی بزرگ برای شروع تغییرم میگیرم

    🌻🌻🌱🌱🌱🌹🌹🌹

    من دقیقا ۲ سال قبل تو اوج کرونا درآمدم چند برابر شد و ب خاطر غر زدن و تمرکز روی نازیبایی و گیر دادن ب همسرم ب دلیل ذهن مریض خودم باعث شدم هر چی ساخته بودیم خراب بشه و دقیقا درآمدمون صفر مطلق شد🙈🙈

    الان میفهمم چرا اینطوری شد،و ممنونم از شما ک اینقدر خوب و دقیق توضیح میدید همه چیزو، 🌹🌹🙏🙏

    حالا دارم ب جای جنگیدن و مقصر دونستن همه چیز روی خودم کار میکنم و سعی میکنم زیپ دهنم رو ببندم و تمرکزم روی زیبایی ها باشه 🍁🍁

    ممنونم ازتون استاد🌻🌻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    عادل حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2911 روز

    سلامم وااااااای سلامم چقدر دلم براتون تنگ شده

    یه مدتی هست بخاطر عروسیم خیلی فعالیت م تو سایت کم شده و کنترلم رو ورودی های ذهنم کم شده

    از خداوند مثل همیشه طلب دارم که هدایتم کنه به ب راه درست به راه خواسته هام .،

    و اما در مورد این مسئله که وقتی در موقعیتی قرار گرفتم و تمرکزم رفته رو دیگران یا عوامل بیرونی خیلی مثال دارم

    اما مثال خیلی خیلی روشن و تازه که برام افتاده تو این ازدواجی داشتم

    در دو مورد یکی همسرم و یکیش برادرش.

    در مورد برادر همسرم که خیلی کوچیه و خیلیم اذیت میکنه ومنم کل تمرکزم رو اون بود و هربار بد تر میشد و خلاصه حرف از طرف خانواده همسرم که به برادر همسرم رو نمیدادم خلاصه حرف های کنایه دار همسرم و ……….

    و اگاهانه اومدم باورمو تغیر دادم که همه این اتفاقات فقط بخاطر تمرکز خودم روی عوامل بیرونی و ناخواسته هاست

    و ب الله قصم از اون موقع هر وقت که اگاهانه تمرکز و میگذاشتم روی خود م همه چیز به نفع من تموم میشد عاشقتم خداجون با قوانینت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    عباس گفته:
    مدت عضویت: 1007 روز

    با سلام

    من راننده اسنپ هستم و بی نهایت از ترافیک بیزارم با توجه به چیزهایی که یاد گرفتم،هرچی سعی میکنم که توجهم رو از روی ترافیک بردارم نمیتونم، کسی میتونه بگه چکار کنم که توجهم رو از روی ترافیک بردارم؟ وقتی توی ترافیک هستم بصورت خوداگاهانه سعی میکنم توجهم رو به چیزهای خوب یا به رویاهام جلب کنم ولی یه جورایی هیچوقت موفق نبودم و خیلی وقتا طوری میشم که دیگه حاضر نیستم برم سرکار، و حتی وقتی هم که سرکار نمیرم حالم بدتر میشه و وقتی هم که میرم کل روز رو با خشم سپری میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      علی یحیی پور گفته:
      مدت عضویت: 1035 روز

      عزیز دلم خسته نباشی. این که کاری نداره. منم همچین مشکلی داشتم و بیزار بودم از ترافیک . ولی الان مدتیه فایل صوتی دوره روانشناسی ثروت ۱ رو با هندزفری که تو یه گوشمه گوش میدم و تازه از ترافیک لذت هم میبرم. چون جایی که وامیستم تو ترافیک میتونم با تمام تمرکزم به صحبت های استاد گوش بدم و اون بخش کوچیک از تمرکزم که صرف رانندگی میشد هم میذارم واسه تکرار جملات تاکیدی و ساخت باور های ثروت ساز. اینجوری یه سال بعد هم کسب و کار خودتو راه انداختی هم دیگه ترافیک اذیتت نمیکنه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      Raha گفته:
      مدت عضویت: 1942 روز

      سلام دوست عزیز امیدوارم عالی باشید

      به نظرم چون احساس خیلی ناخوشایندی نسبت به این موضوع دارید و مدام تکرار میشه باید اول ببینید علت این خشم و احساس ناخوشایند نسبت به ترافیک چیه؟ یعنی از خودتون بپرسید چرا من خشمگین میشم وقتی توی ترافیک قرار میگیرم؟و هر چیزی که به ذهنتون میرسه روی کاغذ بنویسید

      مثلا ترافیک وقتمو تلف میکنه

      مسافر کمتری میتونم بگیرم و این باعث کم شدن درآمدم میشه

      یا ممکنه توی ذهنتون مسئولین رو مقصر بدونید و یا هر علت دیگه ایی اول باید دلیل این خشم پیدا بشه و حتما روی کاغذ آورده بشه و بعد با دادن آگاهی درست و تکرار اون آگاهی ان شالله به مرور احساس خشمتون کم و کمتر میشه و بعد میتونید با گوش دادن به فایل از زمانتون بهره بیشتری ببرید.

      پشت این احساس خشم حتما حتما یک باور اشتباه وجود داره که با شناسایی اون احساستون قطعا بهتر خواهد شد

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        عباس گفته:
        مدت عضویت: 1007 روز

        سلام به شما دوست عزیز

        ممنونم از پاسختون

        چند روزی هست که دلیل خشمم رو پیدا کردم و طبق فرمایشات جنابعالی متوجه شدم که روزی رسان بودن خدا رو در نظر نمیگرفتم و با خودم میگفتم که چون تو ترافیک گیر میکنم از درامدم کم میشود در صورتیکه چه در ترافیک و چه در غیر ترافیک روزی رسان خداس و باید به او توکل کرد

        در هر حال ممنونم از اینکه وقت گذاشتید و پاسخ دادید

        سپاس

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: