این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-26 03:55:022022-12-12 06:54:43تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
720نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چقدر این فایل عالی بود بااینکه دیروز دوباردیدم وکامنت هم گذاشتم ولی کامنت رو نتونستم بفرستم به خاطر اینترنت
ولی امروز خدا هدایتم کرد که بیام بنویسم که رد پایی باشه که کجا بودم والان کجا هستم
سمیه قبل که همش انگشت اشاره ام به بقیه بود و همه را مقصر میدونستم جزخودم همه به من بدی میکردند ومقصر بودند جز خودم من خودم را بی اشتباه میدانستم هیچ ثبات رفتاری نداشتم یا عصبانی یا مظلوم نمایی ووقتی هم ظلمی میدیدم میگفتم همه آدم ها اینجوری هستند باید بقیه عوض بشن تا حال من خوب بشه باید بقیه بیان حال من رو خوب کنند چون وظیفه شون هست
تا اینکه جهان سیلی محکمی به من زد چطوری ؟؟
وقتی که برای فرار از خودم وبه جای اینکه مسئولیت کارهای خودم را به عهده بگیرم گردن بقیه انداختم چسبیدم وابسته شدم به دوستانم که اونها را تکیه گاهم کردم وشرک ورزیدم
از همون دوستانم ضربه خوردم همون کسانی که من اونها را بت کردم و جهان خوب به من فهماند که تغییر نکنی باز تکرار میشه برات
تا وقتی که مسئولیت کارها ورفتارهای خودم را به عهده نگرفتم وتسلیم نشدم وخدا را پیدا نکردم همه چیز تکرار میشد
بعد هدایت شدم به سایت عباسمنش که بهترین روزهای زندگیم شد
سمیه عصبانی وخشن به سمیه مهربان وارام تبدیل شد
سمیه بداخلاق به خوش اخلاق تبدیل شد
سمیه مشرک خدا را پیدا کرد وخدا خوب عاشقی میکنه برات که دیگه بنده ها را بزرگ نکنی وقتی جان جانان ومعبودبالاتری داری
سمیه ای که زمین و زمان را مقصر میدونست مسئولیت وعواقب کارهاش را پذیرفت وخودش را تغییر داد به جای بقیه
سمیه که روابط بدی داشت به سمیه با روابط عالی ورویایی تبدیل شد وبهشت را دراین دنیا تجربه کرد
سمیه که میترسید پولی برای تغییر خودش هزینه کنه قانون آفرینش وثروت ۲ذا خرید وثروت هم برای اومد
خلاصه من فهمیدم که اول میخواهیم جهان وانسانها ودولت را تغییر بدیم ولی به خدا تا ما تغییر نکنیم هیچ چیز عوض نمیشه
جهان خیلی باحاله خدا را شکر که قوانین وجهان را ثابت وکامل آفرید
از قدم های کوچک شروع کنیم تا به قدم های بزرگ برسیم
خداراشکرکارتولیدی که شروع کردم داره به جاهای خوب میرسه چون به قول استاد
تو پای در راه بنه وهیچ مپرس
که خود راه بگویدت که چون باید کرد
خداراشکر که دراین دنیا هستیم وازاستاد عباس منش قوانین را یاد میگیریم تا به بزرگی خدا پی ببریم
فقط میخوام توحید را یاد بگیرم وار خدا سپاس گزاری کنم به خاطر استاد که یاد گرفتم همه چیز ازتوحید است بقیه اش درست میشه
سئوال 1.آنجایی که با شرایط نادلخواه مواجه شدی و گله و شکایت از شرایط را شروع کردی و هر عاملی بیرون از خود را مقصر ماجرا دانستی و به این وسیله بر آنچه نمی خواستی، بیشتر تمرکز کردی و جهان نیز شما را با ناخواسته های بیشتری احاطه کرد و شرایط حتی بدتر از قبل شد.
جواب:
خوب من 5 سال پیش که هنوز با این نوع نگاه و تفکر آشنا نشده بودم دقیقا همین مسیر رو داشتم میرفتم اول از همه بعد از 10 سال مدیر فنی آزمایشگاه, مجبور شدم از سمت خود استفاء داده و در حالت کارشناس معمولی دنبال تعریف پروژه باشم و سال بعدش با 25 سال سابقه کار گزینش اومد و گفت چون شما نماز نمی خوانید با تمام سوابق خوب و عالی که در این اداره و حتی در محل سکونتتون دارید از نظر ما مردود هستید و چون دائم در حال قر زدن و دشنام دادن به زمین و زمان بودم هر چه جلوتر می رفتم حال وحسم بدتر میشد و حتی مجبور شدم یکسال هر روز در نماز جماعت ادارمون شرکت کنم و حتی در زمینه روابط عاطفی و روابط با خانواده همسرم یکجوری همه چیز به سردی و بی تفاوتی و تحمل وضعیت موجود سیر می کرد
تا اینکه همانطور که در دیدگاههای قبلیم توضیح دادم با استاد و سایتشون آشنا شدم و تحولات عظیمی تا حالا در زندگی من اتفاق افتاد که در قسمت دوم به آنها اشاره میکنم
سئوال 2. آنجایی که با وجود مواجه با شرایط نادلخواه، آگاهانه کنترل ذهن به خرج دادی و به جای مقصر دانستن هر عاملی بیرون از خود، تمرکز را بر تغییر و بهبود خود گذاشتی و جهان چه پاداش های بزرگی به این جنس از تمرکز شما داد.
جواب:
در این قسمت ابتدا خیلی شفاف و شارپ به صحبتهای استاد و جوابهای خودم به عنوان نتیجه اشاره خواهم کرد.
1-2)در جایی میگند وقتی روی خودت کار میکنی و از دنیا عشق در روابط میخواهی کاری نداشته باش وضعیتت در چه حالتی هست .
من وقتی کار روی خودم رو شروع کردم با همسرم کلیپها و حتی دوره های پولی رو گوش میکردیم و من امید داشتم با توجه به قانون 95- 5 بعد از گذشت یک مدت روابطمون کمی با محبت و عاشقانه بشود ولی ظاهرا دنیا داشت مارا به طرف 5 درصد یعنی جدایی می برد. جالب این بود که من با اینکه فکر میکردم که باید روابطمون خوب بشه ولی در ظاهر هیچ پیشرفتی در روابط اتفاق نمیافتاد و من پیش خود می گفتم که پس چطوری میخواهد این روابط درست بشه ما که هر دو داریم روی خودمون کار می کنیم . غافل از اینکه این دیگه به تو مربوط نیست تو فقط روی خودت کار می کنی و خواستت رو به دنیا اعلام میکنی البته من اون موقع دنبال ثروت هم بودم ولی وقتی با خودم خلوت می کردم.
میدیدم بیشتر دنبال عشقم ولی چون باور نداشتم و میدیدم با وضعیت موجود بهش نمی رسم بیخیال می شدم.
اولین نشانه وقتی اتفاق افتاد که همسرم در خرداد 1400 گفت من می خواهم جدا بشم و مهریه هم نمی خواهم . اولش بسیار ناراحت شدم ولی وقتی بعد از چند دقیقه به خودم اومدم دیدم این یک نشانه است چطور کائنات به تو عشق بده وقتی تو یک همسر داری خوب احمق جون اول این باید بره تو اون بیاد. (البته این یکی از نشانه ها بود )
برای همین قبول کردم ولی قرار شد تا آخر سال که من بازنشسته میشم توی اون خونه باشم تا آخر سال این جابجایی فیزیکی و فروش خونه انجام بشه. جالبه که توی همون چند ماه که ذهن من نمی خواست این جدایی رو به علت وابستگی شدید به خانواده قبول کنه کم کم پذیرفت .
نشانه دوم هم این بود که پسر من که تو مقطع لیسانس در ابتدای کرونا سربازی رفته بود بعد از شش ماه با قبول شدن در مقطع فوق ترخیص شد و گفته بود من دیگه سربازی نمیرم که من پیش خودم گفتم مگه میشه ؛پسر باید بره سربازی ؛ولی وقتی این اتفاق افتاد گفتم بیا معافیت کفالتش درست شد.
2-2) پسر من فقط روی خودش کار میکنه و هر چیزی رو که میخواهد فقط به اون فکر میکنه و اصلا کاری به بیرون نداره و دقیقا طبق گفته های استاد روی خواستش متمرکزه
وقتی توی سربازی 59 روز غیبت کرد(به علت ترس از کرونا در پادگان) و وقتی فوق قبول شد بهش گفتند اگر 60 روز غیبت داشتی دادگاهی میشدی و دیگه نمیتونستی برای فوق ترخیص بشی . حتی وقتی گفت من دیگه سربازی نمیرم بهش گفتم تنها راهش رفتن به خارجه در زمان تحصیلت ولی اون تمایل به این کار نداشت و وقتی معافیت کفالت به ذهنم اومد فقط شکر کردم خدا را به خاطر قانون های ثابتش که تو فقط باید روی چیزی که میخواهی متمرکز باشی . چطور ؟ من چمیدونم
3-2)در روابط همونطور که گفتم من اصلا هیچ حسی و حدسی از اتفاقی که میخواهد بیوفته نداشتم اولش که فکر می کردم طبق حرف استاد احتمالا من تو 95 درصدم و زندگیم با همسرم خوب میشه بعدش که جدایی اتفاق افتاد درسته به خودم می گفتم خوب احمق جون باید این بره که معشوقت بیاد ولی خدا شاهده باور نداشتم و توی اون یکسال به علت فشار روحی که روم بود حتی یکبار بهش تو روش گفتم با اینکه میدونم مسیرم درسته ولی از اونجا که خیلی داره بهم فشار میاد ؛نفرینت می کنم.البته تنه چیزی که باعث امید و تحمل من بود جمله ایاک نعبدو و ایاک نستعین بود . همش به خودم می گفتم من بندگیت رو می کنم و فقط از تو کمک می خواهم پس برو درستش کن
و سال 1401 که دیگه رسما جدایی فیزیکی هم اتفاق افتاد دیگه این تنهایی داشت اذیتم می کرد ولی از اونجا که استاد گفته بود حال خوب مساوی اتفاقات خوب من شروع کردم به دیدن فیلمهای خارجی عاشقانه سالهای 1940 تا 1970 و سعی میکردم فقط حسم رو خوب نگه دارم البته توی این وسط نجواهای ذهنی بهم میگفت اینها همش فیلمه و توی واقعیت اصلا یک همچین چیزی وجود نداره
4-2)یک نکته ای همیشه برام سئوال بود و توی این جریان متوجه شدم این بود که من همیشه فکر میکردم که از یک طرف استاد میگه تو روی خواسته هات تمرکز کن و روی باورها و ایمان خودت کار کن و چطوریش رو کار نداشته باش و از طرف دیگه میگند که اینکه بشینی فقط تمرکز کنی که فایده نداره باید پای در راه بگذاری (پای در راه بنه و هیچ مپرس) و این یکجور تضاد در فکر من ایجاد کرده بود ولی نکتش را الان فهمیدم که توباید در حین کار کردن روی خودت اقدام عملی حتی به غلط انجام بدی تا کائنات بفهمه که واقعا می خواهی ؛ بعد تحقق می یابد
مثلا در جریان این یکساله که من جدا شده بودم با ذهن خودم سه گزینه پیدا کرده بودم که ظاهرا شرایطشون به من می خورد(اقدام عملی) ولی هر کدوم با اینکه من پا پیش گذاشته بودم جواب مثبتی دریافت نکردم و پیش خودم می گفتم تو باید فعلا تمرین عاشق خود شدن رو انجام بدی و کاری به کیس بیرونی نداشته باشی .
ولی دقیقا در ماه گذشته توی یک سفر برون مرزی با یک دختر آشنا شدم که البته چون از لحاظ فیزیکی مشکل مادر زادی در راه رفتن داشت و باکمک عصا راه می رفت اصلا به عنوان کیس مورد نظر در موردش فکر نکردم تا اینکه در طول سفر به علت زمینی بودن سفر در طی ده روز بیشتر من به توانمندی و روح والای این دختر آشنا شدم که پس از برگشت از سفر این ارتباط ادامه پیدا کرد بطوریکه اینقدر این دختر مهربان و روح والا و تکامل یافته ای به علت محدودیت فیزیکی دارد که اصلا من فکر نمی کردم یک همچین انسانی روی کره زمین میتونه وجود داشته باشه یعنی تمام محبتها و احساس علاقه به من به عنوان خود “رامین”نه به واسطه موقعیت اجتماعی و یا تحصیلات و ….
5-2)با امدن این خانم در زندگی و روابط عاطفیم ,چند روز قبل یک پیام بخشش برای همسر سابقم فرستادم و بهش گفتم یادته پارسال از روی فشار نفرینت کردم الان واقعا از ته دل بخشیدمت و آرزوی سعادت و ثروت و عشق برات دارم
6-2)حتی در خلال این یکسال منی که سال قبل از کل این دنیا فقط 2 میلیارد (نصف خونه سابق )رو داشتم با اتفاقاتی که افتاد(اردیبهشت ماه 1401,پدرم فوت کرد) الان یک خونه 7 میلیاردی دارم.(خونه ای که قرار بود به من و برادر و همسر پدرم برسد)اونم خدا درست کرد
کل حقوق بازنشستگیم رو خرج خودم میکنم (نصف پس انداز برای مسافرت-نصف برای زندگی)
یعنی در واقع به اون بی نیازی مالی برای سفر که یکی از اهدافم بود رو هم رسیدم منی که تاحالا همش فکر می کردم چطوری ولی تنها دو جمله باعث میشد که من تحمل با امید داشته باشم
ایاک نعبدو و ایاک نستعین؛ اهتنا صراط المستقیم…….
من فقط بندگی تو رو میکنم و از تو کمک میخواهم . منو به راه راست هدایت کن ؛ راه کسانی که بهشون نعمت دادی
بقول استاد من دیگه الان نتیجه تو دستم هست و الان خود استاد هم بگه حرفهای من چرت و پرت بوده و سرتون رو کلاه گذاشتم دیگه من قبول نمی کنم
و بقول استاد سپاسگزارم از خدا بخاطر قوانین غیر قابل تغییرش و قابل تکرارش
صحبت های شما کاملا درسته و منطقیه ، فقط سوالی که برای من و بیشتر دوستان پیش میاد اینه که در قرآن به مبارزه با ظلم هم در آیات بسیاری اشاره شده ، شما که همیشه مبنای حرفهاتون قرآن هست، لطفا این قضیه رو هم برای ما روشن کنید که میگن اگه در برابر ظلم ، سکوت کردی خودت از ظالمانی، حدیثی از امام علی ست . واقعا در این جور مواقع که خونی ناحق ریخته میشه ، باید چکار کرد؟ مگه قرآن نگفته اگه یه نفر کشته بشه مثل اینه که تمام جامعه بشری کشته شده.من حرف شما رو می فهمم ولی شما برای ما از قرآن بگو ، بله در بعضی آیات حرف از هجرت زده شده ولی نه در تمام آیات.مثل آیه ۷۵ سوره نساء که در کامنت بعدی نوشته شده، این آیات رو لطفا تفسیر کنید ، آیاتی که مربوط به مبارزه در برابر ظلم هست نه هجرت.
خدا رو هزاران بار شکر که در مدار شنیدن آگاهی های این فایل ناب بودم
به حق که نباید نام این فایل ها را رایگان گذاشت و همان نام ” دانلودی” بسیار بهتر است
چقدر عالی شما دوباره و دوباره بر اصل تاکید کردید، کاری که همیشه خودتون در حال انجامش هستید و همین هست که نتایج شما خیره کننده هست و در همه ابعاد شما نامبر وان هستید
و چقدر جالبه که این فایل در زمان مناسب بدست ماها رسید ( خودتون میدونید منظورم چیه)
و جالب تر از اون اینکه چقدر برای من نشانه عالی و درست و هماهنگی بود از تضادی که جدیدا برام پیش اومده و شاید من کمی در این تضاد، نگاهم به این هست که اون محیط و افراد خارج از من هستند که باید تغییر کنند و من خودم،اکی هستم
زمانیکه من داشتم کارهای رساله دکترام رو انجام میدام گاهی این تصور به ذهنم میومد که اگر من موضوع آسونتری انتخاب میکردم خیلی بهتر بود
یا اینکه اگه من استاد آسان گیرتری را انتخاب میکردم ، شرایط برام خیلی راحت تر میشد اما واقعا فایل ها و صحبت ها درست و منطقی شما به من در این زمینه چند تا چیز را یاد داد:
1- اینکه من خودم همیشه آرزوی این رو داشتم که با اون استاد خاص درس داشته باشم ( حتی زمانی فقط آرزو داشتم ایشون رو از نزدیک ببینم چون ایشون در رشته خودم، نامبر وان هستند، اصلا آخر آخرش هستند) و اگر حالا من در این جایگاه هستم خداوند جواب خواسته خود من رو داده
و 2- اینکه حالا که من در این جایگاه هستم پس خودم باید بپذیرم شرایطم رو و حال و احساس خودم رو برای چیزی که گذشته و امکان تغییرش تقریبا وجود نداره ( تغییر استاد و موضوع رساله) بد نکنم و بر اون ناخواسته تمرکز نکنم و ذهنم و تلاشم و افکار و اقداماتم رو در مسیر انجام شدن کارم بذارم و نه گله و شکایت کردن
و دقیقا با پوست و استخوانم درک کردم که وقتی با حال خوب، با ایمان به خدا و توانایی های خودم پیش رفتم، درها یکی یکی باز میشدن حتی گاهی از جاهایی که هیچ تصوری نسبت بهشون نداشتم و برعکسش، زمانایی که گله و زاری کردم، تا مدتها ( حتی رسید به 6 ماه تاخیر و رکود) کارهام پیش نمیرفت و روزها پیش میرفت و من کاری از پیش نمیبردم
و زمانیکه به تایم دفاع من رسید چون باور داشتم که باید تا قبل از عید دفاع کنم ، دقیقا همه شرایط جوری پیش رفت که من 10 روز قبل از عید خیلی خوب و راحت دفاع کردم در حالیکه اگر میخواستم از روی کاغذ و با حساب و کتاب مشخص کنم، اصلا عملی نبود و میرفت برای بعد از عید.
این روزها هم که گفتم یه تضادی برام پیش اومده که داخلش موندم و انتظار تغییر دیگران رو دارم اما این فایل انگار یه تلنگر بود برای من
اما یه چیزی بگم،دیگه مثل قبل، تضادها آزارم نمیدن خیلی، من رو ناامید و بی ایمان نمیکنن و من امید دارم به بهبود، نمیدونم چطور، نمیدونم بدست کدوم دست خدا، نمیدونم در چه تایمی و با چه برنامه ای اما من امید دارم که اون بهبوده به بهترین شکلش اتفاق بیفته و یه نشانه هاییش رو هم دارم این چند روزه میبینم
اما واقعا چه همزمانی زیبایی بود این فایل
استاد اصلا الهاماتی که به شما میشه دقیقا در زمان و مکان مناسبش اتفاق میفته و چقدر اگه دقیق بشیم توی اصل ماجرا، همش از این اصل سرچشمه میگیره که :
دیگران ( چه افراد و وچه شرایط محیطی ) توان تغییر زندگی ما رو ندارند همانطور که ما نسبت به بقیه این توانایی رو نداریم اما به اندازه 100% ما قادریم که زندگیمون، اتفاقاتش و تجربیاتش رو اونجور که خودمون میخوایم خلق کنیم که گاهی ناخواسته هست و گاهی خواسته
یعنی میخوام اینو بگم که قانون همیشه عمل میکنه چه ما بهش آگاه باشیم و چه ناآگاه ، و حالا که ما بوسیله شما آگاه شدیم از این اصل و جدا شدیم از بدنه جامعه و نخواستیم و نمیخوایم که مثل بقیه تجربه کنیم، پس درست باور کنیم،درست عمل کنیم تا درست و اونطور که میخوایم هم نتیجه بگیریم
سپاس بی کران از شما استاد بزرگوارم که همیشه آگاهانه تمرکز و توجهتون بر اصله و این رو مدام به ما هم گوشزد میکنید تا مسیر مستقیم و همواره رسیدن به خواسته ها رو با مسیر سنگلاخی و سخت، عوض نکنیم و این رو همیشه توی ذهنمون داشته باشیم که این ما هستیم که خالق همه تجربه های زندگیمون هستیم ، بدون استثنا
امیدوارم هممون سلامتی کامل، شادی های بی انتها، آرامش مطلق، عشق واقعی و بدون وابستگی و سعادت دنیا و آخرت رو تجربه کنیم
این که انسان نباید گناه کم کاریهای خود را به گردن دیگران و شرایط و عوامل بیندازد سخنی درست است که انسانی که ضعیف است در شرکتی کهمشغول کار شود نتیجه ضعیف می گیرد . اما نکته ای که فرمودید و هرگز نمی توانم درک کنم این است که به طو کلی هر نوع اعتراض و هر نوع آرمان خواهی را زیر سوال می برید . نکته ای کههرگز به آن توجه نمی کنید این است که انسان موجودی است اجتماعی و نمی تواند نسبت به سرنوشت دیگران بی تفاوت باشد .
ما در قبال دیگران مسئولیم.
بسیاری از افراد پولدار نسبت به ساختن بیمارستان یا مدرسه اقدام می کنند . چرا ؟ چون نسبت به همشهریان و یا هموطنان یا همنوعان خود احساس مسئولیت می کنند.
چون رفاه و آسایش دیگران و همینطور رنج و درد دیگران برای آنها مهم است . چون در یک کلام انسانند .
مگر می شود ما نسبت به خانواده مان ، نسبت به شهر تولدمان یا نسبت به کشورمان هیچ احساسی نداشته باشیم . مگر می شود سرمان را زیر برف کنیم و هیچ چیز نفهمیم و هیچ چیز را حس نکنیم .
چقدر منتظر فایلی از استاد عزیز بودم درباره حوادث اخیر. دو- سه روز اول کار خودمو انجام دادم و در صفحه کاریم راجع به کارم نوشتم. بعدش کلا اینترنت قطع شد و با فیلتر شکن هم نتوستم به فضای مجازی دسترسی داشته باشم. دوستانم می تونستن در فضای مجازی حضور داشته باشند اما من هر چقدر تلاش کرم فیلتر شکن نصب کنم در مدت یک هفته واقعا نشد. این رو یک نشانه دانستم که باید از ناخواسته اعراض کنم.
بعدش دیروز فایل جدید استاد رو دیدم که طبق توضیحات سایت قبل از حوادث اخیر بود. چقدر منطبق با روز بود.
مقدار زیای حالم رو خوب کرد. و خوشحال بودم که تونسته بودم این چند روز ورودیهای ذهنم رو کنترل کنم.
به واسطه شغلم خیلی ها از من انتظار دارند بیانیه بدهم. حتی همکارانم چند بیانیه دادند و من راه رو بیانیه ندونستم. دوست خیلی قدیمی من امروز با من تماس گرفت و صدای هردومون هم جاهایی بلند شد. ازم توقع واکنش داره. در برابر اتفاقات اخیر. ولی استاد واقعا قلبم آرامش می خواد. داشتم به حرفتون گوش می کردم که مگه همین ناراضیهای امروز، ناراضیهای چهل سال پیش نیستند؟ یا جوانهایی که سعی می کنند جهان بیرون رو تغییر بدهند شبیه همان جوانهای چهس سال قبل نیستند؟ من هم سالها اینگونه بودم و در شغلی که دوستش نداشتم، در رابطه ای بودم که آزار می دیدم و ازار می رسوندم، در ارتباطات حرفه ایم سعی داشتم همه چیز رو کنترل کنم و در مسیر خواسته هایم قرار بدهم. نتیجه هم مشخس است: همه در برابر کنترل شدن مقاومت می کنند. حتی خود من.
اما از سال 97 وقتی برای ادامه تحصیل در اروپا بودم و خیلی اتفاقی با استاد عزیز آشنا شدم، سعی کردم هه چیز رو تغییر بدهم. خوب به خاطر دارم وقتی اولین فایل استاد در یوتیوب رو تماشا کردم، بعد از اتمام ویدئو، آرامشی داشتم که شاید هیچ وقت تجربه اش نکرده بودم. بعد از اون تلاش کردم بیشتر در این فضا باشم. خیلی جالب بود که سال بعدش، وقتی یک سال بود که با استاد آشنا شده بودم به مهمترین تضاد زندگیم در اون مقطع و حتی تا الان برخوردم. دوره جامع عشق و مودت رو خریداری کردم. هزینه اش برایم پول زیادی بود و لی بایستی خریدری می کردم. باور کنید هر فایل را پنج شش بار گوش می دادم و بعد سراغ فایل بعدی می رفتم اما حالم خوب نمی شد. وقتی اولین بار دوره را تمام کردم دوباره برگشتم و هر فایل رو پنج شش بار گوش دادم و وقتی دوره تموم شد کمی حالم بهتر شده بود. و برای بار سوم هر فایل را پنج شش بار گوش دادم و این بار نتیجه کمی محسوس تر بود. اما استاد همیشه می گن که این تفکرات ما حاصل نسلها و نسلها و نسلها باورهای قدیمی و گذشته است. یک شبه ایجاد نشده که یک شبه با یک تکمه خاموش یا روشن شود.
و البته اون دوره بعد از یک سال نتایج شگرفی برای من داشت. الهی شکر. الهی شکر. الهی شکر.
الان هم که بارها سعی کردم به اینترنت با فیلتر شکن وصل شوم اما نمیشه ولی به سایت استاد دسترسی دارم رو به فایل نیک می گیرم.
و یک درخواست. استاد خیلی ها از ما انتظار ارند در این روزگار موضعی بگیریم. به قول خودشون ” یا این ور، یا اون ور. وسط نداریم. وسط بازی نداریم”. این روزها فایل جدیدی از شما خیلی می تونه راهگشای بچه های سایت باشه. البته تکرار می کنم خدارو شکر می کنم که تونستم این مدت ذهنمو کنترل کنم اما فایل جدیدی از شما استاد عزیز خیلی راهنماست.
برای همگی بچه ها و استاد عزیز و خانم شایسته از خداوند طلب شادی و سلامتی دارم. در پناه حق
سلام به استاد عزیزم ؛ به شخصی که خون قوانین بدون تغییر خداوند در رگ هاش جاریه و با فایل های بی نظریش باعث میشه خون قوانین در رگ های ماهم جاری بشه..
باور به تاثیر یا عدم تاثیر عوامل بیرونی اونقدر در زندگی بالاست که شخصی که عوامل بیرونی رو عامل موفقیت یا عدم موفقیت خودش میدونه ؛ مدام در حال گله و شکایت کردن و ایجاد حال بد واسه خودش و دیگرانه …
ولی کسی که داستان رو میدونه از چه قراره ، به قول شما استاد عزیزم ، زیپ دهنش رو اگاهانه میکشه و میگه من باید چیکار کنم ..؟
دقیقا قبل از شروع این مباحث و درگیری ها ، اولین جمله ای که به خودم گفتم ، جمله ی معروف شما بود ( راهی که اکثریت دارن سمتش میرن،تو سمت مخالفشو برو…و اگر میخوای نتیجه ی دیگران رو نگیری ، باید متفاوت از دیگران عمل کنی ) و جوری شده بود که توی خونواده و دوستان و اشنایان وقتی صحبت میشد ، من رو سیب زمینی خطاب میکردن ، میگفتن تو اصلا هیچ ارزشی برای کشورت و ..قائل نمیشی و تو سرت رو کردی تو برف و …
و منم با شنیدن تک تک این جملات با خودم میگفتم ارهههه راه درست همینه ، چون من قرار نیست مطابق میل و افکار و خواسته های افراد زندگیم زندگی کنم ، چون میدونستم بازی از چه قراره ..
و تو دل خودم لبخند میزدم و بدون اینکه ذره ای ارامشم از بین بره یا عصبی بشم یا ..؛ راحت گذر میکردم..
برخلاف اکثریت که هرجا میرن ، جزو پایه ی صحبتاشون گله و شکایت از اوضاع و .. شده و میشینن باهم بحث میکنن که اگر اینطوری بشه چقدددد خوب میشه
اگر اون بیاد چقدددد خوب میشه
و …که ته نداره ..
کسی که بازی رو بدونه به خودش میگه واقعیت چیزی جز مواردی که من باورش کردن نیست ، زندگی من حاصل باور هامه ، اگر من باورهامو تغییر بدم و درست کنم ، مثل اب رودخونه ، خود جهان منو میبره سمت نعمت و ثروت و اتفاقاتی از جنس باورهایی که دارم و صد البته کانون توجهم در طول روز…
یکی دیگه از ویژگی های فوق العاده پپ گواردیولا توجه بسیار بالاش به ویژگی های مثبت افراد تیمشه و تشویق کردن و روحیه دادن زمانیکه افراد تیمش نتیجه دلخواه زو کسب نکردن..
دقیقا موضوعی که در حال حاضر تمام کانون توجه اکثریت سمت مشکلات و درگیری و صحبت راجب این موضوعاته ؛ و افرادی که قانون رو درک کرده باشن ، میدونن که در درجه اول باید رو خودشونو باوراشون کار کنن و در ادامش کانون توجهشون رو اگاهانه مدیریت کنن..
چون اگر کانون توجه رو مدیریت نکنی ، دنبال روعه کانون توجه دیگران میشی و وقتی که دنبال روعه کانون توجه دیگران بشی ، باورهاتم سست میشه و از مسیر دور میشی…
با سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز الهی نور عشق و اگاهی هر روز در تمام ابعاد زندگیتون بیشتر و بیشتر جاری باشه.❤❤❤
این اولین دفعه ای هست که من جسارت قدم برداشتن و کامنت نوشتن پیدا کردم و از خدا هدایت میخوام تا بتونم بهترین ها رو بنویسم
استاد من ۱۴ سال پیش یک زندگی ای شروع کردم که البته نسبت به آگاهی اون زمان قطعا خدا بهترین مسیر برای رشد من سر راهم قرار داده بود من هییییچ درخواستی از یک رابطه ی عالی و زندگی مشترک اون موقع نداشتم و جهان منو به سمت فردی هدایتم کرد تا با پس گردنی رشد کنم و به سمت جلو قدم بردارم.
البته اون زمان با قوانین آشنا نبودم و خانواده خودم خانواده ی همسرم و ۱۰۰ درصد شرایط بیرونی مقصر اون زندگی میدونستم و غرق در تضاد های بیشتر میشدم ، اتفاقات هر روز داشن بدتر و بدتر میشدن و تعداد تضاد ها و مسائل هر روز داشتن بیشر میشدن.
و من هر کسی که میدیدم شروع میکردم از مسائل و مشکلات رابطم تعریف میکردم و غر میزدم و دنبال مقصر بودم که البته همه ی اطرافیانم حق رو به من میدادن و این نوع تفکر و دیدگاه باعث شده بود شرایط آنقدر سخت بشه که از نظر مالی شرایط ما داشت روز به روز بدتر میشد از نظر ارتباطات دوست ها و حتی از افراد فامیل اونهایی رو داشتم جذب میکردم که اصلا درست نبودن و کم کم حتی مشکل ناراحتی اعصاب پیدا کردم اون جا بود که به خودم اومدم گفتم تو داری لذت زندگی و شادی و عشق رو از خودت میگیری تو باید تغییر کنی به خودم گفتم الهام این زندگی آینده ای برای تو نداره و زندگی ای که میخوای بساز
استاد نمیتونم از حجم اتفاقات و تضاد هایی که برای من پیش میومد و من فقط داشتم سقوط میکردم تعریف کنم
فقط میدونم خدا هدایتم کرد به قلبم ارامش داد به طرز فوق العاده عجیب من در یک کانال تلگرامی یک ویس ۲۰ دقیقه ای از شما گوش کردم من اون موقع اصلا نمیدونستم سید حسین عباس منش کی هست
فقط حرف هاتون عجییییب بهم ارامش داد و من در روز شاید ۳ یا ۴ ساعت همون فایل صوتی ۲۰ دقیقه ای رو تکرار میکردم و گوش میدادم.
استاد تو فایل گفته بودین اگر تو شرایط بدی هستی اگر تو رابطه ای هستی که نارضایتی داری به خوبی اون فرد توجه کن نه به مسائلش چون هر چی به بدی اون فرد توجه کنی تو رابطه بعدی هم دوباره همون اتفاقات برات تکرار میشه.
به زیبایی ها توجه کن تا زیبایی های بیشتری جذب کنی
استاد من از اون لحظه حتی با خودم هم در مورد بدی های اون رابطه صحبت نکردم و اجازه ندادم حتی مادرم به عنوان هم دردی با من در مورد اون فرد صحبت کنه و به معنای واااااقعی زیپ دهنم رو بستم
بلافاصله بعد از ۲ ماه به طرز معجزه آسایی به راااااحتی از اون رابطه اومدم بیرون که هر لحظه خدا رو شکر میکنم هر روز بابت این اتفاق خوشحالم و جای شکر داره برام.
بعد با یک فردی آشنا شدم که در تمام ابعاد شخصیتی، مالی، روابط، زیبایی، شعور، اخلاق، از همه بابت استاد هزار برابر از اون فرد بهتر هست و من شاید از خصوصیات خوبش چند صفحه میتونم بنویسم و بابتش خدا رو شکر کنم
خدا رو شکر میکنم تو این رابطه ی رویایی و عاااالی هستم.
البته این نکته بگم هر لحظه که کانون توجهم تغییر میکنه و ورودی اشتباه دریافت میکنم بلافاصه نتایج ام تغییر میکنه و الان میتونم ذهنم بیشتر از قبل کنترل کنم.
امیدوارم بتونم در تمام ابعاد زندگی به زیبایی ها و فراووونی توجه کنم
و خدا رو هر لحظه سپاس گذارم.
استاد براتون بهترین ها رو از خدا میخوام چون لایق بهترین ها هستید❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
سلام به استاد عزیز خانم شایسته عزیز و دوستان عزیزم
تاریخ مدام تکرار میشه چرا؟
چون مردم اون درس هایی که باید بگیرن رو پاس نکردند و اونقدر تکرار میشه تا مردم یاد بگیرند.تو باید اونقدر درس بخونی تا در کنکور قبول بشی.اونایی که قبول شدند میرن در مرحله بعد برای پاس کردن درس های دیگه.اونا نمیتونند به جای کنکوری ها درس بخونند نمیتونند به جای اونا درس پاس کنند.فقط میتونند براشون انرژی خوب بفرستند عشق بفرستند امید و….موفقیت های خودشونو نشون بدند تا انگیزه بشه برای اونا برای عبور از اون مرحله.بله مردم قیام میکنند حکومت تغییر میکنه اما انرژی مردم هنوز تغییر نکرده.در واقع انرژی همین مردم حکومت رو تشکیل داده وقتی بگی حکومت بده اون برای تو بد میشه.
چون حقیقت اینه ما یه انرژِی هستیم درون این بدن و به هر چیزی میتونیم شکل بدیم……… اون ادم یا اون حکومت هم انرژِیه و ما بهش شکل میدیم .
انرژِی حقیقت داره ما وقتی وارد یه مکان میشیم انرژِی خوب و بد حس میکنیم.میخواد یه پاساژلوکس باشه میخواد یه مکان معنوی باشه ما حسش میکنیم.انرژِی وجود داره و انرژِی اون مکانو ادمایی که با اون مکان در ارتباط بودن و در اتباط هستن , ساختند.انرژِ ی که در برخی اماکن تاریخی هست کاملا مشخصه چه ادمای فوق العاده ای اونجا بودن که انرژی شون توی در و دیوار اون مکان ذخیره شده و اگه بیشتر به درون رفته باشی این انرژی هارو بهتر درک میکنی.
حالا ببینید انرژی ایران چه شکلیه از چه انرژی هایی ساخته شده؟
ببینید این روزها چه انرژی داره ایرانو شکل میده؟
انرژی نفرت انرژی خشم انرژی ترس
میدونید همین انرژی ها مارو بیمار میکنه؟بعد به دولت و حکومت برای درمان وابسته میشی.
پس حفظ سلامتیت از هر چیزی مهمتره هر چقدر سالم تر باشی قوی تری و به خداوند بیشتر متصلی.انسان آگاه انسان سالمه انسانی که از انرژی خودش محافظت میکنه.
ما انرژی مردمی رو داریم که هنوز برای کوچکترین کارهاشون نیاز به مرجع تقلید دارن و به درون کانکت نیستند.اونا اشتباه نیستنا اونا توی یه مرحله ای هستند برای پاس کردن درس هاشون….
اما مسیله اینه منو تو از بیرون نمیتونیم ادما رو تغییر بدیم , نمیتونیم به جای اونا درس پاس کنیم. این ادما همون ادما هستند انرژِیشون هست , عادت دارن شکایت بکنند, پس از حکومت بعدی هم شکایت میکنند اوه این داستان تا جایی که درس هاشونو پاس بکنند ادامه داره.
جهان به شدت تغییر کرده و الگوهای قدیمی که خودشونو به دین نزدیک کردند در صورتی که در دین جایگاهی ندارند , دیگه کار نمیکنند.باید به روز باشیم.موضوع دین موضوع احساساتی بودن نیست .موضوع کنترل احساساته , موضوع انتخاب های خردمندانه و حکیمانس.در یه مراحلی وقتی درس هارو پاس نکردی همش احساساتی عمل میکنی این ناراحت نشه اون ناراحت نشه, آخی, وای و……اما بعد که درس هارو پاس میکنی از روی هدایت درونت میری جلو ….
یه زمانی دوستی داشتم که به شدت به من وابسته شده بود و احساس نیاز از سمتش احساس میکرم میگفتم تنهاس وضعش خوب نیست هیچکسی رو نداره و خلاصه با اینکه قوانین رو میدونستم احساساتم نمیذاشت تنهاش بذارم خلاصه یه روز فشارهایی که از روی نیاز به من داشت بیشتر شد و من موفق شدم رهاش کنم.اما در تمام لحظات احساس عذاب وجدان داشتم وای کار اشتباهی کردم و خلاصه اصلا خوب نبودم تا اینکه تصمیم گرفتم درخواست هدایت کنم رفتم قرآنو باز کردم و چه سوره ای اومد.داستان حضرت خضر یه آدمو کشت یه قایقو سوراخ کرد یه دیوار رو خراب کرد. اینا میشه تصمیماتی که تو وقتی به درونت کانکت باشی به سمتش هدایت میشی.
چیزایی هست که به نظر ما اشتباهن و این بخاطر اطلاعات کم خودمونه اما در حقیقت یک نتیجه و هدف بزرگتری رو داره دنبال میکنه و من چون نمیتونم تصویر کلی رو ببینم فکر میکنم اشتباهه.
بله اون ادم باید درس هایی رو درمورد احساس نیاز و دور شدن از خودش میگرفت و من هم باید این درس رو میگرفتم که از احساساتم باید درست استفاده کنم و خدا اینجوری منو آگاه کرد و آروم کرد.
بله جون یک انسان مهمه .من یه زمانی که آگاه نبودم . ظلم رو میدیدم میگفتم وای خدا داره میبینه و این اتفاق افتاد آخه چه جوری خدا اجازه میده!!!!بعد فهمیدم اتفاقات اونجوری که من فکر میکنم نیست……..مثلا یه بچه یه پیله میبینه میگه وای خدا چه جوری اون حشره رو اونجا زندانی کرده بله اون نگاه هنوز وسعت پیدا نکرده هنوز اطلاعاتش کمه پس اتفاقات رو از روی اطلاعات کمش قضاوت میکنه یا درمورد کرونا همه فکر میکنند چیز بدی بوده اما چقدر فرصت های جدید چقدر ایده های جدید ظهور کرد برای خود من بهترین اتفاق ممکن بود فقط در اون روزها حسش نمیکردم و الان دارم میفهمم.من فهمیدم که کلا روند دنیا روند خیر و بهبودیه و هر اتفاقی در مسیر بهبود دادن کل دنیاست.
ما همه به هم متصل هستیم نفر به نفر.مثل اکوسیستم مثل اعضای بدن.جهان به همراه تمام اجزای درونش همه بهم متصل هستند .این موضوع رو بارها تجربه کردم و درک کردم.یه بار وقتی داشتم باورهای مربوط به ثروتم رو تغییر میدادم و بعد میدیدم پدرم (که از لحاظ احساسی ارتباط عمیق تری باهاش دارم) به شکل عجیبی داره پول جذب میکنه اصلا شغلش عوض شد و درآمدش زمین تا آسمون فرق کرد پدرم داشت پول پارو میکرد و خودشم در تعجب بود بارها بهم گفت چرا تا قبل از این اینجوری نبوده و من نمیتونستم براش بگم .بعد پدرم میومد و به من پول هدیه میداد و این میشد جذب پول روزانه برای من.
من تغییرات بزرگی رو در خودم ایجاد کردم و بعد واضح میدیدم که خانودم هم به شدت تغییر کردند.این واقعیته برای من دیگه واو نیست من بهش کاملا عادت کردم.وقتی رادیو تلویزیون درست کار نمیکنند میرن درونشو تعمیر میکنند کاملا واضحه.
من وقتی درون خودمو بهبود بدم در واقع دارم روی کل دنیا تغییر ایجاد میکنم.وقتی دیدگاهمو نسبت به جهان اطرافم تغییر بدم دارم روی کل تاثیر میذارم.وقتی نسبت به آدم ها بهتر فکر کنم دارم روی بهتر شدن کل تاثیر میذارم.تمام افکار و احساسات من روی کل تاثیر میذاره و جهان بیرون رو شکل میده.این چیزیه که هر روز دارم به وضوح احساسش میکنم.
مورد دیگه اینکه هیچ انسانی تا خودش نخواد اتفاقی براش نمیوفته حتی مرگ هم به خواست خود انسانه.ما تا زمانی که واقعا نخوایم از این جسم خارج نمیشیم پس با مرگ آدما راحت تر کنار اومدم.هر اتفاقی هر چقدرم دردناک به نظر بیاد چیزهایی درونش داره که من از اون بیخبرم که اگر آگاه بشم اروم میشم.
هر چقدر آگاهی بیشتر آرامش بیشتر.
استاد عزیز خانم شایسته عزیز یک دنیا ممنونم برای همه زیبایی ها و آگاهی هایی که از سمت شما دریافت کردم.
سلام به بهترین و عاشق ترین استادان عزیز و دوست داشتنی
اول از هرچیزی من دوتا موضوع رو که همیشه برام سوال بود و البته جوابشون هم خودم میدونستم رو میخوام اینجا بگم
1 : اینکه میدیدم و الان هم هنوز میبینم که خیلی از مردم بخصوص مردم نسل قبل همیشه میگن ای بابا تا زمانی که این روغن های ناسالم و نباتی و مواد غذایی های ناسالم نبودن مرد اصلا نمیدونستن درد و بیماری چیه
بعد من از همون کودکی میدیدم همین مردمی که اینجور میگن ولی برا گرفتن همین روغن های نباتی و رک بگم روغن های آشغال و مواد سایر موارد مانند قند،شکر،برنج و بقیه مواد غذایی های آشغال خودشونو میکشتن و همچنین الان میکشن حالا چه پولی چه رایگان بعنوان سبدکالا،یارانه،یا هرچیز دیگه که آی ملت ما باید بریم حق مونو بگیریم و دولت چرا هرچه زودتر این مواد غذایی هارو به ما نمیده
بعد میایند خیلی ساده و راحت میگن خدا فلان شون کنه از زمانی که اینارو به خورد مردم دادن مردم فهمیدن درد و بیماری ،سرطان و سکته چیه
منی که از همون زمانی که حتی اصلا با این مباحث آگاهی آشنا نبودم اما همیشه میگفتم آخه چی میگید شما خب کجا دیدین که دولت بیا بزور بگه اگر این روغن ها و این مواد هارو استفاده نکنید من شما رو اعدام میکنم و همیشه با خودم میگفتم من که نمیتونم این مردم رو تغییر بدم و از خودم شروع میکردم و همیشه سعی میکردم اون مواد غذایی های آشغال رو وارد بدنم نکنم و به همین دلیل هم تو کل فامیل و حتی محله مون من از این لحاظ مصرف تغذیه سالم معروفم یعنی همه میدونند که سجاد از همون بچگی همیشه سعی بر این داشت که باید همیشه تغذیه سالم و ارزش دار استفاده کنه،
و قبلا بر این نوع تفکرات و عملکردهای اکثر مردم از جمله اکثر افراد اطرافم هرسم میگرفت که چرا اینا اینقدر از لحاظ ذهنی بیمارن بااینکه میدونند که این نوع مواد غذایی ها بدترین و سمی ترین و بی ارزش ترین ها هستند برا جسم شون اما باز همچنان براشون خودکشی میکنند و تازه از دولت و خدا هم گله و شکایت میکنند که چرا بیشتر به ما نمیدن و اینا حق ما هستن
و واقعا هم دارن راست میگن که حق شونه چونکه دارن به جهان ثابت میکنند هرکی دنبال آشغال خوردنه حقش هم بیش از این چیزها نیست و باید هم سزاوار همین آشغال ها باشه و الان خیلی بهتر درک میکنم که جهان داره چگونه کار میکنه و چگونه داره به انتخاب فرکانس هرکسی واکنش و پاسخ میده
دیشب کنار چندتا از اقوام بودم که یکی شون گفت بیا تو خونه فلان غذا رو درست کردم بخور گفتم ممنون ولی از اینکه چون شما با روغن های نباتی ومخرب غذا درست میکنید من نمیخورم گفت ولکن بابا بخور بره مگه ما چقدر عمر میکنیم گفتم عمری که بی کیفیت باشه ارزش هیچی رو نداره حالا چه از لحاظ جسمی چه ذهنی،
و واقعا همون لحظه خیلی متاسف شدم و به همشون گفتم آخه شما و خیلی از آدمهای دیگه دنبال بیماری نگردید عامل اصلی یه عالمه از بیماری ها مصرف همین مواد غذایی هاست چرا دیگه اینقدر دنبال روش های عجیب و غریب و دکترهای مختلف هستید
اما غافل از اینکه راهکار و دلیل مسائل ما آدمها همیشه بیخ سر ما هست اما خیلی اوقات ما میخواهیم بریم تو غارها بگردیم و پیدا کنیم راه حل هارو ،،
واقعا هرچقدر که بیشتر میگذره من بیشتر پی به مشرک بودن مردم میبرم
بخصوص اکثر مردم کشور ما متاسفانه و اگر توجه کنید هرکشور هرچقدر مشرک تر هستند وضعیت کشورشون هم بدتره،،
و برعکس هرچقدر توحیدی تر وضعیت اون کشور هم بهتر و عالی تر و پیشرفته تره مانند آمریکا که واقعا من همیشه تحسین میکنم،،
البته که هرکشور همه خوب یا همه بد نیستن اما بیشتر بسمت توحیدی یا بیشتر بسمت شرک هستند حالا نمیخوام اسم ببرم خودتون بهتر میدونید،،
و الان چقدر بهتر میفهمم که حتی خیلی از بزرگان ما که نسل قبل بودن و الان هم هستند اما بازم حرفهای منفی میزنند برام ثابت شده که حتی همونا هم دارن حرف مفت میزنن و نتیجه حال منفی شون هم مشخصه،،
2: اینکه خداشاهده منم از مدتها پیش به این نتیجه رسیده بودم مثلا هرزمان کسی به من میگفت ببین اگه الان حکومت شاه بود چقدر همه چیز بهتر و عالیتر بود😁😁
و جواب همیشگی من این بود آخه عزیز من مگه همین مردم نبودن که راه افتادن توخیابون ها و شعار دادن،شکایت کردن و داد و فریاد و گفتن این چه وضعیه که برا مردم درست کردین باید این وضع تغییر کنه بهتراز اینا بشه و همچنین از زمانی هم که حکومت انقلاب بوجود اومد باز همچنان دارن میگن این چه وضعیه و باید این شرایطو تغییر بدین و من میگم ببین مردمی که اون زمان همین حرفارو میزدن و الان هم این حرفارو میزنن پس تا زمانی که اینجور تفکراتی دارن تا ابد هم اینارو میگن و مهم نیست که چقدر دولت ها و وضعیت بدتر با بهتر و بهشت گونه باشه بازم همین حرفای مفت میزنن میدونید چونکه از همون قبل انگار ناخودآگاه من همیشه داشت به این نکته توجه میکرد و شدید هم توجه میکرد آدمهایی که دارن از وضعیت موجود خانوادگی،شرایط کشور و جهان شکایت میکنند اگر بهترین شرایط هم بوجود بیاد بازم اینا همونطور هستن
پس این یه توهمه که اگر باید اول عامل بیرونی تغییر کنه تا درون منم تغییر کنه،،
اگر حتی من نوعی هم از خیلی قبل خوب نبودم و بعضی اوقات از جمع اکثریت میشدم و وارد بیماری های ذهنی میشدم اما بیشتر اوقات در خلوت خودم فکر میکردم که خدایا این مردم چرا اینجور هستن و چرا اینقدر ناسپاس و مشرک هستن و میگفتم خدایا من نمیدونم راه کاملا درست چیه اما این احساس رو هم دارم که راه اینا هم نادرست و مسیر بیماری زاست،،
و خدایا خودت منو به راه راست و درست هدایت کن و چونکه هنوز اوایل یعنی خیلی سال پیش آمادگی لازم رو نداشتم اما بالاخره بعد از مدتی که درخواست های مکرر و آمادگی لازم به لین راه هدایت شدم
خداروشکر،،
نکته بعد اینکه چقدر لذت بردم از دیدگاه بسیار زیبا و توحید گونه آقای پپکاردیولا
که واقعا من لذت میبرم از همچین شخصیت هایی که اینقدر تمرکزش رو زیبایی هاست میگه من فقط تمرکزم رو عوامل درونی ست و اصلا کار ندارم به اینکه داور و شرایط بیرون چکارهایی میکنند
و چقدر بیشتر لذت بردم از اینکه میگه من بازیکن هایی که خیلی مهارت دارن اما شخصیت های خوب ندارن اصلا برامن مهم نیست و من نمیخوام چون بازیکنی که تو رختکن سمپاشی میکنه اصلا خوب نیست مهم نیست که چقدر از لحاظ تکنیکی خوب باشه
من همیشه دنبال بازیکن هایی هستم که شخصیت های خوب و مثبت دارن چونکه اونا همیشه بهترین هستند و مناسب پیشرفتن
خدای من چقدر لین نوع نگرش ها برا من بسیار بینظیر و ارزشمندن چونکه بالاترین و ارزشمندترین نکته موفقیت و پیشرفت اول نوع شخصیت هر انسانی ست بعد مهارت ها و تکنیک هاش هست،،
چونکه نوع نگرش حرف اوله تو هر موضوعی مانند خودم زمانی که تو شغل قبل بودم بااینکه بهش علاقه نداشتم و استعدادم نسبت به اکثر همکارانم خیلی کمتر بود اما با نگرش مثبت باعث شد چقدر بهتر از خیلی هاشون بشم و چقدر درس ها از اون کار یاد بگیرم و الگویی برا موفقیت های بعد و الان خودم بشم که شده یکی از فکت های منطقی برا الانم اگر من اونموقع ها تونستم اون موفقیتها و کسب کنم پس در بقیه زمینه ها هم میتونم و مهم نیست که دیگران چقدر بگن استعداد خاصی ندارم بلکه مهم نوع دیدگاه و نگرش و ایمان داشتن منه
که الان رسیدم به آگاهی های دوره عزت نفس که اگر تمام عوامل موفقیت در یه کفه ترازو باشه و عزت نفس هم در به کفه ترازو این عامل بارها و بارها مهم تر و قدرتمندتر از تمام اون موضوعاته،،
عزت نفس یعنی همون توحید،ایمان،نگرش،توکل معنا و مفهوم عزت نفس ایناست نه فقط داشتن مهارت اما بدون ایمان خب وقتی تنها مهارت باشه اما ایمان نباشه واقعا قدرت لازم هم وجود نداره که به پیشرفت و دستاوردهای موردنظر برسه،،
چونکه من خیلی این چیزهارو تجربه کردم در زندگی خودم و یه عالمه آزمون و خطا و ضربه ها خوردم و همچنین زمان هایی هم که مهارت خاصی هم نداشتم اما بخاطر ایمان لازم در اون موضوع باعث میشد چقدر راحت تر و لذتبخش تر موفقیت کسب کنم
استاد عزیز هرچقدر بیشتر ادامه میدم این مسیر آگاهی بخش رو واقعا دارم بیشتر درک میکنم که چقدر این مسیر و صحبتهات بینظیر و بی نهایت ارزشمند و زندگیسازه
چونکه با هربار کار کردن رو خودمون بهتر متوجه میشیم که با هربار شکایت کردن باعث هلاکت خودمون و با هربار سپاسگذاری و ساخت درون خودمون باعث هدایت به مسیر هدایت شدگانیم،
خدایا ما را به راه راست و راه کسانی که اقلیت مردم هستند هدایت کن نه راه کسانی که غضب شدگان هستند که متاسفانه اکثریت هستن و توجه به نکات منفی هستند
راه کسانی که مانند استادان عزیز و این خانواده هستند هدایت کن و مرا کمک کن تا بتونم باایمان راستین در این مسیر با اراده بمونم و حرکت کنم
ممنون از تمامی شما که همیشه سعی بر نکات زیبا و مسیر زیبای الهی دارید.
به نام خداوند دانا و توانا
وسلام ودرود براستاد بی نظیرم ومریم جان شایسته
چقدر این فایل عالی بود بااینکه دیروز دوباردیدم وکامنت هم گذاشتم ولی کامنت رو نتونستم بفرستم به خاطر اینترنت
ولی امروز خدا هدایتم کرد که بیام بنویسم که رد پایی باشه که کجا بودم والان کجا هستم
سمیه قبل که همش انگشت اشاره ام به بقیه بود و همه را مقصر میدونستم جزخودم همه به من بدی میکردند ومقصر بودند جز خودم من خودم را بی اشتباه میدانستم هیچ ثبات رفتاری نداشتم یا عصبانی یا مظلوم نمایی ووقتی هم ظلمی میدیدم میگفتم همه آدم ها اینجوری هستند باید بقیه عوض بشن تا حال من خوب بشه باید بقیه بیان حال من رو خوب کنند چون وظیفه شون هست
تا اینکه جهان سیلی محکمی به من زد چطوری ؟؟
وقتی که برای فرار از خودم وبه جای اینکه مسئولیت کارهای خودم را به عهده بگیرم گردن بقیه انداختم چسبیدم وابسته شدم به دوستانم که اونها را تکیه گاهم کردم وشرک ورزیدم
از همون دوستانم ضربه خوردم همون کسانی که من اونها را بت کردم و جهان خوب به من فهماند که تغییر نکنی باز تکرار میشه برات
تا وقتی که مسئولیت کارها ورفتارهای خودم را به عهده نگرفتم وتسلیم نشدم وخدا را پیدا نکردم همه چیز تکرار میشد
بعد هدایت شدم به سایت عباسمنش که بهترین روزهای زندگیم شد
سمیه عصبانی وخشن به سمیه مهربان وارام تبدیل شد
سمیه بداخلاق به خوش اخلاق تبدیل شد
سمیه مشرک خدا را پیدا کرد وخدا خوب عاشقی میکنه برات که دیگه بنده ها را بزرگ نکنی وقتی جان جانان ومعبودبالاتری داری
سمیه ای که زمین و زمان را مقصر میدونست مسئولیت وعواقب کارهاش را پذیرفت وخودش را تغییر داد به جای بقیه
سمیه که روابط بدی داشت به سمیه با روابط عالی ورویایی تبدیل شد وبهشت را دراین دنیا تجربه کرد
سمیه که میترسید پولی برای تغییر خودش هزینه کنه قانون آفرینش وثروت ۲ذا خرید وثروت هم برای اومد
خلاصه من فهمیدم که اول میخواهیم جهان وانسانها ودولت را تغییر بدیم ولی به خدا تا ما تغییر نکنیم هیچ چیز عوض نمیشه
جهان خیلی باحاله خدا را شکر که قوانین وجهان را ثابت وکامل آفرید
از قدم های کوچک شروع کنیم تا به قدم های بزرگ برسیم
خداراشکرکارتولیدی که شروع کردم داره به جاهای خوب میرسه چون به قول استاد
تو پای در راه بنه وهیچ مپرس
که خود راه بگویدت که چون باید کرد
خداراشکر که دراین دنیا هستیم وازاستاد عباس منش قوانین را یاد میگیریم تا به بزرگی خدا پی ببریم
فقط میخوام توحید را یاد بگیرم وار خدا سپاس گزاری کنم به خاطر استاد که یاد گرفتم همه چیز ازتوحید است بقیه اش درست میشه
با سلام خدمت همه دوستان عزیز
سئوال 1.آنجایی که با شرایط نادلخواه مواجه شدی و گله و شکایت از شرایط را شروع کردی و هر عاملی بیرون از خود را مقصر ماجرا دانستی و به این وسیله بر آنچه نمی خواستی، بیشتر تمرکز کردی و جهان نیز شما را با ناخواسته های بیشتری احاطه کرد و شرایط حتی بدتر از قبل شد.
جواب:
خوب من 5 سال پیش که هنوز با این نوع نگاه و تفکر آشنا نشده بودم دقیقا همین مسیر رو داشتم میرفتم اول از همه بعد از 10 سال مدیر فنی آزمایشگاه, مجبور شدم از سمت خود استفاء داده و در حالت کارشناس معمولی دنبال تعریف پروژه باشم و سال بعدش با 25 سال سابقه کار گزینش اومد و گفت چون شما نماز نمی خوانید با تمام سوابق خوب و عالی که در این اداره و حتی در محل سکونتتون دارید از نظر ما مردود هستید و چون دائم در حال قر زدن و دشنام دادن به زمین و زمان بودم هر چه جلوتر می رفتم حال وحسم بدتر میشد و حتی مجبور شدم یکسال هر روز در نماز جماعت ادارمون شرکت کنم و حتی در زمینه روابط عاطفی و روابط با خانواده همسرم یکجوری همه چیز به سردی و بی تفاوتی و تحمل وضعیت موجود سیر می کرد
تا اینکه همانطور که در دیدگاههای قبلیم توضیح دادم با استاد و سایتشون آشنا شدم و تحولات عظیمی تا حالا در زندگی من اتفاق افتاد که در قسمت دوم به آنها اشاره میکنم
سئوال 2. آنجایی که با وجود مواجه با شرایط نادلخواه، آگاهانه کنترل ذهن به خرج دادی و به جای مقصر دانستن هر عاملی بیرون از خود، تمرکز را بر تغییر و بهبود خود گذاشتی و جهان چه پاداش های بزرگی به این جنس از تمرکز شما داد.
جواب:
در این قسمت ابتدا خیلی شفاف و شارپ به صحبتهای استاد و جوابهای خودم به عنوان نتیجه اشاره خواهم کرد.
1-2)در جایی میگند وقتی روی خودت کار میکنی و از دنیا عشق در روابط میخواهی کاری نداشته باش وضعیتت در چه حالتی هست .
من وقتی کار روی خودم رو شروع کردم با همسرم کلیپها و حتی دوره های پولی رو گوش میکردیم و من امید داشتم با توجه به قانون 95- 5 بعد از گذشت یک مدت روابطمون کمی با محبت و عاشقانه بشود ولی ظاهرا دنیا داشت مارا به طرف 5 درصد یعنی جدایی می برد. جالب این بود که من با اینکه فکر میکردم که باید روابطمون خوب بشه ولی در ظاهر هیچ پیشرفتی در روابط اتفاق نمیافتاد و من پیش خود می گفتم که پس چطوری میخواهد این روابط درست بشه ما که هر دو داریم روی خودمون کار می کنیم . غافل از اینکه این دیگه به تو مربوط نیست تو فقط روی خودت کار می کنی و خواستت رو به دنیا اعلام میکنی البته من اون موقع دنبال ثروت هم بودم ولی وقتی با خودم خلوت می کردم.
میدیدم بیشتر دنبال عشقم ولی چون باور نداشتم و میدیدم با وضعیت موجود بهش نمی رسم بیخیال می شدم.
اولین نشانه وقتی اتفاق افتاد که همسرم در خرداد 1400 گفت من می خواهم جدا بشم و مهریه هم نمی خواهم . اولش بسیار ناراحت شدم ولی وقتی بعد از چند دقیقه به خودم اومدم دیدم این یک نشانه است چطور کائنات به تو عشق بده وقتی تو یک همسر داری خوب احمق جون اول این باید بره تو اون بیاد. (البته این یکی از نشانه ها بود )
برای همین قبول کردم ولی قرار شد تا آخر سال که من بازنشسته میشم توی اون خونه باشم تا آخر سال این جابجایی فیزیکی و فروش خونه انجام بشه. جالبه که توی همون چند ماه که ذهن من نمی خواست این جدایی رو به علت وابستگی شدید به خانواده قبول کنه کم کم پذیرفت .
نشانه دوم هم این بود که پسر من که تو مقطع لیسانس در ابتدای کرونا سربازی رفته بود بعد از شش ماه با قبول شدن در مقطع فوق ترخیص شد و گفته بود من دیگه سربازی نمیرم که من پیش خودم گفتم مگه میشه ؛پسر باید بره سربازی ؛ولی وقتی این اتفاق افتاد گفتم بیا معافیت کفالتش درست شد.
2-2) پسر من فقط روی خودش کار میکنه و هر چیزی رو که میخواهد فقط به اون فکر میکنه و اصلا کاری به بیرون نداره و دقیقا طبق گفته های استاد روی خواستش متمرکزه
وقتی توی سربازی 59 روز غیبت کرد(به علت ترس از کرونا در پادگان) و وقتی فوق قبول شد بهش گفتند اگر 60 روز غیبت داشتی دادگاهی میشدی و دیگه نمیتونستی برای فوق ترخیص بشی . حتی وقتی گفت من دیگه سربازی نمیرم بهش گفتم تنها راهش رفتن به خارجه در زمان تحصیلت ولی اون تمایل به این کار نداشت و وقتی معافیت کفالت به ذهنم اومد فقط شکر کردم خدا را به خاطر قانون های ثابتش که تو فقط باید روی چیزی که میخواهی متمرکز باشی . چطور ؟ من چمیدونم
3-2)در روابط همونطور که گفتم من اصلا هیچ حسی و حدسی از اتفاقی که میخواهد بیوفته نداشتم اولش که فکر می کردم طبق حرف استاد احتمالا من تو 95 درصدم و زندگیم با همسرم خوب میشه بعدش که جدایی اتفاق افتاد درسته به خودم می گفتم خوب احمق جون باید این بره که معشوقت بیاد ولی خدا شاهده باور نداشتم و توی اون یکسال به علت فشار روحی که روم بود حتی یکبار بهش تو روش گفتم با اینکه میدونم مسیرم درسته ولی از اونجا که خیلی داره بهم فشار میاد ؛نفرینت می کنم.البته تنه چیزی که باعث امید و تحمل من بود جمله ایاک نعبدو و ایاک نستعین بود . همش به خودم می گفتم من بندگیت رو می کنم و فقط از تو کمک می خواهم پس برو درستش کن
و سال 1401 که دیگه رسما جدایی فیزیکی هم اتفاق افتاد دیگه این تنهایی داشت اذیتم می کرد ولی از اونجا که استاد گفته بود حال خوب مساوی اتفاقات خوب من شروع کردم به دیدن فیلمهای خارجی عاشقانه سالهای 1940 تا 1970 و سعی میکردم فقط حسم رو خوب نگه دارم البته توی این وسط نجواهای ذهنی بهم میگفت اینها همش فیلمه و توی واقعیت اصلا یک همچین چیزی وجود نداره
4-2)یک نکته ای همیشه برام سئوال بود و توی این جریان متوجه شدم این بود که من همیشه فکر میکردم که از یک طرف استاد میگه تو روی خواسته هات تمرکز کن و روی باورها و ایمان خودت کار کن و چطوریش رو کار نداشته باش و از طرف دیگه میگند که اینکه بشینی فقط تمرکز کنی که فایده نداره باید پای در راه بگذاری (پای در راه بنه و هیچ مپرس) و این یکجور تضاد در فکر من ایجاد کرده بود ولی نکتش را الان فهمیدم که توباید در حین کار کردن روی خودت اقدام عملی حتی به غلط انجام بدی تا کائنات بفهمه که واقعا می خواهی ؛ بعد تحقق می یابد
مثلا در جریان این یکساله که من جدا شده بودم با ذهن خودم سه گزینه پیدا کرده بودم که ظاهرا شرایطشون به من می خورد(اقدام عملی) ولی هر کدوم با اینکه من پا پیش گذاشته بودم جواب مثبتی دریافت نکردم و پیش خودم می گفتم تو باید فعلا تمرین عاشق خود شدن رو انجام بدی و کاری به کیس بیرونی نداشته باشی .
ولی دقیقا در ماه گذشته توی یک سفر برون مرزی با یک دختر آشنا شدم که البته چون از لحاظ فیزیکی مشکل مادر زادی در راه رفتن داشت و باکمک عصا راه می رفت اصلا به عنوان کیس مورد نظر در موردش فکر نکردم تا اینکه در طول سفر به علت زمینی بودن سفر در طی ده روز بیشتر من به توانمندی و روح والای این دختر آشنا شدم که پس از برگشت از سفر این ارتباط ادامه پیدا کرد بطوریکه اینقدر این دختر مهربان و روح والا و تکامل یافته ای به علت محدودیت فیزیکی دارد که اصلا من فکر نمی کردم یک همچین انسانی روی کره زمین میتونه وجود داشته باشه یعنی تمام محبتها و احساس علاقه به من به عنوان خود “رامین”نه به واسطه موقعیت اجتماعی و یا تحصیلات و ….
5-2)با امدن این خانم در زندگی و روابط عاطفیم ,چند روز قبل یک پیام بخشش برای همسر سابقم فرستادم و بهش گفتم یادته پارسال از روی فشار نفرینت کردم الان واقعا از ته دل بخشیدمت و آرزوی سعادت و ثروت و عشق برات دارم
6-2)حتی در خلال این یکسال منی که سال قبل از کل این دنیا فقط 2 میلیارد (نصف خونه سابق )رو داشتم با اتفاقاتی که افتاد(اردیبهشت ماه 1401,پدرم فوت کرد) الان یک خونه 7 میلیاردی دارم.(خونه ای که قرار بود به من و برادر و همسر پدرم برسد)اونم خدا درست کرد
کل حقوق بازنشستگیم رو خرج خودم میکنم (نصف پس انداز برای مسافرت-نصف برای زندگی)
یعنی در واقع به اون بی نیازی مالی برای سفر که یکی از اهدافم بود رو هم رسیدم منی که تاحالا همش فکر می کردم چطوری ولی تنها دو جمله باعث میشد که من تحمل با امید داشته باشم
ایاک نعبدو و ایاک نستعین؛ اهتنا صراط المستقیم…….
من فقط بندگی تو رو میکنم و از تو کمک میخواهم . منو به راه راست هدایت کن ؛ راه کسانی که بهشون نعمت دادی
بقول استاد من دیگه الان نتیجه تو دستم هست و الان خود استاد هم بگه حرفهای من چرت و پرت بوده و سرتون رو کلاه گذاشتم دیگه من قبول نمی کنم
و بقول استاد سپاسگزارم از خدا بخاطر قوانین غیر قابل تغییرش و قابل تکرارش
سپاس,سپاس,سپاس
سلام استاد عزیز
صحبت های شما کاملا درسته و منطقیه ، فقط سوالی که برای من و بیشتر دوستان پیش میاد اینه که در قرآن به مبارزه با ظلم هم در آیات بسیاری اشاره شده ، شما که همیشه مبنای حرفهاتون قرآن هست، لطفا این قضیه رو هم برای ما روشن کنید که میگن اگه در برابر ظلم ، سکوت کردی خودت از ظالمانی، حدیثی از امام علی ست . واقعا در این جور مواقع که خونی ناحق ریخته میشه ، باید چکار کرد؟ مگه قرآن نگفته اگه یه نفر کشته بشه مثل اینه که تمام جامعه بشری کشته شده.من حرف شما رو می فهمم ولی شما برای ما از قرآن بگو ، بله در بعضی آیات حرف از هجرت زده شده ولی نه در تمام آیات.مثل آیه ۷۵ سوره نساء که در کامنت بعدی نوشته شده، این آیات رو لطفا تفسیر کنید ، آیاتی که مربوط به مبارزه در برابر ظلم هست نه هجرت.
به نام یکتای هدایتگرم به سمت بهترین مسیرها
سلام استادان بزرگوارم و سلام دوستان همراهم
عجب فایل فوق العاده ای بود
خدا رو هزاران بار شکر که در مدار شنیدن آگاهی های این فایل ناب بودم
به حق که نباید نام این فایل ها را رایگان گذاشت و همان نام ” دانلودی” بسیار بهتر است
چقدر عالی شما دوباره و دوباره بر اصل تاکید کردید، کاری که همیشه خودتون در حال انجامش هستید و همین هست که نتایج شما خیره کننده هست و در همه ابعاد شما نامبر وان هستید
و چقدر جالبه که این فایل در زمان مناسب بدست ماها رسید ( خودتون میدونید منظورم چیه)
و جالب تر از اون اینکه چقدر برای من نشانه عالی و درست و هماهنگی بود از تضادی که جدیدا برام پیش اومده و شاید من کمی در این تضاد، نگاهم به این هست که اون محیط و افراد خارج از من هستند که باید تغییر کنند و من خودم،اکی هستم
زمانیکه من داشتم کارهای رساله دکترام رو انجام میدام گاهی این تصور به ذهنم میومد که اگر من موضوع آسونتری انتخاب میکردم خیلی بهتر بود
یا اینکه اگه من استاد آسان گیرتری را انتخاب میکردم ، شرایط برام خیلی راحت تر میشد اما واقعا فایل ها و صحبت ها درست و منطقی شما به من در این زمینه چند تا چیز را یاد داد:
1- اینکه من خودم همیشه آرزوی این رو داشتم که با اون استاد خاص درس داشته باشم ( حتی زمانی فقط آرزو داشتم ایشون رو از نزدیک ببینم چون ایشون در رشته خودم، نامبر وان هستند، اصلا آخر آخرش هستند) و اگر حالا من در این جایگاه هستم خداوند جواب خواسته خود من رو داده
و 2- اینکه حالا که من در این جایگاه هستم پس خودم باید بپذیرم شرایطم رو و حال و احساس خودم رو برای چیزی که گذشته و امکان تغییرش تقریبا وجود نداره ( تغییر استاد و موضوع رساله) بد نکنم و بر اون ناخواسته تمرکز نکنم و ذهنم و تلاشم و افکار و اقداماتم رو در مسیر انجام شدن کارم بذارم و نه گله و شکایت کردن
و دقیقا با پوست و استخوانم درک کردم که وقتی با حال خوب، با ایمان به خدا و توانایی های خودم پیش رفتم، درها یکی یکی باز میشدن حتی گاهی از جاهایی که هیچ تصوری نسبت بهشون نداشتم و برعکسش، زمانایی که گله و زاری کردم، تا مدتها ( حتی رسید به 6 ماه تاخیر و رکود) کارهام پیش نمیرفت و روزها پیش میرفت و من کاری از پیش نمیبردم
و زمانیکه به تایم دفاع من رسید چون باور داشتم که باید تا قبل از عید دفاع کنم ، دقیقا همه شرایط جوری پیش رفت که من 10 روز قبل از عید خیلی خوب و راحت دفاع کردم در حالیکه اگر میخواستم از روی کاغذ و با حساب و کتاب مشخص کنم، اصلا عملی نبود و میرفت برای بعد از عید.
این روزها هم که گفتم یه تضادی برام پیش اومده که داخلش موندم و انتظار تغییر دیگران رو دارم اما این فایل انگار یه تلنگر بود برای من
اما یه چیزی بگم،دیگه مثل قبل، تضادها آزارم نمیدن خیلی، من رو ناامید و بی ایمان نمیکنن و من امید دارم به بهبود، نمیدونم چطور، نمیدونم بدست کدوم دست خدا، نمیدونم در چه تایمی و با چه برنامه ای اما من امید دارم که اون بهبوده به بهترین شکلش اتفاق بیفته و یه نشانه هاییش رو هم دارم این چند روزه میبینم
اما واقعا چه همزمانی زیبایی بود این فایل
استاد اصلا الهاماتی که به شما میشه دقیقا در زمان و مکان مناسبش اتفاق میفته و چقدر اگه دقیق بشیم توی اصل ماجرا، همش از این اصل سرچشمه میگیره که :
دیگران ( چه افراد و وچه شرایط محیطی ) توان تغییر زندگی ما رو ندارند همانطور که ما نسبت به بقیه این توانایی رو نداریم اما به اندازه 100% ما قادریم که زندگیمون، اتفاقاتش و تجربیاتش رو اونجور که خودمون میخوایم خلق کنیم که گاهی ناخواسته هست و گاهی خواسته
یعنی میخوام اینو بگم که قانون همیشه عمل میکنه چه ما بهش آگاه باشیم و چه ناآگاه ، و حالا که ما بوسیله شما آگاه شدیم از این اصل و جدا شدیم از بدنه جامعه و نخواستیم و نمیخوایم که مثل بقیه تجربه کنیم، پس درست باور کنیم،درست عمل کنیم تا درست و اونطور که میخوایم هم نتیجه بگیریم
سپاس بی کران از شما استاد بزرگوارم که همیشه آگاهانه تمرکز و توجهتون بر اصله و این رو مدام به ما هم گوشزد میکنید تا مسیر مستقیم و همواره رسیدن به خواسته ها رو با مسیر سنگلاخی و سخت، عوض نکنیم و این رو همیشه توی ذهنمون داشته باشیم که این ما هستیم که خالق همه تجربه های زندگیمون هستیم ، بدون استثنا
امیدوارم هممون سلامتی کامل، شادی های بی انتها، آرامش مطلق، عشق واقعی و بدون وابستگی و سعادت دنیا و آخرت رو تجربه کنیم
تا بعد …
سلام
صحبتهای شما هم درست است و هم نادرست .
این که انسان نباید گناه کم کاریهای خود را به گردن دیگران و شرایط و عوامل بیندازد سخنی درست است که انسانی که ضعیف است در شرکتی کهمشغول کار شود نتیجه ضعیف می گیرد . اما نکته ای که فرمودید و هرگز نمی توانم درک کنم این است که به طو کلی هر نوع اعتراض و هر نوع آرمان خواهی را زیر سوال می برید . نکته ای کههرگز به آن توجه نمی کنید این است که انسان موجودی است اجتماعی و نمی تواند نسبت به سرنوشت دیگران بی تفاوت باشد .
ما در قبال دیگران مسئولیم.
بسیاری از افراد پولدار نسبت به ساختن بیمارستان یا مدرسه اقدام می کنند . چرا ؟ چون نسبت به همشهریان و یا هموطنان یا همنوعان خود احساس مسئولیت می کنند.
چون رفاه و آسایش دیگران و همینطور رنج و درد دیگران برای آنها مهم است . چون در یک کلام انسانند .
مگر می شود ما نسبت به خانواده مان ، نسبت به شهر تولدمان یا نسبت به کشورمان هیچ احساسی نداشته باشیم . مگر می شود سرمان را زیر برف کنیم و هیچ چیز نفهمیم و هیچ چیز را حس نکنیم .
بنام خداوند مهربان
چقدر منتظر فایلی از استاد عزیز بودم درباره حوادث اخیر. دو- سه روز اول کار خودمو انجام دادم و در صفحه کاریم راجع به کارم نوشتم. بعدش کلا اینترنت قطع شد و با فیلتر شکن هم نتوستم به فضای مجازی دسترسی داشته باشم. دوستانم می تونستن در فضای مجازی حضور داشته باشند اما من هر چقدر تلاش کرم فیلتر شکن نصب کنم در مدت یک هفته واقعا نشد. این رو یک نشانه دانستم که باید از ناخواسته اعراض کنم.
بعدش دیروز فایل جدید استاد رو دیدم که طبق توضیحات سایت قبل از حوادث اخیر بود. چقدر منطبق با روز بود.
مقدار زیای حالم رو خوب کرد. و خوشحال بودم که تونسته بودم این چند روز ورودیهای ذهنم رو کنترل کنم.
به واسطه شغلم خیلی ها از من انتظار دارند بیانیه بدهم. حتی همکارانم چند بیانیه دادند و من راه رو بیانیه ندونستم. دوست خیلی قدیمی من امروز با من تماس گرفت و صدای هردومون هم جاهایی بلند شد. ازم توقع واکنش داره. در برابر اتفاقات اخیر. ولی استاد واقعا قلبم آرامش می خواد. داشتم به حرفتون گوش می کردم که مگه همین ناراضیهای امروز، ناراضیهای چهل سال پیش نیستند؟ یا جوانهایی که سعی می کنند جهان بیرون رو تغییر بدهند شبیه همان جوانهای چهس سال قبل نیستند؟ من هم سالها اینگونه بودم و در شغلی که دوستش نداشتم، در رابطه ای بودم که آزار می دیدم و ازار می رسوندم، در ارتباطات حرفه ایم سعی داشتم همه چیز رو کنترل کنم و در مسیر خواسته هایم قرار بدهم. نتیجه هم مشخس است: همه در برابر کنترل شدن مقاومت می کنند. حتی خود من.
اما از سال 97 وقتی برای ادامه تحصیل در اروپا بودم و خیلی اتفاقی با استاد عزیز آشنا شدم، سعی کردم هه چیز رو تغییر بدهم. خوب به خاطر دارم وقتی اولین فایل استاد در یوتیوب رو تماشا کردم، بعد از اتمام ویدئو، آرامشی داشتم که شاید هیچ وقت تجربه اش نکرده بودم. بعد از اون تلاش کردم بیشتر در این فضا باشم. خیلی جالب بود که سال بعدش، وقتی یک سال بود که با استاد آشنا شده بودم به مهمترین تضاد زندگیم در اون مقطع و حتی تا الان برخوردم. دوره جامع عشق و مودت رو خریداری کردم. هزینه اش برایم پول زیادی بود و لی بایستی خریدری می کردم. باور کنید هر فایل را پنج شش بار گوش می دادم و بعد سراغ فایل بعدی می رفتم اما حالم خوب نمی شد. وقتی اولین بار دوره را تمام کردم دوباره برگشتم و هر فایل رو پنج شش بار گوش دادم و وقتی دوره تموم شد کمی حالم بهتر شده بود. و برای بار سوم هر فایل را پنج شش بار گوش دادم و این بار نتیجه کمی محسوس تر بود. اما استاد همیشه می گن که این تفکرات ما حاصل نسلها و نسلها و نسلها باورهای قدیمی و گذشته است. یک شبه ایجاد نشده که یک شبه با یک تکمه خاموش یا روشن شود.
و البته اون دوره بعد از یک سال نتایج شگرفی برای من داشت. الهی شکر. الهی شکر. الهی شکر.
الان هم که بارها سعی کردم به اینترنت با فیلتر شکن وصل شوم اما نمیشه ولی به سایت استاد دسترسی دارم رو به فایل نیک می گیرم.
و یک درخواست. استاد خیلی ها از ما انتظار ارند در این روزگار موضعی بگیریم. به قول خودشون ” یا این ور، یا اون ور. وسط نداریم. وسط بازی نداریم”. این روزها فایل جدیدی از شما خیلی می تونه راهگشای بچه های سایت باشه. البته تکرار می کنم خدارو شکر می کنم که تونستم این مدت ذهنمو کنترل کنم اما فایل جدیدی از شما استاد عزیز خیلی راهنماست.
برای همگی بچه ها و استاد عزیز و خانم شایسته از خداوند طلب شادی و سلامتی دارم. در پناه حق
سلام به استاد عزیزم ؛ به شخصی که خون قوانین بدون تغییر خداوند در رگ هاش جاریه و با فایل های بی نظریش باعث میشه خون قوانین در رگ های ماهم جاری بشه..
باور به تاثیر یا عدم تاثیر عوامل بیرونی اونقدر در زندگی بالاست که شخصی که عوامل بیرونی رو عامل موفقیت یا عدم موفقیت خودش میدونه ؛ مدام در حال گله و شکایت کردن و ایجاد حال بد واسه خودش و دیگرانه …
ولی کسی که داستان رو میدونه از چه قراره ، به قول شما استاد عزیزم ، زیپ دهنش رو اگاهانه میکشه و میگه من باید چیکار کنم ..؟
دقیقا قبل از شروع این مباحث و درگیری ها ، اولین جمله ای که به خودم گفتم ، جمله ی معروف شما بود ( راهی که اکثریت دارن سمتش میرن،تو سمت مخالفشو برو…و اگر میخوای نتیجه ی دیگران رو نگیری ، باید متفاوت از دیگران عمل کنی ) و جوری شده بود که توی خونواده و دوستان و اشنایان وقتی صحبت میشد ، من رو سیب زمینی خطاب میکردن ، میگفتن تو اصلا هیچ ارزشی برای کشورت و ..قائل نمیشی و تو سرت رو کردی تو برف و …
و منم با شنیدن تک تک این جملات با خودم میگفتم ارهههه راه درست همینه ، چون من قرار نیست مطابق میل و افکار و خواسته های افراد زندگیم زندگی کنم ، چون میدونستم بازی از چه قراره ..
و تو دل خودم لبخند میزدم و بدون اینکه ذره ای ارامشم از بین بره یا عصبی بشم یا ..؛ راحت گذر میکردم..
برخلاف اکثریت که هرجا میرن ، جزو پایه ی صحبتاشون گله و شکایت از اوضاع و .. شده و میشینن باهم بحث میکنن که اگر اینطوری بشه چقدددد خوب میشه
اگر اون بیاد چقدددد خوب میشه
و …که ته نداره ..
کسی که بازی رو بدونه به خودش میگه واقعیت چیزی جز مواردی که من باورش کردن نیست ، زندگی من حاصل باور هامه ، اگر من باورهامو تغییر بدم و درست کنم ، مثل اب رودخونه ، خود جهان منو میبره سمت نعمت و ثروت و اتفاقاتی از جنس باورهایی که دارم و صد البته کانون توجهم در طول روز…
یکی دیگه از ویژگی های فوق العاده پپ گواردیولا توجه بسیار بالاش به ویژگی های مثبت افراد تیمشه و تشویق کردن و روحیه دادن زمانیکه افراد تیمش نتیجه دلخواه زو کسب نکردن..
دقیقا موضوعی که در حال حاضر تمام کانون توجه اکثریت سمت مشکلات و درگیری و صحبت راجب این موضوعاته ؛ و افرادی که قانون رو درک کرده باشن ، میدونن که در درجه اول باید رو خودشونو باوراشون کار کنن و در ادامش کانون توجهشون رو اگاهانه مدیریت کنن..
چون اگر کانون توجه رو مدیریت نکنی ، دنبال روعه کانون توجه دیگران میشی و وقتی که دنبال روعه کانون توجه دیگران بشی ، باورهاتم سست میشه و از مسیر دور میشی…
عاشقتم استاد عزیزم
خداروشکر بابت وجودتون❤️
با سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز الهی نور عشق و اگاهی هر روز در تمام ابعاد زندگیتون بیشتر و بیشتر جاری باشه.❤❤❤
این اولین دفعه ای هست که من جسارت قدم برداشتن و کامنت نوشتن پیدا کردم و از خدا هدایت میخوام تا بتونم بهترین ها رو بنویسم
استاد من ۱۴ سال پیش یک زندگی ای شروع کردم که البته نسبت به آگاهی اون زمان قطعا خدا بهترین مسیر برای رشد من سر راهم قرار داده بود من هییییچ درخواستی از یک رابطه ی عالی و زندگی مشترک اون موقع نداشتم و جهان منو به سمت فردی هدایتم کرد تا با پس گردنی رشد کنم و به سمت جلو قدم بردارم.
البته اون زمان با قوانین آشنا نبودم و خانواده خودم خانواده ی همسرم و ۱۰۰ درصد شرایط بیرونی مقصر اون زندگی میدونستم و غرق در تضاد های بیشتر میشدم ، اتفاقات هر روز داشن بدتر و بدتر میشدن و تعداد تضاد ها و مسائل هر روز داشتن بیشر میشدن.
و من هر کسی که میدیدم شروع میکردم از مسائل و مشکلات رابطم تعریف میکردم و غر میزدم و دنبال مقصر بودم که البته همه ی اطرافیانم حق رو به من میدادن و این نوع تفکر و دیدگاه باعث شده بود شرایط آنقدر سخت بشه که از نظر مالی شرایط ما داشت روز به روز بدتر میشد از نظر ارتباطات دوست ها و حتی از افراد فامیل اونهایی رو داشتم جذب میکردم که اصلا درست نبودن و کم کم حتی مشکل ناراحتی اعصاب پیدا کردم اون جا بود که به خودم اومدم گفتم تو داری لذت زندگی و شادی و عشق رو از خودت میگیری تو باید تغییر کنی به خودم گفتم الهام این زندگی آینده ای برای تو نداره و زندگی ای که میخوای بساز
استاد نمیتونم از حجم اتفاقات و تضاد هایی که برای من پیش میومد و من فقط داشتم سقوط میکردم تعریف کنم
فقط میدونم خدا هدایتم کرد به قلبم ارامش داد به طرز فوق العاده عجیب من در یک کانال تلگرامی یک ویس ۲۰ دقیقه ای از شما گوش کردم من اون موقع اصلا نمیدونستم سید حسین عباس منش کی هست
فقط حرف هاتون عجییییب بهم ارامش داد و من در روز شاید ۳ یا ۴ ساعت همون فایل صوتی ۲۰ دقیقه ای رو تکرار میکردم و گوش میدادم.
استاد تو فایل گفته بودین اگر تو شرایط بدی هستی اگر تو رابطه ای هستی که نارضایتی داری به خوبی اون فرد توجه کن نه به مسائلش چون هر چی به بدی اون فرد توجه کنی تو رابطه بعدی هم دوباره همون اتفاقات برات تکرار میشه.
به زیبایی ها توجه کن تا زیبایی های بیشتری جذب کنی
استاد من از اون لحظه حتی با خودم هم در مورد بدی های اون رابطه صحبت نکردم و اجازه ندادم حتی مادرم به عنوان هم دردی با من در مورد اون فرد صحبت کنه و به معنای واااااقعی زیپ دهنم رو بستم
بلافاصله بعد از ۲ ماه به طرز معجزه آسایی به راااااحتی از اون رابطه اومدم بیرون که هر لحظه خدا رو شکر میکنم هر روز بابت این اتفاق خوشحالم و جای شکر داره برام.
بعد با یک فردی آشنا شدم که در تمام ابعاد شخصیتی، مالی، روابط، زیبایی، شعور، اخلاق، از همه بابت استاد هزار برابر از اون فرد بهتر هست و من شاید از خصوصیات خوبش چند صفحه میتونم بنویسم و بابتش خدا رو شکر کنم
خدا رو شکر میکنم تو این رابطه ی رویایی و عاااالی هستم.
البته این نکته بگم هر لحظه که کانون توجهم تغییر میکنه و ورودی اشتباه دریافت میکنم بلافاصه نتایج ام تغییر میکنه و الان میتونم ذهنم بیشتر از قبل کنترل کنم.
امیدوارم بتونم در تمام ابعاد زندگی به زیبایی ها و فراووونی توجه کنم
و خدا رو هر لحظه سپاس گذارم.
استاد براتون بهترین ها رو از خدا میخوام چون لایق بهترین ها هستید❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
سلام به استاد عزیز خانم شایسته عزیز و دوستان عزیزم
تاریخ مدام تکرار میشه چرا؟
چون مردم اون درس هایی که باید بگیرن رو پاس نکردند و اونقدر تکرار میشه تا مردم یاد بگیرند.تو باید اونقدر درس بخونی تا در کنکور قبول بشی.اونایی که قبول شدند میرن در مرحله بعد برای پاس کردن درس های دیگه.اونا نمیتونند به جای کنکوری ها درس بخونند نمیتونند به جای اونا درس پاس کنند.فقط میتونند براشون انرژی خوب بفرستند عشق بفرستند امید و….موفقیت های خودشونو نشون بدند تا انگیزه بشه برای اونا برای عبور از اون مرحله.بله مردم قیام میکنند حکومت تغییر میکنه اما انرژی مردم هنوز تغییر نکرده.در واقع انرژی همین مردم حکومت رو تشکیل داده وقتی بگی حکومت بده اون برای تو بد میشه.
چون حقیقت اینه ما یه انرژِی هستیم درون این بدن و به هر چیزی میتونیم شکل بدیم……… اون ادم یا اون حکومت هم انرژِیه و ما بهش شکل میدیم .
انرژِی حقیقت داره ما وقتی وارد یه مکان میشیم انرژِی خوب و بد حس میکنیم.میخواد یه پاساژلوکس باشه میخواد یه مکان معنوی باشه ما حسش میکنیم.انرژِی وجود داره و انرژِی اون مکانو ادمایی که با اون مکان در ارتباط بودن و در اتباط هستن , ساختند.انرژِ ی که در برخی اماکن تاریخی هست کاملا مشخصه چه ادمای فوق العاده ای اونجا بودن که انرژی شون توی در و دیوار اون مکان ذخیره شده و اگه بیشتر به درون رفته باشی این انرژی هارو بهتر درک میکنی.
حالا ببینید انرژی ایران چه شکلیه از چه انرژی هایی ساخته شده؟
ببینید این روزها چه انرژی داره ایرانو شکل میده؟
انرژی نفرت انرژی خشم انرژی ترس
میدونید همین انرژی ها مارو بیمار میکنه؟بعد به دولت و حکومت برای درمان وابسته میشی.
پس حفظ سلامتیت از هر چیزی مهمتره هر چقدر سالم تر باشی قوی تری و به خداوند بیشتر متصلی.انسان آگاه انسان سالمه انسانی که از انرژی خودش محافظت میکنه.
ما انرژی مردمی رو داریم که هنوز برای کوچکترین کارهاشون نیاز به مرجع تقلید دارن و به درون کانکت نیستند.اونا اشتباه نیستنا اونا توی یه مرحله ای هستند برای پاس کردن درس هاشون….
اما مسیله اینه منو تو از بیرون نمیتونیم ادما رو تغییر بدیم , نمیتونیم به جای اونا درس پاس کنیم. این ادما همون ادما هستند انرژِیشون هست , عادت دارن شکایت بکنند, پس از حکومت بعدی هم شکایت میکنند اوه این داستان تا جایی که درس هاشونو پاس بکنند ادامه داره.
جهان به شدت تغییر کرده و الگوهای قدیمی که خودشونو به دین نزدیک کردند در صورتی که در دین جایگاهی ندارند , دیگه کار نمیکنند.باید به روز باشیم.موضوع دین موضوع احساساتی بودن نیست .موضوع کنترل احساساته , موضوع انتخاب های خردمندانه و حکیمانس.در یه مراحلی وقتی درس هارو پاس نکردی همش احساساتی عمل میکنی این ناراحت نشه اون ناراحت نشه, آخی, وای و……اما بعد که درس هارو پاس میکنی از روی هدایت درونت میری جلو ….
یه زمانی دوستی داشتم که به شدت به من وابسته شده بود و احساس نیاز از سمتش احساس میکرم میگفتم تنهاس وضعش خوب نیست هیچکسی رو نداره و خلاصه با اینکه قوانین رو میدونستم احساساتم نمیذاشت تنهاش بذارم خلاصه یه روز فشارهایی که از روی نیاز به من داشت بیشتر شد و من موفق شدم رهاش کنم.اما در تمام لحظات احساس عذاب وجدان داشتم وای کار اشتباهی کردم و خلاصه اصلا خوب نبودم تا اینکه تصمیم گرفتم درخواست هدایت کنم رفتم قرآنو باز کردم و چه سوره ای اومد.داستان حضرت خضر یه آدمو کشت یه قایقو سوراخ کرد یه دیوار رو خراب کرد. اینا میشه تصمیماتی که تو وقتی به درونت کانکت باشی به سمتش هدایت میشی.
چیزایی هست که به نظر ما اشتباهن و این بخاطر اطلاعات کم خودمونه اما در حقیقت یک نتیجه و هدف بزرگتری رو داره دنبال میکنه و من چون نمیتونم تصویر کلی رو ببینم فکر میکنم اشتباهه.
بله اون ادم باید درس هایی رو درمورد احساس نیاز و دور شدن از خودش میگرفت و من هم باید این درس رو میگرفتم که از احساساتم باید درست استفاده کنم و خدا اینجوری منو آگاه کرد و آروم کرد.
بله جون یک انسان مهمه .من یه زمانی که آگاه نبودم . ظلم رو میدیدم میگفتم وای خدا داره میبینه و این اتفاق افتاد آخه چه جوری خدا اجازه میده!!!!بعد فهمیدم اتفاقات اونجوری که من فکر میکنم نیست……..مثلا یه بچه یه پیله میبینه میگه وای خدا چه جوری اون حشره رو اونجا زندانی کرده بله اون نگاه هنوز وسعت پیدا نکرده هنوز اطلاعاتش کمه پس اتفاقات رو از روی اطلاعات کمش قضاوت میکنه یا درمورد کرونا همه فکر میکنند چیز بدی بوده اما چقدر فرصت های جدید چقدر ایده های جدید ظهور کرد برای خود من بهترین اتفاق ممکن بود فقط در اون روزها حسش نمیکردم و الان دارم میفهمم.من فهمیدم که کلا روند دنیا روند خیر و بهبودیه و هر اتفاقی در مسیر بهبود دادن کل دنیاست.
ما همه به هم متصل هستیم نفر به نفر.مثل اکوسیستم مثل اعضای بدن.جهان به همراه تمام اجزای درونش همه بهم متصل هستند .این موضوع رو بارها تجربه کردم و درک کردم.یه بار وقتی داشتم باورهای مربوط به ثروتم رو تغییر میدادم و بعد میدیدم پدرم (که از لحاظ احساسی ارتباط عمیق تری باهاش دارم) به شکل عجیبی داره پول جذب میکنه اصلا شغلش عوض شد و درآمدش زمین تا آسمون فرق کرد پدرم داشت پول پارو میکرد و خودشم در تعجب بود بارها بهم گفت چرا تا قبل از این اینجوری نبوده و من نمیتونستم براش بگم .بعد پدرم میومد و به من پول هدیه میداد و این میشد جذب پول روزانه برای من.
من تغییرات بزرگی رو در خودم ایجاد کردم و بعد واضح میدیدم که خانودم هم به شدت تغییر کردند.این واقعیته برای من دیگه واو نیست من بهش کاملا عادت کردم.وقتی رادیو تلویزیون درست کار نمیکنند میرن درونشو تعمیر میکنند کاملا واضحه.
من وقتی درون خودمو بهبود بدم در واقع دارم روی کل دنیا تغییر ایجاد میکنم.وقتی دیدگاهمو نسبت به جهان اطرافم تغییر بدم دارم روی کل تاثیر میذارم.وقتی نسبت به آدم ها بهتر فکر کنم دارم روی بهتر شدن کل تاثیر میذارم.تمام افکار و احساسات من روی کل تاثیر میذاره و جهان بیرون رو شکل میده.این چیزیه که هر روز دارم به وضوح احساسش میکنم.
مورد دیگه اینکه هیچ انسانی تا خودش نخواد اتفاقی براش نمیوفته حتی مرگ هم به خواست خود انسانه.ما تا زمانی که واقعا نخوایم از این جسم خارج نمیشیم پس با مرگ آدما راحت تر کنار اومدم.هر اتفاقی هر چقدرم دردناک به نظر بیاد چیزهایی درونش داره که من از اون بیخبرم که اگر آگاه بشم اروم میشم.
هر چقدر آگاهی بیشتر آرامش بیشتر.
استاد عزیز خانم شایسته عزیز یک دنیا ممنونم برای همه زیبایی ها و آگاهی هایی که از سمت شما دریافت کردم.
دوستتون دارم.
به نام خداوندی که هرلحظه عاشقانه درحال هدایت منه
سلام به بهترین و عاشق ترین استادان عزیز و دوست داشتنی
اول از هرچیزی من دوتا موضوع رو که همیشه برام سوال بود و البته جوابشون هم خودم میدونستم رو میخوام اینجا بگم
1 : اینکه میدیدم و الان هم هنوز میبینم که خیلی از مردم بخصوص مردم نسل قبل همیشه میگن ای بابا تا زمانی که این روغن های ناسالم و نباتی و مواد غذایی های ناسالم نبودن مرد اصلا نمیدونستن درد و بیماری چیه
بعد من از همون کودکی میدیدم همین مردمی که اینجور میگن ولی برا گرفتن همین روغن های نباتی و رک بگم روغن های آشغال و مواد سایر موارد مانند قند،شکر،برنج و بقیه مواد غذایی های آشغال خودشونو میکشتن و همچنین الان میکشن حالا چه پولی چه رایگان بعنوان سبدکالا،یارانه،یا هرچیز دیگه که آی ملت ما باید بریم حق مونو بگیریم و دولت چرا هرچه زودتر این مواد غذایی هارو به ما نمیده
بعد میایند خیلی ساده و راحت میگن خدا فلان شون کنه از زمانی که اینارو به خورد مردم دادن مردم فهمیدن درد و بیماری ،سرطان و سکته چیه
منی که از همون زمانی که حتی اصلا با این مباحث آگاهی آشنا نبودم اما همیشه میگفتم آخه چی میگید شما خب کجا دیدین که دولت بیا بزور بگه اگر این روغن ها و این مواد هارو استفاده نکنید من شما رو اعدام میکنم و همیشه با خودم میگفتم من که نمیتونم این مردم رو تغییر بدم و از خودم شروع میکردم و همیشه سعی میکردم اون مواد غذایی های آشغال رو وارد بدنم نکنم و به همین دلیل هم تو کل فامیل و حتی محله مون من از این لحاظ مصرف تغذیه سالم معروفم یعنی همه میدونند که سجاد از همون بچگی همیشه سعی بر این داشت که باید همیشه تغذیه سالم و ارزش دار استفاده کنه،
و قبلا بر این نوع تفکرات و عملکردهای اکثر مردم از جمله اکثر افراد اطرافم هرسم میگرفت که چرا اینا اینقدر از لحاظ ذهنی بیمارن بااینکه میدونند که این نوع مواد غذایی ها بدترین و سمی ترین و بی ارزش ترین ها هستند برا جسم شون اما باز همچنان براشون خودکشی میکنند و تازه از دولت و خدا هم گله و شکایت میکنند که چرا بیشتر به ما نمیدن و اینا حق ما هستن
و واقعا هم دارن راست میگن که حق شونه چونکه دارن به جهان ثابت میکنند هرکی دنبال آشغال خوردنه حقش هم بیش از این چیزها نیست و باید هم سزاوار همین آشغال ها باشه و الان خیلی بهتر درک میکنم که جهان داره چگونه کار میکنه و چگونه داره به انتخاب فرکانس هرکسی واکنش و پاسخ میده
دیشب کنار چندتا از اقوام بودم که یکی شون گفت بیا تو خونه فلان غذا رو درست کردم بخور گفتم ممنون ولی از اینکه چون شما با روغن های نباتی ومخرب غذا درست میکنید من نمیخورم گفت ولکن بابا بخور بره مگه ما چقدر عمر میکنیم گفتم عمری که بی کیفیت باشه ارزش هیچی رو نداره حالا چه از لحاظ جسمی چه ذهنی،
و واقعا همون لحظه خیلی متاسف شدم و به همشون گفتم آخه شما و خیلی از آدمهای دیگه دنبال بیماری نگردید عامل اصلی یه عالمه از بیماری ها مصرف همین مواد غذایی هاست چرا دیگه اینقدر دنبال روش های عجیب و غریب و دکترهای مختلف هستید
اما غافل از اینکه راهکار و دلیل مسائل ما آدمها همیشه بیخ سر ما هست اما خیلی اوقات ما میخواهیم بریم تو غارها بگردیم و پیدا کنیم راه حل هارو ،،
واقعا هرچقدر که بیشتر میگذره من بیشتر پی به مشرک بودن مردم میبرم
بخصوص اکثر مردم کشور ما متاسفانه و اگر توجه کنید هرکشور هرچقدر مشرک تر هستند وضعیت کشورشون هم بدتره،،
و برعکس هرچقدر توحیدی تر وضعیت اون کشور هم بهتر و عالی تر و پیشرفته تره مانند آمریکا که واقعا من همیشه تحسین میکنم،،
البته که هرکشور همه خوب یا همه بد نیستن اما بیشتر بسمت توحیدی یا بیشتر بسمت شرک هستند حالا نمیخوام اسم ببرم خودتون بهتر میدونید،،
و الان چقدر بهتر میفهمم که حتی خیلی از بزرگان ما که نسل قبل بودن و الان هم هستند اما بازم حرفهای منفی میزنند برام ثابت شده که حتی همونا هم دارن حرف مفت میزنن و نتیجه حال منفی شون هم مشخصه،،
2: اینکه خداشاهده منم از مدتها پیش به این نتیجه رسیده بودم مثلا هرزمان کسی به من میگفت ببین اگه الان حکومت شاه بود چقدر همه چیز بهتر و عالیتر بود😁😁
و جواب همیشگی من این بود آخه عزیز من مگه همین مردم نبودن که راه افتادن توخیابون ها و شعار دادن،شکایت کردن و داد و فریاد و گفتن این چه وضعیه که برا مردم درست کردین باید این وضع تغییر کنه بهتراز اینا بشه و همچنین از زمانی هم که حکومت انقلاب بوجود اومد باز همچنان دارن میگن این چه وضعیه و باید این شرایطو تغییر بدین و من میگم ببین مردمی که اون زمان همین حرفارو میزدن و الان هم این حرفارو میزنن پس تا زمانی که اینجور تفکراتی دارن تا ابد هم اینارو میگن و مهم نیست که چقدر دولت ها و وضعیت بدتر با بهتر و بهشت گونه باشه بازم همین حرفای مفت میزنن میدونید چونکه از همون قبل انگار ناخودآگاه من همیشه داشت به این نکته توجه میکرد و شدید هم توجه میکرد آدمهایی که دارن از وضعیت موجود خانوادگی،شرایط کشور و جهان شکایت میکنند اگر بهترین شرایط هم بوجود بیاد بازم اینا همونطور هستن
پس این یه توهمه که اگر باید اول عامل بیرونی تغییر کنه تا درون منم تغییر کنه،،
اگر حتی من نوعی هم از خیلی قبل خوب نبودم و بعضی اوقات از جمع اکثریت میشدم و وارد بیماری های ذهنی میشدم اما بیشتر اوقات در خلوت خودم فکر میکردم که خدایا این مردم چرا اینجور هستن و چرا اینقدر ناسپاس و مشرک هستن و میگفتم خدایا من نمیدونم راه کاملا درست چیه اما این احساس رو هم دارم که راه اینا هم نادرست و مسیر بیماری زاست،،
و خدایا خودت منو به راه راست و درست هدایت کن و چونکه هنوز اوایل یعنی خیلی سال پیش آمادگی لازم رو نداشتم اما بالاخره بعد از مدتی که درخواست های مکرر و آمادگی لازم به لین راه هدایت شدم
خداروشکر،،
نکته بعد اینکه چقدر لذت بردم از دیدگاه بسیار زیبا و توحید گونه آقای پپکاردیولا
که واقعا من لذت میبرم از همچین شخصیت هایی که اینقدر تمرکزش رو زیبایی هاست میگه من فقط تمرکزم رو عوامل درونی ست و اصلا کار ندارم به اینکه داور و شرایط بیرون چکارهایی میکنند
و چقدر بیشتر لذت بردم از اینکه میگه من بازیکن هایی که خیلی مهارت دارن اما شخصیت های خوب ندارن اصلا برامن مهم نیست و من نمیخوام چون بازیکنی که تو رختکن سمپاشی میکنه اصلا خوب نیست مهم نیست که چقدر از لحاظ تکنیکی خوب باشه
من همیشه دنبال بازیکن هایی هستم که شخصیت های خوب و مثبت دارن چونکه اونا همیشه بهترین هستند و مناسب پیشرفتن
خدای من چقدر لین نوع نگرش ها برا من بسیار بینظیر و ارزشمندن چونکه بالاترین و ارزشمندترین نکته موفقیت و پیشرفت اول نوع شخصیت هر انسانی ست بعد مهارت ها و تکنیک هاش هست،،
چونکه نوع نگرش حرف اوله تو هر موضوعی مانند خودم زمانی که تو شغل قبل بودم بااینکه بهش علاقه نداشتم و استعدادم نسبت به اکثر همکارانم خیلی کمتر بود اما با نگرش مثبت باعث شد چقدر بهتر از خیلی هاشون بشم و چقدر درس ها از اون کار یاد بگیرم و الگویی برا موفقیت های بعد و الان خودم بشم که شده یکی از فکت های منطقی برا الانم اگر من اونموقع ها تونستم اون موفقیتها و کسب کنم پس در بقیه زمینه ها هم میتونم و مهم نیست که دیگران چقدر بگن استعداد خاصی ندارم بلکه مهم نوع دیدگاه و نگرش و ایمان داشتن منه
که الان رسیدم به آگاهی های دوره عزت نفس که اگر تمام عوامل موفقیت در یه کفه ترازو باشه و عزت نفس هم در به کفه ترازو این عامل بارها و بارها مهم تر و قدرتمندتر از تمام اون موضوعاته،،
عزت نفس یعنی همون توحید،ایمان،نگرش،توکل معنا و مفهوم عزت نفس ایناست نه فقط داشتن مهارت اما بدون ایمان خب وقتی تنها مهارت باشه اما ایمان نباشه واقعا قدرت لازم هم وجود نداره که به پیشرفت و دستاوردهای موردنظر برسه،،
چونکه من خیلی این چیزهارو تجربه کردم در زندگی خودم و یه عالمه آزمون و خطا و ضربه ها خوردم و همچنین زمان هایی هم که مهارت خاصی هم نداشتم اما بخاطر ایمان لازم در اون موضوع باعث میشد چقدر راحت تر و لذتبخش تر موفقیت کسب کنم
استاد عزیز هرچقدر بیشتر ادامه میدم این مسیر آگاهی بخش رو واقعا دارم بیشتر درک میکنم که چقدر این مسیر و صحبتهات بینظیر و بی نهایت ارزشمند و زندگیسازه
چونکه با هربار کار کردن رو خودمون بهتر متوجه میشیم که با هربار شکایت کردن باعث هلاکت خودمون و با هربار سپاسگذاری و ساخت درون خودمون باعث هدایت به مسیر هدایت شدگانیم،
خدایا ما را به راه راست و راه کسانی که اقلیت مردم هستند هدایت کن نه راه کسانی که غضب شدگان هستند که متاسفانه اکثریت هستن و توجه به نکات منفی هستند
راه کسانی که مانند استادان عزیز و این خانواده هستند هدایت کن و مرا کمک کن تا بتونم باایمان راستین در این مسیر با اراده بمونم و حرکت کنم
ممنون از تمامی شما که همیشه سعی بر نکات زیبا و مسیر زیبای الهی دارید.
🥰🙏😁🤗❤️👍👏🇮🇷🇺🇸