این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-26 03:55:022022-12-12 06:54:43تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
720نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با سلام خدمت استاد عباس منش سرکار خانم شایسته و دوستان گرامی
خوب همانطور که دوستان دیگه هم اشاره کرده بودند این روز ها در ایران و دیگر نقاط دنیاما شاهدوقایعی هستیم که با موضوع کشته شدن یکی از هموطن ها بوجود آمده و هنوز ادامه داره و مشخص نیست که سرانجام اون چه خواهد شد.واقعیت امر اینکه من هیچ نوع تمایلات سیاسی ندارم و در این زمینه هم اظهار نظری نمیکنم و فقط سعی میکنم دیگاه های خودم را بیان کنم و سعی کنم اونها را با توجه به قوانین تفسیر کنم:
۱-من از هیچکس یا سیستمی در زندگیم بت نمیسازم پس تفاوتی نمیبینم بطور مثال که بعد از گذشت تقریبا یکسال از حضورم در این سایت و بهره بردن از تعالیم استاد،از ایشون انتقادی نداشته باشم،چون منم در خیلی از موارد با احساسم زندگی میکنم و احساسم الان به من میگه در مورد برخی موضوعات حرف شما را نپذیرم من برعکس حضرتعالی و دیگر دوستان در این سایت نمیتوانم(فقط برای رسیدن به آرامش و اهداف خودم در زندگی شخصی به این دلیل که یک روح مجرد هستم) به اتفاقاتی که دنیا رو تکان داده بی تفاوت باشم؟تمام مردم دنیا بطرز عجیبی متحیر شده اند،نمی دانم چند صد میلیون شاید میلیارد؟ نمیتوانم بپذیرم که اکثر این افراد اشتباه میکنند، من به هیچ وجه نمیتوانم قبول کنم شخصی که پیش از انقلاب در شهری مانند آبادان در اوج رفاه و آرامش زندگی میکرده و خداپرست واقعی بوده(به فرمایش شما فرکانس منفی ساطع نمیکرده) این شخص پیش از تولد(زمانی که یک روح مجرد بوده) نوع زندگیش را خودش انتخاب کرده ،پس در کمال تعجب ایشان از خداوند درخواست کرده که آن زندگی عالی را بطور مثال با مجروح شدن شیمایی در جنگ و ۳۰ سال بستر نشینی و آرزوی روزانه مرگ و یا حتی بی اعتقادی و کفر و شک در عدالت خداوند تغییر دهد؟(نمونه این افراد را من به چشم دیده ام،چون هم رزمان من در زمان جنگ بوده اند).
۲-استاد می فرمایندخداوند در قرآن فرموده همه انسان ها رو در جهت خواسته هاشون هدایت میکنیم ،کاملا درست است و همینطور در قرآن به پیامبران گفته میشود که شما از دیدن شکوه و جلال و نیز قدرت و ثروت حاکمان ،ناامید نشوید و فکر نکنید راهتان اشتباه است و صبر پیشه کنید چون ما برخی از آنها را در این گمراهی نگاه میداریم و با ثروت و قدرت بیشتر و با مهر نهادن بر چشم و گوششان،به عذابی بزرگتر هدایت میکنیم،اما باور این موضوع(حتی برای بسیاری از افراد دین دار با نوع بینشی که دارند)بسیار کار دشواری است وبه نوعی بی تفاوتی به ظلم و بی قانونی در این کشور و تنها به فکر منافع شخصی بودن در این ۴ دهه را عامل بوجود آمدن این وضعیت می دانند و بطور مثال وقتی در کشور ما می بینند شخصی بر خلاف قوانین شریعت و حتی قانون اساسی خود کشور ایران و نیزقوانین بین اللملی ،(نمونه های بسیاری را میتوان حتی در آمریکا و دیگر کشور ها نام برد) ثروت عظیمی را چپاول نموده و هیچ نشانه ای دال بر اشتباه بودن مسیر زندگیش حداقل به ظاهر دیده نمیشود(در کمال سلامت قرار دارد،خود و خانواده اش به موفقیت های مالی و علمی رسیده اند،کاملا مورد حمایت قوانین کشوری که مهاجرت کرده اند هستند و غیره) ولی در عوض خانواده ها در ایران باید تمام عمر با تعارضات و تحمل مشکلات فراوان(بدلایل زیاد که خارج از این بحث است) برای رسیدن به خواسته های خود کنار بیایند و خیلی از این افراد اعتقادی به صبر کردن تا روز قیامت برای مجازات افراد خاطی ندارند و غیره که مجموع این نوع بینش های غالب در کشور ما باعث این تقابلات گسترده در فواصل زمانی و با شدت بیشتر میگردد.پس لزوما دست آوردهای عالی یک شخص در زندگی نمیتواند دلیل جامع و کاملی بر شیوه درست زندگی باشد، من رهبر گروه یا طیف سیاسی نیستم و واقعا مثل جنابعالی اعتقاد دارم انسان نمی تواند سرنوشت خود را به سرنوشت دیگران گره بزند،ولی باید به قول شما نتایج مشخص کننده ایمان واقعی ماست،الان مردم زیادی در کمال آرامش و پرهیز از خشونت مطابق با قانون اساسی پیگیر حق خود هستند و با رفتار های خشن و غیر قانونی از سوی ظابطین قانون مواجه میشوند پس در ذهنشان علامت سوال بسیار بزرگی از درک خداوند و قوانین دنیا وجود دارد بسیاری از نسل ما سالها بر این باور بوده و هستیم که اتفاقا بدلیل بی تفاوتی،منافع شخصی،واگذاری ظالمین به روز قیامت و غیره به این روز دچار شده ایم،با باور های دینی و دموکراسی تشویق به آرامش و پرهیز از خشونت شده ایم و در عوض گلوله دریافت کرده ایم و غیره و برعکس دیگر کشور های مترقی در عوض مبارزه و اعتراض از همان روز های اول قانون شکنی ،دست روی دست گذاشتیم و قانون اعراض را به خوبی اجرا کردیم و به این نقطه رسیدیم.پس چه تضمینی وجود دارد که ما راه درستی را انتخاب نکردیم که به این نقطه رسیده ایم؟چه تضمینی وجود دارد که در روز قیامت ما را محکوم کنند که قوانین خداوند را درست اجرا نکردیم و با ظلم و بی عدالتی مقابله نکردیم؟مسلما ۸۰ میلیون جمعیت ایران حتی به فرض محال درک درست قوانین الهی و اجرای آن نمی توانستند مهاجرت کنند،الان فهمیده اند در این کشور قوانین مورد تایید حکومت اجرا نمیشود و با گفتمان به نتیجه نرسیده اند،پس از خود دفاع شخصی میکنند ولی ظاهرا این واکنش مورد تایید جنابعالی استاد عباس منش و دیگران دوستان نیست؟ خوب چاره چیست؟ مهاجرت؟ بی تفاوتی به سرنوشت دیگران؟جناب استاد عباس منش با شرایط خاص فیزیکی ژنتیکی روحیه خاص جنگندگی توانستند از منزل در سنین کم فرار کنند و با مشکلاتی از قبیل اعتیاد یا تجاوز یا دیگر مشکلات روبرو نشوند آیا دیگران با شرایط متفاوت هم سرنوشت مشابه ایشان خواهند داشت؟ چرا نباید کشور بهتری داشته باشیم بستر مناسبتری که حداقل در اون اگر کسی با ناملایمات بیشتری در زندگی روبرو شد و نخواست در اون بستر زندگی بهتری رو تجربه کنه بگیم تنخاب شخصیش بوده ؟ رفتن به مسافرت شمال به قول اون دوست عزیزمان و شاد بودن از اینکه در این شرایط بهم ریخته خداوند جایی خلوت را برای آنها فراهم نموده و بدون مشکل به خانه خود برگشته اند؟ اتفاقا من هم یک هفته پیش از این جریان در مسافرت شمال بودم با تعلیمات استاد مسافرت بهتری را تجربه کردم سپاسگزار خداوند بودم وبه زیبایی ها بیشتر توجه کردم اما نتوانستم این سوال را از خودم نپرسم که اون جنگل های بکر که قبلا می دیدم الان،کجا هستند؟ نتوانستم از خودم سوال نکنم این ویلا هایی که ساحل دریا(که منابع ملی و متعلق به همه ما ملت ایران طبق قانون اساسی کشور هست)را قرق کرده اند متعلق به چه کسانی هستند؟کسانی که در جای درست خود هستند طبق قوانین الهی؟ هیچ بی عدالتی یا زیر پا گذاشتن قانون صورت نگرفته است؟ انسانیت چه بخواهیم چه نخواهیم،بی تفاوت بودن به سرنوشت دیگران(چه قوانین الهی را درک و اجرا کنند یا نه) و بستن چشم ها و فرار از این واقعیت های مملوس، یک مقوله اجتماعی است ما در جامعه زندگی میکنیم پس مسلما کار هر کسی نیست که بی تفاوت باشد،ولی من از صمیم قلب اعتقاد دارم رحمان و رحیم بودن خداوند بسیار فراتر از آن است که مثلا ۵ درصد مردم دنیا با طرز فکر افراد این گروه را مورد رحمت خود قرار دهد و ۹۵ درصد مردم دنیا مجازات شوند؟
۳- من برعکس حضرتعالی و دیگر دوستان در این سایت نمیتوانم(فقط برای رسیدن به آرامش و اهداف خودم در زندگی شخصی به این دلیل که یک روح مجرد هستم) به اتفاقاتی که دنیا رو تکان داده بی تفاوت باشم؟تمام مردم دنیا بطرز عجیبی متحیر شده اند،نمی دانم چند صد میلیون شاید میلیارد؟ نمیتوانم بپذیرم که اکثر این افراد اشتباه میکنند، من به هیچ وجه نمیتوانم قبول کنم شخصی که پیش از انقلاب در شهری مانند آبادان در اوج رفاه و آرامش زندگی میکرده و خداپرست واقعی بوده(به فرمایش شما فرکانس منفی ساطع نمیکرده) این شخص پیش از تولد(زمانی که یک روح مجرد بوده) نوع زندگیش را خودش انتخاب کرده ،پس در کمال تعجب ایشان از خداوند درخواست کرده بوده که آن زندگی عالی را بطور مثال با مجروح شدن شیمایی در جنگ و ۳۰ سال بستر نشینی و آرزوی روزانه مرگ و یا حتی بی اعتقادی و کفر و شک در عدالت خداوند تغییر دهد؟
۴- کوهنوردان داستان زیبایی دارند که می گویند زمانیکه در آخرین ایستگاه قبل از رسیدن به قله، برای استراحت وارد این محل می شوند ،جای گرم و نرم،غذا و قهوه باعث می شود که از فکر ادامه مسیر منحرف شوند و زمانیکه دیگر دوستان به مسیرشان ادامه میدهند،آنها با لبخندی حاکی از تصمیم درستی که گرفته اند دوستان خود را بدرقه میکنند ولی تقریبا تمام آنها پس از چند ساعت از این تصمیم خود پشیمان می شوند و آرزو میکردند ایکاش ریسک رفتن را به این حاشیه امن ترجیح می دادند،امروز احساس میکنم در چنین حالتی برای تصمیم گیری قرار گرفته ام.
من در طول تقریبا یکسالی که از عضویتم در این سایت میگذرد توانستم بدون تعصب و جانبداری،از آموزش های رایگان و محصولات شما بهره ببرم،نتایج خوبی هم کسب نمودم و هنوز هم روی خودم کار میکنم ولی واقعیت امر در طول دو هفته اخیرناچار هستم اخبار را دنبال کنم( تقریبا بدون استرس،بدون غرزدن،و قضاوت و غیره) و فقط سعی میکنم رد پای قوانین الهی رو از سال ۵۷ تا الان در تفاوت نگرش جامعه و خودم ببینم و مقایسه کنم و در نهایت خودم به این نتیجه برسم که کدام راه در زندگیم برایم قابل قبول تر است و یک حقیقت رو باید اعتراف کنم که من هم مانند بسیاری از دوستان در این سایت تا قبل از این وقایع تنها آرزویم رسیدن به مدلی از زندگی شما جناب استاد عباس منش،در آن کشور و غیره بود ولی الان درک کردم ایمانم با عملم یکسان نبوده و بیشتر برای تعریف و تمجید ازشما شایداین گونه فکر میکردم و مینوشتم ولی الان با تمام احترام سرنوشت مردم کشورم از برخی زوایا برایم بیشتر از زندگی شخصیم(حداقل در این مقطع) اهمیت دارد و واقعا از صمیم قلبم میگویم رغبتی به مهاجرت(مخصوصا آمریکا)ندارم،هر چند سوتفاهم نشود در دلم کاملا اعتقاد دارم که شما جناب استاد عباس منش به زعم بنده، یک خداپرست واقعی هستند ودر دلم شما را از بسیاری جهات تحسین میکنم و واقعا اعتقاد دارم به آنچه گفته ایدکاملا ایمان داشته ، عمل کرده اید و نتایج عالی کسب نموده اید، ولی من میخواهم این شعارآمریکا در مورد اینکه ما فقط به خداوند اعتقاد داریم را در کشور خودم به عینیت ببینم که به منحثه ظهور رسیده است شاید شما و دیگر دوستان بفرمایید این نوع تفکر نوعی شعار های وطن پرستی و جمعی است و در قالب آموزش ها نمی گنجد،خوب نظر شما مانند نظر من محترم است.
در هرصورت جناب استاد عباس منش ،فارغ از این تفاوت دیدگاه(که مهری است بر تایید عدالت خداوند در دنیا)می خواهم بدانید که شما را از بسیاری جهات بعنوان یک الگوی شخصیت الهی و مومن واقعی، در زندگی قبول دارم و تحسین میکنم و بطور حتم راهی که شما به من نشان دادید راهی است روشن که من هم دوست ندارم هیچگاه از ادامه آن منصرف شوم و به یک فرد انقلابی یا شورشی تبدیل شوم من علیرغم میل باطنی خودم خشونت های بسیاری را در زمان انقلاب و جنگ شاهد بوده ام و هیچ رغبتی به دیدن دوباره آنها ندارم الان اخبار را همانطور که گفتم دنبال میکنم و احساس میکنم مردم ما روند تکامل خوشان را طی نموده اند برای بسیاری از زنان ایرانی حق رای زنان در سال ۱۳۴۱ موضوعی بی اهمیت تلقی میشد یا اصلا اطلاعی از آن نداشته اند ولی نوه های همان افراد امروز خواسته های بیشتری را فریاد میزننند.
پس با تمام احترامی که برای شما قایل هستم ،خواستم شما و دیگر دوستان بدانید که ما باید بعنوان ملت ایران در این کره خاکی یاد بگیریم از بت پرستی دست برداریم اگر جناب آقای استاد عباس منش حرفهای درستی میزنند که در زندگی شخصی خود یا مااجرای اونها نتایج خوبی را بدنبال داشته است، دلیل نمیشود در تمام موضوعات کورکورانه از ایشون تبعیت کنم شما بارها فرموده اید به احساستون مراجعه کنید و احساسم و قلبم بهم گفت برخی افراد در این سایت تعریف و تمجید واقعی از شما ندارند و فقط دست آورد های عالی شما اونها رو مسخ کرده و ناچارند اعتراف کنند که شما کاملا در همه زمینه ها بر حق هستید و باز هم حتی در این جمع کوچک عده ای میخواهند از شما بت بسازند وفقط دلخوش به اینکه ما هم پیرو این شخص هستیم فارغ از نتایج عینی در زندگی شخصیشان ولی من دلیلی بر دروغ گفتن نمی بینم و صاف و پوست کنده احساسم را بیان کردم فارغ از اینکه دوستان در این گروه بپسندند یا نه؟شما به من یاد دادید وقتی به این نقطه رسیدیم که اعتقاد داشتیم راهمون درست است از هیچکس جز خدا نترسیم و من این کار رو انجام دادم هر چند میدونم این چیزها برای شما هم اهمیتی نداره و خللی در شما ایجاد نمیشه،چه تمجید دوستان و چه انتقاد های من
در خاتمه خواستم عرض کنم که میدانم شما فرکانس کلام مرا دریافت میکنید پس میدانید که از صمیمم قلب دوستتان دارم از اطاله کلام از شما و دوستان عزیز پوزش میطلبم..
هر انچه در زندگی ما رخ میدهد همه حاصل فرکانسها و افکار و باورهای ماست.ما در هر لحظه با فرکانسهامون زندگیمونو میسازیم. ما خالق زندگی خودمون هستیم. دنیا انعکاس باورهای ماست.
هراتفاق خوب یا بد حاصل فرکانس ماست.
من در محل کارم با روسای مختلفی کار کردم و همیشه حس قربانی بودن و اینکه کارمو نادیده میگیرن و ارزشی قایل نیستن براش را تجربه کردم و همیشه انها را مقصر و خودم را قربانی میدونستم همیشه میگفتم انها حق منو ضایع کردن انها به من ظلم کردن و اما این خود من هستم که باعث میشم انها حق منو ضایع کنن یا به من ظلم کنن چون در درون من این باور وجود داره باور بی ارزشی و تا زمانیکه این باور در درون من هست صدها رییس دیگه هم بیان من این مشکل را خواهم داشت بنابراین باید در درون خودمون باید دنبال عامل باشیم و روی خودمون فقط کار کنیم وقتی از درون حس ارزشمندی کنم همه ادمهای اطرافم هم تغییر میکنند و حس ارزشمندی را به من میدهند و من این موضوع را تو زندگیم به خوبی تجربه کردم و از وقتی از درون حس ارزشمندی کردم در بیرون هم همه برای من احترام قایلن و حس ارزشمندی به من میدهند.
مدتی بود که معده درد داشتم و عوامل بیرونی رو مقصر می دانستم مثلا می گفتم فلانی منو چشم زده یا فلانی برای من دعای بد گرفته تا آنجا که درد معده ام بد و بدتر شده بود و مقصر دانستن عوامل بیرونی از ذهنم بیرون نمی رفت تا این که در فایل های شما شنیدم که قدرت دادن به عوامل بیرونی شرک هست پیش خودم گفتم که من بدترین گناه را دارم انجام میدم باید از قدرت دادن به عوامل بیرونی دست بردارم تا این که به اینجا رسید که فایل « آیا چشم زخم حقیقت دارد ؟» را گوش دادم به این نتیجه رسیدم که باید خرافات را از خودم دور کنم تا در مسیر یکتا پرستی زندگی کنم . و در ذهنم این طوری فکر می کردم که خودم چه حرکتی با جسمم داشتم که نتیجه اش شده درد معده و مسئولیت خودم رو پذیرفتم تا این که خودم هم باورم نمیشه که به طور معجزه آسایی درد معده ام خوب شد و هر چه بیشتر ذهنم به خدا قدرت میداد سر حال تر میشدم و اینم بگم که در این مواقع ذهن نمی خواهد فقط به خدا قدرت بده راحتتر هست که به خرافات ادامه بده و توانایی کنترل ذهن هم خودش کار دارد و پاداش اش این هست که سلامتی ام رو به دست آوردم .
از فایل های بسیار ارزشمندتان استاد جان بسیار سپاسگزارم
تا این شده بود که این فایل « آیا چشم زخم حقیقت دارد ؟» را روزی چند بار گوش میدادم و حالم بهتر و بهتر میشد
من حقیقتا امروز شرک ورزیدم و عوامل بیرونی رو آوردم وسط
من این هفته که هفته پر از موضوعات عجیب از جمله اینترنت و این تجمع و… رو به رو بودم خیلی رو خودم خیلییی کار کردم و حقیقتا یهو وسط همین وضعیت که همه حواسشون به عوامل بیرونی بود من مبلغ ۱۰ میلیون تومان به حسابم واریز شد و تونستم دوره سلامتی رو خریداری کنم
این خیلیییی خبر عالی بود واسم چون خدایی این مدت از کامنت هامم مشخصه که خیلییی رو خودم خوب کار کردم و امروز استاد.
امروز از دستم در رفت
من حواسم یهو پرت شد و یهو دیدم اینترنت اینطوری شده و کلی موضوعات مختلف اصلا استاد
حقیقتا ساعت درگیری ذهنم و بیان شدن مشکلاتم رو دارم
نزدیک به ۴ ساعت ذهنم درگیر عوامل بیرونی شد و در این ۴ ساعت ساعتش هم راجب عوامل بیرونی حرف زدم که مشخصه دقیقا راجب چی حرف میزدم از کیا حرف میزدم و چه اشتباهاتی که نکردم
حقیقتا من شرک ورزیدم
خیلی هم الان ناراحتم ولی این ناراحتی برام خوبه
من رشد میکنم
این ناراحتی نشون میده که من رابطه خودمو خدای خودمو مهم میدونم
استاد باورتون نمیشه چقدرررر خدا هوامو داشته تا الان و چقدرررر باورهای توحیدی من قوی تر شده
من کار های اداری که همه و همه چند روز درگیرش هستن من تو ۳ ساعت تموم میشه
همه هاج و واج میگن محمد؟😦😦
یعنی چطوری کارت پیش میره؟
من میگم بابا بقران خدا همه کارامو میکنه
و وقتی الان متوجه شدم که ۴ ساعت شرک ورزیدم خیلییییی ناراحت شدم چون رابطه خودمو خدامو خیلیییی برام ارزشمنده
چون من چیزی جز خدا ندارم، کسیو جز خدا ندارم، من کی باشم که بخوام شرک بورزم؟
من اشتباه کردم استاد و میدونم اگر این روند رو ادامه بدم چقدرررر میتونه برام خطرناک باشه
پس قبل از اینکه دنیا بهم پس سری یا سنگ پرتاب کنه میخوام توبه کنم
میخوام بگم خدایا ببخشید من میخوام برگردم من اشتباه کردم امروز
من خیلی رو خودم کارکردم و یکی از مهم ترین دوره های زندگیم هستم و خدایی هرروز عاشقانه تر از دیروز دارم زندگی میکنم
و دلم میخواد همیشه و همیشه این روند رو ادامه بدم و عشق و عشق و عشق تو زندگیم باشه
من اشتباه کردم و این موضوع رو از خدای خودم معذرت خواهی میکنم که یهو شرک انجام دادم
شرک ورزیدنم نسبت به قبل واقعا خیلییی کم شده ولی باید بازم از این کمتر بشه
وضعیت مملکت هرچی میخواد باشه باشه
من در این فایل مجدد متعهد میشم که باید روی باور های ثروت ساز خودم کارکنم
باید تمرکزم رو از روی اخبار اخیر بردارم و روی کار بزارم
خدایی همین دیروز دوره سلامتی رو خریداری کردم چون تمرکزم واقعا روی کارم و عشق و خدا و توحید بود
باید این روند رو ادامه بدم و متعهد میشم که اقدام کنم به سمت چیزای خوب
به سمت اتفاقات خوب
توحید
عشق به خدا
از الان برای همیشه و این فایل رو بار ها و بار ها گوش میکنم و ذخیره میکنم و دائم گوشش میکنم که فراموش نکنم
از نظر من این مشکل که ما ایرانی ها دنبال تغییر دادن دولت هستیم تا شرایط مان تغییر کند ریشه تاریخی دارد. ما از اسکندر مقدونی که فقط یک شورشی با لشکری کوچک بود شکست خوردیم. چون از دولت ناراضی بودیم و می خواستیم تغییر کند. با اینکه هخامنشیان یکی از ابرقدرتهای آن زمان جهان بود. از عربهایی که تجهیزات جنگی و نیروهای آموزش دیده نداشتند و در بیابان زندگی می کردند شکست خوردیم. چون باز هم از دولت ناراضی بودیم و فکر می کردیم افراد جدید که می آیند خوشبختی را برایمان رقم خواهند زد. از افغانها، عثمانی و اقوام دیگر شکست خوردیم. هر قدر که صده ها گذشتند شورش ها و تغییر حکومت ها بیشتر و سریعتر اتفاق افتاد. چون هیچ کس نمی خواست بپذیرد که اگر خوب زندگی نمی کند مشکل از دولت نیست. از افکار و باورهای خودش است. هر بار گروهی از افراد در ایران شورش کردند و دولت مرکزی را سرنگون کردند و دولت مرکزی هم به راحتی شکست خورد. چون مردم دیگر آن قدر نکته منفی در آن حکومت دیده بودند که نمی توانستند حضورش را بپذیرند. چون همه چیز را در تغییر دولت می دیدند.
همکاران من هم همین طور فکر می کنند. متاسفانه من با افرادی همکارم که به شدت به تغییر دولت اعتقاد دارند و فکر می کنند که تنها راه تغییر شرایط زندگی شان این است که دولت تغییر کند. مثلا یکی شان می گفت که این دولت ظالم است و به مردم ظلم می کند. یکی شان از من می خواست که برویم و تظاهرات کنیم. من گفتم اگر من می خواهم زندگی ام تغییر کند باید خودم تغییر کنم. وقتی من تغییر کنم یا در جایی که هستم شرایط زندگی ام تغییر می کند یا از ایران مهاجرت می کنم. البته این حرف ها را برای این نمی زنم که آنها را تغییر دهم. در کل من نه انرژی و نه حوصله تغییر دادن دیگران را ندارم. این ها را می گویم که خودم تغییر کنم. وقتی این حرف ها را می زنم احساس خوبی به من دست می دهد. من باید چیزی را بگویم که درست است. اما نه برای اینکه دیگران آن را بپذیرند. بلکه برای اینکه باورهای خودم تغییر کند. مطمئنم استاد عباسمنش هم با این دیدگاه فایل هایش را آماده می کند. استاد این حرف ها را می زند برای اینکه به بهتر شدن باورهای خودش کمک می کند. اما نمی خواهد که ما را قانع کند که به آن شکل فکر کنیم. اما این را می داند که کسانی که آماده شنیدن و عمل کردن به این صحبت ها هستند به سمت شنیدن این صحبت ها هدایت می شوند و آنها را می شنوند و تغییر می کنند.
سلام استاد. خداقوت. من پارسال این موقع بخاطر اشتباهی که انجام داده بودم حدود ۲۰۰میلیون بدهی داشتم. ولی با همین قانونی که از شما آموختم که ۱۰۰درصد تمرکزم روی خودم باشه تونستم ۹۰درصد اون بدهی رو تا الان صاف کنم. البته هر ماه هم برای آموزش دیدن یا تفریح مسافرت میرفتم و حتی شروع کنم به ذخیره پول برای خریدهای جدید.
این قانون خیلی بهم کمک کرده تا بتونم از جهل به یکم دانایی برسم و هرروز بهتر از قبل خودم باشم
دیروز داشتم روانشناسی ثروت ۱ جلسه ی ۵ رو گوش میکردم که دقیقا موضوعش باور تاثیر عوامل بیرونی روی بحث ثروتمند شدن یا فقیر شدن رو استاد توضیح میدادند که الان خدا آوردم اینجام و دیدم دقیقا همون قانون در موضوعات دیگه داره بیان میشه و خب بهتر تونستم منطق های بهتری برای ذهنم دریافت کنم و بسازام برای این قانون که دوست دارم توضیح بدم براتون آنچه رو که درک کردم و انشاالله به عمل و رفتار هم منجر میشه😍😍😍
باور تاثیر عوامل بیرونی روی نتیجه نگرفتن من که منجر به ذهن فقیر و نتیجش فقر بیشتر میشه.
الان پولدار نیستم چون:
چون خانوادم پشتم نبودند
چون بابام ارث تپلی برام نذاشته
چون رشته ای یا کاری که انتخاب کردم پولساز نبوده
چون بچه ی اول خانواده هستم و باید کمک خرج خانواده میبودم و باشم الان نتیجه ی مالی قابل توجهی ندارم
و……
عدم باور تاثیر عوامل بیرونی روی نتیجه نگرفتن من که منجر به ذهن دریافت کننده ی ثروت ها میشه.
من میدونم که عوامل بیرونی در “کیفیت” زندگی
من تاثیرگذار دارند:
پورشه سوار بشم یا پژو
آمریکا زندگی کنم یا افغانستان
به بی نیازی مالی رسیده باشم یا بدهکار باشم
و….
👈👈👈👈اما اما اما اما👉👉👉👉
رقم خوردن همه ی این وجه های باکیفیت تر از یکجای مشترک شروع میشه جایی که من کنترل دارم ُروش:
🧏♂️رشد یا تغییر ذهنیت(باورها) خودم💁♂️
🤓منطقش چیه،اینه که چون من اگه بخوامم نمیتونم عوامل بیرونی مثل گرانی،آب وهوا و…. رو کنترل کنم به نفع خودم ،پس درنتیجه راهی ندارم جز اینکه خودم رو بهبود بدم تا به قول استاد “لاجرم” به آزادی مالی میرسم و گرانی تاثیری روی زندگیم نمیتونه بذاره_به آزادی زمانی و مکانی میرسم و میتونم در جای خوش آب و هواتری زندگی کنم و….
اینو به خودم میگم:
فرهاد تنها راه تجربه ی زندگی باکیفیت تری که میخوای بهبود ذهنیت و باورهای خودته
نه موثر دونستن عوامل بیرونی و غر زدن یا حس درماندگی کردن یا حس قربانی بودن و….
اگه میشد این قانون رو دور بزنی تا الان اکثریت یا خودت که یوقتا غر زدی نتیجه رو تغییر میدادید
این که انسان نباید گناه کم کاریهای خود را به گردن دیگران و شرایط و عوامل بیندازد سخنی درست است که انسانی که ضعیف است در شرکتی کهمشغول کار شود نتیجه ضعیف می گیرد . اما نکته ای که فرمودید و هرگز نمی توانم درک کنم این است که به طو کلی هر نوع اعتراض و هر نوع آرمان خواهی را زیر سوال می برید . نکته ای کههرگز به آن توجه نمی کنید این است که انسان موجودی است اجتماعی و نمی تواند نسبت به سرنوشت دیگران بی تفاوت باشد .
ما در قبال دیگران مسئولیم.
بسیاری از افراد پولدار نسبت به ساختن بیمارستان یا مدرسه اقدام می کنند . چرا ؟ چون نسبت به همشهریان و یا هموطنان یا همنوعان خود احساس مسئولیت می کنند.
چون رفاه و آسایش دیگران و همینطور رنج و درد دیگران برای آنها مهم است . چون در یک کلام انسانند .
مگر می شود ما نسبت به خانواده مان ، نسبت به شهر تولدمان یا نسبت به کشورمان هیچ احساسی نداشته باشیم . مگر می شود سرمان را زیر برف کنیم و هیچ چیز نفهمیم و هیچ چیز را حس نکنیم .
من تصمیم میگیرم نگاهم وتوجه هم روازعامل بیرونی بردارم
البته که خیلی سخت هست
حالامیفهمم کارفیزیکی روشماچراآسانترازکارذهنی میدونید، چون واقعاسخت میشه خودراعامل وباعث دید
چون فرافکنی ومقصردیدن روازکودکی به راحتی دیدیم وتمرین کردیم وبارهاوبارهاانجامش دادیم
اگرمیخواهیدمتفاوت نتیجه بگیریم بایدمتفاوت فکرکنیم ومتفاوت عمل کنیم من بایدتغییرکنم
من اگرتغییرکنم شرایط برای من تغییرخواهدکرد
من همیشه تمرکزداشتم روی رفتارپدرومادرم وهمسرم وگلایه داشتم ازنحوه رفتاروبیان اونهاباخودم اینکه چرادرک م نمیکنندوچرابرای زندگی من کاری انجام نمیدن
این موضوع عاملی شدکه روزبه روزشرایط سخترودردناک ترشدتاجایی که هرکسی شرایط من روازنزدیک میدیدبه راحتی متوجه این موضوع بی تفاوتی پدرومادرم به من وشرایط من میشد
درموردعزیزترین هاصحبت میکنم لطفاتوجه داشته باشیدپدرومادرکسانی که بدون منت محبت میکنندوبدون درخواست عشق میورزند
ببین شرک عامل دیدن اونهاهم چه هاکه نمیکنه/؟!
اماخداوندجهان روبرپایه لیاقت هاوعدالت بناکرده واصل اینه که مابه هیچ عامل بیرونی برای سعادت نیازمندآفریده نشدیم
ماتنهاوتنهاباتوجه خودمون باعث خلق واقعیت هاوایجادتجربه هاهستیم چون باهمین توجه باورهامون روشکل میدیم
من به سختی به این درک رسیدم اماحالاتوجهی به رفتاربیرونی ندارم
باکوچکترین بی محبتی ونامهربانی وعدم توجه به خودم دقت میکنم که چرا! وچطورباعث شدم چنین رفتاری روتجربه کنم
چون خارج زتونیست هرآنچه درعالم هست ازخودبطلب که هرچه خواهی توایی
خدایاشکرت بخاطراین آگاهی وخدایاشکرت که نعمت آگاهی روخلق کردی وهمواره افرادوشرایط روبه گونه ای رقم میزنی که برای رسیدن به شناخت وآگاهی دستانی مهربان درجهان ازجنس خودت خلق کردی که راهنماوروشنگرماباشند
ممنونم استادعزیزم واقعاچراغ بزرگی ودرذهن من روشن کردی
جائی که با تمرکز زیاد بر شرایط نادلخواه باعث ورود بیشتر آن شرایط به زندگیم شدم آن جائی بود که با مامور گشت ارشاد بحث داشتم و اصرار می کردم پوشش من بدون ایراد است و آن خانم جوابهای غیرمنطقی و ناراحت کننده به من میداد و بعد از آن بحث مدتی با ترس بیرون می رفتم و بابت این موضوع ناراحتی بیش از حدی داشتم و همین توجه زیادم به آن موقعیت، باعث شد بعد از سالیان دراز رانندگی، طی 5 روز، دو بار پیامک کشف حجاب دریافت کنم و ماشینم به پارکینگ برده شد! این در حالی بود که صد برابر بیشتر از قبل در حین رانندگی مراقبت حجابم بودم با اینحال آن پیامک ها بدستم می رسید….
منتها در زمان بروز این اتفاق با کمی فکر، متوجه شدم خودم باعث دریافت آن پیامک ها شده ام؛ پس بجای تکرار احساس ناراحتی و سخت تر کردن شرایط برای خودم، سعی کردم بر سایر بخش های خوب زندگی ام تمرکز کنم و کمی بعد، خواسته ای در من شکل گرفت و آن این بود که “دوست دارم در کشوری زندگی کنم که در هنگام تردد در خیابان و رانندگی، حواسم به راه رفتن و رانندگی ام باشد و نه به چیزی دیگر!” پس در دوره آیلتس شرکت کردم و هفته پیش آزمون ترم اول Pre Ielts را با نمره 93 از 100 گذراندم. درواقع توانستم از شرایطی که می توانست من را خیلی بیشتر از اتفاق اول ناراحت کند استفاده کرده و یک کار مفید را در زندگیم شروع نمایم.
با سلام خدمت استاد عباس منش سرکار خانم شایسته و دوستان گرامی
خوب همانطور که دوستان دیگه هم اشاره کرده بودند این روز ها در ایران و دیگر نقاط دنیاما شاهدوقایعی هستیم که با موضوع کشته شدن یکی از هموطن ها بوجود آمده و هنوز ادامه داره و مشخص نیست که سرانجام اون چه خواهد شد.واقعیت امر اینکه من هیچ نوع تمایلات سیاسی ندارم و در این زمینه هم اظهار نظری نمیکنم و فقط سعی میکنم دیگاه های خودم را بیان کنم و سعی کنم اونها را با توجه به قوانین تفسیر کنم:
۱-من از هیچکس یا سیستمی در زندگیم بت نمیسازم پس تفاوتی نمیبینم بطور مثال که بعد از گذشت تقریبا یکسال از حضورم در این سایت و بهره بردن از تعالیم استاد،از ایشون انتقادی نداشته باشم،چون منم در خیلی از موارد با احساسم زندگی میکنم و احساسم الان به من میگه در مورد برخی موضوعات حرف شما را نپذیرم من برعکس حضرتعالی و دیگر دوستان در این سایت نمیتوانم(فقط برای رسیدن به آرامش و اهداف خودم در زندگی شخصی به این دلیل که یک روح مجرد هستم) به اتفاقاتی که دنیا رو تکان داده بی تفاوت باشم؟تمام مردم دنیا بطرز عجیبی متحیر شده اند،نمی دانم چند صد میلیون شاید میلیارد؟ نمیتوانم بپذیرم که اکثر این افراد اشتباه میکنند، من به هیچ وجه نمیتوانم قبول کنم شخصی که پیش از انقلاب در شهری مانند آبادان در اوج رفاه و آرامش زندگی میکرده و خداپرست واقعی بوده(به فرمایش شما فرکانس منفی ساطع نمیکرده) این شخص پیش از تولد(زمانی که یک روح مجرد بوده) نوع زندگیش را خودش انتخاب کرده ،پس در کمال تعجب ایشان از خداوند درخواست کرده که آن زندگی عالی را بطور مثال با مجروح شدن شیمایی در جنگ و ۳۰ سال بستر نشینی و آرزوی روزانه مرگ و یا حتی بی اعتقادی و کفر و شک در عدالت خداوند تغییر دهد؟(نمونه این افراد را من به چشم دیده ام،چون هم رزمان من در زمان جنگ بوده اند).
۲-استاد می فرمایندخداوند در قرآن فرموده همه انسان ها رو در جهت خواسته هاشون هدایت میکنیم ،کاملا درست است و همینطور در قرآن به پیامبران گفته میشود که شما از دیدن شکوه و جلال و نیز قدرت و ثروت حاکمان ،ناامید نشوید و فکر نکنید راهتان اشتباه است و صبر پیشه کنید چون ما برخی از آنها را در این گمراهی نگاه میداریم و با ثروت و قدرت بیشتر و با مهر نهادن بر چشم و گوششان،به عذابی بزرگتر هدایت میکنیم،اما باور این موضوع(حتی برای بسیاری از افراد دین دار با نوع بینشی که دارند)بسیار کار دشواری است وبه نوعی بی تفاوتی به ظلم و بی قانونی در این کشور و تنها به فکر منافع شخصی بودن در این ۴ دهه را عامل بوجود آمدن این وضعیت می دانند و بطور مثال وقتی در کشور ما می بینند شخصی بر خلاف قوانین شریعت و حتی قانون اساسی خود کشور ایران و نیزقوانین بین اللملی ،(نمونه های بسیاری را میتوان حتی در آمریکا و دیگر کشور ها نام برد) ثروت عظیمی را چپاول نموده و هیچ نشانه ای دال بر اشتباه بودن مسیر زندگیش حداقل به ظاهر دیده نمیشود(در کمال سلامت قرار دارد،خود و خانواده اش به موفقیت های مالی و علمی رسیده اند،کاملا مورد حمایت قوانین کشوری که مهاجرت کرده اند هستند و غیره) ولی در عوض خانواده ها در ایران باید تمام عمر با تعارضات و تحمل مشکلات فراوان(بدلایل زیاد که خارج از این بحث است) برای رسیدن به خواسته های خود کنار بیایند و خیلی از این افراد اعتقادی به صبر کردن تا روز قیامت برای مجازات افراد خاطی ندارند و غیره که مجموع این نوع بینش های غالب در کشور ما باعث این تقابلات گسترده در فواصل زمانی و با شدت بیشتر میگردد.پس لزوما دست آوردهای عالی یک شخص در زندگی نمیتواند دلیل جامع و کاملی بر شیوه درست زندگی باشد، من رهبر گروه یا طیف سیاسی نیستم و واقعا مثل جنابعالی اعتقاد دارم انسان نمی تواند سرنوشت خود را به سرنوشت دیگران گره بزند،ولی باید به قول شما نتایج مشخص کننده ایمان واقعی ماست،الان مردم زیادی در کمال آرامش و پرهیز از خشونت مطابق با قانون اساسی پیگیر حق خود هستند و با رفتار های خشن و غیر قانونی از سوی ظابطین قانون مواجه میشوند پس در ذهنشان علامت سوال بسیار بزرگی از درک خداوند و قوانین دنیا وجود دارد بسیاری از نسل ما سالها بر این باور بوده و هستیم که اتفاقا بدلیل بی تفاوتی،منافع شخصی،واگذاری ظالمین به روز قیامت و غیره به این روز دچار شده ایم،با باور های دینی و دموکراسی تشویق به آرامش و پرهیز از خشونت شده ایم و در عوض گلوله دریافت کرده ایم و غیره و برعکس دیگر کشور های مترقی در عوض مبارزه و اعتراض از همان روز های اول قانون شکنی ،دست روی دست گذاشتیم و قانون اعراض را به خوبی اجرا کردیم و به این نقطه رسیدیم.پس چه تضمینی وجود دارد که ما راه درستی را انتخاب نکردیم که به این نقطه رسیده ایم؟چه تضمینی وجود دارد که در روز قیامت ما را محکوم کنند که قوانین خداوند را درست اجرا نکردیم و با ظلم و بی عدالتی مقابله نکردیم؟مسلما ۸۰ میلیون جمعیت ایران حتی به فرض محال درک درست قوانین الهی و اجرای آن نمی توانستند مهاجرت کنند،الان فهمیده اند در این کشور قوانین مورد تایید حکومت اجرا نمیشود و با گفتمان به نتیجه نرسیده اند،پس از خود دفاع شخصی میکنند ولی ظاهرا این واکنش مورد تایید جنابعالی استاد عباس منش و دیگران دوستان نیست؟ خوب چاره چیست؟ مهاجرت؟ بی تفاوتی به سرنوشت دیگران؟جناب استاد عباس منش با شرایط خاص فیزیکی ژنتیکی روحیه خاص جنگندگی توانستند از منزل در سنین کم فرار کنند و با مشکلاتی از قبیل اعتیاد یا تجاوز یا دیگر مشکلات روبرو نشوند آیا دیگران با شرایط متفاوت هم سرنوشت مشابه ایشان خواهند داشت؟ چرا نباید کشور بهتری داشته باشیم بستر مناسبتری که حداقل در اون اگر کسی با ناملایمات بیشتری در زندگی روبرو شد و نخواست در اون بستر زندگی بهتری رو تجربه کنه بگیم تنخاب شخصیش بوده ؟ رفتن به مسافرت شمال به قول اون دوست عزیزمان و شاد بودن از اینکه در این شرایط بهم ریخته خداوند جایی خلوت را برای آنها فراهم نموده و بدون مشکل به خانه خود برگشته اند؟ اتفاقا من هم یک هفته پیش از این جریان در مسافرت شمال بودم با تعلیمات استاد مسافرت بهتری را تجربه کردم سپاسگزار خداوند بودم وبه زیبایی ها بیشتر توجه کردم اما نتوانستم این سوال را از خودم نپرسم که اون جنگل های بکر که قبلا می دیدم الان،کجا هستند؟ نتوانستم از خودم سوال نکنم این ویلا هایی که ساحل دریا(که منابع ملی و متعلق به همه ما ملت ایران طبق قانون اساسی کشور هست)را قرق کرده اند متعلق به چه کسانی هستند؟کسانی که در جای درست خود هستند طبق قوانین الهی؟ هیچ بی عدالتی یا زیر پا گذاشتن قانون صورت نگرفته است؟ انسانیت چه بخواهیم چه نخواهیم،بی تفاوت بودن به سرنوشت دیگران(چه قوانین الهی را درک و اجرا کنند یا نه) و بستن چشم ها و فرار از این واقعیت های مملوس، یک مقوله اجتماعی است ما در جامعه زندگی میکنیم پس مسلما کار هر کسی نیست که بی تفاوت باشد،ولی من از صمیم قلب اعتقاد دارم رحمان و رحیم بودن خداوند بسیار فراتر از آن است که مثلا ۵ درصد مردم دنیا با طرز فکر افراد این گروه را مورد رحمت خود قرار دهد و ۹۵ درصد مردم دنیا مجازات شوند؟
۳- من برعکس حضرتعالی و دیگر دوستان در این سایت نمیتوانم(فقط برای رسیدن به آرامش و اهداف خودم در زندگی شخصی به این دلیل که یک روح مجرد هستم) به اتفاقاتی که دنیا رو تکان داده بی تفاوت باشم؟تمام مردم دنیا بطرز عجیبی متحیر شده اند،نمی دانم چند صد میلیون شاید میلیارد؟ نمیتوانم بپذیرم که اکثر این افراد اشتباه میکنند، من به هیچ وجه نمیتوانم قبول کنم شخصی که پیش از انقلاب در شهری مانند آبادان در اوج رفاه و آرامش زندگی میکرده و خداپرست واقعی بوده(به فرمایش شما فرکانس منفی ساطع نمیکرده) این شخص پیش از تولد(زمانی که یک روح مجرد بوده) نوع زندگیش را خودش انتخاب کرده ،پس در کمال تعجب ایشان از خداوند درخواست کرده بوده که آن زندگی عالی را بطور مثال با مجروح شدن شیمایی در جنگ و ۳۰ سال بستر نشینی و آرزوی روزانه مرگ و یا حتی بی اعتقادی و کفر و شک در عدالت خداوند تغییر دهد؟
۴- کوهنوردان داستان زیبایی دارند که می گویند زمانیکه در آخرین ایستگاه قبل از رسیدن به قله، برای استراحت وارد این محل می شوند ،جای گرم و نرم،غذا و قهوه باعث می شود که از فکر ادامه مسیر منحرف شوند و زمانیکه دیگر دوستان به مسیرشان ادامه میدهند،آنها با لبخندی حاکی از تصمیم درستی که گرفته اند دوستان خود را بدرقه میکنند ولی تقریبا تمام آنها پس از چند ساعت از این تصمیم خود پشیمان می شوند و آرزو میکردند ایکاش ریسک رفتن را به این حاشیه امن ترجیح می دادند،امروز احساس میکنم در چنین حالتی برای تصمیم گیری قرار گرفته ام.
من در طول تقریبا یکسالی که از عضویتم در این سایت میگذرد توانستم بدون تعصب و جانبداری،از آموزش های رایگان و محصولات شما بهره ببرم،نتایج خوبی هم کسب نمودم و هنوز هم روی خودم کار میکنم ولی واقعیت امر در طول دو هفته اخیرناچار هستم اخبار را دنبال کنم( تقریبا بدون استرس،بدون غرزدن،و قضاوت و غیره) و فقط سعی میکنم رد پای قوانین الهی رو از سال ۵۷ تا الان در تفاوت نگرش جامعه و خودم ببینم و مقایسه کنم و در نهایت خودم به این نتیجه برسم که کدام راه در زندگیم برایم قابل قبول تر است و یک حقیقت رو باید اعتراف کنم که من هم مانند بسیاری از دوستان در این سایت تا قبل از این وقایع تنها آرزویم رسیدن به مدلی از زندگی شما جناب استاد عباس منش،در آن کشور و غیره بود ولی الان درک کردم ایمانم با عملم یکسان نبوده و بیشتر برای تعریف و تمجید ازشما شایداین گونه فکر میکردم و مینوشتم ولی الان با تمام احترام سرنوشت مردم کشورم از برخی زوایا برایم بیشتر از زندگی شخصیم(حداقل در این مقطع) اهمیت دارد و واقعا از صمیم قلبم میگویم رغبتی به مهاجرت(مخصوصا آمریکا)ندارم،هر چند سوتفاهم نشود در دلم کاملا اعتقاد دارم که شما جناب استاد عباس منش به زعم بنده، یک خداپرست واقعی هستند ودر دلم شما را از بسیاری جهات تحسین میکنم و واقعا اعتقاد دارم به آنچه گفته ایدکاملا ایمان داشته ، عمل کرده اید و نتایج عالی کسب نموده اید، ولی من میخواهم این شعارآمریکا در مورد اینکه ما فقط به خداوند اعتقاد داریم را در کشور خودم به عینیت ببینم که به منحثه ظهور رسیده است شاید شما و دیگر دوستان بفرمایید این نوع تفکر نوعی شعار های وطن پرستی و جمعی است و در قالب آموزش ها نمی گنجد،خوب نظر شما مانند نظر من محترم است.
در هرصورت جناب استاد عباس منش ،فارغ از این تفاوت دیدگاه(که مهری است بر تایید عدالت خداوند در دنیا)می خواهم بدانید که شما را از بسیاری جهات بعنوان یک الگوی شخصیت الهی و مومن واقعی، در زندگی قبول دارم و تحسین میکنم و بطور حتم راهی که شما به من نشان دادید راهی است روشن که من هم دوست ندارم هیچگاه از ادامه آن منصرف شوم و به یک فرد انقلابی یا شورشی تبدیل شوم من علیرغم میل باطنی خودم خشونت های بسیاری را در زمان انقلاب و جنگ شاهد بوده ام و هیچ رغبتی به دیدن دوباره آنها ندارم الان اخبار را همانطور که گفتم دنبال میکنم و احساس میکنم مردم ما روند تکامل خوشان را طی نموده اند برای بسیاری از زنان ایرانی حق رای زنان در سال ۱۳۴۱ موضوعی بی اهمیت تلقی میشد یا اصلا اطلاعی از آن نداشته اند ولی نوه های همان افراد امروز خواسته های بیشتری را فریاد میزننند.
پس با تمام احترامی که برای شما قایل هستم ،خواستم شما و دیگر دوستان بدانید که ما باید بعنوان ملت ایران در این کره خاکی یاد بگیریم از بت پرستی دست برداریم اگر جناب آقای استاد عباس منش حرفهای درستی میزنند که در زندگی شخصی خود یا مااجرای اونها نتایج خوبی را بدنبال داشته است، دلیل نمیشود در تمام موضوعات کورکورانه از ایشون تبعیت کنم شما بارها فرموده اید به احساستون مراجعه کنید و احساسم و قلبم بهم گفت برخی افراد در این سایت تعریف و تمجید واقعی از شما ندارند و فقط دست آورد های عالی شما اونها رو مسخ کرده و ناچارند اعتراف کنند که شما کاملا در همه زمینه ها بر حق هستید و باز هم حتی در این جمع کوچک عده ای میخواهند از شما بت بسازند وفقط دلخوش به اینکه ما هم پیرو این شخص هستیم فارغ از نتایج عینی در زندگی شخصیشان ولی من دلیلی بر دروغ گفتن نمی بینم و صاف و پوست کنده احساسم را بیان کردم فارغ از اینکه دوستان در این گروه بپسندند یا نه؟شما به من یاد دادید وقتی به این نقطه رسیدیم که اعتقاد داشتیم راهمون درست است از هیچکس جز خدا نترسیم و من این کار رو انجام دادم هر چند میدونم این چیزها برای شما هم اهمیتی نداره و خللی در شما ایجاد نمیشه،چه تمجید دوستان و چه انتقاد های من
در خاتمه خواستم عرض کنم که میدانم شما فرکانس کلام مرا دریافت میکنید پس میدانید که از صمیمم قلب دوستتان دارم از اطاله کلام از شما و دوستان عزیز پوزش میطلبم..
امیدوارم همگان در زندگی عاقبت بخیر شوند
بدرود
بنام الله بی همتا
سلام به همه دوستان عزیز و خانواده عباسمنش
هر انچه در زندگی ما رخ میدهد همه حاصل فرکانسها و افکار و باورهای ماست.ما در هر لحظه با فرکانسهامون زندگیمونو میسازیم. ما خالق زندگی خودمون هستیم. دنیا انعکاس باورهای ماست.
هراتفاق خوب یا بد حاصل فرکانس ماست.
من در محل کارم با روسای مختلفی کار کردم و همیشه حس قربانی بودن و اینکه کارمو نادیده میگیرن و ارزشی قایل نیستن براش را تجربه کردم و همیشه انها را مقصر و خودم را قربانی میدونستم همیشه میگفتم انها حق منو ضایع کردن انها به من ظلم کردن و اما این خود من هستم که باعث میشم انها حق منو ضایع کنن یا به من ظلم کنن چون در درون من این باور وجود داره باور بی ارزشی و تا زمانیکه این باور در درون من هست صدها رییس دیگه هم بیان من این مشکل را خواهم داشت بنابراین باید در درون خودمون باید دنبال عامل باشیم و روی خودمون فقط کار کنیم وقتی از درون حس ارزشمندی کنم همه ادمهای اطرافم هم تغییر میکنند و حس ارزشمندی را به من میدهند و من این موضوع را تو زندگیم به خوبی تجربه کردم و از وقتی از درون حس ارزشمندی کردم در بیرون هم همه برای من احترام قایلن و حس ارزشمندی به من میدهند.
در پناه خدا شاد باشید.
سلام بر استاد قدرتمندم و خانم شایسته مهربان
مدتی بود که معده درد داشتم و عوامل بیرونی رو مقصر می دانستم مثلا می گفتم فلانی منو چشم زده یا فلانی برای من دعای بد گرفته تا آنجا که درد معده ام بد و بدتر شده بود و مقصر دانستن عوامل بیرونی از ذهنم بیرون نمی رفت تا این که در فایل های شما شنیدم که قدرت دادن به عوامل بیرونی شرک هست پیش خودم گفتم که من بدترین گناه را دارم انجام میدم باید از قدرت دادن به عوامل بیرونی دست بردارم تا این که به اینجا رسید که فایل « آیا چشم زخم حقیقت دارد ؟» را گوش دادم به این نتیجه رسیدم که باید خرافات را از خودم دور کنم تا در مسیر یکتا پرستی زندگی کنم . و در ذهنم این طوری فکر می کردم که خودم چه حرکتی با جسمم داشتم که نتیجه اش شده درد معده و مسئولیت خودم رو پذیرفتم تا این که خودم هم باورم نمیشه که به طور معجزه آسایی درد معده ام خوب شد و هر چه بیشتر ذهنم به خدا قدرت میداد سر حال تر میشدم و اینم بگم که در این مواقع ذهن نمی خواهد فقط به خدا قدرت بده راحتتر هست که به خرافات ادامه بده و توانایی کنترل ذهن هم خودش کار دارد و پاداش اش این هست که سلامتی ام رو به دست آوردم .
از فایل های بسیار ارزشمندتان استاد جان بسیار سپاسگزارم
تا این شده بود که این فایل « آیا چشم زخم حقیقت دارد ؟» را روزی چند بار گوش میدادم و حالم بهتر و بهتر میشد
از شما استاد عزیز بی نهایت ممنونم
دوستتان دارم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
استاد سلام
من حقیقتا امروز شرک ورزیدم و عوامل بیرونی رو آوردم وسط
من این هفته که هفته پر از موضوعات عجیب از جمله اینترنت و این تجمع و… رو به رو بودم خیلی رو خودم خیلییی کار کردم و حقیقتا یهو وسط همین وضعیت که همه حواسشون به عوامل بیرونی بود من مبلغ ۱۰ میلیون تومان به حسابم واریز شد و تونستم دوره سلامتی رو خریداری کنم
این خیلیییی خبر عالی بود واسم چون خدایی این مدت از کامنت هامم مشخصه که خیلییی رو خودم خوب کار کردم و امروز استاد.
امروز از دستم در رفت
من حواسم یهو پرت شد و یهو دیدم اینترنت اینطوری شده و کلی موضوعات مختلف اصلا استاد
حقیقتا ساعت درگیری ذهنم و بیان شدن مشکلاتم رو دارم
نزدیک به ۴ ساعت ذهنم درگیر عوامل بیرونی شد و در این ۴ ساعت ساعتش هم راجب عوامل بیرونی حرف زدم که مشخصه دقیقا راجب چی حرف میزدم از کیا حرف میزدم و چه اشتباهاتی که نکردم
حقیقتا من شرک ورزیدم
خیلی هم الان ناراحتم ولی این ناراحتی برام خوبه
من رشد میکنم
این ناراحتی نشون میده که من رابطه خودمو خدای خودمو مهم میدونم
استاد باورتون نمیشه چقدرررر خدا هوامو داشته تا الان و چقدرررر باورهای توحیدی من قوی تر شده
من کار های اداری که همه و همه چند روز درگیرش هستن من تو ۳ ساعت تموم میشه
همه هاج و واج میگن محمد؟😦😦
یعنی چطوری کارت پیش میره؟
من میگم بابا بقران خدا همه کارامو میکنه
و وقتی الان متوجه شدم که ۴ ساعت شرک ورزیدم خیلییییی ناراحت شدم چون رابطه خودمو خدامو خیلیییی برام ارزشمنده
چون من چیزی جز خدا ندارم، کسیو جز خدا ندارم، من کی باشم که بخوام شرک بورزم؟
من اشتباه کردم استاد و میدونم اگر این روند رو ادامه بدم چقدرررر میتونه برام خطرناک باشه
پس قبل از اینکه دنیا بهم پس سری یا سنگ پرتاب کنه میخوام توبه کنم
میخوام بگم خدایا ببخشید من میخوام برگردم من اشتباه کردم امروز
من خیلی رو خودم کارکردم و یکی از مهم ترین دوره های زندگیم هستم و خدایی هرروز عاشقانه تر از دیروز دارم زندگی میکنم
و دلم میخواد همیشه و همیشه این روند رو ادامه بدم و عشق و عشق و عشق تو زندگیم باشه
من اشتباه کردم و این موضوع رو از خدای خودم معذرت خواهی میکنم که یهو شرک انجام دادم
شرک ورزیدنم نسبت به قبل واقعا خیلییی کم شده ولی باید بازم از این کمتر بشه
وضعیت مملکت هرچی میخواد باشه باشه
من در این فایل مجدد متعهد میشم که باید روی باور های ثروت ساز خودم کارکنم
باید تمرکزم رو از روی اخبار اخیر بردارم و روی کار بزارم
خدایی همین دیروز دوره سلامتی رو خریداری کردم چون تمرکزم واقعا روی کارم و عشق و خدا و توحید بود
باید این روند رو ادامه بدم و متعهد میشم که اقدام کنم به سمت چیزای خوب
به سمت اتفاقات خوب
توحید
عشق به خدا
از الان برای همیشه و این فایل رو بار ها و بار ها گوش میکنم و ذخیره میکنم و دائم گوشش میکنم که فراموش نکنم
کجا بودم
کجا هستم
و با افکار و ورودی هایم به کجا میتونم برم
عاشقتونم
از نظر من این مشکل که ما ایرانی ها دنبال تغییر دادن دولت هستیم تا شرایط مان تغییر کند ریشه تاریخی دارد. ما از اسکندر مقدونی که فقط یک شورشی با لشکری کوچک بود شکست خوردیم. چون از دولت ناراضی بودیم و می خواستیم تغییر کند. با اینکه هخامنشیان یکی از ابرقدرتهای آن زمان جهان بود. از عربهایی که تجهیزات جنگی و نیروهای آموزش دیده نداشتند و در بیابان زندگی می کردند شکست خوردیم. چون باز هم از دولت ناراضی بودیم و فکر می کردیم افراد جدید که می آیند خوشبختی را برایمان رقم خواهند زد. از افغانها، عثمانی و اقوام دیگر شکست خوردیم. هر قدر که صده ها گذشتند شورش ها و تغییر حکومت ها بیشتر و سریعتر اتفاق افتاد. چون هیچ کس نمی خواست بپذیرد که اگر خوب زندگی نمی کند مشکل از دولت نیست. از افکار و باورهای خودش است. هر بار گروهی از افراد در ایران شورش کردند و دولت مرکزی را سرنگون کردند و دولت مرکزی هم به راحتی شکست خورد. چون مردم دیگر آن قدر نکته منفی در آن حکومت دیده بودند که نمی توانستند حضورش را بپذیرند. چون همه چیز را در تغییر دولت می دیدند.
همکاران من هم همین طور فکر می کنند. متاسفانه من با افرادی همکارم که به شدت به تغییر دولت اعتقاد دارند و فکر می کنند که تنها راه تغییر شرایط زندگی شان این است که دولت تغییر کند. مثلا یکی شان می گفت که این دولت ظالم است و به مردم ظلم می کند. یکی شان از من می خواست که برویم و تظاهرات کنیم. من گفتم اگر من می خواهم زندگی ام تغییر کند باید خودم تغییر کنم. وقتی من تغییر کنم یا در جایی که هستم شرایط زندگی ام تغییر می کند یا از ایران مهاجرت می کنم. البته این حرف ها را برای این نمی زنم که آنها را تغییر دهم. در کل من نه انرژی و نه حوصله تغییر دادن دیگران را ندارم. این ها را می گویم که خودم تغییر کنم. وقتی این حرف ها را می زنم احساس خوبی به من دست می دهد. من باید چیزی را بگویم که درست است. اما نه برای اینکه دیگران آن را بپذیرند. بلکه برای اینکه باورهای خودم تغییر کند. مطمئنم استاد عباسمنش هم با این دیدگاه فایل هایش را آماده می کند. استاد این حرف ها را می زند برای اینکه به بهتر شدن باورهای خودش کمک می کند. اما نمی خواهد که ما را قانع کند که به آن شکل فکر کنیم. اما این را می داند که کسانی که آماده شنیدن و عمل کردن به این صحبت ها هستند به سمت شنیدن این صحبت ها هدایت می شوند و آنها را می شنوند و تغییر می کنند.
سلام استاد. خداقوت. من پارسال این موقع بخاطر اشتباهی که انجام داده بودم حدود ۲۰۰میلیون بدهی داشتم. ولی با همین قانونی که از شما آموختم که ۱۰۰درصد تمرکزم روی خودم باشه تونستم ۹۰درصد اون بدهی رو تا الان صاف کنم. البته هر ماه هم برای آموزش دیدن یا تفریح مسافرت میرفتم و حتی شروع کنم به ذخیره پول برای خریدهای جدید.
این قانون خیلی بهم کمک کرده تا بتونم از جهل به یکم دانایی برسم و هرروز بهتر از قبل خودم باشم
سپاسگزارم
نام خدای مهربانم
سلام به استاد عزیز و همه ی بچه ها🌿🌿🌹
دیروز داشتم روانشناسی ثروت ۱ جلسه ی ۵ رو گوش میکردم که دقیقا موضوعش باور تاثیر عوامل بیرونی روی بحث ثروتمند شدن یا فقیر شدن رو استاد توضیح میدادند که الان خدا آوردم اینجام و دیدم دقیقا همون قانون در موضوعات دیگه داره بیان میشه و خب بهتر تونستم منطق های بهتری برای ذهنم دریافت کنم و بسازام برای این قانون که دوست دارم توضیح بدم براتون آنچه رو که درک کردم و انشاالله به عمل و رفتار هم منجر میشه😍😍😍
باور تاثیر عوامل بیرونی روی نتیجه نگرفتن من که منجر به ذهن فقیر و نتیجش فقر بیشتر میشه.
الان پولدار نیستم چون:
چون خانوادم پشتم نبودند
چون بابام ارث تپلی برام نذاشته
چون رشته ای یا کاری که انتخاب کردم پولساز نبوده
چون بچه ی اول خانواده هستم و باید کمک خرج خانواده میبودم و باشم الان نتیجه ی مالی قابل توجهی ندارم
و……
عدم باور تاثیر عوامل بیرونی روی نتیجه نگرفتن من که منجر به ذهن دریافت کننده ی ثروت ها میشه.
من میدونم که عوامل بیرونی در “کیفیت” زندگی
من تاثیرگذار دارند:
پورشه سوار بشم یا پژو
آمریکا زندگی کنم یا افغانستان
به بی نیازی مالی رسیده باشم یا بدهکار باشم
و….
👈👈👈👈اما اما اما اما👉👉👉👉
رقم خوردن همه ی این وجه های باکیفیت تر از یکجای مشترک شروع میشه جایی که من کنترل دارم ُروش:
🧏♂️رشد یا تغییر ذهنیت(باورها) خودم💁♂️
🤓منطقش چیه،اینه که چون من اگه بخوامم نمیتونم عوامل بیرونی مثل گرانی،آب وهوا و…. رو کنترل کنم به نفع خودم ،پس درنتیجه راهی ندارم جز اینکه خودم رو بهبود بدم تا به قول استاد “لاجرم” به آزادی مالی میرسم و گرانی تاثیری روی زندگیم نمیتونه بذاره_به آزادی زمانی و مکانی میرسم و میتونم در جای خوش آب و هواتری زندگی کنم و….
اینو به خودم میگم:
فرهاد تنها راه تجربه ی زندگی باکیفیت تری که میخوای بهبود ذهنیت و باورهای خودته
نه موثر دونستن عوامل بیرونی و غر زدن یا حس درماندگی کردن یا حس قربانی بودن و….
اگه میشد این قانون رو دور بزنی تا الان اکثریت یا خودت که یوقتا غر زدی نتیجه رو تغییر میدادید
ولی……
در پناه یگانه🌹🍁
سلام
صحبتهای شما هم درست است و هم نادرست .
این که انسان نباید گناه کم کاریهای خود را به گردن دیگران و شرایط و عوامل بیندازد سخنی درست است که انسانی که ضعیف است در شرکتی کهمشغول کار شود نتیجه ضعیف می گیرد . اما نکته ای که فرمودید و هرگز نمی توانم درک کنم این است که به طو کلی هر نوع اعتراض و هر نوع آرمان خواهی را زیر سوال می برید . نکته ای کههرگز به آن توجه نمی کنید این است که انسان موجودی است اجتماعی و نمی تواند نسبت به سرنوشت دیگران بی تفاوت باشد .
ما در قبال دیگران مسئولیم.
بسیاری از افراد پولدار نسبت به ساختن بیمارستان یا مدرسه اقدام می کنند . چرا ؟ چون نسبت به همشهریان و یا هموطنان یا همنوعان خود احساس مسئولیت می کنند.
چون رفاه و آسایش دیگران و همینطور رنج و درد دیگران برای آنها مهم است . چون در یک کلام انسانند .
مگر می شود ما نسبت به خانواده مان ، نسبت به شهر تولدمان یا نسبت به کشورمان هیچ احساسی نداشته باشیم . مگر می شود سرمان را زیر برف کنیم و هیچ چیز نفهمیم و هیچ چیز را حس نکنیم .
درودبرخدای مهربان واستادنازنینم
من تصمیم میگیرم نگاهم وتوجه هم روازعامل بیرونی بردارم
البته که خیلی سخت هست
حالامیفهمم کارفیزیکی روشماچراآسانترازکارذهنی میدونید، چون واقعاسخت میشه خودراعامل وباعث دید
چون فرافکنی ومقصردیدن روازکودکی به راحتی دیدیم وتمرین کردیم وبارهاوبارهاانجامش دادیم
اگرمیخواهیدمتفاوت نتیجه بگیریم بایدمتفاوت فکرکنیم ومتفاوت عمل کنیم من بایدتغییرکنم
من اگرتغییرکنم شرایط برای من تغییرخواهدکرد
من همیشه تمرکزداشتم روی رفتارپدرومادرم وهمسرم وگلایه داشتم ازنحوه رفتاروبیان اونهاباخودم اینکه چرادرک م نمیکنندوچرابرای زندگی من کاری انجام نمیدن
این موضوع عاملی شدکه روزبه روزشرایط سخترودردناک ترشدتاجایی که هرکسی شرایط من روازنزدیک میدیدبه راحتی متوجه این موضوع بی تفاوتی پدرومادرم به من وشرایط من میشد
درموردعزیزترین هاصحبت میکنم لطفاتوجه داشته باشیدپدرومادرکسانی که بدون منت محبت میکنندوبدون درخواست عشق میورزند
ببین شرک عامل دیدن اونهاهم چه هاکه نمیکنه/؟!
اماخداوندجهان روبرپایه لیاقت هاوعدالت بناکرده واصل اینه که مابه هیچ عامل بیرونی برای سعادت نیازمندآفریده نشدیم
ماتنهاوتنهاباتوجه خودمون باعث خلق واقعیت هاوایجادتجربه هاهستیم چون باهمین توجه باورهامون روشکل میدیم
من به سختی به این درک رسیدم اماحالاتوجهی به رفتاربیرونی ندارم
باکوچکترین بی محبتی ونامهربانی وعدم توجه به خودم دقت میکنم که چرا! وچطورباعث شدم چنین رفتاری روتجربه کنم
چون خارج زتونیست هرآنچه درعالم هست ازخودبطلب که هرچه خواهی توایی
خدایاشکرت بخاطراین آگاهی وخدایاشکرت که نعمت آگاهی روخلق کردی وهمواره افرادوشرایط روبه گونه ای رقم میزنی که برای رسیدن به شناخت وآگاهی دستانی مهربان درجهان ازجنس خودت خلق کردی که راهنماوروشنگرماباشند
ممنونم استادعزیزم واقعاچراغ بزرگی ودرذهن من روشن کردی
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز
جائی که با تمرکز زیاد بر شرایط نادلخواه باعث ورود بیشتر آن شرایط به زندگیم شدم آن جائی بود که با مامور گشت ارشاد بحث داشتم و اصرار می کردم پوشش من بدون ایراد است و آن خانم جوابهای غیرمنطقی و ناراحت کننده به من میداد و بعد از آن بحث مدتی با ترس بیرون می رفتم و بابت این موضوع ناراحتی بیش از حدی داشتم و همین توجه زیادم به آن موقعیت، باعث شد بعد از سالیان دراز رانندگی، طی 5 روز، دو بار پیامک کشف حجاب دریافت کنم و ماشینم به پارکینگ برده شد! این در حالی بود که صد برابر بیشتر از قبل در حین رانندگی مراقبت حجابم بودم با اینحال آن پیامک ها بدستم می رسید….
منتها در زمان بروز این اتفاق با کمی فکر، متوجه شدم خودم باعث دریافت آن پیامک ها شده ام؛ پس بجای تکرار احساس ناراحتی و سخت تر کردن شرایط برای خودم، سعی کردم بر سایر بخش های خوب زندگی ام تمرکز کنم و کمی بعد، خواسته ای در من شکل گرفت و آن این بود که “دوست دارم در کشوری زندگی کنم که در هنگام تردد در خیابان و رانندگی، حواسم به راه رفتن و رانندگی ام باشد و نه به چیزی دیگر!” پس در دوره آیلتس شرکت کردم و هفته پیش آزمون ترم اول Pre Ielts را با نمره 93 از 100 گذراندم. درواقع توانستم از شرایطی که می توانست من را خیلی بیشتر از اتفاق اول ناراحت کند استفاده کرده و یک کار مفید را در زندگیم شروع نمایم.
ممنون از شما استاد عزیز و گرامی