تغییر شخصیت، جسارت می خواهد - صفحه 86 (به ترتیب امتیاز)

سلام باااااا عشق به مریم نازنین و استاد عزیزم.

تمرین امروز ،چه جنبه ای از زندگیت نیاز به تغییر داره و ایده هات برای شروع.

سال گذشته که این فایل رو گوش دادم جنبه های زیادی از زندگیم نیاز به تغییر داشت که به لطف الله با این تلنگر استاد به خودم اومدم و سعی کردم تغییر رو شروع کنم و خداروشکر خیلییییی موفق شدم. چندتاش رو مینویسم.

من حال روحی خوبی نداشتم که اگر با همون فرمون پیش میرفتم ده سال زیاده تا یکی دو سال بعدش کارم ساخته بود😊

روابطم اصلا تعریفی نداشت، با هیچکس تعریفی نداشت. فقط میتونستم با افراد خیلیییی خوب ارتباط بگیرم و این کمال گرایی باعث شده بود نتونم با همسر، بچه هام، دوستها و بقیه ارتباط خوبی بگیرم. به این دلیل یه ایراد بود که توقع زیادی از افراد داشتم برای خوب بودن، و این باعث شده بود روی نکات منفی افراد تمرکز کنم. این در حالی بود که خودم انسان کامل و بی نقصی نبودم و بجای تمرکز روی خودم و کار کردن روی خودم همش حواسم به ایرادهای اطافیانم بود. دیگه معلومه چه فاجعه ای بودم😊

با اینکه خیلییییی دوست داشتم همیشه همه جا مرتب باشه و خودم همیشه مرتب و شیک باشم، درست برعکس مدام در حال تمیزی و نظافت بودم و یه روز نمیشد بگم آخیشششش چقدر همه چیز اوکی

این چند موردش بود که خداروشکر به لطف الله مهربان و اگاهی های فایلهای دانلودی و دوره دوازده قدم الان تو این زمینه ها هیچ ربطی به آدم قبلیم ندارم و خیلییییی خوب شدم.

حال روحی خودم که توپ شدم و آرامشی در ارتباط با خدای خودم دارم که به همون اندازه احساس خوشبختی میکنم که اگر تمام ثروت و امکانات الان استاد رو داشتم و حتی بیشتر و اصلا فرقی نمیکنه دیگه حالم خوبه خوب.

از نظر روابط سعی کردم ترمزها رو بردارم و تمرکزم رو بزارم روی نکات مثبت اطرافیانم که رفتارهایی ازشون میبینم که باور کردنش سخته و همه همونطوری که من میخوام شدن.

از تمیزی و نظافت خونه و مرتب بودن خودم که نگم براتون. رسیدگی به خودم رو از خیلی وقت پیش شروع کرده بودم اما از پارسال با انرژی مثبت و دوست داشتن خودم به پوستم رسیدم که عالییییی شده، در حدی که قبلا هیچ وقت بدون آرایش تو جمع نمیرفتم ( آرایش م کم بود اما همیشه بود) اما الان یه آب میزنم صورتم و راحت میرم بیرون یا مهمونی، البته بخاطر عزت نفسم هم هست. اما خداییش نیاز ندارم آرایش کنم. لباسهایی رو تو خونه میپوشم که قبلا فقط تو مهمونی ها میپوشیدم.

با اینکه خونه ای که الانم هستیم سه برار خونه پارساله اما حال پذیرایی که همیشه مرتب، و با روزانه وقت خیلی کمی که میزارم اتاق ها و آشپزخونه هم مرتبه. ظرفشویی همیشه مرتب.و با اینکه مرغ گرفتیم( مرغ هامون هم تخم میزارن) و تو حیاط درخت و با غچه داریم اما وقت کمی برای رسیدگی به این کارها میزارم و همیشه همه چی اوکی

البته تو بخش تمیزکاری خونه فایل زندگی در بهشت مریم جون که خونه رو تمیز کرد خیلیییی بهم انرژی میده و مثلا دیروز که روز تمیزکاری نبود(چهارشنبه ها روز تمیزکاری خونه ست) نگاش کردم انرژی گرفتم و پاشدم اتاق رو تمیزززززز کردم. خیلیییییی ازت تشکر میکنم مریم مهربان ما.

ببخشید طولانی شد اماشاید لازم بود بگم از کجا به کجا رسیدم. از زیر صفر رسیدم به ۲۰ یا ۳۰ ( بجز جنبه احساس خوشبختی که رسیدم به ۱۰۰).

و اما الان که همه چی خوبه لازمه ده سال آینده رو ببینم. خب من خانه دارم. همسرم درامد خوبی داره و من هم به شاغل بودن بیرون از خونه اصلا علاقه ای ندارم. بخصوص شغلهای کارمندی و کلا اونایی که ساعت اداری دارن. اما ده سال آینده رو که میبینم فکر میکنم یه زمانهایی دوست دارم وسایلی برای خونه یا خودم بخرم اما مجبورم براش برنامه ریزی کنم و به مرور بخرم، خب این رو دوست ندارم و ممکنه ده سال آینده چیزهای گرونتری بخوام و اصلا دوست ندارم منتظر بمونم پولش جمع بشه بنابراین الان که شرایط خوبه باید تغییر کنم. من به تحصیل علاقمندم و کارشناسی ارشد دارم با معدل اول دانشگاه دولتی با رتبه عالی و اولین ایده اینه که چون درس خوندن رو دوست دارم ادامه تحصیل بدم. باید شروع کنم مقاله بنویسم، اما قبلش باید زبان انگلیسی م خوب بشه. پس به امید الله اولین کاری که شروع کردم قوی کردن زبان انگلیسی که خداوند شرایطش رو عالی برام جور کرد. یه کلاس مجازی با هزینه واقعا ناچیز و مدرس عالییییی. فعلا این رو انجام میدم تا قدم بعدی بهم گفته بشه. علاقه ام رو آموزش به دیگرانه. هر آموزشی، چون معتقدم انسان باید مدام یاد بگیره و هیچ گاه فکر نکنه خب دیگه کافیه و من بلدم. و خودم ثابت کردم که اعتقادم حرف نیست و عمله و زندگیم از کلاس سوم راهنمایی به اینور تقریبا یه سیکل ثابت داشته و فصل مدرسه و دانشگاه درس میخوندم و تابستون یه هنر یاد گرفتم. طوری که تابستون سال اول دبیرستان دیپلم خیاطی از فنی حرفه ای گرفتم. و بعد اون تابستونا برای خودم و خانواده ام (بیشتر خودم) لباس میدوختم و سالهای بعد سرمه دوزی روی ترمه، چرم دوزی، درست کردن باکس های لباس و جوراب و درست کردن وسایل بدرد بخور از وسایل دور ریختنی و …. و هر سال کلی خلاقیت در درست کردن وسایل جدید بکار میگرفتم که عاشق خلاقیتم. حتی یه مدت فکر کردم شاید علاقه ام روی کارهای هنری باشه اما دیدم نه فقط در حد درست کردن برای خودم و خونه دوست دارم و به عنوان شغل نمیتونم بهش نگاه کنم و کار شبانه روزم باشه. و آموزش هنر برای مدتی میتونه راضی نگه ام داره و نمیتونم به عنوان شغل دائمی بهش نگاه کنم.

بنابراین این من اینه که به خواست خدا روزانه حداقل ۲ ساعت روی خودم کارکنم( با فایلهای روزشمار تحول زندگی من) و حداقل روزی ۲ ساعت زبان کار کنم. و مطمئنم وقتی زمانش برسه قدم های بعدی بهم گفته میشه. به امید الله مهربان.

خانم شایسته مهربانم و استاد عزیزم خیییلییی خیلیییییی ازتون تشکر میکنم.

خدارو شکررررررررر