اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
واقعا موضوع جالبی بود و من خودم افراد زیادی رو میبینم که همون شغل دوران نوجوانی رو دارند و وضعیت براشون سخته و وقتی هم به پای درد دلشون میشینی همش میگن تقصیر دولت و رژیم و حکومت و … و میگن قبلنا وضع اقتصادی و معیشیتی مردم خیلی بهتر بوده این باور رو اکثر آدمایی دارند که بالای 50 سال سن دارند، اونایی که کسب و کارشون رو از 40 سال پیش شروع کردند و هیچ تغییری نکردند.
این مطالب فقط بمن روحیه میده که پسر خوب کردی جای قبلی رو ول کردی.
در آخر
ازتون ممنونم و میخواستم بدون حالا که برگشتین قصد برگزاری دوره ی حضوری ندارید؟!
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز
باز هم مثل همیشه فایلتون فوق العاده بود استاد واقعا از خدا ممنونم که منو با شما اشنا کرد حدود شش ماهه دارم رو خودم شبانه روز کار میکنم یکم سخته خیلی وقتا ناامید میشم ولی باز ادامه میدم تا به موفقیتی که میخوام برسم من دقیقا با همین فکر که چند سال دیگه کجام و وضعیتم چطوری هستش تصمیم گرفتم تغییر کنم و از خدا خواستم کمکم کنه که بصورت اتفاقی با سایت شما اشنا شدم.خیلی خیلی ازتون ممنون و بهترینارو از خدا براتون میخوااام و ارزو میکنم همیشه ثروتمند تر و موفق تر بشید.
با یلام و درود فراوان خدمت دوستان و همراهان گرامی عباسمنش
تشکر ویژه دارم اول از استاد عزیز با فایلهای گرانبهاشون و خانم شایسته عزیز بابت این کار زیبا و پسیندیده شون
عرضم به خدمتتون که این فایل رو به دقت گوش دادم و فهمیدم دلیل پیچ و تاب خوردن ما توی مشکلات اینه که به قول استاد از خودمون نمیپرسیم امروز چیکار کنم که بهترو عالی تراز دیروزم باشم.چون ما عادت کردت کردیم به روز مره گی و روی خط صاف داریم حرکت میکنیم.
جای پیشرفت برای خودمون نذاشتیم و نگاه نمیکنیم به آینده ببینیم آیا این درآمد برای 10 سال آینده کافیه؟10 سال دیگه چقدر درآمدم رشد میکنه؟ سوالات خوبی که من ازش خیلی غافلم و هرروز از دستم میره.
بالاخره توی یکی از این روزا ذهن پاسخ میده برو فلان کارو بکن یا فلانی میاد و یه جریانی تعریف میکنه یا یه اتفاقی میفته و ما میفهمیم مسیر باید عوض بشه این مسیر دیگه بهت جواب نمیده تغییر کن.
خیلی بهترو راحت تر میتونیم پیشرفت کنیم و رو به جلو بریم اگر ذهنمون رو آماده کنیم هر روز برای تغییر جدیدو ایده های عالی و عملی کردن ایده های نابی که به ما الهام میشه.
فروش ما اول در فروشگاه بود اما الان با اینترنتی شدن فروش هم آنلاین و هم فروشگاهی درآمد ما چندین برابر شده و خداروسپاسگذارم که هر روز راه های بیشتری برای ثروت مند شدن به ما نشون مید.
امیدوارم در تمامی مراحل زندگیتون موفق و موید باشید.
من تازه متوجه شدم که برنامه ای برای رشد روزانه افراد در نظر گرفته شده و من فعلا در روز ششم هستم. دیشب قسمت پنجم رو نگاه میکردم یه نکاتی به ذهنم رسید که دوست داشتم با دوستان به اشتراک بذارم.
من بارها در موقعیتی که استاد محترم اون رو عنوان کردند قرار گرفته ام. اینکه مشغول انجام کاری میشید و وقتی به آخر آخر مسیر نگاه میکنید میبینید شاید این اون چیزی نبوده که من برای انجامش آفریده شدام. جایگاه من بزرگتر از این حرفاست و توانایی هایی که در خودتون میبینید رو فراتر از کار فعلی میدونید و موندن در اون شغل یا رشته شاید به نحوی از بین بردن تمام استعداد ها، علایق، خلاقیت ها و خدماتیه که میتونید به جهان بکنید وگرنه همونطور که خود استاد بارها گفته اند هر کاری پتانسیل درآمدهای میلیارد دلاری و حتی بیشتر رو داره. در مثالی که استاد بیان کردند درسته بعد از آتاری و کومودور میکرو اومد، بعدها سگا و بعد پلی استیشن 1 بعد 2 بعد 3 بعد 4 و در همین حین مراکزی تحت عنوان گیم نت به بازار معرفی شد که افراد گروهی و دسته جمعی بازی میکردند. من وقتی جوانتر بودم ایده ی برگزاری لیگ های محله رو داشتم جوری که در یک مکان بزرگ افراد کلوپ های مختلف با هم جمع میشن و بازی میکنند و برنده جایزه دریافت میکنه. بعد برای تیم های ضعیف کلاس آموزشی تکنیک های مثلا فوتبال آموزش داده بشه، جزوه چاپ بشه و هزاران ایده دیگه. پس نفس خود کار محدود نبوده و نیست. حتی الان دستگاه هایی اومده که شمشیر واقعی دست بازیکن ها هست و با دوربین ها و عینک های سه بعدی نهایت لذت رو از یک بازی تجربه میکنند.
منظور استاد محترم رو خود من اینجوری درک کردم که وقتی به نهایت کار نگاه میکنی، پیش خودت میگی اصلا فرض کنیم من بزرگترین و بهترین کمپانی برگزاری بازی های رایانه ای و مسابقات و کلاس های آموزشی در جهان هم باشم، آیا ماموریت خلقت من این بوده؟ حتی اگر درآمد بسیار بسیار بالایی هم داشته باشه، این کار برای خیلی ها مثل خود من راضی کننده نیست.
من یه زمانی برای کلاس گیتار الکتریک ثبت نام کردم و کلی تمرینات کسل کننده به عنوان مشق شب به من محول می شد. من همه رو در عرض یک ساعت آماده میکردم و خودم با خلاقیت خودم کلی تکنیک جدید رو تمرین میکردم. روزها و شب ها تو یوتیوب تکنیکهارو مرور میکردم و قطعه های خیلی خوبی رو برای هفته بعد آماده میکردم. وقتی اونها رو پیش استاد اجرا میکردم خیلی شگفت زده میشد. چون روز اول من رو دیده بود نمیتونست بگه که قبلا با گیتار کار کردی و همچنین پیشرفت من هم براش قابل باور نبود. روند خیلی خوبی داشتم تا اینکه یک روز یهو یه سوال اومد تو ذهنم که فرهاد قراره تکلیف آینده تو چطور رقم بخوره؟ میخوای گیتاریست بشی و در حوضه نوازندگی فعالیت کنی؟ تازه فرصت کردم در مورد این موضوع با خودم فکر کنم. کلی تو فکر فرو رفتمو به خودم گفتم اگر من بزرگترین و بهترین نوازنده گیتار الکتریک در دنیا هم باشم خب شاید از من ده، بیست، پنجاه یا بیشتر قطعه موسیقی باقی بمونه! شهرت عالی، درآمد عالی اما آیا من آفریده شدم تا بیامو چندتا قطعه از خودم به یادگار بذارمو برم؟ نشستمو با خودم کلی کلنجار رفتم. لیست توانایی هامو نوشتم و دیدم اگر اولویت بندی کنم شاید از لحاظ مفید بودن، این کار در آخر لیست قرار بگیره. هم تمام اون کارهای دیگه که تو لیست بود حس بهتری به خود من منتقل میکنه و هم برای آدمهای دیگه مفیدتره! شادی رو تو قلب خودم و قلب دیگران بیشتر میتونم احساس کنم. اگر در اون زمینه ها موفقیتی کسب کنم احساس غرور بیشتری میکنم و هزاران دلیل دیگه که باعث شد همون روز گیتار رو زمین بذارم و به دنبال یکی از علایقم که قلبم رو بیشتر آروم میکنه برم.
شاید مصاحبه خانم آنجلینا جولی رو خونده باشید که میگفت: با وجود اینکه بازیگر بودم، شهرت داشتم، ثروت داشتم، پیشنهادات خوب داشتم اما حس و حال خوبی نداشتم و احساس میکردم ماموریت من چیز دیگه ایه. باید سر جای خودم قرار بگیرم تا بتونم اون حس خوب واقعی رو که سالهاست در من گم شده بدست بیارم و بعدها فهمیدم با کمک کردن به دیگران این حس در من زنده میشه و از اون زمان به بعد ایشون بخشی از زندگیش رو برای کمک به افراد فقیر اختصاص میده.
در نهایت با صحبت های استاد و اون چیزی که در ذهنم از تجربیاتم درک کرده بودم به این نتیجه رسیدم که بهترین زمان برای تغییر زمانیه که حس کنیم حس خوب داشتن بالاتر و مهمتر از چیزهای دیگه برامون ارزشمنده و حاضر باشیم وضعیت و دستاوردهای امروز رو برای بدست آوردن جایگاهی که حس میکنیم براش ساخته شده ایم فدا کنیم و مهم تر اینکه بدونیم، با قرار گرفتن در جایی که بهمون حس خوبی میده، میتونیم ثروت، سلامتی، شهرت و همه امکانات قبلی رو بارها و بارها بهتر و با کیفیت تر داشته باشیم.
چقدر جالبه که موضوعات هر روز هماهنگ شده با اتفاقاتی که من هرروز درگیرشم و الهاماتی ک بهم میشه
چندین روزه که دارم فایل شماره 1 و 2 آرامش در پرتو آگاهی رو گوش میدم و خدای درونم روی یک قسمتش تاکید شدید داشت:
” تصاویر آلوده ، افکار آلوده ، صداهای آلوده و گفتار آلوده جسم و ذهن تورا پریشان کردند و قیل و قال نفس را بیشتر و بیشتر . تا سکوت را از تو گرفتند و سکوت زبان گفتگوی من بود با تو ”
و چندین روزه که خداوند منو به سکوت ذهن تشویق میکنه و مباحث کتاب نیروی حال. من این کتاب رو 12 بار خوندم و تمرین کردم ولی امروز خداوند این جمله از این کتاب رو ب ذهنم آورد که : ” ذهن به مانند یک کشتی در حال غرق شدن میماند و اگر از آن بیرون نپری ناخواه همراهش غرق میشوی ”
انگار که خدا به طرز جدی داشت بهم هشدار میداد که سکوت و خودآگاهی باید اصلی ترین تمرین روزانه ت باشه . و دقیقا همین هشدار های جدی همراه شد با هشدار های استاد در مورد تغییر
با تک تک الهاماتی ک دریافت میکنم و نکاتی که استاد میگن با قدرت جلو میرم ب لطف الله . در پناه حق
استاد عزیزم چقدر حرف های شمارو دوست داشتم و چقدر این فایل به من چسبید.
یاد زندگی خودم افتادم و از وقتی که یادم میاد من همیشه سعی میکردم قبل از اینکه جهان منو وادار به تغییر کنه خودم شروع به تغییر کنم. اون زمان از قانون چیزی نمیدونستم اما خداوند واقعا همه ی مارو هدایت میکنه و تفاوت من با بقیه در این بود که من به حرف دلم گوش میکردم و اون کار رو انجام میدادم و بهترین اتفاقات برام رقم میخورد.
میخوام چند نمونه اش رو اینجا بنویسم:
1_ وقتی که سال اول کنکور قبول نشدم مصمم شدم که سال بعد کنکور بدم و با اینکه اصلا دانش آموز درجه یکی نبودم و همه اش بفکر بازیگوشی و فرار از مدرسه بودم اما چون بیشتر کلاسمون با بهترین رتبه ها بهترین دانشگاه ها قبول شدن من مصمم شدم که بهترین رتبه و بهترین دانشگاه قبول شم چون به نوعی بهم بر خورد و خودم را کمتر از اونا نمیدونستم نتیجه اش شد بهترین رتبه در بهترین دانشگاه. بعداز اتمام دوره کاردانی سر دوراهی ادامه تحصیل یا رفتن به خدمت سربازی گیر کردم و حسم بهم گفت که برو سربازی چون دلم با درس نبود و از طرفی هم میخواستم زودتر سربازی برم و وارد بازار کار بشم. من اون موقع بهترین تصمیم رو گرفتم چون بعدها فهمیدم که دوستایی که کاردانی با هم تموم شدیم، اونا ادامه تحصیل دادن و من رفتم سربازی که الان من از همشون موفق ترم.
2_ بلافاصله بعداز سربازی مغازه مرغ بریان زدم بعد از گذشت چندماه فهمیدم اصلا و ابدا من هیچ علاقه ای به این شغل ندارم و موندن تو این شغل مساوی با از دست رفتن روزهای طلایی بود که برای من سرنوشت ساز بود. حالم آن روزها خوب نبود و احساس خوبی نداشتم. استاد را نمیشناختم و قانون را نمیدانستم.مشتری هام کم کم ، کم شد و اجناس گرون شد و نیرویی درون من میگفت مغازه رو واگذار کن. بعد از 5 ماه مغازه رو با تمام لوازمش واگذار کردم و خداروشکر نه تنها ضرر نکردم که حتی کلی سود تو لوازم بردم.
3_ بعد از مرغ بریان فهمیدم من به کار الکترونیک و برق که مرتبط با رشته ام هم بود بسیار بسیار علاقه دارم و هدایت شدم به یک کارخانه ی بسیار بزرگ که الان در کشور بسیار معروف و مشهور هست، مرتبط با بردهای الکترونیکی در شهرم اون هم به صورت واقعا معجزه وار که چگونه هدایت شدن و پیدا کردن همچین جایی خودش مثل یک کتاب میمونه!
با حقوق بسیار ناچیز وارد کارخونه و خط تولید شدم و با پشتکار و علاقه ی بسیار فراوان جزو نیروهای نمونه شدم و درآمدم چندین برابر شد. بعد از یکسال احساس کردم من در اینجا دیگه پیشرفت خواصی نمیکنم و اینجا تا یک جایی سقف پیشرفت داره از طرفی هم نمیخواستم برای کسی کار کنم دوست داشتم خودم کارخانه تولید داشته باشم و خودم رئیس کارخونه خودم باشم. شور و اشتیاق شروع کردن و در مقابل باورهای نامناسب در مورد تولید، تحریم، نبود قطعات و….
از من انسانی افسرده و غمگین ساخت ماه ها به همین شکل سپری شد و من دچار افسردگی شدید شدم و به ناچار به پزشک مراجعه کردم و مصرف دارو رو شروع کردم. دچار آنفولانزای شدید شدم در حد مرگ و روزگار رو به سختی سپری کردم. در دوران نقاهت و مریضی روزی خداوند منو به یک کتاب فروشی هدایت کرد و کتاب 4اثر فرورانس اسکاول شین رو خریدم و شروع کردم به خوندن وقتی کتاب تموم شد به صورت کاملا معجزه وار با استاد عزیزم عباسمنش آشنا شدم که قصه آشنایی هم در این کامنتت نمیگنجه.به خودم اومدم قرص ها رو ریختم بیرون از کارخونه با وجود مخالفت شدید مدیر کارخانه و با وجود ارتقإ درجه و افزایش حقوق باز هم تصمیم خودم رو گرفتم و هیچ چیزی و هیچ کسی نتونست مانع تصمیم بشه و من استعفا دادم و از کارخونه اومدم بیرون و تنها مهاجرت کردم!
آغاز مهاجرتم با سختی ها و رنج ها و چالش های زیادی روبه رو بود اما من خدارو ر
داشتم و استاد عباسمنش رو . روی خودم به معنی واقعی کلمه متعهدانه کار کردم و شخصیتی جدید با باورهایی جدید ساختم. زندگی ام شد صحبت های استاد عزیزم و ایمان و حرکت و معجزه و معجزه و معجزه… 3 سال از شروع مهاجرت من میگذره
و خداوند به من لطف کرد و در این چندسال بعد از مهاجرت بهترین ها رو نصبیم کرد.
خدایا خیلی دوستت دارم خیلی شکرت.
من از جهان هستی سیلی خوردم اما سیلی های آرام و کوچک اما خداوند به من لطف کرد و آدم ها و شرایطی را سر راهم قرار داد تا من قبل از اینکه ضربه های سنگین را از جهان بخورم تغییر کنم.
یاد بگیر همیشه در برابر پروردگار جهانیان تسلیم باشی آرام باشی و از او بخواهی تو را هدایت کند.
به خداوند با تمام وجودت ایمان داشته باش و حرکت کن که معجزه ها در انتظار توست….
چقدر عالی که تصمیمات درست وزیبایی میگرفتید وخداروهزار مرتبه شکر که حالا با توکل بخدا وآشنایی بااستاد وقوانین راه پیشرفت وتکامل رو طی میکنید،براتون خیلی خوشحال هستم.چقدر خوبه که ادامه تحصیل دادید ومهاجرت کردید وراه رو برای خودتون باز کردید.
خوبه که از قرص ودارو بعنوان مسکن ومعالجه استفاده نکردید،بلکه بدنبال حقیقت رفتید،بدنبال پیشرفت وسلامتی،خیر وبرکت،بدنبال شخصیت عالی وسالم.
خداروصدهزار مرتبه شکر که دوستان وهم خانواده ای هایمان پیشرفت میکنند ومیدرخشند.
لطف ومرحمت وبرکت الله یکتا شامل حال شما باشه،
ازالله یکتا براتون رزق وروزی بی حساب،سلامتی وشادی بی اندازه،حال خوب وآرامشی زیبا خواهانم. موفق وسربلند باشید.
بنام خداوند بخشنده ومهربان، بنام اوکه هر چه دارم از اوست
خدایاشکرت به خاطر یه روز دیگه ویه فرصت دیگه
خدایا هزاران هزار بار تو را شکر وسپاس از اینکه معبودی چون تو دارم که در هر لحظه مرا هدایت میکند
خدایا هزاران هزار بار تو را شکر وسپاس بخاطر بخشنده گی ات
تورا شکر وسپاس که از روی فضل ورحمتت مرا غرق در نعمت وآرامش کردی
خدایا هزاران هزار بار شکر وسپاس که مرا به این مسیر توحیدی هدایت کردی ودر این مکان الهی حضور دارم
خدایا توراهزاران هزار بارشکر وسپاس بخاطر وجود اساتید توحیدیم
خدایا هزاران هزار بار شکر وسپاس بخاطر نعمتها وزیبایی هایی که امروز روزی وقسمتم کردی
سلام ودرود فراوان به استاد ارجمندم ومریم بانوی مهربان ودوستان الهی ام
تغییر شخصیت جسارت می خواهد
خدایا شکرت بخاطر زنگی که امروز با دیدن این فایل در ذهنم به صدا در آوردی
وقتی با خودم تکرار کردم تغبیر شخصیت جسارت می خواهد
به خودم گفتم تازه دارم متوجه مفهوم این جمله می شوم آره جسارت می خواد تا من از شغلی که ناراضی ام بیام بیرون
جسارت میخواد در حالی که تمرین عزت نفس رو انجام میدهم بتونم در جواب درخواست نامعقول دیگران بگویم نه
جسارت می خواهد که خودم را همین طور که هستم بپذیرم با دیگران فارغ از جنس ،طبقه اجتماعی ،میزان تحصیلات ارتباط برقرار کنم
جسارت می خواهد از محیطی که به من احساس منفی می دهد بیام بیرون وبرای روح خودم ارزش قائل باشم
جسارت می خواهد اگر از محیط زندگیم ناراضی ام از نقطه امنم بیام بیرون وحرکت کنم
جسارت می خواهد روابط سمی ودوستان نامناسب اطرافم را حذف کنم
جسارت می خواهد هر غذایی را نخورم وبرای جسمم ارزش قائل باشم
جسارت میخواهد به عقاید خودم عمل کنم
جسارت میخواهد دنبال کاری بروم که به آن علاقه دارم وبا توکل بخدا از صفر شروع کنم
خدایا شکرت اینا آگاهیهایی بود که قبل از گوش دادن به فایل تو بر قلبم جاری کردی
خیلی خیلی از افراد هستند بخاطر ترسهاشان ،بخاطر نگرانی ها،از اینکه نمی دونند آینده چی میشه ،بخاطر بی ایمانی دست به تغییر نمی زنند وحرکت نمی کنند
من جزوه کدام گروه هستم؟
قبل از اینکه اوضاع خیلی خراب شود تغییر میکنم
وقتی اوضاع خراب شود. تغییر می کنم
یا اصلا تغییر نمی کنم
خیلی مواقع ما باید آینده این چیزی که الان هست را ببینیم که من با وضعیتی که الان دارم پیش میرم ده سال دیگه کجا هستم آیا آنجایی هست که من واقعا میخوام باشم یا نه ،جای مناسبی نیست
افراد خیلی زیادی هستند که با توجه به توانمندیهایی که دارند با توجه به داشتن استعدادهای بسیار زیاد ،شهامت حرکت کردن ندارند شهامت تغییر کردن ندارند ،شهامت اینکه از این تواناییها استفاده کنند برای پیشرفت وموفقیت بیشتر ندارند
به این فکر کنیم که چرا با وجود اینکه این وضعیت ما رو آزار می دهد نمی خواهیم تغییر کنیم وحرکت کنیم سعی کنیم ده سال آینده رو ببینیم سعی کنیم روندی که طی میکنیم ببینیم ده سال بعد کجاست وچقدر اوضاع داره بدتر میشود
یعنی وقتی ما خودمون را عوض نکنیم اگر اوضاع در حال حاضر کمی به ما فشار میاره ده سال آینده بسیار بسیار زیاد به ما فشار میاره ،باید بتونم این فشار ده سال بعد را الان حس کنم وروزهای سخت ده سال بعد را الان حس کنم که این فشار ،سختی،عذاب که میخواد ده سال دیگه برام بوجود بیاد الان احساسش کنم که به من انرژی بدهد برای حرکت کردن ومرا محبور کند که حرکت کنم
یکی از بهترین شیوه هایی که کمک میکند من تغییر کنم این است که آینده را ببینم که با همین روند دارم پیش میرم وببینم که چقدر اوضاع بد میشود وشرایط داغون میشود،چقدر اوضاع از اینی که هست داره بدتر می شود پس در هر شرایطی که هستیم اگر اوضاع داره بدتر میشه نشانه ها را ببینیم هم از لحاظ مالی وهم از لحاظ روابط خانوادگی ،اگر در زندگی زناشویی ام ،در زندگی با فرزندم شرایط سخت تر میشود همین الان باید یه فکری به حالش بکنم ،از الان باید در رفتارهام ،باورام ،حرکتهام تغییر ایجاد کنم نه اینکه وقتی اوضاع خیلی خیلی خراب شد وسخت شد در تمام لحظات زندگی در تمام موضوعات زندگی باید آمادگی تغییر داشته باشیم باید آمادگی تغییر در تمام جنبه های زندگی رو داشته باشیم قبل از اینکه اوضاع اینقدر سخت بشه که ناتوان شویم ،بیچاره شویم ،که چاره ای،راهی نداشته باشیم مجبور باشم که ادامه بدهم ،هرچند که در ناتوانی مطلق هم اگر من بخواهم وایمان داشته باشم وخدا را باور کنم میتونم تغییرات را شروع کنم ونتایج خیلی بزرگ بگیرم اما چرا بزارم اوضاع اینقدر بد بشه
من باید حواسم باشد که جهان داره تغییر میکند ومن هم باید به همان نسبت با جهان تغییر کنم در کسب وکارم ،بیزینسم ،سلامتی ،رفتارهام توی همه قسمتهای زندگیم باید حرکت کنم وتجربه کسب کنم
ممکن هست یکسری از تجربه ها هم به شکست برسد ولی همه اینها سبب میشه من بیشتر رشد کنم وقوی تر بشم ،با ایمان تر بشم
من باید هرروز دنبال تغییر باشم وبه خودم بگم چیکار کنم که امروز بهتر از دیروزم باشم درکدام قسمت زندگی باید تغییر ایجاد کنم که اوضاع بدتر نشه که هیچ اوضاع خیلی عالی تر شود
حواسم به نشانه ها باشد جهان ،خداوندبا نشانه ها با من صحبت میکند ،نشانه ها را ببینم وحواسم جمع باشدکه اگر کسب وکارم هرروز کم رنگ تر میشه که درآمدم هرروز کم تر میشود حتما باید تغییری ایجاد کنم حتما باید یه جایی دیگر دنبال برنامه دیگه ای باشم مثلا ممکن هست سیستمم سنتی باشد باید مدرن وبه روز کنم شاید نیاز بشه به اینترنتی کردن سیستمم
اگر هرروز وهرروز کسب وکارم داره کوچیکتر میشه هرروز درآمدم کمتر میشه ،تعداد مشتریها کمتر میشود وتوان مالی ام داره کاهش پیدا می کند باید به فکر باشم ونپدیرم که این طبیعی است ،رکود اقتصادی کشور را باور نکنم خیلی از افراد در همین رکود اقتصادی درآمدهای خیلی عالی کسب می کنند آنهایی که زودتر به پیشواز تغییر رفتند
پس من باید به پیشواز تغییر بروم که در هر شرایطی که هستم هر چقدر خوب ،هرچقدر بد ، بازهم میتونم این شرایط را بهتر کنمفقط باید یکسری تغییرات در خودم ،به خصوص افکار وباورهام ایجاد کنم
خدایا شکرت…شکرت….شکرت
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
سلام امروز این فایل شما رو دیدم استاد عباس منش . اولش ترسیدم و نگران شدم وقتی گفتید اگر شرایط داره کم کم بد میشه به فکر تغییر باشید اما بعد که دیدم کامل فایل رو بهتون آفرین گفتم و دیدم چقدر خوب و درست میگید که باید در هر شرایطی هر چقدر بد یا هر چقدر خوب به فکر تغییر و بهتر شدن و پیشرفت کردن بود . گاهی اوقات ما انسانها خیلی زود عادت میکنیم به شرایط چه خوب چه بد و متاسفانه فکر میکنیم زندگی و سرنوشت ما همینه که هست و لیاقتمون همینقدر هست و بیشتر نمیشه . و بیخیال خیالاتمون میشیم کلا و عادت میکنیم به سیاهی لشکر بودن در فیلم زندگیمون . اما اگر ایمان داشته باشیم و توکل کنیم بر خدا و قوانین رو بشناسیم میتونیم حتی از قلب جهنم به بهشت برسیم فقط باید صبر داشته باشیم و شک نکنیم به مسیر و قوانین کائنات . خدا رو شکر که عضو این سایت هستم . و هر روز آگاهی های جدید و نابی بدست میارم و یک کلاس ارتقاء و پیشرفت شده برای من این سایت .
به نام خدایی که بی صبرانه منتظر تغییر من در جهت مثبت است
امروز روز پنجم سفرنامه من است و میخواهم در مورد تغییر بنویسم تغییری در جهت مثبت
چون ما در دو حالت بیشتر نیستیم یا در حال پیشرفت هستیم و یا در حال پس رفت
خب حالا اگر در حال پیشرفت باشیم و هر لحظه بهتر از لحظه قبل باشیم این یعنی هماهنگ با جهان هستیم و این خبر خوبی است برای ما چون وقتی هماهنگ باشیم با جهان کمتر به تضاد بر میخوریم و زندگی سرشار از شادی وعشق داریم چون تضاد وقتی به وجود میاد که ما در مسیر درست نباشیم و به این انگیزه میاد که ما به مسیر درست برگردیم ، حالا اگر در مسیر درست باشیم دیگه تضادی رخ نمیده
و اگر در مسیر پس رفت باشیم جهان تضادهایش را به این هدف که باید تغییر کنی نشان میدهد و اگر اصلاح مسیر نکنی این تضادها سخت تر میشه تا بالاخره بفهمی باید تغییر کنی
در بحث تغییر دو نکته مهم است
یکی اینکه شجاعت داشته باشیم و از ترس کهدر واقع شرک به خداست دوری کنیم و با ایمان به الله یکتا با آغوش باز به سمت تغییر برویم و به یاد داشته باشیم که ما در این مسیر تنها نیستیم و پشتمان به خدا گرمه😍
و دیگری اینکه جهاد اکبری براه بیندازیم تا از درون تغییر کنیم زیرا اگر از درون تغییر کنیم بیرون ما هم تغییر میکنه
در آخر میخوام این آیه زیبا از قرآن را به خودم یادآوری کنم که میگه:
زکریّا] گفت: پروردگارا، چگونه براى من پسرى باشد، در حالى که همسرم از ابتدا نازا بوده و خودم هم از شدّت پیرى به افتادگى رسیدهام.
گفت: پروردگارت این گونه گفته است که: این کار بر من آسان است و همانا تو را پیش از این، در حالى که چیزى نبودى آفریدم.
امروز یکم حالم گرفته بود و از خدا نشونه خواستم و این دوآیه نشونه برای من بود اینکه برای خدا همه چی آسانه دست کم نگیرش این همون خدایی هس ک تورو از هیچی آفریده سخت ترین کار توی ذهنمو انجام داده پس چرا فک میکنم خواستهام برای خدا غیر ممکنه خدا به هرکاری تواناس بیشتراز اینا باید روی خودم کار کنم باید باورمو تغییر بدم باید بیاد بیارم که خالقم منو آفریده و شرایط رو برام فراهم کرده.
مثل انسانی ک فراموشی گرفته سعی کن ب یاد بیاری کی تورو اینجا فرستاد و قول هدایت داده…
سلام استاد اولا خوش امدی به ایران
واقعا موضوع جالبی بود و من خودم افراد زیادی رو میبینم که همون شغل دوران نوجوانی رو دارند و وضعیت براشون سخته و وقتی هم به پای درد دلشون میشینی همش میگن تقصیر دولت و رژیم و حکومت و … و میگن قبلنا وضع اقتصادی و معیشیتی مردم خیلی بهتر بوده این باور رو اکثر آدمایی دارند که بالای 50 سال سن دارند، اونایی که کسب و کارشون رو از 40 سال پیش شروع کردند و هیچ تغییری نکردند.
این مطالب فقط بمن روحیه میده که پسر خوب کردی جای قبلی رو ول کردی.
در آخر
ازتون ممنونم و میخواستم بدون حالا که برگشتین قصد برگزاری دوره ی حضوری ندارید؟!
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز
باز هم مثل همیشه فایلتون فوق العاده بود استاد واقعا از خدا ممنونم که منو با شما اشنا کرد حدود شش ماهه دارم رو خودم شبانه روز کار میکنم یکم سخته خیلی وقتا ناامید میشم ولی باز ادامه میدم تا به موفقیتی که میخوام برسم من دقیقا با همین فکر که چند سال دیگه کجام و وضعیتم چطوری هستش تصمیم گرفتم تغییر کنم و از خدا خواستم کمکم کنه که بصورت اتفاقی با سایت شما اشنا شدم.خیلی خیلی ازتون ممنون و بهترینارو از خدا براتون میخوااام و ارزو میکنم همیشه ثروتمند تر و موفق تر بشید.
با یلام و درود فراوان خدمت دوستان و همراهان گرامی عباسمنش
تشکر ویژه دارم اول از استاد عزیز با فایلهای گرانبهاشون و خانم شایسته عزیز بابت این کار زیبا و پسیندیده شون
عرضم به خدمتتون که این فایل رو به دقت گوش دادم و فهمیدم دلیل پیچ و تاب خوردن ما توی مشکلات اینه که به قول استاد از خودمون نمیپرسیم امروز چیکار کنم که بهترو عالی تراز دیروزم باشم.چون ما عادت کردت کردیم به روز مره گی و روی خط صاف داریم حرکت میکنیم.
جای پیشرفت برای خودمون نذاشتیم و نگاه نمیکنیم به آینده ببینیم آیا این درآمد برای 10 سال آینده کافیه؟10 سال دیگه چقدر درآمدم رشد میکنه؟ سوالات خوبی که من ازش خیلی غافلم و هرروز از دستم میره.
بالاخره توی یکی از این روزا ذهن پاسخ میده برو فلان کارو بکن یا فلانی میاد و یه جریانی تعریف میکنه یا یه اتفاقی میفته و ما میفهمیم مسیر باید عوض بشه این مسیر دیگه بهت جواب نمیده تغییر کن.
خیلی بهترو راحت تر میتونیم پیشرفت کنیم و رو به جلو بریم اگر ذهنمون رو آماده کنیم هر روز برای تغییر جدیدو ایده های عالی و عملی کردن ایده های نابی که به ما الهام میشه.
فروش ما اول در فروشگاه بود اما الان با اینترنتی شدن فروش هم آنلاین و هم فروشگاهی درآمد ما چندین برابر شده و خداروسپاسگذارم که هر روز راه های بیشتری برای ثروت مند شدن به ما نشون مید.
امیدوارم در تمامی مراحل زندگیتون موفق و موید باشید.
با سپاس از خانم شایسته.
سلام دوستان عزیز و استاد محترم.
من تازه متوجه شدم که برنامه ای برای رشد روزانه افراد در نظر گرفته شده و من فعلا در روز ششم هستم. دیشب قسمت پنجم رو نگاه میکردم یه نکاتی به ذهنم رسید که دوست داشتم با دوستان به اشتراک بذارم.
من بارها در موقعیتی که استاد محترم اون رو عنوان کردند قرار گرفته ام. اینکه مشغول انجام کاری میشید و وقتی به آخر آخر مسیر نگاه میکنید میبینید شاید این اون چیزی نبوده که من برای انجامش آفریده شدام. جایگاه من بزرگتر از این حرفاست و توانایی هایی که در خودتون میبینید رو فراتر از کار فعلی میدونید و موندن در اون شغل یا رشته شاید به نحوی از بین بردن تمام استعداد ها، علایق، خلاقیت ها و خدماتیه که میتونید به جهان بکنید وگرنه همونطور که خود استاد بارها گفته اند هر کاری پتانسیل درآمدهای میلیارد دلاری و حتی بیشتر رو داره. در مثالی که استاد بیان کردند درسته بعد از آتاری و کومودور میکرو اومد، بعدها سگا و بعد پلی استیشن 1 بعد 2 بعد 3 بعد 4 و در همین حین مراکزی تحت عنوان گیم نت به بازار معرفی شد که افراد گروهی و دسته جمعی بازی میکردند. من وقتی جوانتر بودم ایده ی برگزاری لیگ های محله رو داشتم جوری که در یک مکان بزرگ افراد کلوپ های مختلف با هم جمع میشن و بازی میکنند و برنده جایزه دریافت میکنه. بعد برای تیم های ضعیف کلاس آموزشی تکنیک های مثلا فوتبال آموزش داده بشه، جزوه چاپ بشه و هزاران ایده دیگه. پس نفس خود کار محدود نبوده و نیست. حتی الان دستگاه هایی اومده که شمشیر واقعی دست بازیکن ها هست و با دوربین ها و عینک های سه بعدی نهایت لذت رو از یک بازی تجربه میکنند.
منظور استاد محترم رو خود من اینجوری درک کردم که وقتی به نهایت کار نگاه میکنی، پیش خودت میگی اصلا فرض کنیم من بزرگترین و بهترین کمپانی برگزاری بازی های رایانه ای و مسابقات و کلاس های آموزشی در جهان هم باشم، آیا ماموریت خلقت من این بوده؟ حتی اگر درآمد بسیار بسیار بالایی هم داشته باشه، این کار برای خیلی ها مثل خود من راضی کننده نیست.
من یه زمانی برای کلاس گیتار الکتریک ثبت نام کردم و کلی تمرینات کسل کننده به عنوان مشق شب به من محول می شد. من همه رو در عرض یک ساعت آماده میکردم و خودم با خلاقیت خودم کلی تکنیک جدید رو تمرین میکردم. روزها و شب ها تو یوتیوب تکنیکهارو مرور میکردم و قطعه های خیلی خوبی رو برای هفته بعد آماده میکردم. وقتی اونها رو پیش استاد اجرا میکردم خیلی شگفت زده میشد. چون روز اول من رو دیده بود نمیتونست بگه که قبلا با گیتار کار کردی و همچنین پیشرفت من هم براش قابل باور نبود. روند خیلی خوبی داشتم تا اینکه یک روز یهو یه سوال اومد تو ذهنم که فرهاد قراره تکلیف آینده تو چطور رقم بخوره؟ میخوای گیتاریست بشی و در حوضه نوازندگی فعالیت کنی؟ تازه فرصت کردم در مورد این موضوع با خودم فکر کنم. کلی تو فکر فرو رفتمو به خودم گفتم اگر من بزرگترین و بهترین نوازنده گیتار الکتریک در دنیا هم باشم خب شاید از من ده، بیست، پنجاه یا بیشتر قطعه موسیقی باقی بمونه! شهرت عالی، درآمد عالی اما آیا من آفریده شدم تا بیامو چندتا قطعه از خودم به یادگار بذارمو برم؟ نشستمو با خودم کلی کلنجار رفتم. لیست توانایی هامو نوشتم و دیدم اگر اولویت بندی کنم شاید از لحاظ مفید بودن، این کار در آخر لیست قرار بگیره. هم تمام اون کارهای دیگه که تو لیست بود حس بهتری به خود من منتقل میکنه و هم برای آدمهای دیگه مفیدتره! شادی رو تو قلب خودم و قلب دیگران بیشتر میتونم احساس کنم. اگر در اون زمینه ها موفقیتی کسب کنم احساس غرور بیشتری میکنم و هزاران دلیل دیگه که باعث شد همون روز گیتار رو زمین بذارم و به دنبال یکی از علایقم که قلبم رو بیشتر آروم میکنه برم.
شاید مصاحبه خانم آنجلینا جولی رو خونده باشید که میگفت: با وجود اینکه بازیگر بودم، شهرت داشتم، ثروت داشتم، پیشنهادات خوب داشتم اما حس و حال خوبی نداشتم و احساس میکردم ماموریت من چیز دیگه ایه. باید سر جای خودم قرار بگیرم تا بتونم اون حس خوب واقعی رو که سالهاست در من گم شده بدست بیارم و بعدها فهمیدم با کمک کردن به دیگران این حس در من زنده میشه و از اون زمان به بعد ایشون بخشی از زندگیش رو برای کمک به افراد فقیر اختصاص میده.
در نهایت با صحبت های استاد و اون چیزی که در ذهنم از تجربیاتم درک کرده بودم به این نتیجه رسیدم که بهترین زمان برای تغییر زمانیه که حس کنیم حس خوب داشتن بالاتر و مهمتر از چیزهای دیگه برامون ارزشمنده و حاضر باشیم وضعیت و دستاوردهای امروز رو برای بدست آوردن جایگاهی که حس میکنیم براش ساخته شده ایم فدا کنیم و مهم تر اینکه بدونیم، با قرار گرفتن در جایی که بهمون حس خوبی میده، میتونیم ثروت، سلامتی، شهرت و همه امکانات قبلی رو بارها و بارها بهتر و با کیفیت تر داشته باشیم.
فرهاد کوکائیان هستم
ممنونم از توجهتون
به نام خداوند بخشنده مهربان
روز پنجم سفرنامه
چقدر جالبه که موضوعات هر روز هماهنگ شده با اتفاقاتی که من هرروز درگیرشم و الهاماتی ک بهم میشه
چندین روزه که دارم فایل شماره 1 و 2 آرامش در پرتو آگاهی رو گوش میدم و خدای درونم روی یک قسمتش تاکید شدید داشت:
” تصاویر آلوده ، افکار آلوده ، صداهای آلوده و گفتار آلوده جسم و ذهن تورا پریشان کردند و قیل و قال نفس را بیشتر و بیشتر . تا سکوت را از تو گرفتند و سکوت زبان گفتگوی من بود با تو ”
و چندین روزه که خداوند منو به سکوت ذهن تشویق میکنه و مباحث کتاب نیروی حال. من این کتاب رو 12 بار خوندم و تمرین کردم ولی امروز خداوند این جمله از این کتاب رو ب ذهنم آورد که : ” ذهن به مانند یک کشتی در حال غرق شدن میماند و اگر از آن بیرون نپری ناخواه همراهش غرق میشوی ”
انگار که خدا به طرز جدی داشت بهم هشدار میداد که سکوت و خودآگاهی باید اصلی ترین تمرین روزانه ت باشه . و دقیقا همین هشدار های جدی همراه شد با هشدار های استاد در مورد تغییر
با تک تک الهاماتی ک دریافت میکنم و نکاتی که استاد میگن با قدرت جلو میرم ب لطف الله . در پناه حق
روز پنجم
بنام هستی بخش مهربان.
استاد عزیزم چقدر حرف های شمارو دوست داشتم و چقدر این فایل به من چسبید.
یاد زندگی خودم افتادم و از وقتی که یادم میاد من همیشه سعی میکردم قبل از اینکه جهان منو وادار به تغییر کنه خودم شروع به تغییر کنم. اون زمان از قانون چیزی نمیدونستم اما خداوند واقعا همه ی مارو هدایت میکنه و تفاوت من با بقیه در این بود که من به حرف دلم گوش میکردم و اون کار رو انجام میدادم و بهترین اتفاقات برام رقم میخورد.
میخوام چند نمونه اش رو اینجا بنویسم:
1_ وقتی که سال اول کنکور قبول نشدم مصمم شدم که سال بعد کنکور بدم و با اینکه اصلا دانش آموز درجه یکی نبودم و همه اش بفکر بازیگوشی و فرار از مدرسه بودم اما چون بیشتر کلاسمون با بهترین رتبه ها بهترین دانشگاه ها قبول شدن من مصمم شدم که بهترین رتبه و بهترین دانشگاه قبول شم چون به نوعی بهم بر خورد و خودم را کمتر از اونا نمیدونستم نتیجه اش شد بهترین رتبه در بهترین دانشگاه. بعداز اتمام دوره کاردانی سر دوراهی ادامه تحصیل یا رفتن به خدمت سربازی گیر کردم و حسم بهم گفت که برو سربازی چون دلم با درس نبود و از طرفی هم میخواستم زودتر سربازی برم و وارد بازار کار بشم. من اون موقع بهترین تصمیم رو گرفتم چون بعدها فهمیدم که دوستایی که کاردانی با هم تموم شدیم، اونا ادامه تحصیل دادن و من رفتم سربازی که الان من از همشون موفق ترم.
2_ بلافاصله بعداز سربازی مغازه مرغ بریان زدم بعد از گذشت چندماه فهمیدم اصلا و ابدا من هیچ علاقه ای به این شغل ندارم و موندن تو این شغل مساوی با از دست رفتن روزهای طلایی بود که برای من سرنوشت ساز بود. حالم آن روزها خوب نبود و احساس خوبی نداشتم. استاد را نمیشناختم و قانون را نمیدانستم.مشتری هام کم کم ، کم شد و اجناس گرون شد و نیرویی درون من میگفت مغازه رو واگذار کن. بعد از 5 ماه مغازه رو با تمام لوازمش واگذار کردم و خداروشکر نه تنها ضرر نکردم که حتی کلی سود تو لوازم بردم.
3_ بعد از مرغ بریان فهمیدم من به کار الکترونیک و برق که مرتبط با رشته ام هم بود بسیار بسیار علاقه دارم و هدایت شدم به یک کارخانه ی بسیار بزرگ که الان در کشور بسیار معروف و مشهور هست، مرتبط با بردهای الکترونیکی در شهرم اون هم به صورت واقعا معجزه وار که چگونه هدایت شدن و پیدا کردن همچین جایی خودش مثل یک کتاب میمونه!
با حقوق بسیار ناچیز وارد کارخونه و خط تولید شدم و با پشتکار و علاقه ی بسیار فراوان جزو نیروهای نمونه شدم و درآمدم چندین برابر شد. بعد از یکسال احساس کردم من در اینجا دیگه پیشرفت خواصی نمیکنم و اینجا تا یک جایی سقف پیشرفت داره از طرفی هم نمیخواستم برای کسی کار کنم دوست داشتم خودم کارخانه تولید داشته باشم و خودم رئیس کارخونه خودم باشم. شور و اشتیاق شروع کردن و در مقابل باورهای نامناسب در مورد تولید، تحریم، نبود قطعات و….
از من انسانی افسرده و غمگین ساخت ماه ها به همین شکل سپری شد و من دچار افسردگی شدید شدم و به ناچار به پزشک مراجعه کردم و مصرف دارو رو شروع کردم. دچار آنفولانزای شدید شدم در حد مرگ و روزگار رو به سختی سپری کردم. در دوران نقاهت و مریضی روزی خداوند منو به یک کتاب فروشی هدایت کرد و کتاب 4اثر فرورانس اسکاول شین رو خریدم و شروع کردم به خوندن وقتی کتاب تموم شد به صورت کاملا معجزه وار با استاد عزیزم عباسمنش آشنا شدم که قصه آشنایی هم در این کامنتت نمیگنجه.به خودم اومدم قرص ها رو ریختم بیرون از کارخونه با وجود مخالفت شدید مدیر کارخانه و با وجود ارتقإ درجه و افزایش حقوق باز هم تصمیم خودم رو گرفتم و هیچ چیزی و هیچ کسی نتونست مانع تصمیم بشه و من استعفا دادم و از کارخونه اومدم بیرون و تنها مهاجرت کردم!
آغاز مهاجرتم با سختی ها و رنج ها و چالش های زیادی روبه رو بود اما من خدارو ر
داشتم و استاد عباسمنش رو . روی خودم به معنی واقعی کلمه متعهدانه کار کردم و شخصیتی جدید با باورهایی جدید ساختم. زندگی ام شد صحبت های استاد عزیزم و ایمان و حرکت و معجزه و معجزه و معجزه… 3 سال از شروع مهاجرت من میگذره
و خداوند به من لطف کرد و در این چندسال بعد از مهاجرت بهترین ها رو نصبیم کرد.
خدایا خیلی دوستت دارم خیلی شکرت.
من از جهان هستی سیلی خوردم اما سیلی های آرام و کوچک اما خداوند به من لطف کرد و آدم ها و شرایطی را سر راهم قرار داد تا من قبل از اینکه ضربه های سنگین را از جهان بخورم تغییر کنم.
یاد بگیر همیشه در برابر پروردگار جهانیان تسلیم باشی آرام باشی و از او بخواهی تو را هدایت کند.
به خداوند با تمام وجودت ایمان داشته باش و حرکت کن که معجزه ها در انتظار توست….
درودبرشما دوست وهخانواده ای اقاعلیرضا.
چقدر عالی که تصمیمات درست وزیبایی میگرفتید وخداروهزار مرتبه شکر که حالا با توکل بخدا وآشنایی بااستاد وقوانین راه پیشرفت وتکامل رو طی میکنید،براتون خیلی خوشحال هستم.چقدر خوبه که ادامه تحصیل دادید ومهاجرت کردید وراه رو برای خودتون باز کردید.
خوبه که از قرص ودارو بعنوان مسکن ومعالجه استفاده نکردید،بلکه بدنبال حقیقت رفتید،بدنبال پیشرفت وسلامتی،خیر وبرکت،بدنبال شخصیت عالی وسالم.
خداروصدهزار مرتبه شکر که دوستان وهم خانواده ای هایمان پیشرفت میکنند ومیدرخشند.
لطف ومرحمت وبرکت الله یکتا شامل حال شما باشه،
ازالله یکتا براتون رزق وروزی بی حساب،سلامتی وشادی بی اندازه،حال خوب وآرامشی زیبا خواهانم. موفق وسربلند باشید.
بنام خداوند بخشنده ومهربان، بنام اوکه هر چه دارم از اوست
خدایاشکرت به خاطر یه روز دیگه ویه فرصت دیگه
خدایا هزاران هزار بار تو را شکر وسپاس از اینکه معبودی چون تو دارم که در هر لحظه مرا هدایت میکند
خدایا هزاران هزار بار تو را شکر وسپاس بخاطر بخشنده گی ات
تورا شکر وسپاس که از روی فضل ورحمتت مرا غرق در نعمت وآرامش کردی
خدایا هزاران هزار بار شکر وسپاس که مرا به این مسیر توحیدی هدایت کردی ودر این مکان الهی حضور دارم
خدایا توراهزاران هزار بارشکر وسپاس بخاطر وجود اساتید توحیدیم
خدایا هزاران هزار بار شکر وسپاس بخاطر نعمتها وزیبایی هایی که امروز روزی وقسمتم کردی
سلام ودرود فراوان به استاد ارجمندم ومریم بانوی مهربان ودوستان الهی ام
تغییر شخصیت جسارت می خواهد
خدایا شکرت بخاطر زنگی که امروز با دیدن این فایل در ذهنم به صدا در آوردی
وقتی با خودم تکرار کردم تغبیر شخصیت جسارت می خواهد
به خودم گفتم تازه دارم متوجه مفهوم این جمله می شوم آره جسارت می خواد تا من از شغلی که ناراضی ام بیام بیرون
جسارت میخواد در حالی که تمرین عزت نفس رو انجام میدهم بتونم در جواب درخواست نامعقول دیگران بگویم نه
جسارت می خواهد که خودم را همین طور که هستم بپذیرم با دیگران فارغ از جنس ،طبقه اجتماعی ،میزان تحصیلات ارتباط برقرار کنم
جسارت می خواهد از محیطی که به من احساس منفی می دهد بیام بیرون وبرای روح خودم ارزش قائل باشم
جسارت می خواهد اگر از محیط زندگیم ناراضی ام از نقطه امنم بیام بیرون وحرکت کنم
جسارت می خواهد روابط سمی ودوستان نامناسب اطرافم را حذف کنم
جسارت می خواهد هر غذایی را نخورم وبرای جسمم ارزش قائل باشم
جسارت میخواهد به عقاید خودم عمل کنم
جسارت میخواهد دنبال کاری بروم که به آن علاقه دارم وبا توکل بخدا از صفر شروع کنم
خدایا شکرت اینا آگاهیهایی بود که قبل از گوش دادن به فایل تو بر قلبم جاری کردی
خیلی خیلی از افراد هستند بخاطر ترسهاشان ،بخاطر نگرانی ها،از اینکه نمی دونند آینده چی میشه ،بخاطر بی ایمانی دست به تغییر نمی زنند وحرکت نمی کنند
من جزوه کدام گروه هستم؟
قبل از اینکه اوضاع خیلی خراب شود تغییر میکنم
وقتی اوضاع خراب شود. تغییر می کنم
یا اصلا تغییر نمی کنم
خیلی مواقع ما باید آینده این چیزی که الان هست را ببینیم که من با وضعیتی که الان دارم پیش میرم ده سال دیگه کجا هستم آیا آنجایی هست که من واقعا میخوام باشم یا نه ،جای مناسبی نیست
افراد خیلی زیادی هستند که با توجه به توانمندیهایی که دارند با توجه به داشتن استعدادهای بسیار زیاد ،شهامت حرکت کردن ندارند شهامت تغییر کردن ندارند ،شهامت اینکه از این تواناییها استفاده کنند برای پیشرفت وموفقیت بیشتر ندارند
به این فکر کنیم که چرا با وجود اینکه این وضعیت ما رو آزار می دهد نمی خواهیم تغییر کنیم وحرکت کنیم سعی کنیم ده سال آینده رو ببینیم سعی کنیم روندی که طی میکنیم ببینیم ده سال بعد کجاست وچقدر اوضاع داره بدتر میشود
یعنی وقتی ما خودمون را عوض نکنیم اگر اوضاع در حال حاضر کمی به ما فشار میاره ده سال آینده بسیار بسیار زیاد به ما فشار میاره ،باید بتونم این فشار ده سال بعد را الان حس کنم وروزهای سخت ده سال بعد را الان حس کنم که این فشار ،سختی،عذاب که میخواد ده سال دیگه برام بوجود بیاد الان احساسش کنم که به من انرژی بدهد برای حرکت کردن ومرا محبور کند که حرکت کنم
یکی از بهترین شیوه هایی که کمک میکند من تغییر کنم این است که آینده را ببینم که با همین روند دارم پیش میرم وببینم که چقدر اوضاع بد میشود وشرایط داغون میشود،چقدر اوضاع از اینی که هست داره بدتر می شود پس در هر شرایطی که هستیم اگر اوضاع داره بدتر میشه نشانه ها را ببینیم هم از لحاظ مالی وهم از لحاظ روابط خانوادگی ،اگر در زندگی زناشویی ام ،در زندگی با فرزندم شرایط سخت تر میشود همین الان باید یه فکری به حالش بکنم ،از الان باید در رفتارهام ،باورام ،حرکتهام تغییر ایجاد کنم نه اینکه وقتی اوضاع خیلی خیلی خراب شد وسخت شد در تمام لحظات زندگی در تمام موضوعات زندگی باید آمادگی تغییر داشته باشیم باید آمادگی تغییر در تمام جنبه های زندگی رو داشته باشیم قبل از اینکه اوضاع اینقدر سخت بشه که ناتوان شویم ،بیچاره شویم ،که چاره ای،راهی نداشته باشیم مجبور باشم که ادامه بدهم ،هرچند که در ناتوانی مطلق هم اگر من بخواهم وایمان داشته باشم وخدا را باور کنم میتونم تغییرات را شروع کنم ونتایج خیلی بزرگ بگیرم اما چرا بزارم اوضاع اینقدر بد بشه
من باید حواسم باشد که جهان داره تغییر میکند ومن هم باید به همان نسبت با جهان تغییر کنم در کسب وکارم ،بیزینسم ،سلامتی ،رفتارهام توی همه قسمتهای زندگیم باید حرکت کنم وتجربه کسب کنم
ممکن هست یکسری از تجربه ها هم به شکست برسد ولی همه اینها سبب میشه من بیشتر رشد کنم وقوی تر بشم ،با ایمان تر بشم
من باید هرروز دنبال تغییر باشم وبه خودم بگم چیکار کنم که امروز بهتر از دیروزم باشم درکدام قسمت زندگی باید تغییر ایجاد کنم که اوضاع بدتر نشه که هیچ اوضاع خیلی عالی تر شود
حواسم به نشانه ها باشد جهان ،خداوندبا نشانه ها با من صحبت میکند ،نشانه ها را ببینم وحواسم جمع باشدکه اگر کسب وکارم هرروز کم رنگ تر میشه که درآمدم هرروز کم تر میشود حتما باید تغییری ایجاد کنم حتما باید یه جایی دیگر دنبال برنامه دیگه ای باشم مثلا ممکن هست سیستمم سنتی باشد باید مدرن وبه روز کنم شاید نیاز بشه به اینترنتی کردن سیستمم
اگر هرروز وهرروز کسب وکارم داره کوچیکتر میشه هرروز درآمدم کمتر میشه ،تعداد مشتریها کمتر میشود وتوان مالی ام داره کاهش پیدا می کند باید به فکر باشم ونپدیرم که این طبیعی است ،رکود اقتصادی کشور را باور نکنم خیلی از افراد در همین رکود اقتصادی درآمدهای خیلی عالی کسب می کنند آنهایی که زودتر به پیشواز تغییر رفتند
پس من باید به پیشواز تغییر بروم که در هر شرایطی که هستم هر چقدر خوب ،هرچقدر بد ، بازهم میتونم این شرایط را بهتر کنمفقط باید یکسری تغییرات در خودم ،به خصوص افکار وباورهام ایجاد کنم
خدایا شکرت…شکرت….شکرت
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
سلام امروز این فایل شما رو دیدم استاد عباس منش . اولش ترسیدم و نگران شدم وقتی گفتید اگر شرایط داره کم کم بد میشه به فکر تغییر باشید اما بعد که دیدم کامل فایل رو بهتون آفرین گفتم و دیدم چقدر خوب و درست میگید که باید در هر شرایطی هر چقدر بد یا هر چقدر خوب به فکر تغییر و بهتر شدن و پیشرفت کردن بود . گاهی اوقات ما انسانها خیلی زود عادت میکنیم به شرایط چه خوب چه بد و متاسفانه فکر میکنیم زندگی و سرنوشت ما همینه که هست و لیاقتمون همینقدر هست و بیشتر نمیشه . و بیخیال خیالاتمون میشیم کلا و عادت میکنیم به سیاهی لشکر بودن در فیلم زندگیمون . اما اگر ایمان داشته باشیم و توکل کنیم بر خدا و قوانین رو بشناسیم میتونیم حتی از قلب جهنم به بهشت برسیم فقط باید صبر داشته باشیم و شک نکنیم به مسیر و قوانین کائنات . خدا رو شکر که عضو این سایت هستم . و هر روز آگاهی های جدید و نابی بدست میارم و یک کلاس ارتقاء و پیشرفت شده برای من این سایت .
به نام خدایی که بی صبرانه منتظر تغییر من در جهت مثبت است
امروز روز پنجم سفرنامه من است و میخواهم در مورد تغییر بنویسم تغییری در جهت مثبت
چون ما در دو حالت بیشتر نیستیم یا در حال پیشرفت هستیم و یا در حال پس رفت
خب حالا اگر در حال پیشرفت باشیم و هر لحظه بهتر از لحظه قبل باشیم این یعنی هماهنگ با جهان هستیم و این خبر خوبی است برای ما چون وقتی هماهنگ باشیم با جهان کمتر به تضاد بر میخوریم و زندگی سرشار از شادی وعشق داریم چون تضاد وقتی به وجود میاد که ما در مسیر درست نباشیم و به این انگیزه میاد که ما به مسیر درست برگردیم ، حالا اگر در مسیر درست باشیم دیگه تضادی رخ نمیده
و اگر در مسیر پس رفت باشیم جهان تضادهایش را به این هدف که باید تغییر کنی نشان میدهد و اگر اصلاح مسیر نکنی این تضادها سخت تر میشه تا بالاخره بفهمی باید تغییر کنی
در بحث تغییر دو نکته مهم است
یکی اینکه شجاعت داشته باشیم و از ترس کهدر واقع شرک به خداست دوری کنیم و با ایمان به الله یکتا با آغوش باز به سمت تغییر برویم و به یاد داشته باشیم که ما در این مسیر تنها نیستیم و پشتمان به خدا گرمه😍
و دیگری اینکه جهاد اکبری براه بیندازیم تا از درون تغییر کنیم زیرا اگر از درون تغییر کنیم بیرون ما هم تغییر میکنه
در آخر میخوام این آیه زیبا از قرآن را به خودم یادآوری کنم که میگه:
إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ
آیه ۱۱ سوره رعد
سپاسگزارم خانم شایسته عزیز و آقای عباس منش بزرگوار بابت این همه آگاهی های ناب😍
سلام به همه و استاد عزیز
رد پای پنجمم رو با آیه 8و9سوره مریم شروع کنم
قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَٰمٞ وَکَانَتِ ٱمۡرَأَتِی عَاقِرٗا وَقَدۡ بَلَغۡتُ مِنَ ٱلۡکِبَرِ عِتِیّٗا
قَالَ کَذَٰلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٞ وَقَدۡ خَلَقۡتُکَ مِن قَبۡلُ وَلَمۡ تَکُ شَیۡـٔٗا
زکریّا] گفت: پروردگارا، چگونه براى من پسرى باشد، در حالى که همسرم از ابتدا نازا بوده و خودم هم از شدّت پیرى به افتادگى رسیدهام.
گفت: پروردگارت این گونه گفته است که: این کار بر من آسان است و همانا تو را پیش از این، در حالى که چیزى نبودى آفریدم.
امروز یکم حالم گرفته بود و از خدا نشونه خواستم و این دوآیه نشونه برای من بود اینکه برای خدا همه چی آسانه دست کم نگیرش این همون خدایی هس ک تورو از هیچی آفریده سخت ترین کار توی ذهنمو انجام داده پس چرا فک میکنم خواستهام برای خدا غیر ممکنه خدا به هرکاری تواناس بیشتراز اینا باید روی خودم کار کنم باید باورمو تغییر بدم باید بیاد بیارم که خالقم منو آفریده و شرایط رو برام فراهم کرده.
مثل انسانی ک فراموشی گرفته سعی کن ب یاد بیاری کی تورو اینجا فرستاد و قول هدایت داده…