اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
یادم هست بعد از خدمت سربازی ام تصمیم گرفتم تغیری در شیوه کاری خودم داشته باشم و کاری رو شروع کنم که علاقه دارم و به صورتی تکاملی رشد کنم اما مسیر جوری پیش رفت که تصمیم بر این شد که مستقل بشم به نظرم این تغیر بسیار بزرگی در تمام ابعاد زندگی ام بود و از اونجایی که همیشه در درونم در مورد تغیر در تمام مسائل همیشه این دیدگاه روداشان که من توانایی تغیر هیچ کس و هیچ چیز در بیرونم را ندارم و سریع دست به کار میشدم و فقط خودمو تغیر میدادم و خدا روشکر همیشه نتیجه خوب بوده و هست پس دست به کار شدم و تنها دارایی ام ماشینم رو بعد از خدمت سربازی ام فروختم و رفتم یه خونه اجاره کردم و وسایل خونه گرفتم و با مابقی پولش دوره روانشناسی ثروت عزت نفس قانون سلامتی دوره قانون آفرینش و دوره دوازده قدم روخریدم و تصمیم کرفتم از این جا شروع کنم و روی خودم کار کنم و مستقل باشم و شخصیت ام رو تغیر بدم تا در تمام جنبه های زندگی خدایت بشم و کارم را بسپارم تا در مسیرش هدایت بشم البته این تصمیم رو با یکی از دوستانم گرفتم که اونم همراهی کرد و با هام بود و با پولی که اون داشت بعضی از کارها رو و هزینه ها رو انجام داد و به ماشین هم دوتایی داشتیم و تمام این اتفاقات در صورتی بود که من طبقه زیرزمین خامه پدری ام تنها زندگی میکردم و تا حدودی مستقل بودم و کاراهای خودم انجام میدادم خونه ام رو که داشتم ماشینم هم داشتم و کارمم انجام میدادم اما با کار کردن روی خودم به خودم گفتم باید تغیر کنی جواد و سن اون جیزی نیست که تو در ادامه بخوای و مسیری که الان داری میری در ادامه نتیجه خوبی برای تو نداره تو میخوای آزادی مالی استقلال فکری داشته باشی و روی خودت کار کنی و بتونی از پس خودت بر بیای پس باید تغیر بدی و اون موضوعات شروع شد و واقعا با حس خوبی که برای این تغیر داشتم و احساس میکردم که میتوانم و از چیزی که از خودم میدونستم ارز تحربیاتم گفتم از پسش بر میام و انجامش میدم توکل کردم به خدا و واقعا همه چیز در مسیر خرید لوازم خونه و اجاره خونه همه چیز استاد معجزه میشد و انجام میشد یکی پس از دیگری و چقدر من تو اون حال و هوا سپاسگزار خداوند بودم و همه چیز با حس خوب انجام میشد و من با وجود مخالفت شدی خانواده و تمام وابستگی ها ودلبستکی ها و تمام ترس ها از حرف مردم و چیزهای مختلف این کار رو با تمام وجود انجام دادم و ایمان داشتم همه چیز بهتر میشه و خداوند کمک میکنه من تو شهر خودم از خانواده ام دور شدم ومستقل شدم و مادرم توی این شهر کسی رونداشت و خیلی به من وابسته بود و یکی از معجزات این بود همون هفته ای که من داشتم کارمو میکردم و رفتم یکی از خاله هام ابعاد از چندین سال تصمیم گرفتن بیان شهر ما و اینجا زندگی کنن و واقعا وقتی فهمیدم اومدن فقط به خدا گفتم شکرت که اینجوری در ها روباز میکنی و همه چیز به خیر خوبی تو پیش میره واقعا همه چیز در این یک سال خیلی تغیر کرد من واقعا روی خودم کار میکردم ازتمریناتی که انجام دادم دوره عزت نفس رو انجام دادم و تمرین آگهی بازرگانی رو تقریبا ده باری انجام دادم وجه قدر از درون تغیر کرد قانون سلامتی روکم کم شروع کردم و نتایج عالی در جسمم به وجود اومد و واقعا تمام زندگی ام استاد شده بودید شما ودوره ها و همه حرف هاتون و آگاهی هایی که میدادید برام مثل وحی منزل بود و چقدر همه چیز در حس خوب و مسیر هدایت بود بعد از دوماه مغازه ای شریکی با دوستم کافه زدیم و از یا جای کوچیک شروع کردیم و باورم نمیشد تو یه مغازه چهارده متری که اجاره اش ماهی یک میلیون بود من روزی میشد که یک میلیون دخل میزدم منی که تا حالا اصلا تجربه مغازه داری و مشتری مداری رو نداشتم ولی میتونم فقط بگم خدا آدما رو دورمون جمع میکرد وانگار فقط میگفت تو ادامه بده من همه چی رو درست میکن و کارمم خیلی تغیر کرد از هر سمتی میچرخیدم برام کار میومد خیلی خدا روسپاسگزار بودم و ساعت ها باهاش حرف میزدم و اشک میریختم و میگفتم خدایا مگه میشه تو بخوای کسی روکمک کنی و بکشی بالا وکسی بتونه جلوشو بگیره همه چیز خوب بود و واقعا خداوند همه چیز رو مدیریت میکرد اون تغیری که من میخواستم با هدایت و لطف پروردگار و کار کردن در مسیر آگاهی شما استاد عزیزم با چند قدم کوچک انجام شد خیلیییییییی زود تر از اونی که فکرش رومیکردم در این مسیر واقعا به کوچک ترین رفتار وعملکردم دقت میکردم و الان که فکر میکنم باورهای توحیدی اصلی ترین عوامل تمام این نتیجه ها بود و حرفهاتون رو الان بیشتر درک میکنم که شالوده تمام موفقیت ها باور توحیدی هست آنقدر شدید بود که قشنگ این خالق زندگی بودن رو درک میکردم و انگار من خدا میگفت چی میخوای تو بگو من میارم واقعا الان که دارم میگم مو به تنم سیخ میشه استاد خدا همه چیز شده بود برام کار حس خوب درآمد رزق و روزی مشتری سعادت واقعی بود تا اینکه بعد از شش ماه در این مسیر بودن وارد رابطه عاطفی شدم و الان که دارم بهش فکر میکنم دقیقا تمام رفتارهام و عملکردم و حرف هام در رابطه ام دقیقا به خدا این بود که من بلدم و درستش میکنم و خواستم خدایی کنم از اینجا بود که خدا هم گفت برو ببینم چیکار میکنی و زندگی ام در جهت دیدن جواد دیگری تغیر کرد رفتم به دنبال حل کردن مسائل زندگی اون که از گذشته و حال بود رفتم به دنبال تغیر شخصیت اون آگاهی دادن به اون و همه چی شد اون یه آدم بت شد و جواد خودش هیچ خدای خودش هیچ و دیگه از در دیوار ورودی های سمی وارد ذهنم شد و مسائل هر روز بیشتر شد مقایسه بیشتر ناتوانی و استرس نگرانی هماهنگی و در صلح بودن با خودم شد هیچ و کم کم همه چیز از دست رفت مغازه رفت ماشین رفت زمان رفت احساس ارزش و لیاقت و اعتماد به نفس و اون اتصال به خداوند رفت اینا رو گفتم که رد پایی ازم بمونه تا بعدا بدونم چون الان که هم درک کردم استاد هم همون زمانی که هنوز تو این شرایط بودم درک میکردم که همه اینا رو خودم دارم خلق میکنم و چیزی جز درون خودم نیست و بالاخره که در نهایت رابطه و اون آدم هم رفت و خونه هم رفت و همون جا بود که به خودم گفتم همون جوری که اونطوری بندگی کردی و بهت میداد اینطوری هم وقتی شرک میورزی از دست میدی و در مدت یک سال و پنج ماه من به اندازه سال ها درس گرفتم و تجربه کسب کردم و واقعا خدا روشکر میکنم و بازهم دنبال تغیر زندگی ام هستم و باز با یاری خدا شروع میکنم و میدونم و یقین دارم که اگر یه دفعه شد بازهم میشه اما ایندفعه با یه عالمه درس و تجربه که بازهم از خودش خواستم کمکم کنه که از درس هاش استفاده کنم در مسیر هدایت خودش و چقدر بادومهای توحیدی ام تقویت شد بعد از این اتفاقات من که چیزی نیستم در برابر آگاهی و قدرت اون امیدوارم خودش در تغیر جدید زندگی ام یاری ام کنه که بازهم تغیر در شخصیتم در تمام جنبه هاست با استفاده از اهرم رنج و لذت سپاسگزار خداوند هستم از شما خیلی ممنونم استاد عزیزم
و برای خودم و تمام دوستانم طلب خیر و خوبی و تغیر در مسیر راست و مستقیم خداوند مسیر کسانی که بهشون نعمت داده نه کسانی که به آنها خشم و غضب کرده هدایت کنه و هر روز کمی بیشتر بهبود پیداکنم و در مسیر تغیر شخصیتم با کمک خودش قدم بردارم
خیلی خوشحالم و حس خوبی دارم که یه تغیر شخصیتی داشتم امیدوارم مداوم و پایدار باشه خدا یاری ام کنه در مسیرش بمونم اونم کامنت خوندم و کامنت گذاشتن در سایت که یه هفته ای هست که با هدایت به سفر نامه شروع شده خیلی حسم بهتره
دوستتون دارم در پناه الله یکتا شاد و ثروت مند و خوشبخت و سعادتمند باشید و لحظه به لحظه زندگیتون پر از حضور خداوند باشه
درود بر استاد و خانم شایسته عزیز و همه دوستان ارجمند
خداروشکر طوری زندگی من پیش رفت که خیلی کارها وارد شدمو با انواع ادم هاو طرز فکرها اشنا شدم.
من همیشه از خودم میپرسیدم و تجزیه و تحلیل میکردم که اینده من توی این شغل چطور میشه و از خودم سوال میپرسیدم و اینده رو میاوردم جلو چشام و بعد از اون کار میدیدم هیچ ارزشی بهم نمیده و رشدی نداره و یک روزمره میشد میومدم بیرون، ولی نکته اساسی که با خیلی ادمها که اشنا شدم و زندگیشونو میدم و سوالاهات از دیدگاهشون میپرسیدم و دوست داشتم یاد بگیرم ،اینه که من و ما خیلی به یه چیز چسبیدیم و جرات حرکت و تغییر نداریم و میترسیم . ترس از اینده و بدتر شدن ولی بازم حرکت نمیکنیم ،بارها شده بودکه میپرسیدم از افرادی که سالها تو اون کار بودن میپرسیدم چرا نمیری تو کار دیگه و همشون میگفتن بلد نیستم و کار نیست و میترسیدن حرکت کنن و کارشون رو از دست بدن ، میترسیدن . خیلی افراد ضربه های شدید توی روابط و توی بحث مالی خوردن و دیدم زندگیشون پاشیده ولی بازم تغییر نمیکردن و حرکت نمیکردن چون میترسیدن و با وضوح اینو لمس کردم که خیلی ها برده زندگی هستن و دارن به زندگی باج میدن بدون هیچ لذتی و میمیرن و این سبک رو پذیرفتن چون باورهاشون ایراد داره ، خودم هم اکنون ترس ها دارم ولی سعی میکنم قدم قدم برم جلو .
انگار درسی بود که باید پاس میشد ، نسبت به بقیه خیلی کار عوض کردم ولی تجربه گرفتم و این دید منو باز کرد. اون چیزی که درک کردم خیلی الان ارزشمنده و دیدم را عوض کرد و باعث شد که به خودشناسی خودم نزدیک تر بشم.
من اگه تغییر نکنم زیر چرخ تغییرات له میشمو باید روی خودم و عزت نفسم کار کنم.میدونم خیلی جا دارم و این مسیر با حرکت و کارکردن روی باورهام خیلی زیباتر میشه
من مدت زیادی نیست که وارد این سایت عالی و هدایتگر استاد عزیز شدم و این اولین رد پایی هست که میخوام از خودم به جا بزارم
با اینکه میدونم راه زیادی دارم تا هدایت شدن و به تکامل رسیدنم اما اومدم که این مسیر رو انتخاب کنم
و الان هم حتی نمیدونم کجای راهم و چجوری دارم پیش میرم
اما اینو خوب میدونم که مسیر رو درست اومدم اینو از حس خوبی که دارم میفهمم.من اصلا اومدم که تغییر کنم .از همه لحاظ
تغییر من درست لحظه ای شروع شد که وقتی درون ذهنم پر از شرک و ناامیدی فکر های منفی بود و زندگیم روز به روز از چیزی که من میخواستم قدم به قدم داشت عقب میرفت
جرقه ای در ذهنم ایجاد شد برای اینکه من میتونم زندگیمو درستش کنم اینطوری که میخوامش و من درهرلحظه ای که تصمیم برای بهتر شدنم بگیرم هیچ وقت دیر نیست و از همون لحظه شروع کردم .
و اولین تصمیمم ثبت نام در این سایت بود و میدونم که اینجا جای خوبی برای تغییر دادن من و زندگیم به بهترین شکله چون ایمان دارم که سیستم هدایتگر خداوند متعالم بسیار هوشمنده و میدونست که منو به کجا ببره
و واقعا الان نمیدونم چی باید بگم شاید حرفام به وضوح حرف دوستانم نباشه چون هنوز خودمم تو کند و کاش خود شناختن و تغییر مسیر های غلطم هستم
و الان دارم با کمترین امکانات و بیشترین محدودیت که مطمعنم به زودی به خواست خودم و خدا برطرف میشه دارم باهاتون حرف میزنم (با اینترنتی که به تلویزیون وصل سایت شدم و با حساب یکی از دوستانم در حال ادامه هستم و هیچ چیزی از خودم ندارم در حال حاضر البته )
و امید وارم استاد عزیزم با این قدم های محکمی که به سمت هم فرکانس شدن با شما برداشتم کامنت بعدی رو با موفقیت های عالی و باور نکردنی بزارم و از همین الان بخاطر اون روز خدای عزیزم رو شاکرم
به نام خداوند بخشنده و مهربان و غفار و روزی دهنده خودم
زیبا بود استاد،تو این دوره ای که به لطف خداوندم شروع کردم بیشتر رو خودم کار میکنم هدایت شدم به یه مسیر زیبا،رویاهای بزرگی دارم که حس میکنم یکی از راهاش از این مسیره….نمیدونم چی در انتظارمه اما متوجه رشدم هستم متوجه حضور خداوند تو زندگیم هستم…سعی کردم رهاتر باشمو و بارمو بندازم رودوش خداوندم…ان شاالله به زودی از معجزات چله دومم میام وتعریف میکنم به امیدخداوندیکتا
اما درباره تغییر نکردن ادما
من سعی میکنم کسیو قضاوت نکنم چون فهمیدم ما از دور یه نظر داریم ولی وقتی نو شرایط فرد قرار میگیریم ممکنه نظرمون چیز دیگه ای باشه….ولی یه نکته ای برام جالبه!اینکه مثلا یه سوپر مارکت هست نزدیک مغازه من شاید بیست سالی قدمت داره و کلا شغلش همونه فک نکنم چیزی اضافه یا کم کرده یه سوپر مارکت بسیارمعمولی که جنسایبسیار معمولی داره،یا مثلا یه مغازه تو بازاره که خیلییی باریک و کوچولوعه چندین ساله که تو اون مغازست و….همیشه برام سواله که ینی به فکر تغییر نیستن؟ مثلا بره مغازه بزرگتر یا مثلا جنسای بیشتر و متفاوتتر بیاره یا….
یبار به سوپری محلمون که خیلیی کوچولوعه گفتم خب تره بارم بیارید بهتر میشه…و محتوای حرفش این بود که گفت ریسکه و خراب میشن و ….
درحالیکه تو خیابون ما تره باری نیست..
میخام بگم تقریبا درصد ریسک بعضی ادما نزدیک به صفر شایدممنفیه اصلا…کوچکترررذررینتغییری حاضر نیستن ایجاد کنن شااااید بهتر بود براشون…و اما مینالن از زندگی از درامد از رشد نکردن از….
سلام به استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی و همه دوستانم
من حدیثم امروز 1403/5/9
سپاسگزار خداوندی هستم که من رو هدایت کرد به این سایت بی نظیر
امروز همه نشانه ها در زندگیم داشت بهم میگفت شخصیتتو تغییر بده و واقعا شوکه شدم وقتی دیدم فایل امروزم راجب تغییر شخصیته و میخوام جسارت به خرج بدم و خودمو تغییر بدم در جهت بهتر شدن چون جهان بارها بهم نشون داده بود که باید تغییر کنم ولی من هنوز در مدارش قرار نگرفته بودم و متوجه هشدارها و تضادها نمیشدم
من قبلا جایی کار میکردم که قدرمو نمیدونستن و کارهای من دیده نمیشد و حقوق خیلی کمی دریافت میکردم و من از شما استاد عزیزم یاد گرفتم که باید از صفر شروع کنم و شروع کردم که تکاملمو طی کنم و منتظر بهترین مثقعیت نباشم بلکه بسازم اون موقعیت رو من به خدا گفتم خدایا من تلاشمو کردم قدم اول رو برداشتم ولی به روح الهی خودم احترام میزارم و جایی که اذیت میشم رو ترک میکنم و از اینجا به بعد با تو ولی نجواها پس ذهنم همش میگفتن حدیث تو الان بیکاری مثلا چه کاری میکنی که باعث پیشرفت جهان بشی؟
ولی نجواهارو کنار زدم و گفتم نه خدا به وقتش منو هدایت میکنه و بیخیال شدم و سپردم به الله یکتا
باور نکردنیه دو سه روز بعد اینکه تسلیم الله شدم از جایی که فکرشم نمیکردم خدا هدایتم کرد به سمت شغلی که درامدش عالیه و ازادی زمانی و مکانی میتونم داشته باشم و انشالله به زودی استارت میزنم
امیدوارم بتونم شخصیتمو ارتقاع بدم تا به رشد خودم، زندگیم وجهان هستی کمک کنم
خدایا هزاران مرتبه شکرت
در پناه الله یکتا شاد، سالم، خوشبخت، سعادتمند و ثروتمند باشیم در دنیا و آخرت
من واقعا امروز تصمیم گرفتم یک سری تغییرات انجام بدم روی خودم و اومدم توی سایت گفتم بزار بزنم روی من را به سوی نشانه ام هدایت کن
این فایل تغییر شخصیت جسارت میخواهد رو برام بالا اومد
چقدر دقیق هدایت شدم به این فایل
استاد عزیزم من خیلیی با آموزش های شما حالم خوب و عااالیه و هر روز توی مدار مثبت قرار میگیرم خدایا شکرت
هر روز احساسم به خودم و خدای خودم بیشتر میشه خدا رو بهتر درک میکنم و اصلا یه جوریه که صدای شما و آگاهی های شما برام خیلیی آرامش بخش و احساس درونی ام رو مثبت میکنه ،خیلیی با قدرت صحبت میکنید و طوری که گوش میدم با گوشت و پوست و استخونم درکش میکنم و من خوشحالم که با شما و آموزه های شما آشنا شدم و خدا منو هدایت کرد سمت این مسیر زیبا و شما …
تغییرات شگرفی در من رخ داده و داره میده
داستان آشنایی من با شما و آموزش های شما بر میگرده به سال 98
با نتورک آشنا شدم و فایل های تکه ای از شما و استادهای دیگه برام فرستاده شد
اما وقتی فایل های شما رو گوش میدادم میدیدم که چقدر دارید از این قانون الهی و زندگی که دارم حرف میزنید انگاری داستان زندگی من چقدر شباهت داشت با داستان زندگی شما،
من قبل آشناییم با نتورک و آموزه های شما
با خدا یک دوستی داشتم و نورش رو زنده نگه داشتم توی وجودم و هر بار مسئله ای پیش میومد من رو پر از آرامش میکرد
اما انگاری باورهایی که از کودکی تا نوجوانی و جوانی در من رخنه کرده بود در مورد ظاهرم که دیگران به من میگفتن اما من خودم را دوست داشتم و میدانستم این نعمتی الهی است
اما باورهای مخرب دیگران که مدام میگفتن عزت نفسم و حس زندگی کردن عادی را از من گرفته بود و بعدها با نتورک آشنا شدم ،فایل های شما به دستم رسید اما تیکه ای بودن ولی روحم تشنه ی آگاهی های بیشتر بود دوست داشتم از شما بیشتر بشنوم، انگار از قلب من داشتید حرف میزدید خیلی به دلم نشست حرف هاتون
اعتماد به نفس کم کم اومد بالا
خودم رو کم کم باور کردم و خدای خودم
رو کم کم باور کردم
وارد تلگرام شدم و توی یکی از کانالها که فایل های شما رو میزاشت عضو شدم
انگاری دری به روم باز شده بود فایل پشت فایل دیگه هر وقت که میخواستم میتونستم هر فایلی که بود گوش بدم ، آخه اونجا تیکه ای میدادن دوست داشتم فایل های بیشتری به دستم برسه …
و بعد که عضو این کانال شدم ،
اما دیدم دورهای شما رو با تخفیف زیر قیمت میدن ،من قبلا با قانون جذب و کارما آشنایی نسبی داشتم میدونستم که دیگه این کارما داره
و حرام و میدونستم که اون استادی که زحمت میکشه و دوره آماده میکنه حقش نیست که فایل هاش رو بدون پرداخت بهایی اصلی تهیه کنیم…
و من با خودم میگفتم اگر این داره اینجوری ارزون میده و غیر قانونی من همین ها رو از روی سایت خود استاد تهیه میکنم..
و یک روز کنجکاو شدم رفتم پی ویش گفتم
چرا داری فایل های استاد رو زیر قیمت اصلی میدی این کار خوبی نیست و …
دیدم منو بلاک کرده و از کانال حذف کرده…
خلاصه من که تشنه ی یادگیری آموزش های شما بودم یک دری دیگه برام باز شد
این دفعه با یک کانال بزرگتر آشنا شدم از فایل های شما
که این دفعه طول فایل هاش زیاد بود …
نیم ساعتی هم داشت
اما من با یک منبع بزرگتر آشنا شدم استاد
با سایت شما
نمیدونم فکر کنم بعد از اینکه طرف من رو از کانالش مسدود و حذف کرد آشنا شدم با سایت شما
چون تشنه ی آموزش های شما بودم یعنی هر روزم فایل های شما بود …
درود بر شما هر روز که روز سفر من شروع میشود سپاسگزار الله و شما بزرگواران هستم
امروز روز پنجم سفر من هست سفری به درونم
تغییر , چرا باید تغییر کرد
چرا باید تمام شدن پنیر را دقت کنیم قبل از آنکه تمام شود
هر روز بعد از بیدار شدن اول سفر نامه روز قبل را گوش میدهم و دربارش تأمل میکنم
و بعد سفر نامه روز جدید را شروع میکنم و تا شب روی آن متمرکز هستم ودر آخر شب آنچه در روز سفر به من گفته شده بود و تجربیاتم در مورد اون فایل را مینویسم استاد عزیز امروز بعد از دو سه بار گوش دادن فایل سفرنامه روز چهارم سفرنامه روز پنجم را شروع کردم
سفرنامه روز پنجم در مورد تغییر بود و من آنقدر این فایل که از قبل بارها گوش داده بودم دوباره تکان عجیبی بهم داد که نتوانستم تا شب صبر کنم و نتایج سفرنامه روزم را بنویسم و امروز همان اول صبح میخواهم در مورد این فایل صحبت کنم استاد جان همانطور که در فایل سفرنامه روز پنجم میگویید
اگر تغییر نکنیم اوضاع سختتر میشود دقیقاً برای من همینطور هست خیلی تلاش کردم تغییر کنم ولی چارچوب و ترسهایم هنوز اجازه تغییر به من نداده مشکل اصلی را من در تغییر نکردن محکوم بودن به همان کل زندگی میدانم انگار ما خودمان را محکوم میدانیم که این زندگی از قبل برای ما رقم خورده از بس در گوش ما خواندهاند پیشانی نوشت ما هرچه بوده همان را باید بپذیریم و با جریان آب به هر طرف که ما را برد همان سرنوشت ما است در صورتی که تک تک ما میتوانیم با قبول نکردن محکومیتمان تغییرات اساسی را در زندگی مان ایجاد کنیم به طوری که خود من در یک برهه زمانی با تمام تواناییها تحصیلات و هنری که داشتم یک ماهی حاضر شده بودم به کمترین کارها دست بزنم
یک روز به خودم آمدم و گفتم تو این همه توانایی داشتهای این همه هنر داشتهای میخواهی این کار را انجام دهی که در خور تو نیست و به خودم آمدم و به محض اراده کردن بهترین اتفاق بهترین مسیر سر راه من گذاشته شد
هرچند که من را راضی نکرده به وضوح میبینم که حتی مردهای اطرافم حسرت این را میخورند که چطور تو شرایط خراب من که یک زن هستم کار دارم بیکار نمیمانم و حوصلهام سر نمیرود
ولی باز این شرایط مرا راضی نکرده و خیلی ترس دارم از تغییر کردن و الان در دفترم شروع به نوشتن کردم که اگر از همین شرایطی که دارم تغییر نکنم در آینده ممکن است با چه مشکلاتی که شاید مرا از پا در بیاورد روبرو شوم و آنقدر درباره تغییر نکردن مینویسم و آن را در نظرم انزجره میکنم تا بتوانم تغییر را بپذیرم و مطمئن هستم که خداوند مسیر را برایم باز میکند و راه را برایم روشن باز میآیم و اینجا مینویسم که من تصمیم گرفتم تغییر کنم وخدا مرا یاری کرد و بهترین تغییرات در زندگیم اتفاق افتاد
به امید روزی که سمیه در سایت بنویسد تغییرات کلی زندگیاش را آرزوی موفقیت سلامتی شادی و بهترینا را برای شما و دوستان عزیزم دارم
خدایا تنها ترا میپرستمو تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که بهشون نعمت دادی و نه راه کسانی که مورد خشم و غضبت قرار گرفتند ونه راه گمراهان
هدایت کن
آمین
روز پنجم از سفرنامه.
موضوع تغییر شخصیت جسارت میخواهد.
خیلی وقته که دوست دارم تغییر کنم و دارم روش کار میکنم الویت زندگیم شده فقط کار کردن رو خودم مخصوصا تو ایمان داشتن چون یاد گرفتم از استادم و دوستان سایت که همه چیز ایمانه.توحید همه چیزه.از خوابم میزنم از کارم میزنم از چیزهایی که دوست دارم میزنم و یقین دارم خدا کمکم میکنه سخته خیلیم سخته.اما من میتونم چون بارها تونستم اما رهاش کردم اما به خودم قول دادم دوباره سعیم رو بکنم
شب ها در حال کامنت دوستان رو خوندن بارها خوابم میبره هی بیدار میشم اما دوست دارم تغییر بکنم این سماجت و شهامت و جسارت خودم رو دوست دارم و جدیدا به جاهای عالی دارم هدایت میشم خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
تو کل روز تنهام و از تنها بودنم دارم لذت میبرم همه اش فقط برای خودم وقت میزارم و مطمئنم دوباره به روزهای اوجم برمیگردم
اما خدا به چه کسانی نعمت هاش رو تموم میکنه به کسانی که جسارت دارند و وقتی تو رفتار این آدما ریز میشم میبینم که این آدما فقط ایمان دارند ایمان به نیرویی که کمکشون میکنه و تنها شون نمیزاره.
باید رو ایمانم روی توحید کار کنم تا شجاعت تغییر رو داشته باشم
باید تو ذهنم جای اهرم و رنج و لذت رو درست کنم تا شجاعت اقدام کردن رو داشته باشم .
اصلا میدونی کیا رشد میکنند کسانی که تسلیم و رها باشند
کیا تسلیم و رها هستند کسانی که واقعا ایمان دارند و خدا یار اهل ایمانه.
و خدا امید کسی که بهش ایمان داره هیچوقت ضایع نمیکنه.
باید تغییر کرد دنیا رو به تغییره اگر با جهان هماهنگنشیم له میشیم
پس با زبون خوش باید تغییر کرد
طبق قانون کسانی که زودتر تغییر میکنند و قویتر هستند موندگار میشند و ضعیف ها از بین میرند.
به امید تغییر روزانه حتی یک قدم
در پناه خدا شاد و ثروتمندو سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم
روز پنجم از تحول زندگی من قبل از اینکه ثبت رد پا کنم میخواستم بگم چقدر واسم جالبه که این فایل با گام چهارم خانه تکانی ذهن چقدر توی یک وایب هستند و داره یک اصله میگه و چقدر بیشتر کمک کرد به تثبیت اموزه های که یاد گرفتم از هردوتا فایل با نوشتنشون توی دفترم و ثبت رد پام توی وبسایت
.
در ابتداکه گفتید انسان ها خیلی خیلی سخت تغییر میکنند ولی بنظر من اگرکه استمرار داشته باشیم میشه بددن سختی پیش رفت قدم به قدم و تکاملی
.
و ما باید بتونیم اینده ی مسیری که پیش میریم رو ببینیم یعنی 10 سال ایندش رو باید ببینیم که به ما چی میرسونه
.
خیلی از افراد بخاطر ترس، بی ایمانی و نگرانی هاشون دست به تغییر نمیزنند و شهامت تغییر رو ندارند
.
ما باید فکر کنیم چرا می ترسیم چرا نمیخوایم تغییر بکنیم وقتی به 10 سال بعد فکر کنیم ببینم اگرکه همینجوری پیش بریم و تغییر نکنیم قراره توی چه سختی و فشاری قرار بگیریم باید به خودمون بیایم و از اون فشار به عنوان سوخت استفاده کنیم و باید بهمون نیرو بده که بیشتر تعییر کنیم
.
اگه شرایط هرلحظه داره بد و بدتر میشه باید بجنبیم و سریع تر تغییرش بدین اونم الانکه فرصتش هست نه وقتیکه کار از کار گذشته
.
ما باید در تمام لحظه هاب زندگی و تمام موضوعات توانایی تغییر زندگی داشته باشیم و امادش باشیم و نزاریم اوضاع هی بدتر و بدتر بشه که ناتوان بشیم و مجبور بشیم به ادامه دادن هرچند توی ناتوانی مطلق هم اگرکه بخواهیم و به خدا باور داشته باشیم میشه
.
ولی چرا با یک قدم کوچیک این موضوع رو درست نکنیم و بزاریم کار به جایی برسه که نباید
.
ما باید حواسمون باشه که جهان داره تغییر میکنه و ماهم باید به همون نسبت تغییر کنیم توی کسب و کارمون، سلامتی، روابط، ارتباطات و تمامی جنبه های زندگیمون
.
هر روز باید دنبال تغییر باشیم نشونه هارو ببینیم چون جهان و خدا دارند از طریق نشونه ها باهامون صحبت میکنند
.
دنبال تغییر باشیم و بهبود کسب و کار و جنبه های مختلف زندگیمون
.
به فکر این باشیم که چه شکلی هر روز بهتر از دیروز باشیم و حواسمون به نشونه ها باشه چونکه خدا با نشونه ها باهامون صحبت میکنه
.
توی هر شرایطی هستی بازم توانایی بهتر شدت داری و هست و با تغییر باورت هات میتونی بهتر و بهتر بشی و هر باور قدرتمندی که داری میتونی قدرتمندترش کنی اگه زندگی عالی داری میتونی شرایط رو فوق العاده تر کنی
.
پس شهامت تغیبر رو داشته باش و با اغوش باز به استقبالش برو🩵
درود برشما استاد عزیزم این برای من واقعااا عالی بود من یک تجربه شخصی دارم از این ویس شما من خودم یک روز نشسته بودم و حالم بد بود و یادمه یکی از همکار های ک کار میکردم همین فایل شمارو به من دادن و شما گفتین ؟
اقا 10 سال اینده شما کجاست بیا بنویس ؟
چرا اگر موضوعی داره به تو فشار نمیاره پس تو تغیر نمیکنی ؟
و اینو بدون نید که جهان هر لحظه داره با ما صحبت میکنه
وقتی ک من کار خراطین شروع کردم بسیار ناامید بودم و این ویس شما که به من رسید من اومدم دفترم باز کردم
گفتک کیارش تو 10 سال اینده کجا هستی ؟؟
دیدیدم اقا من درامدم عالی ولی اینده خوبی در این زمینه ندارم و بعدش اومدم کم کم شغل خودم رو تغیر دادم و اینم بهتون بگم دقیقا دنیا هر روز داشت به من بازخورد میداد تو باید تغیر کنی بعد از این ویس شمارو که گوش کردم سریع تغیر دادم مسیرم رو الان خیلییی بهتر شدم
دیدم برای تغیر شخصیتم باید صبح زود بیدار میشم
شب ها زود بخوابم
باید به بدن خودم احترام بزارم
باید ورزش کنم
و این شد ک مسیر من کامل تغیر کرد
سپاس گذارم ک این بستر برای رشد ما قرار دادید واقعاااا سپاس گذارم
به نام خدا که به شدت کافیست
البته به شرط ایمان و پاکی دل
سلام خدمت استاد عزیزم و بانو شایسته مهربان
و تمام هم مسیری های قشنگم
تغیر شخصیت جسارت میخواهد
یادم هست بعد از خدمت سربازی ام تصمیم گرفتم تغیری در شیوه کاری خودم داشته باشم و کاری رو شروع کنم که علاقه دارم و به صورتی تکاملی رشد کنم اما مسیر جوری پیش رفت که تصمیم بر این شد که مستقل بشم به نظرم این تغیر بسیار بزرگی در تمام ابعاد زندگی ام بود و از اونجایی که همیشه در درونم در مورد تغیر در تمام مسائل همیشه این دیدگاه روداشان که من توانایی تغیر هیچ کس و هیچ چیز در بیرونم را ندارم و سریع دست به کار میشدم و فقط خودمو تغیر میدادم و خدا روشکر همیشه نتیجه خوب بوده و هست پس دست به کار شدم و تنها دارایی ام ماشینم رو بعد از خدمت سربازی ام فروختم و رفتم یه خونه اجاره کردم و وسایل خونه گرفتم و با مابقی پولش دوره روانشناسی ثروت عزت نفس قانون سلامتی دوره قانون آفرینش و دوره دوازده قدم روخریدم و تصمیم کرفتم از این جا شروع کنم و روی خودم کار کنم و مستقل باشم و شخصیت ام رو تغیر بدم تا در تمام جنبه های زندگی خدایت بشم و کارم را بسپارم تا در مسیرش هدایت بشم البته این تصمیم رو با یکی از دوستانم گرفتم که اونم همراهی کرد و با هام بود و با پولی که اون داشت بعضی از کارها رو و هزینه ها رو انجام داد و به ماشین هم دوتایی داشتیم و تمام این اتفاقات در صورتی بود که من طبقه زیرزمین خامه پدری ام تنها زندگی میکردم و تا حدودی مستقل بودم و کاراهای خودم انجام میدادم خونه ام رو که داشتم ماشینم هم داشتم و کارمم انجام میدادم اما با کار کردن روی خودم به خودم گفتم باید تغیر کنی جواد و سن اون جیزی نیست که تو در ادامه بخوای و مسیری که الان داری میری در ادامه نتیجه خوبی برای تو نداره تو میخوای آزادی مالی استقلال فکری داشته باشی و روی خودت کار کنی و بتونی از پس خودت بر بیای پس باید تغیر بدی و اون موضوعات شروع شد و واقعا با حس خوبی که برای این تغیر داشتم و احساس میکردم که میتوانم و از چیزی که از خودم میدونستم ارز تحربیاتم گفتم از پسش بر میام و انجامش میدم توکل کردم به خدا و واقعا همه چیز در مسیر خرید لوازم خونه و اجاره خونه همه چیز استاد معجزه میشد و انجام میشد یکی پس از دیگری و چقدر من تو اون حال و هوا سپاسگزار خداوند بودم و همه چیز با حس خوب انجام میشد و من با وجود مخالفت شدی خانواده و تمام وابستگی ها ودلبستکی ها و تمام ترس ها از حرف مردم و چیزهای مختلف این کار رو با تمام وجود انجام دادم و ایمان داشتم همه چیز بهتر میشه و خداوند کمک میکنه من تو شهر خودم از خانواده ام دور شدم ومستقل شدم و مادرم توی این شهر کسی رونداشت و خیلی به من وابسته بود و یکی از معجزات این بود همون هفته ای که من داشتم کارمو میکردم و رفتم یکی از خاله هام ابعاد از چندین سال تصمیم گرفتن بیان شهر ما و اینجا زندگی کنن و واقعا وقتی فهمیدم اومدن فقط به خدا گفتم شکرت که اینجوری در ها روباز میکنی و همه چیز به خیر خوبی تو پیش میره واقعا همه چیز در این یک سال خیلی تغیر کرد من واقعا روی خودم کار میکردم ازتمریناتی که انجام دادم دوره عزت نفس رو انجام دادم و تمرین آگهی بازرگانی رو تقریبا ده باری انجام دادم وجه قدر از درون تغیر کرد قانون سلامتی روکم کم شروع کردم و نتایج عالی در جسمم به وجود اومد و واقعا تمام زندگی ام استاد شده بودید شما ودوره ها و همه حرف هاتون و آگاهی هایی که میدادید برام مثل وحی منزل بود و چقدر همه چیز در حس خوب و مسیر هدایت بود بعد از دوماه مغازه ای شریکی با دوستم کافه زدیم و از یا جای کوچیک شروع کردیم و باورم نمیشد تو یه مغازه چهارده متری که اجاره اش ماهی یک میلیون بود من روزی میشد که یک میلیون دخل میزدم منی که تا حالا اصلا تجربه مغازه داری و مشتری مداری رو نداشتم ولی میتونم فقط بگم خدا آدما رو دورمون جمع میکرد وانگار فقط میگفت تو ادامه بده من همه چی رو درست میکن و کارمم خیلی تغیر کرد از هر سمتی میچرخیدم برام کار میومد خیلی خدا روسپاسگزار بودم و ساعت ها باهاش حرف میزدم و اشک میریختم و میگفتم خدایا مگه میشه تو بخوای کسی روکمک کنی و بکشی بالا وکسی بتونه جلوشو بگیره همه چیز خوب بود و واقعا خداوند همه چیز رو مدیریت میکرد اون تغیری که من میخواستم با هدایت و لطف پروردگار و کار کردن در مسیر آگاهی شما استاد عزیزم با چند قدم کوچک انجام شد خیلیییییییی زود تر از اونی که فکرش رومیکردم در این مسیر واقعا به کوچک ترین رفتار وعملکردم دقت میکردم و الان که فکر میکنم باورهای توحیدی اصلی ترین عوامل تمام این نتیجه ها بود و حرفهاتون رو الان بیشتر درک میکنم که شالوده تمام موفقیت ها باور توحیدی هست آنقدر شدید بود که قشنگ این خالق زندگی بودن رو درک میکردم و انگار من خدا میگفت چی میخوای تو بگو من میارم واقعا الان که دارم میگم مو به تنم سیخ میشه استاد خدا همه چیز شده بود برام کار حس خوب درآمد رزق و روزی مشتری سعادت واقعی بود تا اینکه بعد از شش ماه در این مسیر بودن وارد رابطه عاطفی شدم و الان که دارم بهش فکر میکنم دقیقا تمام رفتارهام و عملکردم و حرف هام در رابطه ام دقیقا به خدا این بود که من بلدم و درستش میکنم و خواستم خدایی کنم از اینجا بود که خدا هم گفت برو ببینم چیکار میکنی و زندگی ام در جهت دیدن جواد دیگری تغیر کرد رفتم به دنبال حل کردن مسائل زندگی اون که از گذشته و حال بود رفتم به دنبال تغیر شخصیت اون آگاهی دادن به اون و همه چی شد اون یه آدم بت شد و جواد خودش هیچ خدای خودش هیچ و دیگه از در دیوار ورودی های سمی وارد ذهنم شد و مسائل هر روز بیشتر شد مقایسه بیشتر ناتوانی و استرس نگرانی هماهنگی و در صلح بودن با خودم شد هیچ و کم کم همه چیز از دست رفت مغازه رفت ماشین رفت زمان رفت احساس ارزش و لیاقت و اعتماد به نفس و اون اتصال به خداوند رفت اینا رو گفتم که رد پایی ازم بمونه تا بعدا بدونم چون الان که هم درک کردم استاد هم همون زمانی که هنوز تو این شرایط بودم درک میکردم که همه اینا رو خودم دارم خلق میکنم و چیزی جز درون خودم نیست و بالاخره که در نهایت رابطه و اون آدم هم رفت و خونه هم رفت و همون جا بود که به خودم گفتم همون جوری که اونطوری بندگی کردی و بهت میداد اینطوری هم وقتی شرک میورزی از دست میدی و در مدت یک سال و پنج ماه من به اندازه سال ها درس گرفتم و تجربه کسب کردم و واقعا خدا روشکر میکنم و بازهم دنبال تغیر زندگی ام هستم و باز با یاری خدا شروع میکنم و میدونم و یقین دارم که اگر یه دفعه شد بازهم میشه اما ایندفعه با یه عالمه درس و تجربه که بازهم از خودش خواستم کمکم کنه که از درس هاش استفاده کنم در مسیر هدایت خودش و چقدر بادومهای توحیدی ام تقویت شد بعد از این اتفاقات من که چیزی نیستم در برابر آگاهی و قدرت اون امیدوارم خودش در تغیر جدید زندگی ام یاری ام کنه که بازهم تغیر در شخصیتم در تمام جنبه هاست با استفاده از اهرم رنج و لذت سپاسگزار خداوند هستم از شما خیلی ممنونم استاد عزیزم
و برای خودم و تمام دوستانم طلب خیر و خوبی و تغیر در مسیر راست و مستقیم خداوند مسیر کسانی که بهشون نعمت داده نه کسانی که به آنها خشم و غضب کرده هدایت کنه و هر روز کمی بیشتر بهبود پیداکنم و در مسیر تغیر شخصیتم با کمک خودش قدم بردارم
خیلی خوشحالم و حس خوبی دارم که یه تغیر شخصیتی داشتم امیدوارم مداوم و پایدار باشه خدا یاری ام کنه در مسیرش بمونم اونم کامنت خوندم و کامنت گذاشتن در سایت که یه هفته ای هست که با هدایت به سفر نامه شروع شده خیلی حسم بهتره
دوستتون دارم در پناه الله یکتا شاد و ثروت مند و خوشبخت و سعادتمند باشید و لحظه به لحظه زندگیتون پر از حضور خداوند باشه
یا حق
به نام رب العالمین
قدم های تکاملی من . قدم پنجم
درود بر استاد و خانم شایسته عزیز و همه دوستان ارجمند
خداروشکر طوری زندگی من پیش رفت که خیلی کارها وارد شدمو با انواع ادم هاو طرز فکرها اشنا شدم.
من همیشه از خودم میپرسیدم و تجزیه و تحلیل میکردم که اینده من توی این شغل چطور میشه و از خودم سوال میپرسیدم و اینده رو میاوردم جلو چشام و بعد از اون کار میدیدم هیچ ارزشی بهم نمیده و رشدی نداره و یک روزمره میشد میومدم بیرون، ولی نکته اساسی که با خیلی ادمها که اشنا شدم و زندگیشونو میدم و سوالاهات از دیدگاهشون میپرسیدم و دوست داشتم یاد بگیرم ،اینه که من و ما خیلی به یه چیز چسبیدیم و جرات حرکت و تغییر نداریم و میترسیم . ترس از اینده و بدتر شدن ولی بازم حرکت نمیکنیم ،بارها شده بودکه میپرسیدم از افرادی که سالها تو اون کار بودن میپرسیدم چرا نمیری تو کار دیگه و همشون میگفتن بلد نیستم و کار نیست و میترسیدن حرکت کنن و کارشون رو از دست بدن ، میترسیدن . خیلی افراد ضربه های شدید توی روابط و توی بحث مالی خوردن و دیدم زندگیشون پاشیده ولی بازم تغییر نمیکردن و حرکت نمیکردن چون میترسیدن و با وضوح اینو لمس کردم که خیلی ها برده زندگی هستن و دارن به زندگی باج میدن بدون هیچ لذتی و میمیرن و این سبک رو پذیرفتن چون باورهاشون ایراد داره ، خودم هم اکنون ترس ها دارم ولی سعی میکنم قدم قدم برم جلو .
انگار درسی بود که باید پاس میشد ، نسبت به بقیه خیلی کار عوض کردم ولی تجربه گرفتم و این دید منو باز کرد. اون چیزی که درک کردم خیلی الان ارزشمنده و دیدم را عوض کرد و باعث شد که به خودشناسی خودم نزدیک تر بشم.
من اگه تغییر نکنم زیر چرخ تغییرات له میشمو باید روی خودم و عزت نفسم کار کنم.میدونم خیلی جا دارم و این مسیر با حرکت و کارکردن روی باورهام خیلی زیباتر میشه
به نام خدای بخشایشگر و آمرزنده من و تمام خلایقش
من مدت زیادی نیست که وارد این سایت عالی و هدایتگر استاد عزیز شدم و این اولین رد پایی هست که میخوام از خودم به جا بزارم
با اینکه میدونم راه زیادی دارم تا هدایت شدن و به تکامل رسیدنم اما اومدم که این مسیر رو انتخاب کنم
و الان هم حتی نمیدونم کجای راهم و چجوری دارم پیش میرم
اما اینو خوب میدونم که مسیر رو درست اومدم اینو از حس خوبی که دارم میفهمم.من اصلا اومدم که تغییر کنم .از همه لحاظ
تغییر من درست لحظه ای شروع شد که وقتی درون ذهنم پر از شرک و ناامیدی فکر های منفی بود و زندگیم روز به روز از چیزی که من میخواستم قدم به قدم داشت عقب میرفت
جرقه ای در ذهنم ایجاد شد برای اینکه من میتونم زندگیمو درستش کنم اینطوری که میخوامش و من درهرلحظه ای که تصمیم برای بهتر شدنم بگیرم هیچ وقت دیر نیست و از همون لحظه شروع کردم .
و اولین تصمیمم ثبت نام در این سایت بود و میدونم که اینجا جای خوبی برای تغییر دادن من و زندگیم به بهترین شکله چون ایمان دارم که سیستم هدایتگر خداوند متعالم بسیار هوشمنده و میدونست که منو به کجا ببره
و واقعا الان نمیدونم چی باید بگم شاید حرفام به وضوح حرف دوستانم نباشه چون هنوز خودمم تو کند و کاش خود شناختن و تغییر مسیر های غلطم هستم
و الان دارم با کمترین امکانات و بیشترین محدودیت که مطمعنم به زودی به خواست خودم و خدا برطرف میشه دارم باهاتون حرف میزنم (با اینترنتی که به تلویزیون وصل سایت شدم و با حساب یکی از دوستانم در حال ادامه هستم و هیچ چیزی از خودم ندارم در حال حاضر البته )
و امید وارم استاد عزیزم با این قدم های محکمی که به سمت هم فرکانس شدن با شما برداشتم کامنت بعدی رو با موفقیت های عالی و باور نکردنی بزارم و از همین الان بخاطر اون روز خدای عزیزم رو شاکرم
با تشکر
به نام خداوند بخشنده و مهربان و غفار و روزی دهنده خودم
زیبا بود استاد،تو این دوره ای که به لطف خداوندم شروع کردم بیشتر رو خودم کار میکنم هدایت شدم به یه مسیر زیبا،رویاهای بزرگی دارم که حس میکنم یکی از راهاش از این مسیره….نمیدونم چی در انتظارمه اما متوجه رشدم هستم متوجه حضور خداوند تو زندگیم هستم…سعی کردم رهاتر باشمو و بارمو بندازم رودوش خداوندم…ان شاالله به زودی از معجزات چله دومم میام وتعریف میکنم به امیدخداوندیکتا
اما درباره تغییر نکردن ادما
من سعی میکنم کسیو قضاوت نکنم چون فهمیدم ما از دور یه نظر داریم ولی وقتی نو شرایط فرد قرار میگیریم ممکنه نظرمون چیز دیگه ای باشه….ولی یه نکته ای برام جالبه!اینکه مثلا یه سوپر مارکت هست نزدیک مغازه من شاید بیست سالی قدمت داره و کلا شغلش همونه فک نکنم چیزی اضافه یا کم کرده یه سوپر مارکت بسیارمعمولی که جنسایبسیار معمولی داره،یا مثلا یه مغازه تو بازاره که خیلییی باریک و کوچولوعه چندین ساله که تو اون مغازست و….همیشه برام سواله که ینی به فکر تغییر نیستن؟ مثلا بره مغازه بزرگتر یا مثلا جنسای بیشتر و متفاوتتر بیاره یا….
یبار به سوپری محلمون که خیلیی کوچولوعه گفتم خب تره بارم بیارید بهتر میشه…و محتوای حرفش این بود که گفت ریسکه و خراب میشن و ….
درحالیکه تو خیابون ما تره باری نیست..
میخام بگم تقریبا درصد ریسک بعضی ادما نزدیک به صفر شایدممنفیه اصلا…کوچکترررذررینتغییری حاضر نیستن ایجاد کنن شااااید بهتر بود براشون…و اما مینالن از زندگی از درامد از رشد نکردن از….
و این برای من عجیبه
و البته که قضاوتشون نمیکنم دلیلشو خدامیدونه….
امشب شب پنجم چله 2من
شب پنجم سفرنامم
سلام به استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی و همه دوستانم
من حدیثم امروز 1403/5/9
سپاسگزار خداوندی هستم که من رو هدایت کرد به این سایت بی نظیر
امروز همه نشانه ها در زندگیم داشت بهم میگفت شخصیتتو تغییر بده و واقعا شوکه شدم وقتی دیدم فایل امروزم راجب تغییر شخصیته و میخوام جسارت به خرج بدم و خودمو تغییر بدم در جهت بهتر شدن چون جهان بارها بهم نشون داده بود که باید تغییر کنم ولی من هنوز در مدارش قرار نگرفته بودم و متوجه هشدارها و تضادها نمیشدم
من قبلا جایی کار میکردم که قدرمو نمیدونستن و کارهای من دیده نمیشد و حقوق خیلی کمی دریافت میکردم و من از شما استاد عزیزم یاد گرفتم که باید از صفر شروع کنم و شروع کردم که تکاملمو طی کنم و منتظر بهترین مثقعیت نباشم بلکه بسازم اون موقعیت رو من به خدا گفتم خدایا من تلاشمو کردم قدم اول رو برداشتم ولی به روح الهی خودم احترام میزارم و جایی که اذیت میشم رو ترک میکنم و از اینجا به بعد با تو ولی نجواها پس ذهنم همش میگفتن حدیث تو الان بیکاری مثلا چه کاری میکنی که باعث پیشرفت جهان بشی؟
ولی نجواهارو کنار زدم و گفتم نه خدا به وقتش منو هدایت میکنه و بیخیال شدم و سپردم به الله یکتا
باور نکردنیه دو سه روز بعد اینکه تسلیم الله شدم از جایی که فکرشم نمیکردم خدا هدایتم کرد به سمت شغلی که درامدش عالیه و ازادی زمانی و مکانی میتونم داشته باشم و انشالله به زودی استارت میزنم
امیدوارم بتونم شخصیتمو ارتقاع بدم تا به رشد خودم، زندگیم وجهان هستی کمک کنم
خدایا هزاران مرتبه شکرت
در پناه الله یکتا شاد، سالم، خوشبخت، سعادتمند و ثروتمند باشیم در دنیا و آخرت
بسم الله الرحمن الرحیم
سلاااام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم
واووو خدایا چقدر دقیق
من واقعا امروز تصمیم گرفتم یک سری تغییرات انجام بدم روی خودم و اومدم توی سایت گفتم بزار بزنم روی من را به سوی نشانه ام هدایت کن
این فایل تغییر شخصیت جسارت میخواهد رو برام بالا اومد
چقدر دقیق هدایت شدم به این فایل
استاد عزیزم من خیلیی با آموزش های شما حالم خوب و عااالیه و هر روز توی مدار مثبت قرار میگیرم خدایا شکرت
هر روز احساسم به خودم و خدای خودم بیشتر میشه خدا رو بهتر درک میکنم و اصلا یه جوریه که صدای شما و آگاهی های شما برام خیلیی آرامش بخش و احساس درونی ام رو مثبت میکنه ،خیلیی با قدرت صحبت میکنید و طوری که گوش میدم با گوشت و پوست و استخونم درکش میکنم و من خوشحالم که با شما و آموزه های شما آشنا شدم و خدا منو هدایت کرد سمت این مسیر زیبا و شما …
تغییرات شگرفی در من رخ داده و داره میده
داستان آشنایی من با شما و آموزش های شما بر میگرده به سال 98
با نتورک آشنا شدم و فایل های تکه ای از شما و استادهای دیگه برام فرستاده شد
اما وقتی فایل های شما رو گوش میدادم میدیدم که چقدر دارید از این قانون الهی و زندگی که دارم حرف میزنید انگاری داستان زندگی من چقدر شباهت داشت با داستان زندگی شما،
من قبل آشناییم با نتورک و آموزه های شما
با خدا یک دوستی داشتم و نورش رو زنده نگه داشتم توی وجودم و هر بار مسئله ای پیش میومد من رو پر از آرامش میکرد
اما انگاری باورهایی که از کودکی تا نوجوانی و جوانی در من رخنه کرده بود در مورد ظاهرم که دیگران به من میگفتن اما من خودم را دوست داشتم و میدانستم این نعمتی الهی است
اما باورهای مخرب دیگران که مدام میگفتن عزت نفسم و حس زندگی کردن عادی را از من گرفته بود و بعدها با نتورک آشنا شدم ،فایل های شما به دستم رسید اما تیکه ای بودن ولی روحم تشنه ی آگاهی های بیشتر بود دوست داشتم از شما بیشتر بشنوم، انگار از قلب من داشتید حرف میزدید خیلی به دلم نشست حرف هاتون
اعتماد به نفس کم کم اومد بالا
خودم رو کم کم باور کردم و خدای خودم
رو کم کم باور کردم
وارد تلگرام شدم و توی یکی از کانالها که فایل های شما رو میزاشت عضو شدم
انگاری دری به روم باز شده بود فایل پشت فایل دیگه هر وقت که میخواستم میتونستم هر فایلی که بود گوش بدم ، آخه اونجا تیکه ای میدادن دوست داشتم فایل های بیشتری به دستم برسه …
و بعد که عضو این کانال شدم ،
اما دیدم دورهای شما رو با تخفیف زیر قیمت میدن ،من قبلا با قانون جذب و کارما آشنایی نسبی داشتم میدونستم که دیگه این کارما داره
و حرام و میدونستم که اون استادی که زحمت میکشه و دوره آماده میکنه حقش نیست که فایل هاش رو بدون پرداخت بهایی اصلی تهیه کنیم…
و من با خودم میگفتم اگر این داره اینجوری ارزون میده و غیر قانونی من همین ها رو از روی سایت خود استاد تهیه میکنم..
و یک روز کنجکاو شدم رفتم پی ویش گفتم
چرا داری فایل های استاد رو زیر قیمت اصلی میدی این کار خوبی نیست و …
دیدم منو بلاک کرده و از کانال حذف کرده…
خلاصه من که تشنه ی یادگیری آموزش های شما بودم یک دری دیگه برام باز شد
این دفعه با یک کانال بزرگتر آشنا شدم از فایل های شما
که این دفعه طول فایل هاش زیاد بود …
نیم ساعتی هم داشت
اما من با یک منبع بزرگتر آشنا شدم استاد
با سایت شما
نمیدونم فکر کنم بعد از اینکه طرف من رو از کانالش مسدود و حذف کرد آشنا شدم با سایت شما
چون تشنه ی آموزش های شما بودم یعنی هر روزم فایل های شما بود …
تا اینکه
اسم شما رو سرچ کردم و سایت شما اومد بالا
برام و ثبت
نام کردم
سلام استاد عزیز و خانم شایسته عزیزم
درود بر شما هر روز که روز سفر من شروع میشود سپاسگزار الله و شما بزرگواران هستم
امروز روز پنجم سفر من هست سفری به درونم
تغییر , چرا باید تغییر کرد
چرا باید تمام شدن پنیر را دقت کنیم قبل از آنکه تمام شود
هر روز بعد از بیدار شدن اول سفر نامه روز قبل را گوش میدهم و دربارش تأمل میکنم
و بعد سفر نامه روز جدید را شروع میکنم و تا شب روی آن متمرکز هستم ودر آخر شب آنچه در روز سفر به من گفته شده بود و تجربیاتم در مورد اون فایل را مینویسم استاد عزیز امروز بعد از دو سه بار گوش دادن فایل سفرنامه روز چهارم سفرنامه روز پنجم را شروع کردم
سفرنامه روز پنجم در مورد تغییر بود و من آنقدر این فایل که از قبل بارها گوش داده بودم دوباره تکان عجیبی بهم داد که نتوانستم تا شب صبر کنم و نتایج سفرنامه روزم را بنویسم و امروز همان اول صبح میخواهم در مورد این فایل صحبت کنم استاد جان همانطور که در فایل سفرنامه روز پنجم میگویید
اگر تغییر نکنیم اوضاع سختتر میشود دقیقاً برای من همینطور هست خیلی تلاش کردم تغییر کنم ولی چارچوب و ترسهایم هنوز اجازه تغییر به من نداده مشکل اصلی را من در تغییر نکردن محکوم بودن به همان کل زندگی میدانم انگار ما خودمان را محکوم میدانیم که این زندگی از قبل برای ما رقم خورده از بس در گوش ما خواندهاند پیشانی نوشت ما هرچه بوده همان را باید بپذیریم و با جریان آب به هر طرف که ما را برد همان سرنوشت ما است در صورتی که تک تک ما میتوانیم با قبول نکردن محکومیتمان تغییرات اساسی را در زندگی مان ایجاد کنیم به طوری که خود من در یک برهه زمانی با تمام تواناییها تحصیلات و هنری که داشتم یک ماهی حاضر شده بودم به کمترین کارها دست بزنم
یک روز به خودم آمدم و گفتم تو این همه توانایی داشتهای این همه هنر داشتهای میخواهی این کار را انجام دهی که در خور تو نیست و به خودم آمدم و به محض اراده کردن بهترین اتفاق بهترین مسیر سر راه من گذاشته شد
هرچند که من را راضی نکرده به وضوح میبینم که حتی مردهای اطرافم حسرت این را میخورند که چطور تو شرایط خراب من که یک زن هستم کار دارم بیکار نمیمانم و حوصلهام سر نمیرود
ولی باز این شرایط مرا راضی نکرده و خیلی ترس دارم از تغییر کردن و الان در دفترم شروع به نوشتن کردم که اگر از همین شرایطی که دارم تغییر نکنم در آینده ممکن است با چه مشکلاتی که شاید مرا از پا در بیاورد روبرو شوم و آنقدر درباره تغییر نکردن مینویسم و آن را در نظرم انزجره میکنم تا بتوانم تغییر را بپذیرم و مطمئن هستم که خداوند مسیر را برایم باز میکند و راه را برایم روشن باز میآیم و اینجا مینویسم که من تصمیم گرفتم تغییر کنم وخدا مرا یاری کرد و بهترین تغییرات در زندگیم اتفاق افتاد
به امید روزی که سمیه در سایت بنویسد تغییرات کلی زندگیاش را آرزوی موفقیت سلامتی شادی و بهترینا را برای شما و دوستان عزیزم دارم
به نام خدای بخشنده و مهربان
حمدو ستایش مخصوص تنها فرمانروای جهانیان است وبس
خدایا تنها ترا میپرستمو تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که بهشون نعمت دادی و نه راه کسانی که مورد خشم و غضبت قرار گرفتند ونه راه گمراهان
هدایت کن
آمین
روز پنجم از سفرنامه.
موضوع تغییر شخصیت جسارت میخواهد.
خیلی وقته که دوست دارم تغییر کنم و دارم روش کار میکنم الویت زندگیم شده فقط کار کردن رو خودم مخصوصا تو ایمان داشتن چون یاد گرفتم از استادم و دوستان سایت که همه چیز ایمانه.توحید همه چیزه.از خوابم میزنم از کارم میزنم از چیزهایی که دوست دارم میزنم و یقین دارم خدا کمکم میکنه سخته خیلیم سخته.اما من میتونم چون بارها تونستم اما رهاش کردم اما به خودم قول دادم دوباره سعیم رو بکنم
شب ها در حال کامنت دوستان رو خوندن بارها خوابم میبره هی بیدار میشم اما دوست دارم تغییر بکنم این سماجت و شهامت و جسارت خودم رو دوست دارم و جدیدا به جاهای عالی دارم هدایت میشم خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
تو کل روز تنهام و از تنها بودنم دارم لذت میبرم همه اش فقط برای خودم وقت میزارم و مطمئنم دوباره به روزهای اوجم برمیگردم
اما خدا به چه کسانی نعمت هاش رو تموم میکنه به کسانی که جسارت دارند و وقتی تو رفتار این آدما ریز میشم میبینم که این آدما فقط ایمان دارند ایمان به نیرویی که کمکشون میکنه و تنها شون نمیزاره.
باید رو ایمانم روی توحید کار کنم تا شجاعت تغییر رو داشته باشم
باید تو ذهنم جای اهرم و رنج و لذت رو درست کنم تا شجاعت اقدام کردن رو داشته باشم .
اصلا میدونی کیا رشد میکنند کسانی که تسلیم و رها باشند
کیا تسلیم و رها هستند کسانی که واقعا ایمان دارند و خدا یار اهل ایمانه.
و خدا امید کسی که بهش ایمان داره هیچوقت ضایع نمیکنه.
باید تغییر کرد دنیا رو به تغییره اگر با جهان هماهنگنشیم له میشیم
پس با زبون خوش باید تغییر کرد
طبق قانون کسانی که زودتر تغییر میکنند و قویتر هستند موندگار میشند و ضعیف ها از بین میرند.
به امید تغییر روزانه حتی یک قدم
در پناه خدا شاد و ثروتمندو سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم
عاشقتونم
سلام مجدد به استاد عزیزم و دوستان گرانقدر️
.
روز پنجم از تحول زندگی من قبل از اینکه ثبت رد پا کنم میخواستم بگم چقدر واسم جالبه که این فایل با گام چهارم خانه تکانی ذهن چقدر توی یک وایب هستند و داره یک اصله میگه و چقدر بیشتر کمک کرد به تثبیت اموزه های که یاد گرفتم از هردوتا فایل با نوشتنشون توی دفترم و ثبت رد پام توی وبسایت
.
در ابتداکه گفتید انسان ها خیلی خیلی سخت تغییر میکنند ولی بنظر من اگرکه استمرار داشته باشیم میشه بددن سختی پیش رفت قدم به قدم و تکاملی
.
و ما باید بتونیم اینده ی مسیری که پیش میریم رو ببینیم یعنی 10 سال ایندش رو باید ببینیم که به ما چی میرسونه
.
خیلی از افراد بخاطر ترس، بی ایمانی و نگرانی هاشون دست به تغییر نمیزنند و شهامت تغییر رو ندارند
.
ما باید فکر کنیم چرا می ترسیم چرا نمیخوایم تغییر بکنیم وقتی به 10 سال بعد فکر کنیم ببینم اگرکه همینجوری پیش بریم و تغییر نکنیم قراره توی چه سختی و فشاری قرار بگیریم باید به خودمون بیایم و از اون فشار به عنوان سوخت استفاده کنیم و باید بهمون نیرو بده که بیشتر تعییر کنیم
.
اگه شرایط هرلحظه داره بد و بدتر میشه باید بجنبیم و سریع تر تغییرش بدین اونم الانکه فرصتش هست نه وقتیکه کار از کار گذشته
.
ما باید در تمام لحظه هاب زندگی و تمام موضوعات توانایی تغییر زندگی داشته باشیم و امادش باشیم و نزاریم اوضاع هی بدتر و بدتر بشه که ناتوان بشیم و مجبور بشیم به ادامه دادن هرچند توی ناتوانی مطلق هم اگرکه بخواهیم و به خدا باور داشته باشیم میشه
.
ولی چرا با یک قدم کوچیک این موضوع رو درست نکنیم و بزاریم کار به جایی برسه که نباید
.
ما باید حواسمون باشه که جهان داره تغییر میکنه و ماهم باید به همون نسبت تغییر کنیم توی کسب و کارمون، سلامتی، روابط، ارتباطات و تمامی جنبه های زندگیمون
.
هر روز باید دنبال تغییر باشیم نشونه هارو ببینیم چون جهان و خدا دارند از طریق نشونه ها باهامون صحبت میکنند
.
دنبال تغییر باشیم و بهبود کسب و کار و جنبه های مختلف زندگیمون
.
به فکر این باشیم که چه شکلی هر روز بهتر از دیروز باشیم و حواسمون به نشونه ها باشه چونکه خدا با نشونه ها باهامون صحبت میکنه
.
توی هر شرایطی هستی بازم توانایی بهتر شدت داری و هست و با تغییر باورت هات میتونی بهتر و بهتر بشی و هر باور قدرتمندی که داری میتونی قدرتمندترش کنی اگه زندگی عالی داری میتونی شرایط رو فوق العاده تر کنی
.
پس شهامت تغیبر رو داشته باش و با اغوش باز به استقبالش برو🩵
درود برشما استاد عزیزم این برای من واقعااا عالی بود من یک تجربه شخصی دارم از این ویس شما من خودم یک روز نشسته بودم و حالم بد بود و یادمه یکی از همکار های ک کار میکردم همین فایل شمارو به من دادن و شما گفتین ؟
اقا 10 سال اینده شما کجاست بیا بنویس ؟
چرا اگر موضوعی داره به تو فشار نمیاره پس تو تغیر نمیکنی ؟
و اینو بدون نید که جهان هر لحظه داره با ما صحبت میکنه
وقتی ک من کار خراطین شروع کردم بسیار ناامید بودم و این ویس شما که به من رسید من اومدم دفترم باز کردم
گفتک کیارش تو 10 سال اینده کجا هستی ؟؟
دیدیدم اقا من درامدم عالی ولی اینده خوبی در این زمینه ندارم و بعدش اومدم کم کم شغل خودم رو تغیر دادم و اینم بهتون بگم دقیقا دنیا هر روز داشت به من بازخورد میداد تو باید تغیر کنی بعد از این ویس شمارو که گوش کردم سریع تغیر دادم مسیرم رو الان خیلییی بهتر شدم
دیدم برای تغیر شخصیتم باید صبح زود بیدار میشم
شب ها زود بخوابم
باید به بدن خودم احترام بزارم
باید ورزش کنم
و این شد ک مسیر من کامل تغیر کرد
سپاس گذارم ک این بستر برای رشد ما قرار دادید واقعاااا سپاس گذارم