اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
جسارت تغییر و رفتن به دل ترس ها زمانی که اوضاع خوب است تنها با ایمان به خدا امکان پذیره و باعث میشه که چنان اعتماد به نفسی در انسان شکل بگیره که وصف ناشدنیه ، اینکه شما با یک ایمان ستودنی رمانی که اوضاع بسیار خوب بود دست له تغییر زدید و وارد تاریکی ها و ترس های وجودتون شدید باعث شده که الان به این جایگاه والا برسید و چنین ارجی نزد خداوند منان داشته باشید که هر آنچه را که خواستید به شما داده فقط بخاطر یک چیز : ایمان به الله
استاد چند وقتیه که با کمک خدا دارم روی خودم بهتر کار میکنم و به لطفش تغییراتی هم در شخصیتم و ایمانم شکل گرفته و هر روز به خودم میگم چقدر ایمان داری عباس؟ چقدر کارها رو به دست خودش میسپاری؟
استاد به الله قسم جدیدا که تا حدودی تونستم قدرت رو به خدا بدم نه غیر خدا یک اتفاقاتی برام میفته که بعضی وقتا میخوام از شوق گریه کنم
توی کارم هر روز دارم بیشتر این رو به خودم یادآوری می کنم که عباس تو هیچ کاره ای ، خداست که داره کارها رو برات انجام میده
توی سپاسگزاری های اول روزم مینویسم که خدایا امروز فرمون زندگیم دست توعه و خودت برام رقم بزن بهترینِ بهترین ها رو و انقدر هر روز چرخ زندگیم راحت تر میشه که فقط میتونم سپاسگزارش باشم
استاد به قدری راحت و عالی مشتریا رو به سمت من هدایت میکنه و انقدررررر مشتریا سریع و راحت از من خرید میکنند که باور کردنی نیست
دیروز چند مشتری داشتم که هر چی که گفتم گفتند باشه ، قیمت رو حتی بالاتر بردم و بازهم به راحتی خرید کردند و اینها بخاطر اینه که خداست که داره کارها رو انجام میده نه من
حالا دوست دارم این ایمانی رو که در این موضوع در خودم ساختم هم در بقیه جنبه ها در خودم بسازم و مطمئنم که خداوند تین کار رو برای من انجام میده
الان وقت تغییره ، الان که شرایطم خوبه باید یک چیز دیگه به خودم و وجودم اضافه کنم تا هم درآمدم بهتر بشه هم ظرف وجودم گسترش پیدا کنه تا بتونم نعمت های بیشتری رو دریافت کنم و بزرگ تر بشم
کافیه فقط هر روز سعی کنم ایمانم رو بیشتر کنم
سپاسگزاری هام رو بیشتر کنم که به خدا قسم هر چقدر که بیشترش کنم ته نداره و نمیتونم بخاطر همه ی نعمت هام سپاسگزاری کنم انقدر که زیاده ، نه برای من بلکه برای همه هم همینه دقیقا
از خدا میخوام مثل همیشه نشونه های مسیر جدید رو برای من واضح کنه تا با ایمان بهش واردش بشم و بزرگ تر بشم و پیشرفت کنم
سپاسگزارم از شما که مثل همیشه این آگاهی های ناب رو به ما می رسونید
به نام الله یکتا سپاسگزار خدای جهانیان برای تمام آنچه که دارم و آنجه که هستم خدایا شکرت
پنجمین روز شمار تحول زندگی من،
تلاش برای تغییر رو سالیان سال است که آغاز کردم چون همیشه اینو احساس کردم در آینده شرایط بدتر خواهد شد ولی هیچ تجربه موفقیت آمیزی رو بدست نیاوردم در شرایط فعلی قطعا در ده سال آینده شرایطم بدتر از این خواهد بود اتفاقات و مواردی که هر روز برایم رخ مینماید نشان از آنست که آینده شاهد تجربه های تلخی خواهم بود فکر میکنم بجای هر تلاش فیزیکی باید روی داشته هایم متمرکز باشم و باور هایم را اصلاح کنم.
من کارمند جزء یک شرکت داروئی هستم در آمدم جوابگوی مخارجم نیست و هر برج آخر ماه کم میاورم خدایا کجای باورم ایراد دارد که اینهمه تجربه های یکسان دارم چه چیزی رو پذیرفتم چه عهد پیمانی رو در شرایط سخت با خودم بسته ام که هر چه تلاش میکنم نتیجه برعکس در میاد از نوجوانی کار کرده ام ولی …
توجه به داشته هایم من کار دارم . من درآمد دارم. محیط کارم را دوست دارم. من ماشین دارم. من خانواده دارم. با خانواده ام لحظات شادی را گذرانده ام. من خوش اندام هستم. من ورزشکار هستم. توانائی جسمی عالی دارم. غالبا پر انرژی هستم.
غالبا مورد احترام هستم و از من تعریف مشه و وجه خوبی در محل کار و خانواده ام دارم. 51 سالمه ولی خیلی جوان بنظر میرسم چونکه پر انرژیم. خدایا شکرت برای داشته هایم سپاسگزارم
من ارتقا پیدا میکنم وضعم از اینی که هست بهتر میشه . من عالیم . من فوق العاده ام. من دوست داشتنی هستم. من خوش شانسم. من ارزشمندم خدا من رو دوست داره من رو هدایت میکنه به مسیرهای بهتر. کار بهتر و درآمد بالاتر. بزودی بمن عطا میکند انچنان که راضی گردم.
امروز موقع هدایت شدن به فایل چه موضوعی را باور کرده ای، پیام یکی از دوستان را خوندم که مثال جالبی از زمین فوتبال و 11 بازیکن و 7 نفر ذخیره زدند که خیلی به دلم نشست من همان یار ذخیره هستم که شاید الان بازی نکنم ولی روم حساب شده فقط الان وقتش نیست برای بازی کردن چون باورهای محکمی ندارم. باید روی خودم کار کنم روی باورهایم باید ترمزهایم را شناسایی کنم در آینده نزدیک من هم بازی خواهم کرد و همه رو شگفت زده خواهم کرد این استعداد را دارم خدایا از تو یاری میطلبم
سلام و صد سلام به استاد روشنایی و مریم بانوی عزیزم و دوستان دوستداشتنی این سایت نور
پنجمین روز از تحول زندگی من :
وقتی نوشته های مریم بانو رو میخوندم اینها امد تو ذهنم که
انگار خدا امده پیش خودش فکر کرده یک ورژن کوچیک از خودم رو درست کنم و بفرستم به زمین که در همه ابعاد قدرت خلق داشته باشن و هر کدومشون میتونن با فکر و قدرتشون مواردی رو خلق کنن که به گسترش و تجربه کردن چیزهای مختلف در همه ابعاد چه مثبت و چه منفی
و خداوند یه جورایی از طریق ما داره تجربه می کنه این جهان فیزیکی رو .
و برای این گسترش و کمک به این گسترش یک ابزار به اسم فرکانس گذاشته که کمک کنه راحت تر در اون مسیر که مدنظرمونه رشد کنیم و فرقی هم نمیکنه اون مسیر فراوانی ها و زیبایی هاست یا فقر و ناراحتی ها
به هر حال هر دو برای گسترش این جهان نیاز و لازمه والبته باعث تحربه موارد جدید و خلق بیشتر و ایده هایی در بین افراد میشه
حتی اگر اون کار منفی میشه میتونی در یک فرد دیگه یک ایده مثبت ایجاد کنه
من تیکه ای از خدام که داره از طریق من تجربه میکنه و تو هم همین طور و تمام ما تیکه هایی از خداییم
در نتیجه میشیم یک تجربه واحد از زندگی فیزیکی در دنیای دو بعدی یا شایدم فراتر
نظر شما چیه در این مورد ؟!!!
و اما در کدوم قسمتها نیاز به تغییر دارم ؟
در قسمت ارتباطات
که باورکنم همسر مناسب و دوستان مناسب مطابق افکار و خواسته ی بینهایت وجود داره
باور کنم افرادی هستن که خانواده های بسیار با اصالت مهربان و خوبی دارن
باور کنم که افراد بسیاری هستن که تفکر من ظاهر من و شرایط من رو دوست دارن
و ….
از لحاظ سلامتی
گوش دادن به دوره سلامتی و طبق دوره پیش رفتن
البته خدا روشکر کاملا سلامتم اما طبق گفته استاد همیشه و در هر حالی میشه بهتر شد و منم میخوام برم تو کار عضله سازی
و در قسمت مالی
که باور کنم مشتریهای زیادی وجود دارن که به محصولات سلامتی من نیاز دارن
که من میتونم با رسوندن این محصولات سلامتی و زیبایی رو بهشون هدیه بدم
و با همکار شدن با من میتونن یک زندگی راحت تر رو تجربه کنن
افراد زیادی هستن که نیاز به محصولات لاکچری و با کیفیت دارن و پول کافی برای تهیه این محصولات رو هم دارن
چه زیبا نوشتین خدا یه ورژن از خودش و درون من خلق کرده و من و به زمین فرستاده و خلق زندگیم را کامل بدستم داده و حالا نوبت منه خلق کنم در چه جنبه ای؟ در جنبه سلامتی و عشق و رابطه و ثروت و سعادتمندی و بهشت را در همین دنیا بسازم برای روح و جسم خودم ،چون من لایق بهترینها هستم من لایق عشق خداوندم و بسیار بسیار ارزشمند و سلامت هستم خدایا هزاران مرتبه شکر که چه دوستان نابی را در این سایت دارم مریم عزیز امیدوارم حال دلت همیشه خوب و شاد باشه عزیزم برات عشق و ثروت و سلامتی را از خداوند قهارم خواستارم
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان خوبم
من قبلا اینطوری بودم که توی همه حوزه ها وقتی شرایط بد میشد ، سعی می کردم اون شرایط رو بپذیرم و باهاش کنار بیام ، چون اصلا هیچ ایده ای نداشتم که من خودم این شرایط رو خلق کردم و خودم هم باید تغییرش بدم.
طرز تفکرم این بود که این تقدیر منه ، کاریش نمیشه کرد ! لازمه بگم که انقد این باور در من قوی هست که الان که مدتهاست آموزشهای استاد رو گوش میدم هنوز در ناخودآگاهم هست و می فهمم که خیلی جاها جلوی رشدم رو گرفته اما دارم تلاشم رو می کنم که کم کم با باور اینکه من خالق زندگیم هستم جایگزینش کنم.
اما یه تجربه توی زمینه تغییر کردن دارم . من با آموزشهای استاد و یادگرفتن این مطالب که ما اگه از شرایطمون راضی نیستیم باید تغییرات رو شروع کنیم ، توی حوزه شغلی تصمیم گرفتم که شغل قبلیم رو ترک کنم . من کارمند بانک بودم و 15 سال میشد که اونجا کار می کردم و با اینکه اوایل خیلی انگیزه داشتم که رشد کنم و چیزهای جدید یاد بگیرم اما به مرور زمان بخاطر باورهای نادرست خودم نتیجه قابل توجهی نگرفتم و خیلی دلسرد و بی انگیزه بودم ، یعنی نه تنها از نظر شغلی پیشرفتی نمی کردم بلکه از نظر روحی هم حالت بی انگیزه داشتم ، فقط منتظر تعطیلی آخر هفته بودم و مثل یک ربات عمل می کردم .
کم کم که آموزشهای استاد رو گوش کردم دیدم من اصلا به این شغل علاقه نداشتم و فقط بخاطر اینکه حقوق کارمندی ثابت داشته باشم و متناسب با تحصیلات دانشگاهم هست به این شغل گرایش پیدا کردم ، ضمن اینکه از عهده کارهای دیگه هم بر نمیام.
این خواسته تو دلم بود ، اما نمی دونستم باید چیکار کنم و اصلا هیچ سرمایه خاص یا ایده خاصی هم نداشتم که بخوام برای خودم کار کنم.
حدود یکسال این خواسته توی دل من بود و هی تمایلم به انجامش بیشتر میشد ، تا اینکه برادرم به من پیشنهاد داد که باهاش همکاری کنم ، چون برادرم کسب و کار شخصی خودش رو داشت و کم کم هم توش جا افتاده بود .
راستش چند ماه به این پیشنهاد فک کردم و در نهایت تصمیم گرفتم که بانک رو ترک کنم و از اون حالت امنیتی که اونجا به من میداد خارج شم ، تمام همکارام میگفتن داری اشتباه می کنی ، توکارمند رسمی هستی بمون همین جا و چند سال دیگه بازنشست میشی و حقوقت رو میگیری ، مگه دنبال دردسری و از این حرفا …
اما من واقعا روحم نیاز به تغییر داشت و اصلا اون محیط شادم نمی کرد و هر روز احساس ناتوانی بیشتری داشتم که من خنگم و چیزی یاد نمیگیرم و نمی تونم رشد کنم .
در کنارش صحبتهای استاد رو هم می شنیدم و انگار بهم جسارت داد تا اینکه دیگه کاملا مطمئن شدم اونجا جای من نیست، استعفا دادم و اومدم توی محیط شغلی جدید .
الان یک سال گذشته و من بسیار از تصمیمم راضی هستم . به جرات می تونم بگم اطلاعاتی که توی این یکسال پیدا کردم و مهارتها و مطالب جدیدی که یاد گرفتم با 10 سال زمان کار کردنم توی بانک برابری می کنه و توی حوزه بازرگانی و واردات و کمی حوزه مالی و حسابداری اطلاعات عالی پیدا کردم ، یعنی حتی اگه همین الانم اینجا به هر دلیلی نتونم ادامه بدم یه چیزایی یاد گرفتم که می تونم برم دنبال شغل جدید .
ضمن اینکه آزادی زمانی دارم و دیگه اون استرسهای ساعت کاری و اینا رو ندارم . خیلی باعشق و انگیزه میام و کاملا احساس توانمندی در من بیدار شده ، حتی دارم فک می کنم در آینده خودم برای خودم کسب و کاری راه بندازم .
اینجا اکثرا با افرادی که مستقل هستن و کسب و کار خودشون رو دارن مواجه میشم و به لحاظ شخصیتی و دانشی کلی مطلب ازشون یاد میگیرم ، بلندپروازی مثبت ، اعتماد به نفس ، خوش بینی ، توانمندی وخود باوری …
و از دید من اینا خیلی باارزشه چون توی محیط قبلی اینطوری نبود ! یه سری آدم ثابت با روحیات ثابت که روزشون رو شب می کنن که حقوق سر ماه برسه و اونا بتونن از زندگیشون لذت ببرن یا تعطیلی باشه که احساس لذت و آزادی کنن .
واقعیتش از لحاظ درآمدی خیلی رشد چشم گیری نداشتم ( اون هم بخاطر باورهای نادرستم در حوزه ثروت هست) ، اما توی همین مدت یه مقدار از بدهی های بانکم رو پرداخت کردم و به نظرم اینم خودش یه رشده.
انشالله به لطف خدا بتونم تغییرات مثبت دیگه رو هم متوجه شم و براشون قدم بردارم که بازم احساس رضایتمندیم بیشتر بشه و در کنارش ثروت و لذت و آرامش بیشتر رو تجربه کنم …
استاد جون مرسی که هستید ، هممون در پناه خدا باشیم .
سلام و درود هزاران تشکر بابت این فایل ارزشمند امروز
به به رسیدیم به قشنگترین کلمه دنیا به اسم تغییر
قشنگی از اونجایی شروع میشه که جای اون منِ قبلی رو با منِ جدید تغییرش بدم، یک من جدید قوی و رو به رشد
آره قبول دارم تغییر سخته و دل کندن از اون باورهای پوسیدهای که توی ذهنم گذاشتم سخته اما سختتر از اون اینه که وقتی میرم داخل یه مغازه پول خرید فلان جنس رو ندارم این سختتره
وقتی بچه من از من یه چیزی میخواد و به خاطر نداشتن پول نمیتونم اون چیز رو براش بخرم این سختتره
تغییر درد داره ولی بیپولی هم درد داره روابط بد هم درد داره مریض بودنم درد داره
انگیزه میخوای برای شروعه تغییرت؟ جیب خالی الانتو نگاه کن. مریض شدنهای هر روزتو نگاه کن. دعواهای هر روزتو نگاه کن..
برام سخت بود با کسی صحبت کنم ولی تغییر کردم
برام سخت بود سفت و محکم راه برم ولی تغییر کردم
برام سخت بود بیشتر تلاش کنم برای تغییر افکارم ولی تغییر کردم
چون ارزششو داره، چون 10 سال دیگم دیدن داره به به
الهی شکررررر
سخت بود غر نزنم
سخت بود گردن این و اون نندازم
سخت بود مسئولیت پذیر باشم
سخت بود با دیگران ارتباط بگیرم
ووووولی تغییر کردم و باز هم تغییر میکنم چون به قول استاد هر چقدر که بهتر بشی باز هم جای اینو داری که بهتر بشی ..
به به ناز نفست استاد عباس منش
و اینم بگم که توجه کردن به چیزهای خوب برام سخت بود ولی تغییرش دادم و همین امروز از صبح با توجه کردن به چیزهای خوب چیزهای خوب بیشتری رو دارم می بینم، ذهنم داره عادت میکنه به دیدن چیزهای خوب و اینو مدیون فایلهای قبلی هستم.. و همچنین تعهدی که تو رد پاها به خودم دادم
“من متعهدم به این مسیر و خوندن توضیحات و چندتا از کامنتهای همان فایل و نوشتن کامنت”
نکات کلیدی این فایل:
– دیدن نشونهها؛ تغییر کردن و عوض کردن برنامه. چون اوضاع خیلی نامحسوس داره بد میشه.
– دیدن آینده با همین روندی که الان داری پیش میری.
– خیلی از افراد بخاطر ترسهاشون، نگرانیهاشون و بیایمانیشون دست به تغییر نمیزنن و تغییر نمیکنن.
– شهامت حرکت کردن و تغییر کردن و استفاده از استعدادها و مهارتهاشون رو ندارن.
– جهان داره تغییر میکنه و ما هم به نسبت اون باید تغییر بکنیم.
(مثلا الان هوش مصنوعی خیلی پیشرفت کرده و ما باید بهش توجه کنیم و طبق این موضوع و دیدن چند سال آینده تغییرات لازم را انجام دهیم. من رشته ام کامپیوتره تمرکز هوش مصنوعی، باید خودم رو آپدیت کنم و ساکن نمونم)
– پرسیدن سوال از خودمون:
چیکار کنم امروز بهتر از دیروزم باشم؟
تو چه قسمتی از زندگیم باید تغییر ایجاد کنم که اوضاع بدتر نشه و بهتر و عالیتر بشه؟
– شرایط بد و باورهای مخرب دیگران و جامعه رو نپذیر.
– هر چقدر شرایط خوب باشه، باز میتونه بهتر و عالیتر باشه. یا برعکس بدتر باشه.
هیچ چیزی اتفاقی نیست و خداوند داره از طریق نشانه ها با ما صحبت میکنه . درسته.
پس من باید یه قدمی بردارم که اوضاع بهتر بشه نه اینکه منتظر باشم که دستی برسه و اتفاقی به وجود بیاد که اوضاع بهتر بشه .
وظیفه من اینکه که برای خواستم قدم بردارم .اونجا که من قدم اول را برمیدارم قدم بعدی گفته میشود و من لازم نیست کل مسیر را بدانم مثل یک ماشین که در جاده تاریک که نور ماشین ده متر ده متر را روشن میکنه و برای همین ده مترها رانندگی میکنیم. یا زمانی که حرکت کردم و مهاجرت کردم از موندن در یک جا که بهتر است. اصل حرکت با باور درست است
مشکل من اینه که ترس ها زندگی منو گرفته و حرکتی نمیکنم و انتظار دارم خداوند برام حرکتی بزنه که این با قوانین هستی در تضاد هست . مثل قوم بنی اسرائیل که خواسته غذا داشتن اما انتظار داشتن خداوند بره براشون بجنگه و 40 سال اواره شدن. چقدر اشناست داستان ….
ترس از عدم خودباوری و از بی ایمانی می ایید و انسان رو نابود میکنه . بارها ادم هایی دیدم که مهارت خاصی نداشتن اما باور خوبی داشتن و حرکت کردن اما افرادی که زیاد فکر کردن و تجزیه و تحلیل کردن در جای خودشون ثابت موندن مثل خودم . قوائد رو تو میچینی نه بقیه . تو خالق زندگیت هستی
فکر میکنم من تحمل کردن را با صبر را اشتباه گرفتم . صبر یعنی حرکت کنی و نتایج خودش می اید تو فقط برو جلو . تحمل از شرک میاد و صبر از ایمان
خیلیا دوست دارن به ثروت یا مهاجرت یا دلخواهشون برسن اما ایا همه حرکت میکن؟ یا فقط حرف میزنن؟
ایا 5 سال اینده با همین روند اوضاع برای من بهتر میشود یا خیر ؟ چه فرمول زیبایی که خودتو تجسم کن و دوست استاد و اطرافیانت رو ببین و بعد نتیجه بگیر میخوای مثل اونا باشی یا نه سعید؟
با درودی پر از عشق به هم مداری های پر از عشق و سلامتی و شادی و ثروت ام
این فایل موجب شد خیلی از چیزهای رو ببینم که اطرافیانم می گفتن و من توجه نمی کردم من در یک شغل هنری هستم و فک می کردم به واسطه این شغل و این حرف عامه پسند که از هنر پول در نمیاد رو بخوام عوض کنم و باور نکنم و یک ایده زمانی که داشتم با خدا صحبت می کردم و دومین ایده برای بار دومی که این فایل رو گوش می کردم به ذهن و قلبم رسید و با ایمان به خدا عملی میشه این ایده و روزی رو میبینم که اولین پایه محکم این دو ایده رو کجا بنا کردم و بسیار مسرورم بابت این کارم و خدا را شاکرم و اون روز شکر می کنم که در این مسیر قرار گرفتم
میخواستم فلاش بک بزنم به گذشتم و باز هم به خودم احساس گناه بدم بابت حرکت هایی که قبلا انجام دادم و اشتباهات و خطاهایی که داشتم ،، ولی الان که این فایل رو گوش دادم متوجه شدم که اتفاقا خیلی هم خوب شد که اون کار ها رو انجام دادم اون موقع ,,چون اونا باعث شدن من به شخصیت در ب و داغونم پی ببرم و اون مشکلاتی که باهاشون اون موقع مواجه شدم داشتن من رو رشد میدادن و اتفاقا از وقتی برگشتم شهرستان توی دام افتادم و درگیر این محیط شدم و افکار جامعه ی اینجا روم اثر گذاشتن !!
باز خوبه من یه حرکت هایی توی زندگیم زدم که از نظر خودم برام جای افتخار داره،، مثلا توی بحث ورزش که قبلا راجبش صحبت کردم به خودم افتخار میکنم بابت موفقیت هایی که کسب کردم …
ولی ازونجایی که خیلی توی مغزم کردن ورزش نون و اب نمیشه این باوره کارو برام سخت کرده …
ما خودمون مرغداری داریم که ارثیه ی پدری هستش و من اون جا رو سال هاست رها کردم ،، چون نه علاقه ای بهش دارم و نه چیز جدیدی برای یاد گرفتن اونجا وجود داره ،، که داستانش قبلا گفتم که مهاجرت کرده بودم به تهران ولی خب برگشتم عقب !! حالا اینو دیگه راجبش صحبت نکنم..
و چقدر من از طرف فک و فامیل ها مسخره شدم که این اوسکول شده مرغداریشون رو ول کرده رفته سراغ ورزش !!! ولی من الان توی ورزش این همه موفقیت کسب کردم و اونا کجان ؟؟!! من کلی تجربه از بحث ورزش دارم ،، از کار کردن با معتادان،، از کار کردن با سالمندان،، از کار کردن توی باشگاه ،، از داوری مسابقات … کلی با ادم های مختلف اشنا شدم ،،
کلی تجربه از تغییر شغل های مختلف دارم و ازون ها گذر کردم یه جورایی ..
کلی تجربه از کار کردن با اسنپ دارم که دیدم اسنپ خیلی برام بچه بازی شده و از توی گوشیم پاکش کردم و خیلی بهش عادت کرده بودم ،، مثلا هر بار میخواستم از شهرم خارج بشم و برم یه شهر دیگه یا یه استان دیگه ،، اول اسنپ رو میزدم ببینم مسافر هست یا نه ،، بعد اگه مسافر گیرم نمیومد من سفرم رو کنسل میکردم و این خودش به اعتماد به نفس من ضربه میزنه که مثلا من اون موقع دوست داشتم برم یه سفر بین شهری یا بین استانی و چون مسافر برام نبود اون سفر رو کنسل میکردم و اون تجربه رو از خودم دریغ میکردم.. از اون ور اگر مسافر هم گیزم میومد همش توی ماشین نگران این بودم نکنه خوابم ببره و خب وقتی مسافر داشته باشی همش نگرانی داره چون دیگه عملا اون وقت نمیشه ماشینت رو بزنی کنار جاده و استراحت کنی و بخوابی !!!
خلاصه این رو از توی گوشیم حذفش کردم و داره کم کم ذهنم از فضای مسافر کشی خارج میشه.. خوب بودا چیزای زیادی از اسنپ و برخورد با ادم ها یاد گرفتم ولی دیگه خیلی بچه بازی شده بود برام ..
الان به خودم میگم این چه وضعشه ،، مثلا من همینجوری برای خودم سوار ماشینم بشم و برم سفر کوتاه مدت و مثلا بر ترسم غلبه کنم و خب چی میشه من مسافر نداشته باشم .. اصلا چه اشکالی داره مگه،، بدون مسافر این ور و اون ور برم ؟؟!!
بس که این باور کمبود رو توی مغزم کردن ،، که خرج نکن ،، پول نیست،، کار سخته ووو ورزش نون و اب نمیشه ،، بچسب به مرغداریتون ،،
یعنی خیلی از ترس هایی که من دارم توی بحث باور کمبود پول و بحث احساس لیاقت هستش ،، بعد بعضی وقت ها به خودم میگم پسرررر نکنه همه ی ترس هام بی پایه و اساسن و توهمن و فقط به خاطر ورودی های منفی ذهنم ،، شکل گرفتن !!!
مثلا خیلی از ترس هایی که در زمینه ی کار نیست و پول نیست و درامد نیست و زندگی سخته در من ایجاد شده و مانع حرکت کردن من شده ،، همش انگار توهمه و ساخته ذهن اطرافیانیه که باهاشون معاشزت داشتم و اونا هم این ترس ها رو مثل میخ طویله کردن توی مغز من !!!
ولی اون ادم هایی که این حرف ها رو به من زدن الان کجان ؟؟!! همون کار قبلی رو توی همون جای قبلی،، دارن با مشقت انجام میدن !!!
من الان مهارتم در بحث ورزش رو هر جا دلم بخواد میتونم با خودم جابه جاش کنم … مثلا یه مدت کرمانشاه کار کردم و چقدر تجربه ها داشتم.. بزای فاز مسابقات دعوتم میکنن بزای داوری به شهرهای دیگه و من عاشق اینم که هم سفر کنم و هم کار مورد علاقم رو انجام بدم ..
هنوز خیلی ترس ها دارم که باید برشون غلبه کنم.. مثلا از تهران رفتم ترس دارم که باید همینجوری برم سوار ماشینم شم و راه بیوفتم برم توی دلش و نگرانیم ها رو راجب پول کنار بذارم و به خودم این اجازه رو بدم تا وجودم تجربیات جدید رو به دست بیاره ،، گفتم قبلا چون از اسنپ استفاده میکردم ،، همش منتظر میموندم شاید مسافر گیرم بیاد و اگر مسافر نبود من اون تجربه رو از خودم دریغ میکردم !!
بعدش خدا رو شکر خود اسنپ نمیدونم به چه دلیلی سفرهای بین استانی رو برام غیر فعال کردش ،، چون امتیازم هم بالا بود.. و من هم گفتم این یه نشونش بزای من که دیگه اقاااا این داستان اسنپ رو بیخیال شو و بعدش توی اپلیکشن پیام زدم گفتم من میخوام قطع همکاری کنم و دیگه باهاتون کار نمیکنم !! وبعدش اسنپ رو از توی گوشیم حذف کردم و گفتمممممم اخیششششش راحت شدم !!! چون خیلی بهش چسبیده بودم ،، چون هیچ جا نمیرفتم و لذت سفر رو از خودم دریغ میکردم چون میگفتم واسا شاید مسافر گیرم بیاد !!!
الان دیگه راحتم و این برای من یه تغییر به حساب میاد ..
(( نکته : نمیخوام خدایی ناکرده بگم اسنپ بده و تبلیغات منفی انجام بدم ،، چون بالاخره یه مدت زیادی باهاش کار کرده بودم،، میخوام بگم من متوجه شدم که دیگه من نباید اینجا کار کنم ))
خلاصه اقا گذشته و خطا ها واشتباهاتی که در گذشته انجام دادم رو باید بیخیال شم و فراموش کنم وبه خودم بگم فدای سرم ،، باید به خودم بگم اتفاقا خیلی هم خوب شد چون چیزای جدید یاد گرفتم ،، و به خودم بگم هیچ وقت دیر نیست و من از همین الان میتونم تغییرات رو شروع کنم ..
و اهرم و رنج و لذت رو چند روزه تنظیم کردم و دارم یوگا و زبان تمرین میکنم و البته با رعایت قانون تکامل ،، و یه کانال یوتیوب هم دارم که دارم روش کار میکنم که البته در موزد ورزش نیست که قبلا راجبش حرف زدم و خیلی این ایده م رو دوسش دارم ..
خب حالا من اگر ده سال یا بیست سال همینجوری قدم به قدم و اهسته اهسته پیش بزم و یوگا تمرین کنم و زبان انگلیسی کار کنم و روی کانال یوتیوبم کار کنم ،، وااااوووو من چقدر میتونم بدون عجله کردن پیشرقت کنم !!!
فقط میمونه ترسم از تهران رفتن که اونم باید تکاملی انجامش بدم و برش غلبه کنم اروم اروم ..
به نظرم به نسبت یه سری از ادم های اطرافم تغییرات خوبی رو در خودم ایجاد کردم و خب هنوزم خیلی باید روی خودم کار کنم …
خب اینم از رد پای کن از گام پنجم،، خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم.
خیلی افراد هستن به خاطر ترسهاشون به خاطر نگرانی هاشون به خاطر این که نمیدونن اینده چی میشه بخاطر بی ایمانی شون دست به حرکت نمیزنن و تغییر نمیکنن
افراد زیادی هستن که استعداد و توانایی زیادی دارن اما شهامت حرکت ندارن شهامت استفاده از استعداد و توانمندیهاشونو برای رسیدن به موفقیت و پیشرفت بیشتر ندارن
به این فکر کن چرا نمیخوای تغییر کنی مریم ؟
چرا این وضعیت الانت داره تو رو ازار میده ولی نمیخوای تغییر کنی؟ ولی هنوز نمیخوای حرکت کنی تغییر کنی؟
سعی کنیم ده سال ایندمونو ببینیم سعی کنیم روندی که داریم طی میکنیم ببینیم ده سال بعد کجاییم ؟اوضاع چقدر بدتر میشه؟ اگه ما عوض نکنیم خودمونو اگه اوضاع الان داره کمی به ما فشار میاره ده سال بعد خیلی خیلی بیشتر فشار میاره وله میشیم باید بتونیم فشار ده سال بعد رو الان حس کنیم بتونیم روزای سخت و پر از فشار و الان حس کنیم که این فشارو سختی و عذاب که میخواد ده سال دیگه برای ما به وجود بیاد رو الان حسش کنیم که به ما انگیزه و انرژی بده برای حرکت کردن برای تغییر کردن
یکی از بهترین شیوه هایی که کمک میکنه تغییر کنیم که اینده رو ببینیم که داریم باهمین روند پیش میریم و ببینیم که چقدر شرایط داغون میشه چقدر از اینی که هست اوضاع بدتر میشه
الان در هر شرایطی که هستیم اگر شرایط داره خراب میشه نشونه هارو ببینیم و الان ی فکری به حال خودمون شرایط و وضعیتمون بکنیم الان باید در افکارمون باورهامون حرکت هامون تغییر ایجاد کنیم نه وقتی که اوضاع خیلی خراب شد
در تمام لحظه های زندگیمون در تمام موضوعات مختلف زندگیمون باید همیشه امادگی تغییر رو داشته باشیم باید امادگی تغییر در تمام ابعاد زندگیمونو داشته باشیم قبل از اینکه اوضاع اینقدر سخت بشه که ناتوان بشیم که بیچاره بشیم که چاره ای نداشته باشیم راهی نداشته باشیم و مجبور بشیم که ادامه بدیم هرچند که در ناتوانی مطلق هم انسان اگر بخواهد و ایمان داشته باشد و خدارا باور داشته باشد میتواند تغییرات را شروع کند و نتایج بزرگ بگیرد اما چرا بزاریم اوضاع اینقدر بد بشه؟چرا؟
ما باید حواسمون باشه جهان داره تغییر میکنه همواره وماهم باید با همون نسبت با جهان تغییر کنیم هرروز دنبال تغییر باشیم و هرروز به خودمون بگیم چیکار کنیم که بهتر از دیروز باشیم تو چه قسمتی از زندگیمون باید تغییر ایجاد کنیم که اوضاع بدتر نشه و اوضاع خیلی عالی تر بشه
نشانه هارو ببینیم خداوند وجهان هستی از طزیق نشانه همواره با ما صحبت میکنن ما باید هر لحظه به خودمون و افکار و رفتارو ذهنمون اگاه باشیم تا حواسموپ جمع باشه بتونیم نشانه هارو ببینیم
خدایا ایمانمو به خودت قوی کن و منو به مسیر درست هدایت کن امین
به نام هدایتگر من، قادر مطلق
سلام به استاد عزیزم و مریم جان
و همه ی دوستان گرامی ام
جسارت تغییر و رفتن به دل ترس ها زمانی که اوضاع خوب است تنها با ایمان به خدا امکان پذیره و باعث میشه که چنان اعتماد به نفسی در انسان شکل بگیره که وصف ناشدنیه ، اینکه شما با یک ایمان ستودنی رمانی که اوضاع بسیار خوب بود دست له تغییر زدید و وارد تاریکی ها و ترس های وجودتون شدید باعث شده که الان به این جایگاه والا برسید و چنین ارجی نزد خداوند منان داشته باشید که هر آنچه را که خواستید به شما داده فقط بخاطر یک چیز : ایمان به الله
استاد چند وقتیه که با کمک خدا دارم روی خودم بهتر کار میکنم و به لطفش تغییراتی هم در شخصیتم و ایمانم شکل گرفته و هر روز به خودم میگم چقدر ایمان داری عباس؟ چقدر کارها رو به دست خودش میسپاری؟
استاد به الله قسم جدیدا که تا حدودی تونستم قدرت رو به خدا بدم نه غیر خدا یک اتفاقاتی برام میفته که بعضی وقتا میخوام از شوق گریه کنم
توی کارم هر روز دارم بیشتر این رو به خودم یادآوری می کنم که عباس تو هیچ کاره ای ، خداست که داره کارها رو برات انجام میده
توی سپاسگزاری های اول روزم مینویسم که خدایا امروز فرمون زندگیم دست توعه و خودت برام رقم بزن بهترینِ بهترین ها رو و انقدر هر روز چرخ زندگیم راحت تر میشه که فقط میتونم سپاسگزارش باشم
استاد به قدری راحت و عالی مشتریا رو به سمت من هدایت میکنه و انقدررررر مشتریا سریع و راحت از من خرید میکنند که باور کردنی نیست
دیروز چند مشتری داشتم که هر چی که گفتم گفتند باشه ، قیمت رو حتی بالاتر بردم و بازهم به راحتی خرید کردند و اینها بخاطر اینه که خداست که داره کارها رو انجام میده نه من
حالا دوست دارم این ایمانی رو که در این موضوع در خودم ساختم هم در بقیه جنبه ها در خودم بسازم و مطمئنم که خداوند تین کار رو برای من انجام میده
الان وقت تغییره ، الان که شرایطم خوبه باید یک چیز دیگه به خودم و وجودم اضافه کنم تا هم درآمدم بهتر بشه هم ظرف وجودم گسترش پیدا کنه تا بتونم نعمت های بیشتری رو دریافت کنم و بزرگ تر بشم
کافیه فقط هر روز سعی کنم ایمانم رو بیشتر کنم
سپاسگزاری هام رو بیشتر کنم که به خدا قسم هر چقدر که بیشترش کنم ته نداره و نمیتونم بخاطر همه ی نعمت هام سپاسگزاری کنم انقدر که زیاده ، نه برای من بلکه برای همه هم همینه دقیقا
از خدا میخوام مثل همیشه نشونه های مسیر جدید رو برای من واضح کنه تا با ایمان بهش واردش بشم و بزرگ تر بشم و پیشرفت کنم
سپاسگزارم از شما که مثل همیشه این آگاهی های ناب رو به ما می رسونید
در پناه الله یکتا شاد و تندرست و ثروتمند باشید
به نام الله یکتا سپاسگزار خدای جهانیان برای تمام آنچه که دارم و آنجه که هستم خدایا شکرت
پنجمین روز شمار تحول زندگی من،
تلاش برای تغییر رو سالیان سال است که آغاز کردم چون همیشه اینو احساس کردم در آینده شرایط بدتر خواهد شد ولی هیچ تجربه موفقیت آمیزی رو بدست نیاوردم در شرایط فعلی قطعا در ده سال آینده شرایطم بدتر از این خواهد بود اتفاقات و مواردی که هر روز برایم رخ مینماید نشان از آنست که آینده شاهد تجربه های تلخی خواهم بود فکر میکنم بجای هر تلاش فیزیکی باید روی داشته هایم متمرکز باشم و باور هایم را اصلاح کنم.
من کارمند جزء یک شرکت داروئی هستم در آمدم جوابگوی مخارجم نیست و هر برج آخر ماه کم میاورم خدایا کجای باورم ایراد دارد که اینهمه تجربه های یکسان دارم چه چیزی رو پذیرفتم چه عهد پیمانی رو در شرایط سخت با خودم بسته ام که هر چه تلاش میکنم نتیجه برعکس در میاد از نوجوانی کار کرده ام ولی …
توجه به داشته هایم من کار دارم . من درآمد دارم. محیط کارم را دوست دارم. من ماشین دارم. من خانواده دارم. با خانواده ام لحظات شادی را گذرانده ام. من خوش اندام هستم. من ورزشکار هستم. توانائی جسمی عالی دارم. غالبا پر انرژی هستم.
غالبا مورد احترام هستم و از من تعریف مشه و وجه خوبی در محل کار و خانواده ام دارم. 51 سالمه ولی خیلی جوان بنظر میرسم چونکه پر انرژیم. خدایا شکرت برای داشته هایم سپاسگزارم
من ارتقا پیدا میکنم وضعم از اینی که هست بهتر میشه . من عالیم . من فوق العاده ام. من دوست داشتنی هستم. من خوش شانسم. من ارزشمندم خدا من رو دوست داره من رو هدایت میکنه به مسیرهای بهتر. کار بهتر و درآمد بالاتر. بزودی بمن عطا میکند انچنان که راضی گردم.
امروز موقع هدایت شدن به فایل چه موضوعی را باور کرده ای، پیام یکی از دوستان را خوندم که مثال جالبی از زمین فوتبال و 11 بازیکن و 7 نفر ذخیره زدند که خیلی به دلم نشست من همان یار ذخیره هستم که شاید الان بازی نکنم ولی روم حساب شده فقط الان وقتش نیست برای بازی کردن چون باورهای محکمی ندارم. باید روی خودم کار کنم روی باورهایم باید ترمزهایم را شناسایی کنم در آینده نزدیک من هم بازی خواهم کرد و همه رو شگفت زده خواهم کرد این استعداد را دارم خدایا از تو یاری میطلبم
سلام و صد سلام به استاد روشنایی و مریم بانوی عزیزم و دوستان دوستداشتنی این سایت نور
پنجمین روز از تحول زندگی من :
وقتی نوشته های مریم بانو رو میخوندم اینها امد تو ذهنم که
انگار خدا امده پیش خودش فکر کرده یک ورژن کوچیک از خودم رو درست کنم و بفرستم به زمین که در همه ابعاد قدرت خلق داشته باشن و هر کدومشون میتونن با فکر و قدرتشون مواردی رو خلق کنن که به گسترش و تجربه کردن چیزهای مختلف در همه ابعاد چه مثبت و چه منفی
و خداوند یه جورایی از طریق ما داره تجربه می کنه این جهان فیزیکی رو .
و برای این گسترش و کمک به این گسترش یک ابزار به اسم فرکانس گذاشته که کمک کنه راحت تر در اون مسیر که مدنظرمونه رشد کنیم و فرقی هم نمیکنه اون مسیر فراوانی ها و زیبایی هاست یا فقر و ناراحتی ها
به هر حال هر دو برای گسترش این جهان نیاز و لازمه والبته باعث تحربه موارد جدید و خلق بیشتر و ایده هایی در بین افراد میشه
حتی اگر اون کار منفی میشه میتونی در یک فرد دیگه یک ایده مثبت ایجاد کنه
من تیکه ای از خدام که داره از طریق من تجربه میکنه و تو هم همین طور و تمام ما تیکه هایی از خداییم
در نتیجه میشیم یک تجربه واحد از زندگی فیزیکی در دنیای دو بعدی یا شایدم فراتر
نظر شما چیه در این مورد ؟!!!
و اما در کدوم قسمتها نیاز به تغییر دارم ؟
در قسمت ارتباطات
که باورکنم همسر مناسب و دوستان مناسب مطابق افکار و خواسته ی بینهایت وجود داره
باور کنم افرادی هستن که خانواده های بسیار با اصالت مهربان و خوبی دارن
باور کنم که افراد بسیاری هستن که تفکر من ظاهر من و شرایط من رو دوست دارن
و ….
از لحاظ سلامتی
گوش دادن به دوره سلامتی و طبق دوره پیش رفتن
البته خدا روشکر کاملا سلامتم اما طبق گفته استاد همیشه و در هر حالی میشه بهتر شد و منم میخوام برم تو کار عضله سازی
و در قسمت مالی
که باور کنم مشتریهای زیادی وجود دارن که به محصولات سلامتی من نیاز دارن
که من میتونم با رسوندن این محصولات سلامتی و زیبایی رو بهشون هدیه بدم
و با همکار شدن با من میتونن یک زندگی راحت تر رو تجربه کنن
افراد زیادی هستن که نیاز به محصولات لاکچری و با کیفیت دارن و پول کافی برای تهیه این محصولات رو هم دارن
و…
سپاسگزار خدای درون تک تکتون هستم
سلام مریم عزیز و باذوق و زیبا
چه زیبا نوشتین خدا یه ورژن از خودش و درون من خلق کرده و من و به زمین فرستاده و خلق زندگیم را کامل بدستم داده و حالا نوبت منه خلق کنم در چه جنبه ای؟ در جنبه سلامتی و عشق و رابطه و ثروت و سعادتمندی و بهشت را در همین دنیا بسازم برای روح و جسم خودم ،چون من لایق بهترینها هستم من لایق عشق خداوندم و بسیار بسیار ارزشمند و سلامت هستم خدایا هزاران مرتبه شکر که چه دوستان نابی را در این سایت دارم مریم عزیز امیدوارم حال دلت همیشه خوب و شاد باشه عزیزم برات عشق و ثروت و سلامتی را از خداوند قهارم خواستارم
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان خوبم
من قبلا اینطوری بودم که توی همه حوزه ها وقتی شرایط بد میشد ، سعی می کردم اون شرایط رو بپذیرم و باهاش کنار بیام ، چون اصلا هیچ ایده ای نداشتم که من خودم این شرایط رو خلق کردم و خودم هم باید تغییرش بدم.
طرز تفکرم این بود که این تقدیر منه ، کاریش نمیشه کرد ! لازمه بگم که انقد این باور در من قوی هست که الان که مدتهاست آموزشهای استاد رو گوش میدم هنوز در ناخودآگاهم هست و می فهمم که خیلی جاها جلوی رشدم رو گرفته اما دارم تلاشم رو می کنم که کم کم با باور اینکه من خالق زندگیم هستم جایگزینش کنم.
اما یه تجربه توی زمینه تغییر کردن دارم . من با آموزشهای استاد و یادگرفتن این مطالب که ما اگه از شرایطمون راضی نیستیم باید تغییرات رو شروع کنیم ، توی حوزه شغلی تصمیم گرفتم که شغل قبلیم رو ترک کنم . من کارمند بانک بودم و 15 سال میشد که اونجا کار می کردم و با اینکه اوایل خیلی انگیزه داشتم که رشد کنم و چیزهای جدید یاد بگیرم اما به مرور زمان بخاطر باورهای نادرست خودم نتیجه قابل توجهی نگرفتم و خیلی دلسرد و بی انگیزه بودم ، یعنی نه تنها از نظر شغلی پیشرفتی نمی کردم بلکه از نظر روحی هم حالت بی انگیزه داشتم ، فقط منتظر تعطیلی آخر هفته بودم و مثل یک ربات عمل می کردم .
کم کم که آموزشهای استاد رو گوش کردم دیدم من اصلا به این شغل علاقه نداشتم و فقط بخاطر اینکه حقوق کارمندی ثابت داشته باشم و متناسب با تحصیلات دانشگاهم هست به این شغل گرایش پیدا کردم ، ضمن اینکه از عهده کارهای دیگه هم بر نمیام.
این خواسته تو دلم بود ، اما نمی دونستم باید چیکار کنم و اصلا هیچ سرمایه خاص یا ایده خاصی هم نداشتم که بخوام برای خودم کار کنم.
حدود یکسال این خواسته توی دل من بود و هی تمایلم به انجامش بیشتر میشد ، تا اینکه برادرم به من پیشنهاد داد که باهاش همکاری کنم ، چون برادرم کسب و کار شخصی خودش رو داشت و کم کم هم توش جا افتاده بود .
راستش چند ماه به این پیشنهاد فک کردم و در نهایت تصمیم گرفتم که بانک رو ترک کنم و از اون حالت امنیتی که اونجا به من میداد خارج شم ، تمام همکارام میگفتن داری اشتباه می کنی ، توکارمند رسمی هستی بمون همین جا و چند سال دیگه بازنشست میشی و حقوقت رو میگیری ، مگه دنبال دردسری و از این حرفا …
اما من واقعا روحم نیاز به تغییر داشت و اصلا اون محیط شادم نمی کرد و هر روز احساس ناتوانی بیشتری داشتم که من خنگم و چیزی یاد نمیگیرم و نمی تونم رشد کنم .
در کنارش صحبتهای استاد رو هم می شنیدم و انگار بهم جسارت داد تا اینکه دیگه کاملا مطمئن شدم اونجا جای من نیست، استعفا دادم و اومدم توی محیط شغلی جدید .
الان یک سال گذشته و من بسیار از تصمیمم راضی هستم . به جرات می تونم بگم اطلاعاتی که توی این یکسال پیدا کردم و مهارتها و مطالب جدیدی که یاد گرفتم با 10 سال زمان کار کردنم توی بانک برابری می کنه و توی حوزه بازرگانی و واردات و کمی حوزه مالی و حسابداری اطلاعات عالی پیدا کردم ، یعنی حتی اگه همین الانم اینجا به هر دلیلی نتونم ادامه بدم یه چیزایی یاد گرفتم که می تونم برم دنبال شغل جدید .
ضمن اینکه آزادی زمانی دارم و دیگه اون استرسهای ساعت کاری و اینا رو ندارم . خیلی باعشق و انگیزه میام و کاملا احساس توانمندی در من بیدار شده ، حتی دارم فک می کنم در آینده خودم برای خودم کسب و کاری راه بندازم .
اینجا اکثرا با افرادی که مستقل هستن و کسب و کار خودشون رو دارن مواجه میشم و به لحاظ شخصیتی و دانشی کلی مطلب ازشون یاد میگیرم ، بلندپروازی مثبت ، اعتماد به نفس ، خوش بینی ، توانمندی وخود باوری …
و از دید من اینا خیلی باارزشه چون توی محیط قبلی اینطوری نبود ! یه سری آدم ثابت با روحیات ثابت که روزشون رو شب می کنن که حقوق سر ماه برسه و اونا بتونن از زندگیشون لذت ببرن یا تعطیلی باشه که احساس لذت و آزادی کنن .
واقعیتش از لحاظ درآمدی خیلی رشد چشم گیری نداشتم ( اون هم بخاطر باورهای نادرستم در حوزه ثروت هست) ، اما توی همین مدت یه مقدار از بدهی های بانکم رو پرداخت کردم و به نظرم اینم خودش یه رشده.
انشالله به لطف خدا بتونم تغییرات مثبت دیگه رو هم متوجه شم و براشون قدم بردارم که بازم احساس رضایتمندیم بیشتر بشه و در کنارش ثروت و لذت و آرامش بیشتر رو تجربه کنم …
استاد جون مرسی که هستید ، هممون در پناه خدا باشیم .
سلام و درود هزاران تشکر بابت این فایل ارزشمند امروز
به به رسیدیم به قشنگترین کلمه دنیا به اسم تغییر
قشنگی از اونجایی شروع میشه که جای اون منِ قبلی رو با منِ جدید تغییرش بدم، یک من جدید قوی و رو به رشد
آره قبول دارم تغییر سخته و دل کندن از اون باورهای پوسیدهای که توی ذهنم گذاشتم سخته اما سختتر از اون اینه که وقتی میرم داخل یه مغازه پول خرید فلان جنس رو ندارم این سختتره
وقتی بچه من از من یه چیزی میخواد و به خاطر نداشتن پول نمیتونم اون چیز رو براش بخرم این سختتره
تغییر درد داره ولی بیپولی هم درد داره روابط بد هم درد داره مریض بودنم درد داره
انگیزه میخوای برای شروعه تغییرت؟ جیب خالی الانتو نگاه کن. مریض شدنهای هر روزتو نگاه کن. دعواهای هر روزتو نگاه کن..
برام سخت بود با کسی صحبت کنم ولی تغییر کردم
برام سخت بود سفت و محکم راه برم ولی تغییر کردم
برام سخت بود بیشتر تلاش کنم برای تغییر افکارم ولی تغییر کردم
چون ارزششو داره، چون 10 سال دیگم دیدن داره به به
الهی شکررررر
سخت بود غر نزنم
سخت بود گردن این و اون نندازم
سخت بود مسئولیت پذیر باشم
سخت بود با دیگران ارتباط بگیرم
ووووولی تغییر کردم و باز هم تغییر میکنم چون به قول استاد هر چقدر که بهتر بشی باز هم جای اینو داری که بهتر بشی ..
به به ناز نفست استاد عباس منش
و اینم بگم که توجه کردن به چیزهای خوب برام سخت بود ولی تغییرش دادم و همین امروز از صبح با توجه کردن به چیزهای خوب چیزهای خوب بیشتری رو دارم می بینم، ذهنم داره عادت میکنه به دیدن چیزهای خوب و اینو مدیون فایلهای قبلی هستم.. و همچنین تعهدی که تو رد پاها به خودم دادم
هر روز قویتر پیش میرم
الهی شکر همه چیز در راستای رشد و پیشرفت من است..
سلام بر استاد و همه
رد پای من در روزشمار تحول زندگی من، روز 5
“من متعهدم به این مسیر و خوندن توضیحات و چندتا از کامنتهای همان فایل و نوشتن کامنت”
نکات کلیدی این فایل:
– دیدن نشونهها؛ تغییر کردن و عوض کردن برنامه. چون اوضاع خیلی نامحسوس داره بد میشه.
– دیدن آینده با همین روندی که الان داری پیش میری.
– خیلی از افراد بخاطر ترسهاشون، نگرانیهاشون و بیایمانیشون دست به تغییر نمیزنن و تغییر نمیکنن.
– شهامت حرکت کردن و تغییر کردن و استفاده از استعدادها و مهارتهاشون رو ندارن.
– جهان داره تغییر میکنه و ما هم به نسبت اون باید تغییر بکنیم.
(مثلا الان هوش مصنوعی خیلی پیشرفت کرده و ما باید بهش توجه کنیم و طبق این موضوع و دیدن چند سال آینده تغییرات لازم را انجام دهیم. من رشته ام کامپیوتره تمرکز هوش مصنوعی، باید خودم رو آپدیت کنم و ساکن نمونم)
– پرسیدن سوال از خودمون:
چیکار کنم امروز بهتر از دیروزم باشم؟
تو چه قسمتی از زندگیم باید تغییر ایجاد کنم که اوضاع بدتر نشه و بهتر و عالیتر بشه؟
– شرایط بد و باورهای مخرب دیگران و جامعه رو نپذیر.
– هر چقدر شرایط خوب باشه، باز میتونه بهتر و عالیتر باشه. یا برعکس بدتر باشه.
در پناه خدا باشیم.
به نام خداوند جان ها
سلام به همه عزیزان
هیچ چیزی اتفاقی نیست و خداوند داره از طریق نشانه ها با ما صحبت میکنه . درسته.
پس من باید یه قدمی بردارم که اوضاع بهتر بشه نه اینکه منتظر باشم که دستی برسه و اتفاقی به وجود بیاد که اوضاع بهتر بشه .
وظیفه من اینکه که برای خواستم قدم بردارم .اونجا که من قدم اول را برمیدارم قدم بعدی گفته میشود و من لازم نیست کل مسیر را بدانم مثل یک ماشین که در جاده تاریک که نور ماشین ده متر ده متر را روشن میکنه و برای همین ده مترها رانندگی میکنیم. یا زمانی که حرکت کردم و مهاجرت کردم از موندن در یک جا که بهتر است. اصل حرکت با باور درست است
مشکل من اینه که ترس ها زندگی منو گرفته و حرکتی نمیکنم و انتظار دارم خداوند برام حرکتی بزنه که این با قوانین هستی در تضاد هست . مثل قوم بنی اسرائیل که خواسته غذا داشتن اما انتظار داشتن خداوند بره براشون بجنگه و 40 سال اواره شدن. چقدر اشناست داستان ….
ترس از عدم خودباوری و از بی ایمانی می ایید و انسان رو نابود میکنه . بارها ادم هایی دیدم که مهارت خاصی نداشتن اما باور خوبی داشتن و حرکت کردن اما افرادی که زیاد فکر کردن و تجزیه و تحلیل کردن در جای خودشون ثابت موندن مثل خودم . قوائد رو تو میچینی نه بقیه . تو خالق زندگیت هستی
فکر میکنم من تحمل کردن را با صبر را اشتباه گرفتم . صبر یعنی حرکت کنی و نتایج خودش می اید تو فقط برو جلو . تحمل از شرک میاد و صبر از ایمان
خیلیا دوست دارن به ثروت یا مهاجرت یا دلخواهشون برسن اما ایا همه حرکت میکن؟ یا فقط حرف میزنن؟
ایا 5 سال اینده با همین روند اوضاع برای من بهتر میشود یا خیر ؟ چه فرمول زیبایی که خودتو تجسم کن و دوست استاد و اطرافیانت رو ببین و بعد نتیجه بگیر میخوای مثل اونا باشی یا نه سعید؟
انتخاب با توست .
سلام آقا سعید
امیدوارم حال دلت عالی باشه
کامنتون عالیه و این قسمت کامنتون بیشتر نیاز به فکر دارم برام و جالب بود ممنونم از شما،
فکر میکنم من تحمل کردن را با صبر را اشتباه گرفتم . صبر یعنی حرکت کنی و نتایج خودش می اید تو فقط برو جلو . تحمل از شرک میاد و صبر از ایمان
در پناه خداوند سعادتمند باشید
با درودی پر از عشق به هم مداری های پر از عشق و سلامتی و شادی و ثروت ام
این فایل موجب شد خیلی از چیزهای رو ببینم که اطرافیانم می گفتن و من توجه نمی کردم من در یک شغل هنری هستم و فک می کردم به واسطه این شغل و این حرف عامه پسند که از هنر پول در نمیاد رو بخوام عوض کنم و باور نکنم و یک ایده زمانی که داشتم با خدا صحبت می کردم و دومین ایده برای بار دومی که این فایل رو گوش می کردم به ذهن و قلبم رسید و با ایمان به خدا عملی میشه این ایده و روزی رو میبینم که اولین پایه محکم این دو ایده رو کجا بنا کردم و بسیار مسرورم بابت این کارم و خدا را شاکرم و اون روز شکر می کنم که در این مسیر قرار گرفتم
خدایا شکرت
به نام خدای مهربان
سلام و درود و احترام
روز پنجم/ تغییر شخصیت، جسارت می خواهد
میخواستم فلاش بک بزنم به گذشتم و باز هم به خودم احساس گناه بدم بابت حرکت هایی که قبلا انجام دادم و اشتباهات و خطاهایی که داشتم ،، ولی الان که این فایل رو گوش دادم متوجه شدم که اتفاقا خیلی هم خوب شد که اون کار ها رو انجام دادم اون موقع ,,چون اونا باعث شدن من به شخصیت در ب و داغونم پی ببرم و اون مشکلاتی که باهاشون اون موقع مواجه شدم داشتن من رو رشد میدادن و اتفاقا از وقتی برگشتم شهرستان توی دام افتادم و درگیر این محیط شدم و افکار جامعه ی اینجا روم اثر گذاشتن !!
باز خوبه من یه حرکت هایی توی زندگیم زدم که از نظر خودم برام جای افتخار داره،، مثلا توی بحث ورزش که قبلا راجبش صحبت کردم به خودم افتخار میکنم بابت موفقیت هایی که کسب کردم …
ولی ازونجایی که خیلی توی مغزم کردن ورزش نون و اب نمیشه این باوره کارو برام سخت کرده …
ما خودمون مرغداری داریم که ارثیه ی پدری هستش و من اون جا رو سال هاست رها کردم ،، چون نه علاقه ای بهش دارم و نه چیز جدیدی برای یاد گرفتن اونجا وجود داره ،، که داستانش قبلا گفتم که مهاجرت کرده بودم به تهران ولی خب برگشتم عقب !! حالا اینو دیگه راجبش صحبت نکنم..
و چقدر من از طرف فک و فامیل ها مسخره شدم که این اوسکول شده مرغداریشون رو ول کرده رفته سراغ ورزش !!! ولی من الان توی ورزش این همه موفقیت کسب کردم و اونا کجان ؟؟!! من کلی تجربه از بحث ورزش دارم ،، از کار کردن با معتادان،، از کار کردن با سالمندان،، از کار کردن توی باشگاه ،، از داوری مسابقات … کلی با ادم های مختلف اشنا شدم ،،
کلی تجربه از تغییر شغل های مختلف دارم و ازون ها گذر کردم یه جورایی ..
کلی تجربه از کار کردن با اسنپ دارم که دیدم اسنپ خیلی برام بچه بازی شده و از توی گوشیم پاکش کردم و خیلی بهش عادت کرده بودم ،، مثلا هر بار میخواستم از شهرم خارج بشم و برم یه شهر دیگه یا یه استان دیگه ،، اول اسنپ رو میزدم ببینم مسافر هست یا نه ،، بعد اگه مسافر گیرم نمیومد من سفرم رو کنسل میکردم و این خودش به اعتماد به نفس من ضربه میزنه که مثلا من اون موقع دوست داشتم برم یه سفر بین شهری یا بین استانی و چون مسافر برام نبود اون سفر رو کنسل میکردم و اون تجربه رو از خودم دریغ میکردم.. از اون ور اگر مسافر هم گیزم میومد همش توی ماشین نگران این بودم نکنه خوابم ببره و خب وقتی مسافر داشته باشی همش نگرانی داره چون دیگه عملا اون وقت نمیشه ماشینت رو بزنی کنار جاده و استراحت کنی و بخوابی !!!
خلاصه این رو از توی گوشیم حذفش کردم و داره کم کم ذهنم از فضای مسافر کشی خارج میشه.. خوب بودا چیزای زیادی از اسنپ و برخورد با ادم ها یاد گرفتم ولی دیگه خیلی بچه بازی شده بود برام ..
الان به خودم میگم این چه وضعشه ،، مثلا من همینجوری برای خودم سوار ماشینم بشم و برم سفر کوتاه مدت و مثلا بر ترسم غلبه کنم و خب چی میشه من مسافر نداشته باشم .. اصلا چه اشکالی داره مگه،، بدون مسافر این ور و اون ور برم ؟؟!!
بس که این باور کمبود رو توی مغزم کردن ،، که خرج نکن ،، پول نیست،، کار سخته ووو ورزش نون و اب نمیشه ،، بچسب به مرغداریتون ،،
یعنی خیلی از ترس هایی که من دارم توی بحث باور کمبود پول و بحث احساس لیاقت هستش ،، بعد بعضی وقت ها به خودم میگم پسرررر نکنه همه ی ترس هام بی پایه و اساسن و توهمن و فقط به خاطر ورودی های منفی ذهنم ،، شکل گرفتن !!!
مثلا خیلی از ترس هایی که در زمینه ی کار نیست و پول نیست و درامد نیست و زندگی سخته در من ایجاد شده و مانع حرکت کردن من شده ،، همش انگار توهمه و ساخته ذهن اطرافیانیه که باهاشون معاشزت داشتم و اونا هم این ترس ها رو مثل میخ طویله کردن توی مغز من !!!
ولی اون ادم هایی که این حرف ها رو به من زدن الان کجان ؟؟!! همون کار قبلی رو توی همون جای قبلی،، دارن با مشقت انجام میدن !!!
من الان مهارتم در بحث ورزش رو هر جا دلم بخواد میتونم با خودم جابه جاش کنم … مثلا یه مدت کرمانشاه کار کردم و چقدر تجربه ها داشتم.. بزای فاز مسابقات دعوتم میکنن بزای داوری به شهرهای دیگه و من عاشق اینم که هم سفر کنم و هم کار مورد علاقم رو انجام بدم ..
هنوز خیلی ترس ها دارم که باید برشون غلبه کنم.. مثلا از تهران رفتم ترس دارم که باید همینجوری برم سوار ماشینم شم و راه بیوفتم برم توی دلش و نگرانیم ها رو راجب پول کنار بذارم و به خودم این اجازه رو بدم تا وجودم تجربیات جدید رو به دست بیاره ،، گفتم قبلا چون از اسنپ استفاده میکردم ،، همش منتظر میموندم شاید مسافر گیرم بیاد و اگر مسافر نبود من اون تجربه رو از خودم دریغ میکردم !!
بعدش خدا رو شکر خود اسنپ نمیدونم به چه دلیلی سفرهای بین استانی رو برام غیر فعال کردش ،، چون امتیازم هم بالا بود.. و من هم گفتم این یه نشونش بزای من که دیگه اقاااا این داستان اسنپ رو بیخیال شو و بعدش توی اپلیکشن پیام زدم گفتم من میخوام قطع همکاری کنم و دیگه باهاتون کار نمیکنم !! وبعدش اسنپ رو از توی گوشیم حذف کردم و گفتمممممم اخیششششش راحت شدم !!! چون خیلی بهش چسبیده بودم ،، چون هیچ جا نمیرفتم و لذت سفر رو از خودم دریغ میکردم چون میگفتم واسا شاید مسافر گیرم بیاد !!!
الان دیگه راحتم و این برای من یه تغییر به حساب میاد ..
(( نکته : نمیخوام خدایی ناکرده بگم اسنپ بده و تبلیغات منفی انجام بدم ،، چون بالاخره یه مدت زیادی باهاش کار کرده بودم،، میخوام بگم من متوجه شدم که دیگه من نباید اینجا کار کنم ))
خلاصه اقا گذشته و خطا ها واشتباهاتی که در گذشته انجام دادم رو باید بیخیال شم و فراموش کنم وبه خودم بگم فدای سرم ،، باید به خودم بگم اتفاقا خیلی هم خوب شد چون چیزای جدید یاد گرفتم ،، و به خودم بگم هیچ وقت دیر نیست و من از همین الان میتونم تغییرات رو شروع کنم ..
و اهرم و رنج و لذت رو چند روزه تنظیم کردم و دارم یوگا و زبان تمرین میکنم و البته با رعایت قانون تکامل ،، و یه کانال یوتیوب هم دارم که دارم روش کار میکنم که البته در موزد ورزش نیست که قبلا راجبش حرف زدم و خیلی این ایده م رو دوسش دارم ..
خب حالا من اگر ده سال یا بیست سال همینجوری قدم به قدم و اهسته اهسته پیش بزم و یوگا تمرین کنم و زبان انگلیسی کار کنم و روی کانال یوتیوبم کار کنم ،، وااااوووو من چقدر میتونم بدون عجله کردن پیشرقت کنم !!!
فقط میمونه ترسم از تهران رفتن که اونم باید تکاملی انجامش بدم و برش غلبه کنم اروم اروم ..
به نظرم به نسبت یه سری از ادم های اطرافم تغییرات خوبی رو در خودم ایجاد کردم و خب هنوزم خیلی باید روی خودم کار کنم …
خب اینم از رد پای کن از گام پنجم،، خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم.
خدایا شکرت
به نام خدای مهربان
صدویکمین تعهد
خیلی افراد هستن به خاطر ترسهاشون به خاطر نگرانی هاشون به خاطر این که نمیدونن اینده چی میشه بخاطر بی ایمانی شون دست به حرکت نمیزنن و تغییر نمیکنن
افراد زیادی هستن که استعداد و توانایی زیادی دارن اما شهامت حرکت ندارن شهامت استفاده از استعداد و توانمندیهاشونو برای رسیدن به موفقیت و پیشرفت بیشتر ندارن
به این فکر کن چرا نمیخوای تغییر کنی مریم ؟
چرا این وضعیت الانت داره تو رو ازار میده ولی نمیخوای تغییر کنی؟ ولی هنوز نمیخوای حرکت کنی تغییر کنی؟
سعی کنیم ده سال ایندمونو ببینیم سعی کنیم روندی که داریم طی میکنیم ببینیم ده سال بعد کجاییم ؟اوضاع چقدر بدتر میشه؟ اگه ما عوض نکنیم خودمونو اگه اوضاع الان داره کمی به ما فشار میاره ده سال بعد خیلی خیلی بیشتر فشار میاره وله میشیم باید بتونیم فشار ده سال بعد رو الان حس کنیم بتونیم روزای سخت و پر از فشار و الان حس کنیم که این فشارو سختی و عذاب که میخواد ده سال دیگه برای ما به وجود بیاد رو الان حسش کنیم که به ما انگیزه و انرژی بده برای حرکت کردن برای تغییر کردن
یکی از بهترین شیوه هایی که کمک میکنه تغییر کنیم که اینده رو ببینیم که داریم باهمین روند پیش میریم و ببینیم که چقدر شرایط داغون میشه چقدر از اینی که هست اوضاع بدتر میشه
الان در هر شرایطی که هستیم اگر شرایط داره خراب میشه نشونه هارو ببینیم و الان ی فکری به حال خودمون شرایط و وضعیتمون بکنیم الان باید در افکارمون باورهامون حرکت هامون تغییر ایجاد کنیم نه وقتی که اوضاع خیلی خراب شد
در تمام لحظه های زندگیمون در تمام موضوعات مختلف زندگیمون باید همیشه امادگی تغییر رو داشته باشیم باید امادگی تغییر در تمام ابعاد زندگیمونو داشته باشیم قبل از اینکه اوضاع اینقدر سخت بشه که ناتوان بشیم که بیچاره بشیم که چاره ای نداشته باشیم راهی نداشته باشیم و مجبور بشیم که ادامه بدیم هرچند که در ناتوانی مطلق هم انسان اگر بخواهد و ایمان داشته باشد و خدارا باور داشته باشد میتواند تغییرات را شروع کند و نتایج بزرگ بگیرد اما چرا بزاریم اوضاع اینقدر بد بشه؟چرا؟
ما باید حواسمون باشه جهان داره تغییر میکنه همواره وماهم باید با همون نسبت با جهان تغییر کنیم هرروز دنبال تغییر باشیم و هرروز به خودمون بگیم چیکار کنیم که بهتر از دیروز باشیم تو چه قسمتی از زندگیمون باید تغییر ایجاد کنیم که اوضاع بدتر نشه و اوضاع خیلی عالی تر بشه
نشانه هارو ببینیم خداوند وجهان هستی از طزیق نشانه همواره با ما صحبت میکنن ما باید هر لحظه به خودمون و افکار و رفتارو ذهنمون اگاه باشیم تا حواسموپ جمع باشه بتونیم نشانه هارو ببینیم
خدایا ایمانمو به خودت قوی کن و منو به مسیر درست هدایت کن امین