اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
در این فایل استاد در مورد اینکه آدمها در چه زمانی تغییر میکنند صحبت کردند و من جزو اون کسانی هستم که با دیدن نشانه ها شروع به تغییر میکنم
اصلاً همین که من این پروژه روز شمار زندگی رو شروع کردم به دلیل این بود که چند تا نشونه و تضاد برام بوجود اومد (برای چشمم و زانوم درد گرفته بود) واقعاً از خداوند خواستم که شخصیتم تغییر کنه و اول از پروژه گام به گام شروع کردم و بعدش هدایت شدم به روز شمار تحول زندگی من .
من با اینکه خیلی وقته عضو سایت عباسمنش هستم ولی کار کردنم به صورت خیلی متمرکز نبوده و بیشتر به صورت مسکن بوده ، بهونه ام این بوده که من سه تا بچه پشت سرهم دارم ولی در این سایت کسانی رو دیدم که 4 تا بچه دارند و اصلأ همین بچه ها باید دلیل من برای تغییر باشند تا زمانی که بزرگ شدن منو الگوی خودشون قرار بدن با این وجود همیشه سعیمو کردم که داخل سایت باشم و به همین دلیل شروع کردم که این دوره های رایگان رو شروع کنم و بتونم اساسی شخصیتمو تغییر بدم که خدارو شکر در همین چند هفته نشونه های خوبی دیدم و دیروز در چند تا مورد کوچیک من آسون شدم برای آسونی ها، مواردی کوچیک بود یکی اینکه من رفته بودم از همسایمون چیزی بگیرم ولی چون همسایه یکم طولش داد همون موقع مامور پست برامون بسته آورد و قبل از اینکه زنگ خونمون رو بزنه من بسته رو تحویل گرفتم و این برام اهمیت داشت چون نشون داد که من در زمان مناسب در مکان مناسب بودم .
یک مورد دیگه: چون یکی از خواسته های من خریدن خونه هست دو روز پیش همسرم داشت اخبار گوش میداد با اینکه اون فرد کلی حرف زد ولی من فقط کلمه مسکن رو شنیدم و گفتم خدایا شکرت این نشونه است و خدا شاهده در این دو و سه روز زانوم خوب شده طوریکه من دیروز کلا سرپا بودم و کلی کار انجام دادم و در دوره خانه تکانی ذهن هم خدا رو شکر قسمت پایینی چشمم که زخم و قرمز شده بود خدا رو شکر خوب شد و اینا داره این باور رو در من قوی میکنه که همون طور که تاول پایین چشمم و زانو دردم در این مدت کوتاه و بدون اینکه من دکتر خاصی برم خوب شدن همه چیز به همین راحتی و البته با کنترل ذهنم حل میشه .
من باور های محدود کننده زیادی در مورد توحید ، سلامتی ، روابط و ثروت دارم الان بهتر از قبل هستم ولی تصمیم گرفتم که باید در این موارد هر روز بهتر بشم ،من یا باید اساسی تغییر کنم و یا اینکه بمیرم .
اینکه من ببینم با این باور هایی که الان دارم در 10 سال آینده کجا خواهم بود این برای من یک اهرم رنجه و من باید با تغییر باور هام اونو به اهرم لذت تبدیل کنم .
میخوام اهرم رنج و لذت رو اینجا برای خودم بنویسم :
اهرم رنج: من در 10 سال دیگه اگر باورهام در حوزه توحید ، سلامتی و روابط و ثروت تغییر نکنه چه وضعیتی رو خواهم داشت ؟
من یک فرد تنها و افسرده خواهم بود که همش به این فکر میکنم که چه جوری به این زندگی پر از نکبت خاتمه بدم .
من باید همش پام توی دکترا باشه و کلی پول رو اونجا هزینه کنم تازه اگه پول داشته باشم وگرنه که باید در خفت و خواری و تنهایی بمیرم و جهنم رو در این دنیا و اون دنیا تجربه کنم .
همسرم از من دور میشه چون من خودم باعثش میشم و اون منو تنها میزاره و بهم خیانت میکنه.
بچه هام ازم بیزار میشن و آرزوی مرگ منو میکنن.
خانواده ام و دوستان و اطرافیانم چون من پولی ندارم و براشون دست و پا گیرم منو ترد میکنن و من تنها میمونم.
اهرم لذت : اگر من باورهامو تغییر بدم در 10 سال دیگه چه جایگاهی خواهم داشت ؟
چون من باورهای توحیدیم قوی شدن همیشه آرامش خواهم داشت و یک فرد قوی میشم و همه به دنبال ارتباط برقرار کردن با من خواهند بود و هر جا برم انرژی مثبت و آرامش رو اونجا پخش میکنم
همسرم و بچه هام عاشق من و شیفته ی شخصیت قوی و محکم من میشن و بچه هام منو الگوی خودشون قرار میدن .
من یک فرد کاملاً سالم و شاد و با انرژی مثبت خواهم بود و همه میخوان که زمان بیشتری رو با من بگذرونن ولی من بخاطر اینکه از ارتباط با خدای خودم لذت میبرم برای خودم تنهایی لذت بخش رو هم فراهم میکنم.
من چون باور های ثروت سازم بهتر میشن و ثروت زیادی رو به دست میارم و به تمام نقاط دنیا که از آرزوهای منه سفر میکنم و نشانه های قدرت پروردگارم رو همه جا می بینم.
و در یک کلام بهشت رو هم در این دنیا و هم در آخرت تجربه خواهم کرد .
خدایا من فقط تو رو می پرستم و فقط هم از تو کمک میخوام ، خدایا منو به راه راست راه کسانی که به اونها نعمت دادی هدایت کن نه گمراهان .
تبریک بهت میگم و تحسینت میکنم که عالی تونستی اهرم رنج و لذت را کامنت کنی امیدوارم هر روز مرورش کنی و باعث تغییرات اساسیت بشه وبیایی از موفقیتها برامون بنویسی
اول به خودم میگم باید بیام از اهرم و رنج و لذت را بنویسم و مرورش کنم و تغییرات لازم را درجهت رسیدن به خواسته هام برسم
ایاک نعبد و ایاک نستعین
هر خیری بر ما نازل کنی به آن سخت محتاجیم
خدایا خودت راه ثروت و سلامتی و سعادتمندی و عشق را برامون هموار کن ماسعی میکنیم در این مسیر و سایت باشیم بشنویم و بخونیم و کامنت بزاریم و هرروز تمرین کنیم و تعهد داشته باشیم ،خودت یاریمان ده
دوست عزیز بازهم ممنونم در پناه خداوند یکتا شاد و پیروز و سعادتمند باشید
با سلام خدمت همه ی عزیزان . ما همواره باید در حرکت باشیم همواره چالشی برای حل داشته باشیم ، من خودم از همون ابتدا همیشه دنبال چالش بودم مثلا همیشه تو دانشگاه با استادی درسو برمیدارم که همه می گن خیلی سخت می گیره ، چون این اعتماد به نفس درمن ایجاد شده که از پس هرکاری برمیام ، بدون مساله زندگی دنیا واقعا بی معنیه ، مثلا من یه مدتی در بچگی همیشه بازی های کامپیوتری می کردم و خیلی وقتا می شد که می خواستم رمز تقلب اون بازی هارو بزنم و بعد از این کار خیلی خسته کننده می شد واسم اون بازی چون به هرچی که می خواستم رسیده بودم دیگه هیچ چالشی وجود نداشت . کم کم خودم اینو متوجه شدم که باید خودم از اول همه چی رو بسازم و مسائل رو حل کنم به این ترتیبه که خیلی لذت می برم از بازی .
زندگی ما هم همینه غیر از این نیست که باید همیشه جاری باشیم و در یک نقطه توقف نکنیم ، ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست…
روز پنجم سفرنامه شروع با فایل تغییر شخصیت جسارت می خواهد.
خداوندا تورا شاکرم به خاطر اینکه مرا هر دم وهر لحظه هدایت می کنی و من را همان طور که می خواهم می خواهی به سمت عوامل پیشرفتم هدایت می کنی.
می دانم که تو بهتر از من خواهان تغییر من و کسب تجربه های بیشتر و لذت بخش تر برای من هستی.
می دانم که تو خودت مشتاق تر از من برای حرکت و لذت بردن هستی.
می دانم وقتی می بینی اینگونه مشتاق حرکت و تغییر هرچه بیشتر شرایط هستم بیشتر و بیشتر هدایتم می کنی.
پروردگارم من هنوز و هنوز مشتاق هستم و هرروز دلم می خواهد بیشتر تغییر کنم، هرروز می خواهم بهتر ببینم،بهتر درک کنم، بهتر تصمیم بگیرم، ارام تر باشم وفقط به تو وصل شوم.
دلم می خواهد با تو باشم، به چیز های خوب فکر کنم، نگرشم زیبا و با حس و حال خوب باشد.
می خواهم رها باشم از همه قید و بند ها و چقدر زیباست رها بودن و تجربه کردن.
چقدر زیباست، نگاه زیبا داشتن.
چقدر زیباست، زیبا فکر کردن.
و چه شور و شوقی از این همه زیبایی به وجودت تزریق می شود.
دلم می خواهد فقط بنویسم از زیبایی ها و لذت ببرم از ان ها.
دلم می خواهد فقط با تو باشم…
نمی دانم چگونه این حالم را توصیف کنم فقط می دونم این فایل استاد خیلی چیز هارو برام یاداروی کرد.
اینکه من چه می خوام، اینکه شرایط هر چقدر خوب و هر چقدر بد باید تغییر کنه، چون من مشتاق تغییرم، من مشتاق حرکتم، مشتاق یک جا نشستن نیستم.
باید ببینم اگر با این روند ادامه دهم ایا اینده به مزاق من خوشه یا نه؟
باید ببینم منکه اشتیاق تغییر دارم پس چرا بعضی ازمواقع شیطونی می کنم و یک تعهد پا برجا نمیدم و بهش عمل نمی کنم؟
چرا جسارت به خرج نمیدم و خودمو ثابت نمی کنم؟
من خیلی دوست دارم که حال هرروزم از روز قبلم بهتر باشه پس باید به اصل بچسبم، باید فرعیات رو از زندگیم حذف کنم، باید ورودی ها زندگیمو کنترل کنم، باید با ادمای زیبا اندیش رفت و امد کنم و در یک کلام باید تغییر کنم زیرا دلم می خواد ده سال اینده سرمو بالا بگیرم و بگم من تونستم اونم با کمک خدام و این تغییر اولش یک ایمان یک شجاعت و تعهد بزرگ می خواد که قول بدی بهش پایبند باشی.
واقعا این سوال برام پیش اومده که چرا مشتاقی ولی حرکت نمی کنی؟
چرا این قدر می گذاری شیطونه گولت بزنه؟
چرا به نشونه هایی که خدا برات می فرسته توجه نمی کنی؟
می دونی چرا؟؟
چون ایمانت ضعیفه،چون می ترسی،چون شجاعت نداری،چون تکلیفت با خودت مشخص نیست که می خوای یا نمی خوای؟
یا اگه می خوای چرا تنبلی می کنی؟چرا می ترسی؟
پس یک جهادی اکبر راه بنداز که حتی برا خودتم سابقه نداشته باشه چه برسه برا بقیه.
سعی کن داخل بهترین شرایط هم دنبال تغیبر باشی،سعی کن اینده رو با این روال که داری میری ببینی،ایا ازش راضی هستی یا نه؟ ایابه مزاقت خوش میاد یانه؟
یک جهادی بزرگ راه بنداز.
تو می تونی،مطمئن باش فقط قدم بردار و به خدا توکل کن تقوا پیشه کن و خودتو از ادما ها شرایط و افکار منفی دور کن.
یادت باشه که نیازی نداری که از فردا با وجود شرایط و امکانات بهتر شروع کنی،تنها چیزی که الان نیاز داری ایمانه،ایمان که بعدش امید میاد و بعدش احساس خوب و همین احساس خوب،همین اطمینانی که پیدا می کنی چه غوغایی که نمی کنه.
اون وقته که وقتی خداوند همت تو رو می بینه دست به کار میشه میاد با اوردن دستاش مثل ادما، اتفاقات و امکانات هر روز بیشتر از دیروز هدایتت می کنه زیرا تو بهش ایمان داری،زیرا تو شجاعی و مشتاق کسب تجربه های شگفت انگیز تر هستی.
خداوندا من همین جا از همین امروز تعهد میدم که دیگه دنبال رمان و فیلم هایی که به من لطمه می زنن نرم،تعهد میدم که فرعیات رو از زندگیم حذف کنم،تعهد میدم که پای احساس خوبم باشم و تاجایی که می تونم برای بدست اوردن این احساس برای هر لحظه و هر ثانیه تلاش کنم.
قول میدم که به کارهایی بپردازم که احساس خوب به من بده،قول میدم که نگرش خوبی نسبت به ادم ها داشته باشم زیرا بخشی از وجود توهستن و من وقتی بهشون نگاه می کنم تورو در اون ها می بینم.
تعهد میدم که به خودم احترام بزارم،به خودم ظلم نکنم،با احساس بد و فکر ها وترس هایی که از بی ایمانی میاد.
قول میدم که فقط به تو ایمان داشته باشم،نترسم،صبر داشته باشم و هر دقیقه به دنبال تغییر و بهتر کردن خودم باشم.
قول میدم به بقیه کاری نداشته باشم،با همه در صلح باشم و ادم هارو ببخشم.
قول میدم که فکر نکنم رقیبی برای من وجود داره چون می دونم که هر کس خودش شرایط زندگیش رو رقم می زنه و من هم می تونم مثل اون شخص باورهایی داشته باشم که از اون هم بهتر باشه و فقط به دنبال تحسین بقیه باشم هرچند که می دونم این بهتر نبودنه از کمبود عزت نفس میاد.
قول میدم هر روز با خودم تکرار کنم که من ارزشمندم من لایق بهترین ها هستم و همین که تو منو از همه بیشتر دوست داری و هدایتم کردی و می کنی برام کافیه.
قول میدم برای تغییر خودم داخل هر زمینه ای جسارت به خرج بدم.
قول میدم نظر بقیق برام مهم نباشه حتی بابام که از همون بچگی نظرش مهم ترین اصل زندگیم بوده چون من درس می خوندم واسه رضایت بابام بود کار می کردم برای رضایت بابام بود و الان می خوام برا خودم زندگی کنم نه بقیه چون ادما رو نمیشه تغییر بدی و حتی اگه بهترین کار رو هم بکنی اگه به مزاقشون خوش نیاد باهات مخالفت می کنن.
قول میدم با سرکوفت زدن به خودم،به خودم ظلم نکنم.
قول میدم به توانایی هام ایمان داشته باشم و خودمو و خدای خودمو دست کم نگیرم.
قول میدم مثبت فکر کنم و تا جون و اشتیاق دارم در راه راست راه انان که پروردگارم به ان ها نعمت دادی نه ان ها که بر ان ها غضب کردی قدم بردارم.
خداوندا به من کمک کن که در این را ثابت قدم باشم که جز تو یار و یاوری نداری، تو فقط پشتیبان من هستی.
تغییر کردن واقعا جسارتی بزرگ می خواهد،من می خواهم در سبک زندگیم تغییراتی رو به بهبود ایجاد کنم همچنین در شغلم ،تا در 10سال آینده در اینجایی که هستم نباشم می دونم راه دراز تجربه های جدید در پیش روی م هست از رب مهربانم می خواهم هدایتم کنه یارییم کنه این مسیر رسیدن به خواسته هام رو به بهترین وآسان ترین روش طی کنم و این مسیر برام پر از شادی و لذت باشه
واز فرمانروای م میخوام به من جسارت تغییر کردن بسوی خواسته های که به نفع منه بهم عطا کنه
امروز حالم فوق العاده است. استاد تو یکی از فایلا گفتید عباس منش تو فوق العاده ای ! حالا این مونده نوک زبونم. عباس منش تو فوق العاده، افتخار میکنم که عضو خانواده ی گروه تحقیقاتی عباس منش هستم.مدام به فایل ها گوش میدم و تمام تلاشمو میکنم که به هیچ چیز عادت نکنم و مدام تغییر کنم. بقول بزرگی “یک مومن نباید به هیچ چیز عادت کنه.” حتی به اذکار نمازش. یعنی اگه یه هفته میگی سبحان ربی العظیم و بحمده” هفته ی دیگه ذکرتو عوض کن. سه بار بگو سبحان الله.
برنامه ریختم که همیشه حالم خوب باشه، هر موقع حالم بده تکنیکی که استفاده میکنم اینه که با خدای خودم حرف میزنم. رامبد توی برنامه خندوانه همش میپرسید» چجوری حالتو خوب میکنی؟ تکنیک من اینه. همیشه جواب داده ها. کار های دیگه هم انجام میدم: دوش آب سرد- موزیک و …
همه ی تلاشم اینه که فرکانس خوبی بفرستم به جهان و باور نکردنیه که قوانین شده جزئی از زندگیم. از قانون جذب وقتی که درس رو بلدم استفاده میکنم یا قانون توجه وقتی که سر کلاس هستم تا درس رو کامل متوجه بشم و خلاصه تمام درسامو در عمل بکار میگیرم اما هنوز قوانین به ناخودآگاهم توی خواب نرسیده … . در کل در مورد ناخودآگاهم باید خیلی بیشتر کار کنم.
و اما در خصوص این فایل:
باورم نمیشه دقیقا مثالی که زدید رو عیناً تجربه کردم. اتفاقات عجیب و غیر قابل باور از در و دیوار واسم میریزه. جاییکه منطق میگه این دیگه نمیشه ولی دل میگه همینه. من 3 سال پیش تابستون که توی خدمات کامپیوتری کار میکردم در کمتر از دو ماه از شاگردی خسته شدم و با اینکه در آمد بالایی داشتم اما زدم بیرون. اون موقع آرزو داشتم که خودم مغازه ی مستقل داشته باشم و سال بعد دوباره تابستون یک مغازه نیمه مستقل و مشترک باز کردم. اما دوباره بعد از یک هفته اون رو هم بیخیال شدم. دلیلش دقیقا همین بود که من نشونه ها رو دیدم، قرض بالا آوردم و درآمدم خصوصا کم شد و …. دقیقا وقتی آیندمه این کارمو ترسیم کردم متوجه شدم که باید تغییر کنم. شاید باور نکنید اما همون مواقع بود که رفتم سراغ صاحب کارم که پیشش کار میکردم. دیدم که مغازه شو از توی خیابون اصلی برده توی کوچه و به گفته ی خودش درآمدش کم شده و از کارش خیلی ناراضی بود و دقیقا گفت :” برای استخدام توی یک اداره اقدام کردم ” خیلی عجیبه. تجربه هامون بسیار مشترکه.
واقعا وقتی این فایل رو شنیدم شگفت زده شدم و بابت این کنکاش درونی از شما سپاسگذارم اینکه فهمیدم تغییراتی داشتم توی زندگیم که اینقدر به پیشرفت من کمک کرده.
وقتی به دور و برم نگاه میکنم باز میبینم کسایی رو که دارن زیر چرخ های جهان له میشن ولی ترس از تغییر دارن. پر رنگ ترین فردی که میبینم پدرمه، خیلی جالبه که با اینکه درآمد بنگاهش بسیار بسیار کم شده و اصن دیگه منبع درآمدش به حساب نمیاد هیچوقت نخواسته تغییر کنه و من دارم نشونه های تغییر رو میبینم ولی اون هنوز مقاومت میکنه. منی که 16 سالم بیشتر نیست به واسطه ی خداوند کلید گنجینه های آگاهیشو به دست گرفتم و به این آگاهی رسیدم که میتونم رفتار تمام اطرافیانم و تحلیل کنم. من بار ها و بارها تصمیم گرفتم که مادر و پدرمو تغییر بدم اما هیچ وقت نصایح بسیار ارزشمند پدرم یادم نمیره که گفت: هر چی میدونی مال خودته تا وقتی نتیجه ای نگرفتی در مورد آگاهی هات صحبت نکن، توی جمع خودتو انگشت نما نکن (فک کنم این تیکه اشتباهه و باعث شده که تجربیاتم رو با بقیه به اشتراک نزارم) و هیچ وقت سعی نکن بزور کسی رو تغییر بدی چون اگه تموم دنیا هم باهات بشن نمیتونین اون رو تغییر بدی.
و از اون روز این پندها و خیلی از پند های دیگه ارزشمند پدرم و آویزه ی گوشم کردم و سعی نکردم کسی رو با زور تغییر بدم. و همواره بدنبال قوانین و عمل باشم تا حرف.
اما من هنوز روز های بسیار سختی دارم و روز هایی دارم که حالم بده ولی سریع به خودم میگم که حتما فرکانس اشتباهی فرستادم و نباید قدرت احساساتم رو از دست بدم.
همواره سپاسگذارم خداوندم بابت سلامتیم، خانواده ام، شهرم، کشورم، گروه تحقیقاتی عباس منش، استاد گرانقدرم که دستی از خدا بود تا شاه کلیدی باشه برای اینکه فکرشو بخونم، و بی نهایت آیه ی دیگه باید سپاسگذارشون باشم. پروردگارا یاریم ده تا به الهاماتت عمل کنم و هدایت شوم و هر چه بیشتر تو که سرچشمه عشقی درک کنم. خدا جونم دوســــــــت دارم … .
درود بر تو و پدر محترمتون عجب نصیحت عالی کرد بابات قانون و نمیدونست ولی تجربه بهش درس قشنگی داد،که تونست نصیحت کلیدی،بهتون بکنه دقیقا همینطوره من خودم یکی از دلایل مشکلات و فشارهای رشد،نکردنم درصورت مطالعه وتمرین زیاد نشتی انرژی زیاد داشتم یکیش همین بود خواستم اطرافیانم عزیزام بامن تغییر کنن حس دلسوزی که با قانون خدا منافات داره نتیجه معکوس میده موفق باشی،دوست خوبم هرچند کامنت شما مال هشت ساله پیشه ولی نصیحت پدرانه ات برام خیلی لذت بخش بود چون خودم نشتی انرژی شو لمس کردم گفتم زیر کامنتتون پاسخ بدم تا حالم خوب بشه
با وجود بیش از 4 سال پیش که این کامنت رو گذاشتم واقعا مرورش برام لذت بخش بود و یادآور خاطرات زیبایی بود خدا رو صد هزار مرتبه شکر نتایج فوق العاده ای گرفتم و بعد از 4 سال وارد رشته موردعلاقه ام در دانشگاه شدم بعد از دو سال تلاش و شکست های عجیب و در حال حاضر بعد از موفقیت های عجیب تر مثل معدل الف شدن و 6 برابر شدن سرمایه و درآمدم واقعا خوشحالم و سپاسگزار خدای منانم
خیلی از باورهام رو مدیون همون دوران حساس ساخت باورها 16 17 سالگی بودم اکثر ساعات شبانه روز فایل ها تو گوشم بود و عمل بهشون عادتم شده بود.
استاد مگه نمیگید که هر کسب و کاری پتانسیل ثروت رو داره و تو هر کاری میشه ثروتمند شد فقط باید رو باورهات کار کنی؟پس چرا میگید شغلتون رو تغییر بدید؟چرا تو همون کلوپ نموندید و رو باورهاتون کار نکردید؟
دوست عزیز استاد توضیح دانند که به این دلیل در آن شغل نماندند که چیزی برای یاد دادن و پیشرفت کردن برایشان نداشت و قرار است شغل، نه فقط برای پول بلکه برای رشد در تمام جنبه ها باشد.
با سلام و تشکر از دیدگاه تون بنظر من اینکه استاد میگن شغل و عوامل بیرونی ربطی به پیشرفت و ارتقای مالی ما نداره این نیست که حتما ما تو یه شغلی بمونیم و تغییر نکنیم بنظر من وقتی ما باورهامونو تغییر میدیم و باورهای درستی که برای پیشرفت مالی نیاز هست رو در خودمون ایجاد میکنیم همه چی همسو و هم جهت و در راستای پیشرفت مالی ما قرار میگیره و ذهن و زندگی ما طبق اون باورها برنامه ریزی میشه و این تغییراتی که در وجود ما شکل گرفته باعث میشه که تغییراتی در زندگی ما به وجود بیاد،حالا یا شغلمون رو عوض میکنیم یا محل زندگیمون حتی و خیلی چیزای دیگه و شایدم تغییراتی که منجر به توسعه همون شغل و خیلی چیزای دیگه …،و اینها تقریبا به صورت اتوماتیک انجام میشه انگار که داره به ما الهام میشه و در پایان از استاد عباس منش نهایت سپاسگزاری و تشکر رو دارم که مطمئنا تاثیر بسیار بزرگی دارن تو کره زمین از خودشون روی زندگی مردم میذارن و قطعا این باعث میشه که از این هم فراتر و فراتر بروند…
واقعا از صمیم قلب براتون بهترینها را ارزو میکنم چرا که حقیر با اشنایی سایت شما با اینکه مدت بیش ار دو سال فقط یه مرده متحرک و یه موحود بی روح بودم بودم تونستم دوباره به زندگیم برگردم قابل ذکر اینکه هیچ کدوم از فرمایشات و تمریمهای اسناد را هنور اجرا نکردم فقط مطالعه کردم نا به باور برسم بعد که خدا را شکر بجز رسیدن به باور تحول شگرف توی روح و جانم ایجاد شده تازه احساسمیکنم اری میشود ریبا زندگی کرد …رحمت و لطف خدا بر شما و همه پاکدلان زنگیتون همیشه سبر و شاد باد
حدود دو سال هستش که عضو سایت هستم. تغییرات روحی و جسمی زیادی طی این دو سال برام اتفاق افتاده ( مثل همه دوستان) و تغییرات مالی هم بوده ولی برام خیلی چشمگیر نبوده، به همین دلیل دیروز خیلی رفته بودم تو نداشته ها و ناخواسته ها و نجواها و در ننیجه حال و احساس بد. همینجوری که سعی میکردم به احساس خوب برسم یه لحظه خداوند یه زمین فوتبال بزرگ نشونم داد، و این کمک خداوند و با تغییر افکارم، که در زیر اشاره میکنم، حال و احساسم خیلی خیلی عالی شد.
خدا با من اینجور حرف زد: ببین حبیب یه تیم فوتبال از ۱۱ بازیکن اصلی و ۷ بازیکن ذخیره تشکیل شده. بازیکنی که به نظر مربی رو نیمکت میشینه به این دلیل نیست که توانایی و استعداد نداره. نباید بازی کنه و اون یار ذخیره هم ناراحت نمیشه و نمیگه اااه این چه بازیه؟ این چه زندگیه؟
اون به توانایی خودش اعتماد داره، خودش رو دوست داره، و اگه الآن در جایگاه بازیکن و تو زمین نیست، از این موقعیت برا شناخت نقاط قوت و ضعف حریف استفاده میکنه (رو خودش کار میکنه) و آماده هست تا به موقع بره تو زمین. اگه این بازی نشد بازی بعدی. اون بازیکن ذخیره اصلا نگران نیست و به توانایی خودش شک نمیکنه، به مربیش شک نمیکنه، فقط تلاش میکنه مهارتش رو بالاتر ببره.(رو باورهاش کار میکنه و ترمز ها و گاز رو پیدا میکنه).
وقتی از این زاویه به مسائل و تضادها و خواسته هام نگاه میکنم صادقانه احساسم خیلی عالی میشه و اشتیاقم برا ادامه مسیر بیشتر.
از شما دوستان و استاد بسیار سپاسگزارم. این آگاهی ها رو، این انرژی و احساس خوب رو از خودتون گرفتم و به خودتون برمیگردونم.
سلام بر دوستان بااینکه میدونم باید تغییر کنم وهدفم رو مشخص کردم وخیلی از ورودی هارو کنترل کردم هنوز مهارت کنترل گفتگوهای ذهنی رو اونجوری که باید درست انجام بشه رو موفق نشدم باتمام وجودم دارم تلاش میکنم بتونم ذهنم رو هماهنگ کنم ب اون هدفم تمام تمرکزم در هرلحظه در حال ایده پردازی برای اون مسیری که میخواهم قرار بگیرم میذارم خدایا به امید خودت که هرروز کمکم میکنی هم زیبا زندگی کنم وهم جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن قرار دهم خدایا میلیارد بار شکرت موفق و پیروز باشین
سلام استاد و خانم شایسته مهربان و همه عزیزان
روز پنجم روزشمار تحول زندگی من
در این فایل استاد در مورد اینکه آدمها در چه زمانی تغییر میکنند صحبت کردند و من جزو اون کسانی هستم که با دیدن نشانه ها شروع به تغییر میکنم
اصلاً همین که من این پروژه روز شمار زندگی رو شروع کردم به دلیل این بود که چند تا نشونه و تضاد برام بوجود اومد (برای چشمم و زانوم درد گرفته بود) واقعاً از خداوند خواستم که شخصیتم تغییر کنه و اول از پروژه گام به گام شروع کردم و بعدش هدایت شدم به روز شمار تحول زندگی من .
من با اینکه خیلی وقته عضو سایت عباسمنش هستم ولی کار کردنم به صورت خیلی متمرکز نبوده و بیشتر به صورت مسکن بوده ، بهونه ام این بوده که من سه تا بچه پشت سرهم دارم ولی در این سایت کسانی رو دیدم که 4 تا بچه دارند و اصلأ همین بچه ها باید دلیل من برای تغییر باشند تا زمانی که بزرگ شدن منو الگوی خودشون قرار بدن با این وجود همیشه سعیمو کردم که داخل سایت باشم و به همین دلیل شروع کردم که این دوره های رایگان رو شروع کنم و بتونم اساسی شخصیتمو تغییر بدم که خدارو شکر در همین چند هفته نشونه های خوبی دیدم و دیروز در چند تا مورد کوچیک من آسون شدم برای آسونی ها، مواردی کوچیک بود یکی اینکه من رفته بودم از همسایمون چیزی بگیرم ولی چون همسایه یکم طولش داد همون موقع مامور پست برامون بسته آورد و قبل از اینکه زنگ خونمون رو بزنه من بسته رو تحویل گرفتم و این برام اهمیت داشت چون نشون داد که من در زمان مناسب در مکان مناسب بودم .
یک مورد دیگه: چون یکی از خواسته های من خریدن خونه هست دو روز پیش همسرم داشت اخبار گوش میداد با اینکه اون فرد کلی حرف زد ولی من فقط کلمه مسکن رو شنیدم و گفتم خدایا شکرت این نشونه است و خدا شاهده در این دو و سه روز زانوم خوب شده طوریکه من دیروز کلا سرپا بودم و کلی کار انجام دادم و در دوره خانه تکانی ذهن هم خدا رو شکر قسمت پایینی چشمم که زخم و قرمز شده بود خدا رو شکر خوب شد و اینا داره این باور رو در من قوی میکنه که همون طور که تاول پایین چشمم و زانو دردم در این مدت کوتاه و بدون اینکه من دکتر خاصی برم خوب شدن همه چیز به همین راحتی و البته با کنترل ذهنم حل میشه .
من باور های محدود کننده زیادی در مورد توحید ، سلامتی ، روابط و ثروت دارم الان بهتر از قبل هستم ولی تصمیم گرفتم که باید در این موارد هر روز بهتر بشم ،من یا باید اساسی تغییر کنم و یا اینکه بمیرم .
اینکه من ببینم با این باور هایی که الان دارم در 10 سال آینده کجا خواهم بود این برای من یک اهرم رنجه و من باید با تغییر باور هام اونو به اهرم لذت تبدیل کنم .
میخوام اهرم رنج و لذت رو اینجا برای خودم بنویسم :
اهرم رنج: من در 10 سال دیگه اگر باورهام در حوزه توحید ، سلامتی و روابط و ثروت تغییر نکنه چه وضعیتی رو خواهم داشت ؟
من یک فرد تنها و افسرده خواهم بود که همش به این فکر میکنم که چه جوری به این زندگی پر از نکبت خاتمه بدم .
من باید همش پام توی دکترا باشه و کلی پول رو اونجا هزینه کنم تازه اگه پول داشته باشم وگرنه که باید در خفت و خواری و تنهایی بمیرم و جهنم رو در این دنیا و اون دنیا تجربه کنم .
همسرم از من دور میشه چون من خودم باعثش میشم و اون منو تنها میزاره و بهم خیانت میکنه.
بچه هام ازم بیزار میشن و آرزوی مرگ منو میکنن.
خانواده ام و دوستان و اطرافیانم چون من پولی ندارم و براشون دست و پا گیرم منو ترد میکنن و من تنها میمونم.
اهرم لذت : اگر من باورهامو تغییر بدم در 10 سال دیگه چه جایگاهی خواهم داشت ؟
چون من باورهای توحیدیم قوی شدن همیشه آرامش خواهم داشت و یک فرد قوی میشم و همه به دنبال ارتباط برقرار کردن با من خواهند بود و هر جا برم انرژی مثبت و آرامش رو اونجا پخش میکنم
همسرم و بچه هام عاشق من و شیفته ی شخصیت قوی و محکم من میشن و بچه هام منو الگوی خودشون قرار میدن .
من یک فرد کاملاً سالم و شاد و با انرژی مثبت خواهم بود و همه میخوان که زمان بیشتری رو با من بگذرونن ولی من بخاطر اینکه از ارتباط با خدای خودم لذت میبرم برای خودم تنهایی لذت بخش رو هم فراهم میکنم.
من چون باور های ثروت سازم بهتر میشن و ثروت زیادی رو به دست میارم و به تمام نقاط دنیا که از آرزوهای منه سفر میکنم و نشانه های قدرت پروردگارم رو همه جا می بینم.
و در یک کلام بهشت رو هم در این دنیا و هم در آخرت تجربه خواهم کرد .
خدایا من فقط تو رو می پرستم و فقط هم از تو کمک میخوام ، خدایا منو به راه راست راه کسانی که به اونها نعمت دادی هدایت کن نه گمراهان .
خداوندا سپاسگزارم برای این سایت توحیدی .
سلام مهناز جان
تبریک بهت میگم و تحسینت میکنم که عالی تونستی اهرم رنج و لذت را کامنت کنی امیدوارم هر روز مرورش کنی و باعث تغییرات اساسیت بشه وبیایی از موفقیتها برامون بنویسی
اول به خودم میگم باید بیام از اهرم و رنج و لذت را بنویسم و مرورش کنم و تغییرات لازم را درجهت رسیدن به خواسته هام برسم
ایاک نعبد و ایاک نستعین
هر خیری بر ما نازل کنی به آن سخت محتاجیم
خدایا خودت راه ثروت و سلامتی و سعادتمندی و عشق را برامون هموار کن ماسعی میکنیم در این مسیر و سایت باشیم بشنویم و بخونیم و کامنت بزاریم و هرروز تمرین کنیم و تعهد داشته باشیم ،خودت یاریمان ده
دوست عزیز بازهم ممنونم در پناه خداوند یکتا شاد و پیروز و سعادتمند باشید
به نام خدا
روز پنجم سفر من
با سلام خدمت همه ی عزیزان . ما همواره باید در حرکت باشیم همواره چالشی برای حل داشته باشیم ، من خودم از همون ابتدا همیشه دنبال چالش بودم مثلا همیشه تو دانشگاه با استادی درسو برمیدارم که همه می گن خیلی سخت می گیره ، چون این اعتماد به نفس درمن ایجاد شده که از پس هرکاری برمیام ، بدون مساله زندگی دنیا واقعا بی معنیه ، مثلا من یه مدتی در بچگی همیشه بازی های کامپیوتری می کردم و خیلی وقتا می شد که می خواستم رمز تقلب اون بازی هارو بزنم و بعد از این کار خیلی خسته کننده می شد واسم اون بازی چون به هرچی که می خواستم رسیده بودم دیگه هیچ چالشی وجود نداشت . کم کم خودم اینو متوجه شدم که باید خودم از اول همه چی رو بسازم و مسائل رو حل کنم به این ترتیبه که خیلی لذت می برم از بازی .
زندگی ما هم همینه غیر از این نیست که باید همیشه جاری باشیم و در یک نقطه توقف نکنیم ، ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست…
شاد باشید و سالم و ثروتمند و جاری ?
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
روز پنجم سفرنامه شروع با فایل تغییر شخصیت جسارت می خواهد.
خداوندا تورا شاکرم به خاطر اینکه مرا هر دم وهر لحظه هدایت می کنی و من را همان طور که می خواهم می خواهی به سمت عوامل پیشرفتم هدایت می کنی.
می دانم که تو بهتر از من خواهان تغییر من و کسب تجربه های بیشتر و لذت بخش تر برای من هستی.
می دانم که تو خودت مشتاق تر از من برای حرکت و لذت بردن هستی.
می دانم وقتی می بینی اینگونه مشتاق حرکت و تغییر هرچه بیشتر شرایط هستم بیشتر و بیشتر هدایتم می کنی.
پروردگارم من هنوز و هنوز مشتاق هستم و هرروز دلم می خواهد بیشتر تغییر کنم، هرروز می خواهم بهتر ببینم،بهتر درک کنم، بهتر تصمیم بگیرم، ارام تر باشم وفقط به تو وصل شوم.
دلم می خواهد با تو باشم، به چیز های خوب فکر کنم، نگرشم زیبا و با حس و حال خوب باشد.
می خواهم رها باشم از همه قید و بند ها و چقدر زیباست رها بودن و تجربه کردن.
چقدر زیباست، نگاه زیبا داشتن.
چقدر زیباست، زیبا فکر کردن.
و چه شور و شوقی از این همه زیبایی به وجودت تزریق می شود.
دلم می خواهد فقط بنویسم از زیبایی ها و لذت ببرم از ان ها.
دلم می خواهد فقط با تو باشم…
نمی دانم چگونه این حالم را توصیف کنم فقط می دونم این فایل استاد خیلی چیز هارو برام یاداروی کرد.
اینکه من چه می خوام، اینکه شرایط هر چقدر خوب و هر چقدر بد باید تغییر کنه، چون من مشتاق تغییرم، من مشتاق حرکتم، مشتاق یک جا نشستن نیستم.
باید ببینم اگر با این روند ادامه دهم ایا اینده به مزاق من خوشه یا نه؟
باید ببینم منکه اشتیاق تغییر دارم پس چرا بعضی ازمواقع شیطونی می کنم و یک تعهد پا برجا نمیدم و بهش عمل نمی کنم؟
چرا جسارت به خرج نمیدم و خودمو ثابت نمی کنم؟
من خیلی دوست دارم که حال هرروزم از روز قبلم بهتر باشه پس باید به اصل بچسبم، باید فرعیات رو از زندگیم حذف کنم، باید ورودی ها زندگیمو کنترل کنم، باید با ادمای زیبا اندیش رفت و امد کنم و در یک کلام باید تغییر کنم زیرا دلم می خواد ده سال اینده سرمو بالا بگیرم و بگم من تونستم اونم با کمک خدام و این تغییر اولش یک ایمان یک شجاعت و تعهد بزرگ می خواد که قول بدی بهش پایبند باشی.
واقعا این سوال برام پیش اومده که چرا مشتاقی ولی حرکت نمی کنی؟
چرا این قدر می گذاری شیطونه گولت بزنه؟
چرا به نشونه هایی که خدا برات می فرسته توجه نمی کنی؟
می دونی چرا؟؟
چون ایمانت ضعیفه،چون می ترسی،چون شجاعت نداری،چون تکلیفت با خودت مشخص نیست که می خوای یا نمی خوای؟
یا اگه می خوای چرا تنبلی می کنی؟چرا می ترسی؟
پس یک جهادی اکبر راه بنداز که حتی برا خودتم سابقه نداشته باشه چه برسه برا بقیه.
سعی کن داخل بهترین شرایط هم دنبال تغیبر باشی،سعی کن اینده رو با این روال که داری میری ببینی،ایا ازش راضی هستی یا نه؟ ایابه مزاقت خوش میاد یانه؟
یک جهادی بزرگ راه بنداز.
تو می تونی،مطمئن باش فقط قدم بردار و به خدا توکل کن تقوا پیشه کن و خودتو از ادما ها شرایط و افکار منفی دور کن.
یادت باشه که نیازی نداری که از فردا با وجود شرایط و امکانات بهتر شروع کنی،تنها چیزی که الان نیاز داری ایمانه،ایمان که بعدش امید میاد و بعدش احساس خوب و همین احساس خوب،همین اطمینانی که پیدا می کنی چه غوغایی که نمی کنه.
اون وقته که وقتی خداوند همت تو رو می بینه دست به کار میشه میاد با اوردن دستاش مثل ادما، اتفاقات و امکانات هر روز بیشتر از دیروز هدایتت می کنه زیرا تو بهش ایمان داری،زیرا تو شجاعی و مشتاق کسب تجربه های شگفت انگیز تر هستی.
خداوندا من همین جا از همین امروز تعهد میدم که دیگه دنبال رمان و فیلم هایی که به من لطمه می زنن نرم،تعهد میدم که فرعیات رو از زندگیم حذف کنم،تعهد میدم که پای احساس خوبم باشم و تاجایی که می تونم برای بدست اوردن این احساس برای هر لحظه و هر ثانیه تلاش کنم.
قول میدم که به کارهایی بپردازم که احساس خوب به من بده،قول میدم که نگرش خوبی نسبت به ادم ها داشته باشم زیرا بخشی از وجود توهستن و من وقتی بهشون نگاه می کنم تورو در اون ها می بینم.
تعهد میدم که به خودم احترام بزارم،به خودم ظلم نکنم،با احساس بد و فکر ها وترس هایی که از بی ایمانی میاد.
قول میدم که فقط به تو ایمان داشته باشم،نترسم،صبر داشته باشم و هر دقیقه به دنبال تغییر و بهتر کردن خودم باشم.
قول میدم به بقیه کاری نداشته باشم،با همه در صلح باشم و ادم هارو ببخشم.
قول میدم که فکر نکنم رقیبی برای من وجود داره چون می دونم که هر کس خودش شرایط زندگیش رو رقم می زنه و من هم می تونم مثل اون شخص باورهایی داشته باشم که از اون هم بهتر باشه و فقط به دنبال تحسین بقیه باشم هرچند که می دونم این بهتر نبودنه از کمبود عزت نفس میاد.
قول میدم هر روز با خودم تکرار کنم که من ارزشمندم من لایق بهترین ها هستم و همین که تو منو از همه بیشتر دوست داری و هدایتم کردی و می کنی برام کافیه.
قول میدم برای تغییر خودم داخل هر زمینه ای جسارت به خرج بدم.
قول میدم نظر بقیق برام مهم نباشه حتی بابام که از همون بچگی نظرش مهم ترین اصل زندگیم بوده چون من درس می خوندم واسه رضایت بابام بود کار می کردم برای رضایت بابام بود و الان می خوام برا خودم زندگی کنم نه بقیه چون ادما رو نمیشه تغییر بدی و حتی اگه بهترین کار رو هم بکنی اگه به مزاقشون خوش نیاد باهات مخالفت می کنن.
قول میدم با سرکوفت زدن به خودم،به خودم ظلم نکنم.
قول میدم به توانایی هام ایمان داشته باشم و خودمو و خدای خودمو دست کم نگیرم.
قول میدم مثبت فکر کنم و تا جون و اشتیاق دارم در راه راست راه انان که پروردگارم به ان ها نعمت دادی نه ان ها که بر ان ها غضب کردی قدم بردارم.
خداوندا به من کمک کن که در این را ثابت قدم باشم که جز تو یار و یاوری نداری، تو فقط پشتیبان من هستی.
پس به امید تو…
به نام الله مهربان
سلام استاد عزیزم ومریم زیبا
تغییر کردن واقعا جسارتی بزرگ می خواهد،من می خواهم در سبک زندگیم تغییراتی رو به بهبود ایجاد کنم همچنین در شغلم ،تا در 10سال آینده در اینجایی که هستم نباشم می دونم راه دراز تجربه های جدید در پیش روی م هست از رب مهربانم می خواهم هدایتم کنه یارییم کنه این مسیر رسیدن به خواسته هام رو به بهترین وآسان ترین روش طی کنم و این مسیر برام پر از شادی و لذت باشه
واز فرمانروای م میخوام به من جسارت تغییر کردن بسوی خواسته های که به نفع منه بهم عطا کنه
الهی آمین
سلام دوستان خوبین ؟
امروز حالم فوق العاده است. استاد تو یکی از فایلا گفتید عباس منش تو فوق العاده ای ! حالا این مونده نوک زبونم. عباس منش تو فوق العاده، افتخار میکنم که عضو خانواده ی گروه تحقیقاتی عباس منش هستم.مدام به فایل ها گوش میدم و تمام تلاشمو میکنم که به هیچ چیز عادت نکنم و مدام تغییر کنم. بقول بزرگی “یک مومن نباید به هیچ چیز عادت کنه.” حتی به اذکار نمازش. یعنی اگه یه هفته میگی سبحان ربی العظیم و بحمده” هفته ی دیگه ذکرتو عوض کن. سه بار بگو سبحان الله.
برنامه ریختم که همیشه حالم خوب باشه، هر موقع حالم بده تکنیکی که استفاده میکنم اینه که با خدای خودم حرف میزنم. رامبد توی برنامه خندوانه همش میپرسید» چجوری حالتو خوب میکنی؟ تکنیک من اینه. همیشه جواب داده ها. کار های دیگه هم انجام میدم: دوش آب سرد- موزیک و …
همه ی تلاشم اینه که فرکانس خوبی بفرستم به جهان و باور نکردنیه که قوانین شده جزئی از زندگیم. از قانون جذب وقتی که درس رو بلدم استفاده میکنم یا قانون توجه وقتی که سر کلاس هستم تا درس رو کامل متوجه بشم و خلاصه تمام درسامو در عمل بکار میگیرم اما هنوز قوانین به ناخودآگاهم توی خواب نرسیده … . در کل در مورد ناخودآگاهم باید خیلی بیشتر کار کنم.
و اما در خصوص این فایل:
باورم نمیشه دقیقا مثالی که زدید رو عیناً تجربه کردم. اتفاقات عجیب و غیر قابل باور از در و دیوار واسم میریزه. جاییکه منطق میگه این دیگه نمیشه ولی دل میگه همینه. من 3 سال پیش تابستون که توی خدمات کامپیوتری کار میکردم در کمتر از دو ماه از شاگردی خسته شدم و با اینکه در آمد بالایی داشتم اما زدم بیرون. اون موقع آرزو داشتم که خودم مغازه ی مستقل داشته باشم و سال بعد دوباره تابستون یک مغازه نیمه مستقل و مشترک باز کردم. اما دوباره بعد از یک هفته اون رو هم بیخیال شدم. دلیلش دقیقا همین بود که من نشونه ها رو دیدم، قرض بالا آوردم و درآمدم خصوصا کم شد و …. دقیقا وقتی آیندمه این کارمو ترسیم کردم متوجه شدم که باید تغییر کنم. شاید باور نکنید اما همون مواقع بود که رفتم سراغ صاحب کارم که پیشش کار میکردم. دیدم که مغازه شو از توی خیابون اصلی برده توی کوچه و به گفته ی خودش درآمدش کم شده و از کارش خیلی ناراضی بود و دقیقا گفت :” برای استخدام توی یک اداره اقدام کردم ” خیلی عجیبه. تجربه هامون بسیار مشترکه.
واقعا وقتی این فایل رو شنیدم شگفت زده شدم و بابت این کنکاش درونی از شما سپاسگذارم اینکه فهمیدم تغییراتی داشتم توی زندگیم که اینقدر به پیشرفت من کمک کرده.
وقتی به دور و برم نگاه میکنم باز میبینم کسایی رو که دارن زیر چرخ های جهان له میشن ولی ترس از تغییر دارن. پر رنگ ترین فردی که میبینم پدرمه، خیلی جالبه که با اینکه درآمد بنگاهش بسیار بسیار کم شده و اصن دیگه منبع درآمدش به حساب نمیاد هیچوقت نخواسته تغییر کنه و من دارم نشونه های تغییر رو میبینم ولی اون هنوز مقاومت میکنه. منی که 16 سالم بیشتر نیست به واسطه ی خداوند کلید گنجینه های آگاهیشو به دست گرفتم و به این آگاهی رسیدم که میتونم رفتار تمام اطرافیانم و تحلیل کنم. من بار ها و بارها تصمیم گرفتم که مادر و پدرمو تغییر بدم اما هیچ وقت نصایح بسیار ارزشمند پدرم یادم نمیره که گفت: هر چی میدونی مال خودته تا وقتی نتیجه ای نگرفتی در مورد آگاهی هات صحبت نکن، توی جمع خودتو انگشت نما نکن (فک کنم این تیکه اشتباهه و باعث شده که تجربیاتم رو با بقیه به اشتراک نزارم) و هیچ وقت سعی نکن بزور کسی رو تغییر بدی چون اگه تموم دنیا هم باهات بشن نمیتونین اون رو تغییر بدی.
و از اون روز این پندها و خیلی از پند های دیگه ارزشمند پدرم و آویزه ی گوشم کردم و سعی نکردم کسی رو با زور تغییر بدم. و همواره بدنبال قوانین و عمل باشم تا حرف.
اما من هنوز روز های بسیار سختی دارم و روز هایی دارم که حالم بده ولی سریع به خودم میگم که حتما فرکانس اشتباهی فرستادم و نباید قدرت احساساتم رو از دست بدم.
همواره سپاسگذارم خداوندم بابت سلامتیم، خانواده ام، شهرم، کشورم، گروه تحقیقاتی عباس منش، استاد گرانقدرم که دستی از خدا بود تا شاه کلیدی باشه برای اینکه فکرشو بخونم، و بی نهایت آیه ی دیگه باید سپاسگذارشون باشم. پروردگارا یاریم ده تا به الهاماتت عمل کنم و هدایت شوم و هر چه بیشتر تو که سرچشمه عشقی درک کنم. خدا جونم دوســــــــت دارم … .
سلام دوست خوبم
درود بر تو و پدر محترمتون عجب نصیحت عالی کرد بابات قانون و نمیدونست ولی تجربه بهش درس قشنگی داد،که تونست نصیحت کلیدی،بهتون بکنه دقیقا همینطوره من خودم یکی از دلایل مشکلات و فشارهای رشد،نکردنم درصورت مطالعه وتمرین زیاد نشتی انرژی زیاد داشتم یکیش همین بود خواستم اطرافیانم عزیزام بامن تغییر کنن حس دلسوزی که با قانون خدا منافات داره نتیجه معکوس میده موفق باشی،دوست خوبم هرچند کامنت شما مال هشت ساله پیشه ولی نصیحت پدرانه ات برام خیلی لذت بخش بود چون خودم نشتی انرژی شو لمس کردم گفتم زیر کامنتتون پاسخ بدم تا حالم خوب بشه
سلام بر دوست عزیزم آقای دهقانی.
با اینکه چهار و نیم سال از تاریخ نوشتن کامنت تون گذشته ولی خواندن آن هنوز هم برای من لذت بخش بود و آگاهی های بسیار خوبی را به من داد.
از شما بابت این کامنت قشنگ حسابی سپاسگذار هستم.
امیدوارم هر جا هستید متمرکز بر روی نکات مثبت باشید.
سلام و درود جناب آقای بشیر احمد؛
سپاسگزار و متشکرم ازتون واقعا بزرگوارید
با وجود بیش از 4 سال پیش که این کامنت رو گذاشتم واقعا مرورش برام لذت بخش بود و یادآور خاطرات زیبایی بود خدا رو صد هزار مرتبه شکر نتایج فوق العاده ای گرفتم و بعد از 4 سال وارد رشته موردعلاقه ام در دانشگاه شدم بعد از دو سال تلاش و شکست های عجیب و در حال حاضر بعد از موفقیت های عجیب تر مثل معدل الف شدن و 6 برابر شدن سرمایه و درآمدم واقعا خوشحالم و سپاسگزار خدای منانم
خیلی از باورهام رو مدیون همون دوران حساس ساخت باورها 16 17 سالگی بودم اکثر ساعات شبانه روز فایل ها تو گوشم بود و عمل بهشون عادتم شده بود.
هر کجا هستید موفق و پیروز باشید.
سلام
احسنت به این نگرش زیبا و قابل درک
ان شالله موفق و موید باشید
درود بر شما دوست عزیز نظر لطف شماست
شما هم در پناه الله یکتا سلامت باشید.
استاد مگه نمیگید که هر کسب و کاری پتانسیل ثروت رو داره و تو هر کاری میشه ثروتمند شد فقط باید رو باورهات کار کنی؟پس چرا میگید شغلتون رو تغییر بدید؟چرا تو همون کلوپ نموندید و رو باورهاتون کار نکردید؟
توضیح بیشتری بدید..
دوست عزیز استاد توضیح دانند که به این دلیل در آن شغل نماندند که چیزی برای یاد دادن و پیشرفت کردن برایشان نداشت و قرار است شغل، نه فقط برای پول بلکه برای رشد در تمام جنبه ها باشد.
موفق باشید
سلام
اگه میشه بیشتر توضیح بدید من متوجه نشدم
چون من هم موندم تغیر شغل بدم یاندم؟
با سلام و تشکر از دیدگاه تون بنظر من اینکه استاد میگن شغل و عوامل بیرونی ربطی به پیشرفت و ارتقای مالی ما نداره این نیست که حتما ما تو یه شغلی بمونیم و تغییر نکنیم بنظر من وقتی ما باورهامونو تغییر میدیم و باورهای درستی که برای پیشرفت مالی نیاز هست رو در خودمون ایجاد میکنیم همه چی همسو و هم جهت و در راستای پیشرفت مالی ما قرار میگیره و ذهن و زندگی ما طبق اون باورها برنامه ریزی میشه و این تغییراتی که در وجود ما شکل گرفته باعث میشه که تغییراتی در زندگی ما به وجود بیاد،حالا یا شغلمون رو عوض میکنیم یا محل زندگیمون حتی و خیلی چیزای دیگه و شایدم تغییراتی که منجر به توسعه همون شغل و خیلی چیزای دیگه …،و اینها تقریبا به صورت اتوماتیک انجام میشه انگار که داره به ما الهام میشه و در پایان از استاد عباس منش نهایت سپاسگزاری و تشکر رو دارم که مطمئنا تاثیر بسیار بزرگی دارن تو کره زمین از خودشون روی زندگی مردم میذارن و قطعا این باعث میشه که از این هم فراتر و فراتر بروند…
بسیار پاسخ عالی بود
با سلام ..خدمت بنده شایسته خدا جناب اسناد عباسمنش
واقعا از صمیم قلب براتون بهترینها را ارزو میکنم چرا که حقیر با اشنایی سایت شما با اینکه مدت بیش ار دو سال فقط یه مرده متحرک و یه موحود بی روح بودم بودم تونستم دوباره به زندگیم برگردم قابل ذکر اینکه هیچ کدوم از فرمایشات و تمریمهای اسناد را هنور اجرا نکردم فقط مطالعه کردم نا به باور برسم بعد که خدا را شکر بجز رسیدن به باور تحول شگرف توی روح و جانم ایجاد شده تازه احساسمیکنم اری میشود ریبا زندگی کرد …رحمت و لطف خدا بر شما و همه پاکدلان زنگیتون همیشه سبر و شاد باد
سلام و عرض ادب
از شما کمال تشکر رو دارم بابت مطالب بسیار مفید.
درخواست دارم در صورت امکان کلیپی در خصوص تقویت ایمان به خدا در سایت قرار دهید.
طوریکه برای کسی که ضعف ایمان دارد انگیزشی قوی جهت حرکت به سوی الله ایجاد کند.
چون ابتدا باید ایمان ایجاد شود تا بعد بتوان از قدرت الهی بهره برد.
با سپاس فراوان
سلام استاد و دوستان عزیز
حدود دو سال هستش که عضو سایت هستم. تغییرات روحی و جسمی زیادی طی این دو سال برام اتفاق افتاده ( مثل همه دوستان) و تغییرات مالی هم بوده ولی برام خیلی چشمگیر نبوده، به همین دلیل دیروز خیلی رفته بودم تو نداشته ها و ناخواسته ها و نجواها و در ننیجه حال و احساس بد. همینجوری که سعی میکردم به احساس خوب برسم یه لحظه خداوند یه زمین فوتبال بزرگ نشونم داد، و این کمک خداوند و با تغییر افکارم، که در زیر اشاره میکنم، حال و احساسم خیلی خیلی عالی شد.
خدا با من اینجور حرف زد: ببین حبیب یه تیم فوتبال از ۱۱ بازیکن اصلی و ۷ بازیکن ذخیره تشکیل شده. بازیکنی که به نظر مربی رو نیمکت میشینه به این دلیل نیست که توانایی و استعداد نداره. نباید بازی کنه و اون یار ذخیره هم ناراحت نمیشه و نمیگه اااه این چه بازیه؟ این چه زندگیه؟
اون به توانایی خودش اعتماد داره، خودش رو دوست داره، و اگه الآن در جایگاه بازیکن و تو زمین نیست، از این موقعیت برا شناخت نقاط قوت و ضعف حریف استفاده میکنه (رو خودش کار میکنه) و آماده هست تا به موقع بره تو زمین. اگه این بازی نشد بازی بعدی. اون بازیکن ذخیره اصلا نگران نیست و به توانایی خودش شک نمیکنه، به مربیش شک نمیکنه، فقط تلاش میکنه مهارتش رو بالاتر ببره.(رو باورهاش کار میکنه و ترمز ها و گاز رو پیدا میکنه).
وقتی از این زاویه به مسائل و تضادها و خواسته هام نگاه میکنم صادقانه احساسم خیلی عالی میشه و اشتیاقم برا ادامه مسیر بیشتر.
از شما دوستان و استاد بسیار سپاسگزارم. این آگاهی ها رو، این انرژی و احساس خوب رو از خودتون گرفتم و به خودتون برمیگردونم.
خدایا ممنون که دستم رو گرفته ای.
سلام خدمت دوست عزیزم آقای ابراهیم زاده عزیز.
کامنت تون خیلی قشنگ و زیبا بود برای من خیلی آگاهی های خوبی داشت از شما ممنونم که این کامنت زیبا رو نوشتید.
هر جا هستید متمرکز بر بروی نکات مثبت باشید.
سلام بر دوستان بااینکه میدونم باید تغییر کنم وهدفم رو مشخص کردم وخیلی از ورودی هارو کنترل کردم هنوز مهارت کنترل گفتگوهای ذهنی رو اونجوری که باید درست انجام بشه رو موفق نشدم باتمام وجودم دارم تلاش میکنم بتونم ذهنم رو هماهنگ کنم ب اون هدفم تمام تمرکزم در هرلحظه در حال ایده پردازی برای اون مسیری که میخواهم قرار بگیرم میذارم خدایا به امید خودت که هرروز کمکم میکنی هم زیبا زندگی کنم وهم جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن قرار دهم خدایا میلیارد بار شکرت موفق و پیروز باشین