اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان عزیز و تمام دوست های هم فرکانسی ام امروز روز پنچم سفر نامه من است من هم با تمام وجودم می خواهم شخصیت و تمام رفتار های خود را و باور های جدید در خود ایجاد کنم و مثلی گفته های استادم نمی خواهم در یک شرایط و در یک موقعیت بمانم و اولین کار که در این سال انجام دادم حذف دوست ها ی منفی بود دقیقا یادم است با آن دوست ها در کنار خانه ای شان می نشستیم . در باره وصحبت می کردیم و با آن دوست ها من زیاد تر درباره قوانین و فرکانس ها صحبت میکردم یک ماه قبل تمام دوست ها را رها کردم به شمول این دو دوستم که زیاد تر درباره قوانین صحبت میکردیم . و چند وخت پیش خواستم بیبینم آن دوست های من در چی شرایط هستن اتفاق که افتاد آن دوست هایم هنوز هم در همون چوکی نشسته بودن و مرا که دیدن درباره چییز ها ی مثبت صحبت می کرد و به مجرد که دوست دیگر ما آمد دیدم با آن صحبت های منفی را شروع کردن و دوباره به چرت و پرت گفتن را شروع کردن. من یک لحظه مکث کردم و به یاد حرف استادم افتادم که ایمان عمل نیاورد حرف مفت است همه یاد دارند حرف های زیبا بزنن اما هر کس نمیتوانه آنرا عملی کنه من هم میخواهم با تمام وجودم تغییر کنم نه اینکه نقش بازی کنم می خواهم واقعا تغییر کنم و از استادم یاد گرفتم که اول باید آن حرف که می زنی را بالای خودت عملی کنی و آن وخت است که شرایط آدم ها تغییر میکنه و حتی مکان زنده گی ات تغییر میکنه
و سپاسگزار خداوند هستم که مرا د در این سایت فوق العاده عالی هدایت کرد سپاسگزارم ار استادم ار مریم جان و تمام دوست های عزیزم
امروز دومین برگ سفرنامه خودمو میخوام بنویسم. من فارغ التحصیل رشته ای بودم که علاقه ای بهش نداشتم و سالیان زیاد بیکاری منو به سمت شروع دوباره رشته ای دیگه کرد مضاف بر اینکه میخواستم درآمد بالایی داشته باشم. واسه رشته ی حقوق به امید قبولی در سردفتری و درامد بیشتر ازمون دادم از ابتدا از کنکور. دوباره رفتم دانشگاه مدرکش رو گرفتم. در حین تحصیل بابت مدرک قبلیم( رشته ای که علاقه نداشتم) استخدامی رو قبول شدم و رفتم سرکار. و هوچنان به خوندن حقوق ادامه دادم و مدرکش کارشناسی ارشد رو هم گرفتم. روزی به پیشنهاد مدیرکل که اتفاقا اونروز به شهرستان محل کار من بابت بازدید از اونجا اومده بود و متوجه مدرک حقوقم شد به اداره کل استان دعوت شدم ایندفعه در رشته ای که دوست داشتم. ولی من به این راضی نبودم چون هدف من از رشتخگه حقوق اصلا کارمندی نبود. البته اینو هم اضافه کنم که بعد ازاینکه مدرک حقوق رو گرفتم دیگه شروع کردم به مطالعه بابت آزمون سردفتری و همزمان ازمون وکالت که هرسال هم برگزار میشد. چهارسال ازمون دادم. هرسال که قبول نمیشدم به این فکر میکردم که علت عدم قبولیم چی بود و سعی میکردم اصلاحش کنم. تغییراتم رو میدیم چون رتبه ی هر سال بهتر از سال قبل بود. اطرافیانم همه منو سرزنش میکردن که بسه دیگه چقد میخونی تو که شاغلی خسته نمیشی انقد ازمون میدی؟ . ولی هدف من یک چیز دیگه بود و به اون حرفا توجهی نکردم تا اینکه بالاخره سال چهارم در ازمون وکالت قبول شدم. من سردفتری میخواستم ولی وکالت قبول شدم. با خودم گفتم خواست خدا این بوده حتما حکمتی داشته. بعدا متوجه شدم سردفتری انقد زیاد شده بود که درامدی که من ازش انتظار داشتم رو دیگه نداشت اونجا بود که فهمیدم قبولی من در وکالت بی دلیل نبوده. اچوقتی نتیجه ی آزمون وکالت اومد واسه گرفتن پروانه کاراموزی باید از کار قبل استعفا میدادم. شروع کاراموزی و عدم اطمینان از اینکه میتونم بعد از پایان کاراموزی پروانه وکالت رو هم بگیرم یا نه و استعفا از کاری که داشتم و حقوقش ثابت بود. بی تردید استعفا دادم در اوج ناباوری و تعجب بقیه که چرا کار ثابت و مطمئن رو میذارم کنار و به دنبال کاری هستم که اطمینانی به آینده اون ندارم. ولی من نشانه ها رو گرفته بودم پس باید تغییر میکردم باید ازاونجا میرفتم. حالا بعد حدود یکسال و نیم از شروع کاراموزی و رسیدن به انتها با وجود اتفاقات خوبی که واسم افتاد در این مدت ولی باز هم نگرانم از اینده. نکنه بازهم باید تغییر کنم. نکنه این راه رسیدن به رویاها نیست. خیلی تردید دارم. امیدوارم استاد منو راهنمایی کنن و همینطور دوستان دیگه. ممنونم
روز پنجم روزشمار زندگی من است. و اسم فایل نشان دهنده تمام فایلاست. تغییر جسارت میخواد.
من این روزها از خودم خیلی این سوال را میپرسم که مینا تو برای گسترش این جهان قراره چه کاری انجام بدهی.
من همیشه جسارت تغییر را داشتم و هر وقت که احساس میکردم به روزمرگی میرسم و چیزی به من اضافه نمیشه تغییر میکردم. اما خیلی از این تغییر ها از باور کمال طلبی من بوده است . و احساس میکنم به الهامات و هدایت های الهی گوش نمی کردم. اصلا بلد نبودم. من کلی تغییرات داشته ام و چیزهای جدید یاد گرفتم و توی هنر دست به هر کاری زدم اما به خاطر باورهای غلطم در مورد ثروت پولی نساختم.
به ما یاد دادن از هنر پول در نمیاد و این باور اشتباه خیلی در وجود من رخنه کرده و من از هنر پول در نمی اوردم. و درآمدم حسابداری بود. ولی چون علاقه ای به حسابداری نداشتم بعد از کلی سابقه کار کلا گذاشتمش کنار. اما از هنرم آنچنان پولی در نیاوردم.
و الان با گوش کردن فایل های استاد روی باورهام کار میکنم که از هر آنچه که دوست داشته باشی میتوانی ثروت بیافرینی . و هر روز به خودم میگم. و مطمئنم که یک روز میام به همه میگم منم تونستم. چون باور دارم که ما با باورها و فرکانس هایمان زندگی خودمان را خلق میکنیم. حالا باید به الهاماتم هم گوش کنم و هر الهامی که حال دلم را خوب کرد آن کار درست است.
و نکته جالبه این فایل اینه که همیشه نقطه ای در زندگی هست که نیاز به تغییر داره و نیاز به رشد بیشتر. من هم میخوام به گسترش جهان کمک کنم.
ممنون از آگاهی هایی که به ما میدهید. خدایا متشکرم که مرا در مسیر این آگاهی ها قرار دادی.
استاد عزیز به نکته خیلی خوبی اشاره کردید بعد از یه مدتی که روی خودم کار کردم و به شرایط نرمال زندگی رسیدم و دیگ از اون تنش ها و ناراحتی ها خبری نیست. ذهنم دوباره شروع میکنه حالا اگه یه چندتا فکر منفی هم کردی که طوری نمیشه ایقد مثبت اندیش بودی حالا اگ نگران این موضوع هم شدی که طوری نمیشه تا به خودم میام میبینم ساعتها درگیر یه موضوع پوچ شدم خیلی مهم که ما ادامه بدیم ادامه ادامه ادامه
سلام و درود بر استاد عزیزم و مریم جانم. درود خدا بر شما بزرگواران…
چه تغییری باید درخودم ایجاد کنم؟ تغییر ، باید با تعهد باشه که رخ بده، تغییر شاید در ظاهر درد داشته باشه، تغییرات ظاهری احتمالا نیاز به تغییرات بنیادی داری، اگر من خودم رو قبول ندارم و توانمندیهای خودم رو نمیبینم باید ریشه اون رو در عزت نفس و اعتماد به نفس جستجو کنم، شاید باید گامی به عقب بگذرام و ابتدا تمارینی رو انجام بدم که یادم بیاد و بفهمم که نفس من از کیست از پروردگارم را باور داشته باشم، که پروردگار من قدم به قدم همراه منه و من رو یاری میکنه، بعد که این باور رو در خودم کاشتم و هر لحظه پروردگار رو در کنار خودم دیدم، اونوقته که تونمندیهای خودم رو باور دارم و با ایمان به خودم و پروردگارم قدمهای محکم را برخواهم داشت…. بله من باید جلسه به جلسه، نکته به نکته دوره عزت نفس استاد را با جدیت انجام بدم و تغییرات را در خودم، ایجاد کنم. خدایا شکررررر در مسیر آگاهی و رشد قرار دارم.
استاد عزیز و دوستان خوبم ان شالله فراواتی، برکت سلامتی روزی هر روزتون.
من به خودم قول دادم که در این مسیر تغییر کنم من توی همین چند روز کلی درس و تجربه گرفتم باورهای محدود کننده رو شناسایی کردم شغلی که بهش علاقه نداشتم و حسمو بد میکرد رها کردم چون من خالق زندگی خودم هستم چرا باید در شغلی باشی که اصلا علاقه ای نداری بهش اصلا ۱درصد عشق در این کار نیست شاید پول داشته باشه اما عشقی که در کار نباشه اون لذت بخش نیست
سلام به استاد عباس منش بزرگوار و خانم شایسته عزیز و تمام دوستان سایت
تو موضوع تغییر من یه تجربه مشترک با استاد دارم اونم این بود که من مدت ۸ سال کارمند یه ارگان بودم و اوایل از نظر درآمدی همه چی خوب بود ولی کم کم هر چه سال ها رد میشد حقوق کارمند ها کم رشد میکرد و تورم بیشتر میشد تا اینکه من تصمیم گرفتم از اون اداره برم بیرون همه مخالف بودن ولی قلب من میگفت بیا بیرون و آمدم بیرون و سراغ یه شغل دیگه رفتم که برام خیلی بهتر بود تا اینکه برای یه کار بانکی که نزدیک همون اداره بود به اونجا برگشتم و چند تا از همکارهای قبلیم رو دیدم واینقدر ناله کردن که بهشون گفتم توروخدا دیگه نگین پدر کانون توجهم رو درآوردین و وقتی ازشون جدا شدم به خودم گفتم دیدی تو۵ ساله از این اداره آمدی بیرون وچقدر اوضاع برات بهتر شده و بچه هایی که اونجا بودن فقط اوضاع بدتری رو تجربه کردن و به این موضوع که استاد گفتن باز رسیدم یا خودت تغییر میکنی یا دنیا مجبورت میکنه تغییر کنی و اگرم تغییر نکنی زیر بار اوضاع بد داغون میشی.
ممنون استاد بابت تمام درس های زندگی که بهمون میدین
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان عزیز و تمام دوست های هم فرکانسی ام امروز روز پنچم سفر نامه من است من هم با تمام وجودم می خواهم شخصیت و تمام رفتار های خود را و باور های جدید در خود ایجاد کنم و مثلی گفته های استادم نمی خواهم در یک شرایط و در یک موقعیت بمانم و اولین کار که در این سال انجام دادم حذف دوست ها ی منفی بود دقیقا یادم است با آن دوست ها در کنار خانه ای شان می نشستیم . در باره وصحبت می کردیم و با آن دوست ها من زیاد تر درباره قوانین و فرکانس ها صحبت میکردم یک ماه قبل تمام دوست ها را رها کردم به شمول این دو دوستم که زیاد تر درباره قوانین صحبت میکردیم . و چند وخت پیش خواستم بیبینم آن دوست های من در چی شرایط هستن اتفاق که افتاد آن دوست هایم هنوز هم در همون چوکی نشسته بودن و مرا که دیدن درباره چییز ها ی مثبت صحبت می کرد و به مجرد که دوست دیگر ما آمد دیدم با آن صحبت های منفی را شروع کردن و دوباره به چرت و پرت گفتن را شروع کردن. من یک لحظه مکث کردم و به یاد حرف استادم افتادم که ایمان عمل نیاورد حرف مفت است همه یاد دارند حرف های زیبا بزنن اما هر کس نمیتوانه آنرا عملی کنه من هم میخواهم با تمام وجودم تغییر کنم نه اینکه نقش بازی کنم می خواهم واقعا تغییر کنم و از استادم یاد گرفتم که اول باید آن حرف که می زنی را بالای خودت عملی کنی و آن وخت است که شرایط آدم ها تغییر میکنه و حتی مکان زنده گی ات تغییر میکنه
و سپاسگزار خداوند هستم که مرا د در این سایت فوق العاده عالی هدایت کرد سپاسگزارم ار استادم ار مریم جان و تمام دوست های عزیزم
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیز و مریم جانم و دوستان عزیزم
امروز دومین برگ سفرنامه خودمو میخوام بنویسم. من فارغ التحصیل رشته ای بودم که علاقه ای بهش نداشتم و سالیان زیاد بیکاری منو به سمت شروع دوباره رشته ای دیگه کرد مضاف بر اینکه میخواستم درآمد بالایی داشته باشم. واسه رشته ی حقوق به امید قبولی در سردفتری و درامد بیشتر ازمون دادم از ابتدا از کنکور. دوباره رفتم دانشگاه مدرکش رو گرفتم. در حین تحصیل بابت مدرک قبلیم( رشته ای که علاقه نداشتم) استخدامی رو قبول شدم و رفتم سرکار. و هوچنان به خوندن حقوق ادامه دادم و مدرکش کارشناسی ارشد رو هم گرفتم. روزی به پیشنهاد مدیرکل که اتفاقا اونروز به شهرستان محل کار من بابت بازدید از اونجا اومده بود و متوجه مدرک حقوقم شد به اداره کل استان دعوت شدم ایندفعه در رشته ای که دوست داشتم. ولی من به این راضی نبودم چون هدف من از رشتخگه حقوق اصلا کارمندی نبود. البته اینو هم اضافه کنم که بعد ازاینکه مدرک حقوق رو گرفتم دیگه شروع کردم به مطالعه بابت آزمون سردفتری و همزمان ازمون وکالت که هرسال هم برگزار میشد. چهارسال ازمون دادم. هرسال که قبول نمیشدم به این فکر میکردم که علت عدم قبولیم چی بود و سعی میکردم اصلاحش کنم. تغییراتم رو میدیم چون رتبه ی هر سال بهتر از سال قبل بود. اطرافیانم همه منو سرزنش میکردن که بسه دیگه چقد میخونی تو که شاغلی خسته نمیشی انقد ازمون میدی؟ . ولی هدف من یک چیز دیگه بود و به اون حرفا توجهی نکردم تا اینکه بالاخره سال چهارم در ازمون وکالت قبول شدم. من سردفتری میخواستم ولی وکالت قبول شدم. با خودم گفتم خواست خدا این بوده حتما حکمتی داشته. بعدا متوجه شدم سردفتری انقد زیاد شده بود که درامدی که من ازش انتظار داشتم رو دیگه نداشت اونجا بود که فهمیدم قبولی من در وکالت بی دلیل نبوده. اچوقتی نتیجه ی آزمون وکالت اومد واسه گرفتن پروانه کاراموزی باید از کار قبل استعفا میدادم. شروع کاراموزی و عدم اطمینان از اینکه میتونم بعد از پایان کاراموزی پروانه وکالت رو هم بگیرم یا نه و استعفا از کاری که داشتم و حقوقش ثابت بود. بی تردید استعفا دادم در اوج ناباوری و تعجب بقیه که چرا کار ثابت و مطمئن رو میذارم کنار و به دنبال کاری هستم که اطمینانی به آینده اون ندارم. ولی من نشانه ها رو گرفته بودم پس باید تغییر میکردم باید ازاونجا میرفتم. حالا بعد حدود یکسال و نیم از شروع کاراموزی و رسیدن به انتها با وجود اتفاقات خوبی که واسم افتاد در این مدت ولی باز هم نگرانم از اینده. نکنه بازهم باید تغییر کنم. نکنه این راه رسیدن به رویاها نیست. خیلی تردید دارم. امیدوارم استاد منو راهنمایی کنن و همینطور دوستان دیگه. ممنونم
سلام به استاد عزیز و تمام دوستانم
روز پنجم روزشمار زندگی من است. و اسم فایل نشان دهنده تمام فایلاست. تغییر جسارت میخواد.
من این روزها از خودم خیلی این سوال را میپرسم که مینا تو برای گسترش این جهان قراره چه کاری انجام بدهی.
من همیشه جسارت تغییر را داشتم و هر وقت که احساس میکردم به روزمرگی میرسم و چیزی به من اضافه نمیشه تغییر میکردم. اما خیلی از این تغییر ها از باور کمال طلبی من بوده است . و احساس میکنم به الهامات و هدایت های الهی گوش نمی کردم. اصلا بلد نبودم. من کلی تغییرات داشته ام و چیزهای جدید یاد گرفتم و توی هنر دست به هر کاری زدم اما به خاطر باورهای غلطم در مورد ثروت پولی نساختم.
به ما یاد دادن از هنر پول در نمیاد و این باور اشتباه خیلی در وجود من رخنه کرده و من از هنر پول در نمی اوردم. و درآمدم حسابداری بود. ولی چون علاقه ای به حسابداری نداشتم بعد از کلی سابقه کار کلا گذاشتمش کنار. اما از هنرم آنچنان پولی در نیاوردم.
و الان با گوش کردن فایل های استاد روی باورهام کار میکنم که از هر آنچه که دوست داشته باشی میتوانی ثروت بیافرینی . و هر روز به خودم میگم. و مطمئنم که یک روز میام به همه میگم منم تونستم. چون باور دارم که ما با باورها و فرکانس هایمان زندگی خودمان را خلق میکنیم. حالا باید به الهاماتم هم گوش کنم و هر الهامی که حال دلم را خوب کرد آن کار درست است.
و نکته جالبه این فایل اینه که همیشه نقطه ای در زندگی هست که نیاز به تغییر داره و نیاز به رشد بیشتر. من هم میخوام به گسترش جهان کمک کنم.
ممنون از آگاهی هایی که به ما میدهید. خدایا متشکرم که مرا در مسیر این آگاهی ها قرار دادی.
دوستتون دارم ❤ سپاسگزارم
به نام خدا
الهی شکرت ک فرصت رسیدن به روز پنجم سفرنامه رو بهم دادی
💎۱-دنبال کردن جدی نشانه ها
💎۲-باید شهامت استفاده از توانایی های مان را در خودمان ایجاد کنیم
💎۳-همیشه باید آمادگی تغییر در همه جنبه های زندگی را داشت
💎۴-تجربه باعث بزرگ تر شدن ما می شود
💎۵-باید همیشه دنبال پیشرفت و بهتر کردن کار و امورات باشیم
۱-🤲💚الهی شکرت بخاطر ستون فقرات سالمی که دارم
۲-🤲💚الهی شکرت بخاطر کمر سالمی که دارم
۳-🤲💚الهی شکرت بخاطر دستگاه جنسی سالمی که دارم
۴-🤲💚الهی شکرت بخاطر لگن سالمی ک دارم
۵-🤲💚الهی شکرت ران های سالمی که دارم
۶-🤲💚الهی شکرت بخاطر زانوهای سالمی که دارم
۷-🤲💚الهی شکرت ساق پاهای سالمی که دارم
۸-🤲💚الهی شکرت بخاطر مچ پاهای سالمی که دارم
۹-🤲💚الهی شکرت کف پاهای سالمی که دارم
۱۰-🤲💚الهی شکرت بخاطر پاشنه های سالمی که دارم
به نام خدای عشق آفرین
برگ ۵ سفرنامم ک دیروز باید مینوشتم
از این فایل یاد گرفتم ک در هر شرایطی با تغییر باورهام زندگیم تغییر میکنه
چون خدا انرژیه ما هم انرژی هستیم
انرژی متوقف نمیشه فقط از شکلی به شکل دیگه تغییر میکنه
اگر تغییر نکنم اگر ادامه ندم متوقف نمیشم برگشت میخورم به عقب و ممکنه سقوط کنم پس هر لحظه باید ادامه بدم تا پیشرفت کنم
خدایا شکرررت ک هر روز در حال پیشرفتم
عاشقتونم😍
سلام
استاد عزیز به نکته خیلی خوبی اشاره کردید بعد از یه مدتی که روی خودم کار کردم و به شرایط نرمال زندگی رسیدم و دیگ از اون تنش ها و ناراحتی ها خبری نیست. ذهنم دوباره شروع میکنه حالا اگه یه چندتا فکر منفی هم کردی که طوری نمیشه ایقد مثبت اندیش بودی حالا اگ نگران این موضوع هم شدی که طوری نمیشه تا به خودم میام میبینم ساعتها درگیر یه موضوع پوچ شدم خیلی مهم که ما ادامه بدیم ادامه ادامه ادامه
سلام و درود بر استاد عزیزم و مریم جانم. درود خدا بر شما بزرگواران…
چه تغییری باید درخودم ایجاد کنم؟ تغییر ، باید با تعهد باشه که رخ بده، تغییر شاید در ظاهر درد داشته باشه، تغییرات ظاهری احتمالا نیاز به تغییرات بنیادی داری، اگر من خودم رو قبول ندارم و توانمندیهای خودم رو نمیبینم باید ریشه اون رو در عزت نفس و اعتماد به نفس جستجو کنم، شاید باید گامی به عقب بگذرام و ابتدا تمارینی رو انجام بدم که یادم بیاد و بفهمم که نفس من از کیست از پروردگارم را باور داشته باشم، که پروردگار من قدم به قدم همراه منه و من رو یاری میکنه، بعد که این باور رو در خودم کاشتم و هر لحظه پروردگار رو در کنار خودم دیدم، اونوقته که تونمندیهای خودم رو باور دارم و با ایمان به خودم و پروردگارم قدمهای محکم را برخواهم داشت…. بله من باید جلسه به جلسه، نکته به نکته دوره عزت نفس استاد را با جدیت انجام بدم و تغییرات را در خودم، ایجاد کنم. خدایا شکررررر در مسیر آگاهی و رشد قرار دارم.
استاد عزیز و دوستان خوبم ان شالله فراواتی، برکت سلامتی روزی هر روزتون.
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
من به خودم قول دادم که در این مسیر تغییر کنم من توی همین چند روز کلی درس و تجربه گرفتم باورهای محدود کننده رو شناسایی کردم شغلی که بهش علاقه نداشتم و حسمو بد میکرد رها کردم چون من خالق زندگی خودم هستم چرا باید در شغلی باشی که اصلا علاقه ای نداری بهش اصلا ۱درصد عشق در این کار نیست شاید پول داشته باشه اما عشقی که در کار نباشه اون لذت بخش نیست
خدایا با توکل برتو خودت منو هدایت کن به مسیر درست
سلام به استاد عباس منش بزرگوار و خانم شایسته عزیز و تمام دوستان سایت
تو موضوع تغییر من یه تجربه مشترک با استاد دارم اونم این بود که من مدت ۸ سال کارمند یه ارگان بودم و اوایل از نظر درآمدی همه چی خوب بود ولی کم کم هر چه سال ها رد میشد حقوق کارمند ها کم رشد میکرد و تورم بیشتر میشد تا اینکه من تصمیم گرفتم از اون اداره برم بیرون همه مخالف بودن ولی قلب من میگفت بیا بیرون و آمدم بیرون و سراغ یه شغل دیگه رفتم که برام خیلی بهتر بود تا اینکه برای یه کار بانکی که نزدیک همون اداره بود به اونجا برگشتم و چند تا از همکارهای قبلیم رو دیدم واینقدر ناله کردن که بهشون گفتم توروخدا دیگه نگین پدر کانون توجهم رو درآوردین و وقتی ازشون جدا شدم به خودم گفتم دیدی تو۵ ساله از این اداره آمدی بیرون وچقدر اوضاع برات بهتر شده و بچه هایی که اونجا بودن فقط اوضاع بدتری رو تجربه کردن و به این موضوع که استاد گفتن باز رسیدم یا خودت تغییر میکنی یا دنیا مجبورت میکنه تغییر کنی و اگرم تغییر نکنی زیر بار اوضاع بد داغون میشی.
ممنون استاد بابت تمام درس های زندگی که بهمون میدین
موفق و پیروز باشین.
خدای من این فایل با من چکار کرد!!
استاد واقعا حرفات من و به فکر فرو برد..
من تقریبا پانزده سال از عمرم برا مردم کار کردم.. الان با تمام وجودم میخوام که برا خودم کار کنم..
نمیدونم چه جوری.. هیچ راهی هم بلد نیستم..خدایا بهم هدایت کن تا تو مسیری قراره بگیرم که به خواستم برسم