چگونه از یک فرد بدبین به یک فرد خوشبین تبدیل شویم؟ - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

568 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شینا زرگوشی گفته:
    مدت عضویت: 609 روز

    به نام خداوند جان و خرد

    سلام به استاد نازنین و خانم شایسته و سلام به بچه های سایت .

    استاد من هر صبح که میرم مدرسه و پدرم فایل های قدم هارا برامون می گذارد من بخاطره شما هر صبح زندگی که وارد مدرسه می شوم بهشت و وقتی که فایل های شما را گوش می دهم متوجه می شوم که نباید هیچی فرکانسم رو خراب کنه و هر روز وقتی که از خدا بابت چیز هایی که به من داده تشکر میکنم روز بعد خدا اون رو برام زیاد می کندومن نکته میگیرم از فایل های خوب و فوق الاده شما. هر صبح و شب برام فایل شما را می ذاره و مادرم ظهر ها کسانی رو برام می گذاره که به نتیجه ی کار هایشان رسیدن و کلی موفقعیت کسب کردند و استاد وقتی دقت کردم همه شاگرد شما بودند.

    بعضی وقت ها وقتی من دارم تکلیفم رو انجام می دهم و خیلی هوسلم سر رفته یدفه صدای شما را می شنوم و با تعجب فکر می کنم که کی داره فایل های شما را گوش می دهد بعد یک دفعه می بینم که پدرم داره فایل های قدم ها رو می گذاره. و من وقتی فایل شما را گوش می دهم کلی انرژی می گیرم و دوباره می رم سوراغ درس هام .استاد یکبار دنبال کتاب داستان بودم که یکدفه کلی کتاب بزرگ افتادن روم وقتی دره کتاب رو باز کردم دیدم که این کتاب ها همه200 برگه هستن و دسخت پدرم خیلی کوچیک بود و به سختی تونستم اون دستخت رو خوندم و پدرم کلی نکته های مهم درباره ی قدم ها نوشته بود.

    دیروز میخواستم روی یک برگه یک چیز بنویسم که مادربزرگم زنگ زد به بابام و گفت یک پسته برات رسیده، بابام به من گفت که شینا برو اون بسته رو از پایین بیار بالا من هم اون برگره باخودم بردم چون خیلی عجله داشتم که هواسم پرت شد رفتم پایین دیدم مامانم از سره کار اومد بسته رو به مامانم دادم بعد عموم که خونه ی مادربزرگم بودگفت شینا برگه داری گفتم آره بیا این برگه وقتی که بهش فکر کردم گفتم که چغدر خدا همه چیز رو فراهم میکنه برات . من هر روز اتفاقات خوبی رو که برام میافتد رو هرروز مرور می کنم و کلی اتفاقات خوب توی مدرسه برام میگذره . چند روز پیش مامانم توی رانندگی قبول شد ولی مامانم نه به من چیزی گفت نه به بابام ؛بعد ذهر از scholاومدن بابام گفت که یوک اتفاق خوب برای خانوادمون افتاده گفتم که چه اتفاقی پدرم گفت حدس بزن کلی حدس زدم ولی هیچ کدومشون نبود من که دیگه از حدس زدن خسته شدم ،که بابام گفت مامانت توی امتحان رانندگی قبول شده من یک دفه سوپرایز شدم و باورم نمیشد خیلی خوش حال شدم وقتی از مامانم پرسیدم که چجوری قبول شدی گفت نمیدونم گفتم مگه داریم گفت آره من اصلا رانندگی نکردم گفتم پس کی کرده گفت خدا، باز مامانم من رو سوپرایز کرد بعد بابام برای مامانم یک کیک یا همون شیرینی خرید.

    استاد من بعضی وقت ها مستند قاتلان وحشی رو نگاه می کنم و کلی چیز در باره ی پلنگ یا یوز پلنک می فهمم مثلا میدونستید که یوز پلنگ 130 کیلو متر در ساعت رو می تواند بدود ،یا پلنگ ها کلی نوع دارند مثل :پلنگ برفی ،پلنگ افعی یا کلی پلنگ که من اسمشون رو الان یادم نیست ولی شکارچی ها باعث میشن که یوز پلنگ ها یا پلنگ ها منقرز میشوند و این قدرت خداوند است و تنها اوت است کا میتواند که این حیوان های توانا را بسازند. و خیلی بهتر از اینکه بری فیلم های مسخره و منفی رو نگاه کنی .

    خداوندا مرسی که من رو به راه درست هدایت کردی

    خداحافظ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
    • -
      هادي گفته:
      مدت عضویت: 1975 روز

      بسم‌الله الرحمن الرحیم

      سلام شینا خانوم

      چقد خوبی شما…

      چقدر خوب می‌نویسی…

      غم عالم برود چون تو بنویسی…

      این جملات خیلی به دلم نشست…

      ((یکبار دنبال کتاب داستان بودم که یکدفه کلی کتاب بزرگ افتادن روم وقتی دره کتاب رو باز کردم دیدم که این کتاب ها همه200 برگه هستن و دسخت پدرم خیلی کوچیک بود و به سختی تونستم اون دستخت رو خوندم و پدرم کلی نکته های مهم درباره ی قدم ها نوشته بود.))

      ((من هر روز اتفاقات خوبی رو که برام میافتد رو هرروز مرور می کنم ))

      ((استاد من بعضی وقت ها مستند قاتلان وحشی رو نگاه می کنم و کلی چیز در باره ی پلنگ یا یوز پلنک می فهمم مثلا میدونستید که یوز پلنگ 130 کیلو متر در ساعت رو می تواند بدود ،یا پلنگ ها کلی نوع دارند مثل :پلنگ برفی ،پلنگ افعی یا کلی پلنگ که من اسمشون رو الان یادم نیست ولی شکارچی ها باعث میشن که یوز پلنگ ها یا پلنگ ها منقرز میشوند و این قدرت خداوند است و تنها اوت است کا میتواند که این حیوان های توانا را بسازند. و خیلی بهتر از اینکه بری فیلم های مسخره و منفی رو نگاه کنی .

      ” دختر کو ندارد نشان از پدر “

      ممنونم ازت عمویی

      خداوند به همگی ما برکت بدهد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محبوبه استخری گفته:
      مدت عضویت: 1739 روز

      سلام شینا جونم من قربونت برم بااین کامنتت چقدر از خوندن کامنتت لذت بردم حال دلم خوب شد قربونت برم عزیزم خوشگلم چقدر عالی که مامانت قبول شد چقدر خوب که بابات برایش شیرینی خرید و چقدر عالی تو اینهمه نکات مثبت دیدی اومدی نوشتی شینا جانم خیلی دختر خوب دوست داشتنی هستی عزیزم

      منم خیلی علاقه دارم به دیدن مستند حیات وحش ولی واقعا نمی‌دونستم سرعت یوز پلنگ اینقدر زیاده مرسی از اینکه نوشتی قربونت برم خوشگلم می‌بوسمت از راه دور عزیزم بازم بیا کامنت بنویس جونم مامان وبابا عزیزت هم سلام گرم منو برسون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    یاسمن اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1897 روز

    سلام بر عزیزانم

    سلام بر استاد جانم

    استاد عزیزم خیلی خیلی ازتون ممنونم برای این فایل عالی

    وقتی که خوب به خودم فکر کردم دیدم من در زندگیم بیشتر آدم خوشبینی بودم تا بدبین مثلا اولین خرید اینترنتیی که انجام دادم خرید دوره عزت نفس از سایت شما بود این در حالی بود که من تازه دو هفته بود که با شما آشنا شده بودم و واقعا شمارو خوب نمیشناختم و اونموقع خرید یک دوره آموزشی آنلاین با مبلغ یک میلون و خرده ای برای من خیلی خیلی زیاد بود و اصلا خودمم نمیدونم چی شد که به شما اعتماد کردم و این دوره رو خریدم و این بهترین اعتماد زندگی من بود

    چندتا نشونه همین اواخر برام اتفاق افتاد که نشان از بیشتر خوشبین شدنم میده مثلا دو روز پیش مامانم اومد بهم گفت هنوز خواهرزاده م از مدرسه نیومده خونه دیر شده من نگرانشم منم به مامانم گفتم نگران نباش حتما داره با دوستاش صحبت میکنه همین که من اینو گفتم خواهرزاده م زنگ خونه رو زد

    یا چندروز پیش منبع پمپ آبمون سرریز شده بود و کل زیرزمینو آب برداشته بود مامانم هزارتا احتمال ناجور داد ولی من احساس میکردم مشکل خاصی به وجود نیومده و همون روز آب منبعو استفاده کردیم و پمپ و روشن کردیم و هیچ مشکلی نداشت و مثل همیشه عالی کار کرد

    در رابطه با آدما نمیدونم چرا راحت اعتماد میکنم مثلا من دو سال پیش با یه خانمی توو فضای مجازی آشنا شدم و بعد این خانوم منو برد وارد نتورک کرد منم اصلا نمیدونستم نتورک چیه ولی این خانم انقدر رفتاراش با من عالی بود که من خیلی راحت بهش اعتماد کردم و گردنبد طلامو دادم بهش که برام بفروشه نمیدونم شاید این اعتماد بی جا بوده ولی من این کارو کردم و خدارو صد هزار مرتبه شکر ایشون به قیمت عرف برام فروخت و پولشو همون موقع زد به حسابم و اصلا ازم سواستفاده نکرد

    یه بارم یه مورد کار توو اینترنت پیدا کردم و تماس گرفتم با یه آقایی صحبت کردم و ایشون گفت فردا بیا سر فلان خیابون من میام دنبالت بریم شرکتو و کارو از نزدیک ببین منم رفتم و این آقا منو برد تووی یه جای پرت که پر از کارخونه بود و یه سوله اونجا داشت و توو لحظه فقط منو اون آقا و یه کارگر اونجا بودیم راستش یه کمی ترسیده بودم ولی خب خدارو شکر هیچ اتفاق بدی نیوفتاد و این آقا خیلی با احترام منو رسوند سر خیابونمون و خداحافظی کرد و واقعا توو اون شرایط اون آقا میتونست هر کاری بکنه حتی خیلی راحت میتونست منو بکشه بدون اینکه کسی بفهمه البته یکی دو مورد هم یادم میاد که اعتمادهای بی جا کردم و پولم رفته اما خب خدارو شکر پول خیلی ناچیزی بوده و اصلا مهم نبوده

    یکی از ویژگی های شخصیتی من که توو دوره احساس لیاقت هم گفتم اینه که من آدم قابل اعتمادی هستم شاید دلیل اینکه بقیه هم خیلی راحت به من اعتماد میکنن این باشه که منم به اونا اعتماد میکنم مثلا من 4 سال پیش یه خانم نابینا کار کردم و ایشون تمام کلیدها و کیف پولو کارت و مدارک و هر چی که داشت رو به من میسپرد . یادمه که خیلی این اتفاق افتاده بود که دسته دسته به من پول میدادن و کیف من پراز پول و سنگین میشد و میگفتن ببر بانک بخوابون به حسابم و من این کارو انجام میدادم بدون اینکه ریالی کم بشه و خب میتونستم خیلی سواستفاده ها کنم اما خب نکردم کلا اینکه برای یک آدم نابینا کار کنی یعنی خیلی آدم قابل اعتمادی هستی یا مثلا یه مدت که بی بی سیتر بودم کسایی که براشون کار میکردم همه خونه و زندگی و بچه شونو میسپردن به من و صبح میرفتن و شب میومدن و انصافا هم من در امانت خیانت نمیکردم و واقعا من فکر میکنم که اونا فرکانس منو دربافت میکردن وگرنه چرا انقدر باید به یه آدم غریبه اعتماد میکردن

    مثلا درمورد دولتها هم من هیچ وقت توهم توطئه و اینارو نداشتم

    درمورد پذیرش تعریفم از وقتی روی احساس لیاقتم کار میکنم اصلا شک نمیکنم و با خودم میگم خب من دارم روی باورهام کار میکنم احساسم نسبت به خودم بهتر شده و طبیعیه که افراد از من تعریف کنن

    اما درمورد گذشته یه کمی توو این مورد مشکل دارم که گاهی به صورت ناخودآگاه یک اتفاق ناجالب در گذشته میاد ذهنمو درگیر میکنه اونم به امید خدا رووش کار میکنم و بهترش میکنم

    درمورد تمرکز بر ویژگی های مثبت آدما که در دوره عشق و مودت در روابط این تمرینو انجام دادم و واقعا معجزه میکنه این تمرین اصلا استاد به قول خودتون بازی رو عوض میکنه اینو بهش ایمان دارم که اگر تمرکز بذاریم روی ویژگی مثبت آدما اونا بهترین رفتارشونو بهت نشون میدن

    و درمورد اینکه درمورد رویاهامون با افراد بد بین صحبت نکنیم کاملا باهاش موافقم چون خودم از این رفتارم چندبار آسیب دیدم

    استاد جان من نشستم به لیستی از آدمایی که در زندگیم اومدن و رفتن و بعضیهاشونم هست نوشتم و انصافا دیدم که 99 درصدشون آدمای خوبی بودن و واقعا هیچ کدومشون بهم بدی نکردن و این تمرین خیلی بهم کمک کرد که خیلی چیزهای بهتری هم به یاد بیارم و سپاسگذارتر باشم

    خدارو صدهزار مرتبه شکر

    استاجان و خانم شابسته جان دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
  3. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1811 روز

    وَکُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ ۖ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنْشُورًا

    و عمل هر انسانی را برای همیشه ملازم او نموده ایم، و روز قیامت نوشته ای را [که کتاب عمل اوست] برای او بیرون می آوریم که آن را پیش رویش گشوده می بیند.

    ————————————————————-

    سلام و صد سلام بر استاد عزیزم و همه دوستان خوبم

    واقعا چقدر این چند هفته که کامنت نزاشتم واسم سخت گذشت..بخاطر اینکه خودم رو ملزم کرده بودم وقتی نتیجه بگیرم بیام و اینجا کامنت کنم.

    اما دیدم نوشتن نتایج به ظاهر کوچک، هم جلوی کمالگرایی رو میگیره و هم برای خودم و کسانی که در مدار باشن مثل کاتالیزور عمل میکنه.

    و اما بریم سراغ آیه بالا و اتفاقی که چند روز پیش برام پیش اومد که به موضوع این فایل کاملا مرتبطه.

    در آیه فوق از کلمه طائر استفاده شده و چقدر برگرداندن این آیات به فارسی سلیس سخته.. ولی کلی نکته داره.

    در قدیم بین اعراب باب بود که به پرندگان فال میزدن و برای بد یمن بودن چیزی از این واژه استفاده میکردن.

    به این کارشون تطیر میگفتن و از این کلمه در قرآن به نسبت زیاد استفاده شده. مثلا اونجا که میگه وقتی پیامبران قومی دعوت به نیکی میکردن و اتفاقات بدی در اون سرزمین میفتاده،اون اتفاقات رو به اون پیامبران نسبت میدادن.

    در آیه بالا میفرماید این که چیزی بد شگون یا مبارک باشه، اینو ملازم هر شخص کردیم. یعنی انسان ها خودشون تعیین میکنن که چیزی براشون مبارک باشه یا بد شگون باشه.

    حالا چطوری؟ با نگرشی که به اون اتفاق داره…

    میرسیم به صحبتهای استاد. بدبینی و خوش بینی

    میدونستید ایمان به معنی اعتقاد نیست؟

    اعتقاد به معنی باور داشتنه اما ایمان باور به خوش یمن بودن چیزیه.. از یمن میاد.

    کلماتی مثل میمنت، یمین و … که همگی اشاره به درستی و مبارک بودن چیزی داره و اصلش یه کلمه عبریه که هِمِن خونده میشه

    یعنی مومن اعتقاد داره به نیک بودن و متصف بودن پروردگار به یکسری صفات نیک.

    و این ایمان نیاز به تکرار داره تا در ضمیر نیمه هوشیار ثبت بشه و تکامل میخواد، باید منطقش رو چید.

    و قرآن به بهترین نحور داستان هایی رو برای ما بیان میکنه که این نگاه مثبت به خداوند و این خوشبینی که معنی واقعی ایمان هست در نفس بشر بنشینه و حتی شکرگذاری هم برای تقویت این نگاه مثبت و ایمانه.

    بخاطر همین خداوند بارها تاکید میکنه به بسیار خواندن قرآن..

    فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ

    در مورد خودم این تجربه خیلی لذت بخش بود. اوایل که قرآن رو با تدبیر میخوندم ذهنم خیلی نجوا داشت و خیلی سخت بود برام ولی الان که تکامل در ایمان با خوندن آیات تو این سالها شکل گرفته، الان که قرآن میخونم مراقبم کسی اشکهامو نبینه.

    چرا؟ بخاطر روح ایمان و نگاه عاشقانه و مثبت به خداوند و تمام هستی و البته که من اول راه هستم.

    و اما اتفاقی که چند روز پیش افتاد و ذکرش خالی از لطف نیست.

    مادر خانمم چند روز پیش تشریف آورن خونه ما که چند روزی خونه ما باشن و ما متوجه شدیم که خونه سرد شده و پکیج از کار افتاده. اون هم زمانی که تعطیلات پشت تعطیلاته و قطعی برق هم این روزا روند هر روزه شده و من مستاصل شدم که چیکار کنم.. تازه در صورت تعمیر چند روز باید زمان سپری میشد که قطعه بره تعمیر و برگرده و کلی مشکلات دیگه.

    تازه به این اضافه کنید دو تا بچه کوچیک پوشکی که گلپسرمو من میشستم همیشه و دختر کوچولومونو خانمم!!

    و حالا حتی آب گرم هم نداشتیم و باید روی گاز آبگرم ردیف میکردیم.

    تنها کاری که از دست من بر میومد و بهترین کار بود کنترل ذهن بود و توکل بر خداوند. این جاها باید انسان نتیجه کار کردن روی باورهاشو ببینه و خودشو ارزیابی کنه.

    و من مدام به خودم میگفتم، حسین تو که داری روی خودت کار میکنی پس این اتفاق خیره و از خدا کمک خواستم و نزاشتم احساسم بد بشه. و اتفاقی که افتاد این بود که خدا به دلم انداخت از یه نرم افزار مخصوص خدمات استفاده کنم و افرادی رو پیشنهاد میداد و بین اون اشخاص،یه نفر بود که خدا به دلم انداخت که بهش زنگ بزنم و اون شخص گفت که اگه برد دستگاه باز بشه تا شب تعمیر میشه و بهش آدرس دادم.

    وقتی اون شخص اومد و مشغول کار شد یهو خدا تو دلم انداخت که از کجا معلوم شاید پکیج سالمه و مسئله چیز پیش پا افتاده ایه که به راحتی قابل حله!! و در همین حین به طرز جادویی پریز برق از جاش درومد بدون این که بهش فشار خاصی اومده باشه و اون بنده خدا یه مکثی کرد و گفت نکنه خود پریز برق نداره!! تصورشو بکنید پریز از خود سوئیچ مرکزی برقش قطع شده بود و اون بنده خدا کار برق هم بلد بود (اگه کس دیگه بود شاید اون مسئله به راحتی حل نمیشد) و مسیریابی کرد تا رسید به یه پریز که فاز و نول یکی شده بود و تمام مسائله از اونجا شروع شده بود و وقتی پریز رو باز کرد و مسئله حل شد همه مشکلات حل شد و پکیج هم شروع به کار کرد!!

    و کلا با یه مبلغ ناچیز همون موقع مسئله ما حل شد. اگر شخص نامناسبی میومد برای تعمیر یا متوجه این مسئله نمیشد یا بورد رو باز میکرد و خدا میدونه که چقدر هزینه و زمان باید گذاشته میشد تا این مسئله حل بشه.

    و خداوند به روشنی به قلبم الهام کرد:

    أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَلَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جَاهَدُوا مِنْکُمْ وَیَعْلَمَ الصَّابِرِینَ

    آیا پنداشته اید وارد بهشت می شوید، در حالی که هنوز خدا کسانی از شما را که در راه خدا جهاد کرده اند وشکیبایان را [از دیگران] مشخص و معلوم نکرده است؟!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
  4. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1696 روز

    بِسمِ الله الرَحمنِ الرَحیم

    《یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ》

    《اى کسانى‌که ایمان آورده‏‌اید از بسیارى از گمان‌ها بپرهیزید که پاره‏‌اى از گمان‌ها گناه است و جاسوسى مکنید و بعضى از شما غیبت بعضى نکند آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‏‌اش را بخورد از آن کراهت دارید [پس] از خدا بترسید که خدا توبه‌‏پذیر مهربان است》(حجرات 12)

    سلام بر استادِ جان و خانم شایسته زیبا و دوستانی که درحال خواندن کامنتم هستند…

    الله جاری سازد کلامم را

    بازم معجزه، باز هم هدایت، باز هم اشکِ حیرت، باز هم زیبایی، باز هم بزرگی الله

    همین دیشب بود که با خودم میگفتم خدایا، این شخصی که تازه وارد زندگیم شده، زیادی خوبه، زیادی سطحش بالاس، زیادی با خودش در صلحه…

    نکنه فیلم بازی میکنه، نکنه دسیسه ای داره، نکنه دروغ میگه، نکنه نکنه نکنه نکنه….

    و از خدا خواستم که نشونه ای بهم بده که متوجه بشم این شخص واقعا خوبه؟ یا نقاب داره…

    همین چند شب پیش بود، از خدا خواستم بهم نشونه ای بده که این بیزینسی که قراره تازه راه‌اندازی کنم برام میگیره یا ن، میتونم‌ ازش کسب درآمد خوبی داشته باشم یا ن….

    و چقدر دقیق، و به موقع به من پاسخ داد…

    هزاران بار شکرت…

    جانِ کلام:

    از وقتی که روی خودم کار میکنم، روی شخصیتم و باورهام، به طرز معجزه آسایی انسان های منفی بین از زندگی من حذف شدند و روابطی که برام پیش اومده یکی پس از دیگری بهتر و بهتر بودند…

    تا همین اخیرا که وارد یک رابطه بسیار زیبا شدم، رابطه ای که توش بسیار به هم دیگه احترام گذاشته میشه، توجه میشه، مسائل خیلی راحت حل میشه و از هر لحاظ خوبه، به قدری خوبه که من شک کردم، که نکنه دسیسه ای در کار باشه

    و اینجوری این نجوارا از بین میبردم که: این قوانین باعث شده فردی به این خوبی وارد زندگیت بشه، پس اگر دسیسه ای در کار هم باشه نگران نباش، اگر این فرد از زندگیت رفت، یک فرد بهتر جایگزینش میشه…

    حالا با این فایل این سوال برام پیش اومد که اصلا چرا بره؟ اصلا چرا دسیسه داشته باش؟ چرا باید کاسه ای زیر نیمکاسش باشه؟ چرا باید فیلم‌ بازی کنه برات؟ اصلا چرا داری اینجوری فکر میکنی؟ چرا فکر میکنی تو لیاقت همچین رابطه ای رو نداری؟ چرا بجای این افکار پوچ و مخرب، سپاسگذاری نمیکنی برای این رفتار فوق‌العاده ای که باهات میشه؟

    آیا این چیزی غیر از بدبینیه؟ خیر، این دقیقا خود بدبینیه…

    استاد جان یه مورد که میدونم تو برنامت بوده ک بگی ولی تایم اجازه نداده اینه که: افرادی که بدبین هستند، احساس لیاقت ندارند، فکر میکنند که لایق خوبی نیستند، لایق رفتار مناسب، احترام و محبت نیستند…

    استاد بینهایت ازت سپاسگذارم که این بد بینی و این نشتی بزرگ انرژی و احساس خوب رو از ما رفع کردی…

    و چقدر مهمه، چقدر مهمه هم نشینی با افراد مناسب…

    وقتی که با جعمی میری بیرون و همه دارن راجب به خیانت صحبت میکنن، راجب به اتفاقات ناجالب زندگی، راجب به دروغ گویی پارتنر و یا همسر، راجب به کلاه برداری و…. صحبت میکنند

    کاملا طبیعیه که بدبین باشیم، و خیلی هم طبیعیه که جهان به فرکانس بدبینی ما پاسخ بده و افکار غالبمون رو به شکل اتفاقات و شرایط وارد زندگیمون کنه… پس اولین قدم اینه که در این جمع ها حظور نداشته باشیم و حذف کنیم انسان های بدبین و منفی گوی رو از زندگیمون

    این فایل باعث شد، سوال های عمیقی از خودم بپرسم، مثلا راجب به بیزینس جدیدم، اینکه اصلا چرا باید به این فکر بکنی که کارت نمیگیره برات، که از خدا نشونه میخوای و بهش میگی بهم بگو کارم رونق میگیره یا خیر؟

    چرا نگیره؟ چی باعث شده فکر کنی کارت رونق نمیگیره؟ چی‌باعث شده فکر کنی خدا مشتری هارو به سمت تو سرازیر نمیکنه؟ چی باعث شده فکر کنی درهای نعمت و رزق و روزی خداوند بسته هستند؟

    دیدم هیچ جوابی براشون ندارم!!

    غیر از بی ایمانی و بدبینی که به همچیز داریم، به کارمون، به روابطمون، به آدم ها و…

    علی جان

    خدایی که تو رو هدایت کرده تا اینجا، خدایی که طبق قوانینش پیش رفتی و الان روابط فوق العاده، بیزینس خوب، رفقای عالی در اختیارت گذاشته، هرگز بدبین نباش بهشون، چون این ها از طریق منبع بینهات خیر و زیبایی وارد زندگیت شدند، چون توی مسیر اصل بودی وارد زندگیت شدن، چون خودت رو لایق کردی وارد زندگیت شدن پس هرگز بدبین نباش که بدبینی یک نوع ناسپاسی و کفرانِ نعمته…

    و اما به قول افراد موفق، عباس منش ها، جیف بیزوس ها و…

    خوش بین بودن، نتایج فوق‌العادش به مراتب عالی تر از اتفاقات ناخوش‌آیندش هستند..‌

    وقتی خوشبین باشیم، در فرکانس سپاسگذاری قرار میگیریم، در فرکانس دیدن زیبایی ها، اتفاقات خوب، جذابیت ها، مدارِ در صلح بودن با خودمون، اصلا خوشبین بودن خودش یک نوع سپاسگذاریه…

    که این فرکانس خوشبینی باعث میشه مشتری های فوق العاده، شرایط عالی، روابط عالی، کارِ عالی و آدم های فوق العاده وارد زندگیمون بشه

    حالا این وسط اگر بین این آدم ها یکنفر، بدوایب، یکنفر ناسپاس، یکنفر سواستفاده کن، یه مشتری بد، یه رفیق ناجالب به پست ما خورد… اصلا مسئله مهمی نیست، آرزوی موفقیت براش میکنیم و توجهمون رو میزاریم‌ روی زیبایی های او و این همه انسان فوق العاده…

    تا اتفاقات و شرایط و آدم‌های عالی تر وارد زندگیمون بشه…

    این نشتی بزرگ انرژی و سیاه چال احساس خوب هم از ما رفع شد و بعد از این فایل یجور حس رهایی بهمون منتقل شد ک بابتش اول از خدا و بعد از شما استاد عزیز سپاسگذارم…

    و چقدر ما عزیز و لایقیم که داریم این آگاهی هارو دریافت میکنیم

    کامنتم رو با شعری از مولانای جااان تمام میکنم که بی ربط به این فایل نیست:

    خوش باش که هر که راز داند

    داند که خوشی خوشی کشاند

    شیرین چو شکر تو باش، شاکر

    شاکر، هر دم شکر ستاند

    تلخش چو بنوشی و بخندی

    در ذات تو تلخیی‌ای نماند

    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

    در پناه قادرِ مطلق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
  5. -
    فرشته کوهستانی گفته:
    مدت عضویت: 1315 روز

    به نام الله مهربان

    سلام و هزاران سلام به تمام عزیزان دلم

    در این روزهای سرد پاییزی که پر از برگهای رنگین و قشنگه

    روزهایی که سرد و برفی و بارانیه

    شنیدن حرفهای استاد عزیزم،مثل موتور یه موشک بود برام

    دو سال از شروع درس خوندنم میگذره و من حسابی دارم درس میخونم واسه پزشک شدن

    اوایل خیلیها همین جوری با من صحبت میکردن

    میگفتن آرزو بر جوانان عیب نیست

    حالا تو هم در ارزوی پزشک شدن باش و خوش باش

    همه تمسخر میکردند و من توجه نکردم

    گفتم من حتما میتونم

    الان روششون و عوض کردن،از مسخره کردن تبدیل شده به دلسوزی

    «وای بیخیال،مگه حوصله داری اینقدر درس میخونی،دو روز زنده ای،بیا و خوش بگذرون»

    اما من نمیدونم خوش بگذرون یعنی چی

    هیچ چیزی برام به اندازه ی رسیدنم به هدفم لذت بخش نیست

    نمیدونم چرا جشن عروسی،پارتی،دوست پسر،دوست دختر،و خیلی چیزا

    برام بی معنی شده

    من با خودم شادم،نیاز به عامل خارجی نیست که خوشحال بشم

    از درون شادم

    مرتب به اهدافم فکر میکنم

    مرتب برای رسیدن به هدفم تلاش میکنم

    ما هرکدوم،برای رسالتی به این دنیا اومدیم

    به امید دیدارتون در امریکا

    در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
  6. -
    سهیلا سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 278 روز

    سلام به استاد عزیزم

    نمیدونم با چه زبانی باید ازتون تشکر کنم بابت این همه آرامشی که به ما میدید

    استاد شما دستی زیبا از دستان خداوند مهربانم هستید چقدر عالی شدیم با کنترل ذهنمون اون هم به میزانی که رعایت کردیم ووقتی به دوران قبل از آشنایی با قانون گریز میزنیم می‌بینیم که چقدر قانون درست عمل کرده والان چقدر اوضاع تغییر کرده در تمام جنبه ها خدایا شکرت

    استاد من در خانواده ای که زندگی کردم انسانهای بدبینی نبودن والان که بزرگ شدم میفهمم که خانواده ای بودیم شاد واز هر لحاظ در آرامش وآسایش بودیم بچه بودیم وفکر میکردیم که همه به همین شکل هستند اما بعدا دیدم که نتایج اونهایی که اوضاع فکرشون داغون بود چه نتایجی را داشتند استاد من مادری دارم که هرگز بدبین نبود واطرافیان را آدمهای خوبی میدید هیچ وقت هم از کسی ضربه ای نمی‌خورد واگر کسی حرفی به اومیزد در مورد دیگران که مثلا فلانی این خصوصیت‌های منفی را داره یا مثلا به تو حسادتی داره اصلا به خودش نمی‌گرفت ومیگفت نه بابا اشتباه میکنی ومن الان میفهمم که ایشون بدون دونستن قانون داشت بهش عمل می‌کرد وهرگز ضربه ای نخورد من بعدا وارد زندگی افرادی شدم بعد از ازدواج که انگار یه دنیای دیگه ای بود تاز ه اون وقت فهمیدم بدبینی چیه البته که تحت تاثیر قرار گرفتم وچک ولگد هم خوردم تا راه درست را پیداکنم اما واقعا برام عجیبه چه فرکانسی فرستادم که دقیقا آدمی جذب کردم با این ویژگی‌ها وچقدر هم اذیت شدم اما وقتی قانون برام روشن شد آدمهای منفی وبدبین از کنارم رفتند وکسانی موندن که حالم باهاشون خوبه خدایا شکرت

    فهمیدم فقط وفقط باید حواسم به فرکانسی باشه که به جهان میفرستم تا دریافتم عالی باشه

    باز هم ممنونم از شما وخانم شایسته ی عزیزم دوفرشته ی دوست داشتنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
  7. -
    محمدرضا ومرضیه گفته:
    مدت عضویت: 396 روز

    سلام استاد خداقوت وممنونم برای مثالهای قابل هضمی که میارین وقتی به خودم و رفتارام دقت میکنم بااینکه من از نظر خودم هیچ وقت در مورد کسی نظر سوء نداشتم و هیچ وقت تصویرسازی نکردم در مورد شخصی که قراره باهاش روبه رو شم ولی باگوش کردن به این فایل فهمیدم چقدر نیاز دارم که تمرین و ممارست داشته باشم دوستی دارم که علاقه ی خیلی زیادی به رفت وآمد با من داره و من چند رفتار نامناسب دیده بودم ازش و علاوه براینکه اجازه نمیدم باهام ارتباط بگیره در ذهنم مدام رفتارهاش رو تقویت میکردم باگوش کردن به این فایل دقیقا یاد همون دوست افتادم و فهمیدم باقطع ارتباط ولی با دلی آرام و روشن خیلی بهتره تا خودخوری کردن و مرور رفتارهای اون اون مهربانه و اگه بگم الان برو از فلان شهر وفلان مغازه فلان جنس رو برام بخر ته جوابش نه پیدا نمی‌کنین همیشه که شوهرم سرکار بود میگف میام دنبالت بابچه هات تو شعر بگردونمتون حوصلتون سرنره و من اصلا اینارو یادم نبود تاالان که به رفتارش دقت کردم من باید حریمو نگه دارم ولی نه با نگرانی و استرس و نظر بد در موردش

    خیلی خوب بود استاد مطالب خیلی خوبی دستگیرم شد و آدمایی که همیشه رفتاراشون رو اعصاب بود رو میبینم میتونم زیباتر ببینمشون

    خدا بهتون خیر و نیکی و آرامش عطا کنه که آنقدر آگاهی مارو بالا میبرین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
    • -
      مریم اکبری گفته:
      مدت عضویت: 487 روز

      سلام.

      چقدر این جمله ناب بود که حریم رو حفظ کنیم، چون بعضی اوقات رفتاری که از مقابل میبینیم و ناراحت میشیم بخاطر اینکه برا خودمون ارزش قایل نیستیم و حریم نداریم، و می‌اندازیم تقصیر اون فرد،

      پس صدرصد ما خودمون مسیول زندگیمونیم .

      خودمون این رابطه رو ساختیمکه حریمی نیست ، چون باید برا حریم خودمون ارزش قایل باشیم،

      و نکته قشنگی که گفتید این بود که زاویه کانون توجه مون رو جابجا کنیم و بزاریم روی چیزی های از اون فرد که کس خوب میده.

      من فایل رو گوش ندادم ، بهم گفت شد که کامنت بخون،

      این جمله یه مسیله مهم من رو حل کرد

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    علی احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1609 روز

    به نام خدایی که مرا انسان آفرید ،سلام بر استاد عباسمنش عزیز،با دقت با ذهن کار کن. ولی تو

    باید از ذهن دور باشی، درگیر

    آن نباشی.

    وقتیکه چیزی می‌نویسی تو

    آن قلم خود نویس نمی‌شوی،

    با اینکه بدون آن نمی‌توانی بنویسی.

    برای خوب نوشتن، یک قلم

    خودنویسِ خوب بسیار مهم

    است. اگر با انگشتانت بنویسی

    کسی نمی‌تواند آن را بخواند،

    حتی خودت هم نمی‌توانی

    بخوانی.

    ولی تو خودنویس نیستی،

    خودنویس همان نویسنده

    نیست بلکه فقط ابزار نوشتن

    است.

    ذهن، ارباب نیست بلکه فقط

    ابزاری در دست ارباب است.

    مراقبه یعنی:

    خالی شدن از تمام محتویات ذهن، خاطرات، تصاویر ذهنی، افکار ؛ آرزوها؛ انتظارات، طرح ونقشه‌ها.

    تو باید خودت را ازهمه‌ی این محتویات خالی کنی

    بزرگ‌ترین روز زندگی زمانی فرا میرسد که درخود چیزی برای دور ریختم نیابی و خالی باشی.

    درآن فضای کاملا خالی، فقط زمانی خالی است که ذهن  درمیان نباشد

    فضایی که سرشار از وجود است،

    خالی از ذهن اما سرشار از  خودآگاهی است.

    پس از واژه‌ی” خالی” نترس

    بار آن منفی نیست.

    فقط بارهای اضافی و به درد نخور را که بر اساس عادت قدیمی باخود حمل میکنی خالی میکند.

    خالی میکند چیزهایی را که مانع تراشی میکنند، سنگینی می آفرینند و همچون یک کوه سنگین هستند.

    همچنین که کاملا خالی شوی،

    از تمام چارچوب ها رها میشوی.

    به بی کرانگی آسمان میشوی

    این همان تجربه خداوندی است که یا هر اسم دیگری که به آن میدهی.

    میتوانی آن را نزدیکی به خدا، حقیقت یا عشق بنامی. معنای همه آنها یکی‌ست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
  9. -
    شاهان گفته:
    مدت عضویت: 1323 روز

    سلام استاد بزرگ من سلام خانم شایسته عزیزم

    من هر بار از هر مسئله ای بد بین بودم به شدت گوشم پیچیده شد

    هر زمانی در یه مسئله حتی بد و سخت خوش بین بودم از دنیا جایزه گرفتم حال خوب دریافت کردم معجزه دیدم

    اما متاسفانه بدبینی هام نسبت به خوش بینی هام بیشتر بوده و حتی هنوزم هست هر چند روی خودم از طریق قوانین بسیار کار کردم.

    من با دیدن این فایل نتیجه گرفتم که در هر شرایطی چه خوب چه بد چه آسان چه سخت تلاش میکنم این ویژگی رو نداشته باشم. نه اینکه چشمامو ببندم و همه ادم ها رو بپذیرم چون خداوند به ما عقل داده تا انتخاب درست رو انجام بدیم.

    من با توجه به علمی که نسبت به کارم و نسبت به زندگیم و هر شرایطی دارم تلاش میکنم با دید مثبت و البته توکل بخدا با علم کامل بهترین شرایط رو و بهترین آدم رو انتخاب میکنم و خداوند به ما قدرت تشخیص داده و ما باید با دید مثبت همزمان از قدرت تشخیص خودمون هم استفاده کنیم.

    من تصمیم دارم در تمام شرایط با کمک قدرت تشخیص و علم خودم و توکل بخدا به همه چیز مثبت نگاه کنم و اگرم در این راه انتخاب اشتباهی داشته باشم سعی میکنم همونم به دید مثبت ببینم و اول ازش تجربه بگیرم دوم میگم خداوند میخواست من به واسطه این انتخاب اشتباهم بزرگتر بشم محکم تر بشم و مجرب تر بشم در مسئله به وجود اومده به دنبال نشانه هایی بگردم برای جبران و منفعت و سوم اینکه من توسط این انتخاب اشتباهم درس هایی میگیرم و قراره شرایط آسان تری رو تجربه کنم. پس در هر صورت چه خوب و چه بد من باید مثبت بین و یا خوش بین باشم.حتی اگر اشتباه کنم.

    در کل با تمام آدما با خوشبینی و اعتماد پیش میرم اما با قدرت تشخیص که خداوند بهم هدیه داده و با علم به آگاهی هایی که دارم بهترین تصمیم و بهترین انتخاب رو میکنم.

    مچکرم از این آگاهی که بهم دادی توو این روزا خیلی به کارم میاد و دیگه خدا باید چجوری به بندش کمک کنه. این بزرگترین کمک برای من در شرایط موجود هست. خدارو شکر میکنم و تشکر میکنم از استادم که همیشه در بهتربن زمان ممکن بهم آگاهی های عالی داده.

    استاد عزیز من خیلی دوستت دارم

    امیدوارم این دوستت دارم توو تک تک سلول های وجودت بشینه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
  10. -
    الناز و باباش گفته:
    مدت عضویت: 1007 روز

    به نام خودش

    سلام

    مدت ها بود که کامنتی ننوشته بودم . و دلیلش هم این بود که منتظر یه چیز خیلی خاص ئ عجیب غریب بودم که بیاد به ذهنم و بعد شروع کنم به نوشتن. بله من حتی درکامنت نوشتن هم کمالگرا هستم!

    شروع کردم طبق معمول با خوندن کامنت های این جلسه که وقتی به کامنت سوم رسیدم, همه چی یهو عوض شد. چقدر تحسین میکنم پاکیزه بارکزی عزیز رو که با تموم حسش حتی زمانی که فایل روهم گوش نکرده بود اومد و کامنت نوشت.

    و من یه لحظه فکر که کردم, فهمیدم که این کمالگرایی تموم خلاقیت و هنر من رو داره کور میکنه و حتی بدتر داره مانع رسیدن الهامات خداوند به من میشه چون دائم فکر میکنم که این مطلب اونقدری هم خوب نباشه که ارزش نوشتن داشته باشه. خدا میدونه چقدر برای دوره احساس لیاقت اگاهی های نابی داشتم که حتی حاضر نشدم یه کلمه هم راجب شون بنویسم. و کامنت ایشون رو که خوندم و دیدم با تمام بهبود گراییش اومده و برامون کامنت نوشته دیگه نتونستم مقاومت کنم.اومدم و نوشتم. چون اصولا شخصیت برونگرایی دارم و خیلی دوست دارم درکی که از هر فایل دارم رو با همه به اشتراک بزارم.ولی کمالگرایی عزیزم اجازه نمی داد. و جالبه که بدونید که الان که همینجوری اول صبی اومدم و کامنت نوشتم چقدر خدا داره کلمه به کلمه شو هدایت میکنه و بهم میگه.

    بعد ادم نگاه میکنه به کامنت ایشون و میبینه که هشتاد و خورده ای لایک گرفته! خب ادما میفهمن واین فرکانسو میگیرن که این ادم چقدر دلی اومده نوشته حتی با وجود اینکه مرتبط نبود. بارها ذهنم بهم گفته نکنه یه جا خوب نتونی منظورتو برسونی یا غلط املایی داشته باشی. و حالا به خودم میگم چه اشکالی داره؟ چی میشه حالا مگه مثلا؟ منم یه ادمم اشتباه میکنم. بگذریم که کمالگرایی ممکنهیه سری چیزهارو برای صاحبش به ارمغان بلیاره مثل کار باکیفیت ولی ایا به قیمت اذیت شدن صاحبش؟و به مراتب هم خوبیاش کمتر از بدیاشه.

    و چقدر قشنگ بود یادداشت اخری که دوست عزیزم برای ذهنش نوشته بود.

    “این یادداشت هم برای تو ((زهن طلبکارم ))

    چون بعدا میگی این چی بود که نوشتی ))

    دلم شد نوشتم …….”

    در طول نوشتنم هزاران بار ذهنم بهم گفت نوشته ت خیلی نامرتبطه با این فایل.

    ولی اومدم و نوشتم

    و خدا کمکم کنه که این کمالگرایی رو اروم اروم کم کنم.

    در نهایت خدایا شکرت از بابت انگشت های سالمی که به من دادی و با لطفشون میتونم تایپ کنم.

    دوست دارم من هم اینجا با قسمت شخصیتی بدبینم یعنی کمالگرایی یه یادداشتی به انگلیسی بنویسم

    احتمالا دوستانی که انگلیسی بلدند میتونن متوجه بشن.

    HERE’S A REMINDER TO MY DEAR PERFECTIONISM:

    I’M NOT PERFECT

    AND I CANNOT EVER BE PERFECT

    I JUST MAKE MISTAKES SOME TIMES

    AND IT’S TOTALLY NORMAL

    I HAVE TO BE KIND AT MYSELF

    ALWAYS AND FOREVER

    “NO PERFECTIONISM”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1291 روز

      سلام آقای ذوالفقاری

      خیلی ممنونم بابت این کامنت پر آگاهیتون،خیلی من رو یاد کارهایی انداخت که سر همین ویژگیِ کمالگرایی انجام ندادم،یا تکامل هایی که نخواستم طی کنم.

      به نظر من آدم هایی که میان از اشتباهاتشون مینویسند و برای بهبودش هدفگزاری میکنند خیلی آدم های شجاعی هستند و صد هیچ از بقیه جلوترند.

      چون اغلب افراد جامعه،اصلا قبول نمیکنند که خودشون مشکل دارند،کلا در این توهمند که خودشون عالین و یک چیزی اون بیرون خرابه!

      ولی کسی که شجاعانه میاد مشکلش رو پیدا میکنه و برای بهبودش پلن میچینه،اون آدم یک شخصیت قوی و توحیدی داره که واقعا تحسین برانگیزه.

      کامنتتون واقعا من رو به فکر فرو برد،مخصوصا برای هدف فعلیم که بازم میخوام پله هارو چهارتا یکی طی کنم!

      الان به خودم اومدم و گفتم ول کن بابا!چه خبره داری الکی انقدر به خودت فشار میاری؟!اومدی فردا صبح افتادی مردی،خداوکیلی ارزش تحمل این همه فشار رو‌داشت ؟!

      میدونید؟!من فکر میکنم باید کمالگرایی رو در مقابل توحید بزاریم.

      کسی که کمالگراست میخواد خودش همه ی کارهارو عالی انجام بده،تنها انجام بده،سریع انجام بده و یک نتیجه ی فوق العاده بگیره!

      اما کسی که بهبود گراست،به جای توان نامحدود خودش،روی قدرت الله حساب میکنه و میگه همین که من سمت خودم رو خوب انجام بدم کافیه،بقیه ی کارهارو خدا انجام میده،نیاز نیست خودمو به تقلای الکی بندازم.

      درهرصورت ازتون ممنونم با کامنتتون بهم یادآوری کردید حواسم به این پاشنه ی آشیلم باشه.

      سپاسگزارم ازتون و در پناه حق تعالی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1910 روز

        سلام سعیده جانِ نازنین و خوش سخن.

        بسیار لذت بردم از این نوشته:

        باید کمالگرایی رو در مقابل توحید بزاریم.

        کسی که کمالگراست میخواد خودش همه ی کارهارو عالی انجام بده،تنها انجام بده،سریع انجام بده و یک نتیجه ی فوق العاده بگیره!

        اما کسی که بهبود گراست،به جای توان نامحدود خودش،روی قدرت الله حساب میکنه و میگه همین که من سمت خودم رو خوب انجام بدم کافیه،بقیه ی کارهارو خدا انجام میده،نیاز نیست خودمو به تقلای الکی بندازم.

        اینکه برای خودم یاداوری کنم بهبودگرایی سمتِ توحیده و کمال گرایی سمتِ شیطانه، میتونه انگیزه ی بیشتری بهم بده که دور شم از کمال گرایی.

        کمال گرایی رفقای ثابتی داره که بهش کمک میکنن همیشه:

        شتاب و عجله به توانِ 1000

        کمبود

        ترس

        اضطراب

        عدم طی کردن تکامل

        برای شخص خودم عجله یکی از پرقدرت ترین ابزارهای کمکیِ کمال گراییم هست که بهم آسیب زیادی میزنه.

        ممنونم که کامنتهای راهگشا مینویسی جانِ دل.

        در پناهِ نورِ عالم باشی همیشه.

        فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

        الهی شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        محسن mohsenta57 گفته:
        مدت عضویت: 952 روز

        درود خدمت خواهر گلم سعیده خانم

        باز هم مثل همیشه با خواندن کامنتهای زیبای شما چقدر اطلاعات ناب دستگیرم شد و اینبار هم این جمله عالی شما یکدفعه مغزم رو منفجر کرد که (( کمالگرایی را باید نقطه مقابل توحید بدونیم) و دقیقا دیدم چقدر این فرمایشتون درسته و چقدر تا الان موقعیتها و فرصتهای عالی را به خاطر کمالگرایی از دست دادیم و اگر زودتر میدونستم که نقطه مقابل توحید است ،میتونستم راحتتر قدم توی راه انجام اون کار بذارم و قطعا وضعیتم از اینی که هست بهتر بود .. به هر حال خواستم ازت تشکر کنم و برات آرزوی بهترین ها را کنم . پایدار باشی و سلامت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      روف رضایی گفته:
      مدت عضویت: 925 روز

      سلام خدمت شما دوست عزیزم

      چقدر خوب از این کامنت شما لذت بردم و آگاه شدم

      منم این عادت کمالگرایی را دارم

      من در گذشته ها کمالگرایی زیادی داشتم و در سایت بودم و اصلا کامنت نمی گذاشتم

      چون می گفتم که شاید نوشته های من ارزش خواندن را نداشته باشد

      یا من خوب این مطلب را درک نکرده باشم

      و از لحاظ املایی شاید مشکل داشته باشم و درست مفهوم را بیان نتوانم

      و هیچ وقت شروع نمی کردم

      چون از قضاوت شدن ترس داشتم

      از اینکه کامنت های من مهم نباشد ترس داشتم

      تا اینکه بلاخره چند ماه قبل شروع کردم به کامنت نوشتن

      و ادامه دادم این کار را و هر روز یک کامنت در سایت می نوشتم نظر به فایل های که می دیدم و آن برداشتم را می نوشتم و این کار ادامه داشت

      ولی از طرفی مصروفیت های کاری من بیشتر شد و زمان آزادم کمتر شد و من دیگران آن زمان که بیابم با ذوق و شوق کامنت بنویسم را نداشتم

      و کلا از کامنت گذاشتن دور شدم

      در حالیکه هر روز به سایت سر می زدم و فایل ها را کم و بیش نگاه می کردم

      همین روز های که این فایل های بسیار ناب و توحیدی روی سایت قرار گرفته است را نگاه کرده ام و چندین بار گوش دادم اما بازهم برای کامنت نوشتن هراس داشتم

      بازهم همان نگرش که شاید درک من نسبت به این آگاهی ها کمتر باشد

      و مطلب را درست بیان نتوانم کامنت نمی گذارم

      و این چند روز بیشترین زمان من برای مطالعه کامنت های دوستان در سایت سپری می شود و خلی هم لذت می برم

      و بعضی دوستان که کامنت می نویسد سریع برایم ایمیل می آید که فلانی در سایت کامنت گذاشته و مطالعه می کنم اما بازهم شروع نمی کردم به کامنت گذاشتن

      اما امشب کامنت خانم شهریاری را دیدم که جواب کامنت شما نوشته بود و منم خلی درس خوبی گرفتم و علاقمند شدم که این عادت کمالگرایی را کم کم کنار بگذارم و سهم بیگرم برای نوشتن کامنت در سایت

      از مطالعه‌ی کامنت زیبایی شما بیسار لذت بردم و تحسین تون می کنم

      در پناه الله شاد و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1910 روز

      سلام اقای ذوالفقاری.

      کامنت بسیار خوبی نوشتین.

      دست گذاشتین رو آفتِ کمال گرایی که آدمو عقب میندازه.

      چرا؟

      چون هی تو گوش ادم میگه این کمه، انجامش نده، بذار پُر تر یا قوی تر شه، کامل تر شه، بی نقص تر شه بعد انجامش بده.

      و همینم باعث میشه حرکتی شروع نشه…

      تبریک میگم و تحسینتون میکنم که با بهبودگرایی کامنت نوشتین.

      یادمه حدود یکی دو سال پیش اصلا درکی نداشتم از بهبودگرایی به جای کمال گرایی

      اما تلنگر اصلی زمانی بهم خورد که دوره حل مسایل رو شنیدم و صدای مریم جان شایسته تو گوشم زنگی رو به صدا دراورد:

      بهبودهای کوچکِ مستمر

      همین تمرین و بهبودهای ریز ریز که تمرین و تلاش کردم انجامشون بدم باعث شدن ذره ذره به بِتُنِ کمال گراییم ضربه وارد بشه و دچار تزلزل بشه.

      خیلی جا دارم برای بهبودگرایی حالا حالاها.

      برای ذره ذره نگاه و عملکرد بهبودگراییم سپاس گزارم و میدونم بهبود وقتی استارت خورد برام که به یاد خودم اوردم یا میارم به کم بودن و کوچک بودن بهبودت نگاه نکن، انجامش بده…

      قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.

      براتون ارزوی موفقیت روز افزون دارم در بهبودگرایی.

      کامنتتون کاملا دلی و زیبا بود.

      فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

      الهی شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: