اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام این دوستتون دقیقا مثل منه هزار بار هزار ایده بهم الهام شده اما هیچ کاری براشون نکردم یعنی اصلا نمیدونم این ایده ای که بهم الهام میشه رو باید از کجا شروع کنم بارها هدایت خواستم و هر بار مهاجرت بهم گفته میشه و اما در شرایطی خودمو قرار دادم که رها کردن شغل فعلیم سخت به نظر میرسه
من وقتی به سمت قانون هدایت شدم سریع پیشرفت کردم دوتا زمین خریدم و کلی اتفاق خوب حالمم خوب بود
ولی جریان از روزی آغاز شد که یکی از دوستام زنگ زد بهم و گفت شرکتت رو بیار در یک مناقصه شرکت کنیم و من گفتم باشه و موقعی که اسناد مناقصه رو گرفتیم دیدم تاییدیه شرکت خاصی رومیخواد و من با شرکت یکی از دوستام در این مناقصه شرکت کردم و برنده ی مناقصه شدم
و وقتی ناظر برای معرفی پروژه اومد گفت بهم بیا زیادی رد کنیم صورت وضعیت ها رو باهم بخوریم
من قبول نکردم و ناظر لج کرد و من نگران شدم
پول که اومد ذیحسابی گفت باج میخوام و من ندادم و پولمو نداد و همینجوری با کلی قرض موندم و کنترل ذهنمو از دست دادم
سلام به استاد عزیزم، مریم جان ودوستان هم فرکانسی ام. خدا رو هزاران مرتبه شکربابت این هدایت ناب. استاد عزیزم نکات ارزشمندی رو بیان کردید. من با اعماق وجودم متعهد بودن در این مسیر وپرداخت بها در همه ی جنبه ها چه بهای مالی و چه زمانی را درک کردم. خدا رو شکر با اینکه کارمندم، از حدود 8 ماه پیش که عضو سایت شما شدم کلیه ی حقوق خودم را صرف آموزش وخرید بسته های ارزشمند شما کردم وخداوند مهربان را شاکرم که معجزات را در زندگیم می بینم. در زمینه ی کنترل ورودی ها هر موقع که به خوبی وقت وانرژی می ذارم وساعات بیشتری آموزشهای شما رو گوش می کنم دقیقا بالا رفتن مدارم رو حس می کنم وروزهایی که کمتر روی خودم کار می کنم متوجه ورودی های نامناسب واحساس بدمیشم. خدایا چقدر این مسیر شیرین ولذت بخشه ولی بستگی شدید به میزان تعهدم داره. استاد عزیزم هر جایی که قوانین را فراموش می کنم دقیقا بازتاب اون را متوجه میشم ووقتی قوانین را دقیقتر اجرا می کنم از نتایجش متعجب میشم. خیلی از این فایل ارزشمند بهره بردم وعاشقانه دوستتون دارم. 😍
دیروز من بعد از قسمت قبل سفرنامه(توحید عملی 1) هدایت شدم به چندتا فایل توحید دیگه و همینطور فایلهای ثروت، و اتفاقا آخرین فایلی که دیروز دیدم و نکته برداری کردم همین بررسی موردی یک دوست بود. چقدر این فایل روی عمل کردن تاکید داشت، چقدر داشت نشون میداد بهمون که ببینید، نتیجه عمل نکردن به الهامات، میشه بدبختی و کارگری برای یه چیز کمتری که قبلا داشتید،
همین چند دقیقه پیش بهتره بگم، داشتم به این فکر میکردم که من عملم چطوریه؟
دیدم که من دارم سعی میکنم از عضله تصمیم گیریم کار بکشم تا قوی بشه. استاد همیشه میگن که توی شک و تردید موندنشون به یکی دو دقیقه هم نمیرسه، دیدین یه سری کارها هست که وقتی تو ذهن آدم میاد آأم میگه حالا حسش نیست و بعدا و اینا، من کلا اینجور مواقع سعی میکنم همون کار رو همون موقع انجام بدم، استاد گفتن که وقتی یه کاری بهتون الهام میشه، یعنی باید انجام بشه اگه قرار نبود انجام بشه که اصلا بهتون گفته نمیشد، به طور مثال دیشب بعد از یک سال و سه ماه که از خرید میزم میگذره و گذاشته بودمش وسط اتاق و کلی جا گرفته بود و فضا رو کوچیک کرده بود(البته به خاطر نور) یه لحظه اومد تو ذهنم که پاشم میزو برگردونم کلا بذارمش کنار دیوار، همون لحظه پاشدم چرخوندمش و وقتی گذاشتمش یه گوشه اصلا نمیدونید چقدر فضا باز شد، چقدر اتاق بزرگ شد، چقدر راحت تر شد، بعد تو فکرم اومد که الان که قراره به لطف خودش یه صندلی کامپیوتر جدید و عالی بیاد توی این اتاق، خدا میخواسته جا رو براش باز کنه و بگه حالا که داره صندلیت نو میشه بذار حال و احوال میز و اتاقتم نو بشه، خدایا شکرت.
یا مثلا من یه حسی بهم گفت همین الان پاشم برم یه حموم سر پایی بگیرم، همون موقع ذهنم دلیل آورد که حسش نیست و بعدا و ولش کن و اینا، ولی بازم به لطف الله من ده ثانیه ایستادم فکر کردم و برخلاف تموم اون نجواها رفتم حوله رو برداشتم و یه نظافت سریع کردم، خداروشکر دارم سعی میکنم که هم تصمیمات سریع بگیرم و هم درست. خداروشکر خداوند هم حمایت میکنه.
بحث پرداخت بها که اصلا جزو لاینفک موفقیته، باید برای رسیدن به هرچیزی بهاشو بپردازید، حالا این بها هم پوله، هم زمانه، هم اراده است، بالاخره باید بپردازید، نمیشه یه روز بزنی به جیب بری بالا فرداش ته زندان باشی، نمیشه از راه نادرست به هیچ جایی رسید.
تنها راه رسیدن به موفقیت و ثروت و خوشبختی پایدار، از راه درست و با باور درسته، تحت هر شرایطی باید خودمونو لایق داشتن خواسته هامون از راه حلال و درستش بدونیم و همیشه کار درستو انجام بدیم،
چیزی دیگه راستش نمیاد، پس میگم که عشقین.
خداروصدهزار مرتبه شکر که ما رو به این بهشت هدایت کرد
زندگی صحنه ی یکتایِ هنرمندی ماست هرکسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست خرم ان نغمه که مردم بسپارند به یاد
این دوبیت شعر رو که براتون نوشتم نمیدونستم چجوری پ رو بنویسم ولی در لحظات اخر ارسال این کامنت که بجای پ:ب نوشته بودم دستم خورد رو دو تا کلید و پ رو پیدا کردم و رفتم و دو جا که به جای پ ب نوشته بودم درست کردم
دسته اول که باری به هر جهت زندگی می کنند چون از نقش باورهای و فرکانس های خودشان در زندگی شان مطلع نیستند. به همین دلیل شیوه ی زندگی آنها شیوه ای واکنشی نسبت به اتفاقات پیرامونشان است.
دسته دوم آدمهایی هستند که فهمیده اند شرایط زندگی آنها خروجیِ باورها و فرکانس های خودشان است به همین دلیل به دنبال بهبود باورها و فرکانس هایشان هستند.
اما مسئله ی اصلی این است که ذهن اکثریت در دسته دوم به گونه ای تربیت شده که:
تمایل دارند به جای تغییر شخصیت شان، قوانین را به شکل باورها و شخصیت خود در بیاورند. کاری که آب در هاون کوبیدن است.
بخش عمده ای از آدمهایی که با قوانین زندگی و نقش باورهای و فرکانس هایشان آشنا شده اند، در این مرحله گیر افتاده اند.
به همین دلیل است که مدت هاست درگیر این معما شده اند که:
«چرا با وجود اینهمه تلاش برای بهبود باورهایم، زندگی ام از اساس تغییر نکرده است؟!»
من خوشبختانه جزو دسته دوم هستم یعنی سعی میکنم که باشم، از وقتی شروع کردم به کار کردن روی باورهام تغییرات زیادی برام رخ داده که اولا ذهن منطقیم اونا رو ناچیز جلوه میده دوما باید تکاملم طی بشه تا تغییرات اساسی و بنیادین تو تمام جنبه های زندگیم اتفاق بیفته.
اما علت اینکه مسیر تکاملم دچار فراز و نشیب هست یعنی به ثبات فرکانسی نرسیدم اینه که به اندازه کافی متعهد نیستم به عمل به آگاهی هام با اینکه میدونم قانون چیه اما تو موقعیت های مختلف به روش دسته اول عمل میکنم بعد با خودم میگم بابااا این آگاهی هایی که من دارم تعداد کمی از مردم جهان دارن پس چرا من حتی از اونهایی که سطح آگاهی شون خیلی خیلی از من پایین تره نتیجه بیشتری نگرفتم؟ مخصوصا از لحاظ مالی
بعد که یکم فکر میکنم میبینم اولا من از مشکلاتی که اونها تو زندگی شخصی باهاش دست به گریبان هستن خبر ندارم دوما من اگر با این آگاهی هایی که دارم مسیرم رو ادامه بدم از همه اونها جلو میزنم.
من آگاهی زیادی دارم ولی باور و عمل ندارم به اندازه کافی.
من اعتراف میکنم که هنوز اول راهم و باید از بیس رو خودم کار کنم. اشکالی نداره هر چقدر که میخواد طول بکشه ولی من از این مسیر دست نمیکشم.
توی خونواده ام محیط کاملا غیر ایزوله و نامناسبه باشه درست ولی حتی شده یک ساعت نیم ساعت یک دقیقه تنهایی وقت گیر میارم که رو خودم کار کنم. به اضافه اینکه تو همون محیط غیر ایزوله هم باید رو خودم کار کنم و وقتی اون ورودی های نامناسب رو دریافت میکنم و آدمهای نامناسب و ناموفق رو میبینم باید با خودم تکرار کنم که ببین تو که میدونی اینا در اشتباهن پس متفاوت از اینها عمل کن.
من نباید درگیر احساسات بد بشم نباید اجازه بدم که دچار سقوط فرکانسی بشم نباید بذارم فرکانسهای من مثل موج سینوسی هی بالا و پایین بره.
باید هر لحظه با قوانین زندگی کنم. باید تجدید پیمان کنم.
خدایا من رو هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنان نعمت داده ای نه راه کسانی که بر آنان غضب کرده ای و نه راه گمراهان!
سلام میکنم به استاد عزیزم و مریم جان عزیزم وتمامی دوستان گلم
باز هم با توکل بر خدای مهربانم روز ۶۶امین روز از سفرنامه رو شروع میکنم
این فایل اولین بار بود که گوش میدادم وخیلی لذت بردم
دو سه بار پشت سر هم گوشش دادم تا تونستم نکته برداری کنم برای خودم
خیلی آگاهی های ارزشمند و بی نظیری داشت همینجوری که گوش میدادم کف کرده بودم
واقعا این آگاهی هارو نمیشه جای دیگه ای پیدا کرد
خدارو بی نهایت شاکرم که منو به این سایت فوق العاده هدایت کرد
آگاهی هایی که دریافت کردم و مینویسم تا درک من بیشتر بشه و شاید دوستانی که این کامنتو میخونن استفاده ای ببرن
فهمیدم که من باید قوانین جهان هستی رو اون جور که هست درک کنم نه اون جور که دلم میخواد به قوانین نگاه کنم
چون جهان کار نداره من چی دوست دارم و از چه چیزی خوشم میاد جهان شیوه و قانون خودشو داره و براساس اون عمل میکنه
این قوانین از قبل این طور بوده و تا ابد هم این طور خواهد بود به قول قرآن
و لن تجد لسنه الله تبدیلا
من بعد از کار کردن روی باور هام باید به ایده هایی که بهم الهام میشه عمل کنم
نه اینکه بدون انجام هیچ کاری منتظر موفقیت باشم برای رسیدن به هر موفقیتی باید حرکت کرد
جهان اگه ایمان و توکل و تصمیم واقعی منو ببینه بدون شک از من حمایت میکنه
و خدا بارها اینو گفته که ما همه چیز مسخر شما کردیم
همه ی ما بعد از کار کردن روی باور هامون با توجه به مداری که توش هستیم ایده هایی نزدیک به اون مدار به ما الهام میشه و ما باید به آنچه که گفته میشه عمل کنیم اگه خواهان رسیدن به موفقیت های بزرگ باشیم باید این روند تکاملی طی بشه
چون در غیر اینصورت ما به جهان آسیبی نمیرسونیم فقط داریم خودمونو از موفقیت دور میکنیم و با ادامه ی این روند باعث میشیم که اعتماد به نفس مون پایین بره و همه چی رو از دست بدیم
پس نتیجه میگیریم که اگه ما سمت خودمون و خوب انجام بدیم جهان هم بدون هیچ کم و کاستی از ما حمایت میکنه
کار من کار کردن روی باور ها و کنترل ورودی های ذهنه و عمل به ایده هایی که که الهام میشه
و کار جهانم حمایت و پشتیبانی از من در تمام زمینه هاست
خدایا همه ی ما را به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای ونه گمراهان.
ماتوی هرزمینه ای که روی باورهامون کارمیکنیم فرکانس میفرستیم، تجسم میکنیم، فک میکنیم، ایده هایی دریافت میکنیم. این ایده ها مارو فقط یکم بالاترازاونچیزی که هستیم میبره، یعنی ایده هایی که به ماالهام میشه، ازطرق مختلف، صحبتهای یک دوست، یک کتاب، یک پیام تبلیغاتی، یک صفحه دراینستاگرام و..
فقط کمی بالاتراز فرکانس اکنون ما، مداراکنون ماست.👏👍👍
این ایده ها همانطورکه استاددرفایل های دیگه گفتند ممکنه درلحظه حال غیرمنطقی باشه اماقدم اولیه یک تغییربزرگ و یک نتیجه بزرگ درآینده است.
این ایده ها قدم های اولیه درمسیرتکامل برای رسیدن به خواسته ای هست که ما دنبالشیم.ممکنه اون ایده حتی ازمسیری نباشه که مابرای خواسته مون درنظرگرفتیم اما درنهایت ماروبه همون مسیرساده ترو راحت تر هدایت کنه وبه اونجا برسونه.
چیزی که اهمیت داره وخیلی هااینجاپاپس میکشند بحث عمل کردن به اون ایده هاو قدم های گفته شده است.🙁
همونطور که دربرنامه راز گفته شده واستادگفتند
اگر ایده ای به ماالهام میشه به این معنیه که بایدتوسط ماانجام بشه. الهام اون ایده وظیفه خداونده، چون خداوند برخودش هدایت روواجب دونسته اماعمل به اون ایده وظیفه ماست. ☝️اون ایده معمولا درشرایط اکنون وحاضرمابه سادگی قابل اجراست.اما ازلحاظ فیزیکی ساده است.
به لحاظ ذهنی انجام اون ایده ممکنه برای ماخیلی سخت باشه! چرا؟ چرا اغلب آدمهابه ایده هایی که بهشون گفته میشه عمل نمیکنند؟
این جاست که دلایل مختلف مطرح میشه امامهمترین دلیل وپاشنه آشیل نوددرصدجامعه که درفقرهستند، دربیماری هستند، درجایی زندگی میکنندکه نمیخان درجایی کارمیکنندکه نمیخان اینه که عزت نفس واعتمادبه نفس تغییر وشجاعت روبروشدن باترساشون روندارن
نوددرصدجامعه چون قبل ازشروع کارهاشون عزت نفس واعتمادبه نفسشونو نساختن، وقتی واردیه کارمیشن، وقتی تصمیم به تغییرمیگیرند بعد ازچندروز دوباره سردوناامیدمیشن وروزازنو وروزی ازنو!!
ودریک سیکل معیوب قرارمیگیرندکه درحالی که روی باور هاشون کارمیکنند عمل نمیکنند ودوباره اعتمادبه نفسشونو ازدست میدن وبه خاطرازدست دادن اعتمادبه نفس وقتی هنوزیک کارروتموم نکردند وباورهاشون درمورد یک چیز به تکامل نرسیده میرن سراغ هدف بعدی کاربعدی و…
درواقع اینامیان روی باورهاشون کارمیکنند ایده دریافت میکنند اما چون عمل نمیکنند ونتیجه رونمیبینند طبعا👈👈 اون باوردرذهنشون تثبیت نمیشه و درنتیجه باوری ساخته نمیشه.
بنابراین قبل ازشروع هرکاری اول ازهمه باید عزت نفس واعتمادبه نفسمونو بسازیم.
نکته دیگه اینکه ما علاقه داریم قوانینو جوری ببینیم، قضایای زندگی روجوری ببینیم وتفسیرکنیم که خودمون میخایم چرا؟ نه جوری که واقعا هست!
چون خیلی از ما دوست نداریم تغییرکنیم.دل کندن ازشرایط قبل روبه روشدن با ترسامون برامون سخته !ترجیح میدیم باواقعیت روبه رونشیم ورونداشتباه خودمونو بریم وبگیم مقصراستادبود مقصرجامعه بود مقصرمن نبودم
من کاریو کردم که استادگفت😅😀😀
بنابراین باید همیشه ذهن خودمون رو ،باورهای قدیمی خودمون رو،بعد شنیدن حرفای استادقلقلک بدیم .بزاریم یکم تکون بخورن، جابازکنن برای باورای جدید، روشهایی جدید زندگی، بایدبه اون قبلیا یکم شک کنیم ،به نتایجی که ازشون گرفتیم نگاه کنیم واگه خوب نبودن چیزی نبودن که مامیخایم👈👈 بفهمیم که اشتباهه پس باید درستش کنیم.
عمل به فقط همین دونکته ازاین فایل رومن ازهمین امشب شروع میکنم استاد👏👏😊😊
چند وقته فایلهای عملگرایی همزمان شدن باهم.چون استاد هم متوجه شدن که همه شبیه خودشون نیستن که به محض الهام ایده اقدام کنند.
چند وقته برای اینکه خودمو تبرئه کنم و بگم من مقصر نیستم تمرکزمو گذاشتم روی دیگران و زیر سوال بردن موفقیت دیگران.
خودمم میدونم همه اینها بهانه ست برای اینکه به خودم گیر ندم.
ولی من الان آگاهم و روی خودم کار کردم.نمیتونم خیلی شبیه کبک زندگی کنم و زور خدای درونم به نجواهای شیطونی سنگینی میکنه.
باید با خودم صادق باشم.چند وقته حوصله اقدام ندارم و خودمو سپردم به شرایط.روی خودم کار میکنم ولی اقدام کردن و مشروط کردم به شرایط.
مثلا برنامه اموزش میزارم ،ولی اقدامات مورد نیاز و انجام نمیدم و میگم اگر ثبتنام کردن میام اون اقدامات و انجام میدم.
نتیجه ش این میشه که ثبتنام نمیکنن.
گاهی تنبلی میکنم و حتما اهرم رنج و لذت و برای خودم درست نچیدم.
اینباریک ایده بهم الهام شد که بیا این کار و انجام بده برای اموزشت.به خاطر جلسات اخیر ثروت که باید عملگرا باشیم مقاومت نکردم و شروع کردم به اقدام.
خدای من باورم نمیشه که من نشستم و فایل حاضر کردم و هرروز یک کار براش انجام میدم.
بر خلاف قبل که دنبال فرار بودم اینبار مشتاق انجام بودم.روزی چندبار پای کارم میشینم و بهترش میکنم.
دارم از این کار لذت میبرم.اصلا همینکه دارم برای خواسته م قدم برمیدارم عزت نفس پیدا کردم.
البته اینو هم بگم که در راستای بالا بردن احساس لیاقتم دارم مهارت کسب میکنم یا کیفیت خدماتمو بالاتر میبرم تا حرفی برای گفتن داشته باشم.
با رعایت قانون تکامل دارم پیش میرم و از اون طرف هم مواظبم که کمالگرایی منو گمراه نکنه که اجازه نده کارمو ببندم.
الان خیلی انگیزه گرفتم.شور و شوق پیدا کردم.اینبار با دست پر میخوام به استقبال کارم برم.
اگر قبلا بدون این اقدام نتیجه گرفتم پس الان باید به خاطر بهایی که دارم میدم نتیجه بهتری بگیرم.بهای من انرژی و اراده و تمرکز و زمانیه که دارم میزارم و ارزش کارمو بالا میبرم.
استاد وقتی این اقدام و انجام دادم این ایده اومد به ذهنم که من میتونم با این فایلی که اماده میکنم صدهابار ازش پول بسازم.یکبار انرژی و زمان بزارم و حتی بفروشمش به جای اینکه صدها بار بداهه اموزش بدم و انرژی بزارم و حتما برای ساختن پول نیاز به حضور فیزیکی من باشه.
این یعنی سلب آزادی من.
وقتی قدم اول و برداشتم و ادامه دادم این ایده اومد به ذهنم.وگرنه چرا قبلا این فکر به ذهنم نرسیده بود.
استاد باورم بیشتر شد به قانون.به اینکه تو پای در راه بنه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید کرد
من هم مثل خیلی از بچه ها خیلی جاها خواستم در برم از عمل کردن به ایده هام.
ولی همین نمونه اخر به شدت بهم انگیزه داد و احساس لیاقت و ارزشمندی.
راستی اینو یادم رفت بگم قبل این اقدامم هدایت شدم به یک برنامه اموزشی و من انجامش دادم و اواسط اون برنامه یک مسیر تازه از علاقه مندی هام تو مسیرم قرار گرفت.
که من نمیدونستم میتونم این کارو هم انجام بدم.یعنی وقتی یک قدم در راستای خواسته م برداشتم مسیرهای تازه بهم نشون داده شد.
اقدام ما میتونه کسب مهارت باشه یا عمل به ایده الهامی.
استاد همیشه میگن شما سمت خودتون و انجام بدین،خدا هم سمت خودشو انجام میده.
من یه مدت بود نشسته بودم اول خدا کارشو انجام بده بعد من اقدام کنم.جای خودمو با خدا عوض کرده بودم.
ولی قانون قانونه و قرار نیست مطابق میل ما رفتار کنه.
خدارو شکر میکنم به خاطر اینکه تسلیم نجواها نشدم و به یاد اوردم که ایمان بدون عمل حرف مفته.
هرکسی هم که موفق شده به چشم دارم میبینم که اهل عمله.
من مبلغی پول دارم زیر30میلیون چندسالی دارم وبه خاطرباورهای اشتباه گذاشتم به حساب ومبلغی سودازش میگرم وهربارکه قیمت هاتغیرکرده گفتم ببین نخریدی
یه باوراشتباه هم دارم که چون پول دیه هست که بیمه بهم داده به خاطرتصادفی که کردم برکت نداره درصورتی که من به اندازه ای که باورداشتم ازسودش استفاده کردم چندباربهم گفته شدازطریق دوستان همسرسکه بخرطلا بخراقدامی نکردم وفقطبعدش افسوسش روخوردم وبارهافقط نشستم وحساب کردم که اگراون ایده روانجام داده بودم سرمایم چقدرشده بود
همین دیروزداشت خانمم میگفت اگه اون موقع که پرایدکارکرده خریدی یه ماشین دیگه ای خریده بودی باپولی که داری الان چندبرابرشده بودگفتم دقیقاخودم هم 2روزپیش داشتم به همین فکرمیکردم وخانمم گفت چقدرهمزمان
حالاکه دارم مینویسم میگم ببین این هم یه الهام است هرچندهم مثبت درذهنم هست هم منفی مثبتش اینه که باخانمت هماهنگی میتونی حرف خداروروهم ازاوبشنوی
منفیش اینه که دوتایمون مدارمون پایین هست
به هرحال من مدتی هست به این فکرم که مدت سپرده تموم بشه هم به خاطرصحبتهای استادکه میگه پول رواون بانکیه داره ازش استفاده میکنه یه ایده ای براش بزارم طلا بخرم یاروی خودم سرمایه گزاری کنم که به خاطرترهام هم اون موقع وهم الان هیچ کاری واسش نکردم وبارها واقعا اعتمادبه نفسم روازبین برده فلانی ببین چقدرسودکرد توهیچ کاری نکردی
الان هم که دارم مینویسم فقط دارم به خودم امیدمیدم نگران نباش الان بااون موقع فرق داره خیلی فرق کردی چون الان وصل سایت استادی وتوحیدی ترشدی چون مدتی هست به خاطرباورهای توحیدی تغیرات فوق العاده ای کردم وسعی کردم مبنارو روی همین بگزارم وباورهای توحیدی روتقویت وقدرت مندش کنم خیلی دلم پره من سالها به خاطراشتباهتی که انجام دادم که واقعیت هنوزبه طورکامل نپذیرفتم همش مقصرخودم هستم به خاطرباورها وفرکانسهای خودم بوده
نمیدونم قرارهست کامنتم تاییدبشه یانه به خاطرآوردن اسم انجمنها ولی توهمین فکرم که نه همین جابایدباورات تغیرکنه استادهم بارهااسم naروآورده ولی میدونیدازچی خوسحالم من مدتی هست فقط چسبیدم به فایلهای استادوبا هیچ جای دیگه کارنمیکنم توجلسات که میرفتم بایددست بلندمیکردی وقت بگیری ولی این جاخودت به خودت وقت میدی ارزش میدی الان فولم چون دارم مشارکت میکنم چه جمعیتی دارن حرفهای منوگوش میدن همه میخ حرفهای من شدن حتی کسی ازجاش تکون نمیخوره خودم هم گلوم خشک شده لیوان آب هم هست ولی اینقدرانرژی دارم که اینهابرام معنا نداره
استادمیگفتی ساعتها سمیناربرگزارمیکردی ووقتی بیرون می آمدی پاهات غش میرفته من هم الان همین احساس رودارم
نمیتونم کامنتم روقطع کنم میدونم دارم لذت میبرم تاییدمیشه لایک میگیرم ازخداازخودم ازشما ازدوستان خداهم داره به این شهامت واین انرژی تبریک میگه نمیدونید منی که نوشتن کامنت وحروف چینی باموبایل چقدربرام سخت بود وبایدمرتب دنبال کلمات میگشتم امشب باچه سرعتی دارم مینویسم طق طق طقش جال میده باتودیگه کی هستی تمرین وعملکردهمینه کلا من 6یا7کامنت بیشترنگذاشتم ولی سرعت عملم این قدرامشب بالا رفته بچه هااگه میخوایدکامنت بگذاریدبگیت واستون بگذارم مریم خانم کاری توسایت هست که بایدنوشت بدیدبه من استادشماچی ؟خانم فرهای؟
منتظرجوابم خواب که نیستید؟
خدایاتوبگوچی بنویسم؟
ازقرآن از رب بودنت ازنوح وابراهیم وموسی
ازمهربونی ازبخشندگی ازلطف ازکرمت…
استادمیگی سایت ماازهمه فعال تره کامنتهایک خط دوخط نیست یک صفحه هست امشب حاظرم واست یک کتاب بنویسم
ازعزت نفس ازتوحیدی بودن که ازت یادگرفتم ازجسارت ازعملکرد ازپاکی ازصداقت ودرستی ازباورازترمز
این قدرانرژی بالایت که نمیدونید میخوام مقابلم یکی باشه باهاش یایگ گروه باشیم درموردقانون رشد ازاینا که دورمیزهای بزرگ نشتن وصحبت میکنن وشورو حال عجیب داره من هم همین روتجسم کردم که استادنشسته همه بچه هاهم دورهم نشستیم وداریم کارهای فوق العاده لاکچری انجام میدیم تجسم یه جورایی واقعا واقی
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ی دوست داشتنی این ششمین روز از تحول زندگی منه. می تونم بگم تا حالا با این جدیت فایل ها رو دنبال نکرده بودم. ممنونم که فصل سوم این دوره رو شروع کردین . واقعا مثل یه دوره می مونه فقط چون پولی نیست و رایگانه شاید ارزشش رو اون طور که باید درک نکنیم. هر چقدر بهای بیشتری برای یه چیزی بپردازیم بیشتر بهش اهمیت میدیم.
.
روز شش ام : بررسی موردی یک دوست به وسیله قوانین ثروت
خدایا بخاطر دریافت الهامات و ایده ها از تو سپاسگذارم
ادم ها سعی میکنن همه چیز رو به شکلی که دوست دارن در بیارن.
به جای اینک قوانین رو اون طورکه هست درک کنن. دوست دارن اونطورکه خوششون میاد قوانین رو درک کنن می خوان قوانین رو تغییر بدن.
با زور نمیشه ادم ها رو تغییر داد باید خودشون بخوان.
خیلی ادم ها رو خودشون کار میکنن ایده ها بهشون الهام میشه ولی عمل نمی کنن بهش. {استاد فکر این فایل برای من ساخته شده . حاالا که دارم فکر میکنم می بینم به خیلی از ایده ها یعنی تقریبا همشون عمل نکردم. یعنی هیچ اقدام عملی خاصی در مورد هدف ام انجام ندادم.}
وقتی رو باور هات کار می کنی یسری اقدام عملی بهت الهام میشه و باید انجامشون بدی. خدا از بینهایت راه بهت الهام میکنه. وقتی تصمیم بگیری و عمل کنی جهان تعظیم می کنه در برابرت. وقتی یه چیزی بهت الهام میشه سریع انجامش بده. خیلی سریع انجام بده جهان سرعت رو دوست داره.
اگر قرار نبود کاری انجام بدی بهت الهام نمیشد اصن. اگه بهت الهام میشه یعنی باید انجام بدی.
و گرنه در نهایت بیچاره میشی. اگر تغییر نکنی شرایط ات نابود میشه و مجبوری از صفر شروع کنی. جهان کاری به اینکه شما چی دوست دارید نداره جهان روش خودش رو داره.
فارق از اینکه چی دوست داری سعی کن به قوانین جهان عمل کنی تا نتیجه بگیری. وقتی روی خودت کار میکنی بهت ایده هایی در حد مدار و یه مدار بالاتر خودت بهت میرسه پس می تونی بهش عمل کنی. یهو نمی تونی صد مدار بالاتر بری . باید ایده های مدار خودت رو انجام بدی. منتظر نشین تا مدارت بره بالا بعد کار کنی که نمیشه تازه اعتماد به نفست رو هم از دست میدی. {استاد الان یاد یکی از اشتباهات بزرگ خودم افتادم الان که بهش فکر میکنم خیلی فکر احمقانه ای به نظر میاد و نمی دونم قبلا چطور اینطوری فکر می کردم . همیشه دوست داشتم درسم و نمراتم بالا باشه ولی نه اون میزان که باید عمل می کردم و نه علاقه ای داشتم که اروم اروم پیشرفت کنم دوست داشتم اول نمراتم خوب بشه بعد عمل کنم منتظر نتیجه قبل از انجام عمل بودم. }
خودت رو باید با قانون وفق بدی قانون باهات راه نمیاد.
باید بهای جای که می خوای برسی رو به پردازی. صادقانه کار کن.
{خدای من ، من چه ترمز بزرگی داشتم و هنوز هم دارم و باید اقدام کنم برای درست کردنش. دارم می فهمم چرا تا الان نتایج خیلی بزرگی نگرفتم. چون عمل خاصی انجام ندادم. خوشحالم که ترمز به این بزرگی رو فهمیدم و حالا می تونم درستش کنم. خیلی خوشحالم که هدایت شدم به بهتر شدن}
هر کسی به یک موفقیت پایدار رسیده از راه درست اش رسیده . یک روند درست رو ادامه داده تا شرایطش عالی شده.
انجام تمرین
تمرین روز اول :
یک : قدرت لامسه
دو : توانایی شنیدن که زندگی رو راحت تر میکنه
سه : قدرت بینایی که بیشتر اطلاعات دریافتی ما از جهان بخاطرشه
چهار : اسکلت بدن که بدن رو نگه می داره
پنج : سیستم عصبی که زندگی رو برای ما ممکن کرده
شش : ماهیچه های قوی که باعث حرکت ما میشن
هفت : سیستم دفاعی بدن ما که سلامتی رو بهمون می ده
هشت : توانایی چشیدن که باعث میشه از مزه ی خوب غذا ها لذت ببریم
نه : کلیه که به طور دائم خون ما رو تصفویه میکنه
ده : پاها که راه رفتن رو برای ما ممکن کردن
یازده : دست ها که باهاشون می تونیم اجسام رو برداریم
دوازده : بینی که می تونیم بخاطرش بو های خوب رو حس کنیم.
تمرین روز دو :
یک : قسمت 53 سفر به دور امریکا ور دید و خواسته ای که برام ایجاد شد این بود که تو یه جای سرسبز زندگی کنم.
دو : ماشین های زیادی بخرم.
تمرین روز چهارم : ادامه ی زندگی مایکل جکسون رو می خونم .
سلام این دوستتون دقیقا مثل منه هزار بار هزار ایده بهم الهام شده اما هیچ کاری براشون نکردم یعنی اصلا نمیدونم این ایده ای که بهم الهام میشه رو باید از کجا شروع کنم بارها هدایت خواستم و هر بار مهاجرت بهم گفته میشه و اما در شرایطی خودمو قرار دادم که رها کردن شغل فعلیم سخت به نظر میرسه
من وقتی به سمت قانون هدایت شدم سریع پیشرفت کردم دوتا زمین خریدم و کلی اتفاق خوب حالمم خوب بود
ولی جریان از روزی آغاز شد که یکی از دوستام زنگ زد بهم و گفت شرکتت رو بیار در یک مناقصه شرکت کنیم و من گفتم باشه و موقعی که اسناد مناقصه رو گرفتیم دیدم تاییدیه شرکت خاصی رومیخواد و من با شرکت یکی از دوستام در این مناقصه شرکت کردم و برنده ی مناقصه شدم
و وقتی ناظر برای معرفی پروژه اومد گفت بهم بیا زیادی رد کنیم صورت وضعیت ها رو باهم بخوریم
من قبول نکردم و ناظر لج کرد و من نگران شدم
پول که اومد ذیحسابی گفت باج میخوام و من ندادم و پولمو نداد و همینجوری با کلی قرض موندم و کنترل ذهنمو از دست دادم
به رییسشون گفتم و اون اقدام خاصی نکرد
و همینجوری این داستان ادامه داره
دوس دارم سریع این ناخاسته ها رو رها کنم
میخوام بعد این داستان ایده مو عملی کنم
در پناه خدا شاد و ثروتمند باشید
سلام به استاد عزیزم، مریم جان ودوستان هم فرکانسی ام. خدا رو هزاران مرتبه شکربابت این هدایت ناب. استاد عزیزم نکات ارزشمندی رو بیان کردید. من با اعماق وجودم متعهد بودن در این مسیر وپرداخت بها در همه ی جنبه ها چه بهای مالی و چه زمانی را درک کردم. خدا رو شکر با اینکه کارمندم، از حدود 8 ماه پیش که عضو سایت شما شدم کلیه ی حقوق خودم را صرف آموزش وخرید بسته های ارزشمند شما کردم وخداوند مهربان را شاکرم که معجزات را در زندگیم می بینم. در زمینه ی کنترل ورودی ها هر موقع که به خوبی وقت وانرژی می ذارم وساعات بیشتری آموزشهای شما رو گوش می کنم دقیقا بالا رفتن مدارم رو حس می کنم وروزهایی که کمتر روی خودم کار می کنم متوجه ورودی های نامناسب واحساس بدمیشم. خدایا چقدر این مسیر شیرین ولذت بخشه ولی بستگی شدید به میزان تعهدم داره. استاد عزیزم هر جایی که قوانین را فراموش می کنم دقیقا بازتاب اون را متوجه میشم ووقتی قوانین را دقیقتر اجرا می کنم از نتایجش متعجب میشم. خیلی از این فایل ارزشمند بهره بردم وعاشقانه دوستتون دارم. 😍
به نام الله یکتا
سلام استاد جان
دیروز من بعد از قسمت قبل سفرنامه(توحید عملی 1) هدایت شدم به چندتا فایل توحید دیگه و همینطور فایلهای ثروت، و اتفاقا آخرین فایلی که دیروز دیدم و نکته برداری کردم همین بررسی موردی یک دوست بود. چقدر این فایل روی عمل کردن تاکید داشت، چقدر داشت نشون میداد بهمون که ببینید، نتیجه عمل نکردن به الهامات، میشه بدبختی و کارگری برای یه چیز کمتری که قبلا داشتید،
همین چند دقیقه پیش بهتره بگم، داشتم به این فکر میکردم که من عملم چطوریه؟
دیدم که من دارم سعی میکنم از عضله تصمیم گیریم کار بکشم تا قوی بشه. استاد همیشه میگن که توی شک و تردید موندنشون به یکی دو دقیقه هم نمیرسه، دیدین یه سری کارها هست که وقتی تو ذهن آدم میاد آأم میگه حالا حسش نیست و بعدا و اینا، من کلا اینجور مواقع سعی میکنم همون کار رو همون موقع انجام بدم، استاد گفتن که وقتی یه کاری بهتون الهام میشه، یعنی باید انجام بشه اگه قرار نبود انجام بشه که اصلا بهتون گفته نمیشد، به طور مثال دیشب بعد از یک سال و سه ماه که از خرید میزم میگذره و گذاشته بودمش وسط اتاق و کلی جا گرفته بود و فضا رو کوچیک کرده بود(البته به خاطر نور) یه لحظه اومد تو ذهنم که پاشم میزو برگردونم کلا بذارمش کنار دیوار، همون لحظه پاشدم چرخوندمش و وقتی گذاشتمش یه گوشه اصلا نمیدونید چقدر فضا باز شد، چقدر اتاق بزرگ شد، چقدر راحت تر شد، بعد تو فکرم اومد که الان که قراره به لطف خودش یه صندلی کامپیوتر جدید و عالی بیاد توی این اتاق، خدا میخواسته جا رو براش باز کنه و بگه حالا که داره صندلیت نو میشه بذار حال و احوال میز و اتاقتم نو بشه، خدایا شکرت.
یا مثلا من یه حسی بهم گفت همین الان پاشم برم یه حموم سر پایی بگیرم، همون موقع ذهنم دلیل آورد که حسش نیست و بعدا و ولش کن و اینا، ولی بازم به لطف الله من ده ثانیه ایستادم فکر کردم و برخلاف تموم اون نجواها رفتم حوله رو برداشتم و یه نظافت سریع کردم، خداروشکر دارم سعی میکنم که هم تصمیمات سریع بگیرم و هم درست. خداروشکر خداوند هم حمایت میکنه.
بحث پرداخت بها که اصلا جزو لاینفک موفقیته، باید برای رسیدن به هرچیزی بهاشو بپردازید، حالا این بها هم پوله، هم زمانه، هم اراده است، بالاخره باید بپردازید، نمیشه یه روز بزنی به جیب بری بالا فرداش ته زندان باشی، نمیشه از راه نادرست به هیچ جایی رسید.
تنها راه رسیدن به موفقیت و ثروت و خوشبختی پایدار، از راه درست و با باور درسته، تحت هر شرایطی باید خودمونو لایق داشتن خواسته هامون از راه حلال و درستش بدونیم و همیشه کار درستو انجام بدیم،
چیزی دیگه راستش نمیاد، پس میگم که عشقین.
خداروصدهزار مرتبه شکر که ما رو به این بهشت هدایت کرد
دستتون در دست الله یکتا
زندگی صحنه ی یکتایِ هنرمندی ماست هرکسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست خرم ان نغمه که مردم بسپارند به یاد
این دوبیت شعر رو که براتون نوشتم نمیدونستم چجوری پ رو بنویسم ولی در لحظات اخر ارسال این کامنت که بجای پ:ب نوشته بودم دستم خورد رو دو تا کلید و پ رو پیدا کردم و رفتم و دو جا که به جای پ ب نوشته بودم درست کردم
به نظر شما چه حکمتی داشت؟؟؟؟؟
آدمها ۲ دسته اند:
دسته اول که باری به هر جهت زندگی می کنند چون از نقش باورهای و فرکانس های خودشان در زندگی شان مطلع نیستند. به همین دلیل شیوه ی زندگی آنها شیوه ای واکنشی نسبت به اتفاقات پیرامونشان است.
دسته دوم آدمهایی هستند که فهمیده اند شرایط زندگی آنها خروجیِ باورها و فرکانس های خودشان است به همین دلیل به دنبال بهبود باورها و فرکانس هایشان هستند.
اما مسئله ی اصلی این است که ذهن اکثریت در دسته دوم به گونه ای تربیت شده که:
تمایل دارند به جای تغییر شخصیت شان، قوانین را به شکل باورها و شخصیت خود در بیاورند. کاری که آب در هاون کوبیدن است.
بخش عمده ای از آدمهایی که با قوانین زندگی و نقش باورهای و فرکانس هایشان آشنا شده اند، در این مرحله گیر افتاده اند.
به همین دلیل است که مدت هاست درگیر این معما شده اند که:
«چرا با وجود اینهمه تلاش برای بهبود باورهایم، زندگی ام از اساس تغییر نکرده است؟!»
من خوشبختانه جزو دسته دوم هستم یعنی سعی میکنم که باشم، از وقتی شروع کردم به کار کردن روی باورهام تغییرات زیادی برام رخ داده که اولا ذهن منطقیم اونا رو ناچیز جلوه میده دوما باید تکاملم طی بشه تا تغییرات اساسی و بنیادین تو تمام جنبه های زندگیم اتفاق بیفته.
اما علت اینکه مسیر تکاملم دچار فراز و نشیب هست یعنی به ثبات فرکانسی نرسیدم اینه که به اندازه کافی متعهد نیستم به عمل به آگاهی هام با اینکه میدونم قانون چیه اما تو موقعیت های مختلف به روش دسته اول عمل میکنم بعد با خودم میگم بابااا این آگاهی هایی که من دارم تعداد کمی از مردم جهان دارن پس چرا من حتی از اونهایی که سطح آگاهی شون خیلی خیلی از من پایین تره نتیجه بیشتری نگرفتم؟ مخصوصا از لحاظ مالی
بعد که یکم فکر میکنم میبینم اولا من از مشکلاتی که اونها تو زندگی شخصی باهاش دست به گریبان هستن خبر ندارم دوما من اگر با این آگاهی هایی که دارم مسیرم رو ادامه بدم از همه اونها جلو میزنم.
من آگاهی زیادی دارم ولی باور و عمل ندارم به اندازه کافی.
من اعتراف میکنم که هنوز اول راهم و باید از بیس رو خودم کار کنم. اشکالی نداره هر چقدر که میخواد طول بکشه ولی من از این مسیر دست نمیکشم.
توی خونواده ام محیط کاملا غیر ایزوله و نامناسبه باشه درست ولی حتی شده یک ساعت نیم ساعت یک دقیقه تنهایی وقت گیر میارم که رو خودم کار کنم. به اضافه اینکه تو همون محیط غیر ایزوله هم باید رو خودم کار کنم و وقتی اون ورودی های نامناسب رو دریافت میکنم و آدمهای نامناسب و ناموفق رو میبینم باید با خودم تکرار کنم که ببین تو که میدونی اینا در اشتباهن پس متفاوت از اینها عمل کن.
من نباید درگیر احساسات بد بشم نباید اجازه بدم که دچار سقوط فرکانسی بشم نباید بذارم فرکانسهای من مثل موج سینوسی هی بالا و پایین بره.
باید هر لحظه با قوانین زندگی کنم. باید تجدید پیمان کنم.
خدایا من رو هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنان نعمت داده ای نه راه کسانی که بر آنان غضب کرده ای و نه راه گمراهان!
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام میکنم به استاد عزیزم و مریم جان عزیزم وتمامی دوستان گلم
باز هم با توکل بر خدای مهربانم روز ۶۶امین روز از سفرنامه رو شروع میکنم
این فایل اولین بار بود که گوش میدادم وخیلی لذت بردم
دو سه بار پشت سر هم گوشش دادم تا تونستم نکته برداری کنم برای خودم
خیلی آگاهی های ارزشمند و بی نظیری داشت همینجوری که گوش میدادم کف کرده بودم
واقعا این آگاهی هارو نمیشه جای دیگه ای پیدا کرد
خدارو بی نهایت شاکرم که منو به این سایت فوق العاده هدایت کرد
آگاهی هایی که دریافت کردم و مینویسم تا درک من بیشتر بشه و شاید دوستانی که این کامنتو میخونن استفاده ای ببرن
فهمیدم که من باید قوانین جهان هستی رو اون جور که هست درک کنم نه اون جور که دلم میخواد به قوانین نگاه کنم
چون جهان کار نداره من چی دوست دارم و از چه چیزی خوشم میاد جهان شیوه و قانون خودشو داره و براساس اون عمل میکنه
این قوانین از قبل این طور بوده و تا ابد هم این طور خواهد بود به قول قرآن
و لن تجد لسنه الله تبدیلا
من بعد از کار کردن روی باور هام باید به ایده هایی که بهم الهام میشه عمل کنم
نه اینکه بدون انجام هیچ کاری منتظر موفقیت باشم برای رسیدن به هر موفقیتی باید حرکت کرد
جهان اگه ایمان و توکل و تصمیم واقعی منو ببینه بدون شک از من حمایت میکنه
و خدا بارها اینو گفته که ما همه چیز مسخر شما کردیم
همه ی ما بعد از کار کردن روی باور هامون با توجه به مداری که توش هستیم ایده هایی نزدیک به اون مدار به ما الهام میشه و ما باید به آنچه که گفته میشه عمل کنیم اگه خواهان رسیدن به موفقیت های بزرگ باشیم باید این روند تکاملی طی بشه
چون در غیر اینصورت ما به جهان آسیبی نمیرسونیم فقط داریم خودمونو از موفقیت دور میکنیم و با ادامه ی این روند باعث میشیم که اعتماد به نفس مون پایین بره و همه چی رو از دست بدیم
پس نتیجه میگیریم که اگه ما سمت خودمون و خوب انجام بدیم جهان هم بدون هیچ کم و کاستی از ما حمایت میکنه
کار من کار کردن روی باور ها و کنترل ورودی های ذهنه و عمل به ایده هایی که که الهام میشه
و کار جهانم حمایت و پشتیبانی از من در تمام زمینه هاست
خدایا همه ی ما را به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای ونه گمراهان.
سلام استاد عزیز😊😊
سلام بچه ها😊🤗
بریم سراغ نکته برداری فایل روز66
ماتوی هرزمینه ای که روی باورهامون کارمیکنیم فرکانس میفرستیم، تجسم میکنیم، فک میکنیم، ایده هایی دریافت میکنیم. این ایده ها مارو فقط یکم بالاترازاونچیزی که هستیم میبره، یعنی ایده هایی که به ماالهام میشه، ازطرق مختلف، صحبتهای یک دوست، یک کتاب، یک پیام تبلیغاتی، یک صفحه دراینستاگرام و..
فقط کمی بالاتراز فرکانس اکنون ما، مداراکنون ماست.👏👍👍
این ایده ها همانطورکه استاددرفایل های دیگه گفتند ممکنه درلحظه حال غیرمنطقی باشه اماقدم اولیه یک تغییربزرگ و یک نتیجه بزرگ درآینده است.
این ایده ها قدم های اولیه درمسیرتکامل برای رسیدن به خواسته ای هست که ما دنبالشیم.ممکنه اون ایده حتی ازمسیری نباشه که مابرای خواسته مون درنظرگرفتیم اما درنهایت ماروبه همون مسیرساده ترو راحت تر هدایت کنه وبه اونجا برسونه.
چیزی که اهمیت داره وخیلی هااینجاپاپس میکشند بحث عمل کردن به اون ایده هاو قدم های گفته شده است.🙁
همونطور که دربرنامه راز گفته شده واستادگفتند
اگر ایده ای به ماالهام میشه به این معنیه که بایدتوسط ماانجام بشه. الهام اون ایده وظیفه خداونده، چون خداوند برخودش هدایت روواجب دونسته اماعمل به اون ایده وظیفه ماست. ☝️اون ایده معمولا درشرایط اکنون وحاضرمابه سادگی قابل اجراست.اما ازلحاظ فیزیکی ساده است.
به لحاظ ذهنی انجام اون ایده ممکنه برای ماخیلی سخت باشه! چرا؟ چرا اغلب آدمهابه ایده هایی که بهشون گفته میشه عمل نمیکنند؟
این جاست که دلایل مختلف مطرح میشه امامهمترین دلیل وپاشنه آشیل نوددرصدجامعه که درفقرهستند، دربیماری هستند، درجایی زندگی میکنندکه نمیخان درجایی کارمیکنندکه نمیخان اینه که عزت نفس واعتمادبه نفس تغییر وشجاعت روبروشدن باترساشون روندارن
نوددرصدجامعه چون قبل ازشروع کارهاشون عزت نفس واعتمادبه نفسشونو نساختن، وقتی واردیه کارمیشن، وقتی تصمیم به تغییرمیگیرند بعد ازچندروز دوباره سردوناامیدمیشن وروزازنو وروزی ازنو!!
ودریک سیکل معیوب قرارمیگیرندکه درحالی که روی باور هاشون کارمیکنند عمل نمیکنند ودوباره اعتمادبه نفسشونو ازدست میدن وبه خاطرازدست دادن اعتمادبه نفس وقتی هنوزیک کارروتموم نکردند وباورهاشون درمورد یک چیز به تکامل نرسیده میرن سراغ هدف بعدی کاربعدی و…
درواقع اینامیان روی باورهاشون کارمیکنند ایده دریافت میکنند اما چون عمل نمیکنند ونتیجه رونمیبینند طبعا👈👈 اون باوردرذهنشون تثبیت نمیشه و درنتیجه باوری ساخته نمیشه.
بنابراین قبل ازشروع هرکاری اول ازهمه باید عزت نفس واعتمادبه نفسمونو بسازیم.
نکته دیگه اینکه ما علاقه داریم قوانینو جوری ببینیم، قضایای زندگی روجوری ببینیم وتفسیرکنیم که خودمون میخایم چرا؟ نه جوری که واقعا هست!
چون خیلی از ما دوست نداریم تغییرکنیم.دل کندن ازشرایط قبل روبه روشدن با ترسامون برامون سخته !ترجیح میدیم باواقعیت روبه رونشیم ورونداشتباه خودمونو بریم وبگیم مقصراستادبود مقصرجامعه بود مقصرمن نبودم
من کاریو کردم که استادگفت😅😀😀
بنابراین باید همیشه ذهن خودمون رو ،باورهای قدیمی خودمون رو،بعد شنیدن حرفای استادقلقلک بدیم .بزاریم یکم تکون بخورن، جابازکنن برای باورای جدید، روشهایی جدید زندگی، بایدبه اون قبلیا یکم شک کنیم ،به نتایجی که ازشون گرفتیم نگاه کنیم واگه خوب نبودن چیزی نبودن که مامیخایم👈👈 بفهمیم که اشتباهه پس باید درستش کنیم.
عمل به فقط همین دونکته ازاین فایل رومن ازهمین امشب شروع میکنم استاد👏👏😊😊
سلام.
چند وقته فایلهای عملگرایی همزمان شدن باهم.چون استاد هم متوجه شدن که همه شبیه خودشون نیستن که به محض الهام ایده اقدام کنند.
چند وقته برای اینکه خودمو تبرئه کنم و بگم من مقصر نیستم تمرکزمو گذاشتم روی دیگران و زیر سوال بردن موفقیت دیگران.
خودمم میدونم همه اینها بهانه ست برای اینکه به خودم گیر ندم.
ولی من الان آگاهم و روی خودم کار کردم.نمیتونم خیلی شبیه کبک زندگی کنم و زور خدای درونم به نجواهای شیطونی سنگینی میکنه.
باید با خودم صادق باشم.چند وقته حوصله اقدام ندارم و خودمو سپردم به شرایط.روی خودم کار میکنم ولی اقدام کردن و مشروط کردم به شرایط.
مثلا برنامه اموزش میزارم ،ولی اقدامات مورد نیاز و انجام نمیدم و میگم اگر ثبتنام کردن میام اون اقدامات و انجام میدم.
نتیجه ش این میشه که ثبتنام نمیکنن.
گاهی تنبلی میکنم و حتما اهرم رنج و لذت و برای خودم درست نچیدم.
اینباریک ایده بهم الهام شد که بیا این کار و انجام بده برای اموزشت.به خاطر جلسات اخیر ثروت که باید عملگرا باشیم مقاومت نکردم و شروع کردم به اقدام.
خدای من باورم نمیشه که من نشستم و فایل حاضر کردم و هرروز یک کار براش انجام میدم.
بر خلاف قبل که دنبال فرار بودم اینبار مشتاق انجام بودم.روزی چندبار پای کارم میشینم و بهترش میکنم.
دارم از این کار لذت میبرم.اصلا همینکه دارم برای خواسته م قدم برمیدارم عزت نفس پیدا کردم.
البته اینو هم بگم که در راستای بالا بردن احساس لیاقتم دارم مهارت کسب میکنم یا کیفیت خدماتمو بالاتر میبرم تا حرفی برای گفتن داشته باشم.
با رعایت قانون تکامل دارم پیش میرم و از اون طرف هم مواظبم که کمالگرایی منو گمراه نکنه که اجازه نده کارمو ببندم.
الان خیلی انگیزه گرفتم.شور و شوق پیدا کردم.اینبار با دست پر میخوام به استقبال کارم برم.
اگر قبلا بدون این اقدام نتیجه گرفتم پس الان باید به خاطر بهایی که دارم میدم نتیجه بهتری بگیرم.بهای من انرژی و اراده و تمرکز و زمانیه که دارم میزارم و ارزش کارمو بالا میبرم.
استاد وقتی این اقدام و انجام دادم این ایده اومد به ذهنم که من میتونم با این فایلی که اماده میکنم صدهابار ازش پول بسازم.یکبار انرژی و زمان بزارم و حتی بفروشمش به جای اینکه صدها بار بداهه اموزش بدم و انرژی بزارم و حتما برای ساختن پول نیاز به حضور فیزیکی من باشه.
این یعنی سلب آزادی من.
وقتی قدم اول و برداشتم و ادامه دادم این ایده اومد به ذهنم.وگرنه چرا قبلا این فکر به ذهنم نرسیده بود.
استاد باورم بیشتر شد به قانون.به اینکه تو پای در راه بنه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید کرد
من هم مثل خیلی از بچه ها خیلی جاها خواستم در برم از عمل کردن به ایده هام.
ولی همین نمونه اخر به شدت بهم انگیزه داد و احساس لیاقت و ارزشمندی.
راستی اینو یادم رفت بگم قبل این اقدامم هدایت شدم به یک برنامه اموزشی و من انجامش دادم و اواسط اون برنامه یک مسیر تازه از علاقه مندی هام تو مسیرم قرار گرفت.
که من نمیدونستم میتونم این کارو هم انجام بدم.یعنی وقتی یک قدم در راستای خواسته م برداشتم مسیرهای تازه بهم نشون داده شد.
اقدام ما میتونه کسب مهارت باشه یا عمل به ایده الهامی.
استاد همیشه میگن شما سمت خودتون و انجام بدین،خدا هم سمت خودشو انجام میده.
من یه مدت بود نشسته بودم اول خدا کارشو انجام بده بعد من اقدام کنم.جای خودمو با خدا عوض کرده بودم.
ولی قانون قانونه و قرار نیست مطابق میل ما رفتار کنه.
خدارو شکر میکنم به خاطر اینکه تسلیم نجواها نشدم و به یاد اوردم که ایمان بدون عمل حرف مفته.
هرکسی هم که موفق شده به چشم دارم میبینم که اهل عمله.
خدایا شکرت به خاطر آگاهی های ارزشمندم.💜
سلام
بابت فایل والهامات
من مبلغی پول دارم زیر30میلیون چندسالی دارم وبه خاطرباورهای اشتباه گذاشتم به حساب ومبلغی سودازش میگرم وهربارکه قیمت هاتغیرکرده گفتم ببین نخریدی
یه باوراشتباه هم دارم که چون پول دیه هست که بیمه بهم داده به خاطرتصادفی که کردم برکت نداره درصورتی که من به اندازه ای که باورداشتم ازسودش استفاده کردم چندباربهم گفته شدازطریق دوستان همسرسکه بخرطلا بخراقدامی نکردم وفقطبعدش افسوسش روخوردم وبارهافقط نشستم وحساب کردم که اگراون ایده روانجام داده بودم سرمایم چقدرشده بود
همین دیروزداشت خانمم میگفت اگه اون موقع که پرایدکارکرده خریدی یه ماشین دیگه ای خریده بودی باپولی که داری الان چندبرابرشده بودگفتم دقیقاخودم هم 2روزپیش داشتم به همین فکرمیکردم وخانمم گفت چقدرهمزمان
حالاکه دارم مینویسم میگم ببین این هم یه الهام است هرچندهم مثبت درذهنم هست هم منفی مثبتش اینه که باخانمت هماهنگی میتونی حرف خداروروهم ازاوبشنوی
منفیش اینه که دوتایمون مدارمون پایین هست
به هرحال من مدتی هست به این فکرم که مدت سپرده تموم بشه هم به خاطرصحبتهای استادکه میگه پول رواون بانکیه داره ازش استفاده میکنه یه ایده ای براش بزارم طلا بخرم یاروی خودم سرمایه گزاری کنم که به خاطرترهام هم اون موقع وهم الان هیچ کاری واسش نکردم وبارها واقعا اعتمادبه نفسم روازبین برده فلانی ببین چقدرسودکرد توهیچ کاری نکردی
الان هم که دارم مینویسم فقط دارم به خودم امیدمیدم نگران نباش الان بااون موقع فرق داره خیلی فرق کردی چون الان وصل سایت استادی وتوحیدی ترشدی چون مدتی هست به خاطرباورهای توحیدی تغیرات فوق العاده ای کردم وسعی کردم مبنارو روی همین بگزارم وباورهای توحیدی روتقویت وقدرت مندش کنم خیلی دلم پره من سالها به خاطراشتباهتی که انجام دادم که واقعیت هنوزبه طورکامل نپذیرفتم همش مقصرخودم هستم به خاطرباورها وفرکانسهای خودم بوده
چندین سال درگیرموادمخدربودم
چندسال باجلسات وانجمنهای 12قدی کارکردم na.sa.cme. وحتی کوداوکم درآمدان
تااین که بااین برنامه آشناشدم ودارم کامنت میگذارم
نمیدونم قرارهست کامنتم تاییدبشه یانه به خاطرآوردن اسم انجمنها ولی توهمین فکرم که نه همین جابایدباورات تغیرکنه استادهم بارهااسم naروآورده ولی میدونیدازچی خوسحالم من مدتی هست فقط چسبیدم به فایلهای استادوبا هیچ جای دیگه کارنمیکنم توجلسات که میرفتم بایددست بلندمیکردی وقت بگیری ولی این جاخودت به خودت وقت میدی ارزش میدی الان فولم چون دارم مشارکت میکنم چه جمعیتی دارن حرفهای منوگوش میدن همه میخ حرفهای من شدن حتی کسی ازجاش تکون نمیخوره خودم هم گلوم خشک شده لیوان آب هم هست ولی اینقدرانرژی دارم که اینهابرام معنا نداره
استادمیگفتی ساعتها سمیناربرگزارمیکردی ووقتی بیرون می آمدی پاهات غش میرفته من هم الان همین احساس رودارم
نمیتونم کامنتم روقطع کنم میدونم دارم لذت میبرم تاییدمیشه لایک میگیرم ازخداازخودم ازشما ازدوستان خداهم داره به این شهامت واین انرژی تبریک میگه نمیدونید منی که نوشتن کامنت وحروف چینی باموبایل چقدربرام سخت بود وبایدمرتب دنبال کلمات میگشتم امشب باچه سرعتی دارم مینویسم طق طق طقش جال میده باتودیگه کی هستی تمرین وعملکردهمینه کلا من 6یا7کامنت بیشترنگذاشتم ولی سرعت عملم این قدرامشب بالا رفته بچه هااگه میخوایدکامنت بگذاریدبگیت واستون بگذارم مریم خانم کاری توسایت هست که بایدنوشت بدیدبه من استادشماچی ؟خانم فرهای؟
منتظرجوابم خواب که نیستید؟
خدایاتوبگوچی بنویسم؟
ازقرآن از رب بودنت ازنوح وابراهیم وموسی
ازمهربونی ازبخشندگی ازلطف ازکرمت…
استادمیگی سایت ماازهمه فعال تره کامنتهایک خط دوخط نیست یک صفحه هست امشب حاظرم واست یک کتاب بنویسم
ازعزت نفس ازتوحیدی بودن که ازت یادگرفتم ازجسارت ازعملکرد ازپاکی ازصداقت ودرستی ازباورازترمز
ازگاز🚀
آقای مسئول سایت شما هم چیزی واسه نوشتن داری تعارف نکن
این قدرانرژی بالایت که نمیدونید میخوام مقابلم یکی باشه باهاش یایگ گروه باشیم درموردقانون رشد ازاینا که دورمیزهای بزرگ نشتن وصحبت میکنن وشورو حال عجیب داره من هم همین روتجسم کردم که استادنشسته همه بچه هاهم دورهم نشستیم وداریم کارهای فوق العاده لاکچری انجام میدیم تجسم یه جورایی واقعا واقی
دلم نمیادتموم کنم خداحافظی کنم بگم شادباشید ثروتمندباشید وتق دیدگاهم روبفرستم
مدارکه بالامیره یعنی همین
وقتی باورکنی اون تونسته پس من هم میتونم یعنی همین
عزت نفس یعنی همین
عشق ولذت یعنی همین
زمان سرت نمیشه یعنی همین
خستگی معنانداره یعنی همین
ثروت وفراوانی گردش وتفریح یعنی همین
اراده وپشتکاریعنی همین
سر30تاکلاس رفتن وصحبت کردن یعنی همین
احساس خوب :اتفاقات خوب یعنی همین
تاییدبشه لایک بگیره یانگیره خودت روعشقه یعنی همین
دیگران که میخونن بگن بابااین کی بوده یعنی همین
الهامات یعنی همین
خدامیگه وتومینویسی تومیگی وخدامینویسه یعنی همین
پیشرفت یعنی همین
وهمش سود سود سودیعنی همین
باباتودیگه کیستی یعنی همین
لایویک ساعته یعنی همین
زندگی دربهشت یعنی همین
آروی .8تااتاق خواب.8تاسرویس بهداشتی .چندین ملک .زمین 20هکتاری یعنی همین
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ی دوست داشتنی این ششمین روز از تحول زندگی منه. می تونم بگم تا حالا با این جدیت فایل ها رو دنبال نکرده بودم. ممنونم که فصل سوم این دوره رو شروع کردین . واقعا مثل یه دوره می مونه فقط چون پولی نیست و رایگانه شاید ارزشش رو اون طور که باید درک نکنیم. هر چقدر بهای بیشتری برای یه چیزی بپردازیم بیشتر بهش اهمیت میدیم.
.
روز شش ام : بررسی موردی یک دوست به وسیله قوانین ثروت
خدایا بخاطر دریافت الهامات و ایده ها از تو سپاسگذارم
ادم ها سعی میکنن همه چیز رو به شکلی که دوست دارن در بیارن.
به جای اینک قوانین رو اون طورکه هست درک کنن. دوست دارن اونطورکه خوششون میاد قوانین رو درک کنن می خوان قوانین رو تغییر بدن.
با زور نمیشه ادم ها رو تغییر داد باید خودشون بخوان.
خیلی ادم ها رو خودشون کار میکنن ایده ها بهشون الهام میشه ولی عمل نمی کنن بهش. {استاد فکر این فایل برای من ساخته شده . حاالا که دارم فکر میکنم می بینم به خیلی از ایده ها یعنی تقریبا همشون عمل نکردم. یعنی هیچ اقدام عملی خاصی در مورد هدف ام انجام ندادم.}
وقتی رو باور هات کار می کنی یسری اقدام عملی بهت الهام میشه و باید انجامشون بدی. خدا از بینهایت راه بهت الهام میکنه. وقتی تصمیم بگیری و عمل کنی جهان تعظیم می کنه در برابرت. وقتی یه چیزی بهت الهام میشه سریع انجامش بده. خیلی سریع انجام بده جهان سرعت رو دوست داره.
اگر قرار نبود کاری انجام بدی بهت الهام نمیشد اصن. اگه بهت الهام میشه یعنی باید انجام بدی.
و گرنه در نهایت بیچاره میشی. اگر تغییر نکنی شرایط ات نابود میشه و مجبوری از صفر شروع کنی. جهان کاری به اینکه شما چی دوست دارید نداره جهان روش خودش رو داره.
فارق از اینکه چی دوست داری سعی کن به قوانین جهان عمل کنی تا نتیجه بگیری. وقتی روی خودت کار میکنی بهت ایده هایی در حد مدار و یه مدار بالاتر خودت بهت میرسه پس می تونی بهش عمل کنی. یهو نمی تونی صد مدار بالاتر بری . باید ایده های مدار خودت رو انجام بدی. منتظر نشین تا مدارت بره بالا بعد کار کنی که نمیشه تازه اعتماد به نفست رو هم از دست میدی. {استاد الان یاد یکی از اشتباهات بزرگ خودم افتادم الان که بهش فکر میکنم خیلی فکر احمقانه ای به نظر میاد و نمی دونم قبلا چطور اینطوری فکر می کردم . همیشه دوست داشتم درسم و نمراتم بالا باشه ولی نه اون میزان که باید عمل می کردم و نه علاقه ای داشتم که اروم اروم پیشرفت کنم دوست داشتم اول نمراتم خوب بشه بعد عمل کنم منتظر نتیجه قبل از انجام عمل بودم. }
خودت رو باید با قانون وفق بدی قانون باهات راه نمیاد.
باید بهای جای که می خوای برسی رو به پردازی. صادقانه کار کن.
{خدای من ، من چه ترمز بزرگی داشتم و هنوز هم دارم و باید اقدام کنم برای درست کردنش. دارم می فهمم چرا تا الان نتایج خیلی بزرگی نگرفتم. چون عمل خاصی انجام ندادم. خوشحالم که ترمز به این بزرگی رو فهمیدم و حالا می تونم درستش کنم. خیلی خوشحالم که هدایت شدم به بهتر شدن}
هر کسی به یک موفقیت پایدار رسیده از راه درست اش رسیده . یک روند درست رو ادامه داده تا شرایطش عالی شده.
انجام تمرین
تمرین روز اول :
یک : قدرت لامسه
دو : توانایی شنیدن که زندگی رو راحت تر میکنه
سه : قدرت بینایی که بیشتر اطلاعات دریافتی ما از جهان بخاطرشه
چهار : اسکلت بدن که بدن رو نگه می داره
پنج : سیستم عصبی که زندگی رو برای ما ممکن کرده
شش : ماهیچه های قوی که باعث حرکت ما میشن
هفت : سیستم دفاعی بدن ما که سلامتی رو بهمون می ده
هشت : توانایی چشیدن که باعث میشه از مزه ی خوب غذا ها لذت ببریم
نه : کلیه که به طور دائم خون ما رو تصفویه میکنه
ده : پاها که راه رفتن رو برای ما ممکن کردن
یازده : دست ها که باهاشون می تونیم اجسام رو برداریم
دوازده : بینی که می تونیم بخاطرش بو های خوب رو حس کنیم.
تمرین روز دو :
یک : قسمت 53 سفر به دور امریکا ور دید و خواسته ای که برام ایجاد شد این بود که تو یه جای سرسبز زندگی کنم.
دو : ماشین های زیادی بخرم.
تمرین روز چهارم : ادامه ی زندگی مایکل جکسون رو می خونم .
BLH-aeri, Fri, Jan 8, 12:17