این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-07 20:50:572024-12-10 22:32:30آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام خدا هم اکنون در حال پیاده روی در یک هوای سرد پاییزی هستم نور خورشید بهم می تاپه و صورتم از سرما یخ زده.
خوب به به بهترین فایل ممکن من مرضیه هم مشابه همین عزیزی هستم که کامنت گذاشته
من به عنوان یک فرد ایثارگر و کمال گرا دائم به دیگران امرونهی می کنم و نصیحت می کنم و به دیگران مشاوره میدم .درد دل دیگران گوش میدم هرکاری بتونم انجام میدم درنتیجه هی جهان افرادی به سمت من هدایت میکنه که مشکل دارن .بعدم خودم از هیچ کس کمک نمیخوام
چرا من همیشه فکر می کنم من هستم که فقط درست فکر می کنم؟چرا توقع دارم همه آدم ها مشابه من فکر کنن ؟
1_چون فکر می کنم من روانشناسی خوندم و تحصیلات بالاتری دارم پس من درست فکر می کنم
2_من طبق قرآن صحبت می کنم قرآن گفته مشروب مصرفش حرامه پس من باید به اطرافیانم گوش زد کنم که قلیون نکشن مشروب مصرف نکنن
3_من از هوش بالایی بهرمندم پس مسلما درست فکر می کنم
4_من آینده نگری میکنم من قبل از هر تصمیمی فکر میکنم خوب و بعدش می سنجیم پس حق با منه
5_من حس ششم قوی دارم
6_حرفهای من دودوتا چهارتا هست و منطقی
7_من از سر اینکه دوستشان دارم و دلم میسوزه و خیرشون میخوام راهنمایی می کنم خانواده دوستام رو.
مرضیه عزیزم یادت باشه حتی خداوند هیچ کس را مجبور نمیکنه ایمان بیارن هیچ کس مجبور نمیکنه مشروب نخورن هیچ کس مجبور نکرد مشابه هم فکر کنه تفاوت هایی که درجهان هستی هست لازمه
باید خیر شر باشه باید تفکر های متفاوت باشه
حضرت نوح پسرش مجبور نکرد شبیه خودش فکر کنه .تو اعراض کن اگر از درون تغییر کنی جهان عوض میشه
به توچه که افکارت خودت بگی به یکی دیگه
مگه خدایی نزاری طرف بیفته تو چاه
خوش قلبی هم اندازه داره چیکار داری هرکس صلاح خودش بهتر می دانه.
….
منم خیلی سال ها همیشه سعی میگردم همیشه دیگران راهنمایی کمک کنم تو دانشگاه تو مدرسه تو همه شرایط داشتم به دیگران آموزش میدادم مثلا تایم مدرسه همیشه میرفتم ساعت ها وقت خودم میزاشتم می رفتم از روز تعطیل رو برای هم کلاسی های دوران مدرسه ام رایگان آموزش میدادم چند ساعت تو سرمای زمستان می رفتم وایستادن و اینکه کمک کنم. یا هر موقع خودم زحمت می کشیدم کلی درس میخوندم به خاطررناراحت نشدن دیگران کلی تقلب برسون یا مثلا تمام تکالیف شب عید یا تکالیف مدرسه ام رو وقتی حل میکردم می دادم بقیه کپی پیست کنن .اینا یک نمونه اش هست یعنی از دوران کودکی همین مدلی بودم بعد تو دبیرستان زنگ های استراحت برای دیگران توضیح بده یا مثلا آموزش بده خودم تو مدرسه خوراکی نمیخورم میگفتم نکنه یکی نخوره ببینه دلش بخواد یا باید به همه میدادم اون خوراکی رو .وسیله های شخصی خودم هرکس میگفت چه قشنگ می بخشیدم بهش .کلاس های آموزشی می رفتم سال کنکور اطلاعات اون کلاس ها رایگان میدادم بقیه .
فلان جا از نمره خودم درس خودم نمیگفتم از مدرک تحصیلی خودم تعریف نمیکردم و تعریف دیگران نمی پذیرفتم که نگن خودخواه یعنی همیشه زشت میدانستم تبلیغ از خودم یا پذیرفتن اینکه دیگران ازم تعریف کنن .
مثلا یکی میگفت بهم خانم دکتر یا مرضیه جان تو دکتری یا تو روانشناسی تو مددکاری من خجالت می کشیدم جا پذیرفتن جمله محبت آمیز میگفتم بلافاصله بابا من خودم روانیم دکتر کجا بود یا اینکه حتما میگفتم خودم احتیاج به درمان دارم.
تو خانه همیشه میشستم همه نصیحت کردن از خواهر برادر دایی مادر عمو وپدر و… که کار کنبد که درس بخونید که سرکار برید که آینده شغلی داشته باشید که پول پس انداز کنید یا اینجوری رفتارکنید لباس خوب بپوشید فلان غذا نخورید یا نصیحت خواهرانه با فلانی رفیق نشو فلانکار کن اتاقت مرتب کن یعنی دائم فکر میکردم باید به همه خوب بدشون و صلاحشون یاد آوری کنم.سیگار نکشید مشروب نخورید با فلانی نگرد آینده ات خراب میکنه بشین ساعت ها توضیح بده بده بده و نهایتش وقتی حرفم گوش نمیدادن عصبی میشدم .یا تو خانه تمیز کاری بیش از حد کنم بعدش ناراحت بشم غر بزنم چرا بهم می ریزید.
مثلا من همیشه وقتی با خواهرم مجرد بودیم سر این داستان بحث داشتیم که میگفتم کمک مامان کن من مثلا ظرف بشورم تو جارو کن بعد من می رفتم کلی کار میکردم اون نمیکرد بعد باهاش بحث میکردم چرا نکردی کمک کنتوام واون ناراحت میشد و مادرمپشتی خواهرم مبکرد و این تقصیر من بود که تو کار اون دخالت میکردم.
و دخالت هام تو پشت پرده این که من صلاح تون میخوام من به فکرتونم من به یادتونم من آینده می بینم من مواظبتونم (انگار من خدام شرک این حرفها دیگه)
…………..
بزارید یه توضیحات کامل بدهم از شخصیت من که ایثار گر کامل بودم و خودم به نوبه خودم دنبال تعریف تمجید و محبت گرفتن از دیگران با عذاب کشیدن خودم بودم. جای اینکه پیشرفت کنم به مراتب بالا برسم تحسین بشم تحسین تو این می دیدم که خودم با ایثار و فداکاری تحسین دریافت کنم محبت دریافت کنم .مثلا اینکه جای اینکه بگن مرضیه چقدر دختر قوی خودساخته ایی هست از همه بپرسی میگن مرضیه چقدر دلسوز چقدر مهربان و فداکار دست دلباز
انگار جای اینکه تحسین تو دریافت لیاقت ببینم تحسین تو تحقیر شدن دیدم .
از دوران کودکی خودم بخوام شروع کنم از 7 سالگی تا به الان همیشه داشتم خوبی میکردم .از دادن صندلی و جای خودم تو اتوبوس به دیگران تا دادن جای خودم تو صف نانوایی به یکی دیگه
تا دادن جای خودم تو صف دارو تو صف خرید به دیگران
مثلا صندلی مترو خالی میشد میگفتم بزار یکی دیگه بشینه ممکن الان از سرکار آمده باشه خسته باشه من که انقدر خسته نیستم (یعنی لایق دونستن طرف مقابل و لایق ندونستن خودم)
وقتی رفتم سرکار و مددکار بودم نمیتونستم بپذیرم که من مسئول اونجام به شدت دل رحم بودن مثلا نصف حقوقم همیشه می بخشیدم به بقیه هرکس می آمد میگفت ندارم میگفتم شماره کارت بده یا پول نقدم نداشتم می رفتم عابر می گرفتم می دادم به طرف .
صبحانه خودم خریده بودم لقمه میکردم میدادم به مددجویان آب بیار براشون چایی بیار
به خدا شاید باور نکنید.بعد بشین چند ساعت کارهای اینترنتی اون ها تو ساعت های طولانی انجام بده .
گریه کن براشون توجه کن بهشون طرف میگفت بچم فلان چیز میخواد می رفتم قرض میکردم می خریدم .می دادم بهش.
یا چه می دانم خجالت می کشیدم بگم الان ندارم شده خودم قرض میکردم می دادم به اون بعد ساعت ها فکر کن به طرف برو خانه براش گریه کن .همکار من اینطوری نبود
ولی من وقتی فقیر بودن افراد میدادم حالم بد میشد و تا چند روز گریه میکردم غصه میخوردم چرا من بخورم فلانی نخور
پرخوری عصبی بگیر میخوردم میخوردم تا اضافه وزن 15 کیلویی پیدا کردم .از اون طرف چون توجه ام همش رو فقر دلسوزی بیجا بود محیط اونجا برام سمی شده بود انصراف دادم.
همکارم رو خودم آموزش دادم ساعت ها وقت بگذاری برای آموزش اون بهش میگفتم نرو تو نان بگیر من میرم .یا میگفتم بهش تو متاهلی بچه داری زودتر برو من دیرتر میرم ساعت ها بیشتر کار میکردم .یا مثلا وقتی ماموریت میخورد شب یا مناطق دور اون نمی رفت میگفت میشه توبری من می رفتم و میگفتم ولش کن من برم اون نره سختش. یا میخواستیم اونجا جمع کنیم می گفتم اون سنش بیشتر من میکردم.یا خیلی زرنگ بود هر مشکلی تو کار بود خودش می انداخت کنار من مینداخت جلو و اینطوری خودش تبره میکرد من با صاحبکار دعوا میشدم.
من 5 برابر اون کار میکردم و اون خیلی کم و من همیشه ازش حمایت میکردم ولی روز آخر گفت تو زیادی غر میزنی نیا خوب .حق داشت خوب همیشه تفریحات داشت مرخصی های خودش داشت میرفت شمال برای خودش من مرخصی نمی گرفتم .فشار رومن بود به خاطر فداکار های الکی .
بعد تو خانه زندگی هم همین بودم فداکاری و تلاش زیاد کار خانه کن به همه سرویس بده هرکس مشکل داره مراسم داره کار داره عروسی داره 90 برابر همه کار کن 100 برابر همه کار کن و دیده نشه .
تو رفاقت با دوستانم همین بودم به خاطر محبت گرفتن محبت 10000 برابری کردن. مثالش رفیقم زنگ میزد مشکل داشت من 4 ساعت گوش میدادم می شنیدم سردرد شدید میکردم قطع نمیکردم که ناراحت نشه میگفت برو فلان جا برام فلان کار کن میگفتم چشم انجام میدادم.
یعنی هنوزم نشده یکی بهم زنگ بزنه بگه فلان کار کن و من بگم نه .
همیشه هر مناسبتی میشد نفر اول به همه زنگ بزن . مثلا عید مثلا روز تولد دیگران.
پس همینم باعث میشه همیشه آدم های مشکل دار جذب کنم .
آدم های مشکل دار میان
میگن آب میره چاله پیدا میکنه .
تو دوران مدرسه ساعت ها برو تو سرما تو زنگ تفریح برای دیگران توضیح بده یا فلان هم کلاسی بگه مشکل درسی دارم روز تعطیلم می رفتم 10 ساعت توضیح بده بهش .یعنی از لذت تفریح خودم میزدم برم رایگان برای دیگران کار انجام بدم .مثلا دوران کرونا ادمین گروه درسی بودم مثلا 30 تا درس بعد ساعت ها یعنی روزی 12 ساعت وقت بزار برای دیگران آموزش رایگان بده .مثلا طرف کل سال سرکلاس مجازی نمی آمد من برو کلی کمکش کن جای اینکه وقت بزارم برای دیگران می رفتم این ساعت ها کار میکردم روی خودم الان هزار برابر پیشرفت کرده بودم .
الان اون دوستان دوران دبیرستان که خودم فدا میکردم به جایی رسیدن من رو تحویل نگیر ..
یا مثلا روزهای تعطیل می رفتم کمک مدیر مدرسه مرتب کردن نماز خانه رایگان
یعنی کل زندگی من روی این چرخ فداکاری زیاد و وقت خودم برای بقیه گذاشتن گذشت
و این نتیجه باعث شده من تو جای خودم درجا میزنم و هیچ پیشرفتی نکنم .در عوض طرف مقابل پیشرفت کن چون برای خودش ارزش قائل مبشه برای خودش لیاقت قائل بشه.
مثال دیگر من انقدر وقت گذاشتم برای پایان نامه دیگران کار 200 نفر آدم تحت هر شرایطی رایگان انجام دادم نوشتم توصیح دادم همه رفتن دفاع کردن مدرک خودشون گرفتن من هنوز نتونستم بنویسم چون دیگه خسته شدم .
موقع خرید لباس موقع همه چی با دلسوزی برای دیگران خودم فدا کردم.
چرا دلم برای خودم نمیسوزه واقعا
چه کسی مهم تر از خودم چه کسی بالاتر از خودم؟
این ایثار گری از اونجا آمد که همه کارتون های بچگی راجب فداکاری بود.همه آموزش های مدرس راجب کمک به بقیه بود
کل امورهای دینی راجب ایثار بود
مثلا میگفتن امام ها خودشون نمیخورن میدادن بقیه امام علی نان نمک میخورد
آخه مثلا امام ها اگر با نان نمک سر میکردن چطوری تو میدان جنگ دلاوری میکردن عضلات قوی داشتن. یا مثلا چطوری ثروت مند ترین بودن اگر روی گلیم زندگی میکردن
اصلا شغل اصلی حضرت محمد خدیجه چی بود ؟تاجر بودن جزو سران قریش بودن ثروتمند بودن.
چطور بی پول بودن تونستن وقتی تحریم شدن اونقدر خرج کنن.
این خرافات هست.
……..
من مرضیه مسکن دیگران نیستم
من ناجی نیستم نجات دهنده نیستم .
من مشرک میشم اگر فکر کنم توانایی تغییر دیگران دارم .
من مرضیه وقتی میام وقت انرژی زمان پولم برای دیگران میزارم از زندگی خودم دور میمونم
دیگه نمیتونم پیشرفت کنم.
وقتی که میتونم برای خودم
واقعا وقتی که میزارم برای دیگران باید برای خودمان بزاریم .
من نمیخوام دیگه مسکن دیگران باشم.
واقعا وقتی نصیحت کمک من در دیگران تغییری نمیزاره من چرا دیگران را نصیحت کنم.
واقعا وقتی نصیحت می کنی داری توجه میکنی
پس از اصل اساس همون وارد زندگی خودت مبشه. چون داری درخواست می کنی از جهان هستی .
واقعا همین من وقتی برای دیگران نصیحت میکنم مخصوصا تو زندگی مشترک داشتم ساعت ها دوستانم نصیحت میکردم .همین توجه به این موارد وارد زندگی خودم شد و منم ناخواسته با همسرم وارد بحث شدم .
چون با نصیحت و دلسوزی برای دیگران از اصل اساس همون وارد زندگیم شد و خودمم دچار دقیقا همون مشکل شدم .
من نمیتونم باید بدانم مگه من خدام بخوام کمک دیگران کنم چون این فکر من یعنی خدا نمیتونه کمکش کنه و شرکه.
واقعا استاد همیشه همین طوری من مثلا می رفتم بیرون به یه نیازمند کمک میکردم یهو می دیدم تا آخر مسیر 30 نفر سر راه من گرفتن برای کمک.از این به بعد دیگه تغییر میکنم
این صداقت شما نشون از این میده که آماده تغییر شدید و دیگه اون دیدگاه و قضاوت دیگران اولویتش کم تر شده در شما ….
وقتی این حجم از صداقتتون رو دیدم واقعا تحسینتون کردم و گفتم چقدر عالی تنوستین خودتون رو بشناسین و چقدر عالی جسارت گفتن این موارد رو داشتین…
همه ماها دارای این نقاط ضعف شخصیتی هستیم منتهی یا هنوز خودمون رو نتونستی بشناسیم و فکر میکنیم نه دیگه من که خوبم و این حرف برای دیگرانه و اونا باید خوب بشن درموردش،یا که اصلا جرات رو ب رو شدن با خودمون و جرات بیان کردنشون رو نداریم.
ممنونم از اینکه دقت گذاشتید و کامنت طولانی من رو خوندید
مهم ترین بخش حل هر مشکلی این که در قدم اول بپذیریم آره ماهم این مشکل داریم
مثلا تا وقتی نپذیری اضافه وزن داری هیچ وقت رژیم نمی گیری
منم خودم ایثار گری الکی که فکر میکردم کار پسندیده ایی هست رو ریختم دور و الان متوجه شدم که اینکارهای خوب من در اصل بی لیاقتی خودم دارم ثابت میکنم به جهان هستی .
بنام خداوند بخشنده ومهربان،بنام او که هر چه دارم از اوست
سلام به استاد ارجمندم ومریم بانوی نازنین ودوستان الهی ام
خداراسپاسگزارم به خاطر این فرصت
خداراسپاسگزارم که با جریان آگاهیهای این فایل هم مدار هستم
استاد جان صمیمانه از شما سپاسگزارم واز مریم جان که چنین پیشنهادی را مطرح کردند
دیشب وقتی متوجه فایل جدید شدم با دقت گوش دادم هر چی فکر کردم دیدم من هیچ وقت در مورد آموزشهای شما با کسی حتی نزدیکانم صحبت نکردم
قبل از آشنایی با شما واین قانون که به هر آنچه توجه کنم اتفاقات وشرایطی بر پایه ومبنای همان را به زندگی ام دعوت میکنم اجازه می دادم دیگران با من درد دل کنند درواقع سنگ صبور دیگران بودند ولی از وقتی قانون را درک کردم نه برا دیگران دردل کردم ونه به درددل دیگران گوش دادم ووقتی چنین رفتاری را دیگران از من دیدند خیلی کم پیش میومد با من در مورد مشکلاتشون صحبت کنند وقتی من در جمع آنها بودم فقط صحبت از خوبیها وخریدهایی که میکردند و آشپزی بود
وقتی صبح دوباره فایل را گوش دادم آگاهیهای جلسه 6 قدم 4 در ذهنم مرور شد شما فرمودید اگر باوری در ما درونی شده وجزئی از ما باشد ما ناخودآگاه داریم طبق همان باور رفتار میکنیم
آخرین باری که به حال کسی دلسوزی کردم که آن شخص داداشم بود بر میگرده به یکسال قبل که اتفاق جالبی افتاد آن شب زن داداشم با من تماس گرفت واز آبجیم گله وشکایت کرد گویا بین ایشون وآبجیم بحث شدیدی پیش آمده بود وبعد از داداشم گفت واز ایشون هم گلایه کرد من بهش گفتم آماده شو الان میگم آقا بیاد دنبالت که بیای اینجا گفت نه گفتم نه بیا اینجا صحبت می کنیم آروم میشی آنطرف با داداشم هم تماس گرفتم وازش خواستم بیاد خونه ما وقتی هر دو آمدند زن داداشم شروع کرد از آبجیم وداداشم گله کردن من آنشب فقط یه حرف به داداشم زدم که تو مسئول زندگی خودت هستی برا فردا صبحش نوبت نوار مغز داشتم وقتی نوار مغزم را دادم ودکتر نگاه کرد گفت دیشب دعوا ومشاجره یا استرس چیزی داشتید گفتم نه گفت نوار مغزت اینو نشون میده همان روز به همسرم گفتم زندگی
داداشم به من ربطی ندارد (وهرکسی هرجایی هست سر جای درست خودش هست ومن فقط قدرت تغییر خودم وزندگی خودم را دارم ،تودلم به خودم گفتم ) وتصمیم گرفتم تا وقت وانرژی ام را صرف تغییر شخصیت وزندگی خودم کنم واز آن روز تا الان من دیگه به حال کسی دلسوزی بیجا نکردم خیلی مواقع تو گفتگوهامون با همسرم یا دوستم میگن برا فلانی این اتفاق افتاده میگم خب بی خیال این حرفا میگه یعنی ناراحت نشدی میگم مگه ناراحت شدن من مشکلی حل میکنه فقط میتونم بگم خدا کمکشون کند همسرم که بهم میگه تو خیلی سنگدل هستی منم سکوت میکنم
استاد الان همسر من شرایط مالی خیلی بدی را تجربه می کند ومن قشنگ نمونه عینی عمل نکردن به قانون را در زندگیم میبینم ولی حتی یکبار وسوسه نشدم از قانون براش بگم وبه ایشون بگم تمام این مسائل راه داردو فقط،کافی است شما طرز فکر وزاویه نگاهتون را عوض کنید بقول شما هر موقعه آماده باشند خداوند خودش هدایتشون میکند
خدایا شکرت…شکرت…شکرت
درپناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
خدای عزیزم به اندازه ریگ های بیابان ، به اندازه ستاره ها و سیارات هفت آسمانت سپاسگزارم و شکرگزارم .
شکرگزارم که بی نهایت نعمت در زندگی من جاری و ساری کرده ای
شکرگزارم که هر روز اتفاقات و پدیده ها را به گونه ای رقم می زنی که ایمان مرا به قانون هستی و خلل ناپذیری آن بیشتر و محکم تر می کند
من به فکر همه بودم به جز خودم، من تمام تلاشم ناشی از خیال خامی بود برای خوشبختی خانواده و برادرانم.
من در ذهن خودم ارتباط و همبستگی کاملی برقرار کرده بودم بین فقر و کمبودها و بی اخلاقی ها به برنامه ها و سیاست های دولت و حکومت.
اما هر چه بیشتر تلاش می کردم کمتر نتیجه می گرفتم، تمام تلاش ها و دست و پا زدن های من برای تغییر وضعیت خانواده پرجمعیت کمتر نتیجه ای دربر داشت ، بخصوص آنکه توقع داشتم که به روی خودشان هم بیاورند، دستت درد نکندی هم بگویند.
نه تک و تقلاهایم دیده می شد و نه رشدی حاصل می شد
طوری بازخورد می گرفتم که انگار من بلد نیستم وظیفه ام را خوب انجام دهم ، انگار من هادی و راهنمای خوبی نیستم، انگار من راه و رسم پیشرفت را بلد نیستم و دیگران را هم به زحمت می اندازم.
مستاصل شدم اشکال کار کجا بود من که خودم می دانم وباور دارم و خدا هم شاهد است که صادق تر از من و خوش نیت تر از من نیست.
نتیجه نگرفتم و تئوری و باورهای ذهنی ام ترک برداشت، اما فکر نمی کردم که به کل دارم راه را اشتباه می روم، نمی دانستم راه اگر به سمت شمال است و من رو به جنوب دارم.
آخر من غیر از این راه، راه دیگری سراغ نداشتم، در مدرسه در کتاب ها، معلم ها ، خانواده و جامعه همه متفق القول بودند که ما برای خدمت و کمک آمده ایم. ما باید دیگران را نجات دهیم، اگر بینی نابینا و چاه است خاموش بنشینی گناه است.
این جا بود که پوچی و سرگردانی خود را نشان می داد، آیا عدالت خدا اشکال دارد؟ آیا برای موفق شدن باید کلک باز و دغل کار بود؟ آیا آدم های خوش قلب و صادق عاقبتی جز شکست و فقر ندارند؟
این جا بود که میان زمین و آسمان آویزان بودم ، گاهی به کل منکر وجود خدا؟ و گاهی هم مذهبی دو آتشه؟
بواسطه قلب صادق و وجود جوینده حقیقت بود که خدای عزیزم مرا هدایت کرد به راه مستقیم، به راه نعمت ها، به راه عزت ها ، به راه رشد ، به راه تغییر و یادگیری مداوم، به راه ثروت و فراوانی.
آدرس این جاده شگفت انگیز کجاست؟ در اینترنت در یک سایتی به نام عباسمنش دات کام.
آنجا بود که می شنیدم و هر جمله اش را با سرگذشت زندگی خودم مقایسه می کردم و هر بار تایید می کردم و می گفتم بله درست است چرا خودم تا حالا متوجه این موضوع نشده بودم؟
پروردگار عزیزم تو شنواترین و عالم ترین عالم هستی به بهترین نحو مرا در این مسیر هدایت می کنی و هر روز نشانه ای و آیتی به من می نمایی که باور کنم بیشتر و بیشتر قانون لایزال و بدون تغییر تو را.
هر روز بیشتر از روز پیش باور می کنم و به یقین بیشتر می رسم که تنها راه تغییر، تغییر درونم است.
تمام مسئولیت زندگی من با تمام مختصات فعلی آن بر عهده خودم هست و هیچ کس دیگر به جز خودم ذره ای در این خصوص مسئولیتی ندارد. مسئولیتی که ندارد توانایی و قدرتی هم برای تاثیر بر سرنوشت و زندگی من ندارد. هر چه هست ریشه در وجود خودم دارد.
تمام آنچه در زندگی من هست را خودم رقم زده ام خواسته یا ناخواسته. افکار و باورهایی که از بس نمونه ها و الگوهای آن را دیده ام و شنیده ام به مثابه ایمانی تزلزل ناپذیر در وجودم رسوخ کرده است و همان هاست که حرکت ها، اقدامات و فعالیت ها و گفتارهای مرا شکل داده است و این حرکات و اقدامات بوده که در مرا به اینجایی که هستم رسانده است.
به همین دلیل که من صدرصد بر زندگی و سرنوشت خود احاطه دارم بر زندگی و سرنوشت و بدبختی و خوشبختی دیگران صفردرصد تسلط و احاطه دارم
اگر کسی نخواهد باورها و افکار و ایمان خود را برای بدست آوردن نتایج متفاوت تغییر دهد من چه ابزاری برای اینکار دارم؟ من هیچ امکان و ابزاری در این زمینه ندارم برای همین هم من هیچ قدرتی برای تغییر زندگی دیگران ندارم مگر آنکه آن فرد خودش بخواهد.
خدایا صدهزار مرتبه شکرت که اکنون با تمام وجود باور کرده ام ودرک کرده ام که من وقتی حتی بدون قصد تغییر شرایط بیرونی شروع می کنم به تغییر باورها و افکار تکرارشونده محدود کننده درون شخصیت خود و سعی می کنم با منطق و با الگوبرداری از افراد موفق باورهای قدرتمند کننده و سازنده جایگزین آن کنم محیط و شرایط بیرونی زندگی من هم شروع به تغییر می کند و شرایطی متناسب با شخصیت و ایمان و باور من برایم شکل می گیرد و چه بسا در این فرآیند اطرافیانی که قبلاً به زور نتوانستم ذره ای تغییر در رفتار و اعمالشان ایجاد کنم حالا ناخواسته و نرم و روان و بدون زحمت آنان نیز تغییر نموده و در همان مسیری قرار می گیرند که خواسته من هم بوده است.
قطعا توجه ما و باور و فهم این حقایق ، لاجرم همه ما را در مسیر خوشبختی ، آرامش و ثروت و فراوانی به پیش خواهد برد
باور به اینکه باید از درون تغییر کنیم و برای تغییر درون باید کانون توجه ما، یعنی تمرکز و جهت شنیدن و دیدن و کلام ما بر نعمت ها و ثروت ها و فرصت های بیشمار زندگیمان باشد
تا متوقع نباشم دنیا و مردم دنیا مطابق با میل من رفتار کنند…
از استاد عباسمنش و گروه تحقیقاتی ایشان بسیار سپاسگزارم برای این فایل هدیه ای ارزشمند.
من هم که اوایل با آموزش های استاد عباسمنش آشنا شده بودم خیلی علاقه داشتم که با استاد عباسمنش تلفنی صحبت کنم و فکر میکردم شرایط زندگی من خیلی خاص است و با تمام مردم جهان متفاوت است،اما اکنون که مدت ها است که این آموزش ها را دنبال میکنم به این نتیجه رسیده ام که استاد عباسمنش کیمیای سعادت را در سایت عباسمنش دات کام توضیح میدهد و هر انسانی با هر شرایطی به این آموزش ها عمل کند به خوشبختی و سعادت ابدی میرسد وهیچ شرایط خاص و متفاوتی در جهان وجود ندارد.
بهترین روش خدمت به خلق رشد و موفقیت شخصی خودمان است.
آن مادر فداکاری که مواد مخدر پسرش را به گردن گرفته است هم خودش را بدبخت کرده است و هم این فرصت را از پسرش گرفته است که به زندان برود و از اعتیاد دور باشد.
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر که تنها قدرت حاکم بر جهان هستی است خداوندی که بالاترین عدالت رو در سطح کل هستی دارد با سیستم و قوانین بلاتغییری که در سازو کار جهان حاکم کرده است خدایا شکرت و سپاسگذار هستم .
درود بر استاد عزیز و خانوم شایسته عزیز امیدوارم شاد و سلامت و سعادتمند باشید .
درود خدمت همه دوستان عزیز و خوب.
از خداوند بزرگ سپاسگذارم که همواره هدایتگر ما هست و همزمانی رو درست و بموقع پیش میاره ، من دیروز توی جلسه 18 روانشناسی ثروت 1 توی کامنتم یه قسمت از کامنتم رو در مورد همین موضوع که ما واقعا نمیتونیم توی زندگی و سرنوشت کسی به اندازه ذره ای تاثیر بذاریم و در موردش مفصل نوشتم ، دیشب این فایل رو دانلود کردم و الان با دقت فایل رو دیدم و بعد کامنتها رو خوندم دیدم برای اکثر دوستان همزمانی بوده یعنی زمانی که لازم داشتن که آگاهتر بشن به این فایل و اگاهی بموقع هدایت شدن تا آگاهتر بشدن .
خداوند اگه بخواهد کسی رو هدایت کنه خودش از بینهایت راه میتونه هدایت کنه و فقط خداوند کافیه برای هدایت کردن در صورتی که شخص بخواهد و دنبال اگاهی باشد حتما خداوند هدایتگر خواهد بود .
اما اگه آمادگی نباشه هر کسی هرچقد تلاش کنه روی طرف هیچ تاثیری نمیتونه داشته باشه و اگه ما برا این موضوع تلاش کنیم خودمون رو خسته میکنیم و سعی بیشتر موجب اهانت کردن به خودمون میشیم و وقتی کسی توی فرکانس تغییر نباشه امکان نداره توی زندگی شخص تغییری ایجاد بشه .
استاد توی فایل های مختلف در مورد فضای مجازی صحبت کردن و گفتن من اصلا هیچ وقت توی فضای مجازی و اینستاگرام کاری نداشتم و اتلاف وقت و انرژیه و کاری نداشتم ببینم دیگران چیکار میکنن و سرم به کار خودم بوده و توی سایت فعال بودم خب من هم بنا به حرف استاد اینستاگرتم رو کلا از گوشیم حذف کردم پس من تونستم مسیرم رو اصلاح کنم و تمرکزم رو روی خودم بذارم اما با وجود حرف استاد و صدها بار که من به همسرم گفتم که این چرندیات اینستا رو نبین و هر چی بخوای توی سایت هست و ذهنت رو جهت بده به سمت اگاهی های سایت و ورودی هات رو اینجوری کنترل کن. تلاش من بیهوده بود با وجود این که استاد رو هر دوتامون خیلی دوست داریم و با ذوق فایل های دانلودی رو میبینیم اما همسرم همین لحظه هم توی اینستاست و یه لحظه نمیتونه بیخیال اینستا بشه .
نتیجه این که من 100٪ میتونم روی زندگی خودم کنترل داشته باشم اما به همون میزان کوچکترین تاثیری در زندگی کسی ندارم .
پس تلاش میکنم کل انرژیم رو روی خودم بذارم و سعی کنم بهتر درک کنم که هر کسی مسئول زندگی خودشه .
خداوند حکمت و بینش را به هر کس بخواهد میدهد و به هر کس حکمت داده شود، همانا خیری فراوان به او داده شده است و جز
خردمندان متذکر نمیشوند.
سوره انعام آیه 35
و چنانچه انکار و اعراض آنها تو را سخت و گران میآید اگر توانی نقبی در زمین بساز یا نردبانی بر آسمان بر افراز تا آیتی بر آنها آوری و اگر خدا میخواست همه را مجتمع بر هدایت میکرد پس تو البته از جاهلان نباش.
(سوره انعام آیه 36)
تنها کسانی اجابت میکنند که گوش شنوا دارند و
مردگان را خداوند بر خواهد انگیخت سپس به سوی او باز گردانیده میشوند.
(سوره اعراف آیه 132 )
و گفتند هر آیه و معجزه ای که برای ما بیاوری که ما را بدان سحر کنی هر گز ما به تو ایمان نخواهیم آورد.
(سوره اعراف آیه 135)
چون بلا را تا مدتی که متعهد شدند ایمان آورند از سر آنها رفع کردیم باز پیمان را شکستند.
(سوره توبه آیه 80)
ای پیغمبر تو بر آن مردم منافق خواهی طلب مغفرت بکن یا نکن اگر هفتاد مرتبه هم بر آنها آمرزش طلبی خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید زیرا آنها به خدا و رسول او کافر شدند و خدا هرگز فاسقان را هدایت نخواهد کرد.
(سوره نحل آیه 37 )
تو اگر چه بسیار حریص و مشتاق هدایت خلق هستی ولیکن خدا آنان را که گمراه کرده دیگر هدایت نکند و آنها را یاوری نخواهد بود.
(سوره کهف آیه 6 )
نزدیک است امت تو به این سخن ایمان نیاورند جان عزیزت را از شدت حزن و تاسف بر آنان هلاک
سازی.
(سوره طه آیه 2)
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خویشتن را به رنج
افکنی.
(سوره شعراء آیه 3 )
گویی میخواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی به خاطر این که آنها ایمان نمیآورند.
(سوره نمل آیه 70)
بر آنان غم مخور و از آنچه مکر میکنند تنگدل نباش.
(سوره نمل آیه 81)
و نیز نمیتوانی نابینایان را از گمراهی شان هدایت کنی تو فقط میتوانی سخن خود را به گوش کسانی برسانی که آمادگی پذیرش ایمان به آیات ما هستند و تسلیمند.
(سوره قصص آیه 56)
قطعا تو نمیتوانی هر که را خود دوست داری هدایت کنی بلکه خدا هر که را بخواهد هدایت میکند و او به هدایت پذیران دانا تر است.
(سوره فاطر آیه22 )
هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد میرساند و تو نمیتوانی سخن خود را به گوش آنان که در گورند
برسانی.
(سوره زمر آیه 19)
آیا تو میتوانی کسی را که فرمان عذاب درباره او قطعی شده رهایی بخشی؟
آیا تو میتوانی کسی را که درون آتش است بر گیری و نجات دهی؟
قرآن برا ما یه الگوی بسیار خوبی هست که ما این
باور را تو ذهنمون بشکنیم که ما در مقابل تغییر دیگران عاجز هستیم بارها و بارها به طرق مختلف
پیامبر عظیم الشأن خواسته مشرکان را به راه راست هدایت بکنه و خداوند بهش تذکر داده تا جایی که
نزدیک بود که جان عزیزش از دست بدهد پیامبری که برای ابلاغ رسالت و ترویج یکتا پرستی نازل شده بود حتی گفته اگر هفتاد مرتبه هم برای آنان
آمرزش طلبی خداوند آنان را نخواهد بخشید.
اونایی که ایمان اوردند اونایی بودند که آمادگی دریافت حرفای پیامبر را داشتند بیشترین معجزه را تو قرآن حضرت موسی برا قومش آورده که ایمان بیارند اما بعدش چی شد جز عده کم، اونایی که آمادگی شا داشتند.
وقتی که حضرت موسی قوم بنی اسرائیل را از بردگی نجات داد و بهش ایمان اوردند اونا فقط به خاطر شرایطی که داخلش بودند، اون رنجی که از دست فرعون میکشیدند به موسی ایمان آوردند
و با معجزاتی که برا اونا میآورد هر بار بهانه های
برا ایمان نیاوردنشون می اوردند.
بیشتر آیه های قرآن به این موضوع اشاره کرده که
وظیفه تو ابلاغ رسالت هستش فقط ،و هرجا که
پیامبر حالا از روی دلسوزی خواسته اونا هدایت بش خداوند بهش تذکر داده.
تو تاریخ نه چندان دور هم داریم کسانی بودند که خواستند مردم را چه به سمت خوب چه به سمت
بد خواستند هدایت بکنند در هر دو صورت کم آوردند شاید به قول استاد به مدت کوتاهی تونستند مثل قرص مسکن عمل کنند اما در بلند مدت سقوط کرده و نتونستند ادامه بدند.
استاد عزیزم شما خیلی بزرگوار هستید که این آگاهی ها را با ما به اشتراک میگذارید که من بعد دو سال دوباره رفتم سراغ قرآن، هر چند نتونستم
بی نهایت ازتون سپاسگزارم استادکه بازبهمون یادآوری کردیدکه بایدتمام تمرکزمون روفقط وفقط روخودمون بزاریم تانتیچه های عالی ومتفاوت بگیریم وکاری به دوروبریهامون نداشته باشیم…استادعزیزم من یکی ازترمزهای ذهنیم که خیلی قوی بودهمین بودباوربه تغییردیگران ،که در زندگی گذشته من هم بزرگترین چالشش همین بودومیخواستم همه روتغییربدم اماجهان جوری چپ وراستم کردتاگفتم غلط کردم به من چه ربطی داره ،میخوان دیگران تغییرکنندیانمیخوان تغییرکنند/خخخ/
من فقط روباورخودم(افکار_فرکانسهام ) کارمیکنم وجهان منوهدایت میکنه به افرادوشرایط واتفاقات ووو….وطبق قانون بی نقص خداوندحرکت میکنم البته باایمان وعمل صالح وصبوروصبورترتاطبق تکامل نتایجهام بهتروبهتربشه وهرروز،فقط روذهنم کارمیکنم وخواسته های خودم وذهنموتامیتونم پورازفرکانسهای مثبت میکنم همین وخیلی خیلی خوشحال هستم که اصل واساس قانون روازتون یادگرفتم واول ازخدام سپاسگزارم که منوهدایت کرد به سمت شماوازشمااستادعزیزم سپاسگزارم بهم قانون رویاددادوهمیشه هم یادآوری میکنی قانون روبهمون/سپاسگزارم
سلام بر دوستان و اساتید عزیزم من از زمانی که با استاد آشنا شدم با این جمله آشنایی داشتم و هزار بار هم به خودم میگفتم ولی از اونجایی که همه ما میخواهیم دنیا رو نجات بدیم نمیتونیم جلوی این خواسته رو بگیریم و این کار رو انجام میدم و هیچ نتیجه ای برای ما و اون فرد ندارد و بسیار انرژی ما رو تحلیل میبره و من هر بار پشت دستم رو داغ میکردم که نگم باز طاقت نیاوردم حتی گاهی دختر یا همسرم بهم میگفتن که خسته شدن من صدای استاد رو بلند میکردم تا اونها بشنوند و تحت تاثیر قرار بگیرند و هیچ کدام از این کارها فایده ای نداشت و بیشتر من سرخورده میشدم تا اینکه کامنت یکی از دوستان رو خوندم که نوشته بود ما اصلا این حرفها رو باور نداریم من یک جورایی بهم برخورد نه من باور دارم بعد گفت که نشونش هم این هست که اول همه دوره ها میگه در مورد این مباحث با کسی صحبت نکنیم ولی میریم و انجام میدهیم پس این هم مثل بقیه حرفها و دلیل اینکه ما نتیجه نمیگیریم همین هست و این برای من یک تلنگر بود و از اون موقع خیلی کمتر شده و یک حالت ناخودآگاهی پیدا کرده و اون هم دلیلش این هست که من خیلی به این صحبتهای استاد گوش میدم در حد چند جمله که اون هم اگر فردی بخواهد . خیلی کم شده خدا را شکر ولی هنوز به صفر نرسیده و اگر من این صحبت ها رو باور کنم و بپذیرم خیال خودم حسابی راحت میشه دیگه این احساس گناه هم ندارم که کاش بهش گفته بودم کاش آگاهش کرده بودم و با انرژی خیلی بیشتر فقط روی خودم کار میکنم و جلو میرم خدایا شکرت برای این آگاهی ها
وقتی از خداوند هدایت خواستم استاد این فایل را روی سایت گذاشتند خدا را شکر
.
من با کار کردن روی خودم و عمل کردن به آموزه ها در برخورد با افراد فهمیدم همه به حال و روز من غصه می خوردند البته قبلا هم با این طرز برخورد مواجه شده بودم که
یا همه به حال من غصه می خورن
یا در مواقع خوبی و خوشی و در مدار خوب که هستم همه می خواهند
بهشون کمک کنم
و این دو مورد خیلی تکرار میشد برای من و خیلی برام سوال شده بود
و من فهمیدم که خودم به حال همه
غصه می خورم و جهان آینه است
و همون را در برخورد با آدمها و افراد
به من بر می گردوند و من این را دوست نداشتم
و یا اینکه در مدار خوب و عالی که بودم و هستم همه دست جلو من دراز می کنند و این هم برای خودمه
چون وقتی می بینم افراد در مدار خوب هستند یه به صورت ذهنی
و یا بصورت کلامی می خواهم
من را از این وضع و اوضاع و بحرانی که هستم بیاورند بیرون
و اینها همه خلاف جهت قانون جهان هستی است
من متعهد می شوم به حال و روز
هیچ کس و هیچ موجودی غصه نخورم و بی خیال باشم
من متعهد می شوم هیچ وقت نگاهم به مال و اموال هیچ کسی
نباشه چه افراد نزدیکم و چه افراد
مولتی میلیارد
خدایا خودت کمک کن تا در این تعهد همیشه و همه جا یادم باشه
یادم بمونه و آویزه ی گوشم باشه .
خدایا شکرت
.
خواستم این را هم مکتوب کنم که امروز مصمم و استوار به یک خواسته
الکی و نابجا // نه // گفتم . چون واقعا وظیفه ی من این نبود که به
به نام سیستم هدایتگر بشر
سلام
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ
خداست که معبودی به غیر از او نیست؛ زنده و برپادارنده است؛ نه خوابی سبک او را فرو میگیرد و نه خوابی گران
لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْض
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست
مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ
کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟
آنچه در پیش روی آنان و آنچه در پشت سرشان است می داند.
وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء
و به چیزی از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمی یابند.
وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا
کرسی او آسمانها و زمین را در بر گرفته، و نگهداری آنها بر او دشوار نیست
وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ
و اوست والای بزرگ.
لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ
در دین هیچ اجباری نیست. و راه از بیراهه بخوبی آشکار شده است.
فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤمِن بِاللّهِپس هر کس به طاغوت کفر ورزد، و به خدا ایمان آورد
فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا
به دستاویزی استوار، که آن را گسستن نیست، چنگ زده است.
وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
و خداوند شنوای داناست.
اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ
خداوند سرور کسانی است که ایمان آورده اند.
آنان را از تاریکیها به سوی روشنایی به در می برد
وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ
و [لی ] کسانی که کفر ورزیده اند، سرورانشان [همان عصیانگران=] طاغوتند
یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ
که آنان را از روشنایی به سوی تاریکی ها به در می برند.
أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
آنان اهل آتشند که خود، در آن جاودانند.
.……
به نام خدا هم اکنون در حال پیاده روی در یک هوای سرد پاییزی هستم نور خورشید بهم می تاپه و صورتم از سرما یخ زده.
خوب به به بهترین فایل ممکن من مرضیه هم مشابه همین عزیزی هستم که کامنت گذاشته
من به عنوان یک فرد ایثارگر و کمال گرا دائم به دیگران امرونهی می کنم و نصیحت می کنم و به دیگران مشاوره میدم .درد دل دیگران گوش میدم هرکاری بتونم انجام میدم درنتیجه هی جهان افرادی به سمت من هدایت میکنه که مشکل دارن .بعدم خودم از هیچ کس کمک نمیخوام
چرا من همیشه فکر می کنم من هستم که فقط درست فکر می کنم؟چرا توقع دارم همه آدم ها مشابه من فکر کنن ؟
1_چون فکر می کنم من روانشناسی خوندم و تحصیلات بالاتری دارم پس من درست فکر می کنم
2_من طبق قرآن صحبت می کنم قرآن گفته مشروب مصرفش حرامه پس من باید به اطرافیانم گوش زد کنم که قلیون نکشن مشروب مصرف نکنن
3_من از هوش بالایی بهرمندم پس مسلما درست فکر می کنم
4_من آینده نگری میکنم من قبل از هر تصمیمی فکر میکنم خوب و بعدش می سنجیم پس حق با منه
5_من حس ششم قوی دارم
6_حرفهای من دودوتا چهارتا هست و منطقی
7_من از سر اینکه دوستشان دارم و دلم میسوزه و خیرشون میخوام راهنمایی می کنم خانواده دوستام رو.
مرضیه عزیزم یادت باشه حتی خداوند هیچ کس را مجبور نمیکنه ایمان بیارن هیچ کس مجبور نمیکنه مشروب نخورن هیچ کس مجبور نکرد مشابه هم فکر کنه تفاوت هایی که درجهان هستی هست لازمه
باید خیر شر باشه باید تفکر های متفاوت باشه
حضرت نوح پسرش مجبور نکرد شبیه خودش فکر کنه .تو اعراض کن اگر از درون تغییر کنی جهان عوض میشه
به توچه که افکارت خودت بگی به یکی دیگه
مگه خدایی نزاری طرف بیفته تو چاه
خوش قلبی هم اندازه داره چیکار داری هرکس صلاح خودش بهتر می دانه.
….
منم خیلی سال ها همیشه سعی میگردم همیشه دیگران راهنمایی کمک کنم تو دانشگاه تو مدرسه تو همه شرایط داشتم به دیگران آموزش میدادم مثلا تایم مدرسه همیشه میرفتم ساعت ها وقت خودم میزاشتم می رفتم از روز تعطیل رو برای هم کلاسی های دوران مدرسه ام رایگان آموزش میدادم چند ساعت تو سرمای زمستان می رفتم وایستادن و اینکه کمک کنم. یا هر موقع خودم زحمت می کشیدم کلی درس میخوندم به خاطررناراحت نشدن دیگران کلی تقلب برسون یا مثلا تمام تکالیف شب عید یا تکالیف مدرسه ام رو وقتی حل میکردم می دادم بقیه کپی پیست کنن .اینا یک نمونه اش هست یعنی از دوران کودکی همین مدلی بودم بعد تو دبیرستان زنگ های استراحت برای دیگران توضیح بده یا مثلا آموزش بده خودم تو مدرسه خوراکی نمیخورم میگفتم نکنه یکی نخوره ببینه دلش بخواد یا باید به همه میدادم اون خوراکی رو .وسیله های شخصی خودم هرکس میگفت چه قشنگ می بخشیدم بهش .کلاس های آموزشی می رفتم سال کنکور اطلاعات اون کلاس ها رایگان میدادم بقیه .
رستوران نمی رفتم میگفتم الان دیگران ندارن بخورن دلشون میخواد درست نیست منم برم.یا جوجه کباب تو خیابان درست نمیکردم میگفتم بقیه بوش بهشون میرسه گناه من بخورم .
فلان جا از نمره خودم درس خودم نمیگفتم از مدرک تحصیلی خودم تعریف نمیکردم و تعریف دیگران نمی پذیرفتم که نگن خودخواه یعنی همیشه زشت میدانستم تبلیغ از خودم یا پذیرفتن اینکه دیگران ازم تعریف کنن .
مثلا یکی میگفت بهم خانم دکتر یا مرضیه جان تو دکتری یا تو روانشناسی تو مددکاری من خجالت می کشیدم جا پذیرفتن جمله محبت آمیز میگفتم بلافاصله بابا من خودم روانیم دکتر کجا بود یا اینکه حتما میگفتم خودم احتیاج به درمان دارم.
تو خانه همیشه میشستم همه نصیحت کردن از خواهر برادر دایی مادر عمو وپدر و… که کار کنبد که درس بخونید که سرکار برید که آینده شغلی داشته باشید که پول پس انداز کنید یا اینجوری رفتارکنید لباس خوب بپوشید فلان غذا نخورید یا نصیحت خواهرانه با فلانی رفیق نشو فلانکار کن اتاقت مرتب کن یعنی دائم فکر میکردم باید به همه خوب بدشون و صلاحشون یاد آوری کنم.سیگار نکشید مشروب نخورید با فلانی نگرد آینده ات خراب میکنه بشین ساعت ها توضیح بده بده بده و نهایتش وقتی حرفم گوش نمیدادن عصبی میشدم .یا تو خانه تمیز کاری بیش از حد کنم بعدش ناراحت بشم غر بزنم چرا بهم می ریزید.
مثلا من همیشه وقتی با خواهرم مجرد بودیم سر این داستان بحث داشتیم که میگفتم کمک مامان کن من مثلا ظرف بشورم تو جارو کن بعد من می رفتم کلی کار میکردم اون نمیکرد بعد باهاش بحث میکردم چرا نکردی کمک کنتوام واون ناراحت میشد و مادرمپشتی خواهرم مبکرد و این تقصیر من بود که تو کار اون دخالت میکردم.
و دخالت هام تو پشت پرده این که من صلاح تون میخوام من به فکرتونم من به یادتونم من آینده می بینم من مواظبتونم (انگار من خدام شرک این حرفها دیگه)
…………..
بزارید یه توضیحات کامل بدهم از شخصیت من که ایثار گر کامل بودم و خودم به نوبه خودم دنبال تعریف تمجید و محبت گرفتن از دیگران با عذاب کشیدن خودم بودم. جای اینکه پیشرفت کنم به مراتب بالا برسم تحسین بشم تحسین تو این می دیدم که خودم با ایثار و فداکاری تحسین دریافت کنم محبت دریافت کنم .مثلا اینکه جای اینکه بگن مرضیه چقدر دختر قوی خودساخته ایی هست از همه بپرسی میگن مرضیه چقدر دلسوز چقدر مهربان و فداکار دست دلباز
انگار جای اینکه تحسین تو دریافت لیاقت ببینم تحسین تو تحقیر شدن دیدم .
از دوران کودکی خودم بخوام شروع کنم از 7 سالگی تا به الان همیشه داشتم خوبی میکردم .از دادن صندلی و جای خودم تو اتوبوس به دیگران تا دادن جای خودم تو صف نانوایی به یکی دیگه
تا دادن جای خودم تو صف دارو تو صف خرید به دیگران
مثلا صندلی مترو خالی میشد میگفتم بزار یکی دیگه بشینه ممکن الان از سرکار آمده باشه خسته باشه من که انقدر خسته نیستم (یعنی لایق دونستن طرف مقابل و لایق ندونستن خودم)
وقتی رفتم سرکار و مددکار بودم نمیتونستم بپذیرم که من مسئول اونجام به شدت دل رحم بودن مثلا نصف حقوقم همیشه می بخشیدم به بقیه هرکس می آمد میگفت ندارم میگفتم شماره کارت بده یا پول نقدم نداشتم می رفتم عابر می گرفتم می دادم به طرف .
صبحانه خودم خریده بودم لقمه میکردم میدادم به مددجویان آب بیار براشون چایی بیار
به خدا شاید باور نکنید.بعد بشین چند ساعت کارهای اینترنتی اون ها تو ساعت های طولانی انجام بده .
گریه کن براشون توجه کن بهشون طرف میگفت بچم فلان چیز میخواد می رفتم قرض میکردم می خریدم .می دادم بهش.
یا چه می دانم خجالت می کشیدم بگم الان ندارم شده خودم قرض میکردم می دادم به اون بعد ساعت ها فکر کن به طرف برو خانه براش گریه کن .همکار من اینطوری نبود
ولی من وقتی فقیر بودن افراد میدادم حالم بد میشد و تا چند روز گریه میکردم غصه میخوردم چرا من بخورم فلانی نخور
پرخوری عصبی بگیر میخوردم میخوردم تا اضافه وزن 15 کیلویی پیدا کردم .از اون طرف چون توجه ام همش رو فقر دلسوزی بیجا بود محیط اونجا برام سمی شده بود انصراف دادم.
همکارم رو خودم آموزش دادم ساعت ها وقت بگذاری برای آموزش اون بهش میگفتم نرو تو نان بگیر من میرم .یا میگفتم بهش تو متاهلی بچه داری زودتر برو من دیرتر میرم ساعت ها بیشتر کار میکردم .یا مثلا وقتی ماموریت میخورد شب یا مناطق دور اون نمی رفت میگفت میشه توبری من می رفتم و میگفتم ولش کن من برم اون نره سختش. یا میخواستیم اونجا جمع کنیم می گفتم اون سنش بیشتر من میکردم.یا خیلی زرنگ بود هر مشکلی تو کار بود خودش می انداخت کنار من مینداخت جلو و اینطوری خودش تبره میکرد من با صاحبکار دعوا میشدم.
من 5 برابر اون کار میکردم و اون خیلی کم و من همیشه ازش حمایت میکردم ولی روز آخر گفت تو زیادی غر میزنی نیا خوب .حق داشت خوب همیشه تفریحات داشت مرخصی های خودش داشت میرفت شمال برای خودش من مرخصی نمی گرفتم .فشار رومن بود به خاطر فداکار های الکی .
بعد تو خانه زندگی هم همین بودم فداکاری و تلاش زیاد کار خانه کن به همه سرویس بده هرکس مشکل داره مراسم داره کار داره عروسی داره 90 برابر همه کار کن 100 برابر همه کار کن و دیده نشه .
تو رفاقت با دوستانم همین بودم به خاطر محبت گرفتن محبت 10000 برابری کردن. مثالش رفیقم زنگ میزد مشکل داشت من 4 ساعت گوش میدادم می شنیدم سردرد شدید میکردم قطع نمیکردم که ناراحت نشه میگفت برو فلان جا برام فلان کار کن میگفتم چشم انجام میدادم.
یعنی هنوزم نشده یکی بهم زنگ بزنه بگه فلان کار کن و من بگم نه .
همیشه هر مناسبتی میشد نفر اول به همه زنگ بزن . مثلا عید مثلا روز تولد دیگران.
پس همینم باعث میشه همیشه آدم های مشکل دار جذب کنم .
آدم های مشکل دار میان
میگن آب میره چاله پیدا میکنه .
تو دوران مدرسه ساعت ها برو تو سرما تو زنگ تفریح برای دیگران توضیح بده یا فلان هم کلاسی بگه مشکل درسی دارم روز تعطیلم می رفتم 10 ساعت توضیح بده بهش .یعنی از لذت تفریح خودم میزدم برم رایگان برای دیگران کار انجام بدم .مثلا دوران کرونا ادمین گروه درسی بودم مثلا 30 تا درس بعد ساعت ها یعنی روزی 12 ساعت وقت بزار برای دیگران آموزش رایگان بده .مثلا طرف کل سال سرکلاس مجازی نمی آمد من برو کلی کمکش کن جای اینکه وقت بزارم برای دیگران می رفتم این ساعت ها کار میکردم روی خودم الان هزار برابر پیشرفت کرده بودم .
الان اون دوستان دوران دبیرستان که خودم فدا میکردم به جایی رسیدن من رو تحویل نگیر ..
یا مثلا روزهای تعطیل می رفتم کمک مدیر مدرسه مرتب کردن نماز خانه رایگان
یعنی کل زندگی من روی این چرخ فداکاری زیاد و وقت خودم برای بقیه گذاشتن گذشت
و این نتیجه باعث شده من تو جای خودم درجا میزنم و هیچ پیشرفتی نکنم .در عوض طرف مقابل پیشرفت کن چون برای خودش ارزش قائل مبشه برای خودش لیاقت قائل بشه.
مثال دیگر من انقدر وقت گذاشتم برای پایان نامه دیگران کار 200 نفر آدم تحت هر شرایطی رایگان انجام دادم نوشتم توصیح دادم همه رفتن دفاع کردن مدرک خودشون گرفتن من هنوز نتونستم بنویسم چون دیگه خسته شدم .
موقع خرید لباس موقع همه چی با دلسوزی برای دیگران خودم فدا کردم.
چرا دلم برای خودم نمیسوزه واقعا
چه کسی مهم تر از خودم چه کسی بالاتر از خودم؟
این ایثار گری از اونجا آمد که همه کارتون های بچگی راجب فداکاری بود.همه آموزش های مدرس راجب کمک به بقیه بود
کل امورهای دینی راجب ایثار بود
مثلا میگفتن امام ها خودشون نمیخورن میدادن بقیه امام علی نان نمک میخورد
آخه مثلا امام ها اگر با نان نمک سر میکردن چطوری تو میدان جنگ دلاوری میکردن عضلات قوی داشتن. یا مثلا چطوری ثروت مند ترین بودن اگر روی گلیم زندگی میکردن
اصلا شغل اصلی حضرت محمد خدیجه چی بود ؟تاجر بودن جزو سران قریش بودن ثروتمند بودن.
چطور بی پول بودن تونستن وقتی تحریم شدن اونقدر خرج کنن.
این خرافات هست.
……..
من مرضیه مسکن دیگران نیستم
من ناجی نیستم نجات دهنده نیستم .
من مشرک میشم اگر فکر کنم توانایی تغییر دیگران دارم .
من مرضیه وقتی میام وقت انرژی زمان پولم برای دیگران میزارم از زندگی خودم دور میمونم
دیگه نمیتونم پیشرفت کنم.
وقتی که میتونم برای خودم
واقعا وقتی که میزارم برای دیگران باید برای خودمان بزاریم .
من نمیخوام دیگه مسکن دیگران باشم.
واقعا وقتی نصیحت کمک من در دیگران تغییری نمیزاره من چرا دیگران را نصیحت کنم.
واقعا وقتی نصیحت می کنی داری توجه میکنی
پس از اصل اساس همون وارد زندگی خودت مبشه. چون داری درخواست می کنی از جهان هستی .
واقعا همین من وقتی برای دیگران نصیحت میکنم مخصوصا تو زندگی مشترک داشتم ساعت ها دوستانم نصیحت میکردم .همین توجه به این موارد وارد زندگی خودم شد و منم ناخواسته با همسرم وارد بحث شدم .
چون با نصیحت و دلسوزی برای دیگران از اصل اساس همون وارد زندگیم شد و خودمم دچار دقیقا همون مشکل شدم .
من نمیتونم باید بدانم مگه من خدام بخوام کمک دیگران کنم چون این فکر من یعنی خدا نمیتونه کمکش کنه و شرکه.
واقعا استاد همیشه همین طوری من مثلا می رفتم بیرون به یه نیازمند کمک میکردم یهو می دیدم تا آخر مسیر 30 نفر سر راه من گرفتن برای کمک.از این به بعد دیگه تغییر میکنم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام مرضیه عزیز
خیلی ممنون از کامنت صادقانه ای که گذاشتید.
این صداقت شما نشون از این میده که آماده تغییر شدید و دیگه اون دیدگاه و قضاوت دیگران اولویتش کم تر شده در شما ….
وقتی این حجم از صداقتتون رو دیدم واقعا تحسینتون کردم و گفتم چقدر عالی تنوستین خودتون رو بشناسین و چقدر عالی جسارت گفتن این موارد رو داشتین…
همه ماها دارای این نقاط ضعف شخصیتی هستیم منتهی یا هنوز خودمون رو نتونستی بشناسیم و فکر میکنیم نه دیگه من که خوبم و این حرف برای دیگرانه و اونا باید خوب بشن درموردش،یا که اصلا جرات رو ب رو شدن با خودمون و جرات بیان کردنشون رو نداریم.
خداوند به همگی ما برکت
سلام آقا هادی
ممنونم از اینکه دقت گذاشتید و کامنت طولانی من رو خوندید
مهم ترین بخش حل هر مشکلی این که در قدم اول بپذیریم آره ماهم این مشکل داریم
مثلا تا وقتی نپذیری اضافه وزن داری هیچ وقت رژیم نمی گیری
منم خودم ایثار گری الکی که فکر میکردم کار پسندیده ایی هست رو ریختم دور و الان متوجه شدم که اینکارهای خوب من در اصل بی لیاقتی خودم دارم ثابت میکنم به جهان هستی .
یعنی میگم من ارزش ندارم طرف مقابل ارزش داره
آدم باید خودخواه باشه و همه چی برای خودش بخواد.
یک دنیا متشکرم دوست عزیز موفق باشید
بنام خداوند بخشنده ومهربان،بنام او که هر چه دارم از اوست
سلام به استاد ارجمندم ومریم بانوی نازنین ودوستان الهی ام
خداراسپاسگزارم به خاطر این فرصت
خداراسپاسگزارم که با جریان آگاهیهای این فایل هم مدار هستم
استاد جان صمیمانه از شما سپاسگزارم واز مریم جان که چنین پیشنهادی را مطرح کردند
دیشب وقتی متوجه فایل جدید شدم با دقت گوش دادم هر چی فکر کردم دیدم من هیچ وقت در مورد آموزشهای شما با کسی حتی نزدیکانم صحبت نکردم
قبل از آشنایی با شما واین قانون که به هر آنچه توجه کنم اتفاقات وشرایطی بر پایه ومبنای همان را به زندگی ام دعوت میکنم اجازه می دادم دیگران با من درد دل کنند درواقع سنگ صبور دیگران بودند ولی از وقتی قانون را درک کردم نه برا دیگران دردل کردم ونه به درددل دیگران گوش دادم ووقتی چنین رفتاری را دیگران از من دیدند خیلی کم پیش میومد با من در مورد مشکلاتشون صحبت کنند وقتی من در جمع آنها بودم فقط صحبت از خوبیها وخریدهایی که میکردند و آشپزی بود
وقتی صبح دوباره فایل را گوش دادم آگاهیهای جلسه 6 قدم 4 در ذهنم مرور شد شما فرمودید اگر باوری در ما درونی شده وجزئی از ما باشد ما ناخودآگاه داریم طبق همان باور رفتار میکنیم
آخرین باری که به حال کسی دلسوزی کردم که آن شخص داداشم بود بر میگرده به یکسال قبل که اتفاق جالبی افتاد آن شب زن داداشم با من تماس گرفت واز آبجیم گله وشکایت کرد گویا بین ایشون وآبجیم بحث شدیدی پیش آمده بود وبعد از داداشم گفت واز ایشون هم گلایه کرد من بهش گفتم آماده شو الان میگم آقا بیاد دنبالت که بیای اینجا گفت نه گفتم نه بیا اینجا صحبت می کنیم آروم میشی آنطرف با داداشم هم تماس گرفتم وازش خواستم بیاد خونه ما وقتی هر دو آمدند زن داداشم شروع کرد از آبجیم وداداشم گله کردن من آنشب فقط یه حرف به داداشم زدم که تو مسئول زندگی خودت هستی برا فردا صبحش نوبت نوار مغز داشتم وقتی نوار مغزم را دادم ودکتر نگاه کرد گفت دیشب دعوا ومشاجره یا استرس چیزی داشتید گفتم نه گفت نوار مغزت اینو نشون میده همان روز به همسرم گفتم زندگی
داداشم به من ربطی ندارد (وهرکسی هرجایی هست سر جای درست خودش هست ومن فقط قدرت تغییر خودم وزندگی خودم را دارم ،تودلم به خودم گفتم ) وتصمیم گرفتم تا وقت وانرژی ام را صرف تغییر شخصیت وزندگی خودم کنم واز آن روز تا الان من دیگه به حال کسی دلسوزی بیجا نکردم خیلی مواقع تو گفتگوهامون با همسرم یا دوستم میگن برا فلانی این اتفاق افتاده میگم خب بی خیال این حرفا میگه یعنی ناراحت نشدی میگم مگه ناراحت شدن من مشکلی حل میکنه فقط میتونم بگم خدا کمکشون کند همسرم که بهم میگه تو خیلی سنگدل هستی منم سکوت میکنم
استاد الان همسر من شرایط مالی خیلی بدی را تجربه می کند ومن قشنگ نمونه عینی عمل نکردن به قانون را در زندگیم میبینم ولی حتی یکبار وسوسه نشدم از قانون براش بگم وبه ایشون بگم تمام این مسائل راه داردو فقط،کافی است شما طرز فکر وزاویه نگاهتون را عوض کنید بقول شما هر موقعه آماده باشند خداوند خودش هدایتشون میکند
خدایا شکرت…شکرت…شکرت
درپناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
سلام به فهمیمه ی عزیز
فهمیمه جان بی نهایت تحسینت میکنم برای اینکه اونقدر کنترل ذهن عالی داری
که تونستی ذهنتو کنترل کنی و از قانون براشون نگی
برای اینکه دقیقااااااا همین موضوع برای من پیش اومده و میدونم چقدر سخته کنترله ذهن
چقدر سخته ببینی عزیزت به خاطر طرز فکر اشتباه هر روز و هروز بیشتر داره غرق میشه
وای فهمیمه جان من نتونستم و کلی انرژی هدر دادم
جوری که از بهترین حالت ارامش به پایین می اومدم و دوباره با کمک سایت دست و پا میزدم و خودم می اوردم بالا
تهشم هیچی تغییر نمیکرد
خواستم بگم واقعا دست مریزاد
افرین به این کنترل ذهنت
و خوشحال دوستان قوی مثل شما تو این سایت دارم .
به نام الله
سلام
خدایا شکرت
.
باورها باید ریشه ای حل شوند وگرنه
یک کم نتیجه دوباره سر خونه اول
و باره همین و همین و همین ….
این فایده ندارد
من خودم خدا را صد هزار مرتبه شکر دارم ریشه ای با کمک الله مهربانم
این باور مزخرف و پوچ و این پاشنه آشیل بزرگ را هر روز دارم روش کار می کنم و بهتر و بهترش می کنم.
من به فایل یک قدم یازده هدایت شدم و اونقدر فایل یک را گوش کردم
و کامنت ها را خوندم و بعد هدایت شدم به خانه در سایت و به این فایل
رویایی و کارساز خدایا شکرت
.
تا وقتی به فکر تغییر دادن دیگران هستم
تا وقتی غصه می خورم به حال دیگران
تا وقتی دلسوزی می کنم برای بقیه
از نتایج پایدار خبری نیست که نیست که نیست .
.
هر فایلی که استاد می گذارند در سایت نباید زود گذر کنم باید ساعتها روزها درونش بمونم . مثال بیارم .
نشتی های خودم را پیدا کنم .
رفع شون کنم
اگر می خواهم نتایجم پایدار . دائمی و همیشگی باشه وگرنه همیشه گذرا است نتایج
من به خدا گفتم .
گفتم خدایا اگر می خواهی نتایجی
گذرا و چند ماه به من بدهی من نمی خواهم . من نتایج پایدار دایمی و همیشگی را می خواهم
آخه به چه دردم می خوره مثلا یه پولی بیاد و بره .. این اصلا در ذهنم
خل نشده است
یه روز با همسرم روابط خوب چند روز درگیری و کشمکش
من نتایج گذرا را نمی خواهم. چی رو می خواهم ؟ من نتایج دایمی و همیشگی و پیوسته را می خواهم
و می دونم و مطمینم الله مهربانم
به من عطا می کند مثل هزاران فرد دیگه که همیشه در مدار خوب و عالی هستند خدا را شکر
بسم الله الرحمن الرحیم
خدای عزیزم به اندازه ریگ های بیابان ، به اندازه ستاره ها و سیارات هفت آسمانت سپاسگزارم و شکرگزارم .
شکرگزارم که بی نهایت نعمت در زندگی من جاری و ساری کرده ای
شکرگزارم که هر روز اتفاقات و پدیده ها را به گونه ای رقم می زنی که ایمان مرا به قانون هستی و خلل ناپذیری آن بیشتر و محکم تر می کند
من به فکر همه بودم به جز خودم، من تمام تلاشم ناشی از خیال خامی بود برای خوشبختی خانواده و برادرانم.
من در ذهن خودم ارتباط و همبستگی کاملی برقرار کرده بودم بین فقر و کمبودها و بی اخلاقی ها به برنامه ها و سیاست های دولت و حکومت.
اما هر چه بیشتر تلاش می کردم کمتر نتیجه می گرفتم، تمام تلاش ها و دست و پا زدن های من برای تغییر وضعیت خانواده پرجمعیت کمتر نتیجه ای دربر داشت ، بخصوص آنکه توقع داشتم که به روی خودشان هم بیاورند، دستت درد نکندی هم بگویند.
نه تک و تقلاهایم دیده می شد و نه رشدی حاصل می شد
طوری بازخورد می گرفتم که انگار من بلد نیستم وظیفه ام را خوب انجام دهم ، انگار من هادی و راهنمای خوبی نیستم، انگار من راه و رسم پیشرفت را بلد نیستم و دیگران را هم به زحمت می اندازم.
مستاصل شدم اشکال کار کجا بود من که خودم می دانم وباور دارم و خدا هم شاهد است که صادق تر از من و خوش نیت تر از من نیست.
نتیجه نگرفتم و تئوری و باورهای ذهنی ام ترک برداشت، اما فکر نمی کردم که به کل دارم راه را اشتباه می روم، نمی دانستم راه اگر به سمت شمال است و من رو به جنوب دارم.
آخر من غیر از این راه، راه دیگری سراغ نداشتم، در مدرسه در کتاب ها، معلم ها ، خانواده و جامعه همه متفق القول بودند که ما برای خدمت و کمک آمده ایم. ما باید دیگران را نجات دهیم، اگر بینی نابینا و چاه است خاموش بنشینی گناه است.
این جا بود که پوچی و سرگردانی خود را نشان می داد، آیا عدالت خدا اشکال دارد؟ آیا برای موفق شدن باید کلک باز و دغل کار بود؟ آیا آدم های خوش قلب و صادق عاقبتی جز شکست و فقر ندارند؟
این جا بود که میان زمین و آسمان آویزان بودم ، گاهی به کل منکر وجود خدا؟ و گاهی هم مذهبی دو آتشه؟
بواسطه قلب صادق و وجود جوینده حقیقت بود که خدای عزیزم مرا هدایت کرد به راه مستقیم، به راه نعمت ها، به راه عزت ها ، به راه رشد ، به راه تغییر و یادگیری مداوم، به راه ثروت و فراوانی.
آدرس این جاده شگفت انگیز کجاست؟ در اینترنت در یک سایتی به نام عباسمنش دات کام.
آنجا بود که می شنیدم و هر جمله اش را با سرگذشت زندگی خودم مقایسه می کردم و هر بار تایید می کردم و می گفتم بله درست است چرا خودم تا حالا متوجه این موضوع نشده بودم؟
پروردگار عزیزم تو شنواترین و عالم ترین عالم هستی به بهترین نحو مرا در این مسیر هدایت می کنی و هر روز نشانه ای و آیتی به من می نمایی که باور کنم بیشتر و بیشتر قانون لایزال و بدون تغییر تو را.
هر روز بیشتر از روز پیش باور می کنم و به یقین بیشتر می رسم که تنها راه تغییر، تغییر درونم است.
تمام مسئولیت زندگی من با تمام مختصات فعلی آن بر عهده خودم هست و هیچ کس دیگر به جز خودم ذره ای در این خصوص مسئولیتی ندارد. مسئولیتی که ندارد توانایی و قدرتی هم برای تاثیر بر سرنوشت و زندگی من ندارد. هر چه هست ریشه در وجود خودم دارد.
تمام آنچه در زندگی من هست را خودم رقم زده ام خواسته یا ناخواسته. افکار و باورهایی که از بس نمونه ها و الگوهای آن را دیده ام و شنیده ام به مثابه ایمانی تزلزل ناپذیر در وجودم رسوخ کرده است و همان هاست که حرکت ها، اقدامات و فعالیت ها و گفتارهای مرا شکل داده است و این حرکات و اقدامات بوده که در مرا به اینجایی که هستم رسانده است.
به همین دلیل که من صدرصد بر زندگی و سرنوشت خود احاطه دارم بر زندگی و سرنوشت و بدبختی و خوشبختی دیگران صفردرصد تسلط و احاطه دارم
اگر کسی نخواهد باورها و افکار و ایمان خود را برای بدست آوردن نتایج متفاوت تغییر دهد من چه ابزاری برای اینکار دارم؟ من هیچ امکان و ابزاری در این زمینه ندارم برای همین هم من هیچ قدرتی برای تغییر زندگی دیگران ندارم مگر آنکه آن فرد خودش بخواهد.
خدایا صدهزار مرتبه شکرت که اکنون با تمام وجود باور کرده ام ودرک کرده ام که من وقتی حتی بدون قصد تغییر شرایط بیرونی شروع می کنم به تغییر باورها و افکار تکرارشونده محدود کننده درون شخصیت خود و سعی می کنم با منطق و با الگوبرداری از افراد موفق باورهای قدرتمند کننده و سازنده جایگزین آن کنم محیط و شرایط بیرونی زندگی من هم شروع به تغییر می کند و شرایطی متناسب با شخصیت و ایمان و باور من برایم شکل می گیرد و چه بسا در این فرآیند اطرافیانی که قبلاً به زور نتوانستم ذره ای تغییر در رفتار و اعمالشان ایجاد کنم حالا ناخواسته و نرم و روان و بدون زحمت آنان نیز تغییر نموده و در همان مسیری قرار می گیرند که خواسته من هم بوده است.
سلام دوستِ عزیز!
این جملهتون خیلی حرف داشت برا منِ نوعی که در تلاش ایجاد تغییر در زندگیم هستم.
“هر روز بیشتر از روز پیش باور می کنم و به یقین بیشتر می رسم که تنها راه تغییر، تغییر درونم است.”
و واقعنم همینه تا تغییر درونی نشود در وجودمان، هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد.
اینُ بخودم مینویسم که اگر من دنبالِ اون نتایج دلخواهم فقط با فایل شنیدن تغییری رخ نمیده تا تغییر بنیادین و درونی نباشه.
موفق بدرخشید در زندگی دوست عزیز.
دیدگاهتونُ تحسین کردم .
سلام هم فرکانسی عزیز
بله واقعاً راهی به جز این نیست
قطعا توجه ما و باور و فهم این حقایق ، لاجرم همه ما را در مسیر خوشبختی ، آرامش و ثروت و فراوانی به پیش خواهد برد
باور به اینکه باید از درون تغییر کنیم و برای تغییر درون باید کانون توجه ما، یعنی تمرکز و جهت شنیدن و دیدن و کلام ما بر نعمت ها و ثروت ها و فرصت های بیشمار زندگیمان باشد
﷽
خداوندا….
به من آرامش بده
تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر بدهم
خدایا به من شهامت و دلیری و شجاعت بده
تا تغییر دهم آنچه را که می توانم تغییر دهم
خدایا به من بینش بده
تا تفاوت این دو را بدانم
و مرا فهم بده
تا متوقع نباشم دنیا و مردم دنیا مطابق با میل من رفتار کنند…
از استاد عباسمنش و گروه تحقیقاتی ایشان بسیار سپاسگزارم برای این فایل هدیه ای ارزشمند.
من هم که اوایل با آموزش های استاد عباسمنش آشنا شده بودم خیلی علاقه داشتم که با استاد عباسمنش تلفنی صحبت کنم و فکر میکردم شرایط زندگی من خیلی خاص است و با تمام مردم جهان متفاوت است،اما اکنون که مدت ها است که این آموزش ها را دنبال میکنم به این نتیجه رسیده ام که استاد عباسمنش کیمیای سعادت را در سایت عباسمنش دات کام توضیح میدهد و هر انسانی با هر شرایطی به این آموزش ها عمل کند به خوشبختی و سعادت ابدی میرسد وهیچ شرایط خاص و متفاوتی در جهان وجود ندارد.
بهترین روش خدمت به خلق رشد و موفقیت شخصی خودمان است.
آن مادر فداکاری که مواد مخدر پسرش را به گردن گرفته است هم خودش را بدبخت کرده است و هم این فرصت را از پسرش گرفته است که به زندان برود و از اعتیاد دور باشد.
شاد و تندرست و سعادتمند باشید
خدانگهدار.
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر که تنها قدرت حاکم بر جهان هستی است خداوندی که بالاترین عدالت رو در سطح کل هستی دارد با سیستم و قوانین بلاتغییری که در سازو کار جهان حاکم کرده است خدایا شکرت و سپاسگذار هستم .
درود بر استاد عزیز و خانوم شایسته عزیز امیدوارم شاد و سلامت و سعادتمند باشید .
درود خدمت همه دوستان عزیز و خوب.
از خداوند بزرگ سپاسگذارم که همواره هدایتگر ما هست و همزمانی رو درست و بموقع پیش میاره ، من دیروز توی جلسه 18 روانشناسی ثروت 1 توی کامنتم یه قسمت از کامنتم رو در مورد همین موضوع که ما واقعا نمیتونیم توی زندگی و سرنوشت کسی به اندازه ذره ای تاثیر بذاریم و در موردش مفصل نوشتم ، دیشب این فایل رو دانلود کردم و الان با دقت فایل رو دیدم و بعد کامنتها رو خوندم دیدم برای اکثر دوستان همزمانی بوده یعنی زمانی که لازم داشتن که آگاهتر بشن به این فایل و اگاهی بموقع هدایت شدن تا آگاهتر بشدن .
خداوند اگه بخواهد کسی رو هدایت کنه خودش از بینهایت راه میتونه هدایت کنه و فقط خداوند کافیه برای هدایت کردن در صورتی که شخص بخواهد و دنبال اگاهی باشد حتما خداوند هدایتگر خواهد بود .
اما اگه آمادگی نباشه هر کسی هرچقد تلاش کنه روی طرف هیچ تاثیری نمیتونه داشته باشه و اگه ما برا این موضوع تلاش کنیم خودمون رو خسته میکنیم و سعی بیشتر موجب اهانت کردن به خودمون میشیم و وقتی کسی توی فرکانس تغییر نباشه امکان نداره توی زندگی شخص تغییری ایجاد بشه .
استاد توی فایل های مختلف در مورد فضای مجازی صحبت کردن و گفتن من اصلا هیچ وقت توی فضای مجازی و اینستاگرام کاری نداشتم و اتلاف وقت و انرژیه و کاری نداشتم ببینم دیگران چیکار میکنن و سرم به کار خودم بوده و توی سایت فعال بودم خب من هم بنا به حرف استاد اینستاگرتم رو کلا از گوشیم حذف کردم پس من تونستم مسیرم رو اصلاح کنم و تمرکزم رو روی خودم بذارم اما با وجود حرف استاد و صدها بار که من به همسرم گفتم که این چرندیات اینستا رو نبین و هر چی بخوای توی سایت هست و ذهنت رو جهت بده به سمت اگاهی های سایت و ورودی هات رو اینجوری کنترل کن. تلاش من بیهوده بود با وجود این که استاد رو هر دوتامون خیلی دوست داریم و با ذوق فایل های دانلودی رو میبینیم اما همسرم همین لحظه هم توی اینستاست و یه لحظه نمیتونه بیخیال اینستا بشه .
نتیجه این که من 100٪ میتونم روی زندگی خودم کنترل داشته باشم اما به همون میزان کوچکترین تاثیری در زندگی کسی ندارم .
پس تلاش میکنم کل انرژیم رو روی خودم بذارم و سعی کنم بهتر درک کنم که هر کسی مسئول زندگی خودشه .
موفق و پیروز باشد
به نام الله یکتا و مهربان.
سلام استاد بزرگوار.
سوره بقره آیه 269
خداوند حکمت و بینش را به هر کس بخواهد میدهد و به هر کس حکمت داده شود، همانا خیری فراوان به او داده شده است و جز
خردمندان متذکر نمیشوند.
سوره انعام آیه 35
و چنانچه انکار و اعراض آنها تو را سخت و گران میآید اگر توانی نقبی در زمین بساز یا نردبانی بر آسمان بر افراز تا آیتی بر آنها آوری و اگر خدا میخواست همه را مجتمع بر هدایت میکرد پس تو البته از جاهلان نباش.
(سوره انعام آیه 36)
تنها کسانی اجابت میکنند که گوش شنوا دارند و
مردگان را خداوند بر خواهد انگیخت سپس به سوی او باز گردانیده میشوند.
(سوره اعراف آیه 132 )
و گفتند هر آیه و معجزه ای که برای ما بیاوری که ما را بدان سحر کنی هر گز ما به تو ایمان نخواهیم آورد.
(سوره اعراف آیه 135)
چون بلا را تا مدتی که متعهد شدند ایمان آورند از سر آنها رفع کردیم باز پیمان را شکستند.
(سوره توبه آیه 80)
ای پیغمبر تو بر آن مردم منافق خواهی طلب مغفرت بکن یا نکن اگر هفتاد مرتبه هم بر آنها آمرزش طلبی خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید زیرا آنها به خدا و رسول او کافر شدند و خدا هرگز فاسقان را هدایت نخواهد کرد.
(سوره نحل آیه 37 )
تو اگر چه بسیار حریص و مشتاق هدایت خلق هستی ولیکن خدا آنان را که گمراه کرده دیگر هدایت نکند و آنها را یاوری نخواهد بود.
(سوره کهف آیه 6 )
نزدیک است امت تو به این سخن ایمان نیاورند جان عزیزت را از شدت حزن و تاسف بر آنان هلاک
سازی.
(سوره طه آیه 2)
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خویشتن را به رنج
افکنی.
(سوره شعراء آیه 3 )
گویی میخواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی به خاطر این که آنها ایمان نمیآورند.
(سوره نمل آیه 70)
بر آنان غم مخور و از آنچه مکر میکنند تنگدل نباش.
(سوره نمل آیه 81)
و نیز نمیتوانی نابینایان را از گمراهی شان هدایت کنی تو فقط میتوانی سخن خود را به گوش کسانی برسانی که آمادگی پذیرش ایمان به آیات ما هستند و تسلیمند.
(سوره قصص آیه 56)
قطعا تو نمیتوانی هر که را خود دوست داری هدایت کنی بلکه خدا هر که را بخواهد هدایت میکند و او به هدایت پذیران دانا تر است.
(سوره فاطر آیه22 )
هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد میرساند و تو نمیتوانی سخن خود را به گوش آنان که در گورند
برسانی.
(سوره زمر آیه 19)
آیا تو میتوانی کسی را که فرمان عذاب درباره او قطعی شده رهایی بخشی؟
آیا تو میتوانی کسی را که درون آتش است بر گیری و نجات دهی؟
قرآن برا ما یه الگوی بسیار خوبی هست که ما این
باور را تو ذهنمون بشکنیم که ما در مقابل تغییر دیگران عاجز هستیم بارها و بارها به طرق مختلف
پیامبر عظیم الشأن خواسته مشرکان را به راه راست هدایت بکنه و خداوند بهش تذکر داده تا جایی که
نزدیک بود که جان عزیزش از دست بدهد پیامبری که برای ابلاغ رسالت و ترویج یکتا پرستی نازل شده بود حتی گفته اگر هفتاد مرتبه هم برای آنان
آمرزش طلبی خداوند آنان را نخواهد بخشید.
اونایی که ایمان اوردند اونایی بودند که آمادگی دریافت حرفای پیامبر را داشتند بیشترین معجزه را تو قرآن حضرت موسی برا قومش آورده که ایمان بیارند اما بعدش چی شد جز عده کم، اونایی که آمادگی شا داشتند.
وقتی که حضرت موسی قوم بنی اسرائیل را از بردگی نجات داد و بهش ایمان اوردند اونا فقط به خاطر شرایطی که داخلش بودند، اون رنجی که از دست فرعون میکشیدند به موسی ایمان آوردند
و با معجزاتی که برا اونا میآورد هر بار بهانه های
برا ایمان نیاوردنشون می اوردند.
بیشتر آیه های قرآن به این موضوع اشاره کرده که
وظیفه تو ابلاغ رسالت هستش فقط ،و هرجا که
پیامبر حالا از روی دلسوزی خواسته اونا هدایت بش خداوند بهش تذکر داده.
تو تاریخ نه چندان دور هم داریم کسانی بودند که خواستند مردم را چه به سمت خوب چه به سمت
بد خواستند هدایت بکنند در هر دو صورت کم آوردند شاید به قول استاد به مدت کوتاهی تونستند مثل قرص مسکن عمل کنند اما در بلند مدت سقوط کرده و نتونستند ادامه بدند.
استاد عزیزم شما خیلی بزرگوار هستید که این آگاهی ها را با ما به اشتراک میگذارید که من بعد دو سال دوباره رفتم سراغ قرآن، هر چند نتونستم
آیه ها را عربی تایپ کنم ولی برام یاد آوری شد که
بپذیریم که من در مقابل تغییر دیگران عاجز و
ناتوان هستم.
پیروز و سربلند باشید
بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش
سلام وادب واحترام
بی نهایت ازتون سپاسگزارم استادکه بازبهمون یادآوری کردیدکه بایدتمام تمرکزمون روفقط وفقط روخودمون بزاریم تانتیچه های عالی ومتفاوت بگیریم وکاری به دوروبریهامون نداشته باشیم…استادعزیزم من یکی ازترمزهای ذهنیم که خیلی قوی بودهمین بودباوربه تغییردیگران ،که در زندگی گذشته من هم بزرگترین چالشش همین بودومیخواستم همه روتغییربدم اماجهان جوری چپ وراستم کردتاگفتم غلط کردم به من چه ربطی داره ،میخوان دیگران تغییرکنندیانمیخوان تغییرکنند/خخخ/
من فقط روباورخودم(افکار_فرکانسهام ) کارمیکنم وجهان منوهدایت میکنه به افرادوشرایط واتفاقات ووو….وطبق قانون بی نقص خداوندحرکت میکنم البته باایمان وعمل صالح وصبوروصبورترتاطبق تکامل نتایجهام بهتروبهتربشه وهرروز،فقط روذهنم کارمیکنم وخواسته های خودم وذهنموتامیتونم پورازفرکانسهای مثبت میکنم همین وخیلی خیلی خوشحال هستم که اصل واساس قانون روازتون یادگرفتم واول ازخدام سپاسگزارم که منوهدایت کرد به سمت شماوازشمااستادعزیزم سپاسگزارم بهم قانون رویاددادوهمیشه هم یادآوری میکنی قانون روبهمون/سپاسگزارم
دوستون دارم /یاحق/
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام بر دوستان و اساتید عزیزم من از زمانی که با استاد آشنا شدم با این جمله آشنایی داشتم و هزار بار هم به خودم میگفتم ولی از اونجایی که همه ما میخواهیم دنیا رو نجات بدیم نمیتونیم جلوی این خواسته رو بگیریم و این کار رو انجام میدم و هیچ نتیجه ای برای ما و اون فرد ندارد و بسیار انرژی ما رو تحلیل میبره و من هر بار پشت دستم رو داغ میکردم که نگم باز طاقت نیاوردم حتی گاهی دختر یا همسرم بهم میگفتن که خسته شدن من صدای استاد رو بلند میکردم تا اونها بشنوند و تحت تاثیر قرار بگیرند و هیچ کدام از این کارها فایده ای نداشت و بیشتر من سرخورده میشدم تا اینکه کامنت یکی از دوستان رو خوندم که نوشته بود ما اصلا این حرفها رو باور نداریم من یک جورایی بهم برخورد نه من باور دارم بعد گفت که نشونش هم این هست که اول همه دوره ها میگه در مورد این مباحث با کسی صحبت نکنیم ولی میریم و انجام میدهیم پس این هم مثل بقیه حرفها و دلیل اینکه ما نتیجه نمیگیریم همین هست و این برای من یک تلنگر بود و از اون موقع خیلی کمتر شده و یک حالت ناخودآگاهی پیدا کرده و اون هم دلیلش این هست که من خیلی به این صحبتهای استاد گوش میدم در حد چند جمله که اون هم اگر فردی بخواهد . خیلی کم شده خدا را شکر ولی هنوز به صفر نرسیده و اگر من این صحبت ها رو باور کنم و بپذیرم خیال خودم حسابی راحت میشه دیگه این احساس گناه هم ندارم که کاش بهش گفته بودم کاش آگاهش کرده بودم و با انرژی خیلی بیشتر فقط روی خودم کار میکنم و جلو میرم خدایا شکرت برای این آگاهی ها
بسم الله نور
خدایا شکرت برای وجود استاد عزیزم.
.
وقتی از خداوند هدایت خواستم استاد این فایل را روی سایت گذاشتند خدا را شکر
.
من با کار کردن روی خودم و عمل کردن به آموزه ها در برخورد با افراد فهمیدم همه به حال و روز من غصه می خوردند البته قبلا هم با این طرز برخورد مواجه شده بودم که
یا همه به حال من غصه می خورن
یا در مواقع خوبی و خوشی و در مدار خوب که هستم همه می خواهند
بهشون کمک کنم
و این دو مورد خیلی تکرار میشد برای من و خیلی برام سوال شده بود
و من فهمیدم که خودم به حال همه
غصه می خورم و جهان آینه است
و همون را در برخورد با آدمها و افراد
به من بر می گردوند و من این را دوست نداشتم
و یا اینکه در مدار خوب و عالی که بودم و هستم همه دست جلو من دراز می کنند و این هم برای خودمه
چون وقتی می بینم افراد در مدار خوب هستند یه به صورت ذهنی
و یا بصورت کلامی می خواهم
من را از این وضع و اوضاع و بحرانی که هستم بیاورند بیرون
و اینها همه خلاف جهت قانون جهان هستی است
من متعهد می شوم به حال و روز
هیچ کس و هیچ موجودی غصه نخورم و بی خیال باشم
من متعهد می شوم هیچ وقت نگاهم به مال و اموال هیچ کسی
نباشه چه افراد نزدیکم و چه افراد
مولتی میلیارد
خدایا خودت کمک کن تا در این تعهد همیشه و همه جا یادم باشه
یادم بمونه و آویزه ی گوشم باشه .
خدایا شکرت
.
خواستم این را هم مکتوب کنم که امروز مصمم و استوار به یک خواسته
الکی و نابجا // نه // گفتم . چون واقعا وظیفه ی من این نبود که به
خواسته ی نابهجای ایشون بله بگویم
و الان هم خیلی خوشحالم
خدایا شکرت
.
امروز چند تا بدبخت و بیچاره هم دیدم
ولی اصلا توجه بهشون نکردم و رد شدم
چون من که نمی تونم به همه کمک کنم
من فقط می تونم به خودم کمک کنم
خدایا شکرت
.