اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
همه اینایی که مینویسم با سلول به سلول بدنم حس کردم :
1. خودتو چقدر دوست داری؟ این میشه نقطه شروع رابطهت با خدا
اول از همه، باید بفهمیم که حس ارزشمندی یعنی چی. یعنی اینکه ته دلت باور داشته باشی «من آدم باارزشیام، خدا دوستم داره، لیاقتشو دارم که باهام حرف بزنه». اگه این حسو داشته باشی، ذهنت و دلت باز میشه برای اینکه صدا و نشونههای خدا رو بشنوی. ولی اگه هی با خودت بگی من بدبختم، خدا منو نمیخواد، اصلاً چرا به من توجه کنه، خودت راهو بستی. نه اینکه خدا دور بشه، تو خودتو دور کردی.
2. هرچی بیشتر باورش کنی، بیشتر حسش میکنی
قضیه اینه که خدا همیشه هست، همیشه داره با ما حرف میزنه، همیشه فیض میفرسته، مثل یه فرستنده قوی که سیگنالش قطعی نداره. اما ما آنتنمون رو چقدر بالا گرفتیم؟ اگه با ایمان و باور قوی بیای جلو، بیشتر میفهمی چی داره بهت میگه. الهامات، ایدهها، آرامش، جواب دعاها، همش میاد سمتت. ولی اگه خودتو لایق ندونی، انگار گوشی خاموشه.
3. همونی رو از خدا میگیری که تو دلت بهش باور داری
تو هر چقدر بیشتر باور داشته باشی که خدا کنارت هست، که باهات در ارتباطه، که مراقبته، همونقدر اینا تو زندگیت واقعیتر میشن. همه چی از درونت شروع میشه. این یه قانونیه که توی زندگی خیلی وقتا جواب داده: چیزی رو که از ته دل باور داری، توی بیرون هم خودشو نشون میده. این میشه همون «ایمان تجربهشده»، نه فقط حرف.
4. اگه خودتو آماده کنی، خدا بیشتر برات میفرسته
تو قرآن گفته شده خدا از رگ گردن هم به ما نزدیکتره. این یعنی لازم نیست دنبالش بگردی، فقط کافیه حواست باشه که داره نگات میکنه. ولی اینو وقتی میفهمی که خودتو آماده کرده باشی. آماده بودن یعنی بدونی لیاقت محبت و هدایت خدا رو داری. اگه فکر کنی که «نه من بدرد نمیخورم»، خدا هم هرچقدر باشه، تو نمیبینیش. خودتو ببند، چیزی حس نمیکنی.
5. هرچی بیشتر خودتو تو بغل خدا حس کنی، صدای قلبت شفافتر میشه
==>> در نهایت، رابطه با خدا مثل یه گفتوگوی دوطرفهست. هرچی خودتو کوچیک نکنی و بگی «منم بندهی خدا هستم، ارزش دارم»، بیشتر باهاش در ارتباط میشی. صداشو توی دلت میشنوی، الهام میگیری، مسیر زندگیت روشنتر میشه. دعاها بیپاسخ نمیمونن. چون خودتو آماده کردی که دریافت کنی. دیگه همهچی تو لحظهها، یه جور معنای تازه پیدا میکنه.
گفتم : مامان نه تولدمه ، نه روز دختره ، با لبخند گفتم بگو چه خبره
یه بلوز بافت دقیقا همون رنگ لیمویی ملیح برام گرفته بود
هاج و واج نگاش کردم
و با خودم گفتم خدایااااااااااا قربون خودت و قانونت برم که انقدر عالی جواب میده
همون روز به ابزار فروشی رفتم و خورده خریدی کردم
کارت رو دادم ، گفت بفرمایید خانم مهمون ما
و هزینشو نگرفت
چند روز پیش هم رفتم صرافی گفتم 2 تا 1 دلاری بگیرم
کارت رو روی پیشخون گذاشتم و گفت بفرمایید خواهرم
من کلا پول یه دلاری رو از هیچکس نمیگیرم
همین جور موندم که چگونه به این صرافی و این آقا هدایت شدم
و امروز هم گفتم برم قسمت نشانه امروزت را انتخاب کن
راستش کمی خسته شده بودم که چرا همه چیز ریز ریز داره رخ میده ( دلیلش هم کار کردن خودمه بااینکه به لطف خدا زیاد رو خودم کار میکنم ولی آنقدر شخصیتم داغون بوده که تازه
به یک ذره احساس لیاقت رسیدم
ولی باز هم توقع من زیاده
و نشانه ام گفت تنها توی همین مسیر بمون
و به هیچ چیز دیگه ایی کار نگیر
اشک میریختم و با هدا صحبت میکردم
خدایااااااااااا عاشقتتتتتتتم
ممنونم که زمان گذاشتین و کامنت و تجربه ی من رو خوندید
خدایااااااااااا بابت این دانشگاه فوق العاده بی نظیر بسیار سپاسگزارم
سلام درود به استاد عزیز و خانم شایسته ای عزیز و سال جدید 1404 رو تبریک میگم و بهترینهارو براتون از الله یکتا خواستارم
استاد جلسه ای اول هم جهت با جریان خداوند رو گوش کردم و خیلی عالی بود از بابت مومنتوم خواستم بگم من با بعضی از محصولاتتون که چند سالی هست که در دورهاتون هستن در حد توانم پیشرفتهای خوبی داشتم چه از بابت مالی و چه از بابت عزت نفس و چه از بابت روابط ولی هنوز اونجور که میخوام حدی که راضی باشم نیستم انگار مومنتوم من متوقّف شده و در جا میزنم در هر سه مورد که اشاره کردم عزت نفس روابط و مالی و اون پیشرفتی که میخواستم داشته باشم هنوز پیدا نکردم و میخوام حرکت کنم و پیشرفتهای بیشتری داشته باشم و نمیدونم چطور سرعت ببخشم و از این درجا زدن بیام بیرون مثال : یکی از خواسته هایم اینه که خیلی دوست دارم پسرم که الان 32 ساله هست و از 28 سالگی دوست داشتم ازدواج کنه ولی نکرده و نشانه هاش رو میبینم ولی به سرانجام نمیرسه و پسرم ترس داره و رابطه ای آشنایی رو شروع میکنه ولی با چند جلسه که می خواد به آشنایت خانواده مونده که منتقل کنه ولی میترسه و با یه بهونه کاد میکنه و اجازه اشنایت عمیقت بشه و وارد خواستگاری و ازدواج برسه کاد میکنه و تا الان 4 تا 5 روابط رو داشته و به این مرحله که میشه و کاد میکنه و من اون مومنتوم رو در خودم احساس میکنم و نمیدونم چطور شاهد ازدواج عاشقانه و موفقی و پایدار و خوشایند پسرم باشم دوست دارم هر خواستهای که میخوام در زندگیم انتخاب میکنم راحت به دست بیارم و برسم و احساس میکنم مشکل من همین مسئله هست انشالله که در این دوره این ضعف خودم رو برطرف کنم و به خواسته هایم که اون سه مورد رو اشاره کردم در خودم
قویتر کنم و به پیشرفت برسم و از راهنماییهای شما سپاسگزارم
گفتم : مامان نه تولدمه ، نه روز دختره ، با لبخند گفتم بگو چه خبره
یه بلوز بافت دقیقا همون رنگ لیمویی ملیح برام گرفته بود
هاج و واج نگاش کردم
و با خودم گفتم خدایااااااااااا قربون خودت و قانونت برم که انقدر عالی جواب میده
همون روز به ابزار فروشی رفتم و خورده خریدی کردم
کارت رو دادم ، گفت بفرمایید خانم مهمون ما
و هزینشو نگرفت
چند روز پیش هم رفتم صرافی گفتم 2 تا 1 دلاری بگیرم
کارت رو روی پیشخون گذاشتم و گفت بفرمایید خواهرم
من کلا پول یه دلاری رو از هیچکس نمیگیرم
همین جور موندم که چگونه به این صرافی و این آقا هدایت شدم
و امروز هم گفتم برم قسمت نشانه امروزت را انتخاب کن
راستش کمی خسته شده بودم که چرا همه چیز ریز ریز داره رخ میده ( دلیلش هم کار کردن خودمه بااینکه به لطف خدا زیاد رو خودم کار میکنم ولی آنقدر شخصیتم داغون بوده که تازه
به یک ذره احساس لیاقت رسیدم
ولی باز هم توقع من زیاده
و نشانه ام گفت تنها توی همین مسیر بمون
و به هیچ چیز دیگه ایی کار نگیر
اشک میریختم و با خدا صحبت میکردم
خدایااااااااااا عاشقتتتتتتتم
ممنونم که زمان گذاشتین و کامنت و تجربه ی من رو خوندید
خدایااااااااااا بابت این دانشگاه فوق العاده بی نظیر بسیار سپاسگزارم
گفتگوهای ذهنی من با فرمایشات و مثال های استاد متفاوت
گفتگوهای ذهنی من به صورت دیگه ای
گفتگوهای ذهنی من بیشتر مثل وسواس ذهنی و قدرت عمل رو از من گرفته من مدام مانند نوار ظبط شده عمل میکنم به صورتی که خیلی کم از روی اراده کاری رو انجام میدم . ذهنم موضوعی رو که من درگیرشم رو پیدا میکنه و از من سواستفاده
میکنه . مثال : من الان درگیر بیماری مادرم هستم و ذهنم شروع میکنه به حکم فرمایی به من آنقدر این موضوع رو پیش میبره تا جایی که هیچ کار مثبتی انجام نمیدم حتی نحوه راه رفتنم میره دست ذهنم بهم میگه اگه به این صورت راه نری مادرت خوب نمیشه اگه از این سمت نری حالش بدتر میشه و …
این فقط یک مثال بود ولی متاسفانه داره من رو هدایت میکنه .
ممنون میشم اگه استاد راهنمایی کنه که من چه کاری میتونم انجام بدم ضمنا چند تا سوال دیگه هم دارم که اگر بشه دوست دارم از استاد بپرسم تا راهنماییم کنه .
من خیلی وقته عضو سایتم اما اونجوری که باید کار نکردم یعنی کار میکردم اما بعد مدتی دوباره اموزه ها فراموش میشد و به روال قبلی برمیگشتم .
میخاستم از دوستان بپرسم که من توی روابطم به شدت مشکل دارم و روابطم با هر ادمی توی زندگی خیلی مهمه
میخاستم دوره ی عزت نفس رو خرید کنم اما با دیدن دوره ی احساس لیاقت کمی دچار تردید شدم که کدومو تهیه کنم البته میدونم که هر کدوم از این دوره ها و عمل کردن بهشون میتونه چقدر توی زندگی کمک کنه و مهمه اما دوست دارشتم از دوستانی که این دوره هارو تهیه کردم بپرسم کدومو تهیه کنم با توجه به اینکه خرید دوره عزت نفس برام راحت تره اما به هر حال برای خرید هر دوره ای باید تعهد بدم که به اموزه ها عمل کنم.
بنظر من دوره احساس لیاقت رو اگر قبل از تمام دوره ها اساسی گوش کنیم و روش کار کنیم اثر بقیه دوره ها 10برابر میشه به شخصه دوره 12 قدم ،جهان بینی؟به صلح رسیدن و … یا تموم کردم یا درحال کار کردنم ولی جوری که احساس لیاقت از پایه احساس ارزشمندی و مفید بودن میده هیچ کدوم از دوره ها اینجور نیست
بنام خداوند بخشنده مهربان بنام نیروی هدایت گر درونم بنام خداوند که تنها او را می پرستم تنها از یاری می جویم بنام خداوند که تنها منبع خیر درونی من است بنام خداوند که روحش رو در وجووم دمیده بنام خداوندکه تنها قدرت مطلق جهان که شجاعتی در وجودم گذاشته تا غلبه کنم بر هرچی بدی که درحق خودم کروم بنام نیروی خود برتر من که از وجودم آگاه هست وخودش کمک میکند چقدر وقتی چقدر این مقایسه کردن ها جلوی ارتباط،با خداوند وبا کمبود اعتماد بنفس شده وچقدر با عث شده ارزشمندی مندی های خودم درو از بین ببرم وهمیشه خودم رو یک نگاه تحقیر آمیز واز یک نگاه بدبینانه وسخت گیر قضاوت کنم چقدر ذهنم تلاش می کرد که من احساحس نالایق بودن بکنم نسبت به خودم وارتباط،با خداوند. ولی از اونجا که از درون خودم آگاه هستم وخدای که مرا هدایت کرد معجزه و مرا محو زیبای جهان کرد او باعث شد اون باعث شد با همون نگاه به زیباها کرد واز خداوندبابت تمام نعمت هایش،سپاسگزارم تمام دوا دکتر وراهای دیگه گذاشتم کنار وفقط قدرت خداوندومسیری که برایم مشخص،کرده حساب کردم چقدر با قضاوت نادرست درمورد خودم کردم ولی امروز وقتی کامنت های بچه ها رو می خونم که از چه وضعتی بودن واز،دورهای استاد که کلام خداوند در آگاهی هستدنتیجه گرفتن چقدر خوشحال می شوم و خودم چند قدم جلوتر از اونا می بینم وانگیزه وشور شوق بیشتری پیدا میکنم برای آگاهی بیشتر وبهبود شخصیتم واز خداکند هزارن بار سپاسگزارم اولین چیزی که خودم رک لایقش می دونم تمام نعمت های که الان دارم احساحس لیاقت میکنم وسپاسگزارم باباشون که این مهر تاید رو برایم زده خدایا شکرت واون احساحس ارزشمندی واون اعتماد به نفسم رو بهم بخشید وازمن شخصت شجاع آفرید تا غلبه کنم بر موانعی که مانع دیدن ارزش درونی که خدواند بهم داد رو از سر راهم بردارم هر چه دارم از خداونددارم که مرا هدایت کرد
سلام به توحیدمداران ِ عزیز
همه اینایی که مینویسم با سلول به سلول بدنم حس کردم :
1. خودتو چقدر دوست داری؟ این میشه نقطه شروع رابطهت با خدا
اول از همه، باید بفهمیم که حس ارزشمندی یعنی چی. یعنی اینکه ته دلت باور داشته باشی «من آدم باارزشیام، خدا دوستم داره، لیاقتشو دارم که باهام حرف بزنه». اگه این حسو داشته باشی، ذهنت و دلت باز میشه برای اینکه صدا و نشونههای خدا رو بشنوی. ولی اگه هی با خودت بگی من بدبختم، خدا منو نمیخواد، اصلاً چرا به من توجه کنه، خودت راهو بستی. نه اینکه خدا دور بشه، تو خودتو دور کردی.
2. هرچی بیشتر باورش کنی، بیشتر حسش میکنی
قضیه اینه که خدا همیشه هست، همیشه داره با ما حرف میزنه، همیشه فیض میفرسته، مثل یه فرستنده قوی که سیگنالش قطعی نداره. اما ما آنتنمون رو چقدر بالا گرفتیم؟ اگه با ایمان و باور قوی بیای جلو، بیشتر میفهمی چی داره بهت میگه. الهامات، ایدهها، آرامش، جواب دعاها، همش میاد سمتت. ولی اگه خودتو لایق ندونی، انگار گوشی خاموشه.
3. همونی رو از خدا میگیری که تو دلت بهش باور داری
تو هر چقدر بیشتر باور داشته باشی که خدا کنارت هست، که باهات در ارتباطه، که مراقبته، همونقدر اینا تو زندگیت واقعیتر میشن. همه چی از درونت شروع میشه. این یه قانونیه که توی زندگی خیلی وقتا جواب داده: چیزی رو که از ته دل باور داری، توی بیرون هم خودشو نشون میده. این میشه همون «ایمان تجربهشده»، نه فقط حرف.
4. اگه خودتو آماده کنی، خدا بیشتر برات میفرسته
تو قرآن گفته شده خدا از رگ گردن هم به ما نزدیکتره. این یعنی لازم نیست دنبالش بگردی، فقط کافیه حواست باشه که داره نگات میکنه. ولی اینو وقتی میفهمی که خودتو آماده کرده باشی. آماده بودن یعنی بدونی لیاقت محبت و هدایت خدا رو داری. اگه فکر کنی که «نه من بدرد نمیخورم»، خدا هم هرچقدر باشه، تو نمیبینیش. خودتو ببند، چیزی حس نمیکنی.
5. هرچی بیشتر خودتو تو بغل خدا حس کنی، صدای قلبت شفافتر میشه
==>> در نهایت، رابطه با خدا مثل یه گفتوگوی دوطرفهست. هرچی خودتو کوچیک نکنی و بگی «منم بندهی خدا هستم، ارزش دارم»، بیشتر باهاش در ارتباط میشی. صداشو توی دلت میشنوی، الهام میگیری، مسیر زندگیت روشنتر میشه. دعاها بیپاسخ نمیمونن. چون خودتو آماده کردی که دریافت کنی. دیگه همهچی تو لحظهها، یه جور معنای تازه پیدا میکنه.
درود به استاد عزیزم و مریم جان گرامی
امروز برای خرید بیرون رفتم و شال لیمویی ملیح خانمی توجهم رو جلب کرد
با خودم گفتم یه شال همین رنگی میخرم
همان روز رفتم خونه مامان ،بابا
یهو مامان گفت : زهرا چشماتو ببند یه هدیه دارم برات
گفتم : مامان نه تولدمه ، نه روز دختره ، با لبخند گفتم بگو چه خبره
یه بلوز بافت دقیقا همون رنگ لیمویی ملیح برام گرفته بود
هاج و واج نگاش کردم
و با خودم گفتم خدایااااااااااا قربون خودت و قانونت برم که انقدر عالی جواب میده
همون روز به ابزار فروشی رفتم و خورده خریدی کردم
کارت رو دادم ، گفت بفرمایید خانم مهمون ما
و هزینشو نگرفت
چند روز پیش هم رفتم صرافی گفتم 2 تا 1 دلاری بگیرم
کارت رو روی پیشخون گذاشتم و گفت بفرمایید خواهرم
من کلا پول یه دلاری رو از هیچکس نمیگیرم
همین جور موندم که چگونه به این صرافی و این آقا هدایت شدم
و امروز هم گفتم برم قسمت نشانه امروزت را انتخاب کن
راستش کمی خسته شده بودم که چرا همه چیز ریز ریز داره رخ میده ( دلیلش هم کار کردن خودمه بااینکه به لطف خدا زیاد رو خودم کار میکنم ولی آنقدر شخصیتم داغون بوده که تازه
به یک ذره احساس لیاقت رسیدم
ولی باز هم توقع من زیاده
و نشانه ام گفت تنها توی همین مسیر بمون
و به هیچ چیز دیگه ایی کار نگیر
اشک میریختم و با هدا صحبت میکردم
خدایااااااااااا عاشقتتتتتتتم
ممنونم که زمان گذاشتین و کامنت و تجربه ی من رو خوندید
خدایااااااااااا بابت این دانشگاه فوق العاده بی نظیر بسیار سپاسگزارم
یاحق
سلام درود به استاد عزیز و خانم شایسته ای عزیز و سال جدید 1404 رو تبریک میگم و بهترینهارو براتون از الله یکتا خواستارم
استاد جلسه ای اول هم جهت با جریان خداوند رو گوش کردم و خیلی عالی بود از بابت مومنتوم خواستم بگم من با بعضی از محصولاتتون که چند سالی هست که در دورهاتون هستن در حد توانم پیشرفتهای خوبی داشتم چه از بابت مالی و چه از بابت عزت نفس و چه از بابت روابط ولی هنوز اونجور که میخوام حدی که راضی باشم نیستم انگار مومنتوم من متوقّف شده و در جا میزنم در هر سه مورد که اشاره کردم عزت نفس روابط و مالی و اون پیشرفتی که میخواستم داشته باشم هنوز پیدا نکردم و میخوام حرکت کنم و پیشرفتهای بیشتری داشته باشم و نمیدونم چطور سرعت ببخشم و از این درجا زدن بیام بیرون مثال : یکی از خواسته هایم اینه که خیلی دوست دارم پسرم که الان 32 ساله هست و از 28 سالگی دوست داشتم ازدواج کنه ولی نکرده و نشانه هاش رو میبینم ولی به سرانجام نمیرسه و پسرم ترس داره و رابطه ای آشنایی رو شروع میکنه ولی با چند جلسه که می خواد به آشنایت خانواده مونده که منتقل کنه ولی میترسه و با یه بهونه کاد میکنه و اجازه اشنایت عمیقت بشه و وارد خواستگاری و ازدواج برسه کاد میکنه و تا الان 4 تا 5 روابط رو داشته و به این مرحله که میشه و کاد میکنه و من اون مومنتوم رو در خودم احساس میکنم و نمیدونم چطور شاهد ازدواج عاشقانه و موفقی و پایدار و خوشایند پسرم باشم دوست دارم هر خواستهای که میخوام در زندگیم انتخاب میکنم راحت به دست بیارم و برسم و احساس میکنم مشکل من همین مسئله هست انشالله که در این دوره این ضعف خودم رو برطرف کنم و به خواسته هایم که اون سه مورد رو اشاره کردم در خودم
قویتر کنم و به پیشرفت برسم و از راهنماییهای شما سپاسگزارم
درود به استاد عزیزم و مریم جان گرامی
امروز برای خرید بیرون رفتم و شال لیمویی ملیح خانمی توجهم رو جلب کرد
با خودم گفتم یه شال همین رنگی میخرم
همان روز رفتم خونه مامان ،بابا
یهو مامان گفت : زهرا چشماتو ببند یه هدیه دارم برات
گفتم : مامان نه تولدمه ، نه روز دختره ، با لبخند گفتم بگو چه خبره
یه بلوز بافت دقیقا همون رنگ لیمویی ملیح برام گرفته بود
هاج و واج نگاش کردم
و با خودم گفتم خدایااااااااااا قربون خودت و قانونت برم که انقدر عالی جواب میده
همون روز به ابزار فروشی رفتم و خورده خریدی کردم
کارت رو دادم ، گفت بفرمایید خانم مهمون ما
و هزینشو نگرفت
چند روز پیش هم رفتم صرافی گفتم 2 تا 1 دلاری بگیرم
کارت رو روی پیشخون گذاشتم و گفت بفرمایید خواهرم
من کلا پول یه دلاری رو از هیچکس نمیگیرم
همین جور موندم که چگونه به این صرافی و این آقا هدایت شدم
و امروز هم گفتم برم قسمت نشانه امروزت را انتخاب کن
راستش کمی خسته شده بودم که چرا همه چیز ریز ریز داره رخ میده ( دلیلش هم کار کردن خودمه بااینکه به لطف خدا زیاد رو خودم کار میکنم ولی آنقدر شخصیتم داغون بوده که تازه
به یک ذره احساس لیاقت رسیدم
ولی باز هم توقع من زیاده
و نشانه ام گفت تنها توی همین مسیر بمون
و به هیچ چیز دیگه ایی کار نگیر
اشک میریختم و با خدا صحبت میکردم
خدایااااااااااا عاشقتتتتتتتم
ممنونم که زمان گذاشتین و کامنت و تجربه ی من رو خوندید
خدایااااااااااا بابت این دانشگاه فوق العاده بی نظیر بسیار سپاسگزارم
یاحق
سلام
و
درود به همگی
گفتگوهای ذهنی من با فرمایشات و مثال های استاد متفاوت
گفتگوهای ذهنی من به صورت دیگه ای
گفتگوهای ذهنی من بیشتر مثل وسواس ذهنی و قدرت عمل رو از من گرفته من مدام مانند نوار ظبط شده عمل میکنم به صورتی که خیلی کم از روی اراده کاری رو انجام میدم . ذهنم موضوعی رو که من درگیرشم رو پیدا میکنه و از من سواستفاده
میکنه . مثال : من الان درگیر بیماری مادرم هستم و ذهنم شروع میکنه به حکم فرمایی به من آنقدر این موضوع رو پیش میبره تا جایی که هیچ کار مثبتی انجام نمیدم حتی نحوه راه رفتنم میره دست ذهنم بهم میگه اگه به این صورت راه نری مادرت خوب نمیشه اگه از این سمت نری حالش بدتر میشه و …
این فقط یک مثال بود ولی متاسفانه داره من رو هدایت میکنه .
ممنون میشم اگه استاد راهنمایی کنه که من چه کاری میتونم انجام بدم ضمنا چند تا سوال دیگه هم دارم که اگر بشه دوست دارم از استاد بپرسم تا راهنماییم کنه .
ممنون از راهنمایی ها و دوره عالیتون
سلام عرض ادب خدمت دوستان و استاد عزیزم
من خیلی وقته عضو سایتم اما اونجوری که باید کار نکردم یعنی کار میکردم اما بعد مدتی دوباره اموزه ها فراموش میشد و به روال قبلی برمیگشتم .
میخاستم از دوستان بپرسم که من توی روابطم به شدت مشکل دارم و روابطم با هر ادمی توی زندگی خیلی مهمه
میخاستم دوره ی عزت نفس رو خرید کنم اما با دیدن دوره ی احساس لیاقت کمی دچار تردید شدم که کدومو تهیه کنم البته میدونم که هر کدوم از این دوره ها و عمل کردن بهشون میتونه چقدر توی زندگی کمک کنه و مهمه اما دوست دارشتم از دوستانی که این دوره هارو تهیه کردم بپرسم کدومو تهیه کنم با توجه به اینکه خرید دوره عزت نفس برام راحت تره اما به هر حال برای خرید هر دوره ای باید تعهد بدم که به اموزه ها عمل کنم.
خوشحال میشم که منتظر پاسخ دوستان باشم️
سلام خانوم رامی
بنظر من دوره احساس لیاقت رو اگر قبل از تمام دوره ها اساسی گوش کنیم و روش کار کنیم اثر بقیه دوره ها 10برابر میشه به شخصه دوره 12 قدم ،جهان بینی؟به صلح رسیدن و … یا تموم کردم یا درحال کار کردنم ولی جوری که احساس لیاقت از پایه احساس ارزشمندی و مفید بودن میده هیچ کدوم از دوره ها اینجور نیست
بسمالله الرحمن الرحیم
سلام خانم رامی
بحث راحت خریدن کردن دوره نیست!
به قول خودتون تعهد به انجام آموزههای دوره مهم است.
اگر متعهدانه پای درس بنشینید و عمل کنید ، من دوره احساس لیاقت رو پیشنهاد میکنم
که پایهی همهی دورهها است.
و بعد اگه جایی در خودشناسی ضعف داشتید عزت نفس رو تهیه کنید
ولی مطمئنم اگه متعهد به انجام باشید و عمل کنید
دوره احساس لیاقت بس است و جوابگوی تمام مشکلات میباشد.
الله نگهدارتان
بنام خداوند بخشنده مهربان بنام نیروی هدایت گر درونم بنام خداوند که تنها او را می پرستم تنها از یاری می جویم بنام خداوند که تنها منبع خیر درونی من است بنام خداوند که روحش رو در وجووم دمیده بنام خداوندکه تنها قدرت مطلق جهان که شجاعتی در وجودم گذاشته تا غلبه کنم بر هرچی بدی که درحق خودم کروم بنام نیروی خود برتر من که از وجودم آگاه هست وخودش کمک میکند چقدر وقتی چقدر این مقایسه کردن ها جلوی ارتباط،با خداوند وبا کمبود اعتماد بنفس شده وچقدر با عث شده ارزشمندی مندی های خودم درو از بین ببرم وهمیشه خودم رو یک نگاه تحقیر آمیز واز یک نگاه بدبینانه وسخت گیر قضاوت کنم چقدر ذهنم تلاش می کرد که من احساحس نالایق بودن بکنم نسبت به خودم وارتباط،با خداوند. ولی از اونجا که از درون خودم آگاه هستم وخدای که مرا هدایت کرد معجزه و مرا محو زیبای جهان کرد او باعث شد اون باعث شد با همون نگاه به زیباها کرد واز خداوندبابت تمام نعمت هایش،سپاسگزارم تمام دوا دکتر وراهای دیگه گذاشتم کنار وفقط قدرت خداوندومسیری که برایم مشخص،کرده حساب کردم چقدر با قضاوت نادرست درمورد خودم کردم ولی امروز وقتی کامنت های بچه ها رو می خونم که از چه وضعتی بودن واز،دورهای استاد که کلام خداوند در آگاهی هستدنتیجه گرفتن چقدر خوشحال می شوم و خودم چند قدم جلوتر از اونا می بینم وانگیزه وشور شوق بیشتری پیدا میکنم برای آگاهی بیشتر وبهبود شخصیتم واز خداکند هزارن بار سپاسگزارم اولین چیزی که خودم رک لایقش می دونم تمام نعمت های که الان دارم احساحس لیاقت میکنم وسپاسگزارم باباشون که این مهر تاید رو برایم زده خدایا شکرت واون احساحس ارزشمندی واون اعتماد به نفسم رو بهم بخشید وازمن شخصت شجاع آفرید تا غلبه کنم بر موانعی که مانع دیدن ارزش درونی که خدواند بهم داد رو از سر راهم بردارم هر چه دارم از خداونددارم که مرا هدایت کرد