«الخیر فی ما وقع» در شعر پروین - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی «الخیر فی ما وقع» در شعر پروین
    13MB
    14 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

814 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ناجی گفته:
    مدت عضویت: 2296 روز

    سلام به استاد موحد و متوکلم

    ۴۶ امین روز از سفر و همچنان سیراب از چشمه توحید و آرامش الهی ، خدا رو شکر بابت این آگاهی ها و این قوانین ثابت خداوند ، چقدرررر زیبا ، عمیق و درست کلمات در شعر مرحومه پروین اعتصامی بیان شده ، چه ریتمی ، چه آهنگی ، چه معنایی ، چقدر وقتی میسروده این شعر رو متصل بوده به اصل و چه زیباتر شما استاد عزیز این شعر رو خوندید طوری که تاثیرش ۱۰۰ برابر شد !!

    برای شما بهترین ها رو آرزومندم در دنیا و آخرت سپاسگزارم🙏🙏🙏💚💛💙❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2584 روز

    سلام

    استاد گرامی و مریم جان سلام

    دوستان سلام

    این داستان خیلی جذاب بود البته تمام شعرهای پروین

    حافظ

    مولانا و شمس و سعدی بوی از خداشناسی دارند

    این درک بالای این بزرگان در زمان خودشون هست

    لذت بردم و چندین مرتبه گوش دادم

    و به یاد آوردم چه زیبایی های که اول با ظاهر تلخ اومدن

    چه اتفاقاتی که در ظاهر چیز دیگری بود و باطن خوبی داشت

    چه نگرانی های که سپردیم بهش و عالی شد خدایا شکرت

    خدایا ما را به شناخت خودت برسان و بهترینها را تو بهمون عطا کن

    خدایا شکرت بابت همه چیز سپاسگزارم و بابت فراوانی نعمت و ثروت که در اطرافم میبینم

    بابت تک تک اتفاقات قشنگ و خیر ازت سپاسگزارم

    شاد موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    روح الله فراهانی گفته:
    مدت عضویت: 773 روز

    باسپاس ازلطف الله متعال

    الخیروفی ماوقع

    چقدتاثیرگذاربود چقدعمیق بود

    وچقدمن وتحت تاثیر قرارداداین شعر

    وچقدبدخواب بودم من

    که سراغ همه میرفتم جز اون جایی که بایدمیرفتم

    وچقدغافل بودم ازخودم واحوال خودم

    وقتی گوش کردم این شعر رو متحول شدم

    ازخدامیخام یاریم کنه دراین راه ثابت قدم بمونم

    وفقط به خودش تکیه کنم وازخودش یاری وهدایت بخوام

    که فقط خودش اصل هست ومابقی فرعیات هستن

    معنی تمام نشدن های زندگیم این بوده که خداروپیداکنم،خداروببینم

    وبااین شعر بیدارشدم امیدوارم دوباره غافل نشم ازاصل

    که اغازوپایان فقط خوده خداست

    ومنبع واصل خودشه

    بیدار وسعادتمندوخوشحال وثروتمندباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    Zahra گفته:
    مدت عضویت: 1772 روز

    به نام رب العالمین

    سلام استاد عزیزم مریم جان و دوستان خوبم انشاالله هر کجا هستید حال دلتون خوب باشه.

    استاد عزیزم خدا را سپاسگزارم که توفیق گوش دادن این فایل را به من عطا فرمود انشاالله که با عمل به آگاهی هاش بتونم سپاسگزار محبت خداوند و شما باشم.

    نکاتی که از گوش دادن این فایل درک کردم:

    _همیشه این باور رو داشته باشیم درون هر اتفاق به ظاهر نادلخواه یه خیرتی هست یه نعمتی هست که اگه بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم متوجه اش میشیم

    _ اتفاقات میان تا با حلشون بزرگتر بشیم بریم مرحله بعد که اوضاع از همه لحاظ بهتره برامون

    _قانون مهم احساس خوب=اتفاقات خوب

    _ملاک ایمان به احساس آرامشی هست که داریم

    _ اگه خدا رو درست بشناسیم درکش کنیم و باورش کنیم هر چی بخواهیم بهمون عطا می‌کنه

    _یه قانونی در این جهان هست که ثابته و ما اگر طبق اون عمل کنیم نتایجمون لاجرم دلخواهمون میشه.

    _اگه به مشکلی با شرایطی نادلخواه بر میخوریم دلیلش تنها و تنها عملکرد خودمون هست و خودمون مسئول تمام شرایطمون هستیم.

    _خبر خوب اینه که ما در هر شرایطی باشیم هر چقدر هم بد باشه با استفاده از قانون میتونیم همه چی رو مطابق میلمون عوض کنیم و اوضاع رو خوب کنیم.خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت.

    استاد دلیل اینکه من ده ها یا صدها بار این فایل ها رو گوش دادم ولی دفعه بعدیش برام تازگی داره چی می‌تونه باشه جز اینکه سرچشمه ی این صحبت ها یه منبع نامحدوده جز اینه که من بر اساس مداری که درش هستم به همون اندازه درک میکنم و هر بار وجود قانون برا ذهنم اثبات میشه و تاییدش میکنم خدایا شکرت به خاطر قوانین بی نقض و ثابتی که برام گذاشتی و چقدر استفاده ازش برام کاربردی هست و چقدر اطمینان و یقین قلبیم زیاد شده از وقتی از زبان شما این قوانین و آگاهی ها برام یاد آوری شدند چقدر از گذشته رها شدم چقدر از نگرانی برا آینده جدا شدم چقدر دوست دارم الان زندگی کنم چقدر هر روز برنامه میریزم برا همون روز تا خوشم باشه نمی‌گم خیلی عالی شدم ولی قشنگ متوجه میشم بهتر شدم متوجه میشم زهرای قبلی نیستم اصلا بعضی مواقع یادم نمیاد چه شکلی فکر میکردم چقدر نموندن در حال بد برام راحت شده چقدر خودم آگاهانه حال خوب رو انتخاب میکنم چقدر ذهن عزیزم همراهم شده ممنونتون هستم چقدر باید سپاسگزارتون باشم چقدر باید سپاسگزار خداوند باشم به خاطر هدایتم به این مسیر زیبا خدای مهربانم هزاران بار شکرت استاد عزیزم هزاران بار ممنونتم …

    چرا هر چقدر در این مسیر میام جلو ساده بودنش بیشتر نمایان میشه در عین حال بیشتر متوجه می‌شم ماندن در این مسیر کار راحتی نیست چقدر نجواها متفاوتند چقدر اگه حواسم نباش ممکنه پام سر بخوره دوباره برگردم پایین…

    چرا در همه فایلها شما دارید یه موضوع رو میگید ولی هیچ کدوم با هم یکی نیست چرا آنقدر مطالب مغز دارند بارها شده یه جمله رو بیست بار زدم عقب ولی باز هم حس کردم درست نفهمیدمش چرا اینقدر فایلها ارزشمندند که مثل اینکه در دریایی از الماس هستی خودت رو رها می‌کنی درونش و خیالت راحته از هر سمت بری یا از هر طرف برداری همش همونقدر با ارزشه خدای من اصلا نمیتونم بگم فایلهای دانلودی ارزشش کمتر دوره هاست نه همشون گرانبها هستند همگی آگاهی نابند استاد خیلی دوستتون دارم اشکم در میاد هر بار آنقدر عمیق و دقیق میشم در قوانین در وجود خدا در وجود و روح بزرگ شما چقدر افتخار میکنم چنین خدایی دارم چنین ربی دارم چنین استادی دارم چنین همراهان پاکی دارم …

    استاد عزیزم مریم جان و دوستان خوبم دوستتون دارم و از رب العالمین براتون سلامتی شادی ثروت آرامش و سعادت در دنیا و آخرت را خواستارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    شیدا میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2405 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام به تمام عزیزانم

    دوستان عزیزم نمی گم کنترل ذهن کار راحتیه مخصوصا در زمانیکه یه ترس بزرگ توی دلت میفته و احساس میکنی دیگه همه چی تمومه اگه اون لحظه بتونی بر درست غلبه کنی و به حرف هیچکسی گوش ندی حتی اگه از نظر عقلی و منطقی تمام حرفای اطرافیانمون درست باشه ام خوب اون حرفای منطقی هم یه حس نگرانی به آدم میده اگه اون لحظه بتونیم به منبع وصل بشیم بسیار بسیار حس زیبایی رو تجربه میکنیم یعنی کاملا احساس میکنیم که واقعا دستمون توی دستای خداونده و حالا نتیجه هم هر چی باشه…امیدوارم خدای مهربان در تمام لحظات همراز و هم قدم و مونس ما باشه به شرطی که ما اونو دعوت کنیم و به سعادت دنیا و آخرتمون برسیم…آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    ناصر لطفی گفته:
    مدت عضویت: 1292 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام خدمت استادان گرانقدر و دوستان عزیزم

    روز چهل و ششم از سفرنامه زندگی من

    عنوان فایل:الخیر فی ما وقع در شعر پروین

    خداروشکر میکنم بخاطر این فایل های سفرنامه که هر روز ذهنمو عادت دادم به فکر کردن در مورد قوانین خداوند و نوشتن درموردشون و رشد کردن و باور پذیرتر شدن قوانین واقعا احساس میکنم منو بزرگتر کرده و دید منو عمیق تر به مسائل به افراد و اتفاقات زندگیم

    الخیر فی ما وقع یعنی کنترل ذهن یعنی احساس خوب داشتن یعنی توحید رو جای شرک قرار دادن یعنی بتونیم شرایط ناجالب احساساتمون رو کنترل کنیم و خیر و نیکی و برکت رو از دل اون مسئله ناجالب بکشیم بیرون و به احساس خوب برسیم و ایمانمون رو قوی تر کنیم؛هیچ کس نیست که هیچ مسئله ای تو زندگیش نداشته باشه چه مسئله کوچیک چه بزرگ مهم اینه آگاه باشیم که مسائل اومدن به ما کمک کنن تا ما بازی رو یاد بگیریم تا ما به شناخت بهتری از خودمون برسیم و زندگی رو از زاویه ای بهش نگاه کنیم که به احساس خوب برسیم و اتفاقات بهتری رو تجربه کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    فاطمه گندمکار گفته:
    مدت عضویت: 1951 روز

    به نام خداوند وهاب.

    به نام خدایی که اجابت میکنه خواسته هات رو. هر چی ازش بخوای میگه چشم

    اول بریم چند تا باور قوی رو مرور کنیم:

    روند جهان همواره خیر و خوبی و خوشی است.

    خداوند ما رو با همه ی بی ایمانی هامون و همه گناهامون دوست داره.

    خداوند همیشه خیر و خوبی ما رو میخواد.

    خدا میگه هر چی بخوای بهت میدم.

    اگر اتفاق نامناسبی افتاد ایمان داشته باش که خیریتی داشته و اتفاق خوب در راه است.

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    اگر بتونم فقط همین یدونه باور و ایجاد کنم خیلی جلو افتادم.

    وقتی باور کنم هر اتفاقی بیفته خیریتی داره و به نفع منه دیگه درگیر مسئله های کوچیک و بزرگ نمیشم. منظورم اینه که اگر هم اتفاقی بیفته همون لحظه ذهنمو خاموش میکنم و سعی میکنم از اون اتفاق درس بگیرم و دیگه ذهنم مدام اون اتفاقا و تکرار نمیکنه برام.

    خیلی ایمان میخواد حقیقتا…

    مخصوصا وقتی دچار یه بیماری میشی.

    خیلی ایمان میخواد که مطمئن باشی خداوند عین کوه پشتته و خودش شاهد همه اتفاقات هست و همه چیز به نفع تو هست…. اصلا این بیماری اومده تا ایمان تو رو بسنجه. ببینه چقدر به خدا ایمان داری…

    اومده یادت بده که قدرت و دست بیماری و عوامل بیرونی نذی. فکر نکنی پیش خودت که این یه ویروسیه خودش تو بدن کارشو میکنه چیکار به خدا و پیغمبر داره! چیکار به من داره!

    نه عزیزم. بیماری اومده تا قدرت و از اون بیماری بگیری یه راست بیاری بذاری تو دستای پروردگارت و ایمان بیاری که نخیـــــــر مثل اینکه دنیا قانون داره. مثل اینکه وقتی به یه قدرت برتر تکیه میکنی همه چیز تغییر میکنه بیماری که چیزی نیست…

    شاید این بیماری اومده که اگر تو از مرگ میترسی، ترست و از بین ببری،،

    شاید این بیماری اومده تا تو توکل به خدا رو یاد بگیری…

    هیچ چیزی در این دنیا بیهوده رخ نمیده دختر زیبا

    اگر مسئله ای داری بدون این دقیقا همونجاییه که شیطون به راحتی نفوذ میکنه و افسار. ذهنتو دست میگیره و باسد اون لایه نفوذ و ببندی. با ایمانت با توکلت با احساس خوبت با توحید.

    همه ادما موقع بیماری ناراحت میشن و نگرانن، میترسن وضعشون بدتر بشه، میترسن بمیرن و مدام به هر کی میرسه از بیماریشون میگن و اظهار ناراحتی میکنن و شی و روز و از خودشون میگیرن

    اگر تو هم بخوای نگرانی سر بدی و ناراحت بشی… پس فرق تو که قانون و بلدی با بقیه چیه؟

    خب تو هم نتیجت میشه عین همونا که!

    جان من تو که میدونی نباید توجه کنی به بیماری نباید نگرانش باشی نباید بترسی از بدتر شدنش…. اصلا چرا بدتر شدنش چرا خوب تر شدنش نه؟ چرا به وقتی فکر نمیکنی که خوب خوب خوب شدی؟

    ینی فکر میکنی خدای تو قدرت اینو نداره که خوب خوب خوبت کنه؟ معلومه که داره… به سلامتی فکر کن…..

    دوست دارم فاطمه جانم

    تو دختر قوی ای هستی.. بهم ثابت شده قدرتت.

    خداوند کنارمونه. عین کوه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    Yalda va Hossein گفته:
    مدت عضویت: 2469 روز

    به نام خداوند جان و خرد کز این اندیشه درنگذرد

    به نام خداوند مهربان و بخشنده که هر چه دارم و ندارم همه از آن اوست

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ازتون ممنون هستم بابت فایل های بی نظیر، خانم شایسته بابت تمام زحماتی که برای سایت و دسته بندی ها و همه و همه میکشی ممنونم و دستت میبوسم

    استاد جان از شما هم ممنونم و سپاسگذارم که دهان مبارکتان فقط برای توحید باز میشه،در تمام فایل ها ردپای خدا وجود داره واقعا تحسینتون میکنم

    واااااااااااای خدایا این چه فایل بی نظیری که من گوش دادم و بهش هدایت شدم چقدر اشک ریختم واقعا خدا رحمت کنه خانم پروین اعتصامی خدا رو نشون شاد کنه چه شعر بی نظیری ،چه شعر پر از حس ناب خداوندی توش هست

    استاد عزیز چقدر گریه کردم چقدر اشک ریختم با این فایل ،چقدر یاد کارهای خودم افتادم یاد ناسپاسی های خودم، درسته الان چند وقتی بادعشق دلم تصمیم گرفتیم به طور جدی روی خودمون کار کنیم و برای تغییر خودمون جهاد اکبر راه انداختیم

    چقدر خدا قشنگ دستت میگیره تو جای درست قرارت میده واقعا این هماهنگی بی نظیره و چقدر خدا بیشتر از ما دوس داره ما رو هدایت کنه و ما رو دوس داره و عاااشق ما هستش ولی نجواهای شیطان ما رو از رحمت خدا ناامید میکنه و ما رو از خدا دور میکنه

    ولی بازم وقتی ما ذره ای ایمانمون رو نشون بدیم سریع خدا دست به کار میشه و تورو هدایتت میکنه

    استاد عزیزم نمیدونی چقدر این فایل بی نظیر و تاثیرگذار بود بزارین داستان خودمو خلاصه بگم و الان چی شده که اینجام

    بچه ها بزارین داستان قصه خودم جوری بگم که زیاد تمرکزمون مرغ رو اتفاقات نامناسب گذشته ،من و عشقم بر اساس یک تصمیمات احساسی خونه و زندگیمون رو از دست دادیم دوستان اگر دوس داشتین تو قسمت عواقب تصمیمات احساسی عشق دلم توضیح داده میتونین برین بخونینکه ما چه شرایطی رو گذروندیم خلاصه به جایگاهی رسیدیم که همه چی از دست دادیم ،خونه ،وسیله های خونه،جهیزیه،موتور همه و همه رو خودمون با باورهای خودمون از دست دادیم و فقط یک مغازه ای که خریده بودیم برامون موند ،سه ماه پیش پدر عشق دلم اومد برامون خونه ای رو اجاره کرد و ما دوباره بعد از یک سال و نیم زندگی خونه مادرم رفتیم خونه خودمون،و الان ما تو خونه فقط یدونه فرش داریم و چندتا پتو و یه مقداری ظرف و قاشق و چنگال همین ،و من و عشقم تصمیم گرفتیم روی خودمون کار کنیم و بازم بسازیم اومدیم با خودمون گفتیم خوب ما خودمون باعثش شدیم و کار کردیم کار کردیم، تو مغازه خودمون املاک زدیم و مشغول شدیم اما از وقتی مغازه رو زدیم هی اتفاقات نامناسبی میافتاد و ما از درآمد دور میشدیم ولی از یک هفته پیش تعهد دادیم که به صورت لیزری روی خودمون کار کنین و ذهنمون بمباران کنیم و کنترل ذهن کنیم و اینجا بازم خدارو شکر میکنم که خدا استاد عباسمنش در مسیر ما قرار داده ما رو هم هدایت کرده

    بله ما تصمیم گرفتیم فایل هارو ببینیم و کامنت بزاریم و خودمون تو سایت غرق کنیم حالا ما چون شرایطمون به ظاهر بده به قول استاد خیلی عجول شدیم و هی می گفتیم چرا به درآمد نمی رسیم چون شغل ما پتانسیل خوبی برای درآمد داره این هم مزید بر علت شده بود و هی با خودمون می گفتیم چی شد پس چراااا جواب نمیده من اومدم گفتم اینجوری نمیشه ما باید بیایم ببینیم چه باورهایی داره مانع میشه باید ریشه ای حلشون کنیم و یه دو روزی یکم کردم تو عقل کل سرچ کردم دیدم وااااااااااای من در وجودم از خانواده همسرم توقع دارم چون خداروشکر وضع مالی خیلی خوبی دارن و هی با خودم می گفتم چرا به ما کمک نمیکنن وقتی رسیدم به این پاشنه آشیل با سرچ راجع به این موضوع تو عقل کل رسیدبه

    توحید

    توحید

    توحید

    رسیدم به اینکه چرا بجای اینکه از خدا بخوام چرااااااا از بنده خدا میخوام

    چرا من دارم شرک می ورزم

    چرا دارم روی یکی دیگه حساب باز میکنم

    ااااای خدا چقدر تو عشق تو همه چی تو نوری تو همه کس منی تو وهابی تو رزاقی،تو قدرت مطلقی همه چی در دست تو

    من چرا برای تو شریک قائل شدم واااااای بر من

    تو عقل کل اکثر بچه ها نوشته بودن روی باورهای توحیدی کار کن و اینو نشانه ای دیدم از سمت خدا و فورا به عشق دلم گفتم و دوتایی شروع کردیم به گوش دادن فایل ها،قسمت دانلود که دیدم زده اجرای توحید در عمل باز کردم صفحه رو و رفتم سراغ اولین فایلی که تو ابن دسته بندی بود و رسیدم به این فایل پر از آگاهی این فایل پر از حس ناب خداااااا

    چقدر عشق کردم

    چقدر اشک ریختم

    قبلا هم این فایل گوش کرده بودم و همون موقع ها هم هر وقت گوش میکردم گریه ام میگرفت به خصوص اونجا که میگه

    من به مردم داشتم روی نیاز

    گرچه روز و شب در حق بود باز

    من بسی دیدم خداوند مال

    تو کریمی ای خدای ذوالجلال

    بر دونان چو افتادم ز پای

    تو دستم را گرفتی ای اداهای

    گندمم را ریختی تا زر دهی

    رشته ام را بردی تا گوهر دهی

    اخ که چقدر چقددددددر اشک ریختم

    خدایا منو ببخش ،خدایا منو ببخش که تورو ندیدم پیشم بودی و ندیدیمت ،خدایا منو ببخش به خاطر اینکه شریک قرار دادم بهت

    خدایا منو ببخش

    تو از رگ گردن نزدیکی به من ولی من فکر کردم تو نیستی پیشم چقدر شبا گریه کردم و گفتم خدایا منو ببین در صورتی که همیشه منو دیدی

    من قدرت درک تورو نداشتم

    خدایا میدونم که منو بخشیدی و من الان اینجااااهستم و دار می نویسیم خدایا شکرت واقعا خدایا سپاسگذارم که هدایتم کردی و بهترین شعر از زبان استاد عزیزم دست مهربونت شنیدم خدایا شکرت

    واقعا بعضی موقع ها ما انسان ها نمیدونیم اون اتفاقی که افتاده حتما یه خیری توش هست و تسلیم نجواهای شیطان میشیم و چشممون میدوزیم به دست بنده ی خدا ،یادمان میره این خداست که روزی میده و این وقتی رخ میده که تو بهش ایمان داشته باشی و با صبر کردن ایمانت ثابت کنی مطمعنی باشی که میده

    مثل داستان آدم هایی که میرم دعا کنن بارون بیاد و تنها کسی که با خودش چتر میبره یه بچه بوده

    ایمان باید این شکلی باشه

    میگه تسلیم باش همیشه نقشه های خدا بهتره

    همیشه راه و هایی که خدا میگه آسون تره

    همیشه هدایت های خدا جور دیگه ای تو فقط

    تسلیم باااااااااش

    خیلی چسبید بهم خدایا شکرت بابت اینکه دستم و گرفتی و گرمی دستت و حس میکنم میدونم که قراره بترکونیم باهم

    عاااااااااشقتم خدااااآاااااااااا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    مهدی رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 2021 روز

    سلام به استاد عزیزم استادی که با قلبش با ما سخن میگوید نه با ذهنش …

    این روزها زندگی من کنفیکون شده این فایل های توحیدی چنان تغییری در زندگی من ایجاد کرده که کلا مسیر زندگی من بعد از 6 سال در حال تغییر شده که حتما در دیدگاه های ایندم در موردش صحبت میکنم…

    با اینکه زیر این فایل دیدگاه نوشته بودم و فایل های توحید عملی رو هر روز کار میکنم اما خداوند بهم اجازه نداد تا برم زیر همه دیدگاه بزارم بهم گفته شد بیا و دوباره از اول شروع کن و روی این فایل ها بیشتر کار کن انگار روحم با این فایلا جلا پیدا میکنه انگار روحم با این فایلها ترو و تازه میشه و زنده میشه…

    الخیر فی ما وقع :

    2 روز پیش بود که یخچال خونم از کار افتاد گفتم الخیر فی ما وقع حتما قراره یخچالمون خیلی بهتر از گذشته بشه و قراره خیلی لذت بیشتری از یخچالمون ببریم …

    به الله یکتا گفتم خودت هدایتم کن تا تعمیر کار یخچال خوب و کار بلد و صادق و درستکاری بیاد و این یخچال رو راه بندازه …هدایتم کرد به دیوار و هدایتم کرد به آگهی فردی که حسم بهش خوب بود…

    تماس گرفتم سر تایم اومد و باورم نمیشد این ادم جلسات na میرفت و مدام از قانون صحبت میکرد و بهم گفت تو رو خدا برای من فرستاده و من باید راهنماییت کنم با صداقت من مات و مبهوت بودم و هیچی نمیگفتم شروع کرد به بررسی عیب یخچال 5 ساعت درگیر شد و بخچال ایراد خیلی مخفی و اساسی داشت که باعث شده بود موتور یخچال بسوزه…

    موتور جدید رو شارژ و گاز کرد بازهم یخچال راه نیوفتاد ….و تسلیم شد… بهم گفت پیشنهاد دارم برات یه یخچال خیلی خوب دارم که واقعا از این یخچالت خیلی بهتر هست هزینه اینکه از صبحم اینجا هستم رو ازت نمیگیرم این یخچالم بدیم به اوراقی مابقیشم بهم پول بده همونجا قلبم با فریاد گفت اره اره قبولش کن من کامل پول رو به این بنده خدا پرداخت کردم و رفتم یخچال رو اوردم که به لطف خدا حتی هزینه کرایه وانتم ندادم چون یکی از دوستای صمیمیم وانت داره که خدا قلبش رو نرم کرده و هیچوقت ازم پول نمیگیره…یخچالی خدا برای ما فراهم کرده که 2 برابر بزرگتر از اون یخچال هست و بسیار بزرگتر و بسیار زیباتر …همونجا گفتم خدایا ظرفمون بزرگ شده که یخچالمون بزرگ شده الهی شکرت…

    اما چی شد که این همزمانی اتفاق افتاد و هدایت رو دنبال کردم چون من از خدا خواستم و کنترل ذهن کردم گفتم خدایا این یخچال موتورش سوخته حتما خیرتی بوده و احساس خوب باعث اتفاقات خوب شد …

    باورتون نمیشه من هزینه ای که باید میکردم برای اون یخچال رو زدم به این بنده خدا و یه یخچال فوق العاده برای ما فراهم شد…

    واقعا کیست کار درست تر از الله یکتا…

    معبودا سرورا صاحبا شکرت که همیشه حواست بهمون هست و همیشه برامون بهترین ها رو میخوای …

    پروردگار شکرت برای قوانینت که این روزها عجیب احساس خوشبختی دارم….

    پروردگارا شکرت همه ی کارهای مارو به راحتی و با عزت و به شادی انجام میدی و همه رو حل میکنی بی نهایت شکرت…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: