باوری که تغییرش، درهایی از نعمت را به زندگی ام گشود - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1188 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1808 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    حقیقت این است

    که هر چه پولدارتر شویم ، از فرکانس شیطان دور میشویم

    و به فرکانس رب العالمین نزدیکتر میشویم

    این باور را از جنبه های مختلفی میتوان بررسی کرد اما من میخواهم از این جنبه بررسی کنم…

    (قَالَ رَبِّ بِمَاۤ أَغۡوَیۡتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَأُغۡوِیَنَّهُمۡ أَجۡمَعِینَ)

    [سوره الحجر 39]

    این جمله از زبان شیطان است که میگوید

    بر سر راه بندگان خدا مینشینم و با زینت دادن آنچه در زمین است آنها را گمراه میکنم…

    با زینت دادن

    چقدر شیطان کد قشنگی به ما میدهد

    داره به زبان بی زبانی میگه که:

    ای بندگان خدا ، برید دنبال زینت تا از زینت سیر شوید و بگذرید از این زینت های دنیا تا اسیر فریب من نشوید.

    آری ، وقتی که من به زینت دنیا رسیده باشم و از آن سیر شده باشم و گذشته باشم ، دیگر راه ورود فرکانس شیطان را به خودم میبندم…

    خب ، من چجوری میتونم به زینت دنیا برسم تا به مرحله گذشتن از آن برسم؟

    جواب یک کلمه است

    با “پول”

    هر چه بیشتر پولدارتر باشی ،بیشتر و زودتر زینت های دنیا را تجربه میکنی و سیر میشوی و….

    آری ؛ این از برکات حضرت پول است که باعث نزدیک شدن ما به خدا میشود

    تصور کنید

    دو نفر که یکی از آنها پولدار هست و غرق در نعمت های الله و یکی از آنها فقیر است و در بدرد دنبال یک قرص نان

    حال این دو نفر وارد یک تالار مجلل و زیبا میشوند تا به سخنان مالک تالار گوش دهند

    کدام یک از آنها با تمرکز بیشتری به صحبت ها مالک تالار گوش میدهد؟

    چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است…

    فرد پولدار چون غرق در زیبایی ها بوده و همه آن زیبایی ها را تجربه کرده خیلی راحت به صحبت ها مالک تالار گوش میدهد

    ولی آن فرد فقیر چنان مات تماشای زیبایی آن تالار میشود که نمیفهمد مالک تالار چه میگوید…

    آری ما وارد این تالار مجلل دنیا شدیم و مالک این تالار خداست و هر چه بیشتر پولدارتر شویم مات تماشای مالک این دنیا میشویم و در عین حال از نعمت هایش هم استفاده میکنیم…

    فقط یک نکته

    یادمان باشد که خدا بروی زینت های دنیوی غیرت دارد و دوست دارد بندگانش از آنها استفاده کنند

    (قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِینَهَ ٱللَّهِ ٱلَّتِیۤ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِۦ وَٱلطَّیِّبَـٰتِ مِنَ ٱلرِّزۡقِۚ)

    [سوره اﻷعراف ٣٢]

    و دوست دارد وقتی به سمت او برای مناجات با او میرویم با زینت باشیم

    (یَـٰبَنِیۤ ءَادَمَ خُذُوا۟ زِینَتَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدࣲ)

    [سوره اﻷعراف ٣١]

    و زینت های دنیا با پول به دست می آید…

    و در آخر سلام میدهم به یکی از الگوهای ثروت خودم

    الگویی که عکسی از او ندارم اما عکسی از مقبره اش بروی دیوار اتاقم است تا با نگاه کردن به آن…

    حضرت اباعبدالله الحسین

    او از ثروتمندترین مردان عرب در زمان خودش بود

    او که در زمان بعد از شهادتش اینگونه مایه ثروت و برکت است ؛ در زمان حیاتش چگونه بوده؟؟؟

    او بی نهایت ثروت داشت

    من در پایان نامه خودم با عنوان “نقش ثروت در دینداری و ترویج فرهنگ دینی با الگوگیری از پیامبر و اهل بیتشان ” از این بزرگ مرد تاریخ یاد کردم

    واقعا امام حسین ، امامی است که باید او را از نو شناخت

    اسم امام حسین که می آید یاد عزا و ماتم میفتیم ، اما برای من اسم امام حسین یعنی ثروت کلان…

    در تاریخ نقل شده است که معلمی به یکی از فرزندان امام حسین سوره حمد را یاد داد

    وقتی که فرزند ایشان سوره حمد را برایشان خواندند ، امام به قدری از کار معلم به وجد آمدند که به عنوان هدیه یک هزار دینار پول و یک هزار دست لباس به او هدیه دادند

    تصور کنید یک هزار دست لباس

    آری ؛ او میدانست که خرید یک هزار دست لباس کمکی عظیم است به جاری شدن ثروت در جهان ، از مغازه دار گرفته تا تاجر و خیاط و….

    حال اگر قبلا به من میگفتند هزار دست لباس ؛ میگفتم اسراف است

    و خدا رو شاکرم برای این آگاهی…

    و هم چنین در تاریخ نقل است

    که امام حسین قبل از واقعه عاشورا به عمر بن سعد که فرمانده لشکر یزید بود پیشنهاد داد که دست از این کارت بردار

    عمر سعد گفت اگر دست از کارم بردارم خانه ام را خراب میکنند و املاکم را از من میگیرند

    و در اینجا امام حسین به او میگوید : من بهتر از آن را به تو میدهم و حتی امام پیشنهاد داد که یک از املاکش را که زمینی بزرگ واقع در حجاز عربستان که دارای یک چشمه به ارزش بیش از هزار هزار دینار طلا است را به تو میدهم به شرط اینکه دست از کارت برداری

    اما عمر بن سعد در دوگانگی بین یزید و امام حسین نتوانست راه حق را انتخاب کند و به وعده دروغین “پادشاهی شهر ری” یزید دل خوش کرد و ….

    آری ، این امام بزرگوار اینچنین غرق در ثروت بود که از ثروت گذشته بود و سیر بود از دنیا

    آنقدر سیر بود که زیر بار بیعت با یزید و وعده های او نرفت

    حال اگر فقیر بود چه تضمینی بود که بتواند به این راحتی دست رد به سینه او بزند؟؟

    و اینقدر سیر شده بود از لذات دنیا که خیلی راحت در خدا غرق شده بود و آماده لذت دیدار با او بود و اینگونه بود که خودش را فدای خدایی کرد که در روزگاری از وجود خودش در او دمید تا زنده شود و نامش در عالم ماندگار شد

    پس ذره ای شک نکنیم که

    پولداری مساوی است با دورشدن از شیطان و رسیدن به خدا

    استاد عباس منش ممنونم از شما بابت این فایل زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  2. -
    حسین عبادی گفته:
    مدت عضویت: 1898 روز

    بنام خدونده بخشنده و مهربانم…

    سلام به استاد عزیزم و مهربانم و خانوم شایسته عزیز

    ثروتمند بودن معنوی ترین کار دنیاستتتتت….

    استاد همیشه به همه میگم من زمانی مهاجرت میکنم که فرش قرمز برام پهن کنن و بگن خوش امدی حسین خیر مقدم میگیم به شما و خانواده محترمتون….

    و میدونم که من باید هر جایی که هستم به اون خواستهام برسمممم وبعد برای پیش رفتم هجرت کنممممم…

    به امید ربببببب خدایا شکرتتتتتت…

    از اون روزی که فهمیدم قانون چیه هر کسی رو که مبینم ماشین مدل بالایی داره ساختمون سازی داره زندگی و ثروت زیادی داره

    اصن بهش فکر نمیکنم که چطور بدست اورد فقد میگممم به به نوش روحتون باشه لذذذذذذذذذذذذذت برید دمتون گرم که چشم مارو به این روشن میکنید که شما الهامی هستید از طرف خدا نوششش جانتون باشه…

    و اون خاک ریزی که گفتی همیشششه پشت اون خاک ریززز هستش شیطان اره هستششش….

    وَإِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ ۚ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

    و اگر از جانب شیطان در تو وسوسه‌اى پدید آمد به خدا پناه ببر، زیرا او شنوا و داناست

    خدایا خودت کمک کن که از شر و وسوسهای شیطان در امان باشم…

    چقدر لذت بخش وقتی بیناز میشی چقدر بزرگ لذت بخش بینیاز بودن….

    کمک میکنی

    مهمانی میدی

    هدیه میدی

    شرکت تاسیس میکنی

    اشتغال زایی میکنی.

    دنیای جای قشنگی میکنی وووو…..

    خدایا ازنت میخوام این بینیاز بودن مالی رووووو

    الهی شکرت رب نازنینم برای همچیززززززززززززززززز الهی شکرت….

    ثروت نه تنها مرا از خدا دور نمی‌کند‌، بلکه خداگونه‌ترم می‌سازد

    در پناه جان جانان رب العامین شاد و سلامت و عاقبت بخیر و ثروتمند باشید….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    هاشم خراسانی گفته:
    مدت عضویت: 3493 روز

    سلام خدمت استاد عزیز…حقیقتا زیاد نمیتونم در مباحث دوستان شرکت کنم اما این فایل و فایل قبلی شما عجیب روی من تاثیر گذاشت…احساس می کنم باید تغییری به زندگی خودم بدم واقعا از نظر مالی اصلا مشکلی ندارم و پول دیگه برام اولویت نیست ..چند وقتی بود که به فکر مهاجرت به خارج از کشور بودم اما این فایل امروز شما باعث شد منصرف بشم چون احساسم بهم میگه هنوز توی ایران کاارهای زیادی هست که باید انجام بدم….فایل قبلیتون آنقدر بهم چسبید که ساعتها تصور یه هم چین مزرعه باحال رو میکردم …استاد قسمت نشد توی ایران ببینمتون اما یروزی آمریکا اومدم حتما بهتون سر میزنم …ممنون به خاطر مهربونیتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    مهناز والیانی گفته:
    مدت عضویت: 2651 روز

    بنام خدای عزیزم وسلام به استاد بینظیر وخانم ستایش مهربان و همه ی دوستان گلم من برای اولین باره که دارم کامنت میزارم و میخوام تشکرکنم از این سفر نامه فوقالعاده مؤثر.

    چون اصلا اهل چت و گروه و گوشی و پیام نیستم بجز سایت عباسمنش وکانل عباسمنش برای همین کامنت گذاشتن برام وقت گیره ولی سفرنامه امروز وادارم کرد که از باور: اگه ثروتمند بشم از خدا دور میشم: وتجربه که از این باور محدود کننده را داشتم براتون بگم گفته های استاد درمورد قانون های جهان هستی و فرکانسها و جواب فرکانس ما از طرف جهان هستی واقعا درسته چون من تا بحال به جرات میگم هزاران جلدکتاب خوندم که البته همین خواندن کتابهای تاریخی سیاسی انقلابی ورمان

    :که باعث شد باورها محدود کننده زیادی را در خودم پبدا کنم :.تا سال 81 بعد از ورشکستگی همسرم وبی پولی شدید که داشتم احساس کردم احتیاج به پرستش خدا دارم چون بااینکه مسلمان هستم اما چون عاشق ایران باستان بودم از دین زرتشت بیشتر خوشم میامد و نمیدانستم ازچه راهی خدارا پرستش کنم که از عمق وجودم باشه وخدا در کتاب چهل روز موسی داغ که داشتم میخواندم از زبان یه روحانی ترکیه جوابم را داد که ازهر راهی که خدارا بپرستی درسته ومن شروع کردم خواندن نماز سروقت وباخلوص نیت وبا تمرکز و از ان پس زندگیم رنگ خدایی گرفت چندین بار نمیدونم بگم وصل بود، الهام یا هدایت بود هر چه بود من در اوج لذت و عشق وحال خوب بودم و یادمه همون موقع یه خیانتی از طرف کسی که خیلی نسبت نزدیکی باهام داشت شده بود وفکرم خیلی درگیر این موضوع بود وشب نمیتونستم بخوابم واذیت میشدم تا اینکه یه شب به خدا گفتم خدایا دیگه خسته شدم احتیاج به خواب دارم کمکم کن نمیتونم توصیف کنم که همان لحظه چه اتفاق عالی وزیبایی برایم رخ داد من عاشق طبیعتم وخدا از دامنه ی یه کوه جویباری زلال یکدفعه سرازیر کرد توی صورتم وتمام ذهنم را اشغال کرد من بلافاصله تا صبح خوابم برد واین شروع وصل وعشقم به خدابود وقتی درمانده بودم خودش را بهم نشون میداد به قول استادکه مگیفت در بندر عباس با کتونی راه مرفتم اشک شوق میرختم منم همینطور بودم واقعا انگار از حال خوش رو هوا سیر مکردم یعنی اگه تو تابستان میگفتم خدایا دلم هوای بارون داره باران میامد و من سجده میکردم و از خدا برای لطفش سپاسگزاری میکردم .در همین حین همسرم بعد از ورشکستگی تازه رفته بود عسلویه سرکار و از فرط بی پولی یه روز سر نماز بخدا گفتم دیگه نمیخوام بی پول باشم وقتی مشغول نمازشدم صدایی قدرتمند ومحکم بهم گفت خدابزرگ است!! اینقدر قدرت این صدا زیاد بود که من ناخوداگاه یک قدم رفتم عقب و انگار یک دنیا امید تو قلبم ریخته شدواقعانمیتونم توصیفش کنم. بعد از اون در رحمت برایم باز شد و ازفردایش همسرم پول به حسابم ریخت و بعد از چندین سال پول به زندگیم سرازیر شد ماشین 206 نوخردیم و بالاخره به مسافرت رفتیم همه اینارا گفتم برای این قسمت که درست یادمه نزدیک شیراز بودیم یه اهنگ شاد داشت از سیستم ماشین پخش میشد صدای خنده ی بچه ها میومد و من ترسیدم و با گریه به خودم گفتم نکنه حالا که به پول رسیدم از خدا دور بشم!! ازبسکه حالم با خدا خوب بود وبا این باور محدود کننده از همان وقت پول برایم استپ کرد و در همانقدر ماند حتی کمترهم شد .درطی این چند سال هر چه کتاب موفقیت و عرفانی مثل همه ی کتابای وین دایر پائولو کئیلیو راز….. را خواندم انهم با تعمق البته بی تاثیر نبود خیلی

    تغییر کردم اما اون نتیجه ای را که میخواستم نگرفتم و در بعضی موارد هم گمراه وسرگردان میشدم وعلاوه بر اینکه پولدار نشدم حال خوبمم با خدا کم رنگ شد و کم کم تبدیل شدم به یه ادم دلسرد و بی تفاوت ببینید یک باورمخرب بامن چه کرد من در اوج بودم وخدا چه لطفی بهم داشت میگفتم موجود باش و میشد هم از لحاظ مالی هم روحم را پالاش کرده بودم هم رهایش داشتم به مروردچار ترس ونگرانی شدم و بی پول تا یکسال و نیم پیش که دوباره خدارا صدا زدم خدای بی همتاکه مظهر عشق وصبر و همیشه حاضر وجوابم را داد ومن وهمسر را هدایت کرد به سمینار که با پسرم سه تایی ثبت نام کردیم ودرهمین دوره موفقیت و ان ال پی بودیم که من بایه خانمی بخواست خدا دوست شدم و یه روز گفت استاد شاگرد استاد عباس منش است و این اسم درمن کلیک خورد وقتی خدا بخواهد کسی را هدایت کند چه راههای جالبی دارد این فرد که خدا سر راهم گذاشت خانم تیموری دخترعموی خانم تیموری بود کسی بود که ازنزدیک استادرا میشناخت و وقتی من بااشتیاق درمورد استاد سوال کردم چون واقعا دنبال یک راهنما می گشتم. وقتی گفت عباسمنش یه ادم بود که هیچی نداشت و فقط کتاب میخوند وحتی اینقدر زیاد و با جدیت رو خودش کار میکرد که حتی بعضی وقتا غذا هم نمیخورد وحالا رفته امریکا ویه ملک خریده شصت هکتار ومنی که تشنه ی یادگیری بودم عباسمنش تو قلبم حک شد و چون از اون دوره موفقیت و ان ال پی هم ان نتیجه ی مطلوب را نگرفته بودم رفتم دنبال فایل های استاد عباسمنش عزیزم. من و همسرم بافایلهای رایگان و کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم ورویایی که رویا نیستند و دوره انلاین جهان بینی توحیدی وعزت نفس وارد خانواده سراسر عشق خدایی عباسمنش شدم.فقط میخواستم بگم من به اندازه موهای سرم در هر زمینه ای کتاب خوندم ولی هیچ کجا چه درایران وچه در خارج از ایران هچکس خلوص نیت و صداقت و اموزش های مخصوصاراجب باورها را نگفته واقعا کلید همه ی بدبختی ما واز خدا دور شدن ما مخصوصا خودم همین سه تا باور اساسیه امیدوارم همیشه ابن فرمول را مدنظر داشته باشیم.

    بهترین ورودی ذهن=احسات خوب =اتفاقات خوب=فرکانس خوب=مدار عالی.

    ازاینکه کامنتم طولانی شد ازهمه پوزش میطلبم .عاشق همتونم وهمگی در پناه خداوند یکتا باشید واز شما استادعزیز که شما برایم یکی از دستان قدرتمند خدا هستید بینهایت سپاسگزارم وبالاخره بعد از یک عمر جستجو درکتابها با حرفهای شما بخودم، به ارامش و به خدا رسیدم وبا تغییر باور هام بزودی به ثروت هم میرسم و خدارا هزاران بار شکر میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      اذر ارین کیا گفته:
      مدت عضویت: 2815 روز

      سلام دوست عزیزم

      سپاس فراوان از به اشتراک گذاشتن تجربه گرانبهاتون…واقعا چه حس خوب و عشقی رو با نوشتتون منتقل کردین..وقتی خابتون و تعریف کردین اشک ذوق از چشمام جاری شد…بهترینهاروبراتون ارزو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    زهـره گفته:
    مدت عضویت: 1140 روز

    بنام پروردگار رب العالمین

    سلام و درود خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز

    برگ بیست و پنجم از سفرنامه من

    جمعه 1403/3/25

    ساعت 20:25

    سالها قبل خیلی قبل ، این جمله را که میگفتن مرد ک پولدار بشه شلوارش دوتا میشه

    یا اینکه پولدارن ولی از اونور بیماری بد هم دارن

    یجوری اینکه درسته پول دارن ولی فلان چی را ندارن

    طبق شنیده ها باور کرده بودم

    و خیلی راحت اصلا مقاومت نداشتم و باورمو تغییر دادم

    و حتی امروز کامنت یکی از دوستان میخوندم

    ک آیا اعتیاد تو خانواده فقیر نیست ؟

    حالا من میگم تو خانواده فقیر مردها خیانت نمیکنن ؟

    یا تو خانواده فقیر بیماری وجود نداره ؟

    چرا نداره ؟

    اتفاقا بیشتر هم هست

    چون پول نداره بره دکتر خوب خودشو درمان کنه

    خیانت تو خانواده فقیر میتونه بیشتر باشه چرا ؟

    بدلیل گرفتاری و مشکلات پول و بدهی

    بدلیل این خلا فقط میخاد خودشو سرگرم کنه .

    و من براحتی پذیرفتم ک این باوری مخرب و نادرستیه و خیلی زود تغییرش دادم

    و براحتی هم میپذیرم ک برای اینکه به خدا نزدیکتر بشم باید ثروتمند بشم

    چون واقعا درسته

    من همیشه همیشه دوست داشتم شاغل باشم از زمانیکه مجرد بود چنین تفکری داشتم .

    برم سرکار درآمد داشته باشم

    و برای خونه ی پدرم کلی خرید کنم

    و با ماشین خودم تفریح ببرمشون

    و از لحاظ مالی کمکشون کنم

    و چی بهتر از این ک آدم از لحاظ مالی بتونه ب خانواده اش یا کسانی ک احتیاج دارن کمک کنه ؟

    و این نزدیک شدن ب خدا نیست پس چیه ؟

    همین الان بخاطر شرایط مالی بد

    آدم ب زمین و زمان فحش میده

    حتی کفر میگه خدا کو ؟ کجاست

    اگه خدا بود نمیذاشت ما زجر بکشیم

    اما اگر پول باشه چنین شرک و کفری وجود نداره ،

    و همیشه سپاسگزار خداونده ک هرچی دلش میخاد میخره میخوره میپوشه و سفر میره براحتی با بالاترین امکانات .

    من این باور را میپذیرم و قبولش دارم .

    نکته ای ک من از این فایل متوجه شدم

    دقیقه ی آخر استاد گفتن کامنت بزارید

    و از موفقیت و پیشرفت خودتون بزارید

    من ناخوداگاه گفتم من چرا هردفعه کامنت میزارم فرداش با تضاد روبرو میشم ؟ چرا هربار میام از رشد و پیشرفت کامنت میزارم فردا تضاد میبینم ؟

    همون لحظه زنگ تو گوشم خورد

    ببین این باورته ، این باور مخربی هست ک تو داری

    آره چون من باور کردم با بیان موفقیتهام اونو کمترش میکنم

    و همون لحظه دفترمو برداشتم باور درست را جایگزین کردم

    من با بیان موفقیت و پیشرفت های خودم فقط دارم بیشترش میکنم

    چون قانون جهان همینه

    چون در جهان هر چیز چیزی جذب کرد

    گرم گرمی را کشید و سرد سرد

    چون ما موجود فرکانسی هستیم

    و این از آگاهی بود ک امروز از این فایل به لطف خداوند بمن رسید .

    خداوندا سسپاسگزارم برای آگاهی و دیدگاه درست امروز بمن عطا کردی

    استاد سپاسگزارم از فایل بی نظیر شما .

    روز شمار تحول زندگی من

    روز بیست و پنجم

    1403/3/25

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      محمدرضا بهبودی گفته:
      مدت عضویت: 2365 روز

      سلام دوست عزیز

      امیدوارم حالتون عالی باشه بی قید و شرط

      سپاسگزارم از شما بخاطر کامنت زیبا و نکته داری ک نوشتید و معلومه ک توی این مسیر دارید فکر میکنید

      همین ک ی الگوی تکرار شونده ی زندگیتو پیدا کردید و سعی دارید برطرفش کنید بنظرم پیشرفت بزرگی هست چون همین الگوهای تکرار شونده مثل ی دست انداز توی مسیر پیشرفت ما هستن ک وقتی ما داریم خوب پیش می‌رویم و روی خودمون کار میکنیم ، اون وسطا پیداشون میشه و اولا سرعت مارو میگیرن و دوما باعث میشن اون زمان و انرژی ک این همه مدت صرف کردیم ی جورایی از بین بره و ب قول استاد مثل یو یو حرکت کنیم و باید دوباره انرژی و زمان بزاریم تا ب مسیر برگردیم و واقعاً تحسینتون میکنیم ک دارید روی خودتون خوب کار میکنید

      کامنت شما منو یاد اون جملاتی انداخت ک منم بارها و بارها شنیدم و بارها و بارها بیشتر با خودم تکرار کردم

      چرا تکرار میکردم ؟

      چون من در شرایطی اون جملات رو می‌شنیدم ک خودمون هم وضعیت مالی خوبی نداشتیم و چون ثروتمند نبودیم ب همین دلیل با تکرار این حرف ها خودمون رو آرووم میکردیم ک : آره ، درست میگن ، چ فایده ک طرف انقدر پولداره ، ببین مرد خونواده چقدر با خونواده بد رفتاری می‌کنه و از وقتی پولدار شده بد اخلاق شده !

      ببین وضعشون خوبه اما کلی مریضی دارن و هر روز این پکترو اون دکتر میرن !

      چ فایده ، پولدارن اما بچه هامون یا بچه شون معتاده یا سرطان داره !

      و ….. الا ماشاالله از این حرف ها چقدر شنیدیم هر کدوم از ما انصافاً!؟

      خب معلومه ک نمیشه وضع مالی ما خوب باشه و آزادی مالی رو تجربه کنیم و این خیلی هم طبیعیه

      وقتی شما اون ترمز هارو گفتید ، منم یاد ی ترمزی افتادم

      یادمه وقتی پول میشمردیم ، بهمون میگفتن زیاد نشمار ، کم میشه !

      نمی‌دونم با کدوم منطقی ما این ترمز ها رو قبول کردیم ؟!

      اصلا قابل قبول نیستند بنظرم

      و این ترمزی ک گفتم دقیقاً برعکس قانون توجه هست

      یعنی قانون جهان اینکه : ب هر چیزی توجه کنی از اساس اون چیز وارد زندگیت میشه

      اما این ترمز دقیقاً عکس قانون هست

      و اینم قانون جهان هست ک : این انرژی هیچ فرم و شکل خاصی نداره و ب منم ک ب این انرژی شکل میدم با کانون توجه ام با باورهام و جهان اینطوری کار می‌کنه ک : هر چیزی رو ک بپذیریم برای ما ب همون شکل در میاد

      خدارو بی نهایت سپاسگزارم ک منو ب این مسیر الهی و زیبا هدایت کرد و اینکه ثروتمند شدن واقعاً باشکوه هست

      ثروتمند شدن واقعاً معنوی هست چون با ثروتمند شدن نعمت های بیشتری وارد زندگی مون میشه و اون وقت ما بیشتر سپاس گزاری خداوند هستیم و این یعنی بیشتر بیاد خداوند هستیم و این یعنی ما بیشتر ب خداوند نزدیک هستیم و فردی ک ب خداوند نزدیک تر میشه در واقع محبوب تر و عزیز تر میشه در نزد خداوند

      بازهم از شما دوست عزیز سپاسگزارم

      براتون بهترین هارو آرزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    Ramin گفته:
    مدت عضویت: 3347 روز

    سلام

    از فایل پر انگیزتون خیلی ممنون

    تو صحبتاتون به این نکته اشاره کردین که دوستان به شما زنگ می زنند تا گزارش موفقیتهاتون را به صورت سریال بشنوند ، خیلی لذت بخش و تاثیر گذار است ، بله واقعابه جای گوش دادن و دیدن سریالها و برنامه ها و داستانهایی که باورهامون را خراب می کنه میتونیم به داستانها یی با باور مثبت گوش داد که از بهترینهاش سریال موفقیت های عباسمنش است. اگه شما بتونین سریالی درست کنید (تاکید می کنم سریال) که مسیر زندگی شما و چگونگی تغییر باورها تون را به مردم دنیا نشون بده مطمئنم پر بیننده ترین و تاثیر گذار ترین و لذت بخش ترین سریال دنیا خواهد شد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    حسین رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 3352 روز

    استاد تو بی نظیری از وقتی با استاد عباس منش اشنا شدم از مدار صفر به مدار …. رسیدم،من که به فکر این بودم تا اخر سال اگه یک ملیون داشته باشم خرج تا اخر سالم میشه الان روزی یه ملیون میاد به حسابم ،همه اش هم از راهنمایی های استاد عزیز هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1642 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    روز یازدهم، روزشمار توانایی تشخیص اصل از فرع!

    یعنی اگه کل دنیا جمع میشدن که بهم ثابت کنن ثروتمند بودن کار معنوی هست وخدا هم دوست داره که ما ثروتمند بشیم! نمی تونستند منو در این حد که الان ماهاست متقاعد شدم ، متقاعد کنند.

    چرا میگم ماهاست متقاعد شدم، چون تا همین یکسال پیش اصلا نمی تونستم اینو بپذیرم، اینکه خدا دوست داره من ثروتمند بشم؟ خب پس چرا بهم نمیده اونقدری که بی نیاز باشم؟

    اما از وقتی به طور مرتب آموزه های شما رو با گوش دل شنیدم و کم کم بهش عمل کردم از وقتی از خداوند خواستم قلبم رو باز کنه تا با خوندن کتابش قرآن بفهمم که اصل واساس جهان برچه چیزهایی بنا شده و اصلا خواست خدا از منه بنده اش چیه؟

    از وقتی از شما یاد گرفتم کلام خدا در قرآن رو که خطاب به هر پیامبر ورسول فرستاده ای هست رو حرف خدا وخواسته ی خدا نسبت به خودم و خطاب به خودم در نظر بگیرم، دیدم ای وای بر من، الحق که خطاء،واشتباه بود تمام باورهام در مورد ثروت و اصلا همه چیز…

    اینکه خدا میگه بهشت رو با اون مشخصات عالی و مثالهای شگفت انگیز وخواستنی برای نیکان و خودمراقبان در نظر گرفتم، این خودش یه اصل بود یه اصل هست یه کد بود یه نشونه واضح، که آره همسر زیبا ونیکو وفادار و غذاهای خوشمزه و میوه ها و رودها وباغ وبستانها و خانه های زیبا و لباسهای زیبا و زیورالات و بی نیازی از هر نیازی، اینها همه بخش مهمی از خواسته یک انسان هست که می تونه از طرف مخلوقش بهش عطاء بشه، اماده ودر دسترس، وصد البته برای خودمراقبان ویکتاپرستان وکسانیکه در مسیر درستی وراستی گام برمیدارند و همیشه دنبال نیکی و خوبی هستند…

    خب همین اصله دیگه، یعنی منه خدا میگم اینا خوبه، اینا پاداشه، این لذت بخشه، من از قبل همشون رو در اختیارت قرار دادم بیشتر از اونم بهت عطاء میکنم( شما را می افزاییم) اما به شرطها وشروطه ها…

    اینکه تنها مرا بپرستی وتنها از من یاری بخواهی…

    داشته هات رو ببین، قدردانشون باش، بیشترش میکنم..

    خوبیها وجمال و عاطفه وعشق همسرت رو زیاد میکنم…

    مال واولاد و اموالت رو زیاد می کنم..

    عزت وآبرو ونام نیکت رو زیاد میکنم..

    تا تو با داشتن این نعمتها جهان مادی رو گسترش بدی وباعث آبادانیش بشی و کاری کنی جهان از هر نظر جای بهتری برای زندگی کردن خودت ودیگران باشه…

    ختم کلام، شما بارها وبارها این اصل رو به صورتهای مختلف بهمون آموزش دادید و با عملکرد به این اصل شواهد ونتایج هم از راه رسیدند..

    ونتایج در کنار هم باعث تقویت ایمانمون شد و ایمان بیشترخیر وسعاوت بیشتری رو به سمتون هدایت کرد.

    و این یعنی آدمی با باورهاش،وچیزیکه بهش یقین داره ونسبت به اون باور رفتار میکنه ، زندگیشو هرطور که میخواد داره شکل میده…

    اینکه خداوند بیشتر از هرکسی دوست داره ما ثروتمند باشیم تا هم خودمون از اون ثروت استفاده کنیم و هم بتونیم باهاش باعث گسترش جهان بشیم، زیباترین وکاربردیترین جمله ای بود که باعث شد مسیر باورها وبعد مسیر زندگیم به سمت خوشبختی بیشتر سرازیر باشه.

    دوستتون دارم استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    سهیلا راد گفته:
    مدت عضویت: 681 روز

    به نام خدای مهربون من

    درود خدمت استاد و همه دوستان

    روز 25م سفر من

    روز 25 سفرمه اما نمیدونم چندروزه که شروعش کردم چون گاها روی بعضی فایلا دوسه روز میموندم.

    اما همرو با دقت گوش دادم و این 25 مین کامنتیه که اینجا به اشتراک میذارم.

    استاد عزیزم

    یبار دیگه هم کامنت گذاشتم و قسم خوردم و گفتم که به خدا این مسیر حق و درسته.

    اما اینبار با نتایج بزرگ تر و قوی تر اومدم تا محکم تر ثابتش کنم اول به خودم و بعد به بقیه.

    تو کامنتای قبلیم نوشتم که ماشین میخوام وامم در نمیاد ولی میسپارم به خدا شاید از راه قشنگتری میخاد بهم برسونه که میتونید برید و کامنتمو پیدا کنید و بخونید.

    خدای عزیزم امروز بعد از 8 9 ماه بی وسیله بودن امشب به من هدیه شو داد و صاحب ماشین شدم.

    چقدر قشنگه خدایا

    و قشنگ تر ازون که استاد میگن همیشه اگه میخواید مطمن بشید انتخاب و مسیرتون درسته ببینید که ایا اون مسیر راحت و لذت بخشه ؟یا سخت و دشوار؟

    پس جریان ماشین دار شدنمون رو مینویسم که هم خودم یادم بمونه هم بتونم ایمانتون رو قوی کنم.

    ما تصمیم داشتیم ماشین بخریم به کمک وام ازدواجمون

    اما هیچ جوری موفق به ثبت نام وام نمیشدیم و همیشه سایت بسته بود و یا بانکا ظرفیت نمیدادن

    که خب نمیدونم روز چندم سفرنامه بود اما من کامنت گذاشتم و گفتم خدایا من دست تورو نمیبندم شاید قراره از یه طریق دیگه به من بدی

    و تو همین سفر و هدایت ها بود که حدود 100 ملیون از مادرم هدیه گرفتم.(شاید باورش سخت باشه اما وقتی هدایت میشید اینجور ورودی ها براتون پیش میاد)

    و کمی هم طلا داشتم و از همسرم خاستم که با همین پولا یه ماشین مدل پایین تر تهیه کنیم اما ته دلم به ماشین مدل پایین راضی نبود چون قبلا ماشینای خوب سوار میشدیم

    و خیلی اتفاقی همسرم چندروز پیش یکی از همسایه های قدیمیشون که اقای سن بالایی هم هستن میبینه و بهش میگه ک اره دنبال ماشین هستم و فعلا پولم جور نیس و این چیزا و این جریان میگذره

    تا اینکه دیروز همون اقا بهش زنگ میزنه و میگه من ماشین جدید خریدم و میخام ماشین قبلیمو بفروشم و میخوای بخری؟همسرمم قبول نمیکنه چون پول فعلی ما از نصف قیمت اون ماشین هم کمتر بود

    و ایشون میگن اشکالی نداره هر وقت داشتی بده من چون نمیخام بچه هام این ماشینو سوار بشن و فردا هم دارم میرم سفر همین امروز میخام بفروشمش و الان هرجا هستی بگو بیام قولنامه بنویسیم و ماشینو واست بیارم!!!!!

    خدای من

    راه خدایی ینی این

    مسیر درست الهیی ینی این

    چقدر راحت شد همه چیز

    خودش زنگ زد

    خودش اورد

    پول نخواست

    مگه میشههههه؟

    قربونت برم خدای عزیزم

    چقدر دیر پیدات کردم

    چقدر الکی خودمو خسته میکردم

    من کافیه از تو بخوام

    تو مثل این ماشین واسم میاری در خونه

    چقدر رحمانی

    چقدر رزاقی

    و یه نکته دیگه ازین موضوع یاد گرفتم

    این اقایی ک ماشینو به ما دادند بسیار ثروتمند هستن و حتی مدرسه ساختن

    من امشب علاوه بر اینکه از خدای خودم هزار بار سپاسگذاری کردم کلی واسه ایشون دعا کردم و اگر این اقا ثروتمند نبود هیچوقت نمیتونس این ماشینو با این شرایط راحت به ما بده و در قید پول نباشه و دل ما دوتا جوونو اول زندگیمون اینقدر شاد کنه و دعای خیر مارو داشته باشه

    اگر ثروتمند نبود نمیتونست مدرسه بسازه

    پس ثروت معنوی ترین چیز دنیاست

    خدایا ممنونم ازت بابت هزاران نعمتی که به من هدیه کردی

    ازت ارامش میخوام

    ثروت میخام

    سلامتی

    و عشق

    و منو همیشه تو همین مسیر هدایتت حفظ کنی

    خدای عزیزم

    تنها تورا میپرستم

    و تنها از تو یاری میجویم

    مارا به راه راست هدایت کن

    راه کسانی که به آنها نعمت بخشیدی

    و نه گمراهان!

    و باور زیبا و درستی که اخر این فایل یاد گرفتم

    برعکس و متضاد با باور زشت چشم زخم هست که ما یاد گرفتیم تا امروز ک خوشیاتو پنهون کن از دستاوردهات نگو که چشت میزنن و بدبخت میشی

    و استاد عزیزم چقدر برعکسشو قشنگ گفت

    جهانی که با توجه به هرچیزی همونو برات میاره

    چرا من از دستاورد هام نگم که از همونا دوباره بهم بده ؟

    من میگم تا بیشتر بشن

    مینویسم تا بقیه لذت ببرن و هدایت بشن

    من در پناه امن خداوندم

    بهترین ها واسم اتفاق میفته همیشه

    امیدوارم تونسته باشم حستونو خوب‌کنم

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    User گفته:
    مدت عضویت: 1571 روز

    سلام

    روز 25 ام

    در مورد این باور که با ثروتمند شدن از خدا دور میشم، نمیدونم‌چرا دارم انکارش میکنم که من این باور رو دارم اما با تمام وجودم قبلا نفرت از ثروتمندارو حس کردم. چندین و چند بار با خودمون تکرار کردیم به ثروتش نیست که بی فرهنگه، نفهمه، ناآگاه و ندید بدید و تازه به دوران رسیده است. چقد از تازه به دوران رسیده دیده شدن وحشت دارم و با تمام وجودم ناخودآگاه نمیخام ثروتمند بشم که تازه بدوران دیده نشم چون پدر و پدربزگهای من فقیر بودن و ثروتمند شدن من، یعنی کسی که تازه به دوران رسیده در حالیکه بقیه نسل در نسل ثروتمندن و هزار پله از من جلوان. (مقایسه سم است)

    باور بعدی که نمیذاره ثروتمند شم، اینکه با ثروتمند شدن، هرکه بامش بیش برفش بیش میشه.. و منم حوصله برف و بام رو ندارم پس بذار تو همین غار فقرم بپوسم.

    باور بعدی که نمیدونم چیه اما باعث شده هربار من یه مقدار پولی هرچند خیلی کم‌بدستم بیاد، اون پول برا چیزی که اصلا باب میلم نبوده خرج بشه. یا برخلاف میلم فقط بخاطر اینکه آدم خوبی دیده بشم، به کسی دادمش.

    به شدت باور عدم لیاقت و کمبود در وجودم ریشه داده. اینو خیلی خوب میدونم. اما دونستش و افتخار به اینکه میدونمش دردی رو دعوا نمیکنه. خدایا میخام باور لیاقت و فراوانی بسازم، کمکم کن.

    باور کمبود از من یک آدم خیلی خسیس ساخته که حتی در استفاده از پیش افتاده ترین چیزها هم خساست به خرج میدم و با نقاب صرفه جویی خودمو توجیح میکنم.

    من خیلی طمعکارم و به خاطر 2 قرون حاضرم خودمو تو سختی بندازم.

    چه جالب که نمیخام ثروتمند بشم که تو دردسر نیفتم اما رنج و دردسرهای طمعکاری رو چشم بسته قبول میکنم.

    تو این یک هفته، جنگ روانی خیلی سختی رو با کمال طلبی، کار کردن روی خودم و ضرب در صفر کردن تلاشهام گذروندم. بقدری که هزار بار تصمیم میگرفتم این سفرنامه رو نصفه رها کنم و برم دنبال دوره‌ای که خریدم و روی خودم کار کنم. شیطان رجیم هی میگفت کامنت نوشتن تو اونجا هیچ نفعی برات نداره فقط داری به امتیاز سایت کمک میکنی. هی میگفت ولش کن این سفرنامه رو، صبر کن تبلتت که رسید اونجا قشنگ همه فایلها رو سیو میکنی و از اول شروع میکنی و خیلی کامل پیش میری.

    خوشحالم که بعد از ده روز جنگ، پیروز شدم و دارم کامنت مینویسم. و این فایل رو مثل آقای عطاروشن که گفته بودن خودشون فایلها رو ویرایش میکردن و جاهایی که استاد از باورهای خوب صحبت میکردند رو چندین و چند بار روی تکرار میزدن، منم ویرایشش کردم اونجوری که دوست داشتم.

    به حرف شیطانم گوش دادم البته اون میخاست من صبر کنم و بعدا سر فرصت اون ایدهای کمال گرایی شو عملی کنم، ولی من درجا عملیش کردم و الان میتونم پیروزمندانه بهش بخندم.

    ایده هاش این بود که، صبر کن تبلت که خریدی، قشنگ از اول این سفرنامه رو شروع کن، فایلها رو ویرایش کن بعد، مقالات استاد رو بهشون اضافه کن و چندتا کامنتم که به دلت نشسته رو هم اضافه کن و کامنتم ثبت کن. اینجوری یه فایل کامل از هر روز سفرنامه داری و نیاز نیست هی بری بگردی. خیلی حرفش منطقی و دلنشین بود، اما میگفت صبر کن الان انجامش نده، الان وقتش نیست.

    اما من صبر نکردم، سریع شروع کردم، به ویرایش فایل و تکرار باورهایی که استاد میگن، اما شیطان که بیکار نمیشنیه بلاخره حقوق میگیره باید کار کنه، به محض اینکه دید من شروع کردم به ویرایش، گفت چه کاریه داری رو این فایل رایگان وقت میذاری، برو اون دوره رو که خریدی رو کار کن. این سفرنامه رو ولش کن. خیلی حالمو بد میکرد هی تسلیمش میشدم، اما امروز بلاخره تموم کردم ویرایشش رو. و انشالله آرام آرام همه فایلها رو اونجوری که دوست دارم تکرار میکنم.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      User گفته:
      مدت عضویت: 1475 روز

      سلام خدمت استاد عزیزم و همه دوستان قشنگم

      خواهر عزیزم،مریم جان دلِ من،نمیدونم تا حالا توی این سایت کسی برای خواهرش کامنت گذاشته یا نه،قطعا گذاشته اما من ندیدم،اما چه کار خوبی کردی که سفرنامه را ادامه دادی من همه کامنت های تو رو در سفرنامه خوندم و از تک تک شون لذت بردم،تو‌ رو جز اعضای مورد علاقه ام سیو کردم و همیشه میام به پیجت سر میزنم تا ببینم اگه کامنت جدیدی گذاشتی جرعه جرعه با لذت تمام به سلولهای وجودم بدم،میدانم که میتوانم گزینه ایمیل را فعال کنم اما اینجوری برام قشنگتره،چقدر بهت افتخار میکنم که تسلیم نجوای شیطان نشدی،و چه باور عمیقی پیدا کردی،تازه به دوران رسیده،چقدر ما عوض شدیم یادمه شاید همین 5 سال پیش بود ما ادمها را بخاطر تازه به دوران رسیده بودنشان مسخره میکردیم،خدایا شکر که نور اگاهی را برما تاباندی،بعد خوندن کامنتت و لغت تازه به دوران رسیده دیدم که چقدر من از این لغت میترسیدم،از اینکه تازه به دوران رسیده دیده شوم اما همین لحظه میدونی چی بهم الهام شد،اینکه اتفاقا چقدر خوب که تازه به دوران رسیده باشم،چقدر خوب که اجدادم فقیر باشن و من ثروتمند باشم،این یعنی من قوی هستم،یعنی خدا هست و همه غیر ممکن های ذهت رو ممکن میکند،همانجور که در شعاع یک کیلومتری فامیل ما،ادم هایی که نزدیکمان بودند کسی مهاجرت نکرده،اما تو مهاجرت کردی،تازه به دوران رسیده اتفاقا خوب است یعنی نمیترسم یعنی اگه دوباره صفر بشم اتفاقی نمی افته استاد همیشه میگن وقتی یک بار تونستی یعنی بازم میتونی،با خوندن کامنتت اصلا تصمیم گرفتم افتخار کنم که تازه به دوران رسیده هستیم،خیلی هم عالی است،یعنی با قدرت خدای متعالمان تونستیم از هیچ به اینجا برسیم،یعنی میشود همانطور که الانِ ما هیچ ربطی به کودکی مان ندارد ما دوباره میسازیم تا در آینده ای نه چندان دور بگیم الانمون هیچ ربطی به چندسال قبلمون نداره،چقدر استاد شایسته قشنگ گفتن که ما ادم ها در شهرهای متفاوت زندگی نمیکنیم،ما در فرکانس های متفاوت زندگی میکنیم،درسته الان هزاران فرسنگ ازت دورم اما از همیشه بهت نزدیکم

      در مورد باور اینکه ثروتمند بشم به زحمت میفتم یاد اون جمله استاد افتادم که میگن ادم فقیر میگه اول کدوم بدهی ام رو بدم ادم ثروتمند میگه اول کدوم پروژه مالی و خلق ثروت رو شروع کنم،همه این باورها رو منم دارم و بهت افتخار میکنم که اینقدر عالی و دقیق اینها رو پیدا کردی،خدا رو هزاران بار شکر بخاطر آشنایی مون با این سایت و استاد عزیزمون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        User گفته:
        مدت عضویت: 1571 روز

        چه لذتی بردم باجی از کامنتت. چه ایده قشنگی که بهم پاسخ نوشتی…

        چقدر عالی تازه به دوران رسیده رو منطقی کردی به ذهنم. وقتی از بعد قدرتم به همه چیز نگاه میکنم، همه چیزای منفی، رنگ میبازن برام.

        بار اول که کامنت رو خوندم، ذهنم تو شوک بود نمیخاست لذتو قبول کنه اما انگار چاره ای نداشت. بار دوم که خوندم شروع کرد به زمزمه. اما صداش خیلی خیلی ضعیف بود نشنیدم اصلا ولی حس بد رو ایجاد کرد، اما نمیخام بهش میدان بدم حتی نمیخام ببینم چی میگه. فقط میخام تکرار کنم اینکه من مثل اجدادم نیستم و تازه شروع کردم به پیشرفت، افتخارم داره.تسلیم نشدن ما به شرایط افتخار داره. ایمان تازه ریشه داده ی ما افتخار داره. ندید بدید بودن ما افتخار داره. ندید بدید بودن یعنی ما جسارت تجربه کردن ناشناخته ها رو داریم. آفرین بهت باجی که اینقدر قشنگ منطقی کردی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      ریحانه رحمتی گفته:
      مدت عضویت: 1476 روز

      مریم جان عزیز ممنونم به خاطر کامنت بسیار زیبات و اینکه باور اشتباهت رو برامون به اشتراک گذاشتی

      دقیقا یکی از طلسم های خودم رو از کامنت شما پیدا کردم . تازه به دوران رسیده

      این جمله رو بارها من قبلا به کسانی که به ثروت رسیده بودند میگفتم و ناخودآگاه من هم از اینکه دیگران این حرف رو راجبه من بزنند میترسیدم ، چون خودم گفته بودم . الله اکبر

      و الان بهش آگاه شدم

      ممنونم عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: