کلیپ انگیزشی شماره ۳ | استاد عباس منش - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

کلیپ انگیزشی

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری کلیپ انگیزشی شماره ۳ | استاد عباس منش
    16MB
    6 دقیقه
  • فایل صوتی کلیپ انگیزشی شماره ۳ | استاد عباس منش
    3MB
    6 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1372 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الیس گفته:
    مدت عضویت: 1709 روز

    نام الله یکتا

    سلامم سلاممماستاد عزیزم و مریم جونم

    و سلام به دوستان هم فرکانسم

    روز هشتم از روز رشما تحویل زندگی من

    استادددد این فایل بی نظیرترینه امروز چندین بار گوش دادم و انگیزمو برای ادامه مسیرم بالاتر برد و احساس خوبم رو چندین برابر خوب تر کرد

    خدای من بی نهایتتت سپاسگزارممم بابت این سایت با ارزش و فایل های بی نظیرش

    اولین قدم برای تغییر پذیرفتن تمام مسئولیت زندگیم

    اگر بخوام منتظر کسی باشم هیچوقت به یک جایی نمیرسم هیچوقت به موفقیت نمیرسم هیچوقت به ثروت نمیرسم

    وقتی حرکت میکنم تلاش میکنم قدم برامیدارم برای هدفم نیروهای غیبی به کمکم میان

    شرایط آدم ها و اتفاقاتی که میتونن منو به هدفم برسونن به سراغم میان

    البته اگر با ایمان حرکت کنم و منتظر هیچکس نباشم…

    وقتی شروع کردم به روز شمار تحویل زندگی من برای خودم هدف تعیین کردم هدفم این بود که روی باورهام افکارم شخصیتم به صورت لیرزی کار کنم و به خودم تعهد دادم الان که روز هشتم هستم

    هر روز بهتر از دیروز خودم هستم

    عملگراتر شدم

    هر روز در هر فایل روز شمار رد پای خودم رو به جا میزارم

    مهربونتر شدم

    اخلاقم خیلی یهتر شده

    آرامش دورنیم خیلی بیشتر شده

    صبورتر شدم

    با ایمان تر شدم

    هر روزم رو هدفمندانه زندگی میکنم

    هر روز احساسم از دیروزم بهتر و بهتر میشه

    کارهامو به موقع انجام میدم

    مدارم رفته بالاتر حسش میکنم

    اعتماد به نفسم و عزت نفسم رفته بالاتر

    روابطم خیلی بهتر شده

    خیلی بهتر دارم ارتباط برا قرار میکنم

    در کنترل ورودی های ذهنم خیلی بهتر شدم دارم تکاملمو طی میکنم

    بیشتر تحسین میکنم افراد موفق رو

    بیشتر خودمو دوست دارم و تحسین میکنم خودمو هر روزم بهتر از دیروزم هستم

    زندگی ارزششو داره من فقط یک بار به دنیا میخوام توری زندگی میکنم که به خودم افتخار کنم تا خدا به من افتخار کنه بگه به به بنده خوب من

    توری زندگی میکنم که موقع مرگم حسرت هیچ چیزی رو نخورم

    من نمیخوام جزو آدمهای معمولی باشم و یک زندگی معمولی داشته باشم

    من میخوام جزو آدمهای موفق و ثروتمند باشم و یک زندگی بی نظیری رو داشته باشم و دنیای که توش زندگی میکنم میخوام تجربش کنم لذت ببرم از تک به تک زندگیم

    المیرا

    یادت باشه که باید بزرگ فکر کنی ولی کوچک شروع کنی

    قدم‌های کوچک تو رو به هر خواسته ای میرسونه

    استاد جونم و مریم جانم عاشقتونم

    در پناه الله یکتا باشید❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    ساحل آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1722 روز

    به نام خدای مهربان

    کلیپ انگیزشی شماره 3🪴

    من باید به دنبال دلایل قطعی و محکم برای اهدافم باشم تا بتونم اونارو تحقق ببخشم

    من باید اهدافم رو از فضای ذهنم به تصمیمی در دفترچه اهدافم منتقل کنم و برای تحقق شون هر روز قدمی بردارم

    من میتونم از پشت تصمیم های گرفته شده اما اجرا نشده بیرون بیام

    من میتونم دلایل خودمو برای تحقق اهدافم پیدا کنم و با اون دلایل سرنوشتم رو طراحی کنم

    باید به اهدافی که میخوام محقق کنم و قلبم رو سرشار از عشق میکنه، فکر کنم

    به شرایطی که میخوام داشته باشم و وجودمو سرشار میکنه، فکر کنم

    به آدمی که میخوام باشم و وجودمو گرسنه برداشتن قدمی برای تبدیل شدن به این فرد میکنه فکر کنم و متعهد بشم که هر روز براش قدمی بردارم

    چون بدون تعهد هرگز تغییر ایجاد نمیشه تعهدی که غیر قابل مذاکره باشه و هیچ بهونه ای نتونه اون تعهد رو به تعویق بندازه یا از درجه اهمیتش کم کنه

    باید هرروز جزئیات قدمی که برداشتم رو در دفترم بنویسم تا انرژی به خاطر آوردن جزئیات قدمی که هر روز بر میدارم، انگیزه و ایمان و شور و اشتیاقمو برای برداشتن قدم فردا تغذیه کنه

    همیشه از خودم سوال کنم که زندگیم همون چیزیه که میخوام؟؟

    چقدر تونستم خواسته هامو محقق کنم؟

    باید حتما توی زندگیم هدف داشته باشم هدف و خواسته هایی واضح و مشخص

    باید خودمو تو آینده، یعنی وقتی به خواسته ها و اهدافم رسیدم ببینم و اونقدر این کارو تکرار کنم تا باور کنم که به خواسته هام میرسم

    مهم نیست که اهدافم چقدر بزرگ باشه

    برای رسیدن به اهدافم نیازی نیست که کارهای عجیب و غریب یا بزرگی انجام بدم فقط باید قدم‌های کوچک اما متوالی رو بردارم

    باید بزرگ فکر کنم ولی کوچک شروع کنم قدم های کوچیک منو به هر خواسته‌ای میرسونه

    من میتونم تک تک موانع رسیدن به اهدافم رو از درونم بیرون بکشم واز سر راهم بردارم

    تنها کسی که میتونه جلوی منو بگیره خودم هستم هیچ دشمنی بیرون از من وجود نداره تنها کسی که میتونه بهم کمک کنه خودمم، هیچ دوستی بیرون از من وجود نداره

    من همه اون چیزایی که برای رسیدن به اهدافم میخوام همین الان پیشمه

    همه اون چیزایی رو که نیاز دارم همین الان دارم

    من هیچ وقت منتظر نمیمونم تا همه شرایط مهیا بشه بعد حرکت کنم چون هیچ وقت این اتفاق نمیفته

    من باور دارم که اگه حرکت کنم همه چیز خوب و عالی میشه، همه چیز برام فراهم میشه،

    من آماده شروع برای تغییر و ساختن یک زندگی جدید هستم

    پس شروع میکنم هر روز کتاب میخونم، پیاده روی میکنم، با خدا مناجات میکنم

    یادم باشه هیچکس کامل نیست

    من همین الان هم فوق العاده ام

    من همین الان هم بهترینم

    من میتونم با ایمان حرکت کنم و خیلی چیزارو به دست بیارم

    من هیچ وقت به دنبال بهونه و توجیه نمیرم حرکت میکنم و گام های کوچیک اما متوالی رو برمیدارم

    خیلی از افراد ایمانشون رو از دست دادن و حرکت نمیکنن، چون خودشون رو باور ندارن، خدا رو باور ندارن و به دنبال رشد و پیشرفت نیستن

    پس نباید مثل افرادی باشم که ایمان شون رو از دست دادن و حرکت نمیکنن

    من خودمو باور دارم، من خدا رو باور دارم من به دنبال رشد و پیشرفتم

    من با افرادی که باعث ضعفم میشن ارتباط برقرار نمیکنم

    اگه هدفی نداشته باشم که به سمتش حرکت کنم روحیم نابود میشه

    وقتی حرکت کنم تا به هدفم برسم

    وقتی صبح ها زودتر بیدار میشم و شب ها دیرتر میخوابم

    اون وقته که دارم واقعاً طعم یک زندگی واقعی رو میچشم

    اگه این کارها رو انجام ندم اون وقت یه مرده ای هستم که فقط دارم نفس میکشم

    وقتی به هر کدوم از اهداف و خواسته هام برسم استعدادهای بیشتری درونم شکوفا میشه

    قدرت هایی درون خودم پیدا می‌کنم که قبلاً نمیدونستم اونا رو دارم

    با رسیدن به اهداف و خواسته هام شخصیتم تغییر میکنه، به قدرتهام پی میبرم، اعتماد به نفسم بیشتر میشه

    و این یعنی خوشبختی

    پس مهمترین تصمیم زندگیم رو بگیرم

    اینکه میخوام معمولی باشم یا عالی؟؟

    اینکه میخوام جز کدوم دسته از آدم ها باشم؟

    چند تا دلیل برای رسیدن به اهدافم پیدا کنم و براشون حرکت کنم

    هرچقدر بتونم دلیل بیشتری داشته باشم انرژی بیشتری برای رسیدن به اهداف و خواسته هام پیدا می کنم

    اگه اون جایی که باید باشم نیستم، اگه از وضعیتم راضی نیستم، این موضوع ربطی به خانواده و دولت، شهر، رئیس و کارمندم نداره و این فقط به خاطر خودمه

    اگه برای رسیدن به اهدافم حرکت نکنم اون وقت مجبور میشم که ابزاری باشم برای اینکه دیگران به خواسته هاشون برسن بعضی موقع ها مسیر رسیدن به اهداف و خواسته هام اوضاع سخت میشه، ولی باید بدونم که این مسائل و سختی ها جزئی از زندگین

    اومدن تا منو به خواسته هام برسونن، اومدن تا بتونم خواسته هام رو واضح تر بشناسم، سختی‌ها و رنج‌ها دوست منن

    بزرگترین پیشرفت‌ها زمانی به وجود اومدن که با تمام وجود به مشکل و رنج برخورد می‌کنیم

    اونها نقاط عطف میشن و باعث رشد و پیشرفت و حرکت ما میشن

    اگه همه چیز بر وفق مرادم باشه هیچ وقت حرکت نمیکنم، مثل یه مرداب متعفن و فاسد میشم،

    باید مثل یک رود جاری باشم و حرکت کنم وقتی هم به سنگ ها و موانع اطرافم برخورد کردم و زخمی شدم، هیچ وقت ناامید نشم اگر هم خسته شدم، هیچ وقت نشینم گریه کنم، افسرده نشم،

    اگر هم عصبانی شدم، هیچ وقت توی خشم باقی نمونم و بازم حرکت کنم

    نفر آخر بودن، تنبل بودن، فقیر بودن، بدبخت بودن، خیلی راحته،

    ولی من به دنیا نیومدم فقیر باشم، به دنیا نیومدم که بدبخت و ضعیف باشم، من میتونم از هر لحظه برای حرکت و خوشبختی استفاده کنم و اصلا هم مهم نیست که قبلاً چه کسی بودم

    من میتونم از همین الان شروع کنم و همه چیزو تغییر بدم، هیچکس غیر از خودم مسئول زندگی من نیست

    نه پدر و مادرم، نه دولت، نه هیچ کس دیگه ای

    برای تغییر همه زندگیم اولین قدم اینه که تمام مسئولیت زندگیم رو بپذیرم

    من مسئولیت تمام اتفاقات و شرایط زندگیم رو می پذیرم

    من هیچ وقت منتظر کسی نمیمونم تا به جایی برسم، خودم حرکت میکنم

    چون وقتی حرکت کنم نیروهای غیبی به کمکم میان

    شرایط و اتفاقات و آدم هایی که میتونن منو به هدفم برسونن به سراغم میان

    پس من با ایمان حرکت می کنم و منتظر کسی نمیمونم

    باید به دنبال یه چالشِ جدید باشم

    هر روزبه دنبال یاد گرفتن یه مهارت تازه باشم

    هر روز بخوام کمی بهتر از دیروزم باشم

    کمی صبورتر، بخشنده‌تر، مهربون تر و با ایمان تر

    من فقط یه بار به دنیا میام پس طوری زندگی کنم که به خودم افتخار کنم، تا خدا هم بهم افتخار کنه

    طوری زندگی کنم که موقع مردن حسرت چیزی رو نخورم

    هر لحظه ممکنه این فرصت رو از دست بدم پس هیچ زمانی رو به بطالت نگذرونم

    پس خوب زندگی کنم و زمین رو جای بهتری برای زندگی دیگران کنم

    من میتونم در هر لحظه با کنترل کانون توجهم، با یافتن حتی کوچکترین نکات مثبت خودم و کمترین توانایی هام احساس خوب رو در خودم ایجاد کنم و از اونا نردبانی برای ترقی بسازم

    🪴

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    امیر آهنگری گفته:
    مدت عضویت: 1744 روز

    ب نام الله مهربان

    سلام ب استاد و سلام ب همه

    وای که خدای من چقد من کلیپو دوست دارم و توی گالری دارمش

    و خیلی خیلی نگاش میکنن

    ثانیه ب ثانیش مهم یادم خاستم بنویسم کامنت بزارم همیمجا یک ساعت طول کشید

    اینقد نکاتش عالیه

    و امروز در روز شمار دیدم

    و وقتی توی دوره دوازده قدم داستان تولید این فایل گفتید حس من ب این فایل چن صد برابر شد

    اینقد مهمه الان واقعن نمیدونم کدوم نکاتشو اینجا بنویسم

    وقتی ب هر کدوم از اهدافت میرسی قدرتهایی درونت شناسی میکنی که باورش نداشتی استعداد ها درونت شکوفا میشه

    و چقد اعتماد ب نفسم زیاد شد

    و تصمیم گرفتم عالی باشم

    همین جا همزنمانی شد و‌نوشتم

    و چقد از وقتی ب هدفم رسیدم واقعن قدرت درونی خودم شناختم چقد ب اسمون چسبیدم وقتی وزنمو کم مردم و هدفم تیک خورد

    وقتی حرکت کنی نیروهای غیبی ب سراغت میاد البته اگه با ایمان حرکت کنی

    چقد فوقالعادس این فایل خدا

    و اینو با قاطیعت بگم با گوش دادن ادم متوجه نمیشه

    فقط با نوشتن ادم متوجه میشه اینقد نکاتش زیاده

    آرزوی سلامتی شادی ثروت حال خوب هدایت الله برای همه دارم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1239 روز

    سلام بر استاد مهربان

    درود بر دوستا خوبم

    چقدر این فایل عالی بود

    از خودم بپرسم که چقدر از خواسته های من محقق شده است

    فقط باید قدم های کوچک بردارم اما با متوالی شدن این قدم ها به آرزوهای بزرگ خودم خواهم رسید

    من اگر حرکت کنم همه چیز برایم عالی می شود

    حتی با شروع کردن خواندن روزی یک صفحه کتاب

    ایمان داشته باشم موفق خواهم بود

    دنبال چیزهایی باشم که به آن علاقه دارم

    برای رسیدن به خواسته ها و اهداف خودم تلاش کنم و دنبال حرکت باشم

    من باید تصمیم بگیرم

    دلیل برای رسیدن به خواسته های خوددم داشته باشم

    بجای اینکه ابزار باشم برای رسیدن دیگران خودم پله موفقیت و تری باشم برای خودم

    من به دنیا آمده ام تا خوسبخت باشم

    من به دنیا آمده ام با به خواسته ها و اهداف خودم برسم

    من در این دنیا آمده ام که بهترین خودم باشم

    واقعا فایلی عالی و پر از نکته بود

    ممنونم استاد جان

    سپاس از خدای خوب خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1649 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم سلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    روز هشتم تحول زندگی من

    باور همین دوجمله که هیچ دشمنی بیرون از تووجود نداره، وهیچ دوستی بیرون از تو وجود نداره، خودش باعث میشه که آدم تمام مسئولییت حال واحوالش رو به عهده بگیره،

    واقعا اگه من به خودشناسی رسیده باشم و افکار واحساساتم رو به خوبی بشناسم حتی حواسم به عملکرد جسمم هم باشه، ومتوجه باشم درونم چی میگذره، خودم رو درک کنم بپذیرم ودر مواقع درد ورنج خودم رو درمان کنم به موقعه و موقعه شادی ونشاط اون احساسات نابم رو باهرکس وهرچیزی که باهاش در ارتباطم باکل جهان به اشتراک بذارم، دیگه چه قدرتی بیرون از من می تونه روی من تاثیر بذاره؟!

    ولی خب اینا تو حرف قشنگه وتو عمل سخت، چون سالها تحت تاثیر اونچیزهایی که وارد ذهنم شده وروح وروانم واحساساتم باهاش درگیر بوده واونا رو پذیرفته وشده باوری قوی توی وجودم، حالا خیلی سخت بخوام به خودم بقبولونم که همه چیز دست خودمه، واین من هستم که صاحب اختیار افکار واحساساتم هستم..

    بارها شده برام درگیری ذهنی به وجود اومده ،مثلا یکی از عزیزانم حرفی زده، قضاوتی کرده در موردم که سخت آزرده شدم، به اومدم به خودم گفتم خب ازش چه توقعه ای داری؟ اون شخص هم مثل گذشته ی تو ، الان توی نااگاهی ونادانی داره به سر میبره، یادت باشه توهم یه روزی چنین عادات واخلاقی داشتی، اینهارو که به خودم میگم خیلی آروم میشم، وسعی میکنم که کانون توجه ام رو بذارم روی مثبتهای اون شخص، یا اشخاص، یا شرایطی که پیش اومده، من از شما استاد عزیزم یاد گرفتم حتی تو بدترین شرایط یه چیز مثبت ازش دربیارم وباهاش انگیزه بگیرم، وباهاش رد بشم اون تضاد، وبارها شده اینکارو کردم و ورق به نفع من برگشت و واقعا اون یه چیز کوچیک مثبتی که من بهش توجه کرده بودم تواون تضاد ویا شرایط بد، برام برکتی عظیم داشته وبه رشد من کمک کرده…

    ویه چیز دیگه که در گذشته نمی تونستم بپذیرم این بود که منم مقصر بودم ومدام مسائل ومشکلات پیش اومده رو مینداختم گردن این واون وشرایط، ولی همین قبول مسئولییت خودم باعث شده به اعمالم به افکارم وبه گفتارم توجه کنم، ببینم چه چیزی در من بوده که انعکاسش شده به وجود اومدن اون موضوع ومسئله که باعث رنجشم شده…

    وقتی سهم خودم رو می پذیرم خیلی آروم میشم، توی گذشته هم این اخلاق رو داشتم مثلا اگه می فهمیدم اشتباه کردم در مورد چیزی یا کسی در صدد جبران برمیومدم تا حالم خوب بشه، ولی خب از من کاری برنمی اومد بیشتر اوقات، چون اون شخص مقابل یا اون اشخاص نه تنها پذیرای عذرخواهی وجبران من نبودن بلکه بیشتر رو برمیگردوندن یا حق به جانب میشدن…

    اما مدتهاست از وقتی خداوند وعظمت وبزرگیشو درک کردم، فقط باخودش حرف میزنم واز خودش هدایت میخوام اینکه به شیوه های ناب خودش مسائلم رو حل وفصل کنه، تا صلح وآرامش وامنیت برقرار بشه توی درون وبیرون من…

    تاوقتی درون من آشوبه من بیرون رو هم پراز آشوب می بینم وجهانم سرار درد ورنج بی نهایته…

    ودرون من با قبول مسئولییت تمام تصمیماتی که میگیرم، و تمام حرفهایی که میزنم وتمام اعمالی که انجام میدم، به ارامش میرسه، چون هم درد در درون منه هم درمانش…

    واز طرفی یادگرفتم اون بیرون هیچکس دوست من نیست به این معنا که بیاد ومنو از رنجها نجات بده، مشکلات منو حل کنه، ویه جورایی منو خوشبخت وسعادتمند کنه، حتی پدرومادر ادم که نزدیکترین فرد هستند به ما، از جایی به بعد دیگه حتی مهرو محبت و آغوش وامنیت وجود پدرو مادر هم نمی تونه حس ارامش وخوشبختی رو به ادم بده، واینها همه نشون دهنده ی اینه که من فقط وفقط باید به منبع خودم وصل باشم، به خداوند…

    دوستی با خداوند ودر تعامل بودن با خداوند تنها راهیه که حس خوشبختی وارامش رو به آدم میده، به قول شما استاد عزیزم اون حس خوشبختی که توی بندرعباس توی اون شرایط مالی داشتید بی شک برابری میکرد با حس خوشبختی که توی فلوریدا توی اون خونه ی 8 اتاقه 550 متری با اونهمه امکانات، شایدم چه بسا اون حس ارامش وخوشبختی که توی بندرعباس بهش دست پیدا کرده بودید بعد دوستی وعشق ومودت با خداوند از الان هم که توی بهترین شرایط از هر نظر هستید خصوصا مالی بیشتر وبیشتر بوده…

    من این حسو باتمام وجودم درک میکنم، چون هم تو شرایط مالی بسیار بد بودم وهم توشرایط مالی بسیار عالی از هرجهت، هم توی بهترین شرایط عاطفی بودم وهم توشرایط بد عاطفی، ولی فقط وفقط یه چیز بهم حس خوشبختی وارامش وامنیت داده همیشه،اونم دوستی وعشق ومودتی بوده که بین خودم وخداوند برقرار بوده، گاهی این اواخر انقدر احساس خوشبختی داشتم که هرکسی منو میدید انقدر تعجب میکرد خصوصا افراد خانوادم که به زبون میاوردن چطور می تونی انقدر در ارامش باشی و امنیت و شادی، در صورتیکه مثلا ازدواج دومت باشکست رو برو شده، مثلا الان تو خونه ی اجاره ای هستی، مثلا کارو درآمدت اوکی نیست و….

    ولی من چون از قوانین جهان هستی اگاه شده بودم چون میدونستم هرشری وبدی بوده از سمت خودم بوده واز خداوند فقط بهم خیر رسیده وخوبی، چون میدونستم پا در مسیری گذاشتم که به شرط ایمان وتوکل، به شرط درستکاری وصداقت، به شرط پاکی دل، دیگه دنیام بهشته، خب دیگه چه دلیلی برای غمگینی من وجود داشته یا وجود خواهد داشت؟!

    وقتی من باخودم وبا جهانم در صلح هستم دیگه چی از بیرون می تونه منو آشوب کنه؟

    الان که دارم این دیدگاهو می نویسم، هنوزم به واسطه ی عادات قدیمی وته مونده ی باورهای اشتباه توی ذهنم گاهی یه استرس وآشوبی به پا میشه، ولی من دیگه ابزار دارم، من راهکار دارم، تمرین اهرم رنج ولذت، وبه محض انجامش ومرورش فقط توی چند دقیقه توی ذهنم، موضعه ام تغییر میکنه، اگه دراز کشیدم بلند میشم راه میرم، اگه شرایطش بود دوش میگیرم میرم پیاده روی، میرم خرید حتی گرفتن دوتا نون از نونوایی ، میام سایت و……

    ومدام فایلهای شما رو گوش میدم بی وقفه وپشت سرهم، واجازه نمیدم دیگه مثل گذشته شرایط بیرونی روی من تاثیر بذاره وحاکم زندگی من باشه…

    من فهمیدم در گذشته خودم بودم که به خودم ظلم میکردم، وحالا که یاد گرفتم خودم رو دوست داشته باشم جهان هم با من در صلح ودوستی هست واگر جایی کسی چیزی برخلاف من باشه وبرضد من، من اونهمه دوستی وعشق ومودتی که ازسمت جهان به سمت من جاری وساری هست رو نادیده نمی گیرم بچسم به این تضاد کوچیک یا بی اهمییت …

    چون این تنها راهشه هیچ راه دیگه ای وجود نداره، فقط وفقط باید تمرکز کنیم روی مثبت ها تا حالمون همیشه خوب باشه، ذوق کردن و شادی کردن و سپاسگزار بودن سلاحی قوی در برابر درد ورنج و ناراحتیه، که اتفاقا باید همیشه باهامون باشه وازمون دورش نکنیم، چه سلاح ارزشمند ودر دسترس و بی هزینه ای!!!!!

    وقتی اینهمه نعمت وخوبی وخیر هست که بشه بابتش شادبود وسپاسگزار

    الهی هزاران بارشکر الله مهربان رو که مارو در مسیر خیرو خوشی قرار داده وهمواره هدایتمون میکنه تا در این مسیر انشالله ثابت قدم باشیم

    انشالله هممون در پناه امن خداوند باشیم هرلحظه وهمیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    محمد باقر حسن نژاد گلوسالاری گفته:
    مدت عضویت: 885 روز

    سلام سلام

    چقدر استاد رو تحسین می‌کنم بابت این همه اعتماد بنفس و خود باوری . بسیار بسیار عالی بود .

    چه نکات مهمی یاد گرفتم از فایل رو هشتم

    مثلا متوجه شدم که :

    باید هدف داشته باشم . تصویر سازی کنم تا به واقعیت بپیونده . آهسته آهسته قدم بردارم و فقط تکاملی رو به جلو برم . از همین جا شروع کنم خداوند باقیشو میزاره سر راهم . من لیاقت رسیدن به اهدافم رو دارم . تنها چیزی که میخوام ایمان و اراده است . باید کانون توجه ام رو به اهدافم بدوزم . هر روز بهتر و بهتر میشم . من متفاوت هستم . من زندگی عالی رو میخوام در همه چیز . من مسولیت همه کارهامو می‌پذیرم و حرکت میکنم . از همه چیز درس میگیرم و در مسیرم استفاده میکنم . با  تضاد ها راهمو پیدا میکنم . احساساتمو کنترل میکنم و ادامه میدم .

    من خدا رو دارم و خیالم راحته چونکه اون قدرت مطلقه . تنها روی خدا حساب میکنم و همون برام کافیه . خودمو وفق یادگیری میکنم . من به خودم ثابت میکنم که لایق و ارزشمندم. 

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1545 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام استادعزیزم

    سلام دوستان خوبم

    این فایل نشونه امروزمن بودوساعت نزدیک به 4صبح نشانه روزدم وچندبارگوش کردم وفبلاهم چندبارگوش کردم والان دارم کامنت میزارم

    امروزبعدازاین که ناهارخوردم خوابیدم وبعدبیدارشدم خواب عجیبی دیدم وگفتم به شماهم بگم

    خواب دیدم توشب دارم رانندگی میکنم توی یک جاده اسفالت وبعدیک دفه جاده خاکی شدومن ترسیدم برم جلوگفتم بزارفردابشه بعدبرم

    بعداومدم برگردم نمیدونم دونفربودنداومدندمن روگرفتندویک بلایی سرمن اوردندومن دادمیزدم که یکی بیادمنونجات بده بعددیدم یکی داره میادولی پاش لیزخوردتوکوه وبعدافتادوسرش خوردبه سنگ وهمون جافوت کرد

    این خواب واقعاعجیب بود

    وقتی میترسی وحرکت نمیکنی واگرهدف مشخص نداشته باشی ازبین میری وهیچ کس هم نمیتونه نجاتت بده وتنهاخودت میتونی خودتونجات بدی نه هیچ کس دیکروهیچ کس تاثیری توزندگی تونداره

    یعنی این خواب به من گفت اگه پاروترس هات نزاری نابودمیشی وهیچ کس هم نمیتونه نجاتت بده

    استادواقعاتوکی هستی

    خودخداهستی کی هستی

    استادمن عاشقتم

    این نشانه برای من اومدومن هم بعدازناهاراین خواب رودیدم ویک نشانه ای محکم تربرای من شدکه حرکت کنم برای کسب وکارم وایده هارواجراکنم وگرنه نابودمیشم

    بایدقوی باشم وضعیف هاتوجهان جایگاهی ندارند

    بایدصبح زودتربیداربشم وشب هادیرتربخوابم وهدف مندترزندگی کنم

    بایدتمریناتی روبرای خودم ایجادکنم درراستای رسیدن به اهدافم

    وقتی حرکت کنی هدایت هاشرایط وادم هاودستان خداوندوامدادهای غیبی به سراغت میان

    بیایم بهترزندگی کنیم وجهان راجای بهتری برای زندگی دیگران کنیم

    شادوموفق باشید

    احمدفردوسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  8. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1383 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    یادگار 8

    سلام استاد عزیزم و مریم خوبم

    نه استاد

    زندگیم دقیقا اون چیزی که میخوام نیست

    یعنی بد هم نیست خوبه

    ولی من همیشه بهترین هارو میخوام

    بهترین خودم

    بهترین خدام

    بهترین خواسته هام

    بهترین هدف هام

    راضی نمیشم به ی درامد تقریبا خوب

    راضی نمیشم به ی خونه تقریبا خوب

    راضی نمیشم به ماشین تقریبا خوب

    وقتی همشون بهترینش وجود داره پس سهم منم هست

    چون تولید کارخونه که سقف نداره

    ملک و خونه که سقف نداره

    درامد و پول که سقف نداره

    یا تقسیم بندی که نشده

    محدود که نیس

    وقتی خداوند همه چیز رو فراوانی آفریده قطعا سهم من هست

    باید تلاش کنم

    راه بیفتم برم تو مدارش تا شکار کنم

    و به لطف خدا چند مدتی ست تمرکزی دارم کار میکنم

    باروبندیل بستم

    راه افتادم

    مسیر سختی نیس

    ولی من خستم میشه

    پاهام درد میکنن

    عرق میکنم

    تشنم میشه

    ولی دیگه افتادم قسمت روون جاده

    دریا پیش روی منه

    فراوانی غذا پیش روی منه

    درمان پادردم پیش روی منه

    دووم میارم

    ادامه میدم

    چیزی در عقب نیس که به خاطرش برگردم

    چیزی نمونده که برسم

    تو مسیر روان و با لذتی قدم گذاشتم

    مسیر هیچ موردی نداره

    اما این بدن من هست که داره نق میزنه

    توجه نمیکنم به غرو نق بدن

    به مسیر نگاه میکنم

    ی نوری دارم میبینم

    انگاری نزدیکم

    و من با اخرین انرژی که برام مونده ادامه میدم

    به نورکه برسم قطعا دوباره بدنم شارژ میشه

    و دارم لذت میبرم

    خدایا شکرت

    خدایا تو دست منو گرفتی و منو منتخب این مسیر کردی

    چراغ دادی دستم

    گفتی این مسیربرو تا ببینی لذت واقعی چیه

    خدایا هستی مث همیشه

    و حتی پررنگ تر

    خدایا شکرت

    و چه نعمتی بالاتر از اینکه هم راهنمای راهمی هم رفیق راهمی

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    علیرضا نظری78 گفته:
    مدت عضویت: 2963 روز

    سلام و درود بر استاد عباس منش عزیز و سرکار خانم شایسته عزیز

    درود بر همه همسفران عزیزم

    ایستگاه هفتم روزشمار تحول

    قبل از هر سخنی سپاس گزار خداوندم که اینجا هستم و رزق آگاهی روزانه ام را از این فایل دریافت کردم.

    استاد عزیز ،همسفران خوبم من اعتراف می کنم که به شدت سهل انگار ، توجیه گر و بهانه تراش بودم شاید همه اینها برمی گردد به اینکه من دردو سالگی مادرم رو از دست دادم و طبیعتا کلی حمایت و دلسوزی ناسالم دریافت کردم ، هر کسی از راه رسید دست نوازش بر سرم کشید و گفت طفلک یتیم!!!!!!!!!

    اینها باعث شد از من شخصیتی ضعیف ،متکی به غیر ، وابسته و قربانی شکل بگیرد .

    سالها تلاش می کردم کارهای پردرآمد داشتم ولی!!!!

    دریغ از پیشرفت ، همیشه می گفتم اگه شانس داشتم که یتیم نمی شدم ، تمام شکستها رو ربط میدادم به این مسائل :

    اگه مادرم زنده بود، اگه پدرم ازدواج نمی کرد ،اگه ،اگه اگه و نهایتا می گفتم اگه خدا می خواست من به جایی برسم مادرمو نمی برد

    هیچ وقت نپذیرفتم که خودم هم در این شکستها سهمی دارم خودم رو برگی می دیدم که اسیر پنجه بی رحم باد شده و چاره ای نداره جز تسلیم .

    وچه حس بد و وحشتناکی است که فکر کنی هیچ کاری از تو ساخته نیست.

    و البته لذت بخش ترین لحظه عمرت زمانی است که احساس می کنی تو حاکم سرنوشت خودت هستی.

    اوایل که با این مباحث آشنا شدم خیلی گارد داشتم اصلا نمیپذیرفتم ،پس خدا چی؟ خواست خدا چی میشه ؟ مگه من چکاره ام که رو حرف خدا حرف بزنم و……. هزار توجیه به ظاهر منطقی دیگه

    ولی به یک نکته پی بردم و اون هم اینکه خدا خیلی منو دوست داره اصلا همیشه به خودم میگم خدا کار و زندگیش رو ول کرده چسبیده به تو،چرا؟?؟؟؟؟

    چون بارها بیراهه رفتم منو برگردوند ،بارها بی خیال همه چیز شدم منو برگردوند هر بار هم به یک نحو

    استاد عزیزم اینکه الان دارم کامنت مینویسم فقط لطف خودشه ، اصلا اون میگه و من می نویسم والا من اینقدر که تو خواندن کامنت بقیه و نوشتن کامنت مقاومت داشتم که فقط خودش میدونه .

    ببینید من چند ساله تو سایت عضوم ، ولی کامنت ننوشتم .

    خدایا شکرت که اینجام ،خدایا شکرت که اگه بازیگوشی می کنم و دستم رو از دستت می کشم بیرون دوباره منو هدایت می کنی ،خدایا شکرت که کمکم کردی بپذیرم تنها کسی که میتونه کمکم کنه خودم هستم .

    خدایا هدایتم کن ، خدایا حمایتم کن، خدایا حفاظتم کن آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    محدثه آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1374 روز

    سلام استاد عزیزم وومریم عزیزم با نوشته ی فوق العاده ای ک برای این فایل نوشته اید

    استاد این فایل خداستتت

    معرکست

    تصمیم گرفتم ک دانلودش کنم و هر صبح ام رو با این کلیپ شروع کنم چون فوق العادست

    اصلن حسابی تکون میده آدم رو

    آره استاد من ب این دنیا نیومدم ک بدبخت باشم و بدبخت بمیرم

    آره استاد من یه بار ب دنیا میام و باید جوری زندگی کنم ک ب خودم افتخار کنم تا خدا هم ب من افتخار کنه

    چ روز هایی ک مث آدم کوکی از خواب بیدار میشدم و میرفتم سر کار و هروز مث دیروز و هر روز بد تر از دیروز

    و هر بار تضاد و تضاد و این تفاوت فرکانسی با آدم ها

    منو دیوونه کرده بود

    شاکی از زمین و زمان بودم

    متنفر از دین و قرآن بودم

    متنفر از شهر خونه و خانواده و دوست بودم

    اولین بار با شکر گزاری آشنا شدم

    اصلن برام خنده دار بود

    برای چی باید شکر گزاری ام کنم

    این خدا چقدر پروعه مگ ب من چی داده ک بخوام ازش سپاس گزاری کنم

    یادمه یه روز یه دفترچه برداشتم و گفتم پنج تا چیز مینویسم بابت داشته هام

    بخدا ک یکی هم ب زور می‌نوشتم

    اصلا چشمام نمی‌دید

    ولی من از اون آدم رسیدم ب این آدم الان بسیار شاکرم

    بسیار ورودی مالی ام افزایش پیدا کرده

    از روابط مسخره ای ک داشتم خارج شدم

    بیشتر وارد دل ترس هام میشم

    من اصلا رابطه صمیمی با بابام ندارم

    بابام آدم جدی و متعصبی هست

    باورت نمیشه استاد امروز رفتم یه پیراهن خوشگل برای روز پدر خریدم و جرات نمیکردم بهش بدم و اصلا صد بار ب خودم گفتم ولش کن میرم پسش میدم ب خودم میگم بی خیال بابا من ک توی این فضاها نیست و اینا

    بعدش دیگ کادو گرفتم اومدم خونه بخدا دستام میلرزید از احساس و کار غریبه ای ک میخواستم انجام بدم

    بعدش گفتم الان این یه ترسه باهاش رو برو شو و در لحظه کادو رو برداشتم و فرصت ب ذهنم توی اون لحظه ندادم ک منو بترسونه

    سریع کادو رو برداشتم و رفتم پیشش گفتم بابا روزت مبارک و بوسیدمش

    بابام هنگ کرده بود

    خخخخخخ

    خودمم ایقد دستام میلرزید سریع کادو رو دادم و دیدم همه خانواده خواهرام و مامانم و داداشم کف بر شده بودن

    و بعدش بابام پیراهن رو دید خیلی خوشش اومد لبخند زد

    و من خیلیییییی خوشحال شدم ک یه قدم پا گذاشتم روی یکی از ترس هام

    این رو ب عنوان یه فکت برای خودم نگه میدارم

    و خیلی جالب بود همون لحظه یه چیزی یاد گرفتم

    از لحظه ای ک تصمیم گرفتم به تصمیمم فرصت ندادم عملی اش کردم

    اصلا فرصتی ب نجواهای ذهنی ام ندادم

    خلاصه استاد دمت گرم عاشقتم

    اون محدثه درون گرا داره تغییر میکنه

    و از کامنت گذاشتن لذت میبره

    استاد این یکی از سخت ترین کارهای زندگیم بود

    ولی انجام دادنش خیلییی لذت بخش بود

    الان ک فکرشو میکنم قند توی دلم آب میشه

    چون پا گذاشتم روی ترس هام

    من قبلا تا پای انجام دادن این تصمیماتم میرفتم ولی بعدش ترسم محکم منو می‌مینشوند سر جام

    عاشقتم استاد خفنم

    میخوام جا پای شما بزارم و زندگی ام رو عوض کنم

    آخه استاد بهتر از شما از کجا بیارم من

    عاشقتم استاد جذابم و مریم خوشگلمممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: