کلیپ انگیزشی شماره ۳ | استاد عباس منش - صفحه 112

8مین قدم روزشمار1403/8/11به نام خدا،سلام به خدا، ای که خالق والبشری مهربانترازپدرومادری،ای که مراخوانده ای راه نشانم بده. سلام به استادبنیانگذارمکتب آموزشی شبانه روزی وخانم ناظم شایسته وبرنامه ریزمکتب.راستش اززندگی که تاحالابرای خودم ساختم که کریدتش ازخداست، خدایاسپاسگزارم ولی من لایق بهترینهاهستم.وازاینکه توی حالت شادی وغم وحتی حالت عادی یکسره استرس وطلاطم قلبم آرامش روازمن گرفته بودوالان توی اون حالت عادی آرامش رادارم الحمدالله رب العالمین. وبایدقدمهای آهسته وپیوسته ام راادامه دهم که قلبم ازحضوروجودم روی بهشت کره ی خاکی آرام وشادوراضی باشد.چون قلبم قصری است که فقط محل اقامت پادشاه است !وباخواندن کتاب‌هایی که هروزتولیدمحتواازهمکلاسیهای خودم میشودروبه صورت مدام بافهم ودرک بخوانم وانچه درتوانم است عمل کنم !چون این محصولات حاصل عمراستادودست پرورده هاشه دیروزصاحب خانه 6سال قبلمون تماس گرفت که امروزساعت4بیاخانه ماروضه تاببینیمت،پرسیدم چه خبره فکرکردم بازدهه ی فاطمیشون شروع شده!گفت: نه روضه ی ماهانه داریم!خندیدم گفتم :حاج خانم من وقتام پُره وهمیشه توخونم سعی میکنم توخونه باشم باعزیزدلم !خندیدگفت: نه که بچه‌های کوچک شیری داری !گفتم :حالابزرگ شدن ولی سرپرستیشون بامنه شام وناهار وازموقع بیدارمیشم و…….چون میدونست قبلناوقتی میخوابم دیربیدارمیشم!آیفون قطع،گوشی خانه قطع وگوشی همه روی بی‌صدا بود،الانم همه میدونن بی موقع به من زنگ نزنن!گفت ازخوابت کم نیاری !گفتم: حاج خانم‌ من راهم خیلی دوره زمانی که طبقه بالای خانه ی شمابودیم،برای روضه به طبقه پائین چندتاپله رونمیومدم! برای روضه!الان که مسیرم دورشده ومن اصلاروضه برونیستم چون شیخهاهرچی میگن !میگم من بلدم ولی عمل نمیکنم !چه فایده ازاین روضه؟ چون خدای اوناباخدای من فرق داره بنده خدامتوجه نشد!خندیدوگفتم :ازمن حتی توقع زنگزدن برای احوالپرسی روهم نداشته باشین چون وقتام پُره!استاد الان تماسهام از100٪به10٪رسیده اونم فقط بابچهام وخیلی کم با اعضای خانواده ی خودم خواهربرادرتماس میگیرم اونم درحدصله رحم احوالپرسی خدامیدونه که اجازه هیچ سخن اضافه رونه به خودم ونه به طرف مقابلم نمیدم!چون حیفم میادخدایی که یک فرصتی روبه من داده وهمسفرم شده توی این مصیرمسافرتی بدون برگشت به سویاصلوجودممنزلگاه ابدییم!که همه فرصتهاش یکبارمصرفه ازدست دادی دیگه ثانیه ای به عقب برنمیگرده چرابِرَم باهمسفرهایی که اصلابیرون ازحوزه استحفاظی پادشاه هستندوبرخلاف همدیگه حرکت می‌کنیم برم بشینم وقت تلف کنم! چون من خلیفه الله هستم،نماینده پادشاه برای رسیدگی گسترش جهان هستی تِستِرکل نعمات زمینی منم ومدام باسپاسگذاری به خدااعلام میکنم ،که همه چی عالیه ونمره میدم به شاهکاریهای خداولبخندعشق وعاشقی براش بالامیندازم!ورضایتم روبارضایتش یکی میکنم. چون اون خدایی خودشوبلده عمری روبااعجوبه هایی مثل ماصرف کرده راه بلده چشم بسته توی مصیرباهاش درامانی راحت به سفرت ادامه بده لیلا به شششششششششرطططططططططط! بندگی، تمکین،بنده ی تسلیمم باش! به من اعتمادکن، به من ایمان داشته، باش به شرط تقوی،تافیهاخالدون بیمه ات رو،رَدکردم!محکم روی شانه های بابایی بنشین بریم خیالت آسوده باشد تمام جاده های سنگلاخ روبرات ازکف دست صافترمیکنم ومرتب آسفالت کردم باکناره های آزادراههاروبرات ،مزیّن کردم ازجنگل وآبشارهای گوناگون بیاببین چه خبره؟! همه جادههای میونبرروبلدم همونطورکه ابراهیم ازمن اطاعت کردآتش رابراوگلستان کردم!همانطورمادرموسی راباعزت به قصرپادشاهی روی تخت سلطنت نشاندم وموسی از روی دامن مادربه معراج رسید،همانطورکه بچه ی بی پدردررحم پاک مریم برای پیامبری عظیم، پرورش دادم! همانطورکه کل کائنات رادرتسخیرسلیمان باکلی ثروت بی حدوحساب دادم!مگه تو بااینهاچه فرقی داری خداکه یکی است ولی تولیلامنوباورابراهیمی ،مادرموسی ،سلیمان،مریم قبول کن بیاتومصیرایمانت رادرست کن حالاکه آماده ی حرکت شدی محکم روی شانه های بابا چنگ بزن موهای بابارو!بگیرو بزن بریم به سرعت برق وباد دخترکم!خدایامن چه قدمی بردارم که توروباتک تک کوآرکهای وجودم باورابراهیمی کنم ؟من تسلیمم! من نمیدونم! به خداتمام اعضای بدنم بی حس میشه! دارم کم میارم! خخخخخخدددددددآاااااااااااا!حالاآرام درگوشم میگه صداتوبیارپایین من دروجودتوام ازهمه چی خبردارم مثل بچه آدم باش! امیدداشته باش !ازآنچه که داری ومیخوای یک بشکن رضایت بالابنداز واعلام آمادگی حرکت به سوی اهداف وآرزووخواسته هایت رابکن بروکه بریم!چون من به تووعده فزونی وبرکت دادم. وعده وسیله ی ایاب وذهاب بامنه خداازل،تاابدهمراهت هست وبرای یک لحظه هوسرانی یک عمرپشیمانی بیام توجلسه ای روکه نه خدا،نه پیغمبرخدا،نه امامامان قبول دارن! خودموعلاف کنم .نه بابا!من ازاول خیلی به ندرت روضه میرفتم وباشیخهابعضی وقتهاحرفمون میشدچون شنیدن حرف زوربرام قابل قبول نبودوباهمین حرفهاکه خداخالصان رودوست داره ماکه گنه کاریم دلسردبودم تازه قبل ازآگاهی بود.الان که اصلا…حیف منه که ازروی شانه های خدابلندشم برم زیرپای شیطان دشمن خونی آبادی واجدادیم که تاخاتمم اجازه ی گمراهی روداره ورانده شده ی خالق ورب منه!نخرآقاجان ماهمین جایی که داریم خوش میگذره ازاستادگرفته تادانشجوی تازه وارد چاپ هرروزه کتابهامون چنان اشک ازچشمانمون درمیاره که نوشتن یاخوندن روبه ماامان نمیده!ازهزارتامداح عالیتره چون واقعیت زندگیشوبه چاپ میرسونه پاک ومقدسه!یابعضی ازکتابهاازخنده روده بُرمیشی چون بازم ازواقعیتهاوشیرینکاریهای زندگی مشترک باخداشو ازاعماق وجودش استخراج میکنه مینویسه!کجاازاینجابهترهم خندهاش هم گریه هاش زندگی این دنیاواون دنیاتافیهاخالدون رابرامون به صورت هدیه میسازه اااااااالللللللللههههههههههییییییی شکرت ازاین همه تنوع درهرثانیه برامون رزق و روزی نوشتن وخوندن دادی! ازتمام چاپ گران گرامی کتبهای متنوع وبه روزچه عرض کنم به ثانیه خبرهای داغ وتازه برای ساخت وساززندگی به سبک خدادردست چاپ وبرسی است ودسترسی آنی برای شاگردخصوصیهای سایت قابل استفاده میباشد!سپاسگذارم.گلی خوشبوی درحمام روزی رسیدازدست محبوبی به دستم. بدوگفتم که مشکی یاعبیری که ازبوی دل آویزتومستم!بگفتامن گِلی ناچیزبودم که لیکن مدتی باگل نشستم!کمال همنشین درمن اثرکردوگرنه من همان خاکم که هستم! خدایادرگلستان زندگی صراط المستقیم خودت درسایت الهی همگی ماراثابت قدم دار،وگاهی که ماتوی جاده الهی به قول بچه‌ها تیرکاف میکشیم که خودی نشون بدیم بی هیچ وپوچ ازلغزندگی که خودمون برای خودمون درست میکنیم نگهدارمون باش چون بخشش ازبزرگان است. آمین یارب العالمین. بابت اینکه وقت تونو برای چاپ کتاب روزانه میذارین ،وکتابهای دیگرون رو میخونین متشکرم!امیدآن دارم که هروزچاپ کتاب‌هایم رابهترکنم ،وبهترعمل کنم به دلنوشته هایم. عاشقتونم ازاستادتاتازه ترین شاگردی که اولین روزورودبه دانشگاه آرامش و شادی وسلامتی ازطرف پادشاه ثبت نام شده مبارک همون باشه!یاحق.