سلام
مدتی هست که دارم روی آیات 55 تا 58 سوره الذاریات کار میکنم .
دوست داشتم نظر دوستان هم در ارتباط با این آیات و ارتباط اش با باورهای ثروت ساز وباورهای توحیدی را بدانم .
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
سلام دوست عزیزم
چند روز پیش که کامنت شما رو دیدم رفتم تو فکر.
واقعا خودم مدتهاست دوست داشتم به جواب منطقی واسه این آیه برسم
خیلی تو این چند روز سعی کردم به جوابی برسم ولی نرسیدم
یعنی خیلی سعی گردم ارتباط عبد رو با اونجیزهایی که تو ذهنم بود بفهمم ولی خوب نشد که نشد.
امروز یه جورایی خدا گفت برو جلسه هفت قدم دو رو دوباره گوش بده
و تو دقایق آخر فایل بود که یهو دیدم خدای من
این آیه رو هزار بار دیدم و خوندم و شنیدم ولی انگار نفهمیدم
این آیه معروف
و اذا سالکعبادی عنی ……….
در سوره ذاریات خدا میگه من انسان رو خلق نگردم الا لیعبدون
ریشه عبد به معنای بندگی هستش
حالا مهمه که بفهمیم این انسانی که برای بندگی خلق شده ، از نگاه خدا بندگی یعنی چی؟
در این آیه خدا بندگان خودشو مخاطب قرار داده
میگه به بندگان من بگو فلان
چرا میگم فلان؟؟؟
چون فعلا به اینجاش کار ندارم
به آخر آیه کار دارم
فعلا کار نداریم بندگی چیه ؟ بنده صالح کیه؟
ببینیم هدف خدا چیه؟
در آخر آیه میگه لعلکم یرشدون
یعنی فارق ازینکه عبد چه معنایی داره میگه هدف من از این آیه اینه که شما رشد پیدا کنید
دقیقا مثل آیه ای که در مورد روزه میگه لعلکم تتقون
یعنی ما کاری نداریم روزه چیه
مهم اینه که هدف روزه رسیدن به تقواست
پس در این آیه هدف عبد بودن یا بندگی رسیدن به رشده
با ربط دادن این دو آیه به هم میرسیم به اینکه خدا مارو برای یکهدف خلق کرده و اون هدف رشده ، گسترشه .
مثلا درسته که خدا میگه من زمین رو خلق کردم و گسترشش رو به عهده انسان گذاشتم
ولی دوست داشتم یه جوری خدا شیرفهم ام کنه
که خداروشکر اینجا هدف از خلقت خودم رو فهمیدم
هدف گسترشه دوست من
حالا بیایم فکر کنیم من اصلا نمیدونم عبد چیه بندگی چیه گسترش چیه؟ بنده خوب کیه؟
سوره ص آیه ۳۰
وَوَهَبۡنَا لِدَاوُۥدَ سُلَیۡمَٰنَۚ نِعۡمَ ٱلۡعَبۡدُ إِنَّهُۥٓ أَوَّابٌ
سلیمان را به داود عطا کردیم. چه بندۀ نیکویى بود و روى به خدا داشت
و باز خدا منو برد سراغ حضرت سلیمان
بهمگفت ببین اینم الگو
بنده نیکو یعنی سلیمان
و من لذت بردم ازین هدایت
و باز گفتم خدایا دمت گرم
بازم گفتی پاتو بزار جای پای سلیمان
بنده نیکوی خدا
سوگلی خدا
خداروشکر
ممنونم دوست من که سوال شما باعث شد مصمم بشم و بفهمم هدف خدا از خلقت من چیه؟هدف اینه که بشم سلیمان
خدایا شکرت.
سلام دوست عزیزم آقای حمیدرضا
در ادامه کامنت پر از آگاهی شما خواستم این قسمت رو بنویسم که معنی عبد یعنی صاف و هموار کردن جاده یعنی ما باید قلبمون رو برای نزدیکی به خداوند صاف و هموار کنیم این وسط یکسری موانع هست(به قول حافظ میان عاشق و معشوق هیچ هائل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز) حالا با تقوا (کنترل ذهن) ، صلات(توجه به خوبی ها) ، انفاق و….موانع رو کنار بزنیم مسیر رو صاف کنیم اگه درست انجام بدیم رشد می کنیم(من وقتی نگاه زیبا بین داشته باشم و کنترل ذهن کنم خدا رو بیستر و بهتر احساس می کنم و هدایت ها رو می فهمم یعنی نزدیک به خدا میشم با هر بار کنترل ذهن و زاویه دید) . به قول شما وقتی صحبت از لعلکم تتقون یا لعلهم یرشدون هست یعنی هدف رشد هست ولی باید یکسری کارها رو تو انجام بدی
پس بنده یعنی کسی که اومده این موانع رو برداره و رشد کنه حالا خواسته های ما کمک می کنن تا ما دنبال رفع موانع باشیم. ما آفریده شدیم تا جهان رو گسترش بدیم ما دستان خدا برای گسترش جهان هستیم با رسیدن به هر خواسته هم ما رشد می کنیم و هم جهان رو رشد می دیم. پس خواسته های ما چه مادی چه معنوی ارزشمند هستن. شما اگر خواسته ای نداشتین دنبال تغییر بودین؟ اصلا هدف خدا از جهان دو قطبی همینه که جهان رشد کنه به وسیله درخواست های ما و فاسد نشه.
من این درک رو از این آیه در رابطه با باورهای توحیدی و ثروت داشتم البته چندین بار کامنت آقای نارنجی ثانی رو چند روز پیش خوندم الان یه فایل از استاد گوش می کردم در مورد اذا سالک حرف می زدن من هی تو ذهنم میومد بیام دوباره این کامنت رو بخونم که شما درباره عبد و یرشدون نوشته بودین فایل رو استپ زدم که دوباره کامنت رو بخونم و بعد هم بهم گفت که اینا رو بنویس
سلام خدمت برادرعزیزم آقای ثانی
سپاس فراوان بابت کامنت با ارزش و پر از آگاهی که برای من و دوستان نوشتین . من خیلی از این آگاهی ها استفاده کردم .
آقای ثانی من کامنتهای اخیر شما را مطالعه میکنم و لذت میبرم از این همه علم و آگاهی شما .
در پناه الله یکتا شاد وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام مرضیه عزیز
این کامنت شما برام همزمان بود با جلسه پنج و شش قدم چهار
که موضوعش پرداخت بهاست
خیلی از ما فکر میکنیم پرداخت بها یعنی رنج کشیدن و تا رنج بسیار زیادی نکشیم خودمون رو لایق رسیدن به خواسته نمیدونیم
بندگی دقیقا یعنی همون اسان شدن و هموار شدن برای رسیدن به خواسته ها اونهم خیلی اسان
یک مفهموم اشتباه در ذهن ما شکل گرفته از کلمه تضرع در قران
این کلمه به معنای گریه و زاری که مترجمین معنی کردند نیست
خدا در سوره مومنون میگه وقتی که عذابی نازل شد چرا تضرع نکردید؟
یعنی جهان بواسطه قانونمند بودنش وقتی باورهای اشتباهی داشتید لاجرم عذاب وارد زندگیتون میکنه. میگه در اون لحظه چرا تضرع نکردید؟ ایه بعد میگه حالا که تضرع نکردید عذاب شدید تر میشه. ایا خدا مریضه؟ خدا سادیسم داره؟ خدا دوس داره ما گریه و زاری کنیم؟ نههههه.
معنی تضرع یعنی درخواست با تمام وجوده، یعنی خودت رو در مدار دریافت قرار بدی ، میگه چرا اسرار نکردی بر دریافت ؟ میگه چرا با تمام وجودت نخواستی تا مشکل و مساله تو حل کنی؟؟؟؟؟ حاا که اینجوریه پس عذاب شدیدیتر میشه؟ چرا؟ چون جهان اینجوری کار میکنه. تضادها هستند . تضادها میان تا تو ایراداتت رو رفع کنی. یا درک میکنی و رفعش میکنی یا ضربه ها سخت تر میشه به قول این ایه عذاب شدید تر میشه.
یا در سوره انعام میگه :
اگر خداوند رنج و آسيبى به تو رساند جز خودش برطرفكنندۀ آن نيست، و اگر خيرى به تو رساند او بر همه چيز تواناست
خدا ضرر نرسونده ها . ما باعث دریافت عذاب شدیم
وَهُوَ ٱلۡقَاهِرُ فَوۡقَ عِبَادِهِ بعدش میگه اوست كه بر بندگانش چيره و غالب است. بندگان کیا هستند؟
وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰٓ أُمَمࣲ مِّن قَبۡلِكَ فَأَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمۡ يَتَضَرَّعُونَ
و همانا ما پيغمبرانى به سوى امتان پيش از تو فرستاديم، پس (چون اطاعت نكردند) به بلاها و مصيبتها گرفتارشان ساختيم، شايد به درگاه خدا گريه و زارى كنند
البته این معنی مترجمینه
اما در واقع منظورش اینه که این اتفاق افتاد تا اونها با تمام وجود درخواست کنند .
فَلَوۡلَآ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَٰكِن قَسَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَزَيَّنَ لَهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ
پس چرا هنگامى كه عذاب ما به آنان رسيد،زارى نكردند؟بلكه دلهايشان سخت شد و شيطان عملكردشان را براى آنان بياراست.
میگه بجای اینکه درخواست کنند و با تمام وجود بخان که مشکلشون برطرف بشه بیشتر دلشون سخت شد
در ادامه میگه چون همۀ اندرزهايى را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، همۀ درها را به رويشان گشوديم تا از آنچه يافته بودند شادمان گشتند، پس به ناگاه فروگرفتيمشان و همگان نوميد گرديدند.
این دقیقا چیزیه که استاد میگه
خدا یه تلنگر بهت میزنه اگر از خواب غفلت بیدار نشی ضربه ها بیشتر میشه و اگر باز هم خودتو به خواب بزنی ضربه ها انقدر شدید میشه که دیگه نابودت میکنه
یا در سوره اعراف میگه :
و در هيچ قريهاى پيامبرى را نفرستاديم مگر مردم آن قريه را به سختى و بيمارى دچار كرديم شايد زارى كنند
باز در واقع خدا اینکارو نکرده. بلکه سیستم اونها رو دچار عذاب کرده که شاید تضرع کنند شاید درخواست تغییر کنند و به خودشون بیان
ثُمَّ بَدَّلۡنَا مَكَانَ ٱلسَّيِّئَةِ ٱلۡحَسَنَةَ حَتَّىٰ عَفَواْ وَّقَالُواْ قَدۡ مَسَّ ءَابَآءَنَا ٱلضَّرَّآءُ وَٱلسَّرَّآءُ فَأَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةࣰ وَهُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ
آنگاه به جاى بدى (بلا) نيكى (نعمت) قرار داديم تا فزونى يابند و گفتند: بيمارى و سختى به پدران ما نيز مىرسيد پس ناگهان در آن حال كه بىخبر بودند ايشان را بگرفتيم
این رو هم هزار بار استاد گفته
مردم میگن مریضی و بیماری و سختی و بیپولی که دیگه طبیعیه بخشی از زندگیه پدران ما هم همینطوری بودند
نه اقاااا اینا طبیعی نیست
طبیعی اینه که فقط خوبی و نعمت باشه فقط ثروت و سلامتی باشه
اگر پدرانتون در سختی بودند چون اونها هم تعقل نکردند چون مثل شما تضرع نکردند و نخواستند که تغییر کنند
پس یه دفعه بعد از تمام اون تلنگرها ، همه چیز بد میشه اوضاع سخت میشه و نابود میشیی.خدا هدایتت کرد خداتلنگر زد ولی تو نخواستی بشنوی
من فهمیدم بشدت این کلمه رو طبق گذشته مذهبی خودم بد درک کردم
یعنی دقیقا همونی که مترجمین گفتند برداشت کردم
خدا سختی کشیدن مارو نمیخاد
خدا میخاد ما متضرعانه مساعلمون حل بشه
تا عبد بشیم تا هموار بشیم برای اسانیها
بقول شما تا برسیم به جایی که باتقوا بشیم
کنترل ذهن کنیم
إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡ
بیشک گرامیترین نزد خدا کسیه که کنترل ذهن بهتری کرده
این ملاک خداست برای گرامی بودن نزد خدا
نه سختی کشیدن نه رنج و بلا دیدن
طبق ایات بالا دیدیم اتفاقت هر چی بیشتر بلا سرت میاد یعنی بیشتر خدا رو نشناختی بیشتر از خدا دوری
هر چی سخت تر داری به خواسته هات میرسی یعنی یه جای کارت ایراد داره
ممنونم از شما مرضیه عزیز بخاطر این کامنت زیبات
و باعث شد باز بیشتر درک کنم مساله رو
در پناه خدا باشی
به نام خدا
سلام دوست عزیز آقا حمیدرضای عزیز
ازت بینهایت سپاسگزارم بابت آگاهی هایی که با ما به اشتراک میزاری
خیلی وقته که کامنتهات رو دنبال میکنم و همیشه با دادن ستاره اکتفا میکردم البته ضعف از من بوده که کامنت نمیزاشتم
منم چون شروع به خواندن قرآن کردم همیشه این تفسیر رو متوحه نمیشدم که پدران شما هم اینچنین بودند و درک نمیکردم امروز با کامنت شما روشن شدم و خیلی خوشحال شدم.
دم شما گرم
ان شاالله ریال به ریال پولت دلار بشه و آجر به آجر خونت طلا
در پناه خدا
سلام به همه دوستای عزیز و گرانقدر
حمیدرضا جان چقدر قلمت به جان نشست از تو و خدای مهربان سپاسگزارم من خیلی از کلمات رو هنوز درگیرم باهاشون که به لطف الله مهربان و این مکان مقدس یکی یکی دارن برام روشن میشه که یکی از اونها همین واژه تضرع بوده چقدر خوشحالم که امشب با خوندن این کامنت متوجه شدم که آقا واقعا خدا نمیخواد که من گریه کنم و به قول نوشته های شما کفته بنده هاش واقعا از عمق وجودشان یه چیزی رو بخوان تا براشون در عین حال سادگی به آسونی براشون فراهم بشه اون هم در کمال آرامش خاطر و آسایش تن . و مطمئنم مثل من بسیارند که هنوز درک درستی از چنین کلماتی ندارند .
سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
سلام واحترام
عبد خدا بودن یعنی من وجودم رو اماده میکنم برای پذیرش اوامر الهی
یعنی من به خداوند اجازه میدم منو هدایت کنه
یعنی این همه نیرویی که در وجودم هست وممکنه منو به سمت اسفل السافلین ببره رو مطیع امر الهی میکنم
وایمان دارم
که خداوند فرموده (ان علیناللهدی)
حالا برای عبد بودن چه کار باید بکنم ؟
تقوا باید تقوا داشته باشم تقوا از وقایه میاد به معنای خودتو نگهدار ترمز بگیر اگه میخوایی تهمت بزنی ترمز کن نزن
اگه میخوایی غیبت کنی ترمز کن ونگو
اگه میخوایی عمل اشتباهی که میدونی واون لحظه میفهمی خودت که این با ذات الهی من در تناقض هست رو انجام بدی انجام نده
با ایمان به اینکه( انه خبیر بما تعملون)
در جایی دیگه از این حرکتی که انسان باید انجام بده تا ارام بشه به عنوان عبد خدا به معنای گردنه یاد شده
(فلاقتحم العقبه)اون گردنه ای که ما باید بالا بریم تا برسیم به مقام عبودیت
اینه که ببخشیم بدون قید وشرط
این دستورات خداوند کاتالوک ما است
یعنی زمانی میتونیم به اون مقام در خوری که شایسته ان هستیم برسیم که طبق کاتالوگ عمل کنیم
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«هُوَ الَّذِی أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَهِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ»
(ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺑﺨﺸﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻛﺘﺎﺏ، ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺤﻜﻢ ﺍﺳﺖ، ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺻﻞ ﻭ ﺍﺳﺎﺱ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻧﺪ ، ﻭ ﺑﺨﺸﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺘﺸﺎﺑﻪ ﺍﺳﺖ؛ ﻭﻟﻲ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻗﻠﻮﺑﺸﺎﻥ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﺘﻨﻪ ﺍﻧﮕﻴﺰﻱ ﻭ ﻃﻠﺐ ﺗﻔﺴﻴﺮِ ﺍﺯ ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺘﺸﺎﺑﻬﺶ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ، ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﻭ ﺣﻘﻴﻘﻲ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﻰﺩﺍﻧﺪ ؛ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺶ ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ: ﻣﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ، ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﺎﺳﺖ. ﻭ ﺟﺰ ﺻﺎﺣﺒﺎﻥ ﺧﺮﺩ ﻣﺘﺬﻛّﺮ ﻧﻤﻰﺷﻮﻧﺪ) ؛ (٧ آل عمران)
—————————————————————————
سلام و درود به شما دوست گرامی.
امیدوارم که در پناه رب العالمین همواره از هدایتهای نورانی قرآن بهرمند باشید. از شما متشکرم بخاطر این موضوعی که مطرح کردین.
از خداوند میخوام منت سرم بذاره و به این درک حداقلی من بباره تا از خودش بگم، چون صحبت کردن از عظمت و بزرگی خداوند مایه عزت بندگان میشه.
قرآن کریم شبیه اقیانوسی بی انتهاست که هر چقدر از گنجهای اون استخراج کنیم باز هم تمام نمیشه و بیشتر و بیشتر بهمون نعمت عطا میکنه ، و حکایت ما حکایت افرادیه که کنار ساحل ایستادن و از صدای امواج این اقیانوس بهره میبرند. صدا و امواج و رنگ و منظره اقیانوس خیلی زیباست ولی کو تا بتونیم همه گنجها رو درک کنیم. هر چقدر از این اقیانوس گنجها رو استخراج کنیم در مدار گنجها و ثروتهای بیشتر و بزرگتر قرار میگیریم.
—————————————————————————
پاسخم رو با آیه ۷ آل عمران شروع کردم، با تشکر از استاد عباس منش که من رو متوجه این آیه کرد و توی دوره دوازده قدم، جلسه قرآنی قدم اول در مورد این آیه برامون توضیح دادن و گفتن این آیه کلید درک قرآن هست. اینکه اول ساختار آیات رو بشناسیم و در مرحله بعد اگه معنی آیه ای رو متوجه نشدیم آسمون و ریسمون رو بهم نبافیم که به زور یه چیزی ازش بیرون بکشیم.
اگه معنی برخی آیات رو متوجه نشدیم این اصلا مشکلی نداره و طبیعیه. از طرفی هر بار با رشد و پیشرفت ما و بالاتر رفتن مدارمون، درک ما از آیات قرآن هم بیشتر میشه.
اگه به قرآن یا سایتها مراجعه کنید برای هر آیه یه سری ترجمه ها نوشته شده، اساتید بزرگواری که مسلط به زبان عربی بودن و در حد توانشون آیات رو از عربی به فارسی ترجمه کردن ولی هر کسی با ظرف نعمت خودش این کار رو کرده. و یه سری عبارتهای تو پرانتزی توی ترجمه گذاشته که با درک خودشون ترجمه رو انجام دادن. ولی چون خواستن امانتدار باشن یه سری جملات رو توی پرانتز آوردن که در واقع توی اصل آیه بیان نشده و درک شخص مترجم بوده؛
یه نکته ای رو از استاد عباس منش توی دوره احساس لیاقت یادم هست که فرمودن: «ما انسانهای متفاوتی هستیم با خواسته ها و علایق متفاوت با تجربیات و استعدادها و گذشته متفاوت ، و همه به یه موضوع خاص علاقه ندارن ، همه یه ویژگی یکسان رو نمیخوان.» (مفهوم کلی صحبت های استاد).
اگه بحث هدایت به آیات باشه، هدایتها میتونه کاملاً شخصی باشه ولی اگر بحث ترجمه باشه مفهوم کلی همه ترجمه ها شبیه به هم هستن.
پس دوتا موضوعه، یکی ترجمه آیاتی که مد نظر شماست.
و دیگری هدایتی که این آیات برای شخص شما داره.
شما ممکنه یه سوالی رو از خداوند بپرسید و چیزی رو از خدا بخواین و به همین آیات هدایت بشید و شخص دیگری چیزی متفاوت از خدا بخواد و اونم به همین آیات هدایت بشه ولی اون شخص مسیری متفاوت رو در پیش بگیره.
یه مثال بزنم … یه نفر درخواست یخچال میکنه، دیگری درخواست تلویزیون ، هر دوشون به یه فروشگاه هدایت میشن و هر دوشون از یه انرژی برق استفاده میکنند ولی دوتا خواسته و نتیجه متفاوت رو دریافت میکنن (صرفاً یه مثال بود که بتونم منظورم رو برسونم، اگه مثال خوبی نبود لطف کنید یه جوری ترجمه ش کنید که معنی داشته باشه )
—————————————————————————
بریم سراغ آیات ۵۵-۵۸ ذاریات:
«وَذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرَىٰ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ» ؛ «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» ؛ «مَا أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَمَا أُرِیدُ أَنْ یُطْعِمُونِ» ؛ «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ»
«و پند ده؛ زیرا پند به مؤمنان سود می دهد» ؛ «و جن و انس را جز برای اینکه مرا بپرستند نیافریدیم» ؛ «از آنان هیچ رزقی نمی خواهم، و نمی خواهم که مرا طعام دهند» ؛ «بی تردید خدا خود روزی دهنده و صاحب قدرت استوار است» (۵۵-۵۸ ذاریات)
توی آیات قبل، بعد از اینکه یه یادآوری میکنه از سرگذشت قوم نوح ، خداوند از نشانه های قدرت مطلق خودش در خلق آسمان و زمین و موجودات زنده میگه (یه نکته : معمولاً در اکثر جاهایی که کلمه سماء به کار رفته منظور اتمسفر بالای زمین هست، و اونجایی که میگه سماوات منظور پهنه فضا و مقیاسهای کهشکانیه)
و در ادامه تاکید شده وقتی خالق همه این مخلوقات خداست پس فقط برید سراغ همون خدا و براش شریک قائل نباشید. توی آیات ۵۰ و ۵۱ بحث توحید و پرهیز از شرک بیان شده.
توی آیات ۵۲ -۵۳ به لجاجت اقوام مشرک و کفور گذشته اشاره شده که چطوری با پیامبران الهی لجاجت میکردن بدون اینکه هیچ فکتی برای لجبازی شون داشته باشن، همه شون از یه سری باورهای غلط و شرک آلود تبعیت میکردن.
آیه ۵۴ به پیامبر میگه از این جماعت سبک مغز که همه شون مشرک و کفور هستن و دارن کورکورانه از عقاید غلط گذشتگان خودشون تبعیت میکنن روی برگردون. ازشون اعراض کن.
«آیه ۵۵ : به پیامبر میگه ببین طرف حساب شما برای دعوت و تذکر فقط اهل ایمان هستن، اونهایی که خودشون خواهان هدایت هستن، اونهایی که هم مدار تو هستن» ، در آیات دیگه ای گفته: ای پیامبر وظیفه تو فقط تذکر دادن به کسانیه که اهل خشوع باشن ؛ پس ای پیامبر تذکر بده به اهل ایمان ؛ و از اهل کفر و شرک اعراض کن.
پی اینجا نقطه مقابل ایمان، کفر و شرکه
و نقطه مقابل تذکر ، تولیٰ و اعراض.
( ایمان از امنیت و ایمنی و آرامش میاد)
پس تذکر برای همه نیست ، فقط مخصوص اونهاییه که تو مدار ایمان و آرامش باشن.
«آیه ۵۶ : همه انسانها و همه جنیان رو نیافریدیم مگر برای بندگی» ؛ (نکته : جن یعنی پنهان ، جنین از این جهت اسمش جنین هست که پنهانه و وقتی متولد میشه دیگه جنین نیست، نوزاده ؛ جنیان همه مخلوقاتی که برای چشم انسان ناپیدا هستن ؛ پس اینکه دقیقا منظور خدا چیه اون مهم نیست، مهم اینه که همه مخلوقات توسط پروردگار عالم خلق شدن.
نقطه مقابل بندگی چیه؟! توی بعضی از ترجمه ها گفته شده جنیان و انسانها رو خلق کردیم فقط برای عبادت ، به معنی اینکه شبانه روز مثلاً اینها در حال نماز و ذکر و نیایش باشن، و یه عده هم این ذهنیت رو دارن که کارهای روزمره ما دو قسمت میشه، یه بخشی کلا راز و نیاز و عبادت و نماز ، یه بخش دیگه بچسبیم به زندگی و کار و …
درحالیکه به نظرم منظور بندگی کردن فقط و فقط و فقط برای خداست. اینکه ما فقط و فقط و فقط توحید رو اصل قرار بدیم و فقط بندگی خداوند رحمان رو کنیم و از هر گونه قدرت دادن به هر عامل دیگه ای خودداری کنیم. اگه توحید توی همه جوانب زندگی ما برقرار بشه (خداوند به فضل خودش کمکمون کنه) دیگه هیچ چیزی باعث نگرانی نمیشه.
ترامپ شد رئیس جمهور ، کل سیاسیون و اقتصادییون همه به هم ریختن، یه عده از کارخانجات کرکره هاشون رو کشیدن پایین، از بازار ایران فرار کردن؛ آقااااااااااااااا چه خبره، همش یه پیرمرد ۷۸ ساله س که دیگه کمکم نشانه های زوال عقل و قدرت جسمی درش نمایان شده، چی شد یهویی؟ فلان کارخانه زمان نفر قبلی فعال بود خدا بهش رزق میداد الان رزق خدا تعطیل شد؟ اون قبلی هم دچار زوال عقل شده بود و دیگه روی منافذ بدنش هم کنترل نداشت، اینم یه آدم ضعیف مثل قبلیه، قدرت دست ترامپه مگه، همین مخلوق خدا نزدیک بود با چند گرم فلز کشته بشه، خداوند نجاتش داد تا سرشو بچرخونه و مغزش نپاشه بیرون. کی نجاتش داد؟ ، کی میدونه این آدم تا کی زنده س، یا چقدر فرصت قدرتنمایی پیدا میکنه؟ قدرتمندترین امپراتوریها هم تعطیل شدن این آدمها همه میان و میرن و عظمت و قدرت فرمانروایی یگانه مالک مطلق همه کیهان همواره برقراره. چندتا از رئیس جمهور های آمریکا بودن که توی دفتر کارشون فوت کردن زمانیکه ظاهراً در راس قدرت هم بودن، یا توی حکومت های ملل دیگه.
پس قدرت همه از آن خداست : «فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا» عزت و بزرگی همه و همه از آن خداست. بنده ناچیز و ناتوان رو چه به غرور و تکبر و قدرتنمایی …
«توی آیه ۵۷ به این تاکید میشه که بندگی ما بندگان هیچ سود و منفعتی برای خدا نداره و ما محتاج خداییم ؛ فقط و فقط و فقط محتاج خود خدا ؛ خدا نمیخواد که ما بهش رزق بدیم ، ما بهش منفعت بدیم»
فرض کنید ما آدمها بیایم هر چی هیدروژن روی زمین داریم رو جمع کنیم تبدیلش کنیم به پلاسمای هیدروژن و با یه راکت پرتابش کنیم به سمت خورشید و بگیم بالاخره میلیارد ها ساله خورشید داره پلاسمای هیدروژن رو تبدیل میکنه به هلیوم و این فرآیند همجوشی هستهای برقراره ، حالا ما بیایم به خورشید کمک کنیم. به خورشید سوخترسانی کنیم؛ آیا خورشید به هیدروژن ارسالی از زمین نیاز داره ؟؟ آیا ما ساکنان زمین به خورشید نیاز داریم یا خورشید به ما ؟؟
من مثال خورشید رو زدم که منظورم رو بیان کنم، بقول مولانا «ای دوست شکر بهتر یا آنکه شکر سازد ؟ خوبی قمر بهتر یا آنکه قمر سازد؟» این مثال خورشید رو تعمیم بدین به عظمت کبریایی رب العالمین.
فکر نکنم بتونم عظمت آیه ۵۸ رو درک کنم و یا در موردش چیزی بگم.
«إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ»
(بی تردید خدا خود روزی دهنده و صاحب قدرت استوار است)
«ان» ابزار تاکیده ؛ «ال» الرزاق یعنی مطلق و نهایت رزاق بودن ؛ «هو» میتونست از جمله حذف بشه ولی گفته شده تا توی مفهوم جمله بیشتر تاکید کنه ؛ پس یعنی رزاق فقط و فقط و فقط خداست.
همون خدایی که در اختیار دارنده انرژی و قدرت مطلق و بینهایته. توی ترجمه گفته شده قدرت استوار ؛ قدرت استوار یعنی قدرتی که دائمی باشه و هیچوقت ازش کاسته نشه و هیچکس نتونه روش تاثیر بذاره.
—————————————————————————
پس خداوند رحمان شد نهایت مطلق همه قدرتها و انرژیهای بینهایت ، بینهایت عظیم و توانا و بینهایت ادامه دار.
دوباره یه مثال بزنم از خورشید، خورشید یه رآکتور همجوشی هستهای بینهایت بزرگ و عظیمه که از لحاظ جرم ۳۳۳ هزار برابر زمین حجم و وسعت داره. نور خورشید که به سمت زمین میاد ما چه استفاده هایی ازش میکنیم.
توی گیاهان باعث فوتوسنتز میشه و حیات گیاهان. باعث کنترل دمای زمین هم میشه، باعث تبخیر آب و تشکیل ابر میشه ، باعث جذب ویتامین دی به بدن انسان هم میشه ، باعث روشنایی و نورپردازی زمین هم میشه ، اگه سلول خورشیدی بذاریم میشه ازش برق تولید کنیم و …
اینها همه برکات فقط نور خورشید بود.
پس نور خورشید میتونه به اشکال مختلفی از انرژی تبدیل بشه، یه جا میشه گیاه سبز یه جا میشه جریان الکتریسیته یه جا میشه گرما، یه جا میشه عامل وزش باد.
در مورد تأثیرات گرانشی خورشید و کنترل مدار زمین ننوشتم،در مورد تاثیرش در جذر و مد ننوشتم،در مورد جابجایی پدیده های جغرافیایی ننوشتم … اینها فقط چند تا از هزاران تاثیر نور خورشید بود.
خداوند رحمان ، یگانه فرمانروای مطلق همه ملکوت عالم ، همه چندهزار میلیارد کهکشان رو داره قدرت و انرژی میبخشه به هزاران شکل مختلف… یکی از اشکال انرژی و قدرت خداوند ثروته. اگه بخوایم در مورد غنی بودن و رزاق بودن و صاحب فضل بودن خداوند صحبت کنیم و هزاران دفتر پر کنیم تمومی نداره.
ثروت اصل نیست ، رزق اصل نیست ، پول و نعمت اصل نیستن، اصل فقط و فقط ذات پروردگاره ، خدایی که مالک مطلق همه انرژی هاست.
انرژی و قدرت از خدا سرچشمه میگیره
نعمت و ثروت از خدا سرچشمه میگیره
فضل و رحمت و رزق از خداوند معنا پیدا میکنه
علم و آگاهی با خداوند معنا پیدا میکنه
پس اگه بخوایم این آیات رو به باورهای ثروت ساز ربط بدیم ، چه دلیلی بهتر از اینکه همه انرژی ها از خداوند سرچشمه میگیره و با خداوند معنا پیدا میکنه ، چه دلیلی منطقی تر از اینکه خداوند رزاق بودن و صاحب فضل بودن رو بر خودش واجب کرده. خداوند بر خودش واجب کرده که به بنده اش رزق عطا کنه و اون رو از نعمتها و ثروتها بهرمند کنه.
چند بار این عبارت توی آیات مختلف قرآن گفته شده : «وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» از فضل خداوند بخواهید. خداوند به بی نهایت طریق میتونه انرژی ها رو تبدیل کنه و به سمتمون بفرسته.
ممکنه یه شخصی یه روز حساب بانکیش خالی باشه و هیچ پولی توی جیبش نداشته باشه و از خونه بزنه بیرون و بگه خدایا من فلان موضوع رو میخوام، توکل بر تو ، خودت برسون؛ توی مسیرش یه نفر پیدا میشه با ماشین میرسونش ، یه نفر بهش محبت میکنه، یه نفر بهش بخشش میکنه، یه نفر بهش آب میده، یه نفر براش غذا میاره و هزار تا نعمت دیگه … درحالیکه این آدم حساب بانکیش خالی بود ولی این نعمتها از کجا براش اومد؟ پول فقط یه ابزار مبادله ست، ولی نعمت و ثروت انرژی خداست.
یکی از ابزارهای تبدیل انرژی پوله. ولی خداوند از هزاران میلیارد روش دیگه بازم بهمون رزق میده و نعمت و ثروت عطا میکنه. در هر زمینه ای اگه چیزی دریافت میکنیم اون دریافتی رزقی از جانب خداست. اگه یه دوستی بهمون محبتی میکنه ، این عشق و محبت، رزقی از جانب خداست، یه دستی از هزاران دست خداست ، اگه یه نفر از زندگیمون بره بیرون ، رزق خداوند که تموم نمیشه، فضل خداوند که پایان نمیپذیره. دستان خداوند که تموم نمیشن.
«إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ»
(بی تردید خدا خود روزی دهنده و صاحب قدرت استوار است)
نمیدونم فقط برا من اینجوریه یا همه همینجورین!!!
صحبت کردن از عظمت و فضل و رحمت خداوند در کنار همه انرژی مثبت و احساس آرامشی که به آدم میده ولی نهایتاً انسان رو میرسونه به اظهار عجز و ناتوانی و نا آگاهی، احساس میکنم دیگه کشش جسمی ندارم …
این همه حرف زدم و نوشتم ولی به اینجا که رسیدم، اعتراف میکنم من هیچی نمیدونم و هیچی نمیتونم. همه عزت و بزرگی و عظمت و رحمت از آن پروردگار عالمه، صاحب قدرت بینهایت.
در پناه یگانه فرمانروای مطلق و بینهایت همه ملکوت عالم باشید.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام به حمید عزیز و نازنین و به شدت توحیدی با تمام وجودم ازت سپاس گزارم که نکاتی که درک میکنی رو با ما به اشتراک میزاری و سخاوتمندانه از این لذتی که از عشق بازی با رب العالمین میبری ماروهم سهیم میکنی نوش جونت اون باز شدن قلبت و هم صحبت شدن بارب رحمان واقعا از بزرگی و بخشندگی و عظمت و مهربانی خداوند نمیشه صحبت کرد هر موقع که کامنت های دوستان نازنینم رو می خونم که از بزرگی و بخشندگی و هزاران صفت خوب ربم میگن در عین حال که لذت میبرم واقعا بیشتر شرمنده و خجالت زده میشم که خداوند منو غرق در بی نهایت نعمت کرده و من غافل و جاهل بندگی شیطان رو میکنم حمید جان همیشه ازت یاد گرفتم و تحسینت کردم و این چنتا کامنت اخیر که دیگه کاملا گواه رشدتصاعدی و خالص شدن قلبت وهم مدار شدنت با نور خداونده ونوش جانت تمام لذتی که داری توی اون مدار میبری نوش جونت این هم صحبتی هات با خداوند رازو نیازو عبادت هات خدارو شکر که منم حداقل در مدارخاندن این کامنتها هستم انشاالاه با هدایت خداوند واعتراض خودم از حاشیه ها در مدار درک کردن این صحبت هاهم قراربگیرم دوست دارم و همیشه تحسینت میکنم و از خداوند میخام که در مدار دیدنت از نزدیک قرارم بده
درنهایت آرامش و سلامتی شاد و پیروز باشی
بسیار عالی نوشته بودید ممنونم زیاد بنویسید لطفا چون هم حس خیلی خوبی منتقل می کنید و هم اگاهی بخش می نویسید دیدگاهتون در مورد هدایت قران تلنگر خیلی بزرگی بود برای من
سلام به دوستان عزیزم
این کامنت رو زیر کامنت قبلی خودم ننوشتم چون قرار یه درک جدید و کامل تری که بهش رسیدم رو بنویسم که به نظر خودم میتونه نگاه ما رو کاملا زیر و رو کنه در مورد انچه تا الان فکر میکردیم و انچه خدا منو به درکش هدایت کرد
هر بار که کامنتی میومد تو این صفحه و من خودم کامنت خودمو میخوندم تهش میگفتم بد نیستا ولی انگار به دلم نمیشینه
انگار حتی خودم هم نمیتونستم متقاعد بشم که این درک درستی باشه
البته به معنای اشتباه بودنش نییست ها
ولی انگار کامل نبود
و خدا هدایتم کرد به درک انچه میخام بنویسم
خدا میگه من جن و انس رو خلق نکردم الا لیعبدون
چرا فقط دو گونه رو داره از بقیه موجدات جدا میکنه؟
چه ویژگی در این دو گونه وجود داره که در دیگر موجودات وجود نداره؟
هر چی فکر کنیم فقط به یک چیز میرسیم:
اختیار
قدرت انتخاب
مختار بودن
251 بار ریشه عبد در قران اومده
در تمام قران اگر دقت کنیم میبینیم عبد یعنی موجودی که مختاره و قدرت انتخاب داره که…….
قدرت انتخاب داره که چی؟
که خودش تصمیم بگیره که در چه مسیری پیش بره
چندین نمونه مثال میارم تا بهتر بفهمیم
قَامَ عَبۡدُ ٱللَّهِ >>>>>> یعنی کسی که انتخاب کرده رو به الله بیاره ( حضرت محمد رو میگه)
عَبۡدࣲ مُّنِیبࣲ>>>>>یعنی کسی که انتخاب کرده رجوع کننده به خدا باشه
عَبۡدٌ أَنۡعَمۡنَا عَلَیۡهِ >>>>> یعنی کسی که انتخاب کرد ما بهش نعمت بدیم ( در مورد حضرت عیسی هستش )
عَبۡدُ ٱللَّهِ >>>>>>> یعنی کسی که انتخاب کرد خدا رو ( باز هم عیسی )
عِبَٰادُ ٱلرَّحۡمَٰنِ>>>>>> کسانی که انتخاب کردند خدا رو
عَبَدَ ٱلطَّـٰغُوتَ>>>>> کسانی که انتخاب کردن طغیان کنند (أُوْلَـٰٓئِکَ شَرࣱّ مَّکَانࣰا وَأَضَلُّ عَن سَوَآءِ ٱلسَّبِیل در ادامه توضیح میده که اینها بدترین جایگاه رو دارند و از راه درست دورند)
وَلَآ أَنَا۠ عَابِدࣱ مَّا عَبَدتُّمۡ >>>>>>> پیامبر میگه من انتخاب نمیکنم اونچه که شما انتخاب کردید { برای اطاعت }
ٱلۡعَبۡدُ إِنَّهُۥٓ أَوَّابٌ>>>>>> کسی که انتخاب میکنه خدا محور باشه ( حضرت سلیمان)
عَبۡدًا إِذَا صَلَّىٰٓ >>>>> کسی که انتخاب میکنه صلاه کنه
عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ >>>>>>> کسانی که انتخاب میکنند ایمان داشته باشند
وصدها ایه دیگه که فکر مکینم درک کرده باشیم داستان چیه
یعنی عبد بودن فقط خاص انسان و جنه و ما بصورت ذاتی دارای قوه اختیار و انتخاب خلق شدیم
و فقط این دو گونه مخلوق ذاتا و بصورت ماهوی (ماهیت) دارای قدرت انتخاب خلق شدند
انتخاب کنند که به چه سمتی پیش برن
عبدِ خدا بشن یا عبدِ غیر خدا
مثلا خدا میگه تو مختار بودی پیرو من بشی یا پیرو خطوات ( گامهای ) شیطان یا شیاطین
اما در قران چند تا ایه هست که تعدادش بسیار کمه
و داره یه معنی میده که دقیقا برعکس اختیاره
و دقیقا از درک همین مهنای متضاد میشه معنی خود کلمه عبد رو فهمید
یعنی اجبار یا یک جور محکوم بودن
تنها دریک ایه در قران این عبارت اومده
ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلًا عَبۡدࣰا مَّمۡلُوکࣰا لَّا یَقۡدِرُ عَلَىٰ شَیۡءࣲ
خدا مثال میزنه از عبد مملوکی که توانایی هییییییییییچ چیزیو نداره
عبد مملوک یعنی دیگه قدرت انتخاب و قدرت اختیار هیچ چیزیو نداره
یعنی در واقع یه کسی یا یه چیزی بیرون ازون داره براش تصمیم میگیره یا رهبریش میکنه
یعنی قدرت اختیار ازش سلب شده
و اما پنج تا ایه دیگه هم هست که کاملا متفاوته
در این ایات بجای استفاده از کلمه عبد از کلمه عبید استفاده شده
وقتی معنای عبید رو سرچ کردم دیدم عبید یعنی برده یا مطیع یا فاقد قدرت اختیار یا انتخاب
این یه مثالشه و بقیه هم دقیقا همین مفهوم رو دارن
ذَٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِیکُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَیۡسَ بِظَلَّـٰمࣲ لِّلۡعَبِیدِ >>>>>> این بخاطر اونچیزی بود که خودشون از پیش فرستاده بودند و خدا به اینها ظلمی نکرده
دقت کردید چیشد؟؟؟؟
یعنی ما در تمام انچه انتخاب میکنیم مختار هستیم ولی در دریافت نتایج انچه انتخاب میکنیم دیگه محکومیم دیگه مجبوریم به پذیرش
یعنی ما انتخاب میکنیم چه فرکانسی بفرستیم ولی وقتی فرکانس رو فرستادیم دیگه مثل یک عبید مثل یک برده یا غلام محکومیم به دریافت انچه که با فرکانسهامون خلقش کردیم
در مورد ارسال فرکانسهامون عبد هستیم ولی در مورد دریافت بازتاب فرکانسهامون دیگه عبد نیستیم بلکه عبید هستیم یعنی همون عبد مملوکی که قادر به هییییییچ کاری نیست.
مثلا من قدرت انتخاب دارم که پدر بشم یا نشم ولی وقتی انتخاب کردم و فرزندی به دنیا اومد مجبورم و محکومم به پدر بودن . من بصورت ماهوی دیگه پدر اون کودک هستم
منظورم مسعولیت پدری نیستها
منظورم رابطه پدریه که من نمیتونم صفت پدری رو از خودم جدا کنم
تا روزی که من زندم و اون زندست من یک پدر هستم و هیچچچچچ راهی فراری نیست
با توجه به کل این صحبتها
پس ما دو دسته هستیم
یا انتخاب میکنیم که عبد خدا بشیم یا عبد غیر خدا
چون ما در هر لحظه با افکارمون داریم همین انتخاب رو میکنیم
چون این انتخاب جزو ذات ماست
و ما خلق نشده ایم الا لیعبدون . جز برای انتخاب
حالا بعد از این درک ، کامنت قبلی میتونه کمک کنه به درک بعتر کل ماجرا
در پناه خدا باشید
سلام دوست خوبم
من خیلی از کامنت های زیباتونو میخونم
و خیلی اگاهی ها از نوشته های ناب تون دریافت میکنم خاستم ازتون تشکری کنم بابت تمام این کامنت های زیبایی که میزارین
از خداوند براتون بهترین حس و حال رو آرزو میکنم موفق و سربلند باشید
اولین نکته که به ذهنم رسید درمورد یاد آوری اینکه خداوند می فرماید که به یاد بیاور که آن یاد آوری هست که سود زیادی برای مومنان دارند اشاره میکنه که این یادآوری سود برای کسانی دارندکه به آن چیزی که به عنوان ذکر بیان می کنند ایمان دارند یعنی نقش باور هست که باعث سود بخشی آن کلام می شود وگرنه صبح تا شب چیزی به زبان بیاوری ولی به آن ذکر باوری نداری وفکر کنی صرف گفتن آن ذکر قراره برای تو کاری بکند اگر این تفکر درست بود اینجا خداوند باید میفرمود تنفع الذاکرین ولی از کلمه مومنین استفاده کرده حال ذکر وقتی به باور تبدیل میشه که ادله پشت آن ذکر برای باورشدن درذهن باشد مثلا به تمام صفات خدا فکر کنید زمانی آن صفت را باور میکنی که ذهنت برگرده یک ادله پیدا کنه تا اونو باور کنیداین همان مسیر درست است عملا یکی از اولویت های تفکر برعبادت اینجا ثابت میشه شما در مرحله اول فکر میکنی به نعمتهای زندگی ات در کنارش حال خوبی بهت دست میده بابت اینکه این نعمتهای خوب را داری و به دنبال آفریننده این نعمت ها در ذهن می گردی ودرذهنت به اتصال خالق وخلق می پردازی نتیجه اش میشود ذکری که برزبانت جاری میشود ازفکر به نعمتها وحال خوب بعد ازاین فکر ونتیجه اش شکروتوصیف صاحب اثر نعمت در زندگی ات است
متین
در آیه 58 قدرت خداوند به قدرت متین توصیف شده متین از ریشه متن می آید که دراصل معنای گوشت محکمی است در کناره پشت واقع است سه بار درقرآن این صفت بیان شده است که هر سه بار در توصیف خداوند است درترجمه های به صورت همراه قدرت ترجمه شده یعنی صاحب قدرت وقوت ولی در صورتی که متین در حال توصیف کیفیت آن قدرت است حالا کدام صفات خداوند با این ویژگی توصیف شده در اینجا رزاق بودن ودر دومورد دیگه نقشه کشیدن(کید )ذکاوت خداوند حال اگر بخواهیم به همین رزاق بودن بپردازیم اینجا کاملا این جمله ازتو حرکت ازخدا برکت مستند میشودقدرت خداوند در پشت قدم های تو قرار می گیرد در استواری واثر بخشی قدم هایت موثر است درحقیقت تویک دم برمی داری وخداوند تورا به اندازه ده قدم به هدفت نزدیک می کند در حقیقت تو را در مسیر هدفت سر می دهد این همان آیه7 سوره لیل فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرى هست که آسونت میکنه برای آسونی ها
آیه56:هدف خلقت انسان در آیه عبادت مطرح شده است که درحقیقت این عبادت مسیررسیدن به هدف خلقت است که درمعنای لغوی به معنای هموار کردن نفس برای کسب صفات الهی میباشد که انسان درذات خود این صفات را به صورت بالقوه دارد این همان اسماخداوند است که در آیه31سوره بقره خداوند اشاره میکند که اسمایی که خداوند دروجود انسان نهاده به فرشتگان ارائه شود,خداوند در آیه30سوره بقره هدف خود راازخلقت آدم قرار دادن یک جایگزین ازخودش در زمین هست ومسیر رسیدن به این هدف بندگی است به همین تعبیر که بندگی نفس را هموار برای بروز صفات الهی میکند ونتیجه اش یکی شد خلق با خالق واتصال اوست ونتیجه این بندگی بروز ساطع شدن تمام قدرت های خداوند از وجود توست تا زمانی که دراتصال با او به واسطه بندگی باشی این نیرو به راحتی درتو وزندگی تو جریان پیدا میکند به میزان خلوص تو وهموارتر بودن تو میزان انعکاس قدرت خدا درزندگی تو پر رنگتر است برای رسیدن به همه ی خواسته هایمان باید در مسیرهدف خلقتمان قدم برداریم تا ما قدرت خلق را ازخالق یکتای جهان به زندگیمان بتابانیم و اراده کنیم وخلق کنیم زیبایی ها را درمسیر زندگی زیبا
سلام دوست عزیز
برای پاسخ دادن به سوال شمامن به تفسیرنورآقای قرائتی رجوع کردم ومتوجه شدم که برای تفسیرآیه ۵۵ذاریات بایدبه آیات قبل یعنی ۵۲و۵۳و۵۴ رجوع شود
دقت کنید:
تفسیر نور (محسن قرائتی)
کَذلِکَ ما أَتَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ «52» أَ تَواصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ «53»
(اى پیامبر!) بدین گونه (که تو را تکذیب کردند) پیشینیان اینان نیز هیچ پیامبرى برایشان نیامد مگر آنکه گفتند: جادوگر یا جنزده است. (آیا مخالفان در طول تاریخ) به یکدیگر سفارش کردهاند (که با انبیا این گونه برخورد کنند؟) نه، بلکه آنان مردمى طغیانگرند.
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ «54»
پس، از آنان روى بگردان که تو مورد سرزنش نیستى.
وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ «55»
و (به مردم) تذکّر بده که قطعاً تذکّر براى مؤمنان مفید است.
نکته ها
آیهى 52، به مانند نتیجهگیرى از آیات گذشته و به عنوان دلدارى پیامبراکرم صلى الله علیه و آله است که اگر مشرکان مکّه با تو چنین برخوردهایى مىکنند، بدان که پیش از اینان نیز با پیامبران پیش از تو چنین برخوردهایى را داشتهاند.
از آنجا که پیامبر در دعوت مردم کوتاهى نکرده و حجّت خدا را بر آنان تمام کرده است، لذا روى گردانى پیامبر از آنان و ترک مجادله با آنان، سرزنش و ملامتى را به دنبال ندارد.
این آیات در کنار فرمان به اعراض از کافران طغیانگر، به تذکّر دادن به مؤمنان سفارش مىکند تا گمان نشود که تنها کافران نیاز به هشدار و تذکّر دارند. فَتَوَلَ … وَ ذَکِّرْ
در شنیدن اثرى است که در دانستن نیست. سوز و اخلاص و شیوه بیان گوینده مىتواند اثرى برتر در انسان بگذارد. لذا پیامبر مأمور مىشود تا پیوسته مؤمنان را تذکّر دهد.
وآیات ۵۶و۵۷و۵۸هم درارتباط باهم بایدتفسیرشوند
دقت کنید:
الذله» از کلمات بزرگان معلوم مىشود تذلل نیز در آن قید است (قاموس قرآن).[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نوراثنی عشریروان جاویداطیب البیانبرگزیده تفسیر نمونهسایر تفاسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ «56» ما أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِیدُ أَنْ یُطْعِمُونِ «57»
و جن و انس را نیافریدم مگر براى آنکه مرا عبادت کنند. و من از آنان هیچ رزقى نمىخواهم و نمىخواهم که به من طعام دهند.
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ «58»
زیرا خداوند است آن روزى رسانِ نیرومندِ استوار.
نکته ها
در حدیثى از امام حسین علیه السلام مىخوانیم: خداوند مردم را نیافرید مگر براى معرفت و شناختن و چون او را شناختند، او را عبادت مىکنند و هر که او را عبادت کند، از بندگى غیر او بىنیاز مىشود. «1»
جنّ، قبل از انسان آفریده شده و داراى تکلیف است. در این آیه نیز نامش قبل از انسان آمده است. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ»
در قرآن، تمام آفرینش بر اساس حق است وهیچ آفریدهاى باطل نیست، «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ» «2» وهمهى آفریدهها در مسیر بهرهمندى انسان است. «خَلَقَ لَکُمْ» «3»، «سَخَّرَ لَکُمُ» «4»، «مَتاعاً لَکُمْ» «5»
و انسان نیز براى هدفى متعالى آفریده شده که راه رسیدن به آن، عبادت خدا است. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» البتّه عبادت معناى عام دارد و به هر کار نیکى که با هدف الهی انجام شود، عبادت گفته می شود
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ «56» ما أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِیدُ أَنْ یُطْعِمُونِ «57»
و جن و انس را نیافریدم مگر براى آنکه مرا عبادت کنند. و من از آنان هیچ رزقى نمىخواهم و نمىخواهم که به من طعام دهند.
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ «58»
زیرا خداوند است آن روزى رسانِ نیرومندِ استوار.
نکته ها
در حدیثى از امام حسین علیه السلام مىخوانیم: خداوند مردم را نیافرید مگر براى معرفت و شناختن و چون او را شناختند، او را عبادت مىکنند و هر که او را عبادت کند، از بندگى غیر او بىنیاز مىشود. «1»
جنّ، قبل از انسان آفریده شده و داراى تکلیف است. در این آیه نیز نامش قبل از انسان آمده است. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ»
در قرآن، تمام آفرینش بر اساس حق است وهیچ آفریدهاى باطل نیست، «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ» «2» وهمهى آفریدهها در مسیر بهرهمندى انسان است. «خَلَقَ لَکُمْ» «3»، «سَخَّرَ لَکُمُ» «4»، «مَتاعاً لَکُمْ» «5»
و انسان نیز براى هدفى متعالى آفریده شده که راه رسیدن به آن، عبادت خدا است. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» البتّه عبادت معناى عام دارد و به هر کار نیکى که با هدف
الهى انجام شود، عبادت گفته مىشود.
سؤال: در قرآن اهداف دیگرى، همچون آزمایش و امتحان، براى آفرینش انسان مطرح شده، آیا آن اهداف با هدفى که در این آیه (56) آمده، هماهنگ است؟
پاسخ: قرآن در آیه دوم سوره مُلک مىفرماید: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک عمل بهترى دارید. و در آیه دوازدهم سوره طلاق مىفرماید: «لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» هدف از آفرینش، علم انسان به قدرت الهى است.
در جمعبندى این آیات به نتیجه مىرسیم که هدف اصلى، بندگى خداوند است، لیکن عبادت نیازمند معرفت است که در جمله «لِتَعْلَمُوا» بیان شده است و در عبادت که همان پذیرفتن راه الهى و رها کردن راههاى غیر الهى است، انسان آزمایش مىشود که در جمله «لِیَبْلُوَکُمْ»* آمده است.
سؤال: اگر هدف آفرینش بشر عبادت است، پس چرا این هدف بطور کامل تحقق نیافته است؟
پاسخ: بارها خداوند در قرآن فرموده که اگر مىخواستیم، همه را به اجبار هدایت کرده و به بندگى خود در مىآوردیم، امّا خداوند بشر را آزاد آفرید، تا آگاهانه و آزادانه، عبادت کند.
سؤال: آیا خداوند به عبادت ما نیازمند است؟
پاسخ: قرآن بارها مىفرماید: خداوند از هر جهت غنى است، نه تنها از انسان، بلکه از همه هستى بى نیاز است. اگر به ما دستور دادند که منزل خود را رو به آفتاب بسازیم، نباید کسى گمان کند که خورشید به خانه ما نیاز دارد، این ما هستیم که به نور و انرژى آن محتاجیم. در این آیات نیز بى نیازى خداوند بیان شده است: «ما أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ»
سؤال: اگر خداوند رزّاق است، پس چرا به همه رزق یکسان نمىدهد؟
پاسخ: رزّاق بودن یکى از صفات خداوند است، یکى دیگر از صفات او حکیم بودن است.
یکسان بودن رزق، امرى حکیمانه نیست، بلکه باید تابع تلاش و کوشش انسانها باشد.
قرآن مىفرماید:
قرآن).[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نوراثنی عشریروان جاویداطیب البیانبرگزیده تفسیر نمونهسایر تفاسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ «56» ما أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِیدُ أَنْ یُطْعِمُونِ «57»
و جن و انس را نیافریدم مگر براى آنکه مرا عبادت کنند. و من از آنان هیچ رزقى نمىخواهم و نمىخواهم که به من طعام دهند.
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ «58»
زیرا خداوند است آن روزى رسانِ نیرومندِ استوار.
نکته ها
در حدیثى از امام حسین علیه السلام مىخوانیم: خداوند مردم را نیافرید مگر براى معرفت و شناختن و چون او را شناختند، او را عبادت مىکنند و هر که او را عبادت کند، از بندگى غیر او بىنیاز مىشود. «1»
جنّ، قبل از انسان آفریده شده و داراى تکلیف است. در این آیه نیز نامش قبل از انسان آمده است. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ»
در قرآن، تمام آفرینش بر اساس حق است وهیچ آفریدهاى باطل نیست، «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ» «2» وهمهى آفریدهها در مسیر بهرهمندى انسان است. «خَلَقَ لَکُمْ» «3»، «سَخَّرَ لَکُمُ» «4»، «مَتاعاً لَکُمْ» «5»
و انسان نیز براى هدفى متعالى آفریده شده که راه رسیدن به آن، عبادت خدا است. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» البتّه عبادت معناى عام دارد و به هر کار نیکى که با هدف
«1». تفسیر نمونه.
«2». حجر، 85.
«3». بقره، 29.
«4». جاثیه، 13.
«5». نازعات، 33.
جلد 9 – صفحه 268
الهى انجام شود، عبادت گفته مىشود.
سؤال: در قرآن اهداف دیگرى، همچون آزمایش و امتحان، براى آفرینش انسان مطرح شده، آیا آن اهداف با هدفى که در این آیه (56) آمده، هماهنگ است؟
پاسخ: قرآن در آیه دوم سوره مُلک مىفرماید: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک عمل بهترى دارید. و در آیه دوازدهم سوره طلاق مىفرماید: «لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» هدف از آفرینش، علم انسان به قدرت الهى است.
در جمعبندى این آیات به نتیجه مىرسیم که هدف اصلى، بندگى خداوند است، لیکن عبادت نیازمند معرفت است که در جمله «لِتَعْلَمُوا» بیان شده است و در عبادت که همان پذیرفتن راه الهى و رها کردن راههاى غیر الهى است، انسان آزمایش مىشود که در جمله «لِیَبْلُوَکُمْ»* آمده است.
سؤال: اگر هدف آفرینش بشر عبادت است، پس چرا این هدف بطور کامل تحقق نیافته است؟
پاسخ: بارها خداوند در قرآن فرموده که اگر مىخواستیم، همه را به اجبار هدایت کرده و به بندگى خود در مىآوردیم، امّا خداوند بشر را آزاد آفرید، تا آگاهانه و آزادانه، عبادت کند.
سؤال: آیا خداوند به عبادت ما نیازمند است؟
پاسخ: قرآن بارها مىفرماید: خداوند از هر جهت غنى است، نه تنها از انسان، بلکه از همه هستى بى نیاز است. اگر به ما دستور دادند که منزل خود را رو به آفتاب بسازیم، نباید کسى گمان کند که خورشید به خانه ما نیاز دارد، این ما هستیم که به نور و انرژى آن محتاجیم. در این آیات نیز بى نیازى خداوند بیان شده است: «ما أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ»
سؤال: اگر خداوند رزّاق است، پس چرا به همه رزق یکسان نمىدهد؟
پاسخ: رزّاق بودن یکى از صفات خداوند است، یکى دیگر از صفات او حکیم بودن است.
یکسان بودن رزق، امرى حکیمانه نیست، بلکه باید تابع تلاش و کوشش انسانها باشد.
قرآن مىفرماید:
«فَامْشُوا فِی مَناکِبِها» «1» از دامنه زمین بالا روید و رزق به دست آورید.
«وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» «2» به سراغ کسب و کار و فضل الهى بروید و داد و ستد کنید.
چنانکه نباید توقّع داشته باشیم معلّم به همه شاگردان نمره یکسان بدهد، زیرا علاوه بر معلّم بودن و اختیار نمره دادن، حکیم نیز هست و باید میان شاگردان کوشا و بازیگوش، فرق بگذارد.
سؤال: اگر خداوند رزّاق است، قحطىها براى چیست؟
پاسخ: گاهى کمبودها جنبه کیفرى دارد، چنانکه قرآن در مورد کیفر بنىاسرائیل مىفرماید:
«فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هادُوا حَرَّمْنا» «3» به خاطر ظلمى که یهود کردند، بخشى از خوردنىها را بر آنان حرام کردیم.
گاهى جنبه آزمایشى دارد: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ» «4» ما از طریق گرسنگى و ترس و … شما را آزمایش مىکنیم.
گاهى جنبه تربیتى دارد: فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ … لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ «5» ما براى تضرّع و برگشت آنان به سوى خداوند، آنها را از طریق ناگوارىها گوشمالى مىدهیم.
و گاهى نتیجه قهرى برخورد نادرست انسان با طبیعت است، همچون تخریب جنگلها، آلوده ساختن آب رودخانهها و به هم زدن تعادل محیط زیست که در طول زمان، مشکلات بسیارى از جمله قحطى را بدنبال مىآورد. اگر ایمان داشته باشیم که رزق از خداست، ریشهى بسیارى از حرصها، بخلها، حیلهها، حسدها، کلاهبردارىها و کم فروشىها، در انسان مىخشکد. إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ …
سلام خدمت خواهر گلم .. محوریت این آیات بر روی کلمه عبد و عبادت هست… و اینکه خداوند تاکید میکنه که جن و انس رو خلق کرده برای عبادت.. عبادت چند وجه داره.. و ارتباط تنگاتنگی با توحید. عبد خدا بودن یعنی انسان خدا رو همه کاره و ارباب خودش بدونه در تمام جنبه ها زندگیش و کسی که با این نگرش حرکت میکنه، تمام شئون زندگیش میشه عبادت.. خوب در ادامه میگه ما از اونها روزی نیمخوایم.. یعنی این عبادت و سرسپردگی برای اینه که به شما روزی بدیم.. حالا در باورهای توحیدی عبد بودن یعنی اعتقاد به این که خداست که رازقه و خداوند وهابه و خداوند جواده و خداوند کریمه و … که باورداشتن به تمام این صفات و تنظیم رفتارها بر اساس این نگاه ها میشه عبادت.. و نتیجه میشه ثروت بیشتر، مشتری بیشتر، آزادی زمانی و مکانی بیشتر و …
وَکَذَٰلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَیْثُ یَشَاءُ ۚ نُصِیبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ ۖ وَلَا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ
این گونه یوسف را در [آن] سرزمین مکانت و قدرت دادیم که هر جای آن بخواهد اقامت نماید. رحمت خود را به هر کس که در مشیت ما قرار بگیرد می رسانیم و پاداش نیکوکاران را تباه نمی کنیم.
سلام به حسین و نرگس عزیز
از کامنت پر مهر شما سپاسگزارم . خیلی از این مطالب استفاده کردم و شما را تحسین می کنم . من عکس پروفایل شما را دیدم و خیلی لذت بردم از دیدن شما و نرگس جان و فرزندان زیبا و سالم و صالح که خداوند به شما عطاکرده.
الهی که همیشه در کنار هم و در پناه خدا شاد وسلامت و ثروتمند باشین.
سلام خدمت خواهر عزیزم و سپاسگذار مهر و محبت شما هستم، ان شاالله هممون رهرو ابراهیم نبی باشیم که موحد بود و از مشرکان نبود
با سلام خدمت شما دوست عزیز
همون طور که خودتون مطلع هستین برای پی بردن به مفاهیمی که در قرآن ذکر شده بهترین روش این است که ریشه های کلمات که در زبان عربی همه ریشه ها سه حرفی هستند را در همه ی قرآن بررسی کنیم و بعد به یک مفهموم واحد برسین. در مورد این آیات که خداوند میفرماید هدفت از خلقت جن و انس عبادت کردن هست.. خیلی از ماها فکر میکنیم عبادت به معنی صرفا پرستش خدا و یا نماز خوندن هست اما در واقع معنی لغوی اون همون هموار کردن نفس برای کسب صفات الهی هست یا با خداوند یکی شدن هست و به کمال رسیدن هست. یا به عبارتی همون هماهنگی با درون هست که استاد در کل دوره هاشون و فایل هاشون فریاد میزنند.