یک مسئله اساسی برای درک بهترقانون رهایی و شور و اشتیاق

دسته بندی: موفقیت فردی

جواب‌های «عقل‌کل»دسته بندی: موفقیت فردییک مسئله اساسی برای درک بهترقانون رهایی و شور و اشتیاق
19

سلام دوستان عزیز
من یکم گیج شدم
استادمیگن برای اینکه یه خواسته ای روخلق کنیم نبایدبهش بچسبیم وبایدرهاش کنیم ومحتاج اون خواسته نباشیم
ازطرفی میگن بایدبرای رسیدن به اهدافمون اشتیاق وانگیزه داشته باشیم واگه نداریم بااستفاده ازاهرم رنج ولذت ایجادش کنیم
من متوجه نشدم الان بالاخره بایداشتیاق سوزان داشته باشم یانه؟
مثلامن خودم 4 ساله که پشت کنکورم وبه رشته ی دندانپزشکی خیی علاقه مندم والان فهمیدم عدم موفقیتم به خاطرترمزهام بوده اماخیلی اشتیاق برای قبولی توی این رشته دارم
الان نمیدونم چطوربایدیه کاری بکنم که هم اشتیاقم روحفظ کنم وهم محتاج خواسته ام نباشم
استادخودشون میگن زمانی که میخواستن درزمینه تدریس قوانین کارشون روشروع کنن همه ی وجودشون اشتیاق بودبرای انجام اینکارومیخواستن حتمااینکارروانجام بدن خب الان منم همه ی وجودم دندانپزشک شدنه وواقعامیخوام اینکارروانجام بدم
همه ی فکرهامم کردم وبه این نتیجه رسیدم که اگه الان100 میلیاردهم توی حسابم داشتم بازم خواسته ام دندانپزشک شدن بودبااین وجوددیگه نمیتونم بگم خب من میخونم حالاقبول شدم که بهترقبول نشدمم که دیگه نشدم دیگه
من میگم میخوام دندانپزشک بشم حالاخدایاخودت هدایتم کن که بشه
درواقع من نمیتونم یه جایگزینی بذارم که حالااگه این نشدیه رشته وشغل دیگه من اینومیخوام مثل همون موقع که استادتدریس قوانین واشاعه ی توحیدروخواستن
اماالان نمیدونم چطوربایدهم هدفم مشخص باشه وباورهای قدرتمندبراش بسازم وبه سمتش حرکت کنم همم محتاجش نباشم
عزیزان ممنونم ازاینکه راهنماییم میکنید

نمایش:  به ترتیب تاریخ   |  به ترتیب امتیاز   
35
بهترین پاسخ

دوست عزیزم ما به هرخواسته ای بخوایم میتونیم برسیم.
قانون رهایی ب این معنی نیس که واسش شور وداشتیاق نداشته باشیم !! نکته اینجاست این شور و اشتیاق اولویت چندم زندگی ماست !!

ی موضوعی وجود داره ک ی مدتییه بهش پی بردم و خیلی جهت زندگیمو داره تغییر میده. اونم اینکه هدف از افرینش من این بوده ک خدا خودشو تجربه کنه. پس هدف من از اومدن ب کره زمین ک قسمتی از خداهستم اینه که خودمو تجربه کنم!! و رسیدن به خواسته ها ابزاری برای این تجربه کردن خود هست. ولی ما این موضوع یادمون میره. و هدف واقعی که تجربه کردن خود بوده، جاشو میده به رسیدن ب خواسته ها!! همونجایی ک ب خواسته میچسبیم و هیچ چی از خودمون نمیفهمیم!! دارم از خود و عشق به خووود حرف میزنم.
من ب این دیدگاه رسیدم که: ارزشمندترین و بزرگترین و گرونترین خواسته دنیااا خودم هستم!!و برای هرکس همینطوره.
و وقتی من ارزشمندترین و بزرگترین و گرونترین خواسته دنیا رو ک خودم هستم داارم پس دیکه بقیه خواسته هام میشن دوم و سوم و چهارم.
واقعاا نمیدونم این چیزی ک چند روزه بهش رسیدم رو چطوری توضیح بدم. ی چیزی در من شعله زده ک میگه اصل منم، درد منم، درمان منم، ثروت منم، عشق منم….فکر میکنم ی چیز بزرگی داره در من اتفاق میفته که این کبریتِ اولش بود…
با خودم فکر میکنم میگم من باید خودمو تجربه کنم، خودمو زندگی کنم، خودمو عشق کنم.. باید با تمام وجودم همه وجودم رو بفهمم… توضیحش واقعا سخته. حسش خیلی درووونیه
ولی هرچی که هست نگاه منو خیلی متفاوت به زندگی کرده. با خودم فکر میکنم میگم:
*من میخوام ب فلان خواسته برسم ک خودمو خوشحال کنم. حالا چرا چون هنوز بهش نرسیدم خودمو ناراحت کنم؟ وقتی من دنبال خوشحال کردن خود هستم حالااا چرا خودمو ب همون دلیل ناراحت کنم؟ چیزی که ابزار خوشحالی من بوده چرا اون ابزار حالا بشه دلیل ناراحتیم؟!!!

حس میکنم هرچی بیشتر به این خود مشغول میشم از بقیه چیزا فارغتر میشم. و احساس میکنم رهااایی قاعدتا باید همین باشه. در ک کردن خودت : ینی شادبودن دررهرلحظه و فقطططط ب دلیلِ این خود ارزشمندی ک داریم. و این میشه زندگی در لحظه و لذت بردن از تمام چیزایی ک داری
ب نظرم میاد وقتی اصل خودم و ارامش و شادی و حال خوب خودم هست، اون وقت چسبندگی ب هرچیزی از بین میره.

من همیشه برام سوال بود که چرا میگن وابستگی ب هرچیزی تورو ازون دور میکنه. حالا میخاد ی ادم باشه یا پول و ثروت و ی خواسته دیگه… و نمیفهمیدم ینی چی ادم رها باشه! فک میکردم ته تعریف رهایی میرسه به اینکه ترس و نگرانی واس خواستت نداشته باااشی و ایمان داشته باشی بهش میرسی

ولی الان دارم میبینم رهایی از غیر ، در چسببیدن و وابستگی به خود، اتفاق میفته.
نقطه ای که هیچ لذتی و هیچ شورواشتیاقی بالاتر از خودت نباشه. نقطه ای که هیچ چیزی مهمتر از حال خوب خودت نباشه. نقطه ای که انقدر دنیای تو از خودت پر میشه که هیچ جای خالی برای هیچ گونه احساس نداشتن و کمبودی نمیمونه!! هیچ ترسی نمیمونه. هیچ نگرانی نمیمونه. هیچ غصه ای نمیمونه. هیچ هول شدن و استرس داشتنی نمیمونه. هیچ عجله ای نمیمونه. هیچ جای خالی کسی نمیمونه. هیچ هیچ هیچ.
وقتی دنیای تو از خودت پرمیشه، همزمان باهاش، دنیات از هیچ چیز دیگر هم پر میشه. خیلی حرف هست تو این ی جمله ای ک نوشتم،کتابها میتونم در موردش بنویسم.

و ب گمونم این همون چیزیه که عرفا بهش میرسن ولی عوام انقد این موضوعو بزرگ و دور از دسترس کرده که فکر نمیکنیم کسی بتونه ب اون نقطه برسه. اکثرا فک میکنن نیاز ب یک سری اموزشهای خاص و عحیب غریب داره. من ک تاحالا نرفتم پیش.ولی حس میکنم این تجربه ها خیلی درونیه و بی هیچ اموزش و واسطه ای میتونه اتفاق بیفته.
این چیزی که دارم تجربه میکنم خیلی خاصه. حتی قشنگیش برام بالاتر از قانون فرکانسه ک خودم خالق هستم!
چون تو این نقطه ای ک الان وایسادم من اصلا نیاز به خلق چیزی نددااارم. دوست داااارمااا ولی نیاااز ندارم. باشه خوشحال میشم نباشه هم ناراحت نمیشم. چون ارزشمندترین و نابترین حس دنیارو دارم که همیشه باهامه و اون خودم هستم.
(نیاز ینی الان ی چیزی نیس. نیاز در قانون یعنی فرکانس نداشتن و فرکانس نداشتن ینی تجربه نداشتن بیشتر)

وقتی میتونی ب کسی وابسته نباشی ک ب خودت وابسته باشی
وقتی میتونی ب چیزی نچسبی ک ب خودت چسبیده باشی
وقتی دنیای تو میتونه از غم نبودن کسی یا چیزی خالی باشه،که همه دنیای تو از خودت پرشده باشه

اگر دوس داشتی بیشتر برات خواهم نوشت خانم بزودی دندانپزشک??



1

7 سال پیش

*من میخوام ب فلان خواسته برسم ک خودمو خوشحال کنم. حالا چرا چون هنوز بهش نرسیدم خودمو ناراحت کنم؟ وقتی من دنبال خوشحال کردن خود هستم حالااا چرا خودمو ب همون دلیل ناراحت کنم؟ چیزی که ابزار خوشحالی من بوده چرا اون ابزار حالا بشه دلیل ناراحتیم؟!!!

چه تعبیر قشنگی، یه آگاهی ناب

دقیقا به دل می شینه

آیدا این روزا یه سوال برام پیش اومده:

من قبل از اینکه با قانون احساس خوب= اتفاق خوب آشنا بشم

قبل از ورورد هر خواسته ای یه دوره احساس آرامش رو داشتم و در اون مدت مدام در آرامش بودم و چیزی ناراحتم نمی کرد

مثلا با اینکه پشت کنکور بودن رو تجربه کرده بودم ولی وقتی به آرامش رسیدم حتی لحظه ای هم اون تجربه قبلی به ذهنم خطور نمی کرد واقعا آرامش مطلق رو تجربه کردم و بهترین نتیجه ها رو گرفتم

اما الان قانون رو می دونم و وارد مرحله آرامش شدم مدتی، اما هرازگاهی تجربه قبلی خواسته ای حال حاضرم میاد و وارد حوزه آرامشم میشه و قاعدتا یه کم ناراحتم میکنه هر چند من خیلی توش نمی مونم

من آرامش مطلق ام می خوام!

راستی

برای خرید دوره ۱۲ قدم دلم رضا نبود همش نشانه می خواستم برای عبور از تردید خرید یا نخریدن

و کامنت تو برای یکی از بچه ها در همین سوال جوابم داد

که خرید دوره معجزه نمی کنه و مهم عمل به قانونه

1

شور و اشتیاق داشتن با چسبیدن به خواسته خیلیی فرق داره
شور و اشتیاق یعنی احساس خوب که همین الان داریش خدارو سپاسگزاری و درنتیجه به سمتش سمت رسیدن بهش هدایت میشی
اما وقتی گیر میدی یعنی فرکانس نبودنش رو داری میفرستی در صورتی که جهان اینجوری کار نمیکنه
وقتی شور و شوق داری برای رسیدنش و حالت خوب با شکرگزاری داشته هات و رها باشی ناخوداگاه هدایت میشی به سمت خواسته ات
همون لحظه که یه خواسته ای تو ذهنمون شکل میگیره ما بهش رسیدیم همون لحظه خواستمون سمت ما در دویدنه و این باورای منفی مون ترمزای مخفی مون اصطلاحا جلوی بروزه خواستمون رو میگیره که رهانکردن گیر دادن دقیقا یکی از بدترین باورای منفی و ترمز هست که باید با احساس خوب و شکرگزاری داشته هاتون و لذت بردن از داشته هاتون رها کنین رسیدن به اون خواسته خیلی احساسه خفنی در ما ایجاد نمیکنه یه کمی بیشتر به ما لذت میده پس الان با داشته هاتون لذت ببرین رسیدن به اون خواسته برای لذت بردن یه ذره بیشتر از اینی که الانه هستش پس وقتی الان دارین از داشته هاتون لذت میبرین به اون خواسته تون هم رسیدین و دارینش
جلسه اول دوره راهنمای عملی دستیابی به ارزوها جلسه نهم کشف قوانین زندگی استاد واقعا معجزه میکنه تو رهایی و نچسبیدن به خواسته ها. و توحیدی بودن
موفق باشید


0

سلام.
منظور استاد اینه که به نتیجه نچسپیم و از مسیر رسیدن به خواستمون لذت ببریم.
اگر به دنبال نتیجه باشیم و همش درگیر این باشیم که کی به خواستمون میرسیم هم از زندگی لذت نمی‌بریم و هم طبق قانون هیچوقت به خواسته مون نمی‌رسیم.

برای رسیدن به خواستمون باید صددرصد تمرکزمون رو بزاریم براش ، باید شور و شوق داشته باشم ، باید باور های درست داشته باشیم ، باید حالمون خوب باشه و از مسیر لذت ببریم…
ولی بهش نچسپیم …

شما تفاوت شور و شوق با محتاج بودن را هنوز درک نکردید.


1

بنام خدا
سلام دوست عزیز
منظور از رهایی این است که احساس خوبت را به داشتن اون خواسته گره نزن شما برای داشتن اون خواسته شور واشتیاق دارید بسیار عالی تلاشت را بکن ولی اگر نتیجه اونی نشد که شما میخوای باور کن این اتفاق خوبِ هست
موفق باشید


2

سلام دوست عزیز
منظور از رهایی و نچسبیده به خواسته ها اینه که ایمان به خدا و باور فراوانی داشته باشیم، وقتی ما به خدا ایمان داریم میدونیم مارو به خواستمون میرسونه بی قید و شرط
پس دیگه نگرانی نداریم و میدونیم خدا بیشتر از خودمون می‌خواد ما به اون خواسته برسیم پس رهاش میکنیم و میزاریم خدا هدایت کنه باور داریم بی نهایت کار وجود داره ک ما ازش لذت ببریم شاید خدا به شغلی هدایت کنه ک حتی بیشتر از اونی ک خودمون فکرشو میکردیم بهش علاقه داریم ازش لذت میبریم و نمیدوستیم.
هدف ما شکل خواسته نیس اون لذتی و حال خوبی ک با اون خواسته می‌خوایم بهش برسیم، خدا از ما آگاه‌تر نسبت به خواسته هامون باید محدودش نکنیم رها کنیم تا هدایت بشیم
و شور و اشتیاق انرژی لازم برای حرکت به سمت خواسته هر چقدر این انرژی بیشتر باشه سرعت رسیدن به خواسته کوتاه تر میشه.
شاد، سلامت و موفق باشید


5

بنام الله
سلام دوست عزیزم منظور استاد از نچسبیدن و رها بودن اینه که احساست خوب باشه
شما خواسته خودت مشخص کردی
باورهای مناسبش ایجاد کرد
انگیزه کافی داری
نمونه های عینی که رشته تو بودن وقبول شدن و تحسین کردنشون
شما قدم های اول برداشتی
قدم بعدی مطالعه و وقت مناسب برای آموزش خودتون و بردن آگاهی خودتون به مدار بالاتر
و نکته مهمی که شما اینجا باید انجام بدی اینه که احساس خوبت وابسته به قبولی در رشته دندان پزشکی نباشه
بلکه از لحظه حال لذت ببری خوشحال باشی
و درواقع این احساس داشته باشی که من الانم حالم خوب شکر گذارم
احساس شادی دارم …..
واگه به اون خواسته برسم خوشحالم اگه نرسم هم حالم بد نمیشه
این میشه نچسبیده برخواسته
و خوشبختی خودت رو در گروه موفقیت در اون رشته نبینی
این سوال شما برلی سه سال پیش
و امیدوارم الان جزه یکی از دندانپزشک های خوب و عالی باشی


8

به نام رب العالمین
سلام دوست عزیزم. نمی دونم توی کنکور چیکار کردی و نتیجه چی شده، این سوال مربوط به یک سال پیشه اما من دوست دارم یه پاسخ بذارم اینجا تا برای بعدی ها که دوست دارن کنکور قبول شن یه راهنما باشه.
من دو بار کنکور دادم. یکی کارشناسی و دیگری ارشد
کنکور کارشناسی که خودمو نابود کردم، ترس، اضطراب و اصلا هم با قوانین آشنا نبودم اما یادمه گوشه های هر صفحه ای که می خوندم می نوشتم : خدایا شکررررت . این خدایا شکرت یعنی : خدایا شکرت که باهامی. خدایا شکرت که تو حقی و عادلی، بالاخره پاسخم رو می دی. بالاخره نتایج رو می بینم. یعنی تنها چیزی که اون روزا آرومم می کرد قرآن و دعا بود تا درس خوندن. بالاخره کارشناشی یه دانشگاه دولتی و روزانه قبول شدم، چی قبول شدم؟! همون چیزی که روزها تصورشو می کردم، تجسم می کردم. بعدها فهمیدم که اااااا، این رشته همون رشته ای بود که من تجسم می کردماااا
و برای اون سالا من یه درس رو که کل ملت توش باگ داشتن و براشون سخت بود رو ناخودآگاه خوب می خوندم و درک می کردم و رتبه ی اون درس توی کنکور دقیقا جزء ۵۰۰ نفر اول بودم.
و اون درس دقیقا درسی بود که برای قبولی توی اون رشته ی مورد علاقه م خیلی لازم بود و خیلی رتبه م خوب کرده بود
یه درس به شدت سخت ولی من بهش علاقه داشتم و هنوزم دارم.
گذشت و گذشت تا برای ارشد دوباره اقدام کردم ، برای دادن انگیزه به خودم می رفتم کتاب موفقیت می خریدم یه روز با راز و قوانین آشنا شدم دیگه نفهمیدم چطوری اون دوران پشت کنکور رو گزروندم. منی که برای کنکور قبلی حتی به صدای پا، صدای خنده، صدای موزیک حساس شده بودم و تو یه محیط ازوله درس می خوندم برای کنکور ارشد که رقابتی هم بود با دوستام، توی محیط خونه که همه رفت و آمد داشتن، با موزیک و کلی بگو بخند و اس ام اس زدن گذشت ، چرا؟ چون قانونو فهمیده بودم روزها می نشستم از تصوراتم می نوشتم و می رفتم تو خیالات . اصلا عجیب درسارو درک می کردم. با موزززززیک. یه دفتر پر از تصورات و تجسماتم داشتم. ایمانم رو صد بود. و رها شده بودم از رتبه. جدی می گم. اصلا برام مهم نبود چه رتبه ای، فقط می گفتم قبول می شم.
حتی یادمه شرایط آب و هوایی اون سال طوری رقم خورد که بیشتر فرصت داشتم که مرور کنم درسارو.
سر جلسه ی کنکور انگار جوابا یکی یکی می اومد. راحت گزینه هارو پر می کردم. اصلا رقابت یادم رفته بود.
تا اینکه نتایج کنکور رسید و دیدم رتبه ی ۲ رقمی زیر بیست تو سطح کشور بین تعداد قابل توجهی از دانشجو ها شدم. بعد ها فهمیدم که چقدررر رها بودم و راحت از قانون استفاده می کردم برای رسیدن به خواسته هام.
عزیزم اولین کاری که باید بکنی رها بودنه. به قول این دوست خوبمون ببین احساس نیاز داری یا خوشحال ترت می کنه اگه بهش برسی. (چیزی که همه ی ما باید به درکش برسیم). خداوند اجابت کرده اماااا احساسمون نشون می ده که آیا یقین داریم یا شک.
چیزی که من برای کنکور قبلیم داشتم و چقدررر خودمو عذاب دادم چون به شدت احساس نیاز می کردم.
در پناه حق باشی دوست عزیز
یا رب


6

سلام دوست عزیزم
این دوتا موضوع باهم دیگه فرق داره.
شما باید برای رسیدن به خواست شور و شوق داشته باشی و همین باعث میشه که بتوانی براش با عشق اقدام کنی.
ولی چسبیدن به خواسته یعنی اینکه مطمئن نیستی به خواستت میرسی بخاطر همین همش نگرانی، هی میگی به خودت اگر نشه چی؟ پس کی میشه؟ و یکجورایی میری تو حالت مقاومت. وقتی میری تو حالت مقاومت باعث میشی اون خواستت ازت دور و دورتر بشه چون تو حالت مقاومت و نگرانی احساس خوبی وجود نداره.
می توانی تفاوت این دو مورد رو در وجودت با چک کردن احساست تشخیص بدی.
قانون اینه احساس خوب = اتفاقات خوب و بالعکس
حالا شما میخوای دندانپزشک بشی این خیلی هم خوبه، الان فهمیدی تا حالا بخواستت نرسیدی بخاطر ترمزهایی که داشتی. حالا اگر وقتی داری درس میخوانی و به دندانپزشکی فکر میکنی احساست خوب باشه، خوشحال باشی، با خودت بگی خدایا شکرت که فهمیدم موانع چیه و حالا با برداشتنش میتوانم به خواستم برسم و با این افکار که باعث ایجاد احساس خوب درت میشه راهت رو ادامه بدی یعنی شور و شوق داری و حتما به هدفت میرسی.
ولی اگر وقتی داری بهش فکر میکنی یا درس میخوانی بگی پس خدایا من کی به خواستم میرسم، خسته شدم دیگه،…. و هر فکر دیگه ای که حالت رو بد کنه معلومه که باور نداری که میشه بهش رسید و چون باور نداری فقط رفتی تو فاز لج و لج بازی با جهان، یعنی از اینور فکر نمی کنی بشه به خواستت برسی از اونور هم نمی توانی بیخیالش شی و با خودت میگی نه من حتما باید برسم،به این حالت میگن چسبیدن به خواسته و چون در این حالت احساس بدی رو تجربه میگی خوب اتفاقات بد رو به زندگیت دعوت میکنی و این یعنی به خواستت نمی رسی.


5

سلام پریسا خانوم
هدف ما از اومدن تو این دنیا اینه که عشق و علاقمونو دنبال کنیم تا با دنبال کردنش هم از تک تک لحظه های زندگیمون لذت ببریم ( که همین لذت بردن از تک تک لحظه های زندگی راه رو برای ورود خواسته هامون باز میکنه و میتونیم به خواسته هامون برسیم و تجربشون کنیم) و هم اینکه به پیشرفت جهان کمک کنیم. پس خیلی مهمه که بدونیم واقعا عشق و علاقمون چیه و دنبالش کنیم.
ولی آیا شما واقعا مطمئنین که به دندانپزشکی علاقه دارین؟
اینو میگم چون خیلی وقتا عشق و علاقه ما هوسی بیش نیست و تا وقتی تجربش نکنیم نمیفهمیم که یه هوس بوده فقط نه اون عشقی و علاقه ای که میخواستیم.
من خودم از چند سال مونده بود به کنکورم به شدت به نرم افزار علاقه داشتم. کنکور دادم و نرم افزار شبانه دانشگاه دولتی قبول شدم ولی راضیم نکرد با این که خیلی علاقه داشتم ولی میخواستم تو دانشگاهای تهران این رشته رو بخونم و چون شبانه قبول شده بودم میتونستم انصراف بدم و سال بعد دوباره کنکور بدم. این شد که انصراف دادمو یه سال دیگه نشستم پشت کنکور به این امید که تهران قبول شم. سال بعدش رتبم خیلی بهتر از سال اول شد و تا لحظه انتخاب رشته شوق نرم افزارو داشتم ولی نمیدونم چی شد که لحظه انتخاب رشتم اون علاقه شدیدی که به نرم افزار داشتم فروکش کرد و اصلا نرم افزارو انتخاب نکردم و بجاش رشته عمران رو خوندم. بعد که وارد دانشگاه شدم ترمای اول 2 واحد برنامه نویسی کامپیوتر داشتیم و تو اون درس بود که فهمیدم من نه تنها به نرم افزار علاقه نداشتم بلکه ازش متنفر هم بودم چون اصلا درس برنامه نویسی رو دوس نداشتم. و الان که سالها میگذره و من درسمو تموم کردم اصلا پشیمون نیستم که رشته عمران رو خوندم. نرم افزار برای من فقط یه هوس بود نه یه علاقه.
واسه همینه که میگم تا وقتی که تجربش نکنیم نمیفهمیم واقعا هوسه یا عشقو علاقه.
شما اگه الان میگی به دندونپزشکی علاقه داری آیا فقط به کارش که در نهایت بهش میرسی علاقه داری یا اینکه به درسایی که تو طول چند سال دانشگاه باید بخونی هم علاقه داری؟
عشق به یه کسب و کاری اینجوری نیس که فقط عاشق حالت نهایی اون کسب و کار باشیم بلکه باید از مسیر رسیدن به حالت نهایی اون کسب و کارم لذت ببریم. من خودم یادمه به این دلیل خیلی دوس داشتم رشته نرم افزار بخونم چون که عاشق طراحی بازیهای کامپیوتری و طراحی سایت و نرم افزار و این جور چیزا بودم. خب اگه کسی بخواد به طور حرفه ای طراحی بازیهای کامپیوتری و سایت و نرم افزار انجام بده باید برنامه نویسی بلد باشه و من غافل از اینکه متنفرم بودم از برنامه نویسی.
حالا شما اصلا رفتین ببینیم دروسی که باید تو این چند سال دانشگاه تو رشته دندون بخونین رو یه نگاه بندازین و ببنین اصلا علاقه ای بهشون دارین یا نه؟
اصلا به خوندن دروس دندون و امتحان دادنشون علاقه دارین؟ اگه رفتینو بررسی کردینو دیدن علاقه دارین میشه گفت هدفتونو درست انخاب کردین.
ولی من اگه جای شما بودم واسه اینکه به یه حالتی از رهایی برسم هدفمو کلی تر انتخاب میکردم و روی یه رشته خاص تمرکز نمیکردم. میگفتم که هدفه من اینه که وارد کسب و کاری شم که ازش لذت ببرم و واقعا اون کسب و کار عشق و علاقه من باشه و دیگه به نوعش نمیچسبیدم. و بعد تلاشمو هم در حد توانم میکردمو واسه کنکور میخوندم بدون اینکه دیگه بخوام وسواسی روی رشته خاصی داشته باشم.


1

ببین دوست عزیزم شما منظور استاد درست متوجه نشدین
رهای اخرین مرحله خواسته است و اصلی ترین درسته
برای رسیدن به هدف هم باید شور و انگیزه فراوان داشت اینم درسته
ببین اگه استاد اگه همه وجودش انگیزه برای اینکار بود
اینکارو نمیکرد که ۴ سال بعد بهترین سخران بشه یا حالا هرچی
ایشون از تک تک لحظه هایی که اینکارو انجام میداد لذت میبرد به قول خودشون
زندگی یه مسیره نه یه هدف
باید در مسیر لذت ببری
منظور از رهایی این نیست که بیخیال خواسته ات بشی
شما را میخوای دندون بشزک برای اینکه عاشق اون کاری برای اینکه احساس عالی میده بهت
رهایی یعنی فک کنی که به خواسته ات رسیدی و اون احساس خوب رو ایجاد کنی امیدوارم متوجه منظورم بشی
رهایی یعنی داشتن همان احساس خوب در طی مسیر
اینم یادت باشه ما با احساس خوب به خواسته ها میرسیم نه با خواسته ها به احساس خوب
البته قبول شدن در کنکور زیاد ربطی نداره به باور و رهایی
به درس خودن و فقط همین
اگه قبول نمیشین به خاطر اینکه خودتون به اندازه ای باید در نظر خودتون تلاش نکردین
موفق باشی



1

7 سال پیش

سلام

قانون استثنا نداره.

قبولی در کنکور هم به باورها ربط داره.

من دو بار کنکور دادم. سال اول خیلی زیاد درس خوندم و چون اعتماد به نفس نداشتم(باورهای منفی درباره ی خودم داشتم) نتیجه ی خوبی نگرفتم. سال دوم خیلی کمتر درس خوندم ولی سعی کردم روحیه ی بهتری داشته باشم و بیشتر لذت ببرم(توجه به نکات مثبت و لذت بردن از مسیر.) هدفم رو نوشتم و سعی کردم باورش کنم. در نهایت به هدفم رسیدم.

قانون استثنا نداره.

6

سلام دوست من

شما وقتی به چیزی بچسبی در واقع مدام داری تویه ذهنت نبودش و نیازیو که بهش داریو با خودت تکرار میکنی و توجهت همواره به نداشتنش هست و خوب بازم نتایج تکراریو تجربه میکنی در واقع شما وقتی قوانینو درک کنی متوجه میشی برا رسیدن به هر خواسته ای که داری کافیه باورت در موردش درست باشه و به باورت ایمان داشته باشی اینکه من میخوام و میتونم و میشه و دلیل موفقیت دیگران ویژگی خاصشون نبوده بلکه تنها باورشون بوده نه صرفا کار فیزیکی خاصی اینو که فهمیدی دیگه بهش نمیچسبی رهاش میکنی و حتی رسیدن به خواستتو ملزوم به زجر کشیدن و محروم کردن خودت از شادیهایی که میتونی در لحظه داشته باشی نمیدونی بلکه میفهمی که کافیه باورت درست باشه و تکاملت طی بشه بهش میرسی پس همواره با آرامش از لحظاتت لذت میبری و اجازه میدی قانون و جهان کار خودشونو بکنن حرص نمیزنی عجله نمیکنی .
اگه شما انگیزه ای در مورد خواستت نداشته باشی که قدمی برا تغییر باورهات بر نمیداری در واقع این شور و انگیزه تو در مورد خواستت سوخت موتورت میشه برا رسیدن به خواستت که در این بین همواره انرژی این شور و اشتیاقت باعث میشه روی باورهات کار کنی ورودیهای ذهنتو کنترل کنی و رویه خودت کار کنی چون درک کردی که وقتی در مدار هر خواسته ای باشی هیچ چیزی قدرت اینو نداره که مانعت بشه چرا که قوانین همواره ثابت و پایدار هستن و تغییری درشون نیست اگه برا کسی جواب داده برا شما هم همون جواب رو میده.
سعی کن همواره احساس خوب داشته باشی تا اتفاقات خوبو تجربه کنی.

شااااد باشی


7

سلام
من اینی که تا بحال درک و اجرا کردم تو زندگیم بهتون میگم.
استاد میگن به خواسته ات نچسب یعنی اینکه به چگونگی رسیدن بهش فکر نکن.
ما فقط وظیفه این رو داریم که به قوانین عمل کنیم و در چهارچوب و قالب اونها زندگی کنیم،باقی امور اجرا و رسیدن به خواسته توسط بخشندگی و فراوانی لطف خداوند انجام میشه و به ما هیچ ربطی نداره که چطوری و از کجا،چون دانای کل خداونده ما هیچ نمی دونیم در قبال علم خدایی که صاحب اون علمِ.
پس بیایید از مسیر و فرایند تکامل و یادگیری قوانین الهی لذت ببریم ،بموقع اش به خواسته مون میرسیم به تناسب مدار و فرکانسمون.
با توکل به خداوند با آرامش و خیالی راحت،تمام تلاش تون رو در بالا بردن آگاهی تون بکار ببرید که این تمام کار ماست،بقیه اش روی اصول سیستماتیک و خود بخود انجام میشه.
شاد و پیروز در پناه الله یکتا



1

7 سال پیش

استاد میگن به خواسته ات نچسب یعنی اینکه به چگونگی رسیدن بهش فکر نکن.

سلام آقا پوریای عزیز

خوبی داداش

این جمله استاد و خوب درک نکردم یعنی گیج شدم

ببین من یه خواسته دارم و باید اونو تو ذهنم تجسم کنم بعد رهاش کنم تا خودش به سمتم بیاد ؟

درست گفتم ؟

یه مقدار باز تر کن موضوع و ببینم کجای بداشتم اشتباهه

ممنون ازت

6

سلام دوست من بین فکر کنم توی فایل اخر مصاحبه استاد بود که میگفت توی میدان ولیعصر کلاس تند خوانی برگزار میکرده بعد شاگرداش بهش بد بین میشن میخوان انصراف بدن و استاد هم براش سخت بوده که هزینه ها رو برگردونه استاد اونجا میگه من توی اون موقعیت پیش خودم گفتم ببین اصلا ببینم من توانایی دارم این مشکلو حل کنم بعد اومده پیش خودش گفته خب بببین اگه من این مشکلو حل کنم چقدر اعتماد به نفسم می ره بالا اگه من از این مرحله گذر کنم چقدر توانایی هام بیشتر میشه اگه من این کار رو با موفقعیت پشت سر بذارم چقدر تجربه کسب میکنم من وقتی متن شما رو خوندم به این نتیجه رسیدم بالا ترین چیزی که شما میخوای به دست بیاری دندان پزشکی هست یعنی اوج اون چیزی که میخوای دندان پزشکی هست وقتی بهش می خوای برسی دیگه نمیخوای پیشرفت کنی مخوای همون جا بمونی و وقتی انسان به این نتیجه برسه مثل مرداب بی حرکت می مونه و می گنده اما اگه مثل رود همیشه در حال حرکت باشه مثل جهان هستی همیشه قله های بلند تر رو فتح می کنه چرا جسد مرده ها با این که جان ندارن بعد از مدتی از بین میره چون جهان همیشه در حال حرکته به قول استیو جابر مرگ بزرگ ترین اختراع جهان هست چون کهنگی رو کنار زده چیز های جدید میاره شما باید وقتی صبح ها بیدار شدی دلیل بیداری چرا میخوای دندانپزشکی قبول شی چرا میخوای ثروتمند شی هر روز دلیل بیار تمرینش هستس توی کتاب رویاهایی که رویا نیستد اونقدر دلیل بیار مثل من من اونقدر دلیل دارم برای ثروتمند شدنم برای این که چرا برنامه نویسی کار میکنم یادت باشه هر روز حداقل یک دلیل داشته باش برای این که چرا میخوای دندانپزشک چی و بزرگ فکر کن مثلا یکی از دلایلیت این باشه که بخوای دستاورد های علمی تازه برسی و کسایی رو پیدا کن که تونستن دندانپزشکی قبول شن من خودم از این اصل پیروی میکنم و دارم هر روز موفق تر و موفق تر میشم یادت باشه ی روز همه میمیرن وقتی اینو مرتب به خودت یادآوری میکنی هیج کاری برات غیر ممکن نیست
باور کن ی نیرویی منو هدایت کرد که به این سوال پاسخ بدم
شاد و پیروز باشید در هر دو جهان



1

عالی بود دوست عزیز خیلی استفاده کردم مخصوصا اون قسمت اولی که نوشته بودید که با حل مسئله اعتماده به نفس بالا میره دقیقا حرف درسته و هر چه این مسائل حل بشن به انسان قدرتمندتری تبدیل میشیم و اصلا چیزهایی که بهشون میرسیم زیاد مهم نیستن چون اون چیزا بعدا بدیهی میشه برامون انسانی که بهش تبدیل میشیم مهمه

9

سلام دوست عزیزم منظور از رهایی و نچسبیدن این هست که وابسته نباشید

نچسبیدن یا نداشتن وابستگی یعنی نگران نبودن

اگه نگران باشید که اگه نشه چی؟ و این باعث بشه که تمرکز شما گرفته شود یعنی وابستگی و چسبیدن

استاد اون زمان پر از اشتیاق بوده اما نگران اینکه اگه نشه چی نبوده

فردی که پشت کنکور برای یک رشته خاص هست باید به یک حالت برسه که بگه اگه نشد هم دوباره میخونم و دنیا به آخر نرسیده و این فقط به گفتن نباشه یعنی احساسش هم همین را بگه و اگه بگه مهم نیست اما ترس بگیرتش سر قوانین را نمیشه کلاه گذاشت

البته مهمه بدانید که ما انسانیم و همواره هم ایمان هست هم ترس

و اگه ترس اومد نباید بگیم خوب چون ترسیدم پس فرکانس منفی دادم و دیگه قبول نمیشم اصلا اینطوری نیست

شما یک ایمان دارید و یک ترس و هرکدوم قدرتش بیشتر باشه اون پیروز میشه

اما هر دوتاش برای همه انسان های جهان هست

من کسی را سراغ دارم که در دانشگاه دولتی در رشته ای که میخواست قبول شد ازش پرسیدم موقع کنکور چه احساسی داشتی گفت استرس داشتم اما چون مسلط بودم میدونستم قبول میشم

و این فرد درسته استرس داشته اما اون ایمانش بیشتر بوده

و در نبرد بین ایمان و ترس هر کدوم قدرتش بیشتر باشد پیروز میشود

پس برسی کنید که اگر باور محدود کننده یا به قول خودتون ترمزی وجود دارد حلش کنید و اون زمان را ببینید که میاین و در همین صفحه مژده قبول شدنتون را میدید ?

و اینکه الان حسم گفت بگم تمرین شکرگزاری راندا برن را انجام بدید
و جدا از اون هر روز سه تا از توانایی ها و موفقیت ها که داشتید را بنویسید و هیچوقت هم تکرای نیارید و هر بار هم قبلی ها را مرورش کنید

و واسه اینکه بدانید زیاده و کم نمیارید

مثلا یک زمانی نوزاد بودید اما بعد توانستید راه برید و این یک توانای و موفقیت هست که بعضی ها هم ندارند و… و همه این ها شامل توانایی ها و موفقیت ها میشود

موفق باشید



1

7 سال پیش

سلام اقای محمدی عزیز

خیلی ممنونم ازپاسخ عالیتون ونکات کاربردی که فرمودید

الان که فکرمیکنم میبینم حق باشماست ودلیل عدم موفقیت من بیشتربودن ترس هام ازایمانم بوده

ازهمین لحظه بیشترروی ایمانم کارمیکنم وبیشتربه خداونداعتمادمیکنم

میشه لطف کنیددرموردتمرین شکرگزاری راندابرن برام توضیح بدید؟

3

سلام پریسای عزیز

خیلی عالیه که هدفت رو میدونی و انگیزه و اشتیاق دارین برای رسیدن بهش؛
اما منظور از رها کردن و نچسپیدن به هدف یعنی احساس کمبود و محدودیت نکنین طوری رفتار کنین انگار همون رو دارین و باهاش زندگی میکنین بعدشم با افرادی که به هدفشون رسیدن هم ارتباط برقرار کنین تا از نکات کلیدی اوناهم بهره بگیرین.
در ضمن شما تعیین نکردین که کجا قبول بشین چون هدف باید روشن بشه الان در شهرما هستند که دندان پزشک شدند ولی اصلا پشت کنکور هم نبودن رفتن کشور آذربایجان خوندن و شما باور به اینک چهار سال پشت کنکور هستین رو بزرگ نکنین شاید بخاطر ترمزهاتون و سیر تکامل نیاز به این زمان بوده اما بمحض اینکه ترمز ها رو بردارین براحتی با یه گاز ساده به هدفتون میرسید پس شما بیاین حتی برید رایگان هم که شده دستیار دندتن پزشک بشین تا ببینین اصلا به مزاجتون این شغل میخوره حتما ترمز های دیگه هم دارین.
مثالی روشن بگم براتون یک شخصی بود همیشه میگفت میخوام پزشک بشم اما در وجودش از دیدن خون دلهره داشت و بخاطر هم ترمز و ناخواسته باعث میشد با همه تلاشش نتونه به خواستش برسه.

شاد و موفق و ثروتمند و سعادتمند باشید.



1

7 سال پیش

سلام اقای عباس پورعزیز

خیلی ممنونم ازپاسخ عالیتون

من یه مدتی هست که برای درست کردن دندون هام دارم به دندانپزشک مراجعه میکنم

اونجاباخواهرم میریم ووقتی دکتردرحال درست کردن دندان های خواهرم هست من هم تماشامیکنم ولذت میبرم به این نتیجه رسیدم که ازخون نمیترسم اماازگردن دردوکمردردی که ممکنه برام پیش بیادمیترسم وسعی کردم اینطورذهنم روتوجیح کنم که باانجام یکسری تمرینات به صورت روزانه میتونم ازکمردردوگردن دردپیشگیری کنم

دررابطه بااون بخشی که فرمودیدتعیین نکردم کجاقبول بشم متوجه نشدم منظورتون این هست که کارخوبی کردم یانه

اخه من خواستم دست خداروبازبذارم که خودش شرایط روبرام جورکنه امامیدونم درهمین زمینه هم دوتاترمزقوی دارم یکی اینکه ازبین500000نفرقبولی دررشته ی دندانپزشکی خیلی سخته وازطرفی هم ترمزدیگه ام اینه که تحصیل درخارج ازکشورهزینه ی زیادومحدودیت سنی داره

لطفادرمورداین ترمزهاراهنماییم کنید

4

سلام دوست خوبم
رهایی به این معنیه که خودتو دور از اون خواسته نبینی و مدام احساس نگرانی کنی
اما اشتیاق منجر به حرکت میشه و شما هر روز یه قدم برای رسیدن به خواسته تون برمیدارید و بهش نزدیک میشید
موفق باشی



1

7 سال پیش

سلام خانم ملکی عزیز

ممنونم ازپاسخ کوتاه اماپربارتون

من واقعاسال های گذشته این استرس روداشتم وخواسته ام روازخودم دورمیدیم اینقدری که حتی دوستانم درصحبت هام متوجهش میشدن وبهم میگفتن که چرااینقدردورمیبینیش

الان خیلی بهش نزدیک ترشدم امااعتراف میکنم که هنوزهم کمی نگرانی دارم

من سعی میکنم باتقویت ایمانم وشکرگزاری ودرک بیشترقانون واستفاده بیشترازفایل های استادنگرانی هام روکمترکنم اماازشماهم خواهش میکنم درزمینه کم کردن نگرانی هام وافزایش ایمانم راهنماییم کنید

4

سلام دوست عزیز.اول از همه سعی کن در حال تلاش برای رسیدن ب هدفی ک توذهنت داری برای هر لحظش غرق لذت باشی و شاد باشی.در هر صورت تو داری ب گسترش جهان کمک میکنی.خدا از هر راهی میتونه تورو غرق شادیو لذت کنه.تو در حال حاضر تلاشت رو برای این هدفت بکن اما ازین موضوع هم غافل نباش ک خدا بهترین هارو برای تو در نظر داره.تو راه طی کردن مسیرت خیلی چیا ب لطف خدا اگه چشم دلت رو باز کنی برات روشن میشه.پس ب هدفت نچسب.در حال حاضر براش تلاش کن تو مسیر لذت ببر و باقیش رو بسپر ب خدا.
شاد باشید و موفق.



2

7 سال پیش

سلام خانم مومن پورعزیز

خیلی ممنونم ازپاسخ عالیتون

حتماتلاشم رومیکنم که بیشترلذت ببرم وبیشتربه نشانه هاتوجه کنم

خیلی ممنونم ازنکاتی که بهم یاداوری کردید


5 سال پیش

سلام پریسای زیبا دوسته الهیه من.خداروهزاران بار شکر ک کامنتم تونست کمکتون کنه.موفق و موید باشید 🌹🌺🌹🌺

7

سلام .
در ابتدا باید بگم که در هر کاری تا ذهن رو متقاعد نکنید شما به هیچ خواسته ای نمیرسید.
چند نکته به نظرم میآید شاید کمکتان کرد. اول اینکه شاید در ناخود آگاه شما ودر لایه های زیرین باورهایتان این است که اگر شما دندانپزشک شوید باید رنجی را متحمل شوید و ذهنتان این را نمیخواهد و الان در هر وضعیتی که هستید همین را دوست دارد اگر اینگونه باشد شما باید اول ذهنتان را متقاعد کنید مثلا با یک دندانپزشک موفق دیدار کنید و به ذهنتان بگویید که اگر قبول وم آینده من همین است و چه خوب و لذت بخش است که اینگونه باشد و….راه دیگر این است که فقط و فقط زیباییها و راحتی های شغل دندانپزشکی را بنویسید و مدام با خود تکرار کنید و خودتان را در آن شغل تصور کنید.منظور استاد از نچسبیدن به خواسته ها این است که نگرانی نداشته باشید و احساستان را بد نکنید چون همانطور که حتما میدانید احساس بد مساوی اتفاقات بداست و چیزی که میتوانم بگویم این است که به احتمال زیاد در کنکور ی که گذراندید بسیار نگران بودهاید و استرس زیادی برای قبول نشدن داشته اید و فرکانستان منفی بوده است.خودتان را آرام کنید و فقط و فقط لحظه رسیدن به قله راببینید شاید راهش کنکور هم نباشد .موضوع بعد که خیلی مهم است این است که باورهای توحیدی خود را تقویت کنید .توحید یعنی من بخشی از نیرویی هستم که منبه همه قدرتهاست.توحید یعنی رابطه ابدی ام با فراوانی ها را به یاد بیاورم تا روی هیچ کس دیگری حساب باز نکنم یا از تهدید های دیگران و ذهنم نترسم .پس تو خودت خدایی هستی کنکور که چیزی نیست.
امیدوارم کمکی کرده باشم.در پناه الله یکتا شاد باشید وموفق



2

7 سال پیش

سلام دوست عزیز

خیلی ممنونم ازپاسخ فوق العادتون

بایدبیشترروی این موضوع تحمل رنج که فرمودیدکارکنم وپیداکنم ترمزهام رو

بله کاملادرست میفرماییدمن سال گذشته خیلی استرس داشتم ویک ماه نزدیک به کنکورروازخونه بیرون نرفتم ویادرس خوندم یاازاسترس وترس گریه کردم

همه ی سعیم رومیکنم که تک تک نکاتی که فرمودیدرواجراکنم

امامن درمورد این فراوانی که میفرماییدتاحالانتونستم ذهنم روتوجیه کنم یه ترمزقوی که من دارم اینه که اخه ازبین500000نفرچطورمن قبول بشم وازبین این همه ادم چطورنوبت به من برسه

لطفادررابطه بااین ترمزهم راهنماییم کنید


7 سال پیش

آفرین به این نگاه توحیدی ات

تو خودت خدایی هستی

10

به نام خدای مهربان

دوست عزیزم من بهتون پیشنهاد میدم که اگه امکان خرید دوره ی راهنمایی عملی دستیابی به رویاها رو دارید حتما تهیه ش کنید که نتیجه ش بی نظیره .باید بدونید که این این رسالت زندگیتونه باید بپرسین که چه کاری می‌خواین انجام بدین که احساس رسالت دارین توش .بعد وقتی باید نسبت خودتون شناخت داشته باشین و با خودتون وخداوند خلوتی کنین و ازش هدایت بخواین وقتیکه که دیدین که نه اشتیاق سوزانه و رسالت شماست به سمتش با قدرت حرکت کنید وباورهای قدرتمندی هم راجبش ایجاد کنید وبا قوانین ارتعاش وکیهان همراه بشوید تا کائنات شما را به خواسته تون برسونه وازتون حمایت می‌کنه .

بحث محتاج بودن به خواسته اینکه من باید همین الان برسم اگه بعداً داشته باشمش فایده ندارد یعنی من لحظات خوش امروز و لذت زندگی در حالی فدای زودتر رسیدن به خواسته هام کنم .
استاد همیشه میگن خواسته هاتون انتخاب کنید باورهای درسته ایجاد کنید و به سمتش حرکت کنید اما دیگه نچسبید بهش که نگرانی بگیرید که با این مار فرکانسی می‌فرستید که من این خواسته رو نمیخوام .

جوری نباشه که استرس ونگرانی بجای آرامش ولذت باهم عوض بشه .شما نگران نتیجه نباشید مطمئنی باشید وقتی در مسیر درست باشید همه چیز عالی پیش می‌ره .
قانون تکامل میگه باید آرام و پیوسته حرکت کنید و در مسیر ی که میخواهید برید به مداری یک مدار بالاتر ازتون جایی که هستید برسید .پله یک را با پله صدم که نمیشه طی کرد .

وقتی خداوند عزم شما را برای رسیدن به خواسته وعشقتان میبیند هدایتتان میکند همان طور که استاد را هدایت کرد او نمیدونست چطوری فقط میدونستم میخواد این راهو بره بعد با نشانه ها هدایت شد و هدایت شد و هدایت و همچنان ادامه …✌??
در جلسات ۷,۸,۹,۱۰ خیلی عالی در مبحث این انرژی خالق وشکل دهیش صحبت می‌کنه و فوق العاده س.

در پناه خدای مهربان به تمامی آرزوهای قشنگتان برسید دوست الهی با آرزوی موفقیت و پیشرفت های روز افزون .



1

7 سال پیش

سلام خانم مرادی عزیز

خیلی ممنونم ازپاسخ عالیتون

من درمورداین موضوع خیلی فکرکردم وخیلی باخودم خلوت کردم وواقعابه این نتیجه رسیدم که خواسته ی واقعی ورسالت من دندانپزشک شدن هست

اماترمزهامانع رسیدن من به خواسته ام شدن

مخصوصااین ترمزکه اخه ازبین500000نفرمن چطوری قبول بشم وازبین این همه ادم دیگه نوبت به من نمیرسه

ازتون خواهش میکنم درمورداین ترمزونحوه ی برداشتنش هم من روراهنمایی کنید