توانایی تمرکز بر نکات مثبت - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

استاد عزیزم ، خانم شایسته نازنین سلام

چند روزیه که صبح زود بیدار میشم و اولین کاری که میکنم پرسیدن سؤال از خداوند هست … امروز صبح پرسیدم خدایا من چه باوری در حال حاضر ایجاد کنم که منو به سمت خلق ثروت از علاقه هام سوق بده و احساس کردم باید صفحه نشانه را باز کنم … یکم تعجب کردم چون معمولا اینو نمیگه و کمی مقاومت داشتم که صفحه را باز کنم یا کلا موضوع را رها کنم ولی گفتم باید به آنچه گفته میشه عمل کرد …. صفحه را باز کردم و این فایل اومد ….

اول متن را خوندم و دیدم چه گنجی در اختیار من گذاشتید … الماسی از دانسته ها … و من به نکته ای پی بردم که بخاطر وجود اون نکته در شخصیتم همیشه خودم را سرزنش و سرکوب میکردم و هیچوقت به این فکر نکرده بودم که درسته این نکته ، یک نقطه ضعف محسوب میشه اما اولا طبیعیه و ثانیا با تمرین میتونم درستش کنم و اون نکته اینه که من اصلا نمی تونستم حتی برای چند ثانیه روی نقاط مثبت موضوعی تمرکز کنم مثلا زمانی که سپاسگزاری هام را میخوام بنویسم یا کانون توجه م را کنترل کنم ذهنم به سرعت شروع به فکر کردن به چیزهای چرت و پرت میکنه که هیچ نظم و هماهنگی بین اون فکرها نیست و تمرکز منو به شدت بهم می ریزه ، فکر هایی که واقعا بی سر و ته هستند و من وقتی دچار این حالت میشم خیلی عصبانی میشم و با خودم میگم انگار بی خیال تمرکز روی نقاط مثبت بشم بهتره ، لااقل اون‌جوری اینقدر توی جدال با ذهنم قرار نمی گیرم … بعد حالا من جملاتی را در متن این فایل خوندم و بعد حرفهای استاد را گوش کردم و کلا متوجه اصل موضوع توجه به نقاط مثبت شدم …

که اول اینکه ما برای تغییر تجربه های زندگی مون باید به نکات مثبت توجه کنیم و در واقع وضعیت نادلخواهی که الان در هر جنبه ای داریم ، فقط بخاطر توجه مکرر به نکات منفی موضوعات مختلف بوده که حالا بصورت تجربه داریم باهاش برخورد میکنیم پس برای تغییر این وضعیت باید بتونیم آگاهانه به نکات مثبت موضوعات مختلف توجه کنیم و این ضروری ترین کاریه که باید انجامش بدیم …

دوم اینکه برای توجه به نکات مثبت باید سعی و تلاش ذهنی کنیم که بتونیم هربار مدت زمان بیشتری را صرف این کار بکنیم و این دقیقا چیزیه که من الان فهمیدمش یعنی تا الان همش با خودم دعوا می کردم که تو چرا اینقدر پرت و پلا فکر میکنی و گفتگوهای ذهنیت اینقدر بی ربط و بی سروته هستند ولی الان فهمیدم که این یک چیز طبیعیه که وقتی ما میخواهیم آگاهانه و با کنترل افکار زندگی کنیم ، ذهن به شدت مقاومت میکنه و اجازه تمرکز روی نقاط مثبت را به ما نمیده ، حتی همین الانم ذهن من داره همین کار را میکنه ولی واقعا من دیگه فهمیدم که داستان ذهن چیه و دیگه خودم را بخاطر عملکرد ذهنم سرزنش نمیکنم و البته به افکار بیهوده ش توجه نمیکنم و دیگه از تمرین توجه به نکات مثبت ناامید نمیشم و فهمیدم که انقدر من باید این تمرین را در مورد موضوعات مختلف انجام بدم تا جزیی از شخصیتم بشه و برای هربار که حتی یک ثانیه بتونم خودم را در حالت توجه به نکات مثبت نگه دارم تشویق میکنم ….

سوم اینکه این تمرین اولش حال ما را فقط کمی بهتر میکنه ، کمی احساس آرامش ما را بیشتر میکنه ولی به مرور باعث تغییر تجربه های زندگی ما هم میشه و خودش را در تغییر شرایط ، موقعیت ها ، آدم ها و فرصت های زندگی نشون میده …پس ممارست و تلاش ذهنی برای مدت زمان بیشتری بودن در توجه به نکات مثبت تنها کاریه که ما باید مدام انجامش بدیم

و سوم اینکه استاد در یک دقیقه آخر این فایل گفتند « اگر کانون توجه ت به زیباییها باشه ، زیباییها را می بینی ؛ اگر نگاهت درست باشه ، جهان را درست می بینی »

من خیلی درس بزرگی گرفتم و متوجه شدم که با آگاهی از عملکرد و سیستم ذهنه که ما نیاز به تلاش برای حفظ کانون توجه داریم وگرنه اگر ذهن درست بود که نیاز به توجه آگاهانه نداشتیم و اصلا همین ذهنه که دنیای مادی را از جهان قبل از تولد و جهان پس از مرگ جدا میکنه …. پس یه جورایی باید از ذهن مون ممنون هم باشیم که به ما فرصت میده تا با برخلاف اون فکر کردن ، بتونیم به تجربیات بهتری برسیم …. ممنونم استاد عزیزم