روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 246

به نام خدا

روز شمار تحول من قسمت ۹

سلام به استاد گل و مریم بانوی عزیز و تک تک شما اعضای خانواده من

اولین نشانه و مهمترینش فکر می کنم آرامشم امروز عجیب یک جوری آرامش دارم که نگران هیچی نیستم مثلاً من هر روز ساعت پنج بیدار میشم امروز ساعت ۵:۴۵ بیدار شدم و این تاخیر یه مقداری باعث شد که کارم از این طرف دیگه بیشتر طول بکشه و دیرتر برسم به مغازه و به گلخونه نرسم این اصلاً باعث نشد که من به خاطر خواب موندنم بخوام از برنامه هام بزنم یعنی برنامه هر روزمو عوض کنم بگم خوب مثلاً امروز خوابیدم به جاش پیاده روی نرم یا نشینم سپاسگزاریم انجام بدم یا مثلاً برنامه روزمره ننویسم یا صبحانه نخورم جالب اینجاست که امروز وقتی رفتم نانوایی خیلی خلوت بود راحت گرفتم فرصت شد خودمو به قهوه دعوت کنم و یه ساعتم از وقت گلخونه رفت به جاش یه ساعت زودتر اومدم مغازه و تصمیم گرفتم ظهر بعد ناهار برم گل خونه و به گل ها رسیدگی کنم

کلاً با اینکه هنوز یه سری از بدهی هام مونده یه سری از کارها هست که انجام نشده یه سری برنامه ها را باید بچینم یکسری روال کاری مو باید انجام بدم ولی مثل قدیم استرس ندارم عجله ندارم انگاری یه حسی بهم میگه درست میشه همه چیز عجله نکن مسابقه ای نیست کارخودتو بکن اگر جایی از برنامه‌ها موندی عیبی نداره همیشه فرصت برای جبران و حتی انجام دادن بهترش هم هست استاد حالم این روزا خیلی عالیه این ماه و احساس می کنم یه ماه طلایی واسه رشد و پیشرفت احساس می کنم تمام زندگی من تقسیم میشه به دو قسمت قبل از اسفند ۱۴۰۰ بعد از اسفند ۱۴۰۰ حسم بهم میگه همه چی درست میشه امسال که تموم بشه بدهیم کلاً تموم میشه و من سال جدید و بایه قدرت خیلی خیلی خیلی خیلی بیشتر از امسال شروع می کنم راستش سال جدید یه برنامه ای دارم که چله بشینم برای خودم مثل امسال که نشستم روی برنامه هام روی کل سالم رو خواسته‌ام روی باورهام روی خودم کار کردم تا بتونم بقیه سال و قوی‌تر عمل کنم حسم بهم گفته این چهله رو تو سال جدید برو سفر برای همین تصمیم گرفتم به امید خدا بعد اینکه تعطیلات عید تموم شد و جاده ها خلوت شد و کارمو یکم روبه راه کردم به یکی از عزیزان بگم که حواسش به گلخونه هم باشه و مغازه و باز نگه داره و چهل روز ماشینم و سوار شم سبک شروع به سفر کنم هم برای ساخت خودم هم برای لمس زیبایی‌ها و کسب تجارب جدید

چله سال جدید یه چله فوق‌العاده است چون بهم الهام شده که علاوه بر سفر برای خودسازی و دیدن زیبایی ها باید مسیر و جوری بچینم که بتونم از بیشتر گلخانه‌های بزرگ ایران سربزنم و بتونم برم ببینمشون و سیستم‌های کارشونو نگاه کنم و از تجاربشون استفاده کنم که اونم حسم بهم گفت لحظه شروع سفر هدایت میشم

یکم طولانی شد حسم می گفت و من فقط می نوشتم امیدوارم هر کجا هستین در پناه الله یکتا شاد پیروز ثروتمند و سعادتمند باشید