این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام ، من حدود 49 سالم هست حدود 23 روز هم هست با استاد و این سایت آشنا شدم ، خواستم بگم تازه میفهم چقدر در اشتباه بودم ، الان 20 روزی هست تمام برنامه های خبری را از تو گوشیم حذف کردم و هیچ اخباری را به دلخواه گوش ندادم ،دیگه کمتر تو بحث های روزمره دخالت میکنم کم کم دارم میبینم اطرافیانم( همکاران) دارن باهام فاصله میگیرند چون تمایلی به شرکت تو موضوعات مورد بحث ندارم.دوست دارم به اقوامم بگم مواظب صحبت کردنشون باشن مواظب فکر کردنشون و احساسشون .ولی خوب تو همین بحث های داخل سایت متوجه شدم که فایده ای نداره .ولی تغییرات را دارم تو خودم احساس میکنم آرامتر شدم .کارهام روی روال افتاده و تنش هام کمتر شده و با اینکه این روزها بیشتر همکارانم بخاطره این ویروس دراستراحت هستن ولی مشکلی تو اجرای کارها ندارم .استاد ممنونم امیدوارم همیشه تندرست و شاد درکنار خانواده گرامیتان باشد.
سلام به استاد گل و مریم بانوی عزیز و تک تک اعضای خانواده من
اعتماد به رب منطق نمیخواد،میخواد یاد بگیریم با خودمون در صلح باشم مثل ابراهیم که تسلیم بود تسلیم نیروی هدایتگر درونش
اسلام واقعی یعنی اعتماد به رب و تسلیم الهاماتش شدن من زمان زیادی تو سایت هستم ولی مدت کمی که جدی و متعهدانه دارم تمرکزی رویه تغییر باورهام تو سایت وقت میزارم چون مقایسه کردم خودمو قبل اشنایی با سایت،اوایل اشنایی با الانم چون تو این دوساله چکاپ فرکانسیمو انجام میدادم و نتایجم به اندازه تغییر باورهامه اما موضوعی که میخوام بگم مربوط به ارامش درونه سال 99 رو اسمش برا خودم گذاشته بودم زندگی توحیدی و سال 400 رو گذاشتم توحید عملی نمیدونم این حسم رو بهش چی میگن ولی عجیب حالم خوب ارامش خاصی دارم درونم اروم مثل قبلا استرس ونگرانی ندارم هروقت به نجوایی برمیخوره یه چیزی درونم بهم میگه که همچی درست میشه با اینکه هنوز بخشی از بدهی های گذشتم مونده ولی نگران نیستم و حسم میگه امسال تمومه،تموم میشه و سال جدید میای رویه صفر نمیدونم که چطور ولی ایمان دارم هدایت میشم چون دوست دارم با انرژی و تمرکز بیشتر رویه خودم کار کنم تویه بیزینسم که علاقم هست رشد کنم به استقلال مالی برسم بقیه علایقم رو دنبال کنم و با رشد و پیشرفتم پیام اور توحید باشم خوب زندگی کنم و کمک کنم جهان جای بهتری برای زندگی بشه از خدا میخوام کمک کنه یه اسم خوب برا امسالم پیدا کنم تا مثل پر کردن توحید درونم و کم کردن شرک های منفی درونم تو این دوساله بهش عمل کنم و خالق زندگی و شرایط خودم باشم
امیدوارم شما هم هرکجا هستین در پناه الله یکتا شاد پیروز ثروتمند و سعادتمند باشید
سلام به دوستای خوب سایت. سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
امروز روز ششم سفرنامه من هستش. ۱۴۰۰/۱۱/۲۷
وقتی داشتم فایل رو گوش میدادم، نجوایی که هی تو ذهنم تکرار میشد این بود که خوب الان من میخوام از همین الان شرو کنم، اخه کاری نیست، چیکار کنم و… این نجواها اینقد فشار اورده بودن که من هی به خودم زور میگفتم که تو باید حتما فلان مهارت رو یاد بگیری تا پول دبیاری، فلان چیز رو بلد نباشی هیچ کاری نمیتونی انجام بدی و… اخرای فایل یه استاپ زدم و شرو کردم به اروم کردن ذهن. از خدا کلی سپاسگذاری کردم بابت اینکه در حال حاضر به هیچ کسی بدهکار نیستم. به هیچ چیزی و کسی تعهد ندارم و پاگیر کسی یا شرایطی نیستم و در کل ازادم. ازاد و رها میتونم هر کاری که دلم بخواد رو شرو کنم. ولی موضوع این بود که چیکار کنم. من چه توانایی دارم. من همین الان میخوام شرو کنم ولی کدوم کار رو انجام بدم. من همون ۱ تومن رو دارم ولی نمیدونم باهاش اصلا چیکار کنم. باز نجواها میومد. باز یکم به خودم دلداری دادم و گفتم حتما در حال حاضر هم کاری هست که من بتونم با همین توانایی که همین الان هم دارم انجام بدم. تنها نکته ای که لابلای افکارم ازش غافل شده بودم، دستان پر قدرت و مهربان و سخاوتمند خدا بود. همین که یاد خدا رو به ذهنم اوردم، از درون آرامش نشات گرفت و به کل بدنم جاری شد. خدا میگفت من بهت کمک میکنم. تو فقط درخواست کن. تو فقط ببین چیکار میتونی انجام بدی، مشتریت با من . تو برو هر جایی و هر کاری که به ذهنت میرسه با امید بدست اوردن کار متناسب با خودت، سرچ کن. از نظر من تنها توانایی من ایجاد پاورپوینت و پایان نامه و خلاصه کردن اون بود. و همش تو اینترنت همینا رو سرچ میکردم. چن جا هم درخواست همکاری دادم. خلاصه تمام تلاشم رو کردم. البته قبلش فایل رو کامل گوش داده بودم. مهمترین نکته این فایل برا من این بود که بی درنگ عمل کنم. استخاره نکنم که انجام بدم یا ندم، سریع انجام بدم. اگر دیدم حال نمیکنم، باز به تلاشم ادامه میدم و این یعنی طی کردن تکامل. اگر دیدم اشتباه سرچ میکنم و یا اشتباه متوجه توانایی هام شدم، برم درستش کنم و درست سرچ کنم.
امروز صب بیدار شدم، چشمم به پنجره افتاد که افتاب لذت بخش پشت پرده دراومده بود. من عاشق این صحنه ام. عاشق اینم که هر روز نور خورشید رو لمس کنم و بیدار بشم. گوشیم رو برداشتم و نتش رو روشن کردم، یکی از بچه هایی که قبلا براش پاور درست کرده بودم، بهم پیام داده بود که مقاله انجام میدین؟نمیدونید چقد ذوق داشتم و در عین حال هم ایمان داشتم خدا کمکم میکنه. من دوتا مقاله از کار خودم داده بودم ولی هیچ وقت روی این کار به عنوان مهارت حساب باز نکرده بودم . در صورتی که ادم برای شرو در همین لحظه، باید روی همه توانایی هاش حتی خیلی کوچک و یا کم هم حساب باز کنه. ادم باید فقط شرو کنه. فقط باید اون قدم اول رو برداره. قدم اول من سرچ کردن و خواستن با تمام وجودم بود. قدم دوم رو خدا هی و حاضر جلوم گذاشت . قدم های بعدی هم میدونم خدا بهم کمک میکنه.
من مطمئن اخر این سفر فوق العاده خواهد بود. یه سفر رویایی و توحیدی. من امروز یه پله بیشتر از قبل فهمیدم و درک کردم که در تمامی اموزه ها و روش های فکر کردن و عمل کردن و در کل زندگی کردن که استاد یاد میدن، وجود خدا و ایمان به خدا و نیازمندی به ذات مطلق خدا مسیر موازی همه این اموزه هاس. همه جای زندگیم باید از خدا کمک بخوام و نظر بگیرم. اول از خدام بخوام که کمکم کنه و بعد تو اموزه ها بکار ببندم. اول بیام درون خودم رو توحیدی کنم و به ارامش برسم و بعد محکم و با قدرت ادامه بدم.
دیشب و امروز لحظات پرماجرایی بود و من عاشق این ماجراجویی ام. عاشق اینم که با شهامت و اراده که خدا بهم میده حرکت کنم و خدا همینطور بهم نعمت بده، ثروت بده، عشق بده، خوش گذرونی بده و کلی چیزای خوب خوب بیاره تو زندگیم.
با خودم میگم من دیشب یه ذره حرکت کردم، خدا کلی بهم کمک کرد.اگه من این جستجو و عمل کردن رو به صورت استمراری انجام بدم چه نتایج شگفت انگیزی بدست خواهم اورد.
واقعا زندگی اروم و لذت بخش و پر از ثروت رو میشه به راحتی تو این دنیا زندگی کرد، اگر ایمانمون و ظرف لیاقتمون رو به اون حد بزرگ کرده باشیم. درجه بندگی و موحد بودنمون رو بالاتر برده باشیم. خدا واقعا عشق مطلقه. ادم نتایج یه ذره ایمانش رو میبینه کلی انگیزه میگیره. نتایجی که خدا به راحتی بهش میده. نتایجی که خدا نمیذاره برا اخر ماه یا اخر سال یا هفته یا روز. یکم که حرکت میکنی همینجور نتایج خوب خوب میاره سمتت. فقط باید اگاه بود و بینا. خوب ببینی. مثلا از وقتی تعهد کرد به چیزهای مثبت فکر کنم، نونی که رو میز خونمون هر روز هست، برام شده یه نعمت الهی و براش کلی شکر میکنم و چقد هم از دیدن همون نون، خوشحال میشم که میتونم باهاش کره و مربا وپنیر و کلی چیزای خوشمزه بخورم و لذت ببرم. همه اتفاقات خوب و نعمت هایی که داری باید به چشمت به دید معجزه در بیاد. نعمت ارزشمند و بهشون ارزش بدیم. توانایی راه رفتن. فکر کردن و…
خدایا شکرت که منو به مسیری هدایت کردی که هر روزش بیشتر از دیروزش آرامش رو درک میکنم. ممنونم که استاد رو خلق کردی تا عین راهنما، بی منت اموزه ها رو برامون میذاره. خانم شایسته که نهایت عشقش رو میشه از تک تک کلمات فایل ها دید. خدایا شکرت. عاشقتم
سلام لذت بردیم واقعا چقدر عالی بیان کردین مریم بانو من تجربه مستقیم این قسمت رو دارم چند وقتی پیش شرایط مالی من نوسان داشت ولی من چون که وصل بودم به سایت و مدام داشتم تمرین انجام میدادم و حالم عالی بود اصلا نگران شرایط نبودم و با تمرکز به زیبایی ها و شمردن ماشینهای خارجی توی شهرمون کانون توجه ام رو روی ثروتها حفظ کرده بودم و چه زیبا در کمترین زمان ممکن اتفاقها و ثروتها به زندگی ام سرازیر شد و همواره دارن بیشتر میشن
خدایاشکرت بالاخره سفرنامه رابا تاخیر چندماهه استارت زدم وطبق راهنمایهای که خانم شایسته درمقدمه گفتن که حتماباعزم راسخ وگذاشتن رد پا همسفر ماشوید من هم با اشتیاق برای دریافت این آگاهیها وپیشرفت وجلا دادن حال واحساسم این کامنت را مینویسم وبار دیگر خدا راشکرمیکنم بابت نعمتهایش من بعد از نزدیک به۲سال حضور در سایت وطی کردن تکامل از حدود۶ماه پیش به درامدسه برابری رسیدم گرچه شغل من نقاشی ساختمان هست ودرامدوکارثابت ندارم ولی به لطف وهابیت خداوند کارهای جداگانه ولی مستمر ودرامد سه برابری مستمردراین۶ماه داشتم واینها درشرایطی بوده که معمولا درفصل سرما این شغل من کم رونق هست وبیشتردوستان و همکاران من کم کارویابیکار بودن ولی بااگاهیهای سایت ودرک کردن قوانین من باورهای قبلی را کم رنگ کردم وبا اشتیاق وشعف باورکردم که عوامل بیرونی مثل فصل سرما وبیکاری و..برای من وجود نداردبلکه همیشه فصل کار وفراوانی ونعمت هست وچقدر ذوق میکنم تکاملی دارم به خواسته هام میرسم وسپاسگذارتر وشکورتر میشوم خدایاشکرت که از طریق این سایت ودوستان عزیز قوانین رادرک میکنم وبه کارمیگیرم واز خانم شایسته برای زحماتی که برای تنظیم سفرنامه کشیدن بینهایت قدردانی میکنم ودرنهایت به استاد گرامی وعزیز درود بی پایان میفرستم وانشالله این سفرنامه شروعی باشد برای دریافت نعمت وثروت سعادت وسلامت بیشتر والبته توحیدی شدن خدایا شکرت وبازهم شکرت
سلام استاد عزیز امیدوارم که حالتون عالی باشه راستش این اولین کامنت یا دیدگاه که من دارم مینویسم و من خیلی وقته شما رو دنبال میکنم بیشتر از روزی که من عضو سایت شدم ولی خب در کل تو این فیلمتون من فهمیدم که جای پا برای خودم بزارم یعنی منظور همون دیدگاه هایی که مینویسم خب اینم اولین رد پام اینشالله که بتونم رد پاهای بیشتر بزارم و اینکه یه اگاهی دیگه ای که گرفتم این بود که اره باید تیز کنم من یه گیمر میخوام بشم و صبح تا شب یا بهتر بگم بیشتر وقتم دارم تو این زمینه کار میکنم که بهتر بشم و در کنارش دارم فایلای شما رو گوش میکنم ولی چند روزی که صدای شما رو نمیشنوم تو گوشم هست ولی چون حواسم بیشتر من تو گیمه نمیشنوم و این توضیحی که درمورد اره دادید با خودم فکر کردم که خیلی شبیه کاریه که من دارم میکنم باید برای خودم یا تیز کردن اره خودم وقت و زمان بزارم و اینکه استاد خیلی ازتون ممنونم بابت اگاهی هایی که میدید ازتون سپاس گذارم
روز اول روز شمار تحول زندگی من بسم الله الرحمن الرحیم . با سلام خدمت استاد بزرگوارم و خانم مریم شایسته عزیز..و خانواده عزیزم …تمام شرایط زندگی ما و اتفاقات بد فقط توسط افکارها و ارتعاشاتی است که ما آن را ارسال میکنیم .
تمام اتفاقات زندگیمان را فقط خودمان خلق میکنیم آن هم با توجه کردن به نکات منفی شرایط و افکارهای شیطان گونه ….ما بدون دلیل کسی را وارد زندگی خود نمیکنیم فقط توسط خودمان و افکار خودمان …استاد عزیزم خانمی که وارد زندگی من شده بود بعد از تصمیم گرفتن من و همسرم که وارد قانون شدیم و با شما آشنا شدیم به طرز معجزه آسایی از زندگی من حذف شدن ..که آن رو هم لطف خداوند میدانم که شامل حال ما شده بود..اما فکر کردن به آن موضوع خیلی منو اذیت میکرد. و نجواهای شیطانی سراغم می اومدند که من تو خونه دارم برای چه کسی کار میکنم وزندگیشو راه میبرم..همسری که خوبیهای منو نادید گرفت و پا روی همه چیز گذاشت..همسری که برایم ارزش قائل نشد و فقط به فکر هوی و هوس خودش بوده..همسری که به فکر نابود کردن زندگی خودش بود تا به هدفش برسه ..این فکرها خیلی به سراغم می اومدند و احساس من و بد میکردن اما ازآنجایی که همسرم تصمیم به تغییر خودش گرفت و از من بخشش خواست تا اورا ببخشم و ماهها تلاش میکرد تا با گوش کردن فایلها و تمرینات شما مسیر درست زندگی اش را پیدا کند …به قول شما استاد گرامی هر اتفاق زندگی باعث رشد ما میشوند. باعث تجربه میشوند. و این سیر تکاملی ادامه پیدا میکرد.وهر چه جلوتر میرفتیم تجربه های بیشتری کسب میکردیم.و نتایج عالی کسب میکردیم.این که استاد تو این فایل زیبای شما آموختم که احساس گناه را از خودم دور کنم و خودم را سرزنش نکنم..چون بدترین احساس .احساس گناه است .که جلوگیری میکند از هر نوع اتفاقات خوب زندگی…یاد گرفتم که صبر کنم نه تحمل ..چون خداوند کسانی را دوست دارد کا با به وجود آمدن هر مساله ای یا مصیبتی در زندگی از هم نمی پاشند ..و توکل میکنند به خدایی که همواره با آنهاست..بنده هاشو دوست داره و عاشق ماست…و امروز که این دیدگاه خودم رو مینویسم روز اول تحول زندگیم هست که به لطف و یاری خداوند من و همسرم در یک مدار هستیم و عضو همین خانواده پر محبت شما…خدارو شکر که آرامش به زندگیم برگشت ..و خداوند مارو هدایت کرد و مورد لطف او واقع شدیم …وروز به روز روابط ما عاشقانه تر میشه…چون یاد گرفتم چگونه تمرکز کنم روی جنبه ها و نکات مثبت زندگیم…استاد بزرگوار خیلی درسها آموختم از شما که من رو از این مشگلات قوی و قدرتمند کرد..توانستم روی اعتماد به نفسم کار کنم ..که من انسان با ارزشی هستم .من توانمند هستم ..و خداوند من رو از جنس خودش آفرید.. و عاشق منه ..یاد گرفتم که عشق و محبت و شادی و سلامتی رو فقط از اون بخواهم .نه از وابستگی به همسرم و دیگران….و یاد گرفتم که فقط باید روی خودم کار کنم برای یک زندگی عالی و ایده آل….ممنون از شما استار عزیز و مریم جون که فایلهاشونو در اختیار ما قرار میدهند.. و ممنون از خانواده خوب و صمیمی ام…شادو پیروز و موفق باشید در پناه خداوند….
همش فکر میکردم خدا کنه استاد کامنتهایی که میفرستیم شخصا بخونن الان که شنیدم تاکید کردید که حتما میخونید خوشحال شدم
خب من یکسری از فایلهای روز شمار تحول زندگی رو گوش کرده بودم کامنت هم گذاشتم اما واقعا میترسم برگردم و اونها رو بخونم چون به خاطر شرایطی که توش بودم یادآوری اون اذیتم میکنه اما خب متوجه شدم چقدر خداروشکر با هدایت خدا به سایت استاد و زحمتهاشون تونستم کمی از اون شرایط فاصله بگیرم و گه گاهی ناامیدی میاد و میره اما فایلها رو گوش میدم امید جاشو میگره، الان دوباره بعد از مدتی این فایل رو گوش کردم تاکید استاد روی باورها و افکار رو شنیدم خب من قطعی بگم دو تا سه تا باورم رو تغییر دادم و نتایج هم گرفتم البته با کمک استاد،
یکیش که فکر میکردم دیگران میتونن زندگی منو به سمت بد و یا خوب تغییر بدن برای همین اکثرا از دیگران میترسیدم یا وابسته اشون بودم این بزرگترین مشکل من بود بعد استاد از توحید گفت و قدرت مطلق که فقط از آن خداوند است
مشکل بعدی فکر میکردم من به اندازه کافی مهارت ندارم که دوباره بتونم برم سرکار و با خودم گفتم خیلی ها رو من دیدم که اصلا مهارت ندارن یا رشته اشون مرتبط نیست سر کار بهشون آموزش دادن و خیلی خوب دارن کار میکنن و خدا روشکر تونستم به واسطه از بین رفتن ترسم از بقیه و ایجاد این باور که خیلی از شرکتها شاید اصلا همه شرکتها موقع ورود نیروی جدید آموزش لازم رو میدن باعث شد یک قدم هر چند کوچیک که البته برای خودم مهمه بردارم( حتی الان توی همین سایت این همه آموزش به صورت رایگان استاد گذاشته و من خیلی چیزها و مهارتها رو یاد میگرم)
و باور این که همش فکر نکنم سنم بالاست خدا در هر سنی برای همه موقعیت ازدواج قرار داده و دیگه اصلا شاید خجالت نمیکشم بگم مجردم حس راحتی دارم
من باید البته خیلی باورهای دیگه رو درست کنم که نمیدونم چی هستن ولی این آخرها فهمیدم باور لیاقت به شدت در من باید ایجاد بشه و الان که دارم کار نیمه وقت انجام میدم بهتر شده دارم رو مهارتهام هم کار میکنم یکم کند پیش میره ولی منتظر لطف و رحمت خداوند هستم الان فعلا در ارتباط برقرار کردن به واسطه باور لیاقت مشکل دارم خدا منو در مسیری و در راهی هدایت کنه که موقعیتها و آدمهای مناسبی برخورد کنم و در راهی قدم بذارم که احساس لیاقت بالایی پیدا کنم تا در هر زمینه بتونم نتایج متفاوت بگیرم من از خدا انتظار کمک دارم و بهبود شرایط🙏
بنام خدای تغییرها خداییکه همه ی هستی اش براساس تغییرات لحظه به لحظه ایجاد وبهترمیشود
سلام به استادعزیزم وهمراه همیشگی استاد وما که باعشق آگاهی هایی رو که خودشون بهش عمل کردن ابتدا بامابه اشتراک میزارن
سلام به هم خانواده ای های عزیزو دوست داشتنیم که ازهرکدومشون یه جور عشق وآگاهی رودریافت میکنم انگارکه خدا داره توسط شما بهم بی قیدو شرط عشق میورزه خداروشکر که الان که دارم مینویسم اشک شوق این نوشته ها روی گونه های زیبام غلطانه وحال دوستانی روکه بااین احساسهای ناب مینویسن درک وتجربه میکنم
روزپنجم وششم سفرنامه ی من لیلا عزیزخدا ارزشمند وبالیاقت که لایق حضوردراین سفرآسمانی شده
روزپنجم باید تغییراتی اساسی درخودم ایجادمیکردم اولش که اسم شهرتغییرو دیدم ترسیدم یعنی شیطان درونم بجوری منو ترسوند که چجوری میخوای تغییر کنی بااینهمه ایرادی که داری راست میگفت منم مثل همه ی انسانها باخصوصیت انسانیم پرازایرادم وخداروشکر این مسئله ی مهمو متوجه شدم واین خودش بزرگترین تغییر درباورم که دیگه فکرنکنم که بی عیبو نقص وکاملم وحداقل دنبال ایرادهام بگردم ومنم منم نزنم ودست از دنبال پیداکردن ایرادهای دیگران بردارم که این خودش زهی سعادته الحمدالله
بعد ترسوندم خدای مهربان درونم به دادم رسید وبهم گفت عزیزدلم تو قرارنیست همه چی رو یهو درست کنی توکه قرارنیست همه چیرو تنها درست کنی منی که توروخلق کردم وبه تمام نواقصت آگاهم بی هیچ سرزنشی وبازخواستی کمکت میکنم تا قدم به قدم بری جلو مثل بچه ای که مادرش دستشو میگیره تاتی میکنه اول خودم دستتو میگیرم خدایا ممنونم که آرامشم تو هستی اگر نداشتمت تاحالا مرده بودم
وقتی دلم آروم شد نشستمو چند مورد اساسیمو یادداشت کردم که به لطف خدای مهربان درونم وین سفررویایی وزیبا باشروعش تو دیدم که تو مسیرم وبرای اینکه خیلی درگیر مته به خشاش گذاشتن نشم روی سفرروز هفتم زدم ودیدم میگه همین لحظه برای اقدام وقتشه منم کاری رو که اصلا نمیدونم چرابهم الهام شده بود انجام بدم رو انجامش دادم اما باز وسوسه ها اومد که خب حالا بعدش چی میخوای چکارکنی چجوری میخوای بتقی راهو بری و…… واقعا این نجواها بهمم میریزه تو هرجای مسیر که باشم ویاد فایل دوم آرامش درپرتو آگاهی افتادم که میگه هر مشکلی داری بمن بازگرد گفتم خدایا من به حرف تو گوش دادم خودت آرومم کن وشکلمو حل کن داره احساسم به سمت خراب شدن میره وچه خدایی که درمن وبامنه واز خودشم قلبمو آروم کرد که تو چکارداری چرا پیش داوری میکنی ولش کن تو فقط باید شاد باشی ولذت ببری وبهم یادداد که میثاقنامه وتعهدنامه برای خودم بنویسم به اندازه فقط امروزم به یسری چیزها متعهد بشم وانجامش دادم واین نجواها همیشه هستنو دست از سرم برنمیدارن دیروز که داشتم فکرمیکردم به کارهای شیطون ووسوسه هاش واینکه گفتم تو چقدنامردی بابا خودت وسوسه میکنی بعدم میخوای اخرسربگی من نبودم خودت بودی من از بیزارم که بهم قدرت دادی عجب نامردی قلبم گفت این خوبه ها داره قویت میکنه دستشم که واست روشده دیگه چی میخوای بهتراین خداهم که گفته هواتو داره گفته اگه بهش توکل کنی وخودتو بهش بسپری غمت نباشه اون فقطداره حرف مفت میزنه هیچ غلطی نمیتونه بکنه(وای میدونین وقتی اینارو میگم انگار میترسم بخودم میگم الان شیطون میفهمه خودشو مسلح تر میکنه که خبیثانه ترومرموز تر وارد میشه اما باز قلبم داره میگه نترس من یادت میده که چجو ی قو یتراون بشی اتفاقا تو قدرتت بیشترمیشه چون باهاش دست وپنجه نرم میکنی مدام منم که باهاتم میگم چکارکنی توکل برخودش دیگه ) یاد مسابقه ها افتادم که حریف وقتی حرکتی میزنه طرف مقابلش یادمیگیره چجوری بهش بهتر حمله کنه تا شکتسش بده بعد خوشجال شدم گفتم خوبه هرچی اون وسوسه میکنه من قدرت استدلالم وتوکلم به خدا بالاتر میره وخودمو بیشتر میچسبونم بخدا هرچی بیشتر بترسم چون میدونم که ازهیچکی جز او کاری برام برنمیاد این خیلی خوبه
به لطف خداهم که امروز سر تعهدم موندمو بی فکر کمالگرایی اومدمو کامنتمو نوشتم ومعامله م با خداست که من هرچی فهمیدمو میگم شاید به کاریه دوست اومد وهم ردپاشد برای خودم که بعدها تغیی اتمو بهتر بفهمم الان که مینویسم اخرهای کامنتمو لبخند روی لبامه وخوشحالم بابت این تغییرم چون من برام کامنت نوشتن خیلی سخت بود چون دوست داشتم مثل اون دوستای عزیزم که متنهای فوق العاده مینویسن بنویسم واین نمیزاشت حالا به کمالگراییم غلبه کردم واومدم نوشتم خدایا شکرت برای این تغییرات کوچکم که کوچولو کوچولو بزرگ میشن وباهاشون منم بزرگ میشم خدایا شکرت
مرسی از دوستای عزیزم که کامنتمو باحوصله میخونن
مرسی از خودم لیلای عزیزم که باکمک خدای درونش اینارو نوشت درحالیکه اولش که شروع کرد نمیدونست قراره چی بنویسه
ممنونم از همه مون که هستیم وباحالیم وخیلی عشقو دوست داشتنی هستیم خانوادهی صمیمی وعاشق توحید عباسمنش 😘😘😍😍
سلام به همه من اولین فیلم را با اولین تجربه همین الآنم مینویسم .دوستی بود که قصط خرید خانه پدری ما رو داشت و چون که من بخاطر پیگری و پرسیدن نتیجه کمی احساس بدی داشتم چند روزی بود که اون انسان رو توی ذهنم جایگاهشو کوچیکه میکردم و خدا رو دخیل میکردم همین امروز داشتم کانت اول رو میخوندم که به دلیلی که بخاطر ارتباطش رو وصل کنه بهم پیام داد .و این ارتباط فقط به دلیل تغییر قسمت کوچکی چند درصدی از عزت نفس من بوده و سپاس گزاری تک تک کلمه های هستم که توی سایت به من و زندگی من کمک میکنه
سلام ، من حدود 49 سالم هست حدود 23 روز هم هست با استاد و این سایت آشنا شدم ، خواستم بگم تازه میفهم چقدر در اشتباه بودم ، الان 20 روزی هست تمام برنامه های خبری را از تو گوشیم حذف کردم و هیچ اخباری را به دلخواه گوش ندادم ،دیگه کمتر تو بحث های روزمره دخالت میکنم کم کم دارم میبینم اطرافیانم( همکاران) دارن باهام فاصله میگیرند چون تمایلی به شرکت تو موضوعات مورد بحث ندارم.دوست دارم به اقوامم بگم مواظب صحبت کردنشون باشن مواظب فکر کردنشون و احساسشون .ولی خوب تو همین بحث های داخل سایت متوجه شدم که فایده ای نداره .ولی تغییرات را دارم تو خودم احساس میکنم آرامتر شدم .کارهام روی روال افتاده و تنش هام کمتر شده و با اینکه این روزها بیشتر همکارانم بخاطره این ویروس دراستراحت هستن ولی مشکلی تو اجرای کارها ندارم .استاد ممنونم امیدوارم همیشه تندرست و شاد درکنار خانواده گرامیتان باشد.
به نام خدا
روز سوم
اعتماد به رب
سلام به استاد گل و مریم بانوی عزیز و تک تک اعضای خانواده من
اعتماد به رب منطق نمیخواد،میخواد یاد بگیریم با خودمون در صلح باشم مثل ابراهیم که تسلیم بود تسلیم نیروی هدایتگر درونش
اسلام واقعی یعنی اعتماد به رب و تسلیم الهاماتش شدن من زمان زیادی تو سایت هستم ولی مدت کمی که جدی و متعهدانه دارم تمرکزی رویه تغییر باورهام تو سایت وقت میزارم چون مقایسه کردم خودمو قبل اشنایی با سایت،اوایل اشنایی با الانم چون تو این دوساله چکاپ فرکانسیمو انجام میدادم و نتایجم به اندازه تغییر باورهامه اما موضوعی که میخوام بگم مربوط به ارامش درونه سال 99 رو اسمش برا خودم گذاشته بودم زندگی توحیدی و سال 400 رو گذاشتم توحید عملی نمیدونم این حسم رو بهش چی میگن ولی عجیب حالم خوب ارامش خاصی دارم درونم اروم مثل قبلا استرس ونگرانی ندارم هروقت به نجوایی برمیخوره یه چیزی درونم بهم میگه که همچی درست میشه با اینکه هنوز بخشی از بدهی های گذشتم مونده ولی نگران نیستم و حسم میگه امسال تمومه،تموم میشه و سال جدید میای رویه صفر نمیدونم که چطور ولی ایمان دارم هدایت میشم چون دوست دارم با انرژی و تمرکز بیشتر رویه خودم کار کنم تویه بیزینسم که علاقم هست رشد کنم به استقلال مالی برسم بقیه علایقم رو دنبال کنم و با رشد و پیشرفتم پیام اور توحید باشم خوب زندگی کنم و کمک کنم جهان جای بهتری برای زندگی بشه از خدا میخوام کمک کنه یه اسم خوب برا امسالم پیدا کنم تا مثل پر کردن توحید درونم و کم کردن شرک های منفی درونم تو این دوساله بهش عمل کنم و خالق زندگی و شرایط خودم باشم
امیدوارم شما هم هرکجا هستین در پناه الله یکتا شاد پیروز ثروتمند و سعادتمند باشید
سلام به دوستای خوب سایت. سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
امروز روز ششم سفرنامه من هستش. ۱۴۰۰/۱۱/۲۷
وقتی داشتم فایل رو گوش میدادم، نجوایی که هی تو ذهنم تکرار میشد این بود که خوب الان من میخوام از همین الان شرو کنم، اخه کاری نیست، چیکار کنم و… این نجواها اینقد فشار اورده بودن که من هی به خودم زور میگفتم که تو باید حتما فلان مهارت رو یاد بگیری تا پول دبیاری، فلان چیز رو بلد نباشی هیچ کاری نمیتونی انجام بدی و… اخرای فایل یه استاپ زدم و شرو کردم به اروم کردن ذهن. از خدا کلی سپاسگذاری کردم بابت اینکه در حال حاضر به هیچ کسی بدهکار نیستم. به هیچ چیزی و کسی تعهد ندارم و پاگیر کسی یا شرایطی نیستم و در کل ازادم. ازاد و رها میتونم هر کاری که دلم بخواد رو شرو کنم. ولی موضوع این بود که چیکار کنم. من چه توانایی دارم. من همین الان میخوام شرو کنم ولی کدوم کار رو انجام بدم. من همون ۱ تومن رو دارم ولی نمیدونم باهاش اصلا چیکار کنم. باز نجواها میومد. باز یکم به خودم دلداری دادم و گفتم حتما در حال حاضر هم کاری هست که من بتونم با همین توانایی که همین الان هم دارم انجام بدم. تنها نکته ای که لابلای افکارم ازش غافل شده بودم، دستان پر قدرت و مهربان و سخاوتمند خدا بود. همین که یاد خدا رو به ذهنم اوردم، از درون آرامش نشات گرفت و به کل بدنم جاری شد. خدا میگفت من بهت کمک میکنم. تو فقط درخواست کن. تو فقط ببین چیکار میتونی انجام بدی، مشتریت با من . تو برو هر جایی و هر کاری که به ذهنت میرسه با امید بدست اوردن کار متناسب با خودت، سرچ کن. از نظر من تنها توانایی من ایجاد پاورپوینت و پایان نامه و خلاصه کردن اون بود. و همش تو اینترنت همینا رو سرچ میکردم. چن جا هم درخواست همکاری دادم. خلاصه تمام تلاشم رو کردم. البته قبلش فایل رو کامل گوش داده بودم. مهمترین نکته این فایل برا من این بود که بی درنگ عمل کنم. استخاره نکنم که انجام بدم یا ندم، سریع انجام بدم. اگر دیدم حال نمیکنم، باز به تلاشم ادامه میدم و این یعنی طی کردن تکامل. اگر دیدم اشتباه سرچ میکنم و یا اشتباه متوجه توانایی هام شدم، برم درستش کنم و درست سرچ کنم.
امروز صب بیدار شدم، چشمم به پنجره افتاد که افتاب لذت بخش پشت پرده دراومده بود. من عاشق این صحنه ام. عاشق اینم که هر روز نور خورشید رو لمس کنم و بیدار بشم. گوشیم رو برداشتم و نتش رو روشن کردم، یکی از بچه هایی که قبلا براش پاور درست کرده بودم، بهم پیام داده بود که مقاله انجام میدین؟نمیدونید چقد ذوق داشتم و در عین حال هم ایمان داشتم خدا کمکم میکنه. من دوتا مقاله از کار خودم داده بودم ولی هیچ وقت روی این کار به عنوان مهارت حساب باز نکرده بودم . در صورتی که ادم برای شرو در همین لحظه، باید روی همه توانایی هاش حتی خیلی کوچک و یا کم هم حساب باز کنه. ادم باید فقط شرو کنه. فقط باید اون قدم اول رو برداره. قدم اول من سرچ کردن و خواستن با تمام وجودم بود. قدم دوم رو خدا هی و حاضر جلوم گذاشت . قدم های بعدی هم میدونم خدا بهم کمک میکنه.
من مطمئن اخر این سفر فوق العاده خواهد بود. یه سفر رویایی و توحیدی. من امروز یه پله بیشتر از قبل فهمیدم و درک کردم که در تمامی اموزه ها و روش های فکر کردن و عمل کردن و در کل زندگی کردن که استاد یاد میدن، وجود خدا و ایمان به خدا و نیازمندی به ذات مطلق خدا مسیر موازی همه این اموزه هاس. همه جای زندگیم باید از خدا کمک بخوام و نظر بگیرم. اول از خدام بخوام که کمکم کنه و بعد تو اموزه ها بکار ببندم. اول بیام درون خودم رو توحیدی کنم و به ارامش برسم و بعد محکم و با قدرت ادامه بدم.
دیشب و امروز لحظات پرماجرایی بود و من عاشق این ماجراجویی ام. عاشق اینم که با شهامت و اراده که خدا بهم میده حرکت کنم و خدا همینطور بهم نعمت بده، ثروت بده، عشق بده، خوش گذرونی بده و کلی چیزای خوب خوب بیاره تو زندگیم.
با خودم میگم من دیشب یه ذره حرکت کردم، خدا کلی بهم کمک کرد.اگه من این جستجو و عمل کردن رو به صورت استمراری انجام بدم چه نتایج شگفت انگیزی بدست خواهم اورد.
واقعا زندگی اروم و لذت بخش و پر از ثروت رو میشه به راحتی تو این دنیا زندگی کرد، اگر ایمانمون و ظرف لیاقتمون رو به اون حد بزرگ کرده باشیم. درجه بندگی و موحد بودنمون رو بالاتر برده باشیم. خدا واقعا عشق مطلقه. ادم نتایج یه ذره ایمانش رو میبینه کلی انگیزه میگیره. نتایجی که خدا به راحتی بهش میده. نتایجی که خدا نمیذاره برا اخر ماه یا اخر سال یا هفته یا روز. یکم که حرکت میکنی همینجور نتایج خوب خوب میاره سمتت. فقط باید اگاه بود و بینا. خوب ببینی. مثلا از وقتی تعهد کرد به چیزهای مثبت فکر کنم، نونی که رو میز خونمون هر روز هست، برام شده یه نعمت الهی و براش کلی شکر میکنم و چقد هم از دیدن همون نون، خوشحال میشم که میتونم باهاش کره و مربا وپنیر و کلی چیزای خوشمزه بخورم و لذت ببرم. همه اتفاقات خوب و نعمت هایی که داری باید به چشمت به دید معجزه در بیاد. نعمت ارزشمند و بهشون ارزش بدیم. توانایی راه رفتن. فکر کردن و…
خدایا شکرت که منو به مسیری هدایت کردی که هر روزش بیشتر از دیروزش آرامش رو درک میکنم. ممنونم که استاد رو خلق کردی تا عین راهنما، بی منت اموزه ها رو برامون میذاره. خانم شایسته که نهایت عشقش رو میشه از تک تک کلمات فایل ها دید. خدایا شکرت. عاشقتم
سلام لذت بردیم واقعا چقدر عالی بیان کردین مریم بانو من تجربه مستقیم این قسمت رو دارم چند وقتی پیش شرایط مالی من نوسان داشت ولی من چون که وصل بودم به سایت و مدام داشتم تمرین انجام میدادم و حالم عالی بود اصلا نگران شرایط نبودم و با تمرکز به زیبایی ها و شمردن ماشینهای خارجی توی شهرمون کانون توجه ام رو روی ثروتها حفظ کرده بودم و چه زیبا در کمترین زمان ممکن اتفاقها و ثروتها به زندگی ام سرازیر شد و همواره دارن بیشتر میشن
خدایاشکرت بالاخره سفرنامه رابا تاخیر چندماهه استارت زدم وطبق راهنمایهای که خانم شایسته درمقدمه گفتن که حتماباعزم راسخ وگذاشتن رد پا همسفر ماشوید من هم با اشتیاق برای دریافت این آگاهیها وپیشرفت وجلا دادن حال واحساسم این کامنت را مینویسم وبار دیگر خدا راشکرمیکنم بابت نعمتهایش من بعد از نزدیک به۲سال حضور در سایت وطی کردن تکامل از حدود۶ماه پیش به درامدسه برابری رسیدم گرچه شغل من نقاشی ساختمان هست ودرامدوکارثابت ندارم ولی به لطف وهابیت خداوند کارهای جداگانه ولی مستمر ودرامد سه برابری مستمردراین۶ماه داشتم واینها درشرایطی بوده که معمولا درفصل سرما این شغل من کم رونق هست وبیشتردوستان و همکاران من کم کارویابیکار بودن ولی بااگاهیهای سایت ودرک کردن قوانین من باورهای قبلی را کم رنگ کردم وبا اشتیاق وشعف باورکردم که عوامل بیرونی مثل فصل سرما وبیکاری و..برای من وجود نداردبلکه همیشه فصل کار وفراوانی ونعمت هست وچقدر ذوق میکنم تکاملی دارم به خواسته هام میرسم وسپاسگذارتر وشکورتر میشوم خدایاشکرت که از طریق این سایت ودوستان عزیز قوانین رادرک میکنم وبه کارمیگیرم واز خانم شایسته برای زحماتی که برای تنظیم سفرنامه کشیدن بینهایت قدردانی میکنم ودرنهایت به استاد گرامی وعزیز درود بی پایان میفرستم وانشالله این سفرنامه شروعی باشد برای دریافت نعمت وثروت سعادت وسلامت بیشتر والبته توحیدی شدن خدایا شکرت وبازهم شکرت
سلام استاد عزیز امیدوارم که حالتون عالی باشه راستش این اولین کامنت یا دیدگاه که من دارم مینویسم و من خیلی وقته شما رو دنبال میکنم بیشتر از روزی که من عضو سایت شدم ولی خب در کل تو این فیلمتون من فهمیدم که جای پا برای خودم بزارم یعنی منظور همون دیدگاه هایی که مینویسم خب اینم اولین رد پام اینشالله که بتونم رد پاهای بیشتر بزارم و اینکه یه اگاهی دیگه ای که گرفتم این بود که اره باید تیز کنم من یه گیمر میخوام بشم و صبح تا شب یا بهتر بگم بیشتر وقتم دارم تو این زمینه کار میکنم که بهتر بشم و در کنارش دارم فایلای شما رو گوش میکنم ولی چند روزی که صدای شما رو نمیشنوم تو گوشم هست ولی چون حواسم بیشتر من تو گیمه نمیشنوم و این توضیحی که درمورد اره دادید با خودم فکر کردم که خیلی شبیه کاریه که من دارم میکنم باید برای خودم یا تیز کردن اره خودم وقت و زمان بزارم و اینکه استاد خیلی ازتون ممنونم بابت اگاهی هایی که میدید ازتون سپاس گذارم
روز اول روز شمار تحول زندگی من بسم الله الرحمن الرحیم . با سلام خدمت استاد بزرگوارم و خانم مریم شایسته عزیز..و خانواده عزیزم …تمام شرایط زندگی ما و اتفاقات بد فقط توسط افکارها و ارتعاشاتی است که ما آن را ارسال میکنیم .
تمام اتفاقات زندگیمان را فقط خودمان خلق میکنیم آن هم با توجه کردن به نکات منفی شرایط و افکارهای شیطان گونه ….ما بدون دلیل کسی را وارد زندگی خود نمیکنیم فقط توسط خودمان و افکار خودمان …استاد عزیزم خانمی که وارد زندگی من شده بود بعد از تصمیم گرفتن من و همسرم که وارد قانون شدیم و با شما آشنا شدیم به طرز معجزه آسایی از زندگی من حذف شدن ..که آن رو هم لطف خداوند میدانم که شامل حال ما شده بود..اما فکر کردن به آن موضوع خیلی منو اذیت میکرد. و نجواهای شیطانی سراغم می اومدند که من تو خونه دارم برای چه کسی کار میکنم وزندگیشو راه میبرم..همسری که خوبیهای منو نادید گرفت و پا روی همه چیز گذاشت..همسری که برایم ارزش قائل نشد و فقط به فکر هوی و هوس خودش بوده..همسری که به فکر نابود کردن زندگی خودش بود تا به هدفش برسه ..این فکرها خیلی به سراغم می اومدند و احساس من و بد میکردن اما ازآنجایی که همسرم تصمیم به تغییر خودش گرفت و از من بخشش خواست تا اورا ببخشم و ماهها تلاش میکرد تا با گوش کردن فایلها و تمرینات شما مسیر درست زندگی اش را پیدا کند …به قول شما استاد گرامی هر اتفاق زندگی باعث رشد ما میشوند. باعث تجربه میشوند. و این سیر تکاملی ادامه پیدا میکرد.وهر چه جلوتر میرفتیم تجربه های بیشتری کسب میکردیم.و نتایج عالی کسب میکردیم.این که استاد تو این فایل زیبای شما آموختم که احساس گناه را از خودم دور کنم و خودم را سرزنش نکنم..چون بدترین احساس .احساس گناه است .که جلوگیری میکند از هر نوع اتفاقات خوب زندگی…یاد گرفتم که صبر کنم نه تحمل ..چون خداوند کسانی را دوست دارد کا با به وجود آمدن هر مساله ای یا مصیبتی در زندگی از هم نمی پاشند ..و توکل میکنند به خدایی که همواره با آنهاست..بنده هاشو دوست داره و عاشق ماست…و امروز که این دیدگاه خودم رو مینویسم روز اول تحول زندگیم هست که به لطف و یاری خداوند من و همسرم در یک مدار هستیم و عضو همین خانواده پر محبت شما…خدارو شکر که آرامش به زندگیم برگشت ..و خداوند مارو هدایت کرد و مورد لطف او واقع شدیم …وروز به روز روابط ما عاشقانه تر میشه…چون یاد گرفتم چگونه تمرکز کنم روی جنبه ها و نکات مثبت زندگیم…استاد بزرگوار خیلی درسها آموختم از شما که من رو از این مشگلات قوی و قدرتمند کرد..توانستم روی اعتماد به نفسم کار کنم ..که من انسان با ارزشی هستم .من توانمند هستم ..و خداوند من رو از جنس خودش آفرید.. و عاشق منه ..یاد گرفتم که عشق و محبت و شادی و سلامتی رو فقط از اون بخواهم .نه از وابستگی به همسرم و دیگران….و یاد گرفتم که فقط باید روی خودم کار کنم برای یک زندگی عالی و ایده آل….ممنون از شما استار عزیز و مریم جون که فایلهاشونو در اختیار ما قرار میدهند.. و ممنون از خانواده خوب و صمیمی ام…شادو پیروز و موفق باشید در پناه خداوند….
.
سلام به دوستان و استاد و خانم شایسته🌺
همش فکر میکردم خدا کنه استاد کامنتهایی که میفرستیم شخصا بخونن الان که شنیدم تاکید کردید که حتما میخونید خوشحال شدم
خب من یکسری از فایلهای روز شمار تحول زندگی رو گوش کرده بودم کامنت هم گذاشتم اما واقعا میترسم برگردم و اونها رو بخونم چون به خاطر شرایطی که توش بودم یادآوری اون اذیتم میکنه اما خب متوجه شدم چقدر خداروشکر با هدایت خدا به سایت استاد و زحمتهاشون تونستم کمی از اون شرایط فاصله بگیرم و گه گاهی ناامیدی میاد و میره اما فایلها رو گوش میدم امید جاشو میگره، الان دوباره بعد از مدتی این فایل رو گوش کردم تاکید استاد روی باورها و افکار رو شنیدم خب من قطعی بگم دو تا سه تا باورم رو تغییر دادم و نتایج هم گرفتم البته با کمک استاد،
یکیش که فکر میکردم دیگران میتونن زندگی منو به سمت بد و یا خوب تغییر بدن برای همین اکثرا از دیگران میترسیدم یا وابسته اشون بودم این بزرگترین مشکل من بود بعد استاد از توحید گفت و قدرت مطلق که فقط از آن خداوند است
مشکل بعدی فکر میکردم من به اندازه کافی مهارت ندارم که دوباره بتونم برم سرکار و با خودم گفتم خیلی ها رو من دیدم که اصلا مهارت ندارن یا رشته اشون مرتبط نیست سر کار بهشون آموزش دادن و خیلی خوب دارن کار میکنن و خدا روشکر تونستم به واسطه از بین رفتن ترسم از بقیه و ایجاد این باور که خیلی از شرکتها شاید اصلا همه شرکتها موقع ورود نیروی جدید آموزش لازم رو میدن باعث شد یک قدم هر چند کوچیک که البته برای خودم مهمه بردارم( حتی الان توی همین سایت این همه آموزش به صورت رایگان استاد گذاشته و من خیلی چیزها و مهارتها رو یاد میگرم)
و باور این که همش فکر نکنم سنم بالاست خدا در هر سنی برای همه موقعیت ازدواج قرار داده و دیگه اصلا شاید خجالت نمیکشم بگم مجردم حس راحتی دارم
من باید البته خیلی باورهای دیگه رو درست کنم که نمیدونم چی هستن ولی این آخرها فهمیدم باور لیاقت به شدت در من باید ایجاد بشه و الان که دارم کار نیمه وقت انجام میدم بهتر شده دارم رو مهارتهام هم کار میکنم یکم کند پیش میره ولی منتظر لطف و رحمت خداوند هستم الان فعلا در ارتباط برقرار کردن به واسطه باور لیاقت مشکل دارم خدا منو در مسیری و در راهی هدایت کنه که موقعیتها و آدمهای مناسبی برخورد کنم و در راهی قدم بذارم که احساس لیاقت بالایی پیدا کنم تا در هر زمینه بتونم نتایج متفاوت بگیرم من از خدا انتظار کمک دارم و بهبود شرایط🙏
رد پای من
ممنون از همگی و خداروشکر 🍀
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خدای تغییرها خداییکه همه ی هستی اش براساس تغییرات لحظه به لحظه ایجاد وبهترمیشود
سلام به استادعزیزم وهمراه همیشگی استاد وما که باعشق آگاهی هایی رو که خودشون بهش عمل کردن ابتدا بامابه اشتراک میزارن
سلام به هم خانواده ای های عزیزو دوست داشتنیم که ازهرکدومشون یه جور عشق وآگاهی رودریافت میکنم انگارکه خدا داره توسط شما بهم بی قیدو شرط عشق میورزه خداروشکر که الان که دارم مینویسم اشک شوق این نوشته ها روی گونه های زیبام غلطانه وحال دوستانی روکه بااین احساسهای ناب مینویسن درک وتجربه میکنم
روزپنجم وششم سفرنامه ی من لیلا عزیزخدا ارزشمند وبالیاقت که لایق حضوردراین سفرآسمانی شده
روزپنجم باید تغییراتی اساسی درخودم ایجادمیکردم اولش که اسم شهرتغییرو دیدم ترسیدم یعنی شیطان درونم بجوری منو ترسوند که چجوری میخوای تغییر کنی بااینهمه ایرادی که داری راست میگفت منم مثل همه ی انسانها باخصوصیت انسانیم پرازایرادم وخداروشکر این مسئله ی مهمو متوجه شدم واین خودش بزرگترین تغییر درباورم که دیگه فکرنکنم که بی عیبو نقص وکاملم وحداقل دنبال ایرادهام بگردم ومنم منم نزنم ودست از دنبال پیداکردن ایرادهای دیگران بردارم که این خودش زهی سعادته الحمدالله
بعد ترسوندم خدای مهربان درونم به دادم رسید وبهم گفت عزیزدلم تو قرارنیست همه چی رو یهو درست کنی توکه قرارنیست همه چیرو تنها درست کنی منی که توروخلق کردم وبه تمام نواقصت آگاهم بی هیچ سرزنشی وبازخواستی کمکت میکنم تا قدم به قدم بری جلو مثل بچه ای که مادرش دستشو میگیره تاتی میکنه اول خودم دستتو میگیرم خدایا ممنونم که آرامشم تو هستی اگر نداشتمت تاحالا مرده بودم
وقتی دلم آروم شد نشستمو چند مورد اساسیمو یادداشت کردم که به لطف خدای مهربان درونم وین سفررویایی وزیبا باشروعش تو دیدم که تو مسیرم وبرای اینکه خیلی درگیر مته به خشاش گذاشتن نشم روی سفرروز هفتم زدم ودیدم میگه همین لحظه برای اقدام وقتشه منم کاری رو که اصلا نمیدونم چرابهم الهام شده بود انجام بدم رو انجامش دادم اما باز وسوسه ها اومد که خب حالا بعدش چی میخوای چکارکنی چجوری میخوای بتقی راهو بری و…… واقعا این نجواها بهمم میریزه تو هرجای مسیر که باشم ویاد فایل دوم آرامش درپرتو آگاهی افتادم که میگه هر مشکلی داری بمن بازگرد گفتم خدایا من به حرف تو گوش دادم خودت آرومم کن وشکلمو حل کن داره احساسم به سمت خراب شدن میره وچه خدایی که درمن وبامنه واز خودشم قلبمو آروم کرد که تو چکارداری چرا پیش داوری میکنی ولش کن تو فقط باید شاد باشی ولذت ببری وبهم یادداد که میثاقنامه وتعهدنامه برای خودم بنویسم به اندازه فقط امروزم به یسری چیزها متعهد بشم وانجامش دادم واین نجواها همیشه هستنو دست از سرم برنمیدارن دیروز که داشتم فکرمیکردم به کارهای شیطون ووسوسه هاش واینکه گفتم تو چقدنامردی بابا خودت وسوسه میکنی بعدم میخوای اخرسربگی من نبودم خودت بودی من از بیزارم که بهم قدرت دادی عجب نامردی قلبم گفت این خوبه ها داره قویت میکنه دستشم که واست روشده دیگه چی میخوای بهتراین خداهم که گفته هواتو داره گفته اگه بهش توکل کنی وخودتو بهش بسپری غمت نباشه اون فقطداره حرف مفت میزنه هیچ غلطی نمیتونه بکنه(وای میدونین وقتی اینارو میگم انگار میترسم بخودم میگم الان شیطون میفهمه خودشو مسلح تر میکنه که خبیثانه ترومرموز تر وارد میشه اما باز قلبم داره میگه نترس من یادت میده که چجو ی قو یتراون بشی اتفاقا تو قدرتت بیشترمیشه چون باهاش دست وپنجه نرم میکنی مدام منم که باهاتم میگم چکارکنی توکل برخودش دیگه ) یاد مسابقه ها افتادم که حریف وقتی حرکتی میزنه طرف مقابلش یادمیگیره چجوری بهش بهتر حمله کنه تا شکتسش بده بعد خوشجال شدم گفتم خوبه هرچی اون وسوسه میکنه من قدرت استدلالم وتوکلم به خدا بالاتر میره وخودمو بیشتر میچسبونم بخدا هرچی بیشتر بترسم چون میدونم که ازهیچکی جز او کاری برام برنمیاد این خیلی خوبه
به لطف خداهم که امروز سر تعهدم موندمو بی فکر کمالگرایی اومدمو کامنتمو نوشتم ومعامله م با خداست که من هرچی فهمیدمو میگم شاید به کاریه دوست اومد وهم ردپاشد برای خودم که بعدها تغیی اتمو بهتر بفهمم الان که مینویسم اخرهای کامنتمو لبخند روی لبامه وخوشحالم بابت این تغییرم چون من برام کامنت نوشتن خیلی سخت بود چون دوست داشتم مثل اون دوستای عزیزم که متنهای فوق العاده مینویسن بنویسم واین نمیزاشت حالا به کمالگراییم غلبه کردم واومدم نوشتم خدایا شکرت برای این تغییرات کوچکم که کوچولو کوچولو بزرگ میشن وباهاشون منم بزرگ میشم خدایا شکرت
مرسی از دوستای عزیزم که کامنتمو باحوصله میخونن
مرسی از خودم لیلای عزیزم که باکمک خدای درونش اینارو نوشت درحالیکه اولش که شروع کرد نمیدونست قراره چی بنویسه
ممنونم از همه مون که هستیم وباحالیم وخیلی عشقو دوست داشتنی هستیم خانوادهی صمیمی وعاشق توحید عباسمنش 😘😘😍😍
سلام به همه من اولین فیلم را با اولین تجربه همین الآنم مینویسم .دوستی بود که قصط خرید خانه پدری ما رو داشت و چون که من بخاطر پیگری و پرسیدن نتیجه کمی احساس بدی داشتم چند روزی بود که اون انسان رو توی ذهنم جایگاهشو کوچیکه میکردم و خدا رو دخیل میکردم همین امروز داشتم کانت اول رو میخوندم که به دلیلی که بخاطر ارتباطش رو وصل کنه بهم پیام داد .و این ارتباط فقط به دلیل تغییر قسمت کوچکی چند درصدی از عزت نفس من بوده و سپاس گزاری تک تک کلمه های هستم که توی سایت به من و زندگی من کمک میکنه