هدفی متفاوت برای سال جدید - صفحه 57 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری هدفی متفاوت برای سال جدید
    603MB
    40 دقیقه
  • فایل صوتی هدفی متفاوت برای سال جدید
    39MB
    40 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسین شریف گفته:
    مدت عضویت: 994 روز

    باسلام به استادعزیز و خانم شایسته گرامی

    واقاابراهیم گل

    من هر روز خداروشکرگزارم به خاطراین مسیر زیبا که واقعا احساسموعالی نگه می دارد

    استاد واقعا دری از اگاهی بروی من باز شد انگار این فایل رو برای من گفتین

    من بعداز کارکردن دوره عزت نفس همه چیز برام عوض شد ازلحاظ ثروت مشتریان عالی و نقد دارم که واقعا قبلا نبودن

    به لحاظ ارتباطات همه با من خیلی خوشبرخوردتر شدن و همه یه جورایی دست خداشدن برای انجام دادن کارمن

    ومن توی دفترم از خداوند که منو در این راه راست قراردادشکرگذاری کردم

    و برعکس هر سال که میگفتم

    امسال سال خوبی نبود و عید سال دیگه جبران میکنم

    نوشتم

    خدایاسپاسگذارم که امسال بهترین سال عمر م بود

    مخصوصا این دوماهه اخر که هرچی شکرگذاری کنم کمه

    وسال 1403بهترین سال برای من تاحالا خواهدبود

    و دیشب به این فایل گرانقدر هدایت شدم و خیلی برام راه حل خوبی بود که روی باوارم کارکنم

    وروی شخصیت خودم که من لایق بهترینهام

    و برای خودم ارزش گذاری بالایی در نظر بگیرم

    چون بنظرمن عزت نفس همه چیزه

    واینکه

    باران رحمت الهی داره میباره

    این ماییم که ظرفمون کوچیکه

    وتلاش کنم که هر روز ظرفمو بزرگ و بزرگتر کنم

    ممنونم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    جمال خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1342 روز

    سلام

    سلام استاد عزیز وخوش تیپ

    سلام بانوی زیبای این خانواده سبز

    سلام دوستان نازنینم

    سلام بر خودم که هستم وبودنم مایه ارامش وامنیت …….

    سپاسگذارم بابت بودن در این خانواده

    سپاسگذارم که سال جدید کوانتومی به همه چیز می‌نگرم

    سپاسگذارم که معنا کوانتومی زندگی کردن کوانتومی حرف زدن فکر کردن خوردن واشامیدن کوانتومی در مدار دوستان هم مدار بودن …

    سپاسگذارم که ادراک در من بصورت فیبوناچی در حال گسترش است

    سپاسگذارم که شعار دادن کم وعملی رفتار میکنم

    سپاسگذارم که عاشقانه با رب حرف میزنم ومعنوی نماز خواندن رو یاد گرفتم واکنون من نماز می‌خوانم

    هر لحظه در حال نماز چوندکل توجه وتمرکزم بر زیبای وزیبایست ….

    سپاسگذارم که این سایت جایگاه نماز گذران واقهیست وهمیشه احساس خوب واحساس آزادی وآرامش رو بسمت گسترش دادن می‌برد…

    از دیدن این فایل لذت بردم مث همیشه آنقدر آگاهی هست که با دیدن بسیار و پی در پی آنرا میشه درک کرد وسریع فرار است باید مدام وهمیسگی انرا یاد آور شد ….

    سپاسگذارم ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    محبوبه ویسی گفته:
    مدت عضویت: 515 روز

    به نام خالق هستی و گرداننده اصلی

    درود پروردگارم به همه دوستام و استاد و خانم شایسته عزیزم

    استاد عزیزم هرچه قدر شاکر شکر خداوندم باشم کم هستش

    کلیپ عالی امروز که در نشونه های من امروز برام باز شد فوقالعاده و شگفت انگیز بود

    به نظرم به خاطر بار محتوایی بالاش باید چند بار گوش بدم و تا کاملا درکش کنم

    و ازاین طبیعت شگفتی که پشت سرتون

    هست خدای من به آدم میمونه چه جوری ازخداوند تشکر کنه

    استاد سپاسگزارم بابت این اطلاعات عالی که در اختیار ما گذاشته ای و اگه به زندگی همون نگاه کنیم این اطلاعات هر روز داره صورت میگره و برای ما زیاد مهم و قابل توجه نبوده امروز

    1403.2.16 این لحظه سال برلی من شروع شده و تصمیم گرفتم هدف های جدید بنویس

    در پناه حق سرزنده و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    مریم غدیری گفته:
    مدت عضویت: 3827 روز

    به نام خداوند جان آفرین/حکیم سخن در زبان آفرین

    فکر کنم دو روزه تمرکزی روی این فایل هستم. انگار آگاهی هاش تازه داره به وجودم می چسبه. الان تا دقیقه 12 یادداشت کردم .

    اینکه خواسته ام چقدر واقعیه. چقدر درونیه. استاد عمیقا دوست داشته اند در طبیعت زندگی کنند.

    من با شرایط احساسی و فکری الانم دوست دارم در شهر زندگی کنم. ولی بدم نمیاد یه جایی هم داشته باشم آخر هفته ها برم توی طبیعت. مورد بعدی: من دوست دارم رانندگی یاد بگیرم بخاطر اینکه بهم حس توانمندی میده و من این حس رو خییییلی خیییلی دوست دارم. یادم آمد وقتی 20 ساله بودم نزدیک منزل مون یه بنز همیشه پارک بود مدل قدیمی. آن موقع حساب کتاب کردم دیدم 25 سال طول میکشه تا با درآمد اون موقعم بخرمش. بنابراین گفتم بهتره دیگه بهش فکر نکنم. اون موقع دوست داشتم آنرا داشته باشم و دلیلش هم حس ارزشمندی از این بابت بود که توانسته ام کالای مورد علاقه ام را بخرم.پس احساس ارزشمندی ام را به یک عامل بیرونی گره زده بودم نه به خویشتن خویشم.

    . الان بنز دوست ندارم داشته باشم. ولی واقعا یه ماشین گوگولی دوست دارم بخرم.دارم فکر میکنم برای چی؟ آیا میخوام چیزی رو ثابت کنم؟ بله میخوام به ذهنم ثابت کنم که خواسته ای داشتم و خداوند برام اجابت کرد. تا 19 سالگی هیچ وقت فکر نمیکردم میشه خواسته داشته باشم. بخاطر ورودی های غلط دوران کودکی ام که نه با حرف های دیگران بلکه بطور مشخص با عملکرد و رفتار مراقبین نزدیکم گرفته بودم. توی این چند سال با فایلهای استاد کم کم ذهنم پذیرفت که مریم تو بشری و باید خواسته داشته باشی. نمیتونم بگم این فایل ها چه اثری در من داشته اند بنظرم واقعا اعجاز زندگیم هستند.

    دوست دارم ازشون نام ببرم:

    باورهای توحیدی و ثروت ساز علی (ع) در نامه 31

    خداوند را بهتر بشناسیم 1و2

    چند باور قدرتمند کننده برای رفع احساس گناه

    هرچه بیشتر میگذره بیشتر اینو دارم میفهمم که همه چی به این برمیگرده آیا خودم رو لایق داشتن یک نعمت می‌دانم و این باور خیلی خیلی ریشه ایه.

    میبینم طرف حسابم ذهنمه چون خیلی خیلی منطقیه و خیلی خیلی هم سعی داره بهم طبق ورودی های گذشته بگه نه نمیخواد اینو داشته باشی. همینطوری خوبه.

    خدا میدونه که از نظر ذهنی احساس میکنم چقدر ورژنم بهتر شده اونم نه در حد توهم بلکه واقعی. و دارم باور میکنم میتونم خیلی بهتر هم بشوم.

    خودم رو چقدر دوست دارم و چقدر به خودم احترام میذارم؟ فکر میکنم چون دو ساله دارم قانون سلامتی را رعایت میکنم خودم رو دوست دارم و چون 5 ماهه که تعهد داده ام و دارم ورزش میکنم 3 روز در هفته به خودم احترام میذارم.

    نه گفتنم بهتر شده ولی هنوز رودربایسی دارم. باید رویش کار کنم.ترس از نظر دیگران کمرنگ شده ولی باز جا داره بهتر بشه.

    چه احساسی به توانایی ها و مهارتهام دارم؟ واقعا بابتشون سپاسگزارم و به نظر خودم موهبت الهی اند. ولی باز جا داره تقویت بشه.

    توی رابطه برای خودم ارزش قائل هستم . البته خیلی راحت قطع نکردم این خیلی مهمه. پس باید تقویتش کنم. اما نسبت به قبل بهترم. باید خودمو باور داشته باشم.

    کجاها باید شجاع تر بشم؟ کجاها باید ترسام کمتر بشه؟

    کجاها باید ایمانم قوی تر بشه؟

    چه عادت هایی رو باید در خودم ایجاد کنم؟

    مثال قشنگ سلف سرویس و جهان ، و باران نعمت ها نشون میده که چقدر این باورها بنیادین و مهمن . هدف های بزرگ و کوچک در زندگی داشتن چه معنوی و چه مادی باز به احساس لیاقت برمیگرده. خداوند اینجوری نگامون میکنه چقدر ظرفمون بزرگه.

    برای زمانم ارزش قائلم چون شب تا صبح در شبکه‌های اجتماعی نیستم.

    خدایا شکرت برای نوشتن راجع به این فایل و احتمالا طولانی ترین متنی هست که تا حالا در سایت نوشته ام.

    دوستتون دارم فایلهای خیلی خیلی ارزشمند.

    شاید یک هفته شده باشه که نظری ننوشته بودم. توفیق عظیمی حاصل شد امشب.

    جز خدای سلطانِ حقیقتِ آشکار خدایی نیست.

    هورا هورا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    محمد حسین تجلی گفته:
    مدت عضویت: 2297 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به تمامی دوستان ارزشمندم ، استاد عباس منش و خانم شایسته‌ی گرامی

    دلیل اینکه دارم این رد پا رو اینجا ثبت می کنم اینه که ابتدای سال دیدگاه های خودم رو همینجا ثبت می کردم و می گفتم که می خواهم چه تغییراتی ایجاد کنم ، حالا اومدم بگم که چه تغییراتی ایجاد کردم و الان کجا هستم

    1- بیشتر به سبک خودم زندگی می کنم و کمتر برایم مهمه که این مدل ریش و سیبیل که دارم یا این مدل لباس هایی که می پوشم ست هست با مُدِ روز جامعه یا نه؟

    چی شد که این تغییر ایجاد شد؟

    شماره 1

    » آدم هایی رو دیدم و در موردشون فکر کردم که ، این آدمه (حالا چه خانم و چه آقا) هر مدلی که دوست داره لباس می پوشه یا موهاشو درست می کنه یا حتی رنگ می کنه ، یا هر مدلی که خودش دوست داره ریش و سیبیل می گذاره

    اتفاقاً خیلی هم عزت و احترام داره ، اگه هم کسی نپسنده توی ذهنش اینه که ، این منم می خواهی با من باشی ، حق نداری من رو تغییر بدهی نمی خواهی هم خب تو رو به خیر و من رو به سلامت

    شماره 2

    » اصلاً مُد رو کی درست کرده؟! جز این هست که یه عده آدم یا یه آدمی که اعتماد به نفسش بالاتر از بقیه بوده و خودش رو بی قید و شرط دوست داشته اون شکلی بوده و بعد بقیه هم گفتن وعووو چقدر باحاله … ما هم بریم این شکلی خودمون رو درست کنیم که بقیه نگن عقب مونده ایم …

    فکر کردن به این سوال «مُد از کجا اومده» خیلییییی بهم کمک کرده که خودم باشم ، اورجینال باشم نه های کُپی

    2- الان پس از یک سال بالا پایین کردن (یعنی تحقیق و فکر کردن) پذیرفتم که اگر الان در 30 سالگی (تولدم یازدهم بود ، وارد سی سالگی شدم) من مجرد هستم و نه رابطه‌ی عاطفی و دوستی دارم ، نه ازدواج کردم ، نه مشکلی دارم و نه چیزی از بقیه کم دارم ، یه سری باور اشتباه داشتم که از خانواده بهم رسیده بود و باعث شده بود در حوزه روابط به شدددت احساس بی ارزشی کنم

    حالا …

    نکته اینجاست که من در زمینه ارتباطات در کسب و کار یه روزی پذیرفتم که ایراداتی دارم که باید برطرف کنم و نشستم ذهنم ریختم تو کاسه و دونه دونه به باورهای محدود کننده ، عادت های غلط و مخرب حمله کردم و تغییر کردم

    و اینجوری هم نبود که یه شبه من خفن ترین تو حوزه شغلی خودم (مشاور املاک) بشم ولی …

    » به همون میزانی که روی خودم کار می کردم…

    » به همون میزان هر بار احساس لیاقتم بیشتر شد

    » هر بار عملکردم (هم جهت با قانون) بهتر و بهتر میشد

    » هر بار با صلابت تر و با اقتدار بیشتر حرف میزدم

    » هر بار زبان بدن رو بهتر ازش استفاده می کردم و محکم و با اُکتاو بالای صدا صحبت می کردم

    » به همون میزانی که روی احساس لیاقت و ارزشمندیم کار می کردم ، به همون میزانی که توانایی خودم رو ارزشمند می شمردم و عزت نفسم رو رشد می دادم

    » به همون میزان دیگه کسی رو به واسطه‌ی زیبایی چهره و اندام (مخصوصاً در مورد ارتباط با خانم ها – حتی در کسب و کارم ، که صرفاً به ارتباط مقطعی بود و قرار نبود رابطه‌ی عاطفی‌ای شکل بگیره) توی ذهنم بُت نمی کردم و در کمال احترام ، با صلابت و اقتدار صحبت می کردم

    » به همون میزان اگر کسی جایگاه اجتماعی بالایی داشت یا از لحاظ سیاسی مقامی ، چیزی داشت ، اون رو توی ذهنم بُت نمی کردم و در کمال احترام ، با صلابت و اقتدار صحبت می کردم

    » به همون میزان اگر کسی جایگاه مالی بالاتری نسبت به من داشت ، اون رو توی ذهنم بُت نمی کردم و در کمال احترام ، با صلابت و اقتدار صحبت می کردم

    ….

    در مورد خانواده… اون هایی که مثل من توی خانواده‌ی مذهبی بزرگ شدن که می دونن چقدرررر باورها درباره‌ی پدر و مادر افتضاحه … اصلاً افتضاح برای یه ثانیه‌اش هست ها … از پدر و مادر چنان بُت می سازن که بچه فکر می کنه دیگه باید تا آخر … خادمِ پدر و مادرش باشه و اون ها خدا هستند ، اون ها این رو به دنیا آوردن و بزرگش کردن و خلاصه این دِین … این خادم بودن برای پدر و مادر تا لحظه‌ای پدر یا مادر از دنیا بروند ، قانون نانوشته‌ای هست که روی پیشونی فرزند نوشته شده و سر پیچی از اون یعنی بر ضد خدا حرکت کردن و نه فقط از دین خارج شدن بلکه از بُعد انسانیت و شرافت خارج شدن …

    خلاصه نگم براتون …

    من اومدم روی احساس لیاقت و ارزشمندیم و عزت نفسم کار کردم … کاااااااااار کردم ها ، با کلمات حق مطلب ادا نمیشه :)

    و پدر و مادرم رو توی ذهنم از شرک ها پاک کردم

    زمان گذاشتم و تمرین کردم و تمرین کردم که در مورد پدر و مادرم در عین حال که عاشقشونم و بهشون محبت می کنم ، نخواهم خودم رو له کنم و از خواسته هام بگذرم و اون ها رو راضی کنم ، زمان هایی رو یادم میاد که برای بعضی از نه گفتن ها دست هام می لرزید ولی می گفتم خدا با منه ، خداست که منبع همه چیزه ، اون برای من کافیه من بایییید موحد بشم و از جلد اون کافر و مشرکی که پدر و مادرش برایش بُت بودند بیام بیرون

    این شاید سخت ترین قدمی بود که توی رشد شخصی و مسوولیت پذیری‌ام‌ (بعد از آشنا شدن و باور کردن قانون) برداشتم

    ولی

    اتفاقاً زمان زیادی هم نبرد ، چون اونقدر اهرمُ رنج و لذتش رو خوب توی ذهنم ساخته بودم مخصوصاً رنج مُشرک بودن و باج دادن به خانواده (چیزی که تا 24 سالگیم باهام بود چون قانون رو درک نکرده بودم) زیاد بود که من رو هُل می داد و از اونور اهرم موحد بودن ، اون لذت آزاد اندیشی و آزادانه به سبک خودم زندگی کردن من رو به سمت خودش می کشید ، آمیانه بگم ؟! مال خودم بودن نه مال دیگران بودن …

    که

    عمل کردن های پشت سر هم باعث شد که خیلی زود نتایج توی زندگیم نمود پیدا کنه

    یه جاهایی هم کنترل ذهنم از دستم در می رفت ، یه جاهایی هم بد رفتاری می کردم با پدر و مادرم یا خودم رو سر زنش می کردم

    یه جاهایی اگه اشتباه نکنم گریه می کردم ، من مسئول نیستم که شخصیتم اینجوری شده ، از بدو تولد اینجوری بزرگ شدم

    ولی بعد می گفتم نههههه فلانی رو که الان می بینی توی زندگیش اینقدر موفق ، بعضی ایرادات شخصیتی کودکیش رو تو می دونی ، خیلییییی هاشم نمی دونی ، اون اگه الان اینجاست و اینقدر رشد کرده چون دیگه انگشت اتهام رو از سمت پدر و مادرش یا هر عاملی بیرون از خودش برداشته

    خودش رو بهبود داده و بهبود داده و این بهبود های مستمر و دائمی باعث این نتایج شده

    پس باید من هم بپذیرم که خودم آگاهانه این خانواده رو و این شرایط رو انتخاب کردم و می دونستم که بهم کمک می کنه و اهرم میشه برای پیشرفتم

    به لطف خدا هر بار عزت و احترام و شرف من پیش خانواده ام بیشتر و بیشتر شد و این رشد همچنان ادامه داره

    و همون پدری که تو بعضی از موضوعات ازس می ترسیدم ، حالا نمی توانم بگم رفیق هستیم ، هنوز خیلی جا دارم برای رشد در احساس لیاقتم ولی حداقل دوست هستیم و دیگه نه بحثی هست نه اعصاب خوردی ای و نه ترسی … و نه ترسی …

    من قدرت توی ذهنم از آدم ها گرفتم و دادم به خدای خودم ، خدایی که قدرت بی نهایتش رو سخاوتمندانه و عاشقانه در اختیار من قرارداده برای اینکه هر طوری که لذت می برم زندگیم رو بسازم

    بر روی بوم زندگی ، هر چیز می خواهی بکش …

    زیبا و زشتش پای توست ، تقدیر را باور نکن

    تصویر اگر زیبا نبود … نقاش خوبی نیستی (لبخند)

    از نو… دوباره رسم کن… تصویر را باور نکن

    —————————–ـــــــــــــــــــــــ

    این ها رو نوشتم به عنوان فکت که هم باور کنم که می شود تغییر کرد

    اگر مسوولیت صد در صد زندگیم رو بپذیرم و یادم باشه که تغییرات یه شبه و با یه بشکن نیست ، نیازمند تکامل و قدرت گرفتن فرکانس های جدید هست ، نیازمند یه سری اتصالات جدید بین سلول های نُرونی مغذ هست

    و

    هم بیام به تعهدم عمل کنم و بگم که طی این یک سال چه تغییراتی در وجودم رخ داده

    تغییراتی که رخ داده اینه که من همیشه توی دیدگاه هام می‌نوشتم من در تمام زمینه ها پیشرفت کردم

    فقط در زمینه رابطه‌ی عاطفی (ازدواج) هنوز نتوانستم مسئله‌ام رو حل کنم

    و البته در زمینه کسب و کار و خلق ثروت هم من هنوز نتوانستم اون رشدی رو که باید داشته باشم و مخصوصا برم سراغ حرفه‌ی مورد علاقم یعنی هنر شاخه‌ی عکاسی و خودم مدیر خودم باشم و خودم برای خودم کار کنم

    این چند روز آینده رو می خواهم روی آگاهی های فایل «چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه» کار کنم و ان شا الله در مورد این دوتا موضوع بیشتر صحبت می کنم

    فقط می خواستم این رو بنویسم و به خودم بگم که (ردپا به جا بگذارم) امسال سال رشد و شکوفایی من بود چون به این درک رسیدم و یقین پیدا کردم که من هستم که مسئول صد در صد شرایط زندگیم هستم و (این خیلی بهم قدرت میده) منم هستم که می توانم با هدایت طلبیدن و حرکت کردن زندگیم رو در تمام ابعاد بهبود بدهم

    ای نسخه‌ی نامه‌ی الهی که تویی ، وی آینه‌ی جمال شاهی که تویی

    بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست ، در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مهدی فارسی گفته:
    مدت عضویت: 3913 روز

    سلام استاد عباسمنش عزیز

    سال نو مبارک باشه امیدوارم سالی پر از برکت و سلامتی باشه براتون …

    چند ماهی هستش که هیچ کدام از آموزش هاتون رو نمی بینم

    من از اولین دانشجو ها و شاگردان شما بودم اوایل سال 88 میدان انقلاب با پوستر هاتون باهاتون آشنا شدم …

    منی که حدود 13 سال هست شما رو میشناسم و شما رو انسان صادق و درستی می دونم …

    اما یه روز دوست دارم توی آمریکا کنار هم بشینیم درباره تاثیر آموزش های شما روی بچه ها صحبت کنیم…

    همین الان همه ی دوره هایی که ازتون خریده بودم هم از کامپیوترم پاک کردم و تصمیم گرفتم راهی رو برم که بزرگان دنیا رفته اند نه راهی که شما فقط بخشی از مسیر رو می گید…

    کاش هیچوقت نمی گفتید که فقط آموزش های منو دنبال کنید …

    کاش صحبت هاتون انقدر برای بچه ها ایجاد سو تفاهم نمی کرد …

    پر نتیجه ترین دانشجو های شما که در کلاب هوس باهاشون صحبت کردید یا الان باهاتون در ارتباط هستن از دوستان نزدیک من هستن و از سبک و سطح زندگی شون مطلع هستم …

    فکر می کنم خودم هم جزو دانشجوهای پرنتیجه شما باشم …

    دلیل اینکه می خوام جدا باشم از فضای ذهنی شما خودخواهی شما در استسمار مغز دانشجو هاتون هستش …

    من با آموزش های شما سال ها به پزشک مراجعه نکردم ، سال ها زندگی شادی داشتم و دارم اما نتایج از یه جایی به بعد ابدا رشد نکرد بخاطر تاکید شدید شما در دوره ها روی ذهنیت به جای اقدام و …

    یه جمله ی خانمان سوز که فرمودید

    90 ٪ ذهنیت هستش و 10 ٪ عمل و ….

    نه اینکه فرمایشات شما اشتباه باشه کامل نیست و دقیق هم نیست …

    اگه کسی موفقیت های مالی و اقتصادی می خواد به دست بیاره حتما بهش توصیه می کنم که پیرو بزرگان دنیا آموزش ببینه و اقدام کنه و

    به روش هایی عمل کنه که امتحان خودش رو برای صد ها میلیون آدم پس داده و بزرگترین و ثروت مندترین مردم دنیا رو ساخته ….

    روش مطمئن ، قابل محاسبه ، علمی و عملگرا …

    روش شما خالی از این ویژگی ها هستش

    دوستت دارم استاد عزیزم بابت روزهای خوبی که باآموزش هات ساختم …

    ولی انگار دیگه زورشون به نتایج مطمئن و بزرگتر نمی رسه ….

    اینو می نویسم که بعدا به یاد بیارم که چرا چنین روزی این تصمیم رو گرفتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    داود نیکزاد گفته:
    مدت عضویت: 1976 روز

    سلام عرض میکنم خدمت استاد گران قدرم سال نو رو تبریک میگم به شماو مریم خانم و همه عزیزان سایت

    عید همتون مبارک باشه و برای همه پر از آزادی لذت و نعمت و ثروت باشه

    خیلی خوشحال شدم از قرار گرفتن این فایل روی سایت و لذت بردم از نکات بسیار مهم و ارزشمندی که در اختیارمون قرار دادید

    آره واقعا استاد هرچه بیشتر روی درونمون سرمایه گزاری کنیم صدها برابر ارزشش بیشتر از اینه که روی مسائل بیرونی سرمایه گزاری کنیم

    وقتی کسی مثل شما اعتراف میکنه که من هنوز راه دارم و باید بیشتر روی خودم کار کنم

    که دیگه حرفی نمیمونه

    هرچی نگاه میکنم به گذشته ام از وقتی که با شما آشنا شدم و اومدم برای خودم توانایی هام و استعدادام ارزش قاعل شدم

    قدر خودمو دونستم و برای زمانم کارم شخصیتم ارزش قاعل شدم در همه جنبه ها زندگیم خیلی تغییر کرد

    و امسالم هدفم اینه که بیشتراز اینکه هواسم به بیرون باشه روی درونم کار کنم

    چون ارزش داره خیلی ارزش داره

    از شما بسیار سپاسگزارم استاد عزیز

    امیدوارم سالی پر از خوشبختی لذت و ثروت و و با خدا بودن که خود بهشته رو تجربه کنیم همه مومن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    عاطفه تاجی فر گفته:
    مدت عضویت: 720 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جانم

    من چند ماهی هست که با شما و سایت آشنا شدم

    و درست زمانی آشنا شدم که در یک سردرگمی عمیق بودم و هیچ چیز حالمو خوب نمی‌کرد

    خودمو گم کرده بودم

    و از روز اول شروع کردم به گوش دادن فایل های رایگان،و از روز اول متوجه تغییرات میشدم

    تغییراتی که فکرشو هم نمیکردم اتفاق بیفته

    تونستیم از خونواده شوهرم جدا بشیم و زندگی مستقل داشته باشیم

    و من تونستم شاغل بشم با وجود اینکه شوهرم همیشه می‌گفت نمیخاد بری سرکار به راحتی بدون هیچ مخالفتی قبول کرد

    و خیلی اتفاقات قشنگ دیگه….

    ولی ی موضوعی خیلی داره منو اذیت میکنه که میخاستم از دوستانی که اینجا هستن کمک بگیرم

    من زمانی که با خانواده شوهرم مشترک زندگی می‌کردیم اتفاقات خیلی خیلی بدی برام افتاد به واسطه اونا

    که اصلا نمیتونم فراموش کنم ،و هر لحضه و هر دقیقه اون کارا و حرفا جلو چشمام هستن

    و هر چقدر تلاش می‌کنم و خودمو با فایل ها و کاراها مشغول میکنم که به اونا فکر نکنم نمیتونم

    و شبیه یک فیلم خیلی بدی هر روز داره تو ذهنم پخش میشه

    اصلا دوست ندارم ببخشمشون و دوست ندارم دیگه هیچ وقت ببینمشون

    و از روزی هم که ماه رمضون شروع شده هر روز بیشتر اذیت میشم

    چون باز عید فطر شوهرم منو مجبورم میکنه به دیدنشون برم

    و این کار بدترین و سخت ترین کاری هست که باید انجام بدم

    نمیدونم چیکار کنم،هر روز به خدای خودم میگم خدایا کمکم کن تا ببخشمشون، فراموش کنم تموم اون اتفاقات رو و بهم آرامش بده

    ولی نمیدونم چرا اتفاق نمیفته….

    اگه دوستان میتونن کمکم کنن ،خیلی ممنون میشم

    با سپاس از شما استاد عزیزم بابت این سایت فوق‌العاده و آگاهی هایی که هیچ کس بهمون یاد نداد در زندگی

    آرزومه تو سال جاری بتونم تموم محصولات استاد تهیه کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مریم واعظ گفته:
      مدت عضویت: 3135 روز

      سلام عاطفه عزیزم

      من با قلبم تصمیم گرفتم جواب بدم

      از خودت بپرس چرا باید ببخشی

      جواب یه کلمه س

      چون عظمت روح تو نباید با مرور خاطرات منفی پایین بیاد

      می دونی فکر کردن به خاطرات عین سوختن در آتش هست

      بیا باهم قانون رو مرور کنیم

      احساس خوب؛ اتفاقات خوب

      این یه جمله کلیشه ای نیست

      شعار نیست

      این خود زندگیه

      وقتی داری به آدم هایی که احساس تو رو بد کردند فکر می کنی

      حتی داری روزهای خوب آیندت رو هم خراب می کنی

      شیطان از هر وسیله ای و تله ای برای بد کردن حال تو استفاده می کنه

      طبق آیه 22 سوره ابراهیم

      تنها ابلهان پیرو و دنباله رو دعوت های شیطان هستند

      از تو دوست عزیزم یه درخواستی دارم

      یک کاغذ بردار حتی شده یه ویژگی از کسایی که ازشون بدت میاد بنویس

      مثال میگم اگر کسی عالی جاروبرقی میکشه و یا فلان خورشت رو خوب میپزه بنویس

      البته اینم بگم ویژگی که ذهنت مقاومت نداشته باشه با جان و دلت قبولش داری

      حالا عید فطر شده و تو رفتی اونجا

      وقتی اون آدم رو می بینی فقط تو ذهنت اون ویژگی مثبتی رو که صد در صد قبولش داری مرور کن

      نتیجه اینکار

      احساس خوب خودت

      و اگر احساست خوب باشه منتظر اتفاقات خوب باش

      پس دوست من یادت نره به قول قرآن کریم در وجود آدم جای دو قلب نیست

      تو نمی تونی هم به دنبال خوبی خوشبختی باشی هم در عین حال احساس کینه و دشمنی در قلب و روح با عظمتت موج بزنه

      به خاطر عظمت روح خودت

      و به بالیدن پرودگار موقع خلق انسان بیاندیش

      نذار شیطان به آرزوش برسه

      یادت نره انسان عزیز دردانه خداوند است

      به امید تعالی و اوج گرفتن روحمون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      محمود ناصری گفته:
      مدت عضویت: 1290 روز

      سلام

      اتفاقات خیلی خیلی بدی افتاد به واسطه اونا ؟ ؟ ؟

      ببین من رو راست صحبت میکنم شما از قانون هیچی نفهمیدی هنوز ..

      اتفاقات بد رو ما خودمون داریم رقم میزنیم. همینطور اتفاقات خوب رو.

      این مسئولیت اولین قدم برای خلق زندگیته.

      که آقا من قبول دارم و می‌پذیرم که تمام اتفاقات رو من دارم خلق میکنم.

      الان هم تمرکزت رو وجه منفی خانواده شوهرتون هست..

      من شک ندارم دوباره اتفاقات منفی از سمت اونا رو تجربه میکنی. . .

      بحث بخشیدن شما نیس.

      بحث اینه که اگه نتونی اونارو ببخشی وتمرکزت رو ازشون برنداری شرایط دوباره تکرار میشه.

      قانون کارخودشو میکنه شوخی هم نداره.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم پهلوان گفته:
      مدت عضویت: 2095 روز

      سلام عاطفه عزیزم.منم نزدیک 13سال کنار مادرشوهرم زندگی کردم وامسال سومین عید هست که خونه مستقل خودم هستم که همسایه دیوار به دیوارمادرشوهرم شدم.وزندگیم بعد از جابه جایی از زمین تا آسمون اختلاف داشت هنوز که هنوزه من هر روز بابت مستقل شدنم کلی شکر گزاری میکنم .خوشحال میشم مخصوصا وقتی مهمونی برام میاد که اینقدر راحت هستن کلی ذوق میکنم.من قشنگ درکت میکنم ومیدونم سخت بوده هرچند بعدافهمیدیم همه جذب خودم بوده ومسئولیت همه برخوردها رو قبول کردم.از اون طرف چون من شاغل بودم بچه هامو نگه میداشت وهمین علت شده بود برای راضی نگه داشتن خودم که برای بچه هام خیلی خوبه وراحتم.ولی اصلا ازادی نداشتم وسخت گذشت.وهمین سختیها الان باعث شده اینقدر از خونه جدیدم لذت ببرم.شاید اگر از اول من مستقل بودم الان قدر این خونه ام رو نمیدونستم.بامن هم خیلی برخوردهای که نباید میشد شد ولی وقتی قانون رو فهمیدم که فقط وققط وفقط خودم مسئول همه برخوردها بودم کم کم نگاهم عوض شد ووقتی نجواها میاد سعی میکنم که خوبیهای که کرده رو مثل نگهداری بچه هام (سه تا بچه رو) یادم بیاد.اینقدر از مستقل شدنت مثل من لذت ببر که جایی برای مرور خاطرات بد نزاری.یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    ولی الله علوی گفته:
    مدت عضویت: 1374 روز

    درود بر استاد عباسمنش وخانواده بزرگ عباسمنشی ها. درعرض 3 ماه گذشته حدود 100 بار گوش دادم وهربارهم یک نکته جدید یاد گرفتم .چقدرپرازنکته ودرس هست این فایل …این فایل فصل‌الخطاب تمام قوانین هست به نظر من ‌….چون مهم ترین فاکتور خواسته را به خوبی توضیح می‌دهد احساس لیاقت ……..شاید به چشم نیاد ولی مهم ترین فاکتور خواسته هاست..ومن خودم را بعد ازگوش دادن به این فایل. با احساس لیاقت سنجیدم ودیدم تمام تجربه های ….گذشته من فقط به خاطر فرکانس عدم لیاقت وبی ارزشی بوده ولاغیر….درود ورحمت خدا براستاد عباسمنش که ‌ماراباقوانین تغییرناپذیرالهی اشنامیکند وباعث تغییرزندگی ما میشود .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    فاطمه وطنی گفته:
    مدت عضویت: 1195 روز

    سلام بر استاد عزیز و بانو مریم جان

    عید تون مبارک .

    انشالله سالی بهتر پیش رو داشته باشید .

    بهترین ها رو براتون آرزو میکنم .

    استاد عزیزم ،شما الگوی زندگی من هستید ،وقتی صدای شما تو گوشم میپیچه احساس میکنم از این دنیا به دنیای دیگری وارد میشم .

    استاد عزیزم .

    من حتما دوره احساس لیاقت شرکت میکنم .

    چون من عاشق آگاهی هستم .

    عاشق خودم هستم .

    چقدر صدای شما دلنشینه …

    من بار ها ،بارها این فایل گوش دادم چون هر بار که گوش میدم احساس میکنم دوباره نکته جدید متوجه شدم.

    از خانم شایسته عزیز هم تشکر میکنم که فایل ها رو به خوبی روی سایت قرار میده .بهترین ها ،بهترین ها نصیبتون بشه .

    که اینقدر عاشقانه فایل ها رو ضبط میکنید.

    قشنگ ترین چیز تو زندگیم این آگاهی …

    که ما لایقیم

    انشالله سعادتمند باشید در دنیا و آخرت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: