این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/03/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-03-18 06:29:522024-03-18 06:42:05هدفی متفاوت برای سال جدید
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
امروز میخوام از مرزها بگم ،از فهمیدنها و نفهمیدهاند از اینکه فکر میکردم درک کردم اما اشتباه بود فکر میکردم فهمیدم اما اشتباه بود
استاد بارها و بارها گفتین که ما لایقیم ما ارزشمندیم . برای خودمون ارزش قائل باشیم و من تمام صحبتهای شما رو تایید میکردم به اینکه بله من ارزشمندم من قابل احترام و این خصلت رو در شما به طور واضح میدیدم که چقدر برای خودتو ارزش قائل هستید و برای کارهاتون برای شخصیت خودتون اما…..
در پس ذهنم تکبر و غرور بود من با عذر خواهی از شما استاد گرانقدرم که دیدگاهم رو به خیلی چیزها تعقیر دادین شما رو مغرور میدیدم و و فکر میکردم این یعنی احترام به خود دریغ از اینکه بابا اشتباه فهمیدی مرزی بین عزتمند بودن و احترام به خود هست با مغرور بودن و تکبر
و این مرزه بین تکبر و عزت و احترام به خود خیلی باریکه
_تواضع و فروتنی در برابر خداوند و خلق خداوند فرق میکنه با ذلت و خواری با کوچک کردن خود
استاد یادمه یکبار یک فایل گذاشته بودین در باره اینکه هر کسی کاری برای من میکنه من اون کمک رو از طرف خداوند میدونم و چه برداشتهای اشتباهی شده بود
و منه شاگرد به اشتباه از صحبتهای شما برداشت کرده بودم که از دیگران سپاسگزاری نکنم چون او شخص دستی از دستان خداوند است و من باید از خداوند تشکر کنم نه از بنده خدا و این از نظر من یعنی توحید و شریک نکردن کسی با خدا و چه اشتباه بود.. که شما یک فایل بعد اون گذاشتین تا من آگاهتر بشم به صحبتهای قبلی شما و فایل به (رسم سپاسگزاری ازیک دوست )چقدر من رو آگاه کرد به حرف تا عمل شما
استاد خواهشمندم شما که کامنتهای شاگردان خود را میخوانید متوجه نوع برداشت ما از صحبتهاتون میشید جایی که متوجه شدین منه شاگرد اشتباه فهمیدم بلافاصله فایل آگاهی بزارید برای آگاه کردن ما از جهل به دانایی .واقعا این یک نیازه استاد
استاد گاهی که برای دخترم صحبت میکنم اون چیزی رو برداشت میکنه که اصلا منظور من چیز دیگه بود حتی صحبت من چیز دیگری ولی برداشت او کاملا متفاوته و چیزی که اون برداشت میکنه یک چیز کاملا متفاوته و من به یاد شما میفتم و خودم که شما توی یک فایل در مورد ثروت از دوست خود گفتید که شما هر چی میگفتید اون چیز دیگه ای برداشت میکرد حال اگاهانه یا نا آگاهانه اما استا واقعا من الان میفهمم که خیلی نفهمیدم و فکر میکردم فهمیدم
استاد اوایل آشنایی با شما و اینکه من خالق شرایط خودمم با اینکه اینقدر شما از توحید و خدا و یکتاپرستی میگفتید اما نمیدانم چرا من از خدا دورتر شده بودم و با فکر اینکه من خالقم فکر میکردم همین کافیست و خداوند در زندگی من کمرنگ شده بود تا آگاه شدم به اونچیزی که باید
استاد من در یک تردید و شک و بحتم و سردر گم
احساس میکنم در حال چرخشی در یک گردباد هستم و مسیرم رو گم کردم
و امیدوارم این شروعی برای تقویت روحم شروعی برای نزدیکتر شدنم به الله و شروعی برای زندگی دنیوی و اخروی بهتری باشد برای من
استاد دوباره از شما خواهش میکنم از کنار کامتتهایی که احساس میکنید نوع برداشت ما از گفتهای شما درست نیست فایل آگاهی دیگری بگذرید
استاد من که از فایلهای دانلودی شما استفاده میکنم بیشتر نیاز به آگاهی دارم تا دوستانی که دوره ها را دارند شما برای انها فایلهای تکمیلی میگزارید
این کار رو برای فایلهای دانلودی هم بکنید با تشکر از تمام زحمات
خدایا مارا هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین در پناه خدای مهربانم باشید.
فایل های رایگان آنقدر آگاهی های خالصی داره که فقط باید با تعهد بالا بهش عمل کنید و شاید کمتر کسی از دوستان عباسمنشی و اعضای سایت باورشان بشود ولی آگاهی های فایل های رایگان استاد هیچ تفاوتی با محصولات نداره.چون استاد عباس منش هیچ چیزی برای قایم کردن نداره و معتقد هستن زمانی که به یک آگاهی دست پیدا میکند باید اون آگاهی رو با بقیه به اشتراک بذارن
حرفهایی بهِم الهام شد که بنویسم و طبق معمول برای اینکه نمیدونستم کجا بنویسم، زدم روی کلید نشانه امروز و این صفحه اومد
امیدوارم واقعا برای هرکی بهش احتیاج داره و طبق نیاز لحظه ش براش نمایش داده بشه.
.
امروز روز عجیبی بود
حسی که بارها برام پیش اومده بود ولی فکر میکردم حل شده برام، دوباره در من ایجاد شد و فهمیدم حل نشده برام!
خواستم توی قسمت عقل کل بنویسمش بصورت سوال
و بپرسم اگه شما جای من بودین با چه نوع دیدگاهی مسئله رو نگاه میکردید و حلش میکردید
دلنشین و خوب
.
اما قسمت عقل کل گاهی سوالامو انتشار نمیده
.
پس بصورت یه تجربه میگمش براتون اینجا.
.
راستش من، اعتقاد داشتن به خدا و استفاده از فایلهای استاد عباسمنش و اینکه طرفدار و مصرف کننده قانون جذب شدم رو از خیلیها پنهون میکنم
اکثر آدمهای اطرافم اعتقاد به خدا رو یک ضعف میدونن و قانون جذب و گوش دادن به اینطور دوره ها رو مطالب و روانشناسی زرد میدونن
خیلیها اصلا استاد عباسمنش رو خل و چل و گمراه میدونن که هنوز به قرآنی که اینهمه زیر سواله و رد شده… استناد میکنه!
.
خود منم سالهای سال مینشستم و اثبات میکردم از نظر علمی و فلسفی که خدا وجود نداره و عالم طی اتفاقی مثل بیگ بنگ به وجود اومده و هزارو یک نظریه تکاملی و نوروبیولوژیکی و غیره و غیره داشتم برای رد هرگونه موجود ماورائی مثل خدا و فرشته ها و غیره
هنوز هم گاهی شک میکنم به وجود خدا
و مدت طولانی ای حتی سعی میکردم از ان شاء الله و خداحافظ گفتن و این چیزها بپرهیزم تا مبادا کسی حس کنه به خدا اعتقاد دارم
.
یادمه یه بار که لو رفتم پیش یکی از نزدیکانم، شروع کرد به مسخره کردن من و سوءاستفاده از دیدگاهم
هنوزم که هنوزه پیش خیلی ها وانمود میکنم که اعتقادی ندارم یا سعی میکنم خنثی رفتار کنم تا کسی نفهمه خدا رو قبول دارم
.
حتی یه بار که یه سوتی دادم توی پادکستهای تولیدی و کانال تخصصی خودم، یه عالمه از اساتید و دوستانم لفت دادن از کانال!
.
خوشم هم نمیاد تابلو بشه معتقدم و طرفدار، چون میترسم که با افراد مذهبی اشتباهم بگیرن و اونها جذب من بشن
من اصلاً مذهبی نیستم
.
حرفای استاد رو امروز برای هزارمین بار گوش میکردم و یه ذره دلم آروم شد
نگاه سیستمی کردن به خدا
اینکه اسم یه نیرویی رو میشه هرچیزی گذاشت از جمله خدا
اینکه بسم الله الرحمن الرحیم رو ما آدما به اکثر سوره های قرآن اضافه کردیم ( پس مصون از تحریف نبوده)
اینکه قرآن دریافتها و برداشتهای پیامبر بوده از صحبت با خدا و نتیجه پرسیدنهاش بوده نه حرفهای فقط خدا
… این چیزا رو که گفتین استاد
خیییلی به نگاه من نزدیک بود
میدونین چیه
من توی اون همه بی خدایی، به یک حس ناامنی و پوچی بدی خوردم
علم، با تمام فَکتهاش، نمیتونه به من آرامش بده
توی دیدگاه مثلا واقع بینانه، تو به این میرسی که جهان بر پایه بی عدالتیه
و باورتون نمیشه چقدر خواستم خودمو از بین ببره
و چقدر درگیر سیگار و عادتهای نامناسب بودم برای رسیدن به آرامش!
.
حس میکردم ته چاه عمیقی افتادم و در نمیام از سیاهی
.
… من النور الی الظلمات… برام اتفاق افتاده بود
.
همش دنبال یه دستآویز بودم برای حال خوب
ولی مثل بقیه، همش حالم بد بود
.
تا اینکه یه روز یه معجزه عجیب درست روز تولدم برام پیش اومد
نباید تعریفش کنم
ولی جوری شد که طی سلسه جریاناتی، قشنگ خدا خودشو بمن نشون داد و زندگی و اعتقادات منو عوض کرد
منو از ظلمات به نور برد و یه عالم فَکت برام آورد که هست
من هم عهدهایی کردم و پاش وایستادم بعد از اون قضیه که ایمانمو حفظ کنم
اونم آرامش رو وارد زندگیم کرد
خدایا من نباید یادم بره
.
فهمیدم دنیا حتی اگر به ظاهر خشن و نامرده، ولی بطن هر اتفاقی رو که خوب نگاه کنی عین عدالته همه چیز
خدا خودش دید و بینشی به من داد که باطن هر چیزی رو الهی ببینم و خیر و حکمت هر رویدادی رو بفهمم و اعتراض نکنم
.
الهی شکر
.
امروز خیلی دلی یکی از فایلهای رایگان استاد عباسمنش رو فرستادم برای چندتا از عزیزانم و با واکنشهای منفی روبرو شدم
.
هی شروع کردم به سرزنش کردن خودم
که تو که میدونی اونا اعتقاد ندارن چرا جلوی خودتو نگرفتی و باز فرستادی؟
.
همین سرزنش ها یک روز منو با حال و تمرکزم رو خراب کرد
من خیلی متاسفانه خودمو سرزنش میکنم
علت میگرن هم میگن همینه
سرزنشهای درونی
من باید متوقفش کنم
.
خدایا
دلم میخواد… یعنی توقع داشتم… که هرجا اسم تو رو میبرم و از تو میگم، با تو عزیز و بزرگ بشم
ولی چرا خجالت میکشم بگم به خدا اعتقاد دارم؟
چرا حس میکنم اعتقاد به قانون جذب خیلی خَز و اشتباهه و مایه ننگه؟
هرکی فهمید به من توپید و گفت فلانی از تو بعیده
این خرافات رو بذار کنار
تو که اهل مطالعه هستی چرا؟
.
.
من واسه هرکسی جواب و دلیل محکمی داشتم اما کار نکرد!
.
حتی یادمه یه دلیل برای خودم داشتم که میگفتم من چون داشتم افسردگی میگرفتم، دکتر گفت از روش انالپی و تلقین مثبت و انرژی درمانی بهره بگیر
برای همین رفتم سراغ مدیتیشن و این چیزها
.
و البته واقعیت هم هست
من با سایت شما و راه شما آرامش دارم
نتیجه ها گرفتم
معجزه ها دیدم
قویتر شدم
حرکتهای بزرگ کردم
و چیز بارزش اینه که همه میبینن امیدوار و پر نشاطم و در حال حرکت
اما اونا همشون داغون و ناامید و نالان و بد اخلاق
خب همین کافی نیست؟
که بعد از قضایای اجتماعی اخیر که خمه روحیه شون رو از دست دادن من از بقیه پولدار تر و امیدوارتر و پرنشاط تر ادامه دادم زندگیمو و با حال خوب شروع کردم فعالیتهای تخصصی بزرگ و ارزشمندی انجام دادم
همین نتیجه ها کافی نیست؟
…. تازه
یه عاااالمه حرف هست که نمیتونم توضیح بدم یعنی زبانم قاصره… اونا همسون دلیلهای محکمی برای وجود یه انرژی بنام خداست
… اصلا
بهتون پیشنهاد میکنم که سریال «یک سنگ عجیب» و سریال «کیهان» یا «کهکشان» رو ببینید
درباره پیدایش جهانه
یه دانشمندی هست بنام نِیلدیگرَس که خیلی قشنگ چیزای مخفی عالم رو توضیح میده
من هربار درباره نجوم و جهان و پیدایش و فیزیک کوانتوم و اینا بیشتر میخونم دلایل محکمتری برای اثبات وجود خدا پیدا میکنم
.
همینا کافی نیست؟
.
استاد
بنظرتون
چیکار کنم که خجالت نکشم از اعتقاداتم؟
چیکار کنم که وجهه منو خراب نکنه؟
چون میگن هر پژوهشگری که درگیر اینجور اعتقادات بشه متعصبانه و دارای خطای شناختی میشه نوشته هاش و از اعتبار میفته
.
…. همش دارم به خدا میگم
نکنه یه هو باز دوباره بفهمم که وجود نداری و پشتم خالی بشه!
تو رو خدا دوباره معجزه کن و نشونم بده که وجود داری…
چه اسم قشنگی داری شما. عزیزم راجع به سوالی که پرسیده بودی، جواب اینه که باید برای دیدگاه خودت و راه و مسیر خودت انقدر ارزش قائل باشی و انقدر محکم قبولش داشته باشی که دیگه ترسی از اینکه بقیه چطوری دربارت فک میکنن نداشته باشی. هر چند در اون صورت هم نباید دربارهی دیدگاهت با کسی که هم مسیر تو نیست حرف بزنی یا سعی کنی چیزی رو برای کسی توضیح بدی، هر چقدر سعی داشته باشی اینکارو بکنی فقط وقت و انرژیت رو هدر میدی و در نهایت خودتم بخاطر توجه کردن به موارد ناخواسته و وارد اون مدار شدن ایمانت ضعیف میشه. حالا اینکه چطوری میتونی برای دیدگاهت ارزش قائل باشی، برمیگرده به اینکه چقدر از اون دیدگاه نتیجه گرفتی و چقدر رشتههای عصبی منطقی توی ذهنت ایجاد شده برای درست بودن راه و مسیرت. تنها کسی که باید بهش ثابت کنی راهت درسته خودتی. اصلا دیگرانی در زندگی ما وجود ندارن. هر کدوم از ما به عنوان موجوداتی منفرد حق کامل داریم در انتخاب افکارو مسیرمون تو این دنیا، آزادی یعنی همین. اینکه هم فک میکنی اگه بقیه بفهمن دیدگاه تو چیه برات احترامی قائل نخواهند بود، یا از ارزشهات چیزی کم میشه، باید بهت بگم چون اینطور فک میکنی حتما این اتفاق میافته، مگر اینکه آگاهانه طرز تفکرت رو در این زمینه تغییر بدی، به خودت بگی، چون من برای خودم و دیدگاهم ارزش قائلم و به خودم احترام میزارم، جهان جلوی من سر خم میکنه، چون جهان چیزی نیست جز آیینهی فرکانسهای ما. ( فرکانس افکار لحظهای نیست، بلکه افکاریه که مدام تکرار میشه).
قطعا این کامنت من هدایت خدا بود. امیدوارم خوب ازش استفاده کنی، دوست خوبم.
در پناه الله یکتا شاد، ثروتمند، سعادتمند و با لیاقت باشید در دنیا و آخرت.
به نام خداوند مهربان و بخشنده ای من یه سلام وخدا قوت به استاد بزرگوارم و پیشاپیش سال نو رو به شما و خانم شایسته مهربان و دوستان تبریک عرض میکنم و سلام به همه ای دوستان ارزشمندم خداوند رو سپاسگزارم که در مدار این آگاهی های ناب قرار گرفتم و هر روز زیبا تر مهربان تر با انگیزه تر زندگی میکنم خیلی سپاسگزارم خداوند بخاطر این سایت الهی که منو دگرگون کرد خداوند رو هر روز بیشتر درک میکنیم بیشتر باهاش صحبت میکنیم واقعا دوره ای احساس ارزشمندی فوق العاده بود و ارزش خودم رو فهمیدم و چقدر خودمو شناختم چقدر کمکم کرد که خواسته های خودمو دنبال کنم تمرکزم روی خودم باشه برای وقتم برای تفریح کردنم برای غذا خوردنم برای روابطم ارزش قائل باشم خیلی از خودم راضیم چقدر راحتر با اعتماد بنفس تر دارم زندگی میکنم استاد واقعا دوره ای شاهکاری بود سپاسگزارم ازتون
استاد دست مریزاد ،ایوالله تغییر شخصیت چقدر نکته کلیدی وکار راه اندازی اشاره کردین طبق معمول لیست خواسته ها برای سال جدید وقتی می نویسیم از خرید فلان ماشین یا وسایل مثل لب تاپ وموبایل یا لوازم خونه ، ورفتن به مسافرت ویا ارتقای شغلی، رابطه جدید یاعروسی کردن همه اینها را براساس نیاز به خط می کنیم ومی نویسیم واتفاقا خوب ولازم هست که آخر سال میزان پیشرفت ورسیدن به خواسته ها راتیک بزنیم ومیزان پیشرفت خودمان را ببینیم اما وقتی روی شخصیت خودمان ومخصوصا احساس لیاقت کار کنیم مثلا بر روی کار من ارزشمند است وبا اعتماد به نفس واقعی نه زبانی چون وقتی میگی کارم ارزشمند هست یعنی تخصص وتعهد درمورد کارم دارم وجایی اگر ضعیف هستم نسبت به بهبود ان مثل آموزش جدید اقدام میکنم وبا این باور ما درآمد مان افزایشی میشود واکثر خواسته های ما باپول بدست می اید واخرسال خیلی از خواسته ها تیک میخورد کارمن نقاشی ساختمان هست در این سال گذشته به خصوص نیمه دوم با شروع دوازده قدم عالیترین درآمد داشتم در صورتی که از لحاظ باور عامیانه نیمه دوم سال هوا سردتر میشود وکار ما کساد میشود به غیر ازشب عید وبرای من هر ماه درامدم بیشتر شد وجالب قضیه این بود که اسفندماه که شب عید بود ضعیفترین درامد بدست اومد چون من توی سالنامه روزهای کارکرد ومزد وخرید رنگ وکارگر وبعد سرماه درآمد خالص مینویسم ابتدا برام تعجب برانگیز بود که چرا با اون رشد این ماه آخر افت شدید داشتم ابتدا جدی نگرفتم ولی با دیدن نوشته ها به خصوص درستاره قطبی دیدم من دراون ماه ها همه اش نوشتم این ماه بهترین کار ودرامد خداوند برایم رقم میزند ولی تو ناخودآگاهم نسبت به اسفند چون شب عیده خیلی احتیاج به باور سازی نداشتم ولی اینقدر تکرار شده بود که شب عید کار خوبه اسفند همه چی اوکیه چون شب عیده واین همه مشتری که از کار من راضی هستند وبعضا کارها رابه خاطر شلوغی رد میکنم دیگه اسفند ومیترکونم ودر کمال تعجب ولی ازدید قانون درست من شب عید وتقریبا بیکار شدم وبازهم از استاد تشکر میکنم که به عالیترین شکل قوانین توضیح میدن ودرابتدای سال انگیزه بهتری به ما دادن و این بار روی بهبود شخصیت مثل همین چشم گفتن به دیگران بعدچهل سال با وجودیکه ادم مغروری نیستم ولی زورم می امد واین را به حساب چاپلوسی میگذاشتم ومیگفتم من نون بازومو میخورم چرا خودم خوار وخفیف کنم واین اصطلاحات به کار ببرم ودرهمون حالت درون خودم واقف هست که اینجا غرورم اجازه نمیده بگم چشم وبه این خاطر میگم از چاپلوسی بدم میاد یا درمورد دوستانی که بامن کار میکنند و اتباع هستن موقع پیامک دادن فقط کارم میگفتم سلام واحوالپرسی و..نمیکردم وابتدای پیام اونجوری که برای صاحب کار سلام واحولپرسی خلاصه مودبتر مینوشتم برای کارگرها رعایت نمیکنم وبعد این فایل نگاه کردم پول یکی از این دوستان که برام کار کرده بود فرستادم وپیامک واریز با سلام واحوالپرسی تبریک عید نوشتم براش فرستادم باهمین کارهای ریز و کوچک ترمزها وایرادات شخصیتی ما پیدا میشود وانشالله به فضل الله متعال امسال سالی بشود که از لحاظ احساس لیاقت وبهبود شخصیتی بهترین سال برای همه دوستان بشود
قبل از هر چیزی لازم خدمتتون عرض کنم که این فایل به چند دلیل به دل و جان و روح من نشست من تا بحال هر فایلی که از شما گوش دادم برای گذشته بوده ولی امروز بیست هشتم اسفند چهارصد دو ساعت 21 این فایل ضبط شده و برای من داغ داغ دل چسب است
دوم اینکه من در گذشته در حوزه ورزش آموزشهای زیادی رو به دیگران دادهام با کسانی که دوستی نزدیکی داشتم برای آموزشهای من اهمیت لازم رو قائل نبودند .ولی با کسانی که رو دربایستی داشتم و راحت نبودم و همه چیز در چهار چوب و قانون خاصی قرار داشت فقط یک بار صحبت میکردم و توضیح میدادم و آنها هم به دلیل اهمیت دادن به آموزشهای من و انجام درست آنها بیشترین و بهترین نتیجه را همیشه میگرفتند وقتی الان داشتم با صدرصد حواسم به صحبتها و مثالهای شما گوش میدادم مثل این بود که در حال رمز گشایی از گره های من بودید من هم مثل دوست شما که استاد دانشگاه بود برنامههایی که برای شاگردهام مینوشتم بعد از چند روز گم میکردند و من دوباره برای اون شخص برنامه تمرینی تنظیم میکردم بدون هیچ اعتراضی. چون الان تازه فهمیدم که من در باور برای وقت و دانش و تخصص خودم هیچ ارزش قائل نبودم و به سادگی هر وقت که میخواستند در اختیارشان بودم و به همین دلیل هم دیگران برای کار و تخصص من ارزش قائل نمیشدند
چون آسان و ارزان در اختیارشان بودم ولی با تفکیک و تشریح و توضیح مثال های زیبا و کامل شما انشاالله با سعی و تلاش خودم و لطف و کمک خدای مهربان و تجربیات و درس های که از شما میگیرم سال آینده سالی پر از آرامش سلامتی و نعمتهای الهی و تغییرات مثبت در شخصیتم و باورهایم خواهد بود
در انتها سالی پر از آرامش سلامتی و نعمتهای الهی برای شما استاد عزیز و خانواده بزرگ عباس منش از خداوند متعال خواستارم
سلام به استاد بی نظیرم،استادی که میدونه (انقدر در صلح با خود و خداشه) میدونه چه کاری رو باید چه موقعی انجام بده..
سلام به مریم عزیزم،زن نمونه و دوست داشتنی…هر جا که شما شروع به صحبت میکنی یک حس خاصی به من داده میشه،خصوصا در دوره کشف قوانین…
و سلام بر اعضای هدفمند عباسمنشی…
اصلا به نظر من اگر کسی عباسمنشی باشه،زندگی اش روتین و هدف داره….
چند روزه داره به هدف وهدف گذاری و تمرکز بر روی سال جدید فکر میکنم و امروز نشانه زیبای من در مورد ماندن در هدف بود ،بی نظیر بودددد چقدر یاد گرفتم ….
و این فایل زیبا و تکاملی از استاد که دیگه نگم براتون…)دارید حسش میکنید…
تا الان دو بار گوش دادم و حس میکنم باید هزاران بار گوش داد ،وقتی در دوره کشف قوانین تمرینات رو انجام میدادم تهش به سه باگ اصلی خوردم،یکی اش حس لیاقت بود و هی به خودم میگفتم خب چکار کنم این حس رو؟چطور این حس رو بالا ببرم،منم میدونم حس لیاقتم ضربه دیده اما باید چکار کنم،تا اینکه استاد همونجا اعلام دوره بی نظرشون رو کردند و من پیش خودم گفتم ببین چه استادی داری؟؟چقدر مسلطه…چقدر نیاز دانشجویانشو میدونه تو اینهمه سالهای تحصیلت
کدوم استاد دانشگاه حرفه ای با مدرک پسا دکترا داشتی که اینطور نیاز تو رو بشناسه….
آره حس لیاقت پاشنه آشیل خیلی هامون و همینه
که نمیگذاره ما به اهداف برسیم،وگرنه اقدام میکنیم تصویر سازی میکنیم ولی به اونجایی که باید نمیرسیم….
پس بشینیم سوالات اساسی لیاقتی از خودمون بپرسیم و شروع کنیم به کار کردن و تمرکز بر روی این حس…
و بعد که فرکانس رفت بالاتر هدایت میشیم به خرید دوره….
لیزر امسال من چیه؟؟؟حس لیاقت….
حس لیاقت که بیاد پشتش درآمد هم میاد،پشتش ماشین و خونه خوب هم میاد،پشتش مشتری هم میاد ….
امسال روز تولدم میخام این هدیه رو به خودم بدم و تا اون روز ذره ای از حس لیاقت چشم بر ندارم..
اقدامات امسالم…
هر روز نیم ساعت روی این حسم کار کنم…
سایت رو چک کنم ،تمرینات مخصوص خودم رو استخراج کنم و کم کم خودمو عادت بدم به داشتن این حس،آنقدر که آماده ورود به دوره بی نظیر لیاقت بشم….
تحسینتون میکنم و ازتون با همه وجود سپاسگذارم و خداوند رو بر این مواهب شاکرم
یادمه چند سال پیش که تازه افتاده بودم تو مسیر خودشناسی، کتاب معراج السعاده از ملا احمد نراقی رو میخوندم ( البته بگذریم از باورهای مخربی که تو این کتاب بود. اما میخوام جنبه های مثبتشو بگم) درباره قوای انسان صحبت میکرد و اینکه چگونه اونها رو به تعادل برسونیم تا نفسمونو تزکیه کنیم، قوای شهویه، غضبیه، وهمیه و عقلیه… یادمه بحث بر سر این بود که اگه این قوا به تعادل برسن قوه عقلیه حاکم میشه و شخص در مسیر سعادت قرار میگیره، برای ترک رذائل دستورالعمل هایی داشت، مثلا واس تکبر دستوراتی شبیه همون نکته ای که فرمودین داشت، گفتن چشم… با اینکه واس نفستون (همون ذهن خودمون)سخت بود, و این درکو بهم داد که توحید و رسیدن به مقام وحدت با تزکیه نفس و تعادل قوا میسر میشه، استاد چقدر زیبا به سرچشمه رسیدین، اینکه همه چیز توحیده، و توحید باید در قالب ویژگی های شخصیتی مثل احساس لیاقت و هزاران ویژگی دیگر در نفس انسان به ظهور برسه و شخص اصطلاحا متخلق بشه به اسما الله، یعنی شخص غفار بشه، شخص حلیم بشه، شکور بشه، رحمان بشه و در یک کلمه بشه … انی جاعل فی الارض خلیفه.. خلیفه به هر جهت مثل کسیه که اونو منسوب کرده… و بعد این ویژگی های توحیدی در نهایت در دنیای بیرون به ظهور میرسه اونم به نسبتی که شخص متخلق شده به اون صفت… مثلا به اندازه ای که ثروتمند میشیم متخلق شدیم به اسم غنی، یا مثلا به اندازه ای که سپاسگذاریم متخلق میشیم به اسم شکور و هزاران صفت دیگه و در نهایت ثروت، روابط و … همه نمودی میشن از اون اصل و اون اصل کار کردن ما روی شخصیت و ذهنمونه که..قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها… من خودم اتفاق عجیبی که واسم افتاد این بود که بعد از اینکه تصمیم گرفتیم با همسرم روی توحید و عزت نفس کار کنیم خیلی عادی یه روز به ذهنم رسید که سیگار رو بزارم کنار و خیلی راحت بدون هیچ سختی یا وسوسه ای گذاشتمش کنار و الان مدتهاست ترک کردم و حتی کشش هم ندارم با اینکه قبلا بصورت فیزیکی بارها تلاش کرده بودم و نشده بود. چون اون احساس کرامت و ارزشمندی رو کسب کرده بودم و جالب بود اصلا به ترک دیگه فکر نمیکردم…شما اینو به ثروت و هزار داستان دیگه تعمیم بدین، اصل اینه، همه چیز اینه، کار کردن روی نفس، همون کار کردن روی شخصیتمون، تنها چیزی که باهاش به این دنیا اومدیم و باهاش از این دنیا میریم، مثل یه ابزار که تو هر عالم توانمند ترش میکنیم و به دنیای بعدی قدم میزاریم،نفس و شخصیت ما، ابزاری برای شناخت خدا… ان شاالله خداوند بهمون در این مسیر توحیدی توفیقات روز افزون عطا کنه، آمین
پیشاپیش برای همگی سالی فوق العاده عالی وبی نظیرپرازشادی وخوشی وسلامتی وخوشبختی ازصمیم قلبم آرزومیکنم وامیدوارم خدالحظه به لحظه درتمام وجودمون جاری وهمراه باشه.آمین
دیدن این فایل ناب وبی نظیررو مقارن باشروع سال جدیدبه فال نیک میگیرم وتمامی لغت به لغتش رو باگوش جان دریافت میکنم ومی پذیرم.
استادجانم چقدرزیباازاحساس لیاقت وارزشمندی گفتید.به چه نکات پنهان وظریفی اشاره کردید(کسی که مدام توی شبکه های اجتماعی برای خودشوارزشمندنمیدونه)
وای ازاین غفلت.
استادم حرفهاتوهمونطور که آب روی آتیش وآدمو آروم میکنه به همون اندازه هم جوری به آتیشت میکشه که ازخواب غفلت بیدارت میکنه.واین سوختن وخاکسترشدن سیمرغ شدن درپی خواهدداشت.
راستی استادجان همونطور که درکامنتهای قبلی گفتم دوباره خودم روبستم به آموزه های12قدم ونگم براتون ازمعجزاتش:
ازسمت شخصی که اصلا سالهاست بهش فکرنمیکنم وبرام اهمیتی نداره وحقیقتش ازش نفرت هم داشتم ی مدت مبلغی به دستم رسیدخیلی بی دلیل وبی مقدمه بابت هدیه.وبعدتازه متوجه شدم که ای دل غافل من دیگه خیلی وقت نسبت به این آدم نفرتی ندارم وحس نمیکنم حق پدرم وخانواده ام روخورده چون به قول شماهرکسی بهش ظلم میشه خودش مقصره.من بدون اینکه خودم حواسم باشه این شخص روبخشیده بودم وکینه ای که ازش به دل داشتم روفراموش کرده بود.
مورددیگه ای که پیش اومدتوی مراسم ختمی که یکی دو روزهست درگیرش هستیم وازاقوام هستندچندنفر رو دیدم ازفامیلهای دورکه اونجاهم یهویادم افتادکه عه من ازفلانی وفلانی وفلانی متنفربودم.پس چی شد؟چرا دیگه هیچ حس بدی نسبت بهشون ندارم وحتی باهاشون دارم خیلی خوب ومهربانانه برخوردمیکنم؟
وهمونجابودکه فهمیدم بله 12قدم وتمامی فایلهای ارزشمندشماکارخودشوکرده ومنوجوری آروم کرده که حتی دیگه یادم نمیادازکی بدم میومدوازکی خوشم میومده.
استادجان نتایج زیاده ولی این حس آرامشی که دارم این چشم زیبابینی که پیداکردم این فرارازغیبت توجمع هااین اخلاق ورفتاربهتری که نسبت به قبل پیداکردم برای من خیلی ارزشمنده ودارم ادامه میدم.ادامه میدم تانتایج بزرگ وبزرگترشن تاقوانین رسوب کنه توذهن وقلب ووجودم.تاهک شه تومغزم اتوماتیک واربشه جزئی ازشخصیتم.
بهترین ووالاترین استاددستان شمارومیبوسم وبراتون تمام خوبیهاونیکی هاوشادیهارو،آرزومندم.
دیشب نشستم و در مورد اینکه خب حالا میخوای چیکار کنی؟
خودمو به چالش کشیدم و گفتم بلاخره هدفت چیه ؟
چون چند تا فایل ه ف گذاری برام اومده بود ولی واقعیتش من ب این مدل هدفگذاری بدون باور سازی اعتقادی نداشتم
و نمیدونستمم چرا اعتقادی ندارم ؟ا اینکه اونشب از خودم پرسیدم
میخوای ب چی برسی ؟
هدف سال 1402 من توحیدیتر شدن بود
ثروت هم بود
من خیلی توحیدیتر شدم خیلی ب احساس آرامش رسیدم اتفاقات خیلی خوبی افتاد
و تو بحث ثروت هم اتفاقات خوبی افتاد اتفاقاتی که ی زمانی برام آرزوی دست نیفتادنی بود ولی اتفاق افتاد و اینکه آگاهیهای زیادی بدست آوردم
اگر ثروت فقط پول نباشه من غرق شدم تو نعمت و ثروت
روابطم با همسرم عالی شد
با خانواده همسرم رابطه م خیییلی بهتر شد
با بچهها هم عالیتر شد
پسرام هدف شون معلوم شد
خودم خیلی راحتتر ب چیزایی که میخواستم رسیدم
اگاهیهام خیییلی خیلی عالیتر شد
آرومتر شدم
صبور تر و با ایمان تر شدم رابطه م با خدا خیلی بهتر شد
هدایتها رو بهتر از قبل درک کردم و …
میدونید من هیچ وقت هدفگذاری نمیکردم
قبل از شروع سال 1402 همسر خواهرم از هممون پرسید
هدف امسالت چیه ؟
گفتم توحیدیتر شدن و ثروت
ولی میخواستم توحیدی بشم که ب ثروت برسم
یعنی خدا رو میخواستم که از طریقش ب ثروت برسم
ولی الان توحیدی تر شدن خیلی حالم خوب کرده و فهمیدم که توحید یعنی همه چیز
استاد جان وقتی فایل جدید تون شنیدم ب والله انگار برای من ی نشانه محکم و متقن بود
چون شب قبلش من از خدا پرسیدم که چیکار کنم و گفته شد که دوره احساس لیاقت از نو شروع کن و رفتم و یکی از صفحات دفترم رو که توش نکته برداری کرده بودم دیدم در مورد احساس گناه بود و اونو مطالعه کردم و رفتم دوباره در موردش مطالعه کردم و خوابیدم
و صبح دیدم این فایل اومده
قشنگ خدا داشت باهام صحبت میکرد
همونجا که استاد فرمودند برید دوباره احساس لیاقت گوش کنید
و ب امید الله هدف امسالم معین شد توسط خودِ خود خدا
اما این دفعه با آگاهی کامل میشینم تا ببینم چرا میخوام باور خود ارزشمندیمو ببرم بالا
ی نکته بگم
قبلا من هر وقت تصویر سازی میکردم و اون خونه و ماشین دلخواهم رو تجسم میکردم …. میومد تو ذهنم ، میدیدم که که فلانی با خانواده ش اومدن خونه من و با افتخار میگم دیدی من تونستم ب اینجا برسم (همون تایید طلبیه)
و الان که ی کم رشد کردم میبینم دیگه ب خاطر تایید طلبی از فلان کس نیست
جاشو احساس دلسوزی و احساس گناه گرفته
یعنی وقتی خودمو میزارم تو اون تجسمه و اون اشخاص میبینم که اومدن خونمون دلم میسوزه که عه اینا ندارن و الان دلشون میسوزه و …. :))
یعنی واقعا این ذهن نمیدونم چرا ساکت نمیشه
البته خیلی ضعیف شده هااا
ولی همچنان در حال صحبت کردن و سخنرانیه
خلاصه که اون حرفاش میزنه منم حرف میزنم
استاد راست میگید خیلی وقتا بخاطر شادی روح دیگران :)))چیزی رو میخوایم البته که میدونم آدمهایی که مدام نظر میدن و قضاوت میکنند هیچ وقت روحشون راضی نمیشه که هیچ آخرشم بخاطر روانپریشی کارشون ب جای باریک میرسه
من چند وقت بود که همش ب این جمله بر میخوردم که هر چیزی میخوای فقط برای خودت بخواه ن دیگران
ولی درک نمیکردم میگفتم خب یعنی چی ؟
ولی با این فایل این آگاهی برام قابل درک شد
و فهمیدم که چطوری باید بخوام
میدونید خدا فقط میخواد که شاد باشم
که اگر اینو باور کنم دیگه نمیرم برای تایید گرفتن دست ب کارهایی بزنم که اصلا دوستشون ندارم
ی جمله شنیدم که خالی از لطف نیست اینجا بگم
ما بخاطر عشق ب عشق خیانت میکنیم
مثلاً ی نفر دوست نداری ولی مجبوری صبح ب صبح بهش بگی دوست دارم
دقیقا مثل همین داستانه
مثلاً من از رشته پزشکی بدم میاد ولی بخاطر تایید گرفتن از والدینم باید باهاش زندگی کنم
یا فلانی دوست ندارم ولی بخاطر پدرم باید باهاش ازدواج کنم و هر روز ،قیافه شو ببینم و تازه بهش عشق بورزم :«
وای خدای من چقدر زندگی به حالت انزجار در میاد و انسان از خود بی خود میشه
خدایا شکرت که تا حالا هر چی میخواستم و شده همونی بوده که میخواستم
خدا جون دورت بگردم
شکرت بخاطر آگاهیهای درستی که از دوران کودکی توسط خانواده بهم القا شد و بعدش هم توسط استاد مهربانیها که دست خودته برام جاری کردی
استاد مهربونم خدارو شکر که دست خداوند هستید
دوستای عزیزم ازتون ممنون که هستید و مینویسید
زهرای ارزشمندم ازت سپاسگزارم که میای مینویسی و میخونی و هیچ وقت دست از تلاش برنداشتی و مداوم در حال تلاش برای تغییر هستی
به نام خداوند بخشاینده مهربان :
سلام به استاد و تک تک دوستان عزیز.
من صادق حسینی هستم و 15 سالمه،
خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که استاد عباسمنش رو توی این سن کم وارد زندگیم کرد واز این طریق قوانین حاکم بر جهان را به من آموخت.
من فقط دو ماهه که با استاد عباس منش آشنا شدم و فقط از طریق گوش دادن به فایل های رایگان اتفاقات خیلی قشنگی برام افتاده،
مخصوصا حال خوب.
من استعداد خیلی خوبی تو فوتبال دارم و خیلی هم بهش علاقه دارم، حتی بخاطرش درسمو رها کردم
الان هدف اصلی امسالم اینه که برم تو یه خوب تست بدم و قبول بشم.
من تجربه کمی تو این حوزه دارم و تازه واردش شدم،
آیا فرد با تجربه ای میتونه به من بگه که چجوری چیزی رو باور کنم، چه باور هایی رو درست کنم یا چه کارهایی رو انجام بدم تا به هدفم برسم؟
به نام خداوند بخشنده و مهربان
خدای هدایت کننده و حمایتگر
خدای زیباییها
خدای نور
سلام به همه عزیزانم
امروز میخوام از مرزها بگم ،از فهمیدنها و نفهمیدهاند از اینکه فکر میکردم درک کردم اما اشتباه بود فکر میکردم فهمیدم اما اشتباه بود
استاد بارها و بارها گفتین که ما لایقیم ما ارزشمندیم . برای خودمون ارزش قائل باشیم و من تمام صحبتهای شما رو تایید میکردم به اینکه بله من ارزشمندم من قابل احترام و این خصلت رو در شما به طور واضح میدیدم که چقدر برای خودتو ارزش قائل هستید و برای کارهاتون برای شخصیت خودتون اما…..
در پس ذهنم تکبر و غرور بود من با عذر خواهی از شما استاد گرانقدرم که دیدگاهم رو به خیلی چیزها تعقیر دادین شما رو مغرور میدیدم و و فکر میکردم این یعنی احترام به خود دریغ از اینکه بابا اشتباه فهمیدی مرزی بین عزتمند بودن و احترام به خود هست با مغرور بودن و تکبر
و این مرزه بین تکبر و عزت و احترام به خود خیلی باریکه
_تواضع و فروتنی در برابر خداوند و خلق خداوند فرق میکنه با ذلت و خواری با کوچک کردن خود
استاد یادمه یکبار یک فایل گذاشته بودین در باره اینکه هر کسی کاری برای من میکنه من اون کمک رو از طرف خداوند میدونم و چه برداشتهای اشتباهی شده بود
و منه شاگرد به اشتباه از صحبتهای شما برداشت کرده بودم که از دیگران سپاسگزاری نکنم چون او شخص دستی از دستان خداوند است و من باید از خداوند تشکر کنم نه از بنده خدا و این از نظر من یعنی توحید و شریک نکردن کسی با خدا و چه اشتباه بود.. که شما یک فایل بعد اون گذاشتین تا من آگاهتر بشم به صحبتهای قبلی شما و فایل به (رسم سپاسگزاری ازیک دوست )چقدر من رو آگاه کرد به حرف تا عمل شما
استاد خواهشمندم شما که کامنتهای شاگردان خود را میخوانید متوجه نوع برداشت ما از صحبتهاتون میشید جایی که متوجه شدین منه شاگرد اشتباه فهمیدم بلافاصله فایل آگاهی بزارید برای آگاه کردن ما از جهل به دانایی .واقعا این یک نیازه استاد
استاد گاهی که برای دخترم صحبت میکنم اون چیزی رو برداشت میکنه که اصلا منظور من چیز دیگه بود حتی صحبت من چیز دیگری ولی برداشت او کاملا متفاوته و چیزی که اون برداشت میکنه یک چیز کاملا متفاوته و من به یاد شما میفتم و خودم که شما توی یک فایل در مورد ثروت از دوست خود گفتید که شما هر چی میگفتید اون چیز دیگه ای برداشت میکرد حال اگاهانه یا نا آگاهانه اما استا واقعا من الان میفهمم که خیلی نفهمیدم و فکر میکردم فهمیدم
استاد اوایل آشنایی با شما و اینکه من خالق شرایط خودمم با اینکه اینقدر شما از توحید و خدا و یکتاپرستی میگفتید اما نمیدانم چرا من از خدا دورتر شده بودم و با فکر اینکه من خالقم فکر میکردم همین کافیست و خداوند در زندگی من کمرنگ شده بود تا آگاه شدم به اونچیزی که باید
استاد من در یک تردید و شک و بحتم و سردر گم
احساس میکنم در حال چرخشی در یک گردباد هستم و مسیرم رو گم کردم
و امیدوارم این شروعی برای تقویت روحم شروعی برای نزدیکتر شدنم به الله و شروعی برای زندگی دنیوی و اخروی بهتری باشد برای من
استاد دوباره از شما خواهش میکنم از کنار کامتتهایی که احساس میکنید نوع برداشت ما از گفتهای شما درست نیست فایل آگاهی دیگری بگذرید
استاد من که از فایلهای دانلودی شما استفاده میکنم بیشتر نیاز به آگاهی دارم تا دوستانی که دوره ها را دارند شما برای انها فایلهای تکمیلی میگزارید
این کار رو برای فایلهای دانلودی هم بکنید با تشکر از تمام زحمات
خدایا مارا هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین در پناه خدای مهربانم باشید.
سلام دوست عزیز
فایل های رایگان آنقدر آگاهی های خالصی داره که فقط باید با تعهد بالا بهش عمل کنید و شاید کمتر کسی از دوستان عباسمنشی و اعضای سایت باورشان بشود ولی آگاهی های فایل های رایگان استاد هیچ تفاوتی با محصولات نداره.چون استاد عباس منش هیچ چیزی برای قایم کردن نداره و معتقد هستن زمانی که به یک آگاهی دست پیدا میکند باید اون آگاهی رو با بقیه به اشتراک بذارن
سلام دوست عزیز
برداشتهای شما اشتباه نبوده
استاد عباس منش به تازگی و امسال، عوض شده اند
قبلا ها مغرور بودند خیلی. و شما درست فکر میکردین.
اینو اکثر بچه های سایت میدونن.
قبلا خیلی خودشون رو با بقیه مقایسه میکردند و هی میگفتند من اولم من اولم
من از همه برترم
خب نیازی نبود که اینهارو جلوی دوربین به ما بگویند.
خداوند امسال استاد عباسمنش را هدایت کرده و تکبر و غرور را از او دور کرده است
حتی اینها رو اورده اند در دوره لیاقت دارن اموزش میدهند
استاد قبلها که فایل ضبط میکرد ، یا میامد جلوی دوربین، مثلا در لایوهای اینستاگرام یا کلاب هوس
واقعا در صلح نبوند با ادمها. یه گاردی داشتن.
ولی اخیرا در فایلها که میبینید، خیلی احساسشون تغییر کرده. خیلی بیشتر با همه چیز در صلح قرار گرفته اند و در درونشون با ادمها مهربانتر شده اند.
با تشکر
پیش ازینکه این فایل رو باز کنم مینویسم
بسم الله الرحمن الرحیم
حرفهایی بهِم الهام شد که بنویسم و طبق معمول برای اینکه نمیدونستم کجا بنویسم، زدم روی کلید نشانه امروز و این صفحه اومد
امیدوارم واقعا برای هرکی بهش احتیاج داره و طبق نیاز لحظه ش براش نمایش داده بشه.
.
امروز روز عجیبی بود
حسی که بارها برام پیش اومده بود ولی فکر میکردم حل شده برام، دوباره در من ایجاد شد و فهمیدم حل نشده برام!
خواستم توی قسمت عقل کل بنویسمش بصورت سوال
و بپرسم اگه شما جای من بودین با چه نوع دیدگاهی مسئله رو نگاه میکردید و حلش میکردید
دلنشین و خوب
.
اما قسمت عقل کل گاهی سوالامو انتشار نمیده
.
پس بصورت یه تجربه میگمش براتون اینجا.
.
راستش من، اعتقاد داشتن به خدا و استفاده از فایلهای استاد عباسمنش و اینکه طرفدار و مصرف کننده قانون جذب شدم رو از خیلیها پنهون میکنم
اکثر آدمهای اطرافم اعتقاد به خدا رو یک ضعف میدونن و قانون جذب و گوش دادن به اینطور دوره ها رو مطالب و روانشناسی زرد میدونن
خیلیها اصلا استاد عباسمنش رو خل و چل و گمراه میدونن که هنوز به قرآنی که اینهمه زیر سواله و رد شده… استناد میکنه!
.
خود منم سالهای سال مینشستم و اثبات میکردم از نظر علمی و فلسفی که خدا وجود نداره و عالم طی اتفاقی مثل بیگ بنگ به وجود اومده و هزارو یک نظریه تکاملی و نوروبیولوژیکی و غیره و غیره داشتم برای رد هرگونه موجود ماورائی مثل خدا و فرشته ها و غیره
هنوز هم گاهی شک میکنم به وجود خدا
و مدت طولانی ای حتی سعی میکردم از ان شاء الله و خداحافظ گفتن و این چیزها بپرهیزم تا مبادا کسی حس کنه به خدا اعتقاد دارم
.
یادمه یه بار که لو رفتم پیش یکی از نزدیکانم، شروع کرد به مسخره کردن من و سوءاستفاده از دیدگاهم
هنوزم که هنوزه پیش خیلی ها وانمود میکنم که اعتقادی ندارم یا سعی میکنم خنثی رفتار کنم تا کسی نفهمه خدا رو قبول دارم
.
حتی یه بار که یه سوتی دادم توی پادکستهای تولیدی و کانال تخصصی خودم، یه عالمه از اساتید و دوستانم لفت دادن از کانال!
.
خوشم هم نمیاد تابلو بشه معتقدم و طرفدار، چون میترسم که با افراد مذهبی اشتباهم بگیرن و اونها جذب من بشن
من اصلاً مذهبی نیستم
.
حرفای استاد رو امروز برای هزارمین بار گوش میکردم و یه ذره دلم آروم شد
نگاه سیستمی کردن به خدا
اینکه اسم یه نیرویی رو میشه هرچیزی گذاشت از جمله خدا
اینکه بسم الله الرحمن الرحیم رو ما آدما به اکثر سوره های قرآن اضافه کردیم ( پس مصون از تحریف نبوده)
اینکه قرآن دریافتها و برداشتهای پیامبر بوده از صحبت با خدا و نتیجه پرسیدنهاش بوده نه حرفهای فقط خدا
… این چیزا رو که گفتین استاد
خیییلی به نگاه من نزدیک بود
میدونین چیه
من توی اون همه بی خدایی، به یک حس ناامنی و پوچی بدی خوردم
علم، با تمام فَکتهاش، نمیتونه به من آرامش بده
توی دیدگاه مثلا واقع بینانه، تو به این میرسی که جهان بر پایه بی عدالتیه
و باورتون نمیشه چقدر خواستم خودمو از بین ببره
و چقدر درگیر سیگار و عادتهای نامناسب بودم برای رسیدن به آرامش!
.
حس میکردم ته چاه عمیقی افتادم و در نمیام از سیاهی
.
… من النور الی الظلمات… برام اتفاق افتاده بود
.
همش دنبال یه دستآویز بودم برای حال خوب
ولی مثل بقیه، همش حالم بد بود
.
تا اینکه یه روز یه معجزه عجیب درست روز تولدم برام پیش اومد
نباید تعریفش کنم
ولی جوری شد که طی سلسه جریاناتی، قشنگ خدا خودشو بمن نشون داد و زندگی و اعتقادات منو عوض کرد
منو از ظلمات به نور برد و یه عالم فَکت برام آورد که هست
من هم عهدهایی کردم و پاش وایستادم بعد از اون قضیه که ایمانمو حفظ کنم
اونم آرامش رو وارد زندگیم کرد
خدایا من نباید یادم بره
.
فهمیدم دنیا حتی اگر به ظاهر خشن و نامرده، ولی بطن هر اتفاقی رو که خوب نگاه کنی عین عدالته همه چیز
خدا خودش دید و بینشی به من داد که باطن هر چیزی رو الهی ببینم و خیر و حکمت هر رویدادی رو بفهمم و اعتراض نکنم
.
الهی شکر
.
امروز خیلی دلی یکی از فایلهای رایگان استاد عباسمنش رو فرستادم برای چندتا از عزیزانم و با واکنشهای منفی روبرو شدم
.
هی شروع کردم به سرزنش کردن خودم
که تو که میدونی اونا اعتقاد ندارن چرا جلوی خودتو نگرفتی و باز فرستادی؟
.
همین سرزنش ها یک روز منو با حال و تمرکزم رو خراب کرد
من خیلی متاسفانه خودمو سرزنش میکنم
علت میگرن هم میگن همینه
سرزنشهای درونی
من باید متوقفش کنم
.
خدایا
دلم میخواد… یعنی توقع داشتم… که هرجا اسم تو رو میبرم و از تو میگم، با تو عزیز و بزرگ بشم
ولی چرا خجالت میکشم بگم به خدا اعتقاد دارم؟
چرا حس میکنم اعتقاد به قانون جذب خیلی خَز و اشتباهه و مایه ننگه؟
هرکی فهمید به من توپید و گفت فلانی از تو بعیده
این خرافات رو بذار کنار
تو که اهل مطالعه هستی چرا؟
.
.
من واسه هرکسی جواب و دلیل محکمی داشتم اما کار نکرد!
.
حتی یادمه یه دلیل برای خودم داشتم که میگفتم من چون داشتم افسردگی میگرفتم، دکتر گفت از روش انالپی و تلقین مثبت و انرژی درمانی بهره بگیر
برای همین رفتم سراغ مدیتیشن و این چیزها
.
و البته واقعیت هم هست
من با سایت شما و راه شما آرامش دارم
نتیجه ها گرفتم
معجزه ها دیدم
قویتر شدم
حرکتهای بزرگ کردم
و چیز بارزش اینه که همه میبینن امیدوار و پر نشاطم و در حال حرکت
اما اونا همشون داغون و ناامید و نالان و بد اخلاق
خب همین کافی نیست؟
که بعد از قضایای اجتماعی اخیر که خمه روحیه شون رو از دست دادن من از بقیه پولدار تر و امیدوارتر و پرنشاط تر ادامه دادم زندگیمو و با حال خوب شروع کردم فعالیتهای تخصصی بزرگ و ارزشمندی انجام دادم
همین نتیجه ها کافی نیست؟
…. تازه
یه عاااالمه حرف هست که نمیتونم توضیح بدم یعنی زبانم قاصره… اونا همسون دلیلهای محکمی برای وجود یه انرژی بنام خداست
… اصلا
بهتون پیشنهاد میکنم که سریال «یک سنگ عجیب» و سریال «کیهان» یا «کهکشان» رو ببینید
درباره پیدایش جهانه
یه دانشمندی هست بنام نِیلدیگرَس که خیلی قشنگ چیزای مخفی عالم رو توضیح میده
من هربار درباره نجوم و جهان و پیدایش و فیزیک کوانتوم و اینا بیشتر میخونم دلایل محکمتری برای اثبات وجود خدا پیدا میکنم
.
همینا کافی نیست؟
.
استاد
بنظرتون
چیکار کنم که خجالت نکشم از اعتقاداتم؟
چیکار کنم که وجهه منو خراب نکنه؟
چون میگن هر پژوهشگری که درگیر اینجور اعتقادات بشه متعصبانه و دارای خطای شناختی میشه نوشته هاش و از اعتبار میفته
.
…. همش دارم به خدا میگم
نکنه یه هو باز دوباره بفهمم که وجود نداری و پشتم خالی بشه!
تو رو خدا دوباره معجزه کن و نشونم بده که وجود داری…
…
سلام آرام عزیز.
چه اسم قشنگی داری شما. عزیزم راجع به سوالی که پرسیده بودی، جواب اینه که باید برای دیدگاه خودت و راه و مسیر خودت انقدر ارزش قائل باشی و انقدر محکم قبولش داشته باشی که دیگه ترسی از اینکه بقیه چطوری دربارت فک میکنن نداشته باشی. هر چند در اون صورت هم نباید دربارهی دیدگاهت با کسی که هم مسیر تو نیست حرف بزنی یا سعی کنی چیزی رو برای کسی توضیح بدی، هر چقدر سعی داشته باشی اینکارو بکنی فقط وقت و انرژیت رو هدر میدی و در نهایت خودتم بخاطر توجه کردن به موارد ناخواسته و وارد اون مدار شدن ایمانت ضعیف میشه. حالا اینکه چطوری میتونی برای دیدگاهت ارزش قائل باشی، برمیگرده به اینکه چقدر از اون دیدگاه نتیجه گرفتی و چقدر رشتههای عصبی منطقی توی ذهنت ایجاد شده برای درست بودن راه و مسیرت. تنها کسی که باید بهش ثابت کنی راهت درسته خودتی. اصلا دیگرانی در زندگی ما وجود ندارن. هر کدوم از ما به عنوان موجوداتی منفرد حق کامل داریم در انتخاب افکارو مسیرمون تو این دنیا، آزادی یعنی همین. اینکه هم فک میکنی اگه بقیه بفهمن دیدگاه تو چیه برات احترامی قائل نخواهند بود، یا از ارزشهات چیزی کم میشه، باید بهت بگم چون اینطور فک میکنی حتما این اتفاق میافته، مگر اینکه آگاهانه طرز تفکرت رو در این زمینه تغییر بدی، به خودت بگی، چون من برای خودم و دیدگاهم ارزش قائلم و به خودم احترام میزارم، جهان جلوی من سر خم میکنه، چون جهان چیزی نیست جز آیینهی فرکانسهای ما. ( فرکانس افکار لحظهای نیست، بلکه افکاریه که مدام تکرار میشه).
قطعا این کامنت من هدایت خدا بود. امیدوارم خوب ازش استفاده کنی، دوست خوبم.
در پناه الله یکتا شاد، ثروتمند، سعادتمند و با لیاقت باشید در دنیا و آخرت.
بله عزیزم قطعاً هدایت خدا بود شک نکن
سلام جانم
ممنون که نوشتی
ماههاست که بعد از نوشتن این متن از قانون جذب و همه تمرینها فاصله گرفتم
حتی از پروفایلم خارج شده بودم و اصلا دیگه نه حرفهای استاد عباسمنش رو گوش میکردم نه به وبسایت سر میزدم
و این در حالی بود که قبلاً هرروز میومدم تو سایت و ساعتها وقتم رو با این چیزها میگذروندم، در حین کار همیشه فایل گوش میدادم و اینا….
انقدر ازین مدار فاصله گرفته بودم که حتی هیچکسی نوشته های قبلی منو تو سایت نمیدید یا بهشون واکنش نشون نمیداد
امروز که بعد از مدتها در حال و هوای خاصی بودم و اومدم ایمیل چک کنم دیدم یه پیغام دارم!
از سمت شما!
مرسی
من از پیغامت جوابمو گرفتم عزیزم
لطف کردی که نوشتی
متشکرم ازت
حتی رمز پروفایلمو یادم رفته بود و دوباره بازنشانی کردم و اومدم برگشتم به مسیر
راهت روشن همسفر
مواظب خودت باش
به نام خداوند مهربان و بخشنده ای من یه سلام وخدا قوت به استاد بزرگوارم و پیشاپیش سال نو رو به شما و خانم شایسته مهربان و دوستان تبریک عرض میکنم و سلام به همه ای دوستان ارزشمندم خداوند رو سپاسگزارم که در مدار این آگاهی های ناب قرار گرفتم و هر روز زیبا تر مهربان تر با انگیزه تر زندگی میکنم خیلی سپاسگزارم خداوند بخاطر این سایت الهی که منو دگرگون کرد خداوند رو هر روز بیشتر درک میکنیم بیشتر باهاش صحبت میکنیم واقعا دوره ای احساس ارزشمندی فوق العاده بود و ارزش خودم رو فهمیدم و چقدر خودمو شناختم چقدر کمکم کرد که خواسته های خودمو دنبال کنم تمرکزم روی خودم باشه برای وقتم برای تفریح کردنم برای غذا خوردنم برای روابطم ارزش قائل باشم خیلی از خودم راضیم چقدر راحتر با اعتماد بنفس تر دارم زندگی میکنم استاد واقعا دوره ای شاهکاری بود سپاسگزارم ازتون
سلام وعرض تبریک نوروز به استاد وخانم شایسته وهمه همراهان سایت
استاد دست مریزاد ،ایوالله تغییر شخصیت چقدر نکته کلیدی وکار راه اندازی اشاره کردین طبق معمول لیست خواسته ها برای سال جدید وقتی می نویسیم از خرید فلان ماشین یا وسایل مثل لب تاپ وموبایل یا لوازم خونه ، ورفتن به مسافرت ویا ارتقای شغلی، رابطه جدید یاعروسی کردن همه اینها را براساس نیاز به خط می کنیم ومی نویسیم واتفاقا خوب ولازم هست که آخر سال میزان پیشرفت ورسیدن به خواسته ها راتیک بزنیم ومیزان پیشرفت خودمان را ببینیم اما وقتی روی شخصیت خودمان ومخصوصا احساس لیاقت کار کنیم مثلا بر روی کار من ارزشمند است وبا اعتماد به نفس واقعی نه زبانی چون وقتی میگی کارم ارزشمند هست یعنی تخصص وتعهد درمورد کارم دارم وجایی اگر ضعیف هستم نسبت به بهبود ان مثل آموزش جدید اقدام میکنم وبا این باور ما درآمد مان افزایشی میشود واکثر خواسته های ما باپول بدست می اید واخرسال خیلی از خواسته ها تیک میخورد کارمن نقاشی ساختمان هست در این سال گذشته به خصوص نیمه دوم با شروع دوازده قدم عالیترین درآمد داشتم در صورتی که از لحاظ باور عامیانه نیمه دوم سال هوا سردتر میشود وکار ما کساد میشود به غیر ازشب عید وبرای من هر ماه درامدم بیشتر شد وجالب قضیه این بود که اسفندماه که شب عید بود ضعیفترین درامد بدست اومد چون من توی سالنامه روزهای کارکرد ومزد وخرید رنگ وکارگر وبعد سرماه درآمد خالص مینویسم ابتدا برام تعجب برانگیز بود که چرا با اون رشد این ماه آخر افت شدید داشتم ابتدا جدی نگرفتم ولی با دیدن نوشته ها به خصوص درستاره قطبی دیدم من دراون ماه ها همه اش نوشتم این ماه بهترین کار ودرامد خداوند برایم رقم میزند ولی تو ناخودآگاهم نسبت به اسفند چون شب عیده خیلی احتیاج به باور سازی نداشتم ولی اینقدر تکرار شده بود که شب عید کار خوبه اسفند همه چی اوکیه چون شب عیده واین همه مشتری که از کار من راضی هستند وبعضا کارها رابه خاطر شلوغی رد میکنم دیگه اسفند ومیترکونم ودر کمال تعجب ولی ازدید قانون درست من شب عید وتقریبا بیکار شدم وبازهم از استاد تشکر میکنم که به عالیترین شکل قوانین توضیح میدن ودرابتدای سال انگیزه بهتری به ما دادن و این بار روی بهبود شخصیت مثل همین چشم گفتن به دیگران بعدچهل سال با وجودیکه ادم مغروری نیستم ولی زورم می امد واین را به حساب چاپلوسی میگذاشتم ومیگفتم من نون بازومو میخورم چرا خودم خوار وخفیف کنم واین اصطلاحات به کار ببرم ودرهمون حالت درون خودم واقف هست که اینجا غرورم اجازه نمیده بگم چشم وبه این خاطر میگم از چاپلوسی بدم میاد یا درمورد دوستانی که بامن کار میکنند و اتباع هستن موقع پیامک دادن فقط کارم میگفتم سلام واحوالپرسی و..نمیکردم وابتدای پیام اونجوری که برای صاحب کار سلام واحولپرسی خلاصه مودبتر مینوشتم برای کارگرها رعایت نمیکنم وبعد این فایل نگاه کردم پول یکی از این دوستان که برام کار کرده بود فرستادم وپیامک واریز با سلام واحوالپرسی تبریک عید نوشتم براش فرستادم باهمین کارهای ریز و کوچک ترمزها وایرادات شخصیتی ما پیدا میشود وانشالله به فضل الله متعال امسال سالی بشود که از لحاظ احساس لیاقت وبهبود شخصیتی بهترین سال برای همه دوستان بشود
بنام خداوند بخشیده مهربان
درود بر استاد عباس منش
و همه عزیزان
قبل از هر چیزی لازم خدمتتون عرض کنم که این فایل به چند دلیل به دل و جان و روح من نشست من تا بحال هر فایلی که از شما گوش دادم برای گذشته بوده ولی امروز بیست هشتم اسفند چهارصد دو ساعت 21 این فایل ضبط شده و برای من داغ داغ دل چسب است
دوم اینکه من در گذشته در حوزه ورزش آموزشهای زیادی رو به دیگران دادهام با کسانی که دوستی نزدیکی داشتم برای آموزشهای من اهمیت لازم رو قائل نبودند .ولی با کسانی که رو دربایستی داشتم و راحت نبودم و همه چیز در چهار چوب و قانون خاصی قرار داشت فقط یک بار صحبت میکردم و توضیح میدادم و آنها هم به دلیل اهمیت دادن به آموزشهای من و انجام درست آنها بیشترین و بهترین نتیجه را همیشه میگرفتند وقتی الان داشتم با صدرصد حواسم به صحبتها و مثالهای شما گوش میدادم مثل این بود که در حال رمز گشایی از گره های من بودید من هم مثل دوست شما که استاد دانشگاه بود برنامههایی که برای شاگردهام مینوشتم بعد از چند روز گم میکردند و من دوباره برای اون شخص برنامه تمرینی تنظیم میکردم بدون هیچ اعتراضی. چون الان تازه فهمیدم که من در باور برای وقت و دانش و تخصص خودم هیچ ارزش قائل نبودم و به سادگی هر وقت که میخواستند در اختیارشان بودم و به همین دلیل هم دیگران برای کار و تخصص من ارزش قائل نمیشدند
چون آسان و ارزان در اختیارشان بودم ولی با تفکیک و تشریح و توضیح مثال های زیبا و کامل شما انشاالله با سعی و تلاش خودم و لطف و کمک خدای مهربان و تجربیات و درس های که از شما میگیرم سال آینده سالی پر از آرامش سلامتی و نعمتهای الهی و تغییرات مثبت در شخصیتم و باورهایم خواهد بود
در انتها سالی پر از آرامش سلامتی و نعمتهای الهی برای شما استاد عزیز و خانواده بزرگ عباس منش از خداوند متعال خواستارم
سلام به استاد بی نظیرم،استادی که میدونه (انقدر در صلح با خود و خداشه) میدونه چه کاری رو باید چه موقعی انجام بده..
سلام به مریم عزیزم،زن نمونه و دوست داشتنی…هر جا که شما شروع به صحبت میکنی یک حس خاصی به من داده میشه،خصوصا در دوره کشف قوانین…
و سلام بر اعضای هدفمند عباسمنشی…
اصلا به نظر من اگر کسی عباسمنشی باشه،زندگی اش روتین و هدف داره….
چند روزه داره به هدف وهدف گذاری و تمرکز بر روی سال جدید فکر میکنم و امروز نشانه زیبای من در مورد ماندن در هدف بود ،بی نظیر بودددد چقدر یاد گرفتم ….
و این فایل زیبا و تکاملی از استاد که دیگه نگم براتون…)دارید حسش میکنید…
تا الان دو بار گوش دادم و حس میکنم باید هزاران بار گوش داد ،وقتی در دوره کشف قوانین تمرینات رو انجام میدادم تهش به سه باگ اصلی خوردم،یکی اش حس لیاقت بود و هی به خودم میگفتم خب چکار کنم این حس رو؟چطور این حس رو بالا ببرم،منم میدونم حس لیاقتم ضربه دیده اما باید چکار کنم،تا اینکه استاد همونجا اعلام دوره بی نظرشون رو کردند و من پیش خودم گفتم ببین چه استادی داری؟؟چقدر مسلطه…چقدر نیاز دانشجویانشو میدونه تو اینهمه سالهای تحصیلت
کدوم استاد دانشگاه حرفه ای با مدرک پسا دکترا داشتی که اینطور نیاز تو رو بشناسه….
آره حس لیاقت پاشنه آشیل خیلی هامون و همینه
که نمیگذاره ما به اهداف برسیم،وگرنه اقدام میکنیم تصویر سازی میکنیم ولی به اونجایی که باید نمیرسیم….
پس بشینیم سوالات اساسی لیاقتی از خودمون بپرسیم و شروع کنیم به کار کردن و تمرکز بر روی این حس…
و بعد که فرکانس رفت بالاتر هدایت میشیم به خرید دوره….
لیزر امسال من چیه؟؟؟حس لیاقت….
حس لیاقت که بیاد پشتش درآمد هم میاد،پشتش ماشین و خونه خوب هم میاد،پشتش مشتری هم میاد ….
امسال روز تولدم میخام این هدیه رو به خودم بدم و تا اون روز ذره ای از حس لیاقت چشم بر ندارم..
اقدامات امسالم…
هر روز نیم ساعت روی این حسم کار کنم…
سایت رو چک کنم ،تمرینات مخصوص خودم رو استخراج کنم و کم کم خودمو عادت بدم به داشتن این حس،آنقدر که آماده ورود به دوره بی نظیر لیاقت بشم….
در پناه خداوند باشید
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان نازنینم
چقدر دلم واستون تنگ شده بود استاد جان
چقدر دارین تغییر میکنین
تحسینتون میکنم و ازتون با همه وجود سپاسگذارم و خداوند رو بر این مواهب شاکرم
یادمه چند سال پیش که تازه افتاده بودم تو مسیر خودشناسی، کتاب معراج السعاده از ملا احمد نراقی رو میخوندم ( البته بگذریم از باورهای مخربی که تو این کتاب بود. اما میخوام جنبه های مثبتشو بگم) درباره قوای انسان صحبت میکرد و اینکه چگونه اونها رو به تعادل برسونیم تا نفسمونو تزکیه کنیم، قوای شهویه، غضبیه، وهمیه و عقلیه… یادمه بحث بر سر این بود که اگه این قوا به تعادل برسن قوه عقلیه حاکم میشه و شخص در مسیر سعادت قرار میگیره، برای ترک رذائل دستورالعمل هایی داشت، مثلا واس تکبر دستوراتی شبیه همون نکته ای که فرمودین داشت، گفتن چشم… با اینکه واس نفستون (همون ذهن خودمون)سخت بود, و این درکو بهم داد که توحید و رسیدن به مقام وحدت با تزکیه نفس و تعادل قوا میسر میشه، استاد چقدر زیبا به سرچشمه رسیدین، اینکه همه چیز توحیده، و توحید باید در قالب ویژگی های شخصیتی مثل احساس لیاقت و هزاران ویژگی دیگر در نفس انسان به ظهور برسه و شخص اصطلاحا متخلق بشه به اسما الله، یعنی شخص غفار بشه، شخص حلیم بشه، شکور بشه، رحمان بشه و در یک کلمه بشه … انی جاعل فی الارض خلیفه.. خلیفه به هر جهت مثل کسیه که اونو منسوب کرده… و بعد این ویژگی های توحیدی در نهایت در دنیای بیرون به ظهور میرسه اونم به نسبتی که شخص متخلق شده به اون صفت… مثلا به اندازه ای که ثروتمند میشیم متخلق شدیم به اسم غنی، یا مثلا به اندازه ای که سپاسگذاریم متخلق میشیم به اسم شکور و هزاران صفت دیگه و در نهایت ثروت، روابط و … همه نمودی میشن از اون اصل و اون اصل کار کردن ما روی شخصیت و ذهنمونه که..قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها… من خودم اتفاق عجیبی که واسم افتاد این بود که بعد از اینکه تصمیم گرفتیم با همسرم روی توحید و عزت نفس کار کنیم خیلی عادی یه روز به ذهنم رسید که سیگار رو بزارم کنار و خیلی راحت بدون هیچ سختی یا وسوسه ای گذاشتمش کنار و الان مدتهاست ترک کردم و حتی کشش هم ندارم با اینکه قبلا بصورت فیزیکی بارها تلاش کرده بودم و نشده بود. چون اون احساس کرامت و ارزشمندی رو کسب کرده بودم و جالب بود اصلا به ترک دیگه فکر نمیکردم…شما اینو به ثروت و هزار داستان دیگه تعمیم بدین، اصل اینه، همه چیز اینه، کار کردن روی نفس، همون کار کردن روی شخصیتمون، تنها چیزی که باهاش به این دنیا اومدیم و باهاش از این دنیا میریم، مثل یه ابزار که تو هر عالم توانمند ترش میکنیم و به دنیای بعدی قدم میزاریم،نفس و شخصیت ما، ابزاری برای شناخت خدا… ان شاالله خداوند بهمون در این مسیر توحیدی توفیقات روز افزون عطا کنه، آمین
سلام به روی ماهتون استادعزیزم ومریم بانوی جانان
وسلام به خانواده گرامی خودم
پیشاپیش برای همگی سالی فوق العاده عالی وبی نظیرپرازشادی وخوشی وسلامتی وخوشبختی ازصمیم قلبم آرزومیکنم وامیدوارم خدالحظه به لحظه درتمام وجودمون جاری وهمراه باشه.آمین
دیدن این فایل ناب وبی نظیررو مقارن باشروع سال جدیدبه فال نیک میگیرم وتمامی لغت به لغتش رو باگوش جان دریافت میکنم ومی پذیرم.
استادجانم چقدرزیباازاحساس لیاقت وارزشمندی گفتید.به چه نکات پنهان وظریفی اشاره کردید(کسی که مدام توی شبکه های اجتماعی برای خودشوارزشمندنمیدونه)
وای ازاین غفلت.
استادم حرفهاتوهمونطور که آب روی آتیش وآدمو آروم میکنه به همون اندازه هم جوری به آتیشت میکشه که ازخواب غفلت بیدارت میکنه.واین سوختن وخاکسترشدن سیمرغ شدن درپی خواهدداشت.
راستی استادجان همونطور که درکامنتهای قبلی گفتم دوباره خودم روبستم به آموزه های12قدم ونگم براتون ازمعجزاتش:
ازسمت شخصی که اصلا سالهاست بهش فکرنمیکنم وبرام اهمیتی نداره وحقیقتش ازش نفرت هم داشتم ی مدت مبلغی به دستم رسیدخیلی بی دلیل وبی مقدمه بابت هدیه.وبعدتازه متوجه شدم که ای دل غافل من دیگه خیلی وقت نسبت به این آدم نفرتی ندارم وحس نمیکنم حق پدرم وخانواده ام روخورده چون به قول شماهرکسی بهش ظلم میشه خودش مقصره.من بدون اینکه خودم حواسم باشه این شخص روبخشیده بودم وکینه ای که ازش به دل داشتم روفراموش کرده بود.
مورددیگه ای که پیش اومدتوی مراسم ختمی که یکی دو روزهست درگیرش هستیم وازاقوام هستندچندنفر رو دیدم ازفامیلهای دورکه اونجاهم یهویادم افتادکه عه من ازفلانی وفلانی وفلانی متنفربودم.پس چی شد؟چرا دیگه هیچ حس بدی نسبت بهشون ندارم وحتی باهاشون دارم خیلی خوب ومهربانانه برخوردمیکنم؟
وهمونجابودکه فهمیدم بله 12قدم وتمامی فایلهای ارزشمندشماکارخودشوکرده ومنوجوری آروم کرده که حتی دیگه یادم نمیادازکی بدم میومدوازکی خوشم میومده.
استادجان نتایج زیاده ولی این حس آرامشی که دارم این چشم زیبابینی که پیداکردم این فرارازغیبت توجمع هااین اخلاق ورفتاربهتری که نسبت به قبل پیداکردم برای من خیلی ارزشمنده ودارم ادامه میدم.ادامه میدم تانتایج بزرگ وبزرگترشن تاقوانین رسوب کنه توذهن وقلب ووجودم.تاهک شه تومغزم اتوماتیک واربشه جزئی ازشخصیتم.
بهترین ووالاترین استاددستان شمارومیبوسم وبراتون تمام خوبیهاونیکی هاوشادیهارو،آرزومندم.
درپناه خداباشید.آمین
سلام
دیشب نشستم و در مورد اینکه خب حالا میخوای چیکار کنی؟
خودمو به چالش کشیدم و گفتم بلاخره هدفت چیه ؟
چون چند تا فایل ه ف گذاری برام اومده بود ولی واقعیتش من ب این مدل هدفگذاری بدون باور سازی اعتقادی نداشتم
و نمیدونستمم چرا اعتقادی ندارم ؟ا اینکه اونشب از خودم پرسیدم
میخوای ب چی برسی ؟
هدف سال 1402 من توحیدیتر شدن بود
ثروت هم بود
من خیلی توحیدیتر شدم خیلی ب احساس آرامش رسیدم اتفاقات خیلی خوبی افتاد
و تو بحث ثروت هم اتفاقات خوبی افتاد اتفاقاتی که ی زمانی برام آرزوی دست نیفتادنی بود ولی اتفاق افتاد و اینکه آگاهیهای زیادی بدست آوردم
اگر ثروت فقط پول نباشه من غرق شدم تو نعمت و ثروت
روابطم با همسرم عالی شد
با خانواده همسرم رابطه م خیییلی بهتر شد
با بچهها هم عالیتر شد
پسرام هدف شون معلوم شد
خودم خیلی راحتتر ب چیزایی که میخواستم رسیدم
اگاهیهام خیییلی خیلی عالیتر شد
آرومتر شدم
صبور تر و با ایمان تر شدم رابطه م با خدا خیلی بهتر شد
هدایتها رو بهتر از قبل درک کردم و …
میدونید من هیچ وقت هدفگذاری نمیکردم
قبل از شروع سال 1402 همسر خواهرم از هممون پرسید
هدف امسالت چیه ؟
گفتم توحیدیتر شدن و ثروت
ولی میخواستم توحیدی بشم که ب ثروت برسم
یعنی خدا رو میخواستم که از طریقش ب ثروت برسم
ولی الان توحیدی تر شدن خیلی حالم خوب کرده و فهمیدم که توحید یعنی همه چیز
استاد جان وقتی فایل جدید تون شنیدم ب والله انگار برای من ی نشانه محکم و متقن بود
چون شب قبلش من از خدا پرسیدم که چیکار کنم و گفته شد که دوره احساس لیاقت از نو شروع کن و رفتم و یکی از صفحات دفترم رو که توش نکته برداری کرده بودم دیدم در مورد احساس گناه بود و اونو مطالعه کردم و رفتم دوباره در موردش مطالعه کردم و خوابیدم
و صبح دیدم این فایل اومده
قشنگ خدا داشت باهام صحبت میکرد
همونجا که استاد فرمودند برید دوباره احساس لیاقت گوش کنید
و ب امید الله هدف امسالم معین شد توسط خودِ خود خدا
اما این دفعه با آگاهی کامل میشینم تا ببینم چرا میخوام باور خود ارزشمندیمو ببرم بالا
ی نکته بگم
قبلا من هر وقت تصویر سازی میکردم و اون خونه و ماشین دلخواهم رو تجسم میکردم …. میومد تو ذهنم ، میدیدم که که فلانی با خانواده ش اومدن خونه من و با افتخار میگم دیدی من تونستم ب اینجا برسم (همون تایید طلبیه)
و الان که ی کم رشد کردم میبینم دیگه ب خاطر تایید طلبی از فلان کس نیست
جاشو احساس دلسوزی و احساس گناه گرفته
یعنی وقتی خودمو میزارم تو اون تجسمه و اون اشخاص میبینم که اومدن خونمون دلم میسوزه که عه اینا ندارن و الان دلشون میسوزه و …. :))
یعنی واقعا این ذهن نمیدونم چرا ساکت نمیشه
البته خیلی ضعیف شده هااا
ولی همچنان در حال صحبت کردن و سخنرانیه
خلاصه که اون حرفاش میزنه منم حرف میزنم
استاد راست میگید خیلی وقتا بخاطر شادی روح دیگران :)))چیزی رو میخوایم البته که میدونم آدمهایی که مدام نظر میدن و قضاوت میکنند هیچ وقت روحشون راضی نمیشه که هیچ آخرشم بخاطر روانپریشی کارشون ب جای باریک میرسه
من چند وقت بود که همش ب این جمله بر میخوردم که هر چیزی میخوای فقط برای خودت بخواه ن دیگران
ولی درک نمیکردم میگفتم خب یعنی چی ؟
ولی با این فایل این آگاهی برام قابل درک شد
و فهمیدم که چطوری باید بخوام
میدونید خدا فقط میخواد که شاد باشم
که اگر اینو باور کنم دیگه نمیرم برای تایید گرفتن دست ب کارهایی بزنم که اصلا دوستشون ندارم
ی جمله شنیدم که خالی از لطف نیست اینجا بگم
ما بخاطر عشق ب عشق خیانت میکنیم
مثلاً ی نفر دوست نداری ولی مجبوری صبح ب صبح بهش بگی دوست دارم
دقیقا مثل همین داستانه
مثلاً من از رشته پزشکی بدم میاد ولی بخاطر تایید گرفتن از والدینم باید باهاش زندگی کنم
یا فلانی دوست ندارم ولی بخاطر پدرم باید باهاش ازدواج کنم و هر روز ،قیافه شو ببینم و تازه بهش عشق بورزم :«
وای خدای من چقدر زندگی به حالت انزجار در میاد و انسان از خود بی خود میشه
خدایا شکرت که تا حالا هر چی میخواستم و شده همونی بوده که میخواستم
خدا جون دورت بگردم
شکرت بخاطر آگاهیهای درستی که از دوران کودکی توسط خانواده بهم القا شد و بعدش هم توسط استاد مهربانیها که دست خودته برام جاری کردی
استاد مهربونم خدارو شکر که دست خداوند هستید
دوستای عزیزم ازتون ممنون که هستید و مینویسید
زهرای ارزشمندم ازت سپاسگزارم که میای مینویسی و میخونی و هیچ وقت دست از تلاش برنداشتی و مداوم در حال تلاش برای تغییر هستی