هدفی متفاوت برای سال جدید - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری هدفی متفاوت برای سال جدید
    603MB
    40 دقیقه
  • فایل صوتی هدفی متفاوت برای سال جدید
    39MB
    40 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی حسین حاجیوند گفته:
    مدت عضویت: 2095 روز

    سلام به استاد عزیزم، وتمام همراهان موفقیت

    بخصوص کسانی که این کامنتو می خونند.

    سال جدید را از اعماق وجودم به استاد عزیز و ارزشمند همه ما و خانم شایسته عزیز، وتمام همراهان راه موفقیت و راستین تبریک عرض می‌کنم.

    سال گذشته بهترین سال زندگی من بوده

    از نظر ثروت ونعمت

    از نظر روابط با خانواده ویگران

    از نظر عزت نفس

    از نظر خود باوری در اکثر کارها

    از نظر سلامتی واحساس خوب

    از نظر مکان زندگی

    از نظر آرامش وصلح با خود ودیگران

    از نظر باور فراوانی

    از نظر باور خود ارزشمندی

    از نظر علم وآگاهی وکنترل ذهن

    از نظر بخشش وگذشت

    از نظرکلیپ ضبط کردن وانتقال تجربیات خودم به دیگران در فضای مجازی

    از نظر اینکه تجربیات من چقدر می تواند به دیگران کمک کند، احساس خود ارزشمندی

    از نظر قطع ارتباط با کسانی که وجودشون نه تنها کمکی به من نمی‌کند، بلکه برای من باز دارنده هستند

    از نظر اعتماد دیگران به من

    از نظر اینکه آموزشهامو چطوری بفروش برسونم وکسب ثروت کنم

    از نظر توحید عملی

    از نظر عشق ورزیدن به همسرم وفرزندانم

    از نظر پرداخت حقوق پرسنل کاریم که بیش از یک میلیارد بوده

    از نظر اینکه بدی دیگران را نبینم وخوبی آنها را ببینم

    از نظر اینکه به چیزی یا کسی در هر کاری نچسبم

    ورها باشم وخودمو بسپارم به جریان هستی بزارم اون کارها را برام انجام بده و نترسم

    و صدها مورد ریز و درشت دیگه.

    من با کارکردن در دوره 12 قدم تا قدم 11 به این ها رسیدم.

    و اما هدف گذاری من در سال 1403؛

    1 اولین هدف من کنترل ذهن وبه خودم تهد داده ام تمام تمرکزم را بزارم روی آموزش‌های استاد عباس منش، چون در سال‌های گذشته آموزهای دیگری را هم دنبال می کردم.

    2 دومین هدف من، 200 میلیون توانه در ماه وبیشتر

    چون تکاملمو طی کردم و آماده ام براش

    3 سومین هدف راه اندازی کسب کار اینترنتی

    در اینستاگرام وکسب ثروت از آن با آموزش‌ها

    وتجربیات ارزشمندی که دارم ،

    ورسیدن به 100کا.

    4 چهارمین هدف من، اینکه روی باورهام کار کنم

    که آموزش‌های من خیلی ارزشمندند ودر زندگی دیگران تاثیر گذارند، چون یه مقداری باورهام ایراد داره.

    5 پنجمین هدف من، باصلح بودن بیشتر باخودم

    6 ششمین هدف من، می‌خواهم به شهرهای در ایران سفر کنم که تا حالا نرفتم، حالا هرچندتا بشه.

    7 هفتمین هدف من، خرید ملک جدید ویه ماشین باکیفیت که از آن لذت ببرم.

    8 هشتمین هدف من، می‌خواهم خودمو خیلی دوست داشته باشم واز بودن خودم و ظاهر خودم هر لحظه لذت ببرم.

    9 نهمین هدف من، می‌خواهم توحیدی تر باشم و کمتر شرک بورزم.

    10 دهمین هدف من، دورهای جدیدی از سایت استاد بخرم، حالا خداوند هدایتم می‌کنه.

    11 یازدهمین هدف من، دوستانی می‌خواهم که هم فرکانس خودم باشند و از بودن با آنها لذت ببرم و یاد بگیرم .

    این‌ها هدف های مهم من هستند در سال 1403

    و این کامنت من در سایت ثبت هست و سال دیگه 1404 اگر زنده بودم میام می‌خونم وببینم

    نه تنها به این‌ها رسیدم بلکه به هدف های بزرگتری هم رسیدم.

    و از خدا هدایت می‌خواهم ،و کمک می خواهم که بتوانم ذهنم را با آموزش‌های استاد پر کنم و تمام انرژیمو اینجا خرج کنم.

    چون به یقین رسیدم اگر این کارو بکنم

    به راحتی به تمام خواسته هام می رسم.

    بهترین ها را در سال جدید برای استاد عزیزم که خیلی دوسش دارم، وتمامی عزیزان راه موفقیت

    وهم فرکانسی خودم، از زن و مرد و بزرگ و کوچیک آرزو دارم.

    در پناه الله یکتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  2. -
    ادیب گفته:
    مدت عضویت: 1416 روز

    دیروز سمنان کار اداری داشتم اسنپ کرفتم از تهران تا سمنان ،اسنپ اومد قبل از اینکه برسه تماس گرفت با اخترام کامل گفت اقای کشاورز من رسیدم اصلا عجله نکنید من هستم منم اماده بودم رفتم پایین سوار شدیم فوقالعاده خوش برخورد و بی نظیر رفتیم سمنان اونحا‌داخل محوطه. فتیم داخل دانشگاه خودم که خیلی بزرگه بعد کارم که انجام شد برگشتنی با اینکه من نگفته بودم میخوام‌برگردم باهاشون گفتن با هم برگردیم تو راه ناهار مهمان کردن بعدش اب پرتقال خنک‌هوس کرده بودم اونم‌خریدن بعد رسیدیم گفتن پول مسیر هم‌ نمبخواد و خداحافظی کردن راستی وقتی رسیدیم یه چایی فوقالعاده از اثا ادیب رو‌میل فرمودن.

    خدایا شکرت که اینقدر بندگانت به اشرف مخلوقاتت خدمت میکنن. شکر

    هذا من فضل ربی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  3. -
    عباس حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1452 روز

    سلام استاد

    تولدتون که گذشت رو تبریک میگم انشالله در مسیر هدایت الله و در مدار شما بمانیم و استفاده ببریم وباعث رشد جهان بشیم

    استاد ذهن مارو میخونید ها:)

    چقدر دلم برای هدف گذاری امسال هدایت میخاست

    از خدا خواستم خداجونم

    من چه هدفی بزارم برای سال جدیدم

    رابطم داغونه

    اوضاع مالیم خوب نیست کار ندارم

    تو حوزه درسی و آموزشی خیلی بد عمل کردم پارسال

    دوست خاصی تو زندگیم ندارم

    خیلی از خودم خسته و ناامیدم در کل!

    عجب هدایتی!

    من دوره احساس لیاقت رو روز سوم چهارمش خریدم و خدایی خوب هم کار کردم و نتایج خوبی هم گرفتم

    ولی اینقدر این موضوعات پاشنه آشیله که یه کوچولو تکون خورد و با تضاد ها دوباره شاید برگشتم به قسمت قبلم

    نمیدونم شایدم پیشرفت کردم

    چون هنوز کامنت های چکاپ دوره رو نرفتم از اول بخونم ببینم فرق کردم یا نه

    اینم از بازی های ذهن که همش بگه هیچ پیشرفتی نکردم دیگه و الان کامنتام هست و میتونم خودم رو با گذشته خودم مقایسه کنم

    صد البته که نتایجی که گرفتم بی نظیر بود برای اون موقع و شرایطم

    ولی خب ما انسانیم و ناشکر و ناسپاس و البته نیازمند رشد و پیشرفت

    قانون جهان رشد و گسترشه و اون از طریق ما انجام میشه

    راستش اول فایل گفتم خب امسال یه عدد مالی میزارم تارگت

    امسال چند جلد کتاب کاری خوندن میزارم تارگت

    امسال کار پیدا کردن و کار داشتن میزارم تارگت

    امسال رابطه رو میزارم تارگت

    امسال …..

    تو هیچ کدوم رشد شخصیتی مد نظرم نبود انگار!

    و این خطرناکه که من همه چیز رو تو عدد و رقم میبینم

    نه!

    به قول استاد تا ظرفم بزرگ نشه هیچ چیزی عوض نمیشه

    بخدا قسم پارسال همه این ها تارگت من بودم و به هیچ کدوم تقریبا نرسیدم

    چون شخصیت من تغییر نکرد

    چون عادت من تغییر نکرد

    چون من این جمله که عزت نفس مهمه رو درک نمیکردم

    چون میگفتم نه پول چه ربطی به عزت نفس داره

    استاد پارسال دوره عزت نفس رو همین زمان خریدم و هیچ وقت کار نکردم

    چون میگفتم نه بابا دوره ثروت دارم اونو کار میکنم

    نه بابا دوره راهنما عملی رو کار میکنم

    ن بابا دوره … کار میکنم …

    نفهمیده بودم که پایه ساختمان اهداف من عزت نفسه

    من اصلا روم نمیشه حرف بزنم نظرم سر کلاس بگم بعد بخام پیشرفت کاری بکنم؟! خب اینارو در مدارش نبودم …

    استاد یه عادتی هست که ریشه اون فقط و فقط عرت نفسه واحساس ارزشمندیه و من توش مشکل دارم

    8 ساله نتونستم ترکش کنم

    به قول استاد تمام اعتیاد ها به هر چیزی ریشش در عزت نفسه و احساس بی لیاقتیه!

    از پرخوری گرفته تا شبکه اجتماعی

    راستی من با شروع دوره ایسنتاگرام پاک کردم رفت این پیشرفت کمی نبود!

    چون پارتنر بنده خیلی وابسته بود و کلی ویدیو برام میفرستاد و خیلی هم ناراحت شد ولی من برای خودم ارزش قایل شدم و کنار اومد باهاش

    از آهنگ منفی گوش کردن تا پیاده روی نکردن

    از برای اهداف حرکت نکردن تا اعتیاد به مواد مخدر و سیگار و …

    همش ریششون عزت نفسه

    همش ریششون احساس لیاقته!

    راستی من اصلا کامنت نمیزاشتم همین کامنت گذاشتن هم تغییر دوره احساس لیاقت! چقدر ما زود فراموش میکنیم گذشته خودمون رو :)

    آره خلاصه خیلی فایل بجایی بود

    نکته این فایل که باید تکرارش کنم اینه که درک کنم عباس جان عزیز دلم

    زیر بنای همه چیز رشد شخصیته!

    زیر بنای موفقیت من رشد شخصیتمه!

    نعمت ها همیشه هست اونی که نیست ظرف منه! ظرف من لوله خودکارم نیست !

    چرا یسری از بچه ها خوب نتیجه میگیرن من دارم دست پا میزنم اینقدر!؟!؟!

    چون حداقل خودشون باور دارن

    من با نرسیدن به اهداف امسالم اعتماد به نفس نیمچه نیمه ای که داشتم هم از بین رفت

    خیلی خودم رو تخریب کردم

    خیلی خیلی زیاد

    هدف امسال میزارم رشد شخصیت

    یسری عادت ایجاد کنم

    یسری عادت حذف کنم

    دوره عزت نفس

    دوره احساس لیاقت اولویت من باشن

    چون واقعا پاشنه آشیل دارم

    و باید تمرکزی کار کنم نه اینکه یه ماه باشه بعد برم سراغ چیز دیگه

    بخدا دوره های دیگه خبری نیست

    من خیلی از دوره هارو دارم و این باعث سردرگمی من شده

    یادمه اوایل که فقط دوازده قدم بود من تمرکزم هر ماه فقط هر قدم بود و نتایج عالی و بی نظیر بود واقعا

    الان هم باید تمرکز کنم

    یکی از نگرانی هام هم دوره جدیده استاده که اگه بیاد ربط داره به احساس لیاقت یا نه …

    چون توان خریدش رو دارم ولی اینم شد برام یه گوشه ذهنم …

    چون لذتی که در دوره آنلاین هست و انرژی که پشتش هست خیلی بالاست

    در هر صورت یا به قول خانم شایسته عزیز

    anyway

    سال پر برکتی باشه برای همه

    به یاری الله

    کُلًّا نُمِدُّ هَٰؤُلَاءِ وَهَٰؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ ۚ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا

    همه را، چه آن گروه را و چه این گروه را، از عطاى پروردگارت پى در پى خواهیم داد، زیرا عطاى پروردگارت را از کسى باز ندارند.

    یادمون باشه در هر مسیری بریم یاری الله رو داریم

    واقعا چه خدای خوبی داریم ها

    همیشه پشتمونه

    همیشه باهامونه

    ما دستور میدیم و انجام میده

    ما میخایم و انجام میده

    ولی با فرکانس هامون

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  4. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1825 روز

    به نام خداوند بخشنده ی بی منت

    سلام ودرود خدا به همه ی یاران همیشه همراه و عزیز

    نکات کلیدی که دراین قسمت میخواهم به خودم باره دیگر یادآوری کنم

    1)کارکرد جهان اینه که به افکارغالب من پاسخ میده،پس باید حواسم باشه چه موضوعاتی رو هرلحظه تو ذهنم میچرخونم

    باتوجه به اینکه خاصیت ذهن اینه که تموم نابسامانیهای زندگی رو مثل یک غول جلوه میده وهمیشه میخواد وجه منفی اتفاقات وآدمهارو برام بُلد کنه پس بنابراین باید در اول مسیر آگاهانه بیام ذهنم رو کنترل کنم و هرموقه میبینم زیادی برای خودش رژه میره به مچش یه دستبند ببندم و درواقع بامنطق های بجا اون رو متوقف کنم

    2)وقتی یک هدفی درسال انتخاب میکنم درکنار اون هدف ویژگی هایی که باید دروجودم تغییربدم در اولویت باشه،،چون اگه من هرسال یک هدف تعیین کنم ولی ویژگیهای شخصیتیم همون آدم باشه،قطعا وبه طورحتم به هدفم نخواهم رسید

    باید وقتی هدفی تعیین میکنم درکناراین هدفم سوالاتی درمورد خودم،دنیام،آدمای اطرافم ودرمورد موضوعات مختلف بپرسم و ببینم ذهنیت من درمورد اونها ومخصوصا خودم چیه

    چون اگه زاویه ی دید من درمورد خودم واطرافم خیلی جالب نباشه خوب هرسال باورهای نامناسبم به صورت اتوماتیک وار در ذهنم جنریت خواهدشد و هرسال بدتر ازسال قبلم خواهدبود

    3)من زمانی خیلی راحت میتونم به خواسته هام‌وبه اهدافم برسم که هرخواسته و هدفی رو بااحساس لیاقت و باحس اینکه لایق تجربه کردن و رسیدن به اون‌‌خواسته هستم،خواسته ام را مینویسم

    4)این تمرین جلوی آینه رفتن در اولویتم باشه و تحسین کنم ظاهرم،تحسین کنم خودم رو ازین ویژگی حال حاضری که دارم،توانمندی هام رو یاداوری کنم،ارزش کارهایی که توی خونه و برای کسی انجام‌میدم رو بخودم یاداوری کنم،به خودم یاداوری کنم که من همینی که هستم دوست داشتنی ام

    بخودم یاداوری که آدمی هستم که میتونم رشدوپیشرفت کنم وازین شرایطی که دارم میتونم بهتروبهتربشم

    4)درمورد کاری که توی خونه انجام میدم و مدیریت خوبی توی خونه روی همه ی کارهای منزل دارم،باید همین رو ارزشمندبدونم و همینکه فضای آرامش رو برای همسروفرزندم فراهم میکنم و فضای خونه همیشه تمیزو مرتب و عطراگینه،باید اون رو ارزشمند تلقی بدم،اگه هنوز حقوق ثابتی دریافت نمیکنم اما همینکه دارم توی خونه نحوه ی مدیریتم رو رشدمیدم،همینکه دارم باایده های مختلف فضای خونه رو زیباترجلوه میدم،همینکه باعشق غذا میپزم،باعشق خونه رو آبوجارومیکنم،،نگران پولو ثروت هم نیستم و اون هم به وقتش خدا شرایط پولوثروت بیشتررو برام به سادگی و عزتمندانه فراهم میکنه

    5)چیزی که دارم ازاستادم یادمیگیرم همینه که داره باعشق درمسیرعلاقش وبااحساس ارزشمندی کارش رو انجام میده،پس من هم کارهای خونه رو باعشق انجام میدم،و واقعا علاقه ی من اینه که همیشه یک خانم مدبر،کاردان،وکدبانو باشم،اگه ساعتها برای پختن یک کیک یایک غذا وقت بذارم خستگی حالیم نیست و دوست دارم عشقی که توخونه به واسطه ی پختن و شستن نشون میدم این عشقم رو به دورواطرافم ساطع کنم حتی درودیوارای خونمون…!

    6)من زمانی که میخوام یک هدفی رو تعیین کنم اون هدف از ته قلب برای خودم باشه،نه اینکه قصدونیتم این باشه که چشم بقیه رو کورکنم،یاحتی بخوام خودمو ثابت کنم و بگم دیدید تونستم به خواستم برسم

    خواسته و هدفم این نباشه که انتظار بقیه رو ادا کنم،یااینکه ازهمه بدتر بخوام با قیاس خودم ودیگران هدفمو پیش ببرم[این میشه قدم اول برای خواسته که قصدونیتم اثبات کردن به دیگران نباشه]

    [قدم دوم برای رسیدن به خواسته]

    پرسیدن سوال هایی درمورد احساس خودارزشمندیم و خودم رو باخودم بسنجم ببینم در چه نموداری از احساس لیاقت قراردارم

    سوالاتی که میتونم درمورد احساس لیاقت ازخودم بپرسم:

    1_آیاباوردارم که لیاقت رسیدن به خواسته ای که تعیین کردم دارم؟

    2_آیاباوردارم که لایق بهترین رابطه باخدا،همسرفرزند و اطرافیان هستم؟

    3_آیاباوردارم به اندازه ای خودم برای خودم ارزش قائلم دیگران هم برای من ارزش قائلند؟

    4_خودم رو چقدر وبه چه اندازه دوست دارم؟

    5_چقدر تو خلوتوتنهایی برای خودم ارزش قائلم،چقدر توی جمع برای خودم ارزش قائل تر هستم؟؟

    6_چقدرراحت میتونم به انتظارات نابجای اطرافیان «نه» رو خیلی قاطع برزبانم جاری کنم بدون هیچ‌ترسو قضاوتی از آنها؟؟

    7چقدر احساس رودروایسی میکنم و از جونو قلبم میکنم برای اینکه کسیو ازخودم راضی نگه دارم و از ازنظر و قضاوت دیگران میترسم؟[[که این یکی از سوالاتیه که واقعا پاشنه ی آشیلمه و جواب خوبی نمیتونم هنوز به این سوال بدم]]°°

    8_تو روابط بااطرافیان چقدر برای خودم ارزش قائلم و راحتیو آسایشم دراولویته؟

    9_آیا خیلی راحت میتونم رابطه ای که توش پراز دروغ تهمت توهین بدقولی حرفای چرتو پرت ردوبدل میشه کات کنم و فارغ از قضاوت اونها به یک رابطه ی به نسبت فامیلی نچسبم و اجازه بدم خدا رابطه ی بهتریو به زندگیم بیاره؟واقعا چقدر وابستگی من به دوستو آشنا زیاده؟

    نکتهء7)من اگر بتوانم‌دراین سال جدید احساس لیاقت و‌خودارزشمندیم رو تقویت کنم بخداقسم که خودبخود اتفاقات خوب منتظرمه و خودبخود به خواسته هام‌خواهم رسید

    8)امسال باید خودم رو کنکاش کنم و ببینم کجاها ترس زیادی دارم روی همون ترسم کارکنم،ببینم کجاها باید ایمانو توکلمو زیاد کنم،،ببینم چه عادتهای ناپسندی دروجودمه که باید اونهارو تغییربدم

    من بایدامسال بتوانم مهارت ارتباطیم باآدمهارو تقویت کنم،و وقتی میبینم بایک انتقاد ازطرف مقابلم خیلی راحت ازکوره درمیرم و خیلی راحت توی بزنگاه همون آدم قبل باهمون شیوه ورفتارقبل میشم،باید باتمرینو تکرار روی این پاشنه ی آشیلم بسیار کارکنم

    باید یادبگیرم وقتی بایک فردی ارتباط برقرارمیکنم بتونم به اون احساس ارزشمندی ومهم بودن بدم

    مثلا از ظاهرش تعریف کنم،ازینکه مثلا تونسته یک غذای خوشمزه برای مهمونیی که منو دعوت کرده ازش تعری و تمجیدکنم،بتونم تواناییهاش رو به یادش بیارم،بتونم بهش بگم در کنارش بودن چقدر حسه خوبی داره

    باید یادبگیرم تو یک جمع بیشتر شنونده ی خوبی تاگوینده ی خوب

    بایدیادبگیرم حرفی که میزنم اول ازهمه مزه مزش کنم و نخوام شوخی های نابجا کنم

    باید یادبگیرم باتواضع و فروتنی رفتارکنم،و هرکجا که باید کلمه ی چشم رو به کار ببندم خیلی راحت و بدون غرور درجواب آدما چشم بگویم

    من باید به این باور صد درصد برسم که خان نعمت الهی همیشه درحال باریدن بر سر تمامی بندگانه

    اما این دلیل نمیشه که همه به یک اندازه ازین نعمتها دریافت کنند

    هرکس به اندازه ی لیاقت و ظرفی که درون خودش ایجادکرده ازنعمتها دریافت میکنه

    وقتی من از لحاظ شخصیتی خودم رو رشد وبهبود بدم و سعی کنم درتمام جنبه ها شخصیت درستی ازخودم بسازم اون وقته که نعمتهای الهی رو‌دریافت میکنم

    اگه من بتونم ازدرون برای خودم ارزش قائل باشم،وارزشو لیاقتم رو به عوامل بیرونی گره نزنم،اون وقته که برخورد جهان هم بامن تغییرخواهد کرد

    وقتی خودمودوست بدارم،وقتی با خودم باهمینی که هستم راحت باشم،باخودم درصلح باشم خودمو بپذیرم و به خودم اعتمادکنم ازینکه میتونم بهتروبهتربشم و عمر باکیفیت تری ازین به بعد داشته باشم اون وقته جهان هم برای من ارزش قائل خواهد شد و منو درشرایطی قرارخواهد داد که صلحودوستی باخودم بیشتروبهتر خواهدشد و انسان هایی رو به سمت من هدایت خواهد کرد که اونها هم باخودشون در صلح اند

    وقتی میبینم خاصیت جهان به این شکله که مانند یک سلف سرویس همه نوع نعمتها درش وجود داره،پس بیام نعمتیو برای خودم انتخاب کنم که از نوع بهترینش باشه

    همون طور که تویک رستوران سلف سرویس دوست دارم برای سلامتیم بهترین غذارو انتخاب کنم

    پس طبق قانون جهان هم باتوجه کردن به نعمتهام و سپاسگزاری کردن ازنعمتهام و خودم رو لایق دریافت نعمتهای بیشتر دونستن،به جهان اجازه میدم نعمتهای ارزشمند وبهتریو روانه ی زندگیم کنه

    امسال باید یک مادر ویک‌همسرارزشمند ازخودم بسازم

    همونطور که برام مهمه فرزندم بهترین لباس رو تومهمونیو عروسی بپوشه،همسرم وقتی ازسرکار خونه میاد آرامش و آسایش رو براش فراهم میکنم تا استراحت مناسبی توخونه داشته باشه

    باید برای خودم هم لباس باکیفیت،غذای خوب،آرامش،خواب،تو ظرفو ظروف باکیفیت غذارو خوردن،احترام گذاشتن به خودم،خرید تنهایی،هدیه دادن به خودم،تشویق خودم،تحسینوتمجید خودم چه تو‌خلوت خودم و چه جلوی همسروفرزندم در اولویت باشه

    امسال باید اون قدر برای خودم ارزش قائل باشم که زمانم رو هرجای بیهوده ای تلف نکنم،جایی که یاوه سرایی،تهمت،توهین،تمسخرهای بیجا،شوخی های نابجا،غیبتهاوحرفهای پوچ زده میشه حاضری نزنم

    جایی که قراره برم اول ازهمه ازخودم سؤال کنم ببینم چقدر تو این جمع رفتن به رشدوپیشرفت من کمک میکنه،چقدر این موضوعو مهم میدونم که فقط به این خاطر توی جمع‌حاضر بشم که فکر کنن منم جزئی از اجتماع هستم،چقدر قضاوت ونظردیگران بانرفتن به اون جمع برام مهم میشه؟

    چقدر وابسته به این جمع ها هستم‌وقتی میخوام متمرکز به اهدافم بشم ومیترسم اگه نرم منو ازخودشون طرد کنن؟

    هزاران سؤال میشه درباره احساس لیاقت ازخودمون بپرسیم و چقدر باجواب دادن درست به این سوالات میتونیم بفهمیم کجا روی خدا حساب میکنیم وکجا داریم باج میدیم به دیگران و کجا داریم از ارزشو لیاقت خودمون کم میکنیم و جلوی نعمتو ثروت رو میگیریم

    ان شالله بتونم باجوابهای درست به این سوالات به یک خودشناسی درست برسم و سطح نموداری ارزشمندیم رو امسال به سمت بالا رشد بدم

    داستان خودشناسی من همچنان ادامه دارد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      آرامش گفته:
      مدت عضویت: 614 روز

      سلام دوست خوبم

      داشتم تک تک کامنت ها را میخوندم تا رسیدم به کامنت شما چه عالی و دقیق و نکته به نکته توضیح دادید چقدر به قول استاد تو‌دل همین کامنتها درس هست و به اندازه یک کتاب تجربه امیدوارم روز به روز آگاهتر و موفق تر و شادتر باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    میلاد آمای گفته:
    مدت عضویت: 2225 روز

    بنام خداوندی که انسان را آفرید و به او ارزش داد.

    .

    سلام به استاد جانان عباسمنش عزیزم و خانم شایسته مهربان…

    .

    خیلی لذت بردم از فایل از دیروز که فایل اومد روی سایت 5 بار گوشش دادم و نت برداری کردم، هر بار چیزهایی رو میشنیدم که میگفتم عه استاد دوباره ضبط کردی؟!

    ولی میدیدم نه ظرفم بزرگتر داره میشهـ

    جهان یک سلف سرویس از نعمت و فراوانی هستش و همه ی آدم ها هم هستن و افرادی که برای خودش ارزش قائل نیست به سراغ کم ارزش ترین و بی ارزش ترین غذا میرود ولی افرادی که برای خودشان ارزش قائل باشن به سراغ با ارزش ترین و با کیفیت ترین غذا و انتخاب ها میروند*

    وای وای این جمله رو که گفتی استاد، با هر بار شنیدنش موهای تنم مور مور میشد و تنم میلرزید و اشکمو در میاورد

    خیلی جا ها ما واقعا به خاطر نداشتن احساس لیاقت مثل یک حیوان با خود بر خورد میکنیم واقعا خیلی جای کار داره این بحث لیاقت اونقدر همین یه شاه ترمز جلوی ورود نعمت های به ظاهر ساده و کوچک رو گرفته که فقط داریم تقلا میکنیم

    میخوام در ادامه کامنت از جاهایی که احساس لیاقت داشتم و موفقیت ها سراغم اومد بگم و اونجاهایی که احساس لیاقت نداشتم تجربه هایی رو بگم…

    استاد، یه الگوی تکرار شونده ای که سال به سال برام تکرار میشد این بود که نزدیک آخر سال میشد من از محیط کار خود به خود انگار توی ذهنم یه کدی شروع میکرد به رونوشت کردن و حرکت کردن و منو از محیط کارم میاورد بیرون و این دقیقا توی اواخر دی ماه و ابتدای بهمن ماه ایجاد میشد و قبلش درامد خوبی دارم و دارم میرم جلو ولی یهوو توی این تایم این اتفاق میفتاد و خیلی خیلی بهش فکر کردم که این الگو چرا داره تکرار میشه آخه هر سال من که دارم خوب کار میکنم ولی چی میشه یهو ناخودآگاه میزنم زیر همه چیز میام بیرون عه یعنی چی، نمیشه که؟؟!!! عین گاو نه من شیرده شیر میده شیر میده بعدش یهو میزنه زیر شیر

    تا اینکه فکر کردم و نوشتم تا رسیدم به یک الگویی که دیدم از پدرم این الگو رو دارم و آنقدر پدرم احساس لیاقتش به دلیل فرهنگ و تربیت خانوادگی پایین بود همون رو هم به صورت ناخود آگاه به ما القا کرده و این الگو رفته توی وجودم

    و عیناً پدرم نزدیک پایان سال میشد شروع میکرد یه این چنین حرفایی رو گفتن آره سرکار بدرد نمیخوره، محمد آقا (صاحب کارش) فلان فلان شده هستش و اصلا هرچی کار میکنیم اخرش به جای دستت درد نکنه هزار تا بی احترامی هم میشنویم و قدرشناس نیستن، بشکن این دست که نمک نداره، و….

    تمام این حرفا توی این دو ماه آخر سال پدرم میزد و میرسید به پایان سال با بدترین شکل از محیط کار بیرون میومد و پاداش شب عید هم یا نمیگرفت یا خیلی پایین میگرفت و از اول عید این جملات رو میشنیدیم که دیگه سرکار نمیرم رو شروع میکرد به گفتن و اینقدر میگفت که مخ تمام اعضای خانواده رو تیلید میکرد و دوباره باز توی اردیبهشت ماه دست از پا دراز تر دوباره میرفت پیش همون محمد آقا…

    خلاصه آقا دیدم این الگوی رفتاریم هم در ما هستش و من ناخودآگاه اینگونه رفتار میکنم و اومدم توی افکارم هی نوشتم و صحبت کردن با خودم دیدم من ته ته ذهنم برای کار خودم ارزش قائل نیستم و با گوش دادن به گفتگوهای ذهنم دیدن حرفایی که داره تکرار میشه اینه که:

    تو بدرد این کار نمیخوری

    بشکن دستت که نمک نداره

    آخر سال هم که شد و تو عرضه نداری یه درامد خوبی کسب کنی

    هر سال بدتر از پارسال

    تو حقته که بیای بیرون چون لایق اونجا نیستی و زیادی داره بهت خوش میگذره اینجا، اصلا کی گفته تو لایق این سطح از این جایگاه هستی

    و….

    دیدم خودم با دست خودم ازون جایگاه شغلیم خودمو پرت کردم بیرون

    و بعدش اومدم شروع کردن با خودم مهربانتر شدن و به آگاهی های دوره احساس لیاقت گوش دادن و با خودم صحبت کردن و جایگاه و ارزش خودممو به خودم گفتن و احساس لیاقت رو توی خودم در شغلم بالاتر بردن و گفتن به خودم که

    من لایق جایگاه خیلی بالاتر از اینا هستم و شغل من بسیار ارزشمنده و دارم مهمترین نیاز انسان ها رو برطرف میکنم و حق منه که پیش انسان های بزرگ باشم و لایق جایگاه بالاتر هستم و من با ارزش ترینم

    اینقدر این جملات رو با خودم گفتم و صحبت کردم که فرکانس لیاقت رو به جهان ارسال کردم تا اینکه همین دو هفته پیش توسط خداوند هدایت شدم به موقعیتی و یک مکانی که خداوند برام آماده کرده بود با چه امکاناتی و رفاهی و برخوردی که باهام داشتن و محیطی که بسیار تمیز بود پر از انرژی مثبت و حال خوب

    و

    مدیریت اونجا آنقدر باهام خوب برخورد میکرد که میگفت ما منتظر همچین انسانی بودیم که بیاد توی سیستم ما تا کار کنه و آنقدر پروژه توی کار داشتن که میگفت همش آماده اجرا هستش برای شما و خلاصه از پذیرایی که میکردن و انرژی مثبتی که به من میدادن و مجموعه قوی که توی مهندسی و ساختمان سازی بسیار قوی داشتن کار میکردن و خلاصه کلی چیزای عالی و کلی فرصت پولساز توی اونجا بود برام و برا من فراهم شده بود و بعد از پایان مصاحبه بهم گفت که منتظر تماس شما هستم که به مجموعه ما ملحق بشید و باهم کار کنیم

    و اینو یه نشانه عالی از طرف خدا دیدم که بهم گفت فعلا اینو داشته باش که کار کردی روی باور احساس لیاقت و ارزشمندیت و تا باز فرکانس لیاقت بفرست و قوی ترش کن ببین دنیا رو به تسخیرت در میارم که همه مات و مبهوت بمونن

    و خلاصه من همون غروبش رفتم دوباره اونجا و اعلام آمادگی کردم و گفتم از فرداش میام و فردا اول وقت رفتم دفترکارم و تا دیروز 28 اسفند من توی دفتر بودم و کلی لذت بردم و با احساس خوب خداحافظی پایان سال رو کردیم تا بعد از تعطیلات عید دوباره کار املاک رو شروع کنم قوی تر از هرسال ولی با احساس لیاقت و ارزشمندی

    فقط اینو میخوام بگم که وقتی خودم خودمو آوردم بالا و به خودم ارزش دادم و شغل خودمو با ارزش دونستم ازون جا هدایت شدم به این جا، که اصلا محیطش و امکاناتش و آدم هاش فرق میکنن

    و انرژی مثبتی که محیط کار داره و کلی دارم لذت میبرم و احساس لیاقتم بالاتر میره و با احساس بهتر روی خودم کار میکنم

    .

    .

    .

    باز یه تجربه جدید از کار کردن روی احساس لیاقت و ارزشمندی

    این بود که من هیچ وقت برام توی محیط کار منظورم همکارانم برام تولد گرفته نشده بود ولی امسال همین هفته پیش همکاران برام جشن تولد گرفتن،

    همش به دلیل این بود که خودمو با ارزش و با لیاقت دونستم و خودمو آوردم بالاتر

    و کلی اشک ذوق ریختم ازین تجربه که چقد ما انسان ها خودمون داریم قبر خودمون رو میکنیم و اصلا حواسمون به خودمون نیست و بعد مینالیم که چرا اوضاع درست نمیشه

    خیلی بحث لیاقت جای حرف داره خیلی

    و اتفاقا دیشب هدایت شدم به این آگاهی از طرف خانم شایسته؛

    باور احساس لیاقت، پشتیبانی قدرتمندکننده برای اقدام در جهت خواسته‌ها

    این لینک مقاله

    https://elmeservat.com/fa/self-worth-the-main-back-up-of-taking-action/

    و این جمله

    احساس لیاقت” این باور قدرتمند کننده، همچون سرباز لایقی است که هرگز و در هیچ موقعیتی به نجواهای ذهنت اجازه تخریب تو را نمی‌دهد

    خیلی بهم دوباره انگیزه داد که بشینم با دوره احساس لیاقت استارت بزنم از اول با اینکه دارم گوشش میدم ولی گفتم میام روی لیاقت خیلی جدی تر کار میکنم

    و اسم سال جدید رو برای خودم

    سال احساس لیاقت و خود ارزشمندی میلاد آمای نامگذاری کردم

    چون انصافا همه ما این موضوع رو درک کردیم که خداوند میخواد به ما فقط نعمت هاشو بده همینطوری به صورت خیلی طبیعی که همون مفهوم رحمان بودن خداونده که برای همه عموم هستش

    ولی ما به خاطره احساس بی ارزشی، خودمون رو از بخشندگی عمومی خداوند نیز محروم کردیم ازین نعمتی که داره میباره

    به نظرم همه ما انسان ها خیلی راحت میتونیم از کف قاعده هرم مازلو عبور کنیم و درگیر حقوق بخور نمیر و پوشاک و غذا و خانه و ماشین نباشیم و خیلی زود این نیازها رو خیلی عالی تر برطرف کنیم و این کف قاعده هرم همون رحمانیت خداونده که در اونجا معنا پیدا میکنه البته بخشندگی خداوند خیلی خیلی بیشتر از کف قاعده هرم مازلو هستش صرفا بخاطره درک انسانی میگم که این مرحله هم فقط با احیای احساس لیاقت و ارزشمندی ایجاد میشه و خود به خود ظرف بزرگ تر میشه و نعمت ها به سراغ انسان خود به خود میاد و خداوند همینطوری به انسان میده اگر احساس لیاقت رو در خودمون زنده کنیم فقط با همین موضوع که بسیار مهمه و فوندانسیون اصلی دریافت نعمت ها هستش

    و بعدش برای رسیدن به استقلال مالی بالا و ثروتمند شدن که همون مفهوم رحیم بودن خداوند برای عده ای خاص هستش

    میریم سراغ باور های بنیادین ثروت و ترمز های مخفی که در مورد پول هستش

    و

    یه نکته مهم رو بگم خیلی جالبه برا همه ما اتفاق افتاده بخصوص کسانی که تمرین ستاره قطبی رو انجام میدن

    و خیلی وقتا نتیجه نمیگیرن

    همش بر میگرده به همین بحث احساس لیاقت

    که در ما نیست و یا کم هست که:

    از خدای خودمون هم احساس لیاقت نمیکنیم که درخواست کنیم!

    از خدای خودمون هم احساس لیاقت نمیکنیم که باهاش قشنگ صحبت کنیم!

    از خدای خودمون هم احساس لیاقت نمیکنیم که باهاش عشق بازی کنیم!

    از خدای خودمون هم احساس لیاقت نمیکنیم که سپاسگزاری کنیم فقط بخاطره یه نعمت سپاسگزاری میکنیم که نکنه به ما نده و ما پیش پیش تشکر میکنیم که بگیم ما تشکر کردیم

    و همین بحث احساس بی ارزشی باعث میشه که هر چی میای روی معنوی بودن ثروت کار کنی نتیجه نگیری

    چون خودت رو

    اولاً لایق نمیدونی،

    دوماً لایق ارتباط با خدا نمیدونی،

    سوماً لایق نمیدونی که درخواست کنی،

    چهارماً لایق پول نمیدونی…

    یعنی مهمترین کار همه ما اینه که بشینیم روی پایه اصلی خودمون کار کنیم که واجب تر از مهمونی رفتن و عید و بازدیده و از نون شب هم واجب تره

    به قول استاد که میگه محیط شما فراوانیه و پول خیلی بیشتر از اکسیژن شما رو احاطه کرده ولی چرا نمیبینیم چون احساس بی ارزشی مثل غبار نشسته روش و نمیذاره دیده بشه و حتی خودمون رو لایق فراوانی نمیبینیم

    آقا خلاصه هر کدوم از ما میدونیم که باید روی احساس لیاقت کار کنیم و هرکسی بسته به آماده بودنش در این مسیر لیاقت قرار میگیره و بعدش که شروع میکنه به احیای احساس لیاقت،

    باز هم به قول خانم شایسته که میگه:

    خیلی فرق می‌کند بعد از ساختن عزت نفس و لیاقت، اهدافت را مشخص کنی یا قبل از آن

    خیلی فرق می‌کند قبل از گذراندن این دوره و ایجاد عزت نفس و احساس لیاقت، اقدام به انتخاب میزان ثروت و نعمتی که می‌خواهی نمایی، یا بدون عزت نفس و بی ارزشی

    عزت نفس و احساس لیاقت، ابعاد ظرف تو را می‌سازد. حتی ظرفی که برای گرفتن زیر باران نعمت الهی در دست می‌گیری، به میزان عزت نفسی و احساس لیاقتت بستگی دارد که می‌سازی

    عزت نفس و احساس لیاقت، قادر است نتیجه هر کاری را از صفر به 100 یا بالعکس، تغییر دهد. تفاوت تجربه‌ات از زندگی، با عزت نفس و لیاقت و بدون عزت نفس، تفاوت زندگی در فقر با زندگی در فراوانی است…

    من خودم قبل از این فایل اومده بودم هدف گذاری کرده بودم برای سال جدید با قدم های تکاملی ولی با دیدن این فایل

    میخوام سال جدید رو بذارم سال لیاقت من

    و روی این موضوع کار کنم آنقدر کار کنم و تا سال بعد همین موقع 14٠3/12/29 انشاﷲ ببینم چه نعمت هایی با کار کردن فقط روی احساس لیاقت وارد زندگیم شده و ظرفم چقد بزرگ شده و دست از هدف گذاری که با ذهن محدودم نوشتم برمیدارم و میام ظرفمو بزرگ میکنم و خودمو میسپارم به خدای مهربانم…

    تا نعمت های فراوانش رو وارد زندگیم کنه..

    .

    .

    .

    استاد عزیزم خیلی سپاسگزارم از شما بابت این فایل عالی

    و پیشاپیش سال 1403 رو به شما و تمام دوستان ارزشمندم تبریک میگم امیدوارم سال با لیاقتی رو تجربه کنید، چون همه ما با لیاقتیم🫶

    .

    .

    .

    إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ

    [پروردگارا!] تنها تو را می پرستیم وتنها از تو یاری میجوییم

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      مهشید گفته:
      مدت عضویت: 1313 روز

      به نام خدای رحمان

      سلام دوست عزیزم

      سال نو بر شما دوست بالیاقتم مبارک باشه

      به خدا ک با کلمه به کلمه کامنتتون اشک ریختم و چقدر تحسینتون کردم و چقد از خودم عذرخواهی کردم که سالها با بی ارزش دونستن خودم به خودم ظلم کردم

      با بی ارزش دونستن شغلی ک همه ارزوشو دارن خدایا

      ممنونم ازتون که از زبان خداوند حرف زدین و منو دگرگون کردین

      من هر جمله ک میخوندم خدا رو حس میکردم و مکث میکردم و با خدا حرف میزدم و از خودم عذرخواهی میکردم

      احساس لیاقت” این باور قدرتمند کننده، همچون سرباز لایقی است که هرگز و در هیچ موقعیتی به نجواهای ذهنت اجازه تخریب تو را نمی‌دهد

      چقد با نجواهای ذهنم خودمو تخریب کردم

      یادمه قبلنا تو شبهای قدر یا امام زاده ها یا با توجه به اعتقادات قبلم هم هر جا میدیدم دوستام یا بقیه از ته دل دعا میکنن و چیزی از خدا میخوان من حتی با همون اعتقادات نمیتونستم مثل اونا دعا کنم اصلا دعا نمیکردم فقط بهشون گوش میدادم توی دل خودم میگفتم مگه حالا خدا حرف منو گوش میده ک بخواد فلان چیزو بهم بده حتی اون موقع هم خودمو لایق نمیدیدم ک دعا کنم ک فقط بخوام مثل بقیه چون خودمو لایق هم صحبتی با خدا نمیدیدم حتی میدیدم ک دوستام دقیقآ چیزی رو ک از خدا میخواستن براشون اتفاق افتاده اما میگفتم من ک بلد نیستم مثل اونا از ته دل بخوام حالا میفهمم ک اونجا هم بحث بی لیاقتی خودمو توی ذهنم داشتم

      کامنت شما ذهن منو برد تمام جاهایی ک با بی لیاقت دونستن خودم خودمو از خیلی چیزا محروم کردم

      دوست عزیزم امیدوارم سالی سرشار از ارزشمندی و لیاقت داشته باشی و نتایج مث اکسیژن اطرافتو احاطه کنن

      عاشقتونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    محمد جواد اسدی گفته:
    مدت عضویت: 939 روز

    به نام الله یکتا

    چقدر این فایل به جا بود برای منی که تموم تمرکزم روی کمبودهاست و الان دری از بهشت به روی من باز شد و دوباره منو متوجه ارزشمندیم و قدرتم کرد که جهان مسخره من است و من بنده ی خدایی هستم که فرمانروای جهانیان است…

    خدا رو شکر میکنم بابت این فایل و این هدایت و همه چی از اعتماد به خود است و اعتماد به الله و توکل و خودباوری و توحید

    کسی که به خودش باور داره که به کسی باج نمیده و کسی که برای خودش ارزش قائل هست که با همه نشست و برخاست نمیکنه و همه حرفی رو نمیزنه،چقدر خوبه یادآوری این نکته که همه چی عزت نفسه،دوست داشتن بی قید و شرط خودم و همینی که هستم و باور به توانایی هام و باور به قدرت خداوندم

    وقتی مشرک نباشی و به عوامل بیرونی کار نداشته باشی و خودت با تمرکز روی اهداف شخصیتی کار کنی،که دیگه دنبال نتیجه نیستی،تو در لحظه حال داری لذت میبری و شادی و زندگی کردی اون لحظه رو،هر چند که نتیجه ها هم میان و لذت اونا رو هم میبری

    یه چند روزی هست که با یه چند تا تضاد برخورد کردم و همش خودخوری میکردم و هی اتفاقات به ظاهر در حال بدتر شدن بود طوری که دیشب با وجود سرماخوردگی شدید خودم ساعت 3 شب بیدار شدم و دیدم دختر 4 ساله ام هم تب کرده و با اون حالم مجبور شدم برم براش دارو بگیرم و استرس تب اون هم به من اضافه شد و وقتی برگشتم خونه خوابم نبرد و همش میگفتم من که خوب بودم چی شد این چند روزه همه چی بهم خورده و من خیلی نمیتونم ذهنم رو کنترل کنم و یاد حضرت نوح افتادم که چندین سال کشتی رو می‌ساخت که فقط با یک الهام به او گفته شده بود و با وجود مسخره شدن‌ها و طولانی شدن این پروسه،نه تنها ناامید نمیشه بلکه ادامه میده و من متوجه خودم شدم که هر لحظه به جای لذت بردن از تک تک نعمتهای بیشماری که در زندگیم هست منتظر نتیجه ها هستم و این نرسیدن ها منو کلافه و نا امید کرده بود و الان با دیدن این فایل نه تنها حالم خیلی خیلی عالی شده بلکه میخوام اهدافم رو درست تعیین کنم و ظرفم رو بزرگ کنم تا نعمت‌ها به صورت طبیعی وارد بشه و خداوند رو هزاران بار شکر بابت هر لحظه هدایت و حمایت…

    خدایا ای وهاب به هر خیری که از تو به من برسه محتاجم و شکرگذار بینهایت نعمت بیکرانت هستم و سجده میکنم به درگاه پاکت

    سپاس استاد عزیزم بابت این فایل توحیدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  7. -
    هاجر صالحی گفته:
    مدت عضویت: 1711 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم عزیزم و دوستان گلم

    استاد سپاسگزارم ازتون برای تمام آموزه هاتون ،مخصوصا دوره ی احساس لیاقت. دیدین بعضی تجربه ها رو هر چقدر برای یکنفر توصیف کنید تا خودش تجربه نکنه نمیفهمه چی میگین،خلاصه درک اون تجربه از توان کلمات خارجن ،فقط باید حس بشن تجربه بشن.

    استاد دوره ی لیاقت هم همینطوره، تا نشنوی تکرار نکنی عمل نکنی ،نمیشه پی برد ب این داستان.

    اصلا درکی ک از جهان،مسایلت،اتفاقاتات،اهدافت،روابطت داری با احساس لیاقت، یا بدون احساس لیاقت از زمین تا آسمون فرق داره.

    این جمله ک من ارزشمندم بدون قید و شرط چقدر زندگی رو عوض میکنه، هدفگذاری رو عوض میکنه.

    من تو دوره ی چلنجینگ از زندگیم هستم،با دوره ی احساس لیاقت یک حسی دارم که یک زره آهنی دارم درمقابل این تضادها، و مهمتر از همه یک دوست صمیمی یک تکیه گاه دارم در هز شرایطی هر موقعیتی،هز چالشی،هر تضادی، که عاشقانه و صبورانه در کنارم هست و منو پذیرفته همینطور ک هستم و کنارم هست تا آخرش.

    بنظرم بزرگترین دستاورد این دوره تا الان برای من این بوده که دیگه ترسم از خودم کمتر شده، قضاوت خودم از خودم کمتر شده، نامهربانی و سرزنشم از خودم کمتر شده، دشمن منتقد خودم نیستم، مهربان شدم با خودم ،دوست شدم با خودم واین چقدر حال منو خوب کرده، چ آرامشی داده

    قبلا چالشی مشکلی پیش میومد،اولین چیزی ک ب فکزم میرسید این بود که به خواهر بزرگم ک خیلی با هم صمیمی هستیم و با هم رو این دوره ها کار میکنیم بگم، و اون همیشه نقش یک دوست خوب رو بازی میکرد و حالم خوب میشد، یعنی با ایشون صمیمی تراز خودم بوذم، ولی الان با خودم صمیمی تر شدم، میتونم ب خودم عشق حمایت انگیزه بدم بدون سرزتش قضاوت.

    قبلا همش دنبال تایید و تحسین از دیگزان بودم،الان میتونم تو چشای خودم طولانی نگاه کنم تو آیینه و از زیباییهام برای خودم بگم و قضاوت نکنم خودمو.

    و یک دستاورد دیگه اینکه نشتی انرژیمو پیدا کردم،

    احساس خوب من مثل یویو بود و دقیقا نمیتونستم بفهمم مشکل کجاست. یعنی مشکل رو میدونستم ولی ریشه ش رو نمیدونستم.

    من با خواهر کوچکترم همیشه مشکل داشتم بحث دعوا اختلاف نظر، یک روز خوب چند روز دعوا. واین از لحاظ احساسی منو پایین میاورد ،طوری ک کارمیکردم حالم خوب بود، دوبارع حال بد، دوباره کلی تلاش ک ب حال قبل برگردم.

    و خیلی تصمیمات هم گرفته بودم ک حل کنم،چند روزی میشد،بازم نمیشد

    تا اینکه با کار کردن روی احساس لیاقت و ارزشمند دونستن خودم و رفیق شدن با خودم و درک بهتر از قانون جهان،خداوند منو هدایت کرد ک مشکلم کجاست

    مشکل من عدم درک درست قانون جهان، بی لیاقتی،وابستگی بود

    من با خواهر بزرگم ک با هم دوره ها رو کار میکرذیم رابطه ی بسیار صمیمی داریم ،ک ساعت ها حرف داریم برای گفتن، ولی چزا چون ما در یک فرکانس بودیم و تلاشی لارم نبود و همش لذت بود

    ولی با خواهر کوچکترم که اصلا اعتقادی نداره ب قانون و مثل اکثریت جامعه زندگی میکنه و دایم اخبار بحث غر توقع داره،، میخواستم همون رابطه ی صمیمی رو داشته باشم ، که عملا نمیشد چون کارمیکردم رو فرکانس هام هیجانی میشدم میومدم پیش ایشون، ایشون هم در این فرکانس نبودن و منتهی میشد ب دلخوری بحث. من داشتم در جای اشتباه زور میزدم

    حالا ب چ دلایلی میخواستم این رابطه نه تنها حفظ بشه ،بلکه صمیمی و با کیفیت بشع ،همونطور ک با خواهرم بزرگم هست

    اول: من چون مهاجرت کردیم تو یک کشور غریب و از خواهر بزرگم هم دور شدم، و اینجا دوست آشنا کسی نیست، حتما میگفتم باید با این صمیمی باشم اینجا ک بگردیم و دوست باشیم.

    من دچار جهل شده بودم ،قانون جهان رو فراموش کرده بودیم، من تمام وردی از شبکه های اجتماعی و دوستان رو کنار گذاشته بودم ، اما خواهرم رو نمیتونستم کنار بذارم، چرا؟

    بخاطر احساس گناه ک از عدم لیاقت میاد، من فکر میکردم اگر رابطه ی صمیمی با اعضای خانواده م نداشته باشم، آدم بدی هستم

    فراموش کرده بودم ک آنچه ما رو بهم وصل میکنه ، مدار فرکانسی هست نه پیوند خونی. و ما مسول نیستیم وظیفه نداریم ک تا آخر عمر با خانواده صمیمی باشیم و رابطه ی نزدیک ، اگر اونها در مدار نباشن جدا میشن

    و مثال جدایی استاد از همسر سابقشون رو بیادم آورد خداوند و اینکه نشتی انرژی استاد بسته شد.

    من آرامش خودم،انتخاب خودم رو مهم نمیدونستم، من کار میکردم جهان میخواست منو جدا کنه، من نمیذاشتم و باز برمیگشتم ب خونه ی اول.

    من دنبال تایید مادرم بودم، ک میگفت بچه های مردم با هم صمیمی ان، من فکر میکردم اگر منم صمیمی نباشم یعنی یکجای کار میلنگه، من خودمو مقایسه میکرذم، و درست بودن اعمال و رفتارمو در مثل بقیه بودن میسنجیدم ن احساسم.

    من از نداشتن دوست و همصحبت اینجا مترسیدم، ولی الان خودم دوست خودم شدم، با خودم صحبت میکنم،عشق میدم، تایید میکنم،خرید،پیاده روی با لذت

    این عدم احساس لیاقت و نیاز ب تایید شدن طوری منو میکشید پایین و دچار جهل کرده بود ک اصن بقیه ی نتایج خوبم تو زمینه ی مالی، رفاهی، توحید،سلامتی رو نمیدیدم، و میگفتم حتما من درست کار نکردم و عمل نکردم به قانون، اگر نه ک ابن رابطه م درست میشد

    بله من درست عمل نمیکردم، ولی ن به اینخاطر ک رابطه م با خواهرم درست نمیشد

    به این خاطر ک من چسبیده بودم به یک آدم و میخاستم فقط صمیمیت رو با این آذم تجربه کنم و طبق قانون هم باشیم در صورتی ک ایشون اصلا علاقه و اعتقادی ندارن

    من قبلا فکر میکردم ک وابستگی فقط مختص ب رابطه با جنس مخالف هست، ولی الان متوجه شدم یکی از بزرگترینهاش میتونه در مورد خانواده باشع که حالا چون رابطه ی خونی داریم و باورها و احساس گناه هم داریم ک ما مسولیم در برابر اینا، و یا اینا مسولن در برابر من، ک از شرک میاد، از عدم درک قانون جهان میاد، تا وقتی اینجوری فکر کنم نمیتونم پیشرفت چشمگیری داشته باشم، چون موفقیت جمعی وجود نداره

    احساس لیاقت بهم کمک کرد ک خودمو از لحاظ ذهنی رها کردم، درسته از نظر فزیکی جدا نشدیم، ولی اینم جسارت میخاد ک از نظر ذهنی خودتو رها کنی از این وابستگی ک بگی من میخام خوشبختی پیشرفت و عشق رو تجربه کنم، حتی اگر خانواده م هم کنارم نباشن.

    ک این فرق میکنه با دفعه های قبل ک بخاطر ناراحتی قطع رابطع کردی

    اینبار تمرکزم رو روی خوذم گذاشتم با احساس خوب ولی چ باورهایی پشت این اقدام هست ک انقدر آرامش رو برای من آورده

    1. من همبنجوری کافی و لایقم ،ارزشمندم

    2. من با دیدگاه بقیه تعریف نمیشم، رابطه با یک آدم خاص موفقیت منو تعریف نمیکنه

    3. ما با کسانی خانواده هستیم و دوست هستیم ک همفرکانسیم ن الزاما رابطه ی خونی داریم

    4. من مسول درصد برخوردها و زوابطم هستم، پس هیچکس مسول نبست، هیچکس هیچ بدی ب من نکرده، پس من رها هستم و کینه ای ندارم

    5. من مسولیتی در قبال زندگی کسی ندارم،و بقیه هم مسولیتی در قبال من

    6.من وقتی میخام تغییر کنم همه ی مولفه ها رو رها کتم، و دست خدا رو باز بذارم، تعیین نکنم ک میخام ب خوشبختی برسم با این شرایط با این آدم

    8. این آدما هم همشون ارزشمندن صرفا بخاطر اینکه ب دنیا اومدن، اگر مطابق توقعات من نیستن، ابن اونا رو بی ارزش نمیکنه، هم من ارزشمندم هم اونا،فقط در یک مسیر نیستیم، و دیگع تقلا نکنم

    7. من ارزشمندم حتی اگر تنها باشم ،حتی اگر فعلا انتخاب این مسیر منجر به تنهاییم باشه، من خودمو دارم،خداوند رو دارم، و در زمان مناسب ک فرکانسها م قویتر بشن خداوند انسانهای جدید و همفرکانس رو برام میفرسته اگر من نچسبم ب آدم خاصی

    9.من ارزشمندم و لیاقت تجربه روابط با کیفیت رو دارم، و از روابط نامناسب میام بیرون ،ولو اون رابطه با هر کسی باشه

    10.تو دوره ی لیاقت شما گفتین کسی ک احساس لیاقت نداره،از سکوت میترسه، همش میخاد هر جایی هست ی حرفی چیزی باشه، و درسته من میترسیدم از این سکوت ک بین منو خواهرم بود چون اتاقمون یکی هست، و احساس گناه داشتم در مقابل این سکوت و خودمو مسول میدونستم، و آدم بدی میدیدم اگر همصحبت نشم، الان نمیترسم از این سکوت، در کنار همیم ولی بدون حرف بحث دعوا، و احساس مسولیت و گناه هم نمیکنم ک شادش کنم،سرگمش کنم

    من فهمیدم، این پاشنه ی آشیل منه، احساس مسولیت گناه در برابر خانواده م و من ارزشمندی و خوب بودنمو گره زدم بودم به رضایت خانواده و معیار موفقیتم هم صمیمی بودن با اونا و تمام انرژیم هم صرف این مساله میشد، ولی با احساس لیاقت و توحید و درک درست فرکانس این جسارت رو پیدا کردم،تو ذهنم تمام کنم این مسیر و تقلای بیهوده رو ک زنذگیم مثل دویدن روی تردمیل شده بود، ب هیچجا نمیرسید

    چند روزه که با ابن درک و عمل به آرامش و صلح بینظیری رسیدم

    استاد سپاسگزارم برای این آموزش های بینظیر و گرانبهاتون

    عاشقتونم استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  8. -
    سحر گفته:
    مدت عضویت: 1322 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته عزیز و دوستان آگاهم

    وقتی به این سه چهار سال گذشته نگاه میکنم میبینم با وجود تلاش هام بخاطر باور عدم لیاقت بخاطر اینکه حس ارزشمندی نداشتم نتونستم اونجوری که باید و شاید نتیجه بگیرم از همون سال اول متوجه شدم که یک جای کارم ایرادم داره اما نمیفهمیدم کجا مامانم میگفت تو عجله میکنی ما خیلی باورامون خراب بوده و… طبیعیه که دیرتر نتیجه بگیریم اما من نمیتونستم این حرفارو قبول کنم میگفتم نه مطمعنم یجای مسیرو دارم اشتباه میکنم یچیزی این وسط هست که مانع شده نمیزاره نتیجه بگیرم و وقتی نتایج افرادیو میدیدم که مثلا تو عرض یکسال درامد طرف چندبرابر شده مامانم میگفت حتما اونا از جایگاه بالاتری شروع کردن تو به بقیه نگاه نکن باز من قبول نمیکردم میگفتم نه درسته مدار ادما فرق داره ولی یچیزی این وسط درست نیست و هیچوقت این حرفا رو نمیتونستم قبول کنم و دلم واقعا میخواست زندگیمو تغییر بدم همیشه میگفتم این همه ادم تو دوره های مختلف قانون جذب و… هستن ولی تعداد کمی هستن نتیجه میگیرن و باز تعداد کمتری که واقعا نتایج بزرگ میگیرن و زندگیشون از همه نظر تغییر میکنه من میخام جز اونا باشم میخام واقعا تغییر کنم نمیخام ده سال دیگه ببینم فقط تو توهم کار کردن روی خودم و اینکه تو مسیر موفقیتم غرق شدم میگفتم چی باعث میشه که یک عده اونجوری نتایج واقعا عالی بگیرن و فهمیده بودم بحث فراتر از انجام صرف یک تمرین خاصه تا دقیقا دیگه فکر میکنم اواسط اسفند 1402 بود که فهمیدم من احساسم خوب نیست و فقط فکر میکردم خوبه و دلیلشم عزت نفس پایینمه و اینکه اصلا خودم رو ارزشمند نمیدونم احساس لیاقت نمیکنم و خب وقتی این فایلو گوش دادمم مطمعن شدم درست فهمیدم و این اون چیزیه که باید درست بشه خب دوره عزت نفس که از قبل ترش خریده بودم ولی جدی نگرفتم شروع ب گوش کردن کردم و تو یکسری کلاسهای انلاین درباره حس ارزشمندی شرکت میکردم و اصلا چقدر تو اون شبا ناخودآگاه اشکام سرازیر میشد و گریه میکردم و خب الان میفهمم تا قبلش اصلا رو خودم کار نمیکردم فقط فکر میکردم دارم روی خودم کار میکنم مثلا فهمیدم من تو تمام اون چندسال تمرکزم روی درست کردن یچیز بیرونی بوده مثلا تمرین کنم کتاب بخونم فایل گوش بدم که یه نتیجه بیرون اتفاق بیفته مثل درامد بالا ثروت فلان رابطه که در نتیجه اون من احساس رضایت کنم من حس خوبی بگیرم و وقتی از اون چند نفری که دور و برم به حساب داشتن مثل من رو خودشون کار میکردن پرسیدم گفتن اره درست میگی راستش منم الانکه دارم فکر میکنم با همین نیت میرفتم جلو بعد ازاونجایی که خودشونم تمایل داشتن به صحبت منم میگفتم که اره ماجرا از این قراره و خلاصه بیاید بیرون از این توهمات که من دارم رو خودم کار میکنم و… چون نتایجمون بعد سه چهار سال میگه اینجوری نیست و خلاصه اونا هم وارد مباحث عزت نفس شدن و بعضی شبها دور هم جمع میشیم و صحبت میکنیم یعنی الانکه روی عزت نفسم کار میکنم روی این حس ارزشمندی درونیه که ربطی به وجود هیچ عامل بیرونی نداره در واقعا داره بهم جهت میده نظم میده و انگار تازه دارم میفهمم کار کردن رو خودت چه شکلیه اصلا انگار یکسری عادت ها یکسری کارها خود ب خود جای اون اهرم رنج و لذتش تو ذهنم عوض شده الان میفهمم چرا هیچوقت نمیتونستم ب زندگیم نظم بدم از وقتم درست استفاده کنم یا یکسری عادت هامو تغییر بدم چون طبیعتا کسی که واسه خودش ارزشی قائل نیست واسه وقتشم نیست واسه عمرش واسه کسب و کارش و واسه هیچی دیگم ارزشی قائل نیست مگه میشه خودتو بی ارزش و بی لیاقت بدونی ولی وقتت رو یا کارت رو مثلا ارزشمند بدونی . رابطم با خدا خیلی بهتر شده با اطرافیانم تو جامعه دیگه از نظر ظاهری خودمو با بقیه مقایسه نمیکنم و توجه ام روی منحصر به فرد بودن خودمه نعمت ها زیادتر شدن و خودباوریم رفته بالا و دیگه چی بگم با اینکه باید خیلی خیلی خیلی و تا همیشه رو خودم کار کنم ولی تو همین مدت کم خیلی نتایج و تغییرات زیاد بوده نمیدونم دوره احساس لیاقت رو بخرم واقعا قراره چی بشه فقط کار کردن روی احساس ارزشمندی هیچ تمرینی فایده نداره بدون داشتن احساس لیاقت نتیجه نمیده هیچ راهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  9. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1107 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم بابت اینکه در مدار موفقیت قرار دارم و به این فایل های بی نظیر و غیر قابل ارزش گذاری دسترسی دارم .

    سپاس گزارم استاد عزیز که همواره دستی قدرتمند از جانب خداوند مهربان برام هستین .

    این فایل رو هزاران بار باید گوش داد نه این فایل بلکه تمام فایل ها رو چون حاوی مطالبی هستن که کل زندگی دنیا و آخرتمونو می‌سازن و به یاد میارن که دلیل به دنیا اومدن و هر بار صب بیدارشدن به هیچ عنوان الکی و بیهوده نیست و اذن و اراده ای هست که خداوند مهربان به روح این اجازه رو میده که بار دیگه به بدنم برگرده ومن بیدار شم ،روحی که رسیدن به تمام خواسته هارا نه تنها ممکن میداند ،بلکه از دیدگاه اون رسیدن به خواسته هاو تجربه اونها اون چیزیه که بخاطرش تصمیم گرفته تو بدن باشه و من اعتقاد دارم که اگر رویا در ما بمیره و اون روزی که رویا در وجود شخصی میمیره ،اون شخص هم همون روز میمیره و با این تفاوت که چند سال دیگه دفنش میکنن .

    پس من انتخاب میکنم که فارغ از هرچیزی عشق خودمو دنبال کنم ،چیزی که منو به سمت خودش میکشونه و وقتی اون کارو انجام میدم حال دلم خیلی خوبه ،دیگه نمی‌خوام توجیه کنم و پشت ترسهام قایم بشم من می‌خوام فارغ از هر چیزی و هر نشدی فقط اون کاری وانجام بدم که عاشق انجام اون کارم و هیچ پلن Bی در کار نیست و مسعله اینجاست که روح من کاملا باور داره که رسیدن به خواسته ام و رویای بزرگی که دارم کاملا امکان پذیره مثل روز براش روشنه و هیچ تردیدی نداره از اینکه که نشه ،مثل من که هیچ تردیدی ندارم که اکسیژن نباشه یه وخ یا نرسه و تموم شه ،حتی بدبین ترین و منفی نگرترین انسان هم همچین دیدگاهی در مورد کمبود اکسیژن نداره ،پس موضوع اینه که من باید روی خودم کار کنم و دیدگاه ذهنم رو با قبول اینکه الان در چه وضعیتی هست با دیدگاه روحم در مورد اهداف و رویایی که دارم یکی کنم باورهای مناسب بسازم هم جهت با خواستم و پامو از رو ترمزها بردارم و لذت ببرم از مسیر تکاملی خودم و باید اتفاق بیفته راهه دیگه ای وجود نداره وقتی من به سمت شرق میرم صددرصد طلوع آفتاب رو خواهم دید ،اصلا امکان نداره من نبینمش ،وقتی که خداوند منو لایق این آگاهی ها دید ،وفتی که اون منو وارد این مسیر کردو تو این مسیر حرکتم داد و وارد الهی ترین سایت دنیا کرد و در جمع خالص ترین فرکانس ها و بنده هاش منو قرار داد و به من قوانین جهانش و آموخت و فهموند که با همه چیز قانون داره و من میتونم هر چی که بخوام و خلق کنم ،پس همه چیز برای من مهیاست ،همه ی آرزوها اتفاق می افتند و همه ی رویاها دست یافتنی هستند اگر که ما جرات دنبال کردن اونها رو داشته باشیم و من انتخاب میکنم از تمام پتانسیلم استفاده کنم و تا سرحده توانایی هام رشد کنم و کاری و انجام بدم که عاشقشم .

    استاد تو این فایل دست رو مطلبی می‌زاره که به تنهایی از کل عوامل موفقیت سنگین تره و اصلا عامل اصلی تحقق اهدافه ماست ،

    احساس لیاقت و ارزشمندی

    غالب ترین فرکانسی که هر لحظه داریم به جهان هستی ارسال میکنیم تصویریه که از خودمون داریم ، عجب جمله ای عجب آگاهی نابی ،میتونم بگم کل قوانین کیهان توش خلاصه شده البته قوانینی که برای رسیدن به هر خواسته ای نیازه ،

    من چه تصویری از خودم دارم ؟؟؟

    نه فقط ظاهر بلکه تصویر کلی که از خودم دارم چیه ؟؟؟ آیا این نگاه رو به خودم دارم که من یک فرد بسیار باارزش و توانمند هستم یا خیر؟؟؟

    آیا این نگاه رو دارم که من فردی لایق بهترین رابطه ها و زندگی در بهترین لوکیشن و بهترین انسانها و لایق ثروت بی حساب هستم یا خیر ؟؟؟

    آیا این نگاه رو به خودم دارم که هرچیزی که نیاز باشه برای رسیدن به خواستم رو میتونم یادبگیرم و میتونم توش مهارتم رو بیشتر کنم یا خیر ، آیا خودم رو لایق دریافت نعمت های بیشتر میبینم و با هربار ورود نعمت به زندگیم سپاس گزار هستم و بیشتر می‌خوام یا اینکه نه هیچ کاری برای بهبود نمیکنم و چسبیدم به اون نعمت قبلی و میگم از سرمم زیادیه؟؟؟

    آیا خودم رو تحسین میکنم و تصویری که از خودم دارم اینه که من هربهایی که لازم باشه برای هدفم می‌پردازم یا نه ؟؟؟

    آیا تصویری که از خودم دارم تصویر یک فرد برندس یا فرد بازنده ؟؟؟

    چقدر رویای من بزرگه یا که نه تو رویا پردازیم خودمو محدود میکنم به …..؟؟؟؟!!!!

    و جواب همه ی اینها می‌تونه شناخت بهتری از خودمون به ما بده و بدونیم کجای کاریم و قدم بعدی رو بهتر برداریم ، همون چیزی که همیشه به خودم میگم اینکه اون ماشین و اون خونه و اون حساب بانکی و همه‌ی اینها میان ،اما شخصیت شکل گرفته پشت اینها برا من خیلی مهمه ، و به قول استاد به جای اینکه بگیم این و می‌خوام یا اونو امسال بگیم که چه عادتی رو در خودم ایجاد کنم چه ویژگی رو درخودم ایجاد کنم و چه شخصیتی رو پرورش بدم ،

    عادت خوب فکر کردن و عادت زیبا بینی و مثبت اندیشی و دید مثبت به همه چیز ،

    عادت در صلح بودن باخود

    ویژگی سپاس گزاری بیشتر و بیشتر

    ویژگی صبوری و باایمان بودن

    شخصیتت از هر نظر بهتر و خداگونه تر

    یک شخصیت برنده

    یک شخصیت با اعتماد به نفس و روبه جلو و عاشق انجام کارهای ناشناخته و تجربه اونها ؟؟؟!!!

    پس مرور کنیم یه بار دیگه قانون جهان هستی رو : بزرگترین قانون جهان هستی ،قانون فرکانسه و جهان طوری طراحی شده که داره هر لحظه به فرکانس های ما پاسخ میده ،یعنی ما یک موجودی فرکانسی در جهانی فرکانسی هستیم و در هر لحظه داریم فرکانس به جهان ارسال میکنیم و جهان اون فرکانس هارو بدون قضاوت به شکل تجربیات هم سنگ و هم مدار با اون فرکانس وارد زندگیمون می‌کنه ،یعنی افکار ما تبدیل میشن اجسام

    تبدیل میشن به تجربیات

    زبان جهان احساسه نه کلمات و سره این سیستم به هیچ عنوان نمیشه کلاه گذاشت وخداوند به درونی ترین نیات ما آگاهه ،

    پس این بسیار مهمه که ما در هر لحظه چه احساسی داریم ، چه تصویری داریم از خودمون و اون تصویر از خود در هر لحظه داره توسط جهان ترجمه میشه در بعد روابط ما خودشو نشون میده اون تصویر در بعد ثروت نوشتن میده ،در بعد سلامتی نشون میده ،پس از اونجایی که جهان داره به فرکانس هر لحظه ما پاسخ میده و نه فرکانس یک ماه یا یک هفته قبل ،پس کل داستان اینه که چه تصویری از خودمون داریم ،چقدر خودمونو لایق می‌دونیم و چقدر اون هدف رو از ته دل و صرفا برای خودمون می‌خوایم نه نیت دیگه ای نه کوری چشم کسی نه به دلایل واهی نه به خاطر جلب توجه نه هدفی که برای خودمون می‌خوایم و لیاقت رسیدن به اون هدف رو در خودمون پرورش میدیم ،

    و همه‌ی ما لایق هستیم و خداوند به اندازه ای که ظرفمونو بزرگ میکنیم با سپاس گزاری ، نعمت بیشتری به ما میده ،باران رحمت الهی همیشه هست ،فقط ما محدودیم ما باید ظرفمونو بزرگتر کنیم ،(لای پرانتز بگم که دیروز یه کلیپ تو اینستاگرام دیدم که دختره گفت 16سالمه و درآمدم از اینستاگرام ماهی مثبت 200میلیونه ) اگر کنکاش کنیم توی باورهاش میفهمیم که قانون یکیه و اون تصویری که از خودش داره ،کارهارو براش انجام داده و این درآمد رو رقم زده براش چه خودآگاه چه ناخودآگاه ،حالا این مثال در بعد مالی بود .

    اما قانون یکیه و کل جهان داره به این شکل عمل می‌کنه ،اگر برای یکی داره جواب میده ،پس درست روی خودش کار کرده ،اگر برای یکی جواب نمیده ایراد از قانون نیست ،ایراد از خودشه که فک می‌کنه که داره رو خودش کار می‌کنه .

    به قول جیم ران که میگه اگر کسی اومد پیشتون و گفت که من عتیقه های جدید پیدا کردم ،باید بهش شک کنید دیگه چون عتیقه که جدید تولید نمیشه .

    از خداوند می‌خوام که همه ی مارو هدایت کنه به درک بهتر قوانین جهان هستی و خودشناسی و درک بهتر این مطالب ، به درست فکر کردن و درست به این آگاهی ها عمل کردن ،چون نوشتن خیلی راحته اما درعمل که میرسه جهان سرند می‌کنه شجاعان رو از ترسوها و بزدل ها .

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم .

    هدایت کن به راه آنان که به آنان نعمت دادی نه کسانی که برآنان غضب نمودی و نه (گمراهان)

    در پناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  10. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 983 روز

    به نام رب این جهان بزرگ و پهناور

    به نام خدایی که هر چه دارم همه از آن اوست

    سلام به استاد عزیزم و سلام به مریم جانم

    سلامی به قشنگی این صبح زیبای بهاری 12 فروردین خدمت دوستان توحیدیم

    استاد عزیزم این روزها در حال مسافرت خیلی از زیباییها و فراوانیها رو دیدم و برای خودم داشتن احساس لیاقت اون خواسته رو دارم اگر اونا تونستن من هم میتونم فقط باید روی احساسه لیاقت و ارزشمندی و عزت نفسم و افکار و باورهام بیشتر کار کنم و امسال تلاشمو میکنم و میدونم موفق میشم

    امسال با خودم عهد کردم در آمدم و 4 برابر کنم ومیشود من ایمان دارم چون لیاقتشو دارم چون در خودم میبینم که تلاشم جواب می‌دهد چون ایمانم به قدرت خدا نسبت به چند ماهه پیش بیشتر شده

    افکار و باورهای درست رو در ذهنم ایجاد کردم در مورد باور فراوانی و هر روز بیشتر و بیشتر میشه

    استاد عزیزم خدا رو هزاران مرتبه شکر میکنم که من امسال هدایت شدم به این فایل بسیار مهم و زندگی ساز و ثروت و نعمت

    احساسه لیاقت رو باید خودت بسازی با باورها و افکار درست در درونت که این هم شدنیست با گوش دادن مداوم فایلها با نوشتن و عمل کردن دقیقه به دقیقه و ساعت به ساعت ذهنتو کنترل کنی و زیباییها و خوبیها رو جایگزین کنی

    خدایا هر لحظه هدایت و کمکم کن

    خدایا هر لحظه کمکم کن که یادم باشد هر چه دارم رو تو به من دادی من هیچ ندارم

    خدایا شکرت سپاسگزارتم ای خدای زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای: